در این مقاله به دیدگاههای مقام معظم رهبری(مدظله العالی) راجع به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می پردازیم:

فرماندهى
شهادت طلبى

... بـرادران بـایـد هـر کـدامـشـان بـه یـک عـنـصـر فـعـّال ، خـودکـار، پـایـان نـاپـذیـر تبدیل شوند... باید بچّه ها واقعاً پایان ناپذیر بشوند یعنى پایانشان به شهادت برسد. اگـر چـنانچه شهید شد، تمام شود، واللّه مادون شهادت هیچ چیز این جوان را باید تمام نکند!... ما اینجور عنصرى براى سپاهى باید در نظر بگیریم ، البتّه نمى گویم همه افراد سپاه ... .
((بـایـد در سـپـاه یک عدّه اى باشند که آن خصوصیّات را دارا باشند که آن عدّه فعلاً شمایید... یـک عـدّه قـابل قبولى در سپاه پیدا بشوند که استخوان درشت و نیرومند، اینها بتوانند این بار سـنـگـیـن را بـر دوش بـگـیـرنـد. البـتـّه سـپـاهـى هـاى دیـگـر هـم بـایـد بـتـوانـنـد رشـد کنند.))(57)

جلب قلوب زیردستان

فـرمـانـده بـا افـراد خـودش جـورى بـرخـورد کـنـد کـه او را عـادل بـدانـنـد. او را رهبر خودشان بدانند. نظامى ها یک حرف خوبى مى زنند که فرماندهى یک عـنـصـرى از رهـبـرى اسـت ... تـا شـمـا رهـبـر نـبـاشـیـد، تـا ایـمـان و بـاورِ شـمـا در دل آن افـراد تـحـت فـرمـاندهى نباشد نمى توانید فرماندهىِ درست بکنید. فرماندهى ، یک چیز مکانیکى زورى نیست . یک مقدارى باید از درون آن ، احترام و اعتقاد بجوشد و او همان رهبرى است . بـایـد بتوانید رهبرش باشید، بتوانید پیشنمازش باشید و مساءله به او بگویید. باید قرآن را بـهـتـر از او بـخـوانـید. مسائل را بهتر از او بدانید تا رهبر او باشید. مگر مى شود قرآن او بهتر از شماست ، مسائل را بهتر از شما مى داند و... آن وقت شما فرمانده او باشید؟... وقتى که ایـنـهـا در شـمـا جـمـع شـد، بـعـد قـرص و مـحـکـم بـگـویـیـد آقـا وقـتـى گـفـتـم ... ایـن سـطـل را زیـر خـمـپـاره دشـمن ببرید آب کنید، باید بروى آب کنى و بُدُو برگردى و اگر در وسـط راه خـسـتـه شـدى و گـذاشـتـى زمـیـن مـجـازات دارى ، اشکال ندارد این انضباط خشک و قوى را به کار ببریم و این امر به حق نه فقط طاغوتى نیست بلکه صد در صد اسلامى و قرآنى است .(58)
در نظام فرماندهى اسلامى باید سلسله مراتب دقیق با خاطر جمعى به اینکه از ناحیه فرمانده کـارى بـرخـلاف حـق انـجـام نـمـى گـیـرد و بـا تـرجـیح تشخیص او بر تشخیص خود، و بیشتر احـتـمـال خـطـا دادن در خـود تـا در او، هـمـه چـى بـر ایـن روال باید انجام بگیرد: نظم .(59)
... فرماندهى ، یک امر معنوى است ، یک نوع رهبرى است ، یک نوع اداره همه جانبه است . یک چیزى مـتـّکـى بـه ذهـن ، احـسـاس ، عـمل ، جسم و روح است . این فرماندهى با سازماندهى صحیح ، همان چیزى است که در نیروهاى مسلّح موجب کارآیى مى شود.
... حفظ رابطه صحیح فرماندهى با اجراى این سازماندهى است . این رابطه را بایستى بطور دقیق و در طول سلسله مراتب تا پایین ترین رده به کار برید.

حافظ تکریم

... در نـیـروهـاى مـسـلّح اهـانت را ریشه کن کنید، اهانت ممنوع است . هیچ کس به هیچ کس ‍ اهانت نکند. اینکه یک فرماندهى هر کى هست ، یک افسر یا درجه دار به یک سرباز.
همین اهانت ها به کتک هم منتهى مى شد، کتک مى زدند سربازها را، زیر مشت و لگد بى رحمانه مى زدنـد. ایـن کـارهـا اصـلاً ممنوع ممنوع است هر کس هم کرد مجازات بشود. هیچ مانعى ندارد که شما بـه کـسى که زیر دست شماست بخواهید جمله توبیخ ‌آمیزى بگویید امّا باید با تعبیرات جمع گفته شود مثلاً: من شما را توبیخ مى کنم ...
... در مـجـموعه هاى سازمان یافته ، فرماندهى قائم به شخص نیست . یک فرمانده به تنهایى کـاره اى نـیـسـت . یک عمودى است فرماندهى ، یک سلسله اى است فرماندهى ، سلسله باید محفوظ بماند و این جز با رابطه هاى صحیح امکان پذیر نیست .(60)

ایمان و مسؤ ولیت پذیرى

... خـصـوصـیـّت اوّل فرمانده ، ایمان است ... فرمانده بى ایمان به درد فرماندهى نمى خورد، ظـرفـیـّت ایـمـانى به قدر ثقل کارى که به او محوّل مى کنید باید داشته باشد، اگر نداشت فـایـده اى نـدارد. بـارهـا این را تکرار کردیم ، ضربه اش را خوردیم ، خوردید، دیدید هر چه سـطـح کـارایـى بـالا مـى آیـد، بایستى ایمان بیشتر شود،... فرمانده باید مسؤ ولیّت پذیر بـاشـد. بـایـد آن مـسـؤ ولیـّتـى کـه بـه او سـپـرده مـى شـود و قـبـول مـى کـنـد آن مـسـؤ ولیـّت را، حـقیقتاً قبول کرده باشد و تبعات ناشى از آن مسؤ ولیّت را بـپـذیـرد. مـتـرتـّب بـر ایـن مـسـؤ ولیت پذیرى ، دلسوزى و پشتکار و خستگى ناپذیرى است .(61)
بـرادران عـزیـز! مسؤ ولیت در مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را یک موهبت الهى بدانید. تـوفـیـق بـزرگـى اسـت کـه انـسان در هنگامى که دین خدا و متدیّنین به این دین ، نیاز و موقعیت حـسـاسـى دارنـد، تـوفـیـق پـیدا کند که در چنین دوره اى از امکان و استعدادِ خود به بهترین وجه اسـتـفـاده کـند. این توفیق را از خدا بدانید، او را شکر بگویید و آن را براى خودتان حفظ کنید. هـرکـدام از شـمـا در هـر جا که هستید همانجا را مقام کسب رضاى الهى به حساب آورید و این چیزى است که بندگان صالح خدا همیشه دنبال آن بوده اند.(62)
مـادامى که شما ایمان و تقوا و عمل صالح را براى خودتان حفظ مى کنید، تمام قدرت خدا، تمام نوامیس طبیعت و تمام امکانات یک گروه برگزیده در اختیار شماست .(63)
هـرکـدام از آحـاد فـرمـانـدهـان سپاه تربیت نفسانى را براى خودش یک وظیفه بداند. شما بنا را بـرایـن بـگـذارید که خودتان را با تربیت دینى ، با ریاضت دینى ، ریاضت بدهید و تربیت بکنید.(64)

