ویژگی های رفتاری و روانی دانش آموزان





علی رغم باور عمومی، اضطراب به معنی واقعی کلمه، عاملی مشکل ساز نیست، بلکه عامل بسیاری از پیروزی ها می باشد. فرد بدون داشتن اضطراب نمی تواند به موقعیت های بهتر و موثرتر برسد. اما نوع شدید آن که غیر قابل تحمل باشد، برای فرد ایجاد مشکل خواهد کرد.
دانش آموزان به عنوان آینده سازان جامعه، افرادی حساس با ویژگی های منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاس ها و در مدارس شکل می گیرد. توجه به ویژگی های منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانش آموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها ، می تواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. نگاهی گذرا به ویژگی های رفتاری شاگردان ما را به تعدادی از ویژگی های روانی سوق می دهد.

اضطراب

علی رغم باور عمومی، اضطراب به معنی واقعی کلمه، عاملی مشکل ساز نیست، بلکه عامل بسیاری از پیروزی ها می باشد. فرد بدون داشتن اضطراب نمی تواند به موقعیت های بهتر و موثرتر برسد. اما نوع شدید آن که غیر قابل تحمل باشد، برای فرد ایجاد مشکل خواهد کرد. اضطراب در واقع، واکنش در مقابل خطری که وجود خارجی ندارد، می باشد. می توان فردی را در نظر گرفت که با وجود داشتن فرصت کافی باز هم مسیرش را تا مقصد می رود که مبادا دیر برسد.
و یا دانش آموزی که درس خود را خوبی یاد گرفته اما از ترس فراموش کردن به طور مداوم ناخن های خود را می جود. به این ترتیب اضطراب برای دانش آموز مانند مرض می شود و در صورت عدم مقابله صحیح با آن تبدیل به یکی از خصوصیات او می شود و حتی ممکن است اقدام بی موقع در جهت رفع این مشکل کمکی به ما نکند. یک معلم یا پدر و مادر آگاه خیلی زود می تواند کودک یا نوجوان پرخاشگر را تشخیص دهد. رنگ او همواره پریده و خودش نگران است. ضربان قلبش شدید می باشد و میل به پرخاشگری دارد.
باید این سوال را برایش ایجاد کنیم که وقتی خطری وجود ندارد، چرا باید واکنش وجود داشته باشد؟ بنابراین اقدام نخست ایجاد آگاهی است که هیچ خطر خارجی که عامل این حالت ترس کاذب شده، وجود ندارد. قدم بعدی مطمئن ساختن فرد از عواقب این مسئله است. باید یک فرد مضطرب را اندک اندک از موقعیت اضطراب آورش دور کنیم و به او اطمینان بدهیم که نگرانی بیش از اندازه واقعا لازم نیست در صورت پاسخ ندادن فرد باید از والدین او کمک بگیریم.

خود کم بینی

خود کم بینی در تضاد با اعتماد به نفس و یکی از موانع بزرگ رشد شخصیت یه شمار می رود. فردی که فکر می کند کمتر از دیگران است و چیزی برای عرضه ندارد، در واقع دارای عقده خود کم بینی است. او در مسابقه ای شرکت نمی کند ، از بازی های دسته جمعی گریزان است و از این رو در مقام مقایسه با دیگران احساس وحشت می کند. وظیفه یک معلم در برابر دانش آموز خود کم بین دشوار است.
او باید بتواند تشخیص دهد ناتوانایی های جسمی، نامناسب بودن لباس و حتی اسم در احساس خود کم بینی دخیل هستند. برای چنین مشکلی نباید به این کودکان به عنوان افرادی بیمار توجه نشان بدهیم، بلکه باید آنها را همانند سایر افراد بشماریم، تنها با این تفاوت که آنها یک مشکل قابل حل دارند. یک معلم توانا با دادن مسئولیت های قابل اجرا و در اندازه توان این افراد و با یاری کردن آنها در به سامان رسانیدن آن کار، لذت اعتماد به نفس و پیروزی را به فرد می چشاند.

احساس مهم بودن

غالبا انسان ها دوست دارند ارزش واقعی شان توسط اطرافیان دریافته شود. شاید نتوان کسی را یافت که خود را از برخی جهات بهتر و برتر از دیگران بداند. البته بسیاری از افراد این میل درونی را آشکار نمی سازند، اما این بدان معنی نیست که چنین میلی وجود ندارد. افراد خود را مهم می دانند و سعی می کنند این مهم بودنشان هم برای خودشان و هم برای دیگران آشکار و روشن باشد.
اگر معلم بتواند به این احساس افراد ارزش قائل شود و به آنها از صمیم قلب احترام بگذارد و یادآوری کند که واقعا با هوش ، توانا و موثر هستند، هنر معلمی خود را ایفا کرده است. نباید یک کودک یا نوجوان را که به طرز ناشیانه ابراز وجود می کند، سرخورده کرد، بلکه باید به جنب و جوش و فعالیت او اهمیت داد. اهمیت به احساس مهم بودن و تقویت آن باعث می شود، طرف مقابلمان ما را به عنوان فردی منحصر بپذیرد و بدین وسیله ما نفوذ قابل ملاحظه ای بر روی او خواهیم داشت.

حسادت

حسادت در افراد مختلف و به اشکال متفاوت جلوه می کند. چشم هم چشمی و مبارزه و رقابت نتیجه داشتن همین صفت است. حسادت می تواند مبنای بسیاری از پیروزی ها هم باشد، به شرط آنکه فرد به نسبت معمول و متعارفی این خصیصه را داشته باشد. اغلب دانش آموزان به دوستان صمیمی خود حسادت می کنند و دوست دارند همیشه نمره خودشان از نمره او بیشتر باشد و این عاملی در ایجاد رقابت بین دو نفر می باشد. ممکن است سوال اشتباه دوستش را که معلم متوجه نمی شده است، او بدهد. یک معلم نباید در اندیشه سرکوب این صنفت باشد، بلکه باید بتواند این ویژگی را در مسیر صحیح خود هدایت کند. اصولا نقش یک معلم در پرورش افراد باید نقش هدایت کننده باشد نه راهبرنده.
یک معلم می تواند حس رقابت و حسادت را در گروه ها ایجاد کند. مثلا بدین ترتیب که افراد کلاس را در گروه های خاصی تقسیم کند.
یادگیری در گروهها به اختیار باشد. سپس نامی را که هر گروه برای خود می پسندد برای آن گروه انتخاب کند. سپس به طور غیر مستقیم به ایجاد رقابت در این گروه ها بپردازد. او می تواند نمرات تمام افراد گروه جمع کرده و از آنها میانگین بگیرد و عدد بدست آمده را به عنوان نمره یک گروه در نظر بگیرد.

اعتماد به نفس

شناخت مثبت و سازنده که هر فرد از خود دارد، اعتماد به نفس می باشد. اعتماد به نفس به فرد کمک می کند تا نیروی درونی خود را به خوبی شناخته و از آنها در جهت شکوفایی استعدادها و بهبود زندگی خود بهره ببرد و فردی که اعتماد به نفس دارد در مقابله با مشکلات خود را نمی بازد و استقامت و پشتکار فراوانی از خود نشان می دهد. او در شرایط دشوار همواره خود را آماده نشان می دهد. و همواره دارای این تصور است که بهتر از هر کسی از عهده کارها بر می آید یک معلم در کلاس درس بدون شک با چنین افرادی مواجه خواهد شد. عدم توجه به این صفت باعث می شود، دانش آموز از معلم خود دور شود.
او دارای اثری نهفته ای است که باید توسط معلم و در جهت مثبت آزاد شود. می توان با دادن مسوولