صفات شيعه وسيماي شيعيان


امام فرمود: قسم مخور! به شما خواهم گفت. آن گاه امام دست همام را گرفت و وارد مسجد شد و دو ركعت نماز مختصر خواند و سپس نشست و روي به ما كرد و سپاس الهي را به جا آورد و بر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) درود فرستاد و فرمود:
شيعيان ، خداشناس و عارف به الله هستند و اوامر خدا را اطاعت مي كند.
آنها اهل فضل (بزرگواري) وبخشش اند. سخن به درستي مي گويند و در زندگي ميانه رو اند. آنها افرادي متواضع هستند ، و به طاعت خدا ، گردن مي نهند و با عبادت در برابر خدا خاكساري مي كنند و از آنچه خداوند حرام كرده ، چشم مي پوشند ، و گوشهاي خود را براي شنيدن دانشهاي ديني وقف كرده اند . حال آنها در بلا و گرفتاري : همچون آسايشي و خوشي است ، زيرا راضبي به قضاي الهي هستند . اگر مدت عمري كه خدا در دنيا برايشان تعيين كرده ، نبود ، از شوق ديدار با خدا و دستيابي به ثواب و ترس از عذاب ، جان در بدنشان ، لحضه اي آرام و قرار نمي گرفت .
خدا به چشم آنها بزرگ و غير او در نظرشان كوچك است . آنها بهشت را مانند كسي كه آنرا ديده و بر تختهاي آن تكيه زده ، باور دارند و اعتقادشان به جهنم ، مانند كسي است كه داخل آن گرديده و عذاب شده است . دلهاي شيعيان از ترس خدا اندوهناك است و آزارشان به كسي نمي رسد. بدنهاي آنها بر اثر روزه و عبادت بسيار لاغر است و زياده طلب نيستند و بيشتر از نيازشان نمي خواهند.
آنها با عفت هستند و شهوت پرست نيستند و بسيار به دين خدا ياري مي رسانند. چند روز دنيا را به شكيبايي به پايان مي برند و پس از آن ،آسايش هميشگي (بهشت) را به دست مي آورند.
آنها مردماني خردمند و با هوشند. دنيا به آنها رو مي آورد ، ولي آنان از دنيا روي بر مي گردانند. دنيا به دنبال آنها است ، ولي شيعيان با نپذيرفتن دنيا ، آن را به ستوه آورده اند.
چون شب شود براي نماز به پا خواسته ، آيات قرآن را با تامل و انديشه مي خوانند و از مثل هاي قرآن پند مي گيرند وبراي دردهاي خود آز آن درمان مي جويند ، و گاه براي نماز پيشاني ، كف دست ، زانو و پاي خود را به خاك مي سايند.
از خوف خدا اشكشان بر گونه هايشان جاري است و خداوند جبار و عظيم را ستايش مي گويند و به بزرگي ياد مي كنند و براي نجات از آتش جهنم به خدا پناه مي برند.
آنها در روز بردبار ، دانا ، نيكوكار و پرهيزكارند .ترس از خدا چنان لاغرشان كرده كه مانند چوب تراشيده اند. هر كس آنها را ببيند مي پندارد بيمارند ولي آنها بيمار نيستنند بلكه جانشان رنجور عشق خداست و يا به خاطر سخناني كه مي گويند و مردم درك نمي كنند. گمان مي برند شيعيان ديوانه اند و هذيان مي گويند، ولي حقيقت اين است كه عظمت پروردگار آن ها را مشغول كرده است .
دلهاي آنها در برابر خدا خوار و خاشع است و در راه خدا عشق به خدا عقل و هوش از سرشان پريده است.
در اين راه چون استقامت ورزند ، با اعمال پاك و شايسته در محضر پروردگار حاضر مي شوند .
آنا براي رضاي خدا به اعمال كم راضي نمي شوند وبراي خدا ،كار بسيار فراوان نمي دانند، پس خود را به كوتاهي در طاعت متهم مي كنند و از اعمالشان مي ترسند مبادا مورد رضايت خدا نباشد.
هر گاه يكي از آنها به داشتن ايمان ستايش شود ، از گفته هاي ديگران مي ترسد و مي گويد من از حال خودم بهتر خبر دارم و پروردگارم از من داناتر است . بار خدايا ! آنچه را ميگويند و موجب خودپسندي است بر من مگير و مرا بالاتر از آنچه مي پندارند ، قرار ده و گناهانم را كه پي به آن نبرده اند، ببخشاي ، زيرا تو به غيب آگاهي و عيبها را مي پوشاني اينها نشانه هاي شيعيان است .
از علامتهاي ديگر اين است كه شيعيان در كار دين ، قوي و توانا هستند شيعه در عين نرم خويي ، دور انديش است و ايمان او، همراه با يقين است . شيعه مشتاق دانش اندوزي و يادگيري فقه و مسائل ديني است . بردباري او همرا با دانايي است و در همان حال كه مهربان و خوش خو است ، خردمند است .
شيعه اگر ثروتمند باشد ، اصراف نمي كند و در فقر آراسته است . شيعه به هنگام سختي صبر مي كند و در هنگام عبادت فروتن است .