اطّلاع از حیطه ماءموریت

... فرمانده باید از ارکان و اجزاى مختلف حیطه ماءموریت خودش دائماً با اطلاع باشد... راهش هم بـازرسـى هـایـى اسـت کـه بـایـسـتـى پـى در پـى انـجـام گـیـرد... بـازرسـى هـا را بـایـد فعال کنید.(65)
((... حـضـور فـرمـانـدهـان یـعـنـى فـرمـانـده بـه یـگـان خـودش بـایـد مـثـل فـرزنـد و عـائله تـحـت سـرپـرسـتـى خـودش نـگـاه کـنـد، محل استقرار یگان زیر امر شما بهترین جاى شما باید باشد. یگان باید زیر فرماندهى تان باشد هر کجا هستید باید خودتان را بالاى سر آن برسانید غیبت شما از یگان بایستى یک چیز استثنایى باشد.
اگر ما کسى را مى فرستیم مثلاً خطوط را یا مرکز استقرار یگان هاى عملیاتى در منطقه عملیات را بازرسى کنند، وقتى مى آیند باید گزارش بدهند که فرمانده لشکر بود، قائم مقامش بود، مـعـاونـیـنـش بـودنـد... البـتـه یـک نـکـتـه وجـود دارد کـه آن نـکـتـه را بـحـمـداللّه سـپـاه از اوّل عـمـل مى کرده و آن حضور فرمانده در همه رده هاست . مواظب باشید این از شما گرفته نشود یـعـنـى ایـن درجـه کـه بسیار چیز با ارزشى است شما را از کادرتان تا پایین ترین رده ها جدا نکند.(66)

تقویت بنیه سپاه

... شـمـا بـرادران فرمانده ، بنیه سپاه را هر چه مى توانید باید تقویت کنید و هر کدام از شما در مسؤ ولیت بالاتر هستند، در این زمینه بیشتر موظّف و مسؤ ولید. البته تقویت بنیه سپاه به آموزش و تجهیزات و سازماندهى و انضباط و همین چیزهایى است که همیشه ما سفارش مى کنیم ، امّا بالاتر از همه اینها به معنویت است .(67)
بـایـد بـه معناى حقیقى کلمه ، سپاه را تقویت کرد. این یک تکلیفى است که هم بر گردن شما و هـم بـرعـهـده مـن اسـت . به بعد معنوى یعنى روحیه و فکر و اعتماد و اخلاص و همان چیزهایى که سـپـاه را از بـقـیـه نیروهاى مسلّح متمایز مى کند و اگر آنها را از او بگیریم معنایش این است که سپاه را نداریم ، باید توجه کرد. همچنین سازماندهى ادارى و نظامى و سلسله مراتب فرماندهى و اسـتـحـکـام مـدیـریـت و توانایى هاى علمى و رزمى و ابزار و سایر چیزهایى را که لازم است ، باید جدّى گرفت ، این دو بعد را باید مبناى کار قرار دهیم .(68)
بـایـسـتـى سـپـاه را بـه عنوان نیروى مطمئن و قابل اعتماد و کارساز از همه جهت در وسط صحنه انـقـلاب و کـشـور داشـتـه بـاشـیـم . ایـن ، هـدف مـاسـت و بـایـسـتـى هر طرحى برمبناى این هدف شکل بگیرد.(69)
شما مسؤ ولیت دارید سپاه را باید هر چه مى توانید رشد بدهید:
از لحـاظ کـیـفـیـت ؛ از لحـاظ کـارآیـى ؛ از لحـاظ تـوانـایـى ؛ درسـت مثل یک نظامى دقیق نگاه کنید ببینید چه چیز به کارآیى هاى سپاه مى افزاید.
آموزش ؛ بسیار خوب دنبالش بروید.
انضباط، بسیار خوب آن را جدى بگیرید.
فرماندهى ؛ بسیار خوب آن را پاس بدارید.
هـر چـه کـه فـکـر مـى کـنید ابزار و آلات مؤ ثر است ، بسیار خوب ، در آن زمینه خودتان را به تطوّر لازم برسانید.
فـرض بـفـرمـایـیـد که یک مجموعه نظامى اگر بخواهید خیلى کارآیى داشته باشد به تحرک مـهـنـدسـى نـیـاز دارد، در ایـن زمـیـنـه پـیـشـرفـت کـنـیـد. نـمـونـه باشید از لحاظ قوت و قدرت .(70)
شـمـا کـه یک مجموعه برجسته اید باید تمام توانایى ها را در خودتان ، توانایى هاى نظامى را، آنـچـه کـه فـکـر مـى کـنـید براى یک مجموعه نظامى لازم است در خودتان بایستى پرورش بـدهـیـد؛ مـثـلاً ((پـرورش فـرمـانـدهـى )) یـکـى از کـارهـاى لازم در نـیـروى زمـیـنـى ، پـرورش ‍ فـرمـاندهانى است که بتوانند در مواقع بحرانى و حساس نقش فرماندهى را به بهترین وجهى انجام دهند و ما این کمبود را احساس کردیم .(71)

تشویق و تنبیه

یک اصل دیگر هم اصل رعایت ارزش هاى بین سازمانى و درون خودتان هست ؛ یعنى مساءله تشویق و تـنـبـیـه اسـت کـه این تشویق و تنبیه را باید جدّى گرفت و شما برادرها که فرمانده هستید، نسبت به زیردستتان آن گونه برخورد کنید که امیرالمؤ منین (ع )برخورد مى کرد. حضرتش مَرد شـاعـر مـخـلص خودش را که جبهه معاویه از او مى خواستند به طرف آنها برود و او نمى رفت ـ بـه خـاطر گناهى که کرده بود ـ خواباند شلاّق زد... نبایستى بگویند چون فلانى آدم خوبى اسـت ، ایـن کـار بـد او بـدون مـجازات بماند. اگر اینطور شد، بنیه سپاه را قوى مى کند. و الاّ اگر این چنین برخوردهایى نشود، درون سپاه خودش را مى خورد.(72)

حذف رقابتهاى منفى

... فـرمـانـدهـان بـایـد در هـمـه رفـتـارهـاى شـایـسـتـه ، سـرمشق دیگران باشند و نظامیگرى و پرهیزکارى و ضابطه گرایى را در عمل به دیگران بیاموزند.
رقـابـت هـاى مـنـفـى مـیـان افـراد و بخش هاى گوناگون و میدان دادن به شایعه ها و سوءظن ها، بـیـمـارى خطرناکى است که باید هرگز به کالبد جوان و نیرومند سپاه ، راه نیابد و فضاى معطرى را که هدفهاى الهى و انگیزه جهاد پدید مى آورد، آلوده نسازد.(73)

حضور دائمى

تـذکـر مـشـفـقانه این جانب به شما عزیزان ـ که مى دانم شما خود به همه دلِ آگاه ، آن را درمى یـابید ـ آن است که تا حرکت در خط اسلام ناب محمّدى (ص )هست ، دشمن کمین گرفته و دست کین گـشـاده نیز هست و توطئه و خیانت و مفسده انگیزى نسبت به نظام مقدّس اسلامى نیز هست و تا این تـهـدیدها هست ، حضور فداییان انقلاب و فرزندان صمیمى و بازوان قدرتمند آن نیز ضرورت حـیـاتى است . شما با این بینش و دریافت است که باید سپاه را سازماندهى و فرماندهى کنید و آن را منضبط و آموزش دیده و روشن بین و کارآمد سازید.(74)
... مى خواستم شما برادران عزیز، جوان هاى کارآمد و جبهه دیده و رنج کشیده و صاحب مسؤ ولیت بـه آن تـوجـّه داشـتـه بـاشـیـد کـه یـک حـرکـتى از آغاز پیروزى انقلاب و از آغاز پیدایش سپاه پـاسـداران انـقـلاب اسلامى آغاز شده است که این حرکت با تمام شدن جنگ و با رحلت امام (ره )و با حوادث گوناگون تمام نمى شود، بلکه این حرکت همچنان ادامه دارد و ما هنوز وسط راه هستیم ، کـه اگـر خـداى مـتـعـال اراده بـفـرمـایـد، مـا صـحـنـه هـا و مـراحـل گـونـاگـون را خـواهـیم دید و باید در آینده ، شاهد چیزهاى بزرگ باشیم . تاریخ دارد عـوض ‍ مـى شـود، یکى از پیچ وخم هاى مهمّ حرکت تاریخ ، دارد در زمان من و شما طى مى شود و پـیـچ و خـم هـاى تـاریـخ ، در طـول سـالهـاى متمادى طى شدنى است . در تاریخ گاهى عمر یک نسل یا دو نسل یک لحظه است و ما در یکى از همان پیچ و خمهاى عمده و در یکى از نقاط عطف هستیم .(75)

پیگیرى تخلفّات

در سـپـاه بـاید با تخلّف ، از هر نوع آن ، برخورد شود و این سازمان انقلابى از همه آفت هاى طبیعى دور [باشد] تا صیانت گردد.(76)
... مـى بـینیم یک آقایى در مسؤ ولیت بالا احیاناً بنشیند یک جایى بگوید: ((بله بالاخره سپاه و ارتـش ادغـام خـواهند شد)) شما بگویید با یک چنین آدمى چه باید کرد؟ آیا واقعاً سزاوار است یک عدّه اى انسان براى اینکه یک سازمانى را در جاى خودش منظم و مرتّب درست کنند، بعد یک کسى اینطور بگوید؟! این یک ضربه و یک تضییع و خطاست که باید سزایش داده شود و اگر ما با تـخـلّفـات ، بـرخـورد نـکنیم ، سپاه از بین خواهد رفت . اگر شما در واحد زیر دست خودتان با خطاها برخورد نکنید، آن واحد، تکان خواهد خورد و از هم خواهد پاشید.(77)

پرورش استعدادها

از مـجـمـوعـه عظیم سپاه ، استعدادهاى درخشان در جنبه هاى گوناگون هست که باید شناسایى و پـرورش داده شـود و ایـن گـنـجـیـنـه انـسـانـى در راه هـدف هـاى والاى انـقـلاب بـه کـار افتد.(78)

حفظ ارزش ها

رعـایـت ارزش هـاى ((بـیـن سـازمـانى )) در درون سپاه و جدى گرفتن مساءله تشویق و تنبیه یک اصل مهم است که باید به آن اهمیت داد.(79)
کـارى کـنـیـد کـه در مـجـمـوعـه این نهاد مقدس و مبارک ، حفظ ارزشها کار و دغدغه اصلى باشد و عمل صالح در این مجموعه غریب و منزوى نشود.(80)
شـمـا کـه فـرماندهان و برجسته تر از دیگران هستید، بایداز لحاظ ایمان ، از لحاظ تجربه ، راه را و خط را و هدف را و انگیزه را حفظ کنید.(81)

نظم کارساز

ما وقتى مى خواهیم یک گردان را تشویق کنیم فرمانده آن گردان را تشویق مى کنیم ، مگر غیر از ایـن اسـت ! در حـالى کـه فـرمـانـده گـردان عـمـل نـکـرده ، یـگـانـش عـمـل کـردنـد، امـّا عـمل او مربوط به فرمانده است . این نظم فرمانده است که موجب مى شود اینها بتوانند درست عمل کنند.(82)

دقت در عملکرد

چـیـزى کـه در ایـن جـلسـات [اجـتـمـاع فـرمـانـدهـان ] بـایـد مـورد مـداقـّه قـرار بـگـیـرد عـمـل اسـت . یـعـنـى شـیـوه هـا، رفـتارها، خط مشى ها، عملکردها و اشکالاتش و بعد تصحیح کردن اشکالات است .(83)

رفع تردیدها

کـوشش کنید در کادرهاى سپاه ، یاءس و تردید راه پیدا نکند. با این امر به شدت مبارزه کنید... گـاهى اوقات مواردى در مراکز قانونگذارى یا امثال آن مشاهده مى شود که ممکن است مایه تردید و نـگـرانـى شـود. نـبـایـد هیچ پدیده اى مایه تردید و نگرانى بشود... . این طور نیست که یک قـانـونـى یـا یـک تصمیم گیرى اى یا حتّى حرفى و زمزمه اى در مراکز گوناگون موجب شود کـسـى بـه تـردیـد افتد که آیا سپاه با همان قدرت مورد نظر و توانایى ، دوام خواهد داشت یا خیر. بایستى با این تردید در ذهن ها به شدت مبارزه و مقابله شود.(84)