شيعه دلسوز انسانهاي رنجيده است ، و در راه حق ، بخشنده است . او در كسب و روزي ملايم است و به دنبال روزي حلال است و از طمع و آز دور است و به ناپاكيها چشم ندارد و در درستكاري ، پر شور و با نشاط است . در هنگام شهوت ، خود دار و در حال توانمندي نيكوكار است . شيعه از آنچه نمي داند نمي هراسد و كارهاي خوب خود را به رخ ديگران نمي كشد . او در هنگام كار ، شتاب نمي كند و كارهاي نيك را پيشه خود مي كند وي شب را به روز مي رساند درحالي كه كار او ياد خداست ، و روز را به پايان مي رساند در حالي كه همتش سپاس گذاري از خدا است .
در شب از خواب غفلت گريزان است ، و در صبح از بخشش و رحمت خدا شادمان است . اگر نفس ، او را وسوسه كند به كار ناپسندي دست زند ، به خواهش نفس تن نمي دهد . چشم داشت او در چيزي (آخرت) است كه جاويدان است و به آنچه (دنيا) فاني است ،رقبتي ندارد.
او علم را با عمل و دانش را با بردباري مي آميزد و هميشه با نشاط است و از كسالت و تنبلي دوري مي كند . شيعه آرزوهاي دور و درازي ندارد و كمتر دچار لغزش مي شود و مرگ را فراموش نمي كند و در انتظار آن است . قلب او خاشع و به ياد پروردگارش است .
شيعه آدم قانعي است و جهل و ناداني از او دور و پنهان است دين او محفوظ و بيماريش (شهوت) از بين رفته است او خشم خود را كنترل مي كند و خوش خلق است . آزارش به همسايه نمي رسد و بر ديگران سخت نمي گيرد، متكبر نيست و صبور است . بسيار به ياد خدا است و كار خيري را براي ريا انجام نمي دهد و به علت خجالت از ديگران ، آن را ترك نمي كند .
ميتوان به خير او اميد داشت واز شر او آسوده بود (از آنرو كه به ياد خداست) . از جمله افراد آگاه است ، گرچه در ميان غافلان باشد و اگر در بين مردم آگاه باشد، از خدا بي خبران نيست .
از كسي كه به او ستم كرده مي گذرد و به كسي كه به او خست ورزيده است بخشش مي كند و با آن كه از او بريده مي پيوندد.كار خوب را زود انجام مي دهد و راستگو است .
كردارش نيكو است و خيرش به همه مي رسد و شرش از سر همه كوتاه است . نيرنگ باز نيست ، در مشكلات با وقار و در ناگوريها صبور است و خود را نمي بازد و در آسايش شكرگزار است .
اگر با كسي دشمن است ، براو ستم نمي كند و براي كساني كه دوست دارد ، مرتكب گناه نمي شود. چيزي را كه مال او نيست درخواست نميكند و مطلب حقي را كه عليه اوست انكار نمي نمايد و پيش از آنكه عليه او دليلي بياورند به حق اعتراف مي كند. در امانت ، خيانت نمي كند و ديگران را با القاب زشت ، صدا نمي زند به كسي ظلم نمي كند و حسادت بر او چيره نمي شود . به همسايه زيان نمي رساند و ديگران را به علت ناگواريها شماتت نمي كند امانت را به صاحبش بر مي گرداند و به طاعات عمل مي كند . در كار خير شتاب مي كند و رغبتي به گناه ندارد . مردم را به انجام كارهاي خوب دعوت مي كند و خود، كارهاي خوب را انجام مي دهد و مردم را از كارهاي زشت باز مي دارد و خود كار زشت نمي كند . در اموري كه نميداند و آگاهي ندارد وارد نمي شود، و بر اثر ناتواني ، از حق دست بر نمي دارد . اگر سكوت كند درمانده نيست و اگر سخن حق بگويد ، خسته نمي گردد، با صداي بلند نمي خندد وبه آنچه خدا براي او مقدر كرده راضي است . بر ديگران خشم نميگيرد و هوا وهوس بر او چيره نمي شود و بخل نمي ورزد .
شيعه با فهم و دانش با مردم مي آميزد وبا خوشي از آنها جدا مي شود . براي اينكه از ديگران استفاده ببرد ، سخن ميگويد و براي فهميدن ، مي پرسد .
خودش را در زحمت مي اندازد . ولي مردم از او در آسايش اند . براي مردم اسباب زحمت نيست ، ولي خود را براي آخرت به زحمت وا مي دارد . اگر به او ظلم كنند ، صبر مي كند ، زيرا خدا ياري كننده اوست . از كسانيكه پيش از او اهل خير بوده اند پيروي مي كند . تا ديگراني كه بعد از او مي آيند و طالب خوبي هستند ، به او اقتدا كنند.
شيعيان كارگزاران خدايند . حاملان فرمان و طاعت اويند . آنها در روي زمين و ميان آفريده هاي خداوند ، بهترين و والاترين هستند.سپس علي (علیه السّلام) فرمودند: شيعيان پيروان و دوستداران ما هستند ، آنها از مايند و با ما هستند . چقدر مشتاق ديدار آنهايم!
برگرفته از : كتاب سيماي شيعيان در آينه روايا ت
منبع: http://www.e-resaneh.com