درجه و سلسله مراتب

... بـعـضـى هـا از من در جبهه مى پرسیدند آیا مى خواهند به سپاه درجه بدهند؟ من مى گفتم خبر ندارم ولى اگر بدهند خوب است و هر آنچه که بتواند سازمان شما را از تجربیّات دیگر ارتش هاى دنیا برخوردار کنند خوب است .(85)
نـظـم پـذیـرى بـه مـعـنـاى حـقـیـقـى کـلمـه هـمـان چـیـزى اسـت کـه اوایـل بـه عـنـوان سـلسله مراتب مرتّب تکرار شده ... . سلسله مراتب یعنى هر کسى هر کجا که قرار گرفته نظم پذیرى او اینجورى باشد که قاطعانه به زیردست خود از روى فرماندهى فـرمـان دهـد و از مـافـوق خـود فـرمـان پـذیـر بـاشـد، آن را عـمـل کـند و عمل از فرمان خودش را از زیردست بخواهد. اطاعت در چهارچوب ضوابط. در همین آیین نامه که شما ملاحظه کردید و مى کنید، اطاعت ، ضابطه دارد، یک جاهایى هست که زیردست نباید از مافوق اطاعت کند که در آن مشخص شده کجاست .
... سـربـازى در جـبـهـه جـنـگ مـمـکـن است به انگیزه هاى مختلف خودش را مجروح کند، امّا شما که فـرمـانـده کـل سـپـاه هـسـتـیـد یـا رئیـس سـتـاد مـشـتـرک ارتـش هـسـتـیـد، بـایـد ایـن قـضـیـّه را دنـبـال کـنـیـد. از فـرمـانـده نـیـرویـتـان سـؤ ال کـنـیـد، او از فـرمـانـده یـگـان سـؤ ال کـنـد. بـایـد ایـن سـلسـله دائمـاً بـه کـار بـیـفـتـد و دربـاره هـر حادثه جزئى فعّالیّت کند، مثل سلسله اعصاب سالم بدن انسان . اگر هر گوشه بدن شما یک نوک سوزن بخورد تمام این سـلسـله اعـصـاب یـک کـار مـنـظّم و صحیحى را انجام مى دهند، فوراً درد در مغز حس مى شود؛ مسؤ ول باید باشید.(86)
درجه به معناى یک نظم دقیق و تعیین موضع و ارتباط ویژه در بین کسانى است که در خدمت دفاع از انـقـلاب و کـشـور قـرار دارند و این نظام و سازمان با درجات نظامى ظهور پیدا مى کند. منطق نـظـامـى ، مـنطق نظم است . نظم دقیق حد فاصل بین یک سازمان نظامى با تشکیلات دیگر است و بدون آن نظام و یک سازمان نظامى ، موجودیت نخواهد یافت )) رهبر انقلاب اسلامى اظهار امیدوارى کـردنـد کـه اعـطـاى درجـه بـه نـیـروهاى سپاه پاسداران موجب افزایش همکارى ها و هماهنگى هاى بـیـشـتـر بـیـن سـازمـان هـاى نـظـامـى در جـهـت دفـاع از ارزشـهـا و اهـداف والاى انـقـلاب اسلامى بشود.(87)
... در سـپـاه هـمـه با یک لباس ، بدون هیچ گونه نشانه و علامتى با همدیگر و کنار هم راه مى افـتـنـد...، این یک نوع صمیمیت و یگانگى را بطور طبیعى به وجود مى آورد که حُسن بزرگى بـود. البـته حُسن درجه ، حُسن بزرگترى است یعنى این مطلب به هیچ وجه این درجات را زیر سـؤ ال نـمـى بـرد. امّا شما هر دو را با هم داشته باشید. یعنى این درجه باشد آن برادر سطح پـایـیـن احـتـرامـش را هم به شما بگذارد و سلامش را هم بدهد امّا شما برخوردتان همان برخورد بـرادرانـه اى کـه هـمـیـشه داشته اید، باشد حضور پیدا کنید و سرّ پیشرفت سپاه این بود که فرمانده کل سپاه در خطوط مقدّم گاهى پیدایش مى شد.(88)
امّا در باب مساءله درجات که شما مشاهده کردید من آنقدر به آن اهتمام دارم ، به خاطر این است که کـمـک کند به نظامیگرى و البته کمک هم مى کند والاّ همان روزى که درجه ها داده مى شد، من اینجا گـفـتـم ارزش برادر رزمنده فداکار و مجاهد فى سبیل اللّه را از روى درجه اندازه نمى گیریم ؛ ارزش او از روى اصـالت هـاى دیـگـر قابل اندازه گیرى است . لکن درجه بندى براى انضباط، لازم اسـت و بـدون ایـن درجه بندى ممکن نیست و مساءله درجه بندى جزو تازه ترین و نوترین و زنـده تـرین تجربه هاى نظامى گرى امروز دنیاست که البته تقلید از هیچ کس هم نیست بلکه ایـن اسـتـفـاده کـردن از تـجـربـه گـذشـته است که هم مجاز و هم لازم است و در سطح سپاه باید عـمـل کنیم ... . و این درجه ضمن اینکه باید گذاشته بشود براى شما مقدس است ، که اعطاى آن از روى سـالهـایـى کـه در جـبـهـه بـودنـد و خـصـوصـیـات و ارزشـهـایـى کـه صـحـیـح و قابل اندازه گیرى است ، مى باشد و نشان دهنده عضویت و جزئى از پیکره زنده و شاداب بودن است .
... درجـه به معناى این نیست که تندخویى و ستیزه گرى و تحقیر و بى اعتنایى از مافوق به زیـردسـت انـجـام بـگـیـرد، بـلکـه بـرادرى اسـلامـى بـایـد بـه جـاى خـودش مـحـفـوظ باشد.(89)
درجـه ، یـک عـلامـت و نـشـانـه اسـت . پـشـت ایـن عـلامـت خـیـلى چـیـزهـا هست که باید دقیقاً با درجه حاصل بشود. درجه به معناى یک نظم دقیق و تعیین موضع و ارتباط ویژه در میان کسانى است که در خـدمـت دفـاع از انـقـلاب و کشورند. این نظم و این سازمان منظم باید حتماً با درجه ، حضور و وجـود پـیـدا کـنـد... حـیـطـه بـنـدى نظامى اساساً با نظم انجام مى گیرد و بدون نظم ، نظام و سـازمـان نظامى وجود ندارد. آن چیزى که حدفاصل بین یک سازمان نظامى و خارج از آن و غیر آن است ، همین نظم دقیقى است که باید رعایت بشود.(90)

عدم تحزب و گروه گرایى

مـسـاءله گروه گرایى با توجّه و عدم اغماض باید مورد ملاحظه قرار گیرد. سپاه پاسدارانى کـه بـرمـبـنـاى ارزش هـا و مـلاک هـاى والا بـه وجـود آمـده در مـقـابل این گونه مسائل باید مبارزه کند. اگر چنانچه در سپاه یکپارچگى و انگیزه هاى اصلى و اسـاسـى وجـود نـداشـتـه بـاشد و پیروى دقیق از ضابطه ها بر او حکمفرما نباشد، دیگر سپاه پـاسـداران بـر واحدهاى مشابهش امتیازى نخواهد داشت . بنابراین ، ارزش هاى انقلابى در درجه اوّل باید حفظ شود.(91)
... سپاه همانگونه که امام فرمودند، در سیاست دخالت نکند. اینکه مى گویند ارتش وارد سیاست نشود یعنى افراد داخل واحد نظامى باید سیاست نفهمند؟ و ندانند که چه مى گذرد؟ خیر این طور نـیـسـت . البـتـه ارتـش هـاى دنـیـا هـمـیـن طـورنـد ولى مـا در شـاءن یـک مـسـلمـان نـمـى دانـیـم که مسائل سیاسى را درک نکند. چه برسد به یک انقلابى مجاهد مسلمان . باید همه بفهمند که چرا ما بـا آمـریـکـا مـبـارزه مـى کـنـیـم و قـدرت درک و فـهـم و تـحـلیـل مـسـائل سـیـاسـى را همه داشته باشیم . در سیاست دخالت نکردن یعنى اینکه سپاه به عـنـوان یـک سـازمـان نـظـامى و رزمى در مسائلى چون انتخابات مجلس ، انتخابات رئیس جمهور و جـنـاح بـنـدى هـاى داخـل کـشـور وارد نـشـود، مـثـلاً چـنـانکه فرض کنیم دو جناح سیاسى در کشور فـعـّالیـّت دارنـد، سـپـاه حـق نـدارد بـه نـفـع یـکـى وارد شـود مـن بـراى سـپـاه واقـعـاً ارزش قـائل هـستم . من از اکثر شماها که اینجا هستید سپاه را بهتر مى شناسم ...، واللّه من دلسوز سپاه هـسـتـم ، ولى سـپاه با حزب فرق مى کند! ما در دنیا دو نوع ارتش ‍ داریم : یک نوع که سیاسى انـد مـثـل ارتـش سـودان که اوّل نُمیرى آمد و کودتا کرد و بعد هم یک ارتشى دیگر کودتا کرد و خودش رفت ولى یک دستگاه غیر نظامى سر کار آورد. پس در این کشورها، ارتش و نظامیان تعیین کـنـنـده هـسـتـنـد. امـّا نـوع دیـگـر ایـن اسـت کـه ارتـش هـا بـه مسائل سیاسى کارى ندارند. انتخابات مى شود، این جناح مى رود و جناح دیگر مى آید، ارتش با حکومت کار مى کند، او براى حفظ و حراست از کشور تلاش ‍ مى کند.(92)
... بـد تـفـسـیـر کـردند خیلى افراد فرمایش امام را. امام نمى خواست بگوید که فقط شما باید جـزو فلان حزب نباشید... در سطوح متشخّصین جناح بندى و گروه گرایى و باندبازى هست ، یـعـنـى توى این باندها هم شما نباید باشید... خب بالاخره انسان بینشى دارد، از یکى آدم بدش مـى آیـد، از یـکـى خـوشـش مـى آیـد... تـشـخیصتان مال خودتان ، چه اشکالى دارد، امّا گروه ها و بـانـدهـا و تیم ها و جریان ها و خطوط براساس این بینش ها فعّالیّت مى کنند...، اینها باید در شـمـا نـبـاشـد. بـراى خـاطـر فـلان بـیـنـش که با فلانى شما خوبید با یک کسى بیخودى بد بـشـویـد... ایـنـهـا در سـپـاه مـتـاءسـّفـانه برنیفتاده ... هستند توى سپاه هنوز، بخصوص در آن بـخشهایى که کار فکرى انجام مى دهند یا هدایت فکرى دارند یا تاءثیر فکرى دارند، یک چنین چـیـزهایى نمى شود، نباید باشد. بروند توى یک مجموعه اى یا بنویسند یا بگویند یا فکر کـنـند یا تبادل نظر کنند یا جمع و تفریق اوضاع سیاسى کنند. بعد هم صبح ، لباس آرم سپاه بپوشند... این خلاف شرع است .
... ارزش یـک سـاعـت سـپاهیگرى درست به مراتب بیش از ساعتها گپ زدن سیاسى بیهوده اى است که سیاسیّون خیال مى کنند با گپ زدن هایشان دنیا را دارند زیر و رو مى کنند!(93)
سـیـاسـت بـه وسیله همه آحاد ملّت حتّى نیروهاى نظامى باید فهمیده شود و آنچه لازم است قدرت تحلیل سیاسى است آنچه هم ممنوع است ورود در دسته بندى ها و کارهاى سیاسى است اینها را از هـم تـفـکیک کنید. همه شما احتیاج دارید به درک صحیح نظامى و سیاسى و فهم سیاستهاى رایج دنـیـا. زیرا بدون آن انگیزه دفاع در انسان سست خواهد شد. امّا همه شما هم احتیاج مبرم دارید به پرهیز از دسته بندیها و فعالیتها و دعواها جنجالهاى سیاسى که تباه کننده نیروهاى مسلح است .(94)
... گروه گرایى یعنى تعصّب باندى و این خانمانسوز است . باید با سلاح معنویت ، اخلاق و نصیحت این جریان فاسد را نابود کرد...(95)
عـنـاصر سپاه باید به اقتضاى وظیفه اى که براى آنان تعریف شده ، داراى درک و تشخیص ‍ و شـمّ سـیاسى بار آیند و در عین حال از هرگونه ورود در دسته بندى هاى سیاسى که براى هر سازمان نظامى سَمّ مهلک است بشدّت پرهیز کنند.(96)
... یـکى از خطوط ظریف ، موضع خود را شناختن و در او قرار گرفتن و هوشیارى سیاسى و شمّ سـیـاسـى و قدرت تحلیل سیاسى داشتن به دور از ورود به دسته بندیهاى سیاسى شدن است که بنده در پیام خودم به شما عرض کردم ، همانطور که امام هم مکرّر فرموده بودند. البته به مـَذاق یک عدّه اى خوش نمى آمد و مى گفتند: ((چرا دخالت نکنند در کارهاى سیاسى ؟)) همان وقت من بـه یـاد دارم کـه یـک زیـدى ـ بعد از فرمایش ‍ امام (ره )شاید چند ماه بعد از فرمایش ایشان که حـادثـه انتخابات یا چیز دیگرى در پیش ‍ بود ـ رفته بود در یکى از شهرها براى سخنرانى کـه نـوارش را آوردنـد مـن گوش کردم ، گفته بود: ((چه مى گویند که سپاه در سیاست دخالت نـکند؟ باید دخالت بکند چه کسى از شما بهتر؟ یک حرفهاى خوشایند و دلنشینى که این جوان مـبـارز و انـقـلابـى پـر از خـون انـقـلابـى بـه هـیـجـان بیاید و بگوید چه کسى از ما بهتر؟ و حال اینکه امام صریحاً [خلاف آن را] گفته بود!
خـلط کـردن بـیـن آگـاهـى سـیـاسـى و حضور سیاسى در صحنه انقلاب ، چیز خوبى است و خلط کردن بین دخالت در معارضات سیاسى و جناح بندیهاى سیاسى به نفع یکى و به ضرر یکى کار کردن ، این همان چیز بسیار خطرناک و بدى است که امام یک هیاءتى را ماءمور کردند، گفتند: ((بـبـیـنـید چه کسى اینطور است ، از سپاه بیرونش کنید)) پس باید توجه داشته باشید که یک مجموعه سالم خالص و کارآمدى مثل سپاه که ذخیره اى است براى یک روزى که باید مورد استفاده انـقـلاب قـرار گـیرد، نباید از انگیزه هاى سیاسى و انگیزه هاى جناحى استفاده بکند و این ذخیره بایستى سر به مهر بماند تا در جاى خودش مصرف بشود.(97)
هـمـان طور که امام فرمودند: سپاه و ارتش ، نیروهاى [مسلّح ] در سیاست باید دخالت نکنند... عدم ورود در سیاست به همان معنایى که امام فرمودند به قوت خودش باقى است ، اینجور نیست که حالا کسى فکر کند که سیاست عوض شد.(98)
امـام فـرمودند: نیروهاى مسلّح نباید در گروههاى سیاسى باشند. واقعاً نباید در باندها و حزب هـا و تـشـکـیـلات و خـط و خـطـبـازى بـاشـنـد. ایـنـهـا بـراى کـمـیـتـه و سـپـاه ، فـعـل حـرام اسـت . امـام نـیـروهاى مسلّح را از گروه گرایى و ورود به خطبازى هاى معمولى نهى فرمودند. این کارها منهى و ممنوع است . امّا باید قدرت درک و تشخیص و قضاوت سیاسى داشته بـاشـنـد. بـایـد زمینه این مسائل را براى این برادران فراهم کنند. امروز ما به پاسدار با این خصوصیات براى حراست از انقلاب نیاز داریم .(99)

هماهنگى با سایر نیروهاى مسلّح

ارتـش و سـپـاه دو سـازمان و دو بازوى مسلّح در خدمت انقلاب و نظام جمهورى اسلامى هستند که هر کـدام بـا تـوجـّه بـه وظـایـف خـود بـایـد در جـهـت بـرطـرف کـردن کـاسـتـى هـا و تـبـدیـل ضـعـف بـه قـدرت ، تـلاش کـنـند و درخشندگى هاى هر یک براى دیگرى درس و الگو باشد.
ارتش و سپاه باید در کنار یکدیگر و در حیطه وظایف مشخّصى که برعهده دارند خود را مجهّز و قوى کنند.(100)
کـوشـش در زمـیـنـه ایـجـاد هماهنگى و همکارى روزافزون با ارتش ، چرا که امروزه ارتش در خدمت اسـلام و امـت اسـت ... پـس اجـراى خـواست و آرمان مردم که در شعار ((ارتشى و سپاهى ، دو لشکر الهى )) متجلّى است وظیفه اى است که هر دو باید به آن اقدام کنند.(101)
ارتش و سپاه و نیروهاى مشمول ، ضمن آنکه آمادگى هاى رزمى را حفظ مى کنند، در شرایط صلح کامل باید در خدمت آبادانى و بازسازى کشور باشند.
... اصـل چـهـارم ... ایـن اسـت کـه فـرامـوش نـکنید که سپاه پاسداران انقلابى با همه مُمَیزات و مـُحـَسـّنات بزرگ ، جزئى از مجموعه نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى با مسؤ ولیت خاص خودش هـسـت . البـتـه بـه تـشـخـیـص بـنده مسؤ ولیت سپاه حقاً و انصافاً سنگین تر از مسؤ ولیت بقیه بـخـشـهـاسـت ... لکـن در عـیـن حـال بـه عـنـوان جـزئى از نیروهاى مسلّح ، به برادران ارتشى و بـرادران نـیـروهـاى انـتظامى با چشم تکریم نگاه کنید؛ به چشم برادرى و محبّت و عطوفت به سازمان هاى نظامى دیگر نگاه کنید، مبادا به چشم کِبر نگاه کنید؛ زیرا این شاءن ما را پایین مى آورد و همین که ما توجه پیدا کردیم که بهتر از این برادرى هستیم که اینجا پهلویمان نشسته و خودمان را بهتر از او دیدیم ، به مجرّدى که این احساس پیدا شد، ما یک سر و گردن از او پایین تـر مـى رویـم و او مـى آیـد بـالا، یـعـنـى او در جـاى خـودش هـسـت و مـا از او بـه طـرف پـایـیـن تنزّل مى کنیم .
ارتـش و سـپـاه مـسـؤ ولیـت جـداگـانـه دارنـد و تـقـریـبـاً بـه مـدّت دو سـال ، هـزارهـا ساعت نفر وقت ، صرف شد و برادرها نشستند دقیق مسؤ ولیت ارتش و سپاه را جدا کردند، براى اینکه این دو سازمان هر دو لازمند.(102)
... همکارى و روابط صمیمانه با ارتش جمهورى اسلامى ، وظیفه همیشگى سپاه و توصیه مستمر امـام راحـل قـدس سرّه است که باید لحظه اى به فراموشى سپرده نشود و این دو بازوى کارآمد که هر یک وظیفه مشخصى در کنار دیگرى مسؤ ولیت دفاع از انقلاب و کشور را دارند باید هماهنگ حـرکـت کـنـنـد. دشـمـن هـنـوز هـم مى کوشد شایعه ادغام ارتش و سپاه را هر جا و هرگونه بتواند بـپـراکـنـد و در هر موقعیتى به روحیه یکى از این دو سازمان نظامىِ خدوم ، ضربه بزند. لازم اسـت هـمـه ، بـخـصـوص فـرمـانـدهـان ، تـاءثـیـرات سـوءِ ایـن غـرض ورزى را صمیمانه خنثى کنند.(103)
دو بـرادر، دو دوسـت قـدرتـمـنـد و بـازوى نـیـرومـند (ارتش و سپاه ) با حدود ماءموریت هاى کاملاً مـشـخـص و جـداى از یکدیگر، هر کدام بر سر کار خودشان هستند. ماءموریت ارتش تحدید شده ، مشخص شده و تعریف شده است . ماءموریت سپاه هم مرزبندى شده ، معلوم شده و مشخص شده است . هـر دو هـم بـه هـم احـتـیـاج دارنـد و هـیـچ کـدام از هـم بـى نـیاز نیستند. هرکدام هم کار خودشان را دارند.(104)
دو لشکر سپاهى و ارتشى با هم حداکثر همکارى و محبّت را داشته باشید، آنچه مى توانید نسبت بـه مـردم فـداکـار... فـروتن برخورد کنید، خود را خدمتگزار آرمان هاى عزیزى که آنها با همه وجود خود در راه آن فداکارى کردند بدانید.(105)
امـیـدوارم بـرادران عـزیـز ارتـشـى و سـپـاهـى و نـیروى انتظامى ... حداکثر همکارى و محبت را با یـکدیگر بکنند. آمادگى ها را، آموزش ها را، تعمیر و نگهدارى را، کمک به یکدیگر را به معناى حقیقى کلمه رعایت کنند، و امیدوارم مشمول لطف و رحمت ولى عصر ارواحنا فداه باشند.
امـروز ارتـش و سـپـاه دوش بـه دوش یـکـدیـگـر بـه وظـایـف بـزرگ و افـتـخـارآمـیـز خـود عمل مى کنند.(106)

رابطه با دولت و نهادهاى دیگر

ایـجـاد و حـفـظ رابـطـه صـحـیـح و مـنـطـقـى و قـانـونـى بـا دولت و قـبـول واقـعـى و عـمـلى حـاکـمـیّت دولت جمهورى اسلامى ؛ براى خنثى کردن تبلیغات زهرآگین دشمنان ، لازم است قبول حاکمیّت دولت در عملکرد سپاه ، جلوه بیشترى داشته باشد.
ایـجـاد رابـطـه مـنـطـقـى و مـسـتـحـکـم و بـرادرانـه بـا دیـگـر نـهـادهـاى انـقـلابـى از قبیل کمیته ، جهاد و ...(107).

عمل در چارچوب وظایف

شـنـاخـتـن جـایـگـاه و مقام اصلى و واقعى سپاه و اقدام در حدّ وظایفى که سپاه عهده دار آن است نه کـمـتـر و نـه بـیـشـتـر، تداخل وظایف به سود هیچ نهادى و ارگانى نیست . سپاه نباید جز در حدّ وظـایـفـى کـه بـرعـهـده دارد عـمل کند، مهم ترین و مفیدترین کارى که سپاه مى تواند انجام دهد، اجـراى هـمان تکالیفى است که به موجب قانون ، عهده دار آن است . این کار سپاه را سریع تر و مـطـمـئن تـر به اهداف خود خواهد رساند. توصیه براى رفع نقصان و کمبود در نهاد و سازمان هـاى دیـگـر، وظـیـفـه اى عـمـومـى اسـت . امـّا اجـراى ایـن وظـیـفـه نـبـایـد مـوجـب تـداخـل وظـایـف یـا دخـالت در حـوزه وظـایـف نـهادها و سازمانهاى دیگر شود. همچنان که هیچ نهاد دیگرى حق دخالت غیرقانونى در امور سپاه ندارد.(108)

ضرورت وجود نمایندگى

بـحـمـداللّه در سپاه ، جوانان خوب ، افراد مؤ من ، برجسته ، سالم و خالص زیاد است ، و شاید هـمـیـن جـهـات مـوجـب شد که امامِ راحل بزرگوار(ره )در این نهاد نظامى ، نمایندگى ایجاد کردند درحـالى کـه در حـقـیـقـت ، فـرمـانـدهـى هـم نـوعـى نـمـایـنـدگـى از فـرمـانـده کل قوا در اداره آن تشکیلات است .
این کار براى این است که این سازمان انقلابى ، نظامى ، حساس ، مفیدِ تجربه شده و مورد نیاز و امـیـد از هـمـه جهات ، در سلامت کامل باقى بماند. این همان مسؤ ولیت عظیمى است که باید شما آقایان محترم ، آن را بر دوشهاى استوار و کارآمد خود حس ‍ کنید.(109)

هماهنگ با فرماندهى

مـسـاءله بـراى دفـتـر و حـوزه نـمایندگى در سپاه دو بخش دارد که باید باهم مخلوط نشود: یک بـخـش وظـایـف عـادّى و مـعـمـولى ایـن تـشـکـیـلات اسـت ؛ یـعـنـى بـه طور طبیعى دفترها یا حوزه نمایندگى ، چه شرح وظایفى دارد که این امر مهمّى است .
بـخش دیگر این است که چون نمایندگى رهبرى در نیروهاى مسلّح ، نمایندگى فرماندهى است و در حـقـیـقـت چـون رهـبـر فـرمـانـده هـم اسـت و جـریـان ویـژه اى مـیـان نـیـروهاى مسلّح و فرماندهى کـل آن نیروها برقرار مى باشد، بنابراین مى تواند به حیث ارتباط با فرماندهى ، ماءموریت هایى را به حسب اقتضاى شرایط ـ غیر از آن ماءموریت اصلى ـ داشته باشد. مثلاً در مواردى ممکن اسـت فـرمـانـدهـى کـل مـصـلحـت بـدانـد ارتـبـاط حـفـاظـت هـا یـا مـواردى از ایـن قـبـیـل را ـ کـه مـربـوط بـه فـرمـاندهى کل است ـ به دفتر و حوزه نمایندگى بدهد. لیکن اینها وظایف طبیعى و عادّى نیست . بلکه وظایف فوق العاده و ویژه است که در درجه دوّم اهمیت قرار دارد. آنـچـه کـه در درجـه اوّل اهـمـیـت قـرار دارد، مسؤ ولیت اوّلى است که همان ماءموریت عادى این حوزه نمایندگى را تشکیل مى دهد.
اصولاً فرمانده سپاه و حوزه نمایندگى موازى نیستند، اگر چه موظف و ماءمور به همکارى و کمک و تـاءیـیـد او مـى باشد. دستگاه نمایندگى به هیچ وجه نباید به عنوان یک جریان معارض یا مزاحم و اخلال کننده در امر فرماندهى به شمار آید. این واقعاً یک ملاک است . اگر در واحد نظامى ، فرماندهى اختلال پیدا کرد و دچار تزلزل شد، هیچ امیدى به آن مجموعه نظامى نیست .
اصولاً یگان نظامى ، غیر از یک عده افراد است . لشکر به معناى عامش ـ یعنى یک مجموعه نظامى ـ مـعـنـایـى غـیـر از مـعـناى صد نفر، پانصد نفر یا دو هزار نفر دارد؛ زیرا ممکن است دو هزار نفر بـاشـنـد، امّا یک لشکر نباشند چون ماهیت لشکر به چند چیز دیگر ـ غیر از افراد ـ نیز قوام دارد کـه اهـم آنـها سازماندهى و مدیریت واحد نظامى است که اساساً از لحاظ محتوا با مدیریتهاى غیر نظامى متفاوت است . بنابراین ، لشگر اگر سازماندهى نداشت لشکر نیست و اگر ده برابر آن هـم آدم بـاشـنـد، ارزش نـظـامـى نـدارد زیـرا مـثـل ایـن اسـت کـه مـسـلّح نـبـاشـنـد یـا مـثل این است که اصلاً کسى نباشد. اگر سازماندهى بود امّا در آن بالا فرماندهى قرار نداشت ، بـاز هـم فـایده اى ندارد. معناى نبودن فرمانده این نیست که جسم فرمانده نباشد، فرمانده اگر خودش بود امّا اختیارات فرماندهى نداشت یا قدرت و عنصرى فرماندهى نداشت ، دیگر فرمانده نـیـسـت پـس ‍ یـکـى از معیارهاى اصولى ما این است که اختلالى از ناحیه حوزه نمایندگى در کار فـرمـانـدهـى بـه وجـود نـیـایـد. از طـرفـى ، چـون کـار عـلم و عمل و حفظ جهت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى یک امر عنصرى و در واقع دمیدن روح در کالبد اسـت و انـجـام ایـن کار مهم را حوزه هاى نمایندگى عهده دارند، لذا از طرف فرماندهى نیز نباید خـللى در ایـن امـر صـورت بـگـیـرد. بـنـابـرایـن حـوزه کـار ایـن دو بـار یـکـدیـگر متفاوت است .(110)

ضامن و حافظ سلامت فکرى

حـفـظ سـلامـت فـکرى سپاه بستگى به وجود دفاتر نمایندگى امام در سپاه دارد؛ زیرا که سپاه مـجـمـوعـه اى از جـوانـان بـا اخـلاص اسـت کـه بـایـد هـمـچـنـان در خـط درست اسلام و تسلیم در مـقـابـل احـکـام الهـى بـاقـى بـمـانـد و ایـمـان خـود را تـواءم بـا تـقـوا و عـمـل هـمـیـشه حفظ کند و چنین حالتى جز با حضور روحانیون ، علما، اساتید و مرشدین دینى که روحانیون دفاتر نمایندگى امام هستند عملى نیست .(111)
شـمـا (مـسـؤ ولان دفـاتـر نـمـایـندگى ) باید با کمال قدرت ، حرکت خود را در سپاه ادامه دهید. نـمـایـندگىِ امام جزء کارهایى است که نباید منتظر تکلیف بماند چرا که قرآن و امام تکلیف آنها را مشخّص کرده است .
سـپـاه نـهـالى اسـت کـه از بـطـن انـقـلاب جـوشـیـده اسـت ، امـّا هـر نـهـال مـثـمـرى اگـر مـراقـبـت نـشـود قـابـل از بـیـن رفـتـن اسـت و ایـن مـراقـبـت وظـیـفـه شـمـاسـت .(112)
از ابتداى فعّالیّت این واحد احساس مى شد که یک تضمینى قطعى براى سپاه فراهم شده است . سـپـاه یـک مـجـمـوعـه انـسـانـى اسـت و هـمـه خـصـوصـیـات آن را نـیـز دارا مـى بـاشـد. اگـر در داخـل این کالبد زنده امکان مقاومت در مقابل بیمارى ها وجود داشته باشد قدرت مبارزه با بیمارى و مـیـکروب هست و در حقیقت مجراى واقعى فرماندهى و حضور و نظارت حضرت امام (ره )و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى همین دفاتر نمایندگى است . آنچه که حضور ولى فقیه را به عنوان عـنـصـر روحـانـى و مـعنوى و عارف و ربّانى در سپاه حفظ مى کند، دفاتر نمایندگى امام است و حضور امام یعنى حضور مراقبت کافى و دائم که جلوگیر نفوذ فساد باشد.(113)

هدایت معنوى

... نمایندگى هاى امام در سپاه جنبه ولایت فقیه و هدایت معنوى و ارشاد و نظارت تام بر حرکت و سیر و جهت گیرى الهى و اسلامى سپاه را که جنبه اصلى رهبر و امام امت است زیر نظر دارند. در حقیقت آنچه را شما به عهده دارید متناسب با حیثیّت و وزانت مسؤ ولیت شما در سپاه پاسداران است وظـایـف فـوق العـاده حـسّاس شما در یک ارگان صد در صد انقلابى ایجاب مى کند که برخورد شـمـا بـرخـوردى پـدرانـه بـاشد و احساس ‍ محبّت را از هر روش شما احساس کنند. موقعیّت شما موقعیّتى است که اگر از تخلّف ها اغماض شود، زیان فقط عاید متخلّف نخواهد شد بلکه عاید بسیارى از نفوس طیّبه نیز خواهد شد. بنابراین ، هیچ گونه تخلّفى مورد اغماض نباید قرار بگیرد.(114)
سـپـاه پـاسـداران انـقـلاب اسـلامـى یـک نـیـروى انـقـلاب است که بر پایه دین و تقوا و درک و عـمـل انـقـلابى به وجود آمده و وظیفه اساسى نماینده این جانب در آن عبارت از نظارت مستمر بر حفظ و استحکام این پایه اساسى و برخورد با تخلّفات و پیشگیرى از آنهاست ... .
واحـدهـاى عـقـیدتى ـ سیاسى را تقویت فرمایید تا با روشهاى برنامه ریزى شده و شیوه هاى ابتکارى ، معنویت و آگاهى و معرفت اسلامى را در سپاه رشد و عمق بخشند.
حـضـور نـمایندگى و دفاتر وابسته به آن در سراسر سپاه مخصوصاً در میان یگانهاى رزمى فعّال نموده ، با سازماندهى قوى و مستحکم کارایى آنرا مضاعف فرمایید.(115)
مـا بـایـد ایـن نکته را در نظر بگیریم که هر کسى وارد سپاه شد، در زیر شعاع تربیت و اداره مـعـنوى شما، روز به روز کمالات معنوى اش بیشتر شود و پیشرفت کند. نباید هیچ افت روحى و معنوى در سپاه مشاهده شود.(116)
... قـوام و شـخـصیت سپاه ، به معنویتش است و این معنویت از طریق شما آقایان و علماى محترم که معلّمان اخلاق و معنویت و تزکیه هستید، قابل تاءمین است .(117)
برادران عزیز روحانى که در سپاه یا در بقیه نیروهاى مسلّح تشریف دارند و برکات وجودشان بـر ایـن جـوانـان مـخـلص و صـالح افـشانده مى شود، این مسؤ ولیت عظیم را بر دوش دارند که مـضـاف بـر عـقـاید و احکام ، معنویات اسلام را تعلیم بدهند و اخلاق را متذکر بشوند. اخلاق هم درس نـیـسـت ، درس اخـلاق یـک عـلم اسـت . آن چیزى که لازم است ، نصیحت است ، همه ما به نصیحت احـتـیـاج داریـم . بـایـد جـوانـان را نـصـیـحـت کـنند و آنان را از تصرف هواى نفس ، خود خواهى ، بـدنـگـرى نـسـبـت بـه مـسـائل و دسـتـخـوش ‍ شـیطان شدن ، دور نگهدارند. غیر از این که باید مـعـلومـاتـشـان را کـامـل کـنـنـد، مـعـارفـشـان را بـالا بـبـرنـد و قـدرت تحلیل سیاسى بدهند.(118)
نـگـذارید جوان هاى زیرمجموعه هاى شما مجذوب جلوه هاى مادى بشوند و دلشان را بدهند به آن چـیـزهایى که به مردم معمولى و عادى دنیا تعلّق دارد. این تعلّقات دنیوى متعلّق به همه افراد بـشـر و هـمـه حـیـوانـات اسـت حـتى دل سپردن به اینها و مجذوب شدن به اینها سقوط در حدّ یک انسان متوسّط و معمولى را در پى دارد. انسان این دوره ، آن هم انسانى که به این مجموعه تعلّق دارد، یـک انـسـان بـرجـسـتـه اسـت و برجسته شدن یعنى از این سطح معمولى عروج کردن و اوج گـرفـتـن ، لذا نـبـایـد بـگـذاریـم دوبـاره سـقـوط کـنـد و ایـن آن مـسـؤ ولیـت اسـاسـى اسـت .(119)

پی نوشت:

57 - پیام انقلاب ، شماره 113 ، ص 17 .
58 - پیام انقلاب ، شماره 112 ، ص 54 .
59 - رویدادها و تحلیل ، شماره 66 ، ص 15 .
60 - ضمیمه رویدادها ، شماره 325 .
61 - ضمیمه رویدادها ، شماره 325 .
62 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 30 / 6 / 74 .
63 - همان .
64 - رویدادها و تحلیل ، شماره 66 ، ص 10 ـ 13 .
65 - ضمیمه رویدادها ، شماره 325 .
66 - در دیدار با فرماندهان نیروى زمینى سپاه ، اردیبهشت 1370 .
67 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 5 آبان 1370 .
68 - حدیث ولایت ، ج 1 ، ص 253 .
69 - همان .
70 - جمهورى اسلامى ، 6 / 2 / 73 ، ص 11 .
71 - همان .
72 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 5 آبان 1370 .
73 - همان ، 26 شهریور 1370 .
74 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 26 شهریور 1370.
75 - همان ، 5 آبان 1370 .
76 - همان ، 26 شهریور 1370 .
77 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 5 آبان 1370 .
78 - همان ، 26 شهریور 1370 .
79 - همان ، 28 / 6 / 70 .
80 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 27 / 6 / 70 .
81 - سخنرانى در جمع فرماندهان ، 26 / 6 / 71 .
82 - سخنرانى در دانشگاه امام حسین ، 17 / 8 / 74 .
83 - سخنرانى در جمع فرماندهان ، 26 / 6 / 71 .
84 - حدیث ولایت ، ج 1 ، ص 254 .
85 - رویدادها و تحلیل ، شماره 48 ، ص 13 ـ 12 .
86 - ضمیمه رویدادها ، شماره 325 .
87 - روزنامه اطلاعات ، 30 / 11 / 1369 .
88 - در دیدار با فرماندهان نیروى زمینى سپاه ، اردیبهشت 70 .
89 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 5 آبان 1370 .
90 - حدیث ولایت ، ج 6 ، ص 242 .
91 - پیام انقلاب ، شماره 110 ، ص 27 .
92 - رویدادها و تحلیل ، شماره 48 ، ص 13 .
93 - همان ، شماره 66 ، ص 16 .
94 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 26 / 9 / 1368 .
95 - رویدادها و تحلیل ، شماره 22 ، ص 7 .
96 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 26 شهریور 1370 .
97 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 5 آبان 1370 .
98 - سـخـنـان در جـمـع نـیـروهـاى لشـکـر 27 مـحـمـد رسول اللّه (ص )، 20 / 3 / 75 .
99 - حدیث ولایت ، ج 6 ، ص 252 .
100 - روزنامه رسالت ، 6 مهر 1368 .
101 - پیام ، ص 51 .
102 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 5 آبان 1370 .
103 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 26 شهریور 1370 .
104 - همان ، 5 / 2 / 74 .
105 - صف ، شماره 161 ، ص 6 .
106 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 7 / 8 / 75 .
107 - پیام ، ص 52 .
108 - پیام ، ص 52 ـ 51 .
109 - دیدار با مسؤ ولان نمایندگى ، 16 / 12 / 74 .
110 - حدیث ولایت ، ج 3 ، ص 185 تا 188 .
111 - رویدادها و تحلیل ، شماره 38 ـ 37 ، ص 7 .
112 - همان ، شماره 22 ، ص 7 .
113 - پیام انقلاب ، شماره 110 ، ص 26 .
114 - پیام انقلاب ، شماره 110 ، ص 26 .
115 - روزنامه جمهورى اسلامى ، 6 / 4 / 69 .
116 - حدیث ولایت ، ج 3 ، ص 189 .
117 - همان ، ج 1 ، ص 256 .
118 - همان ، ج 6 ، ص 252 .
119 - سخنرانى در جمع فرماندهان سپاه ، 26 / 6 / 71 .

منبع: سپاه از دیدگاه مقام معظم رهبری، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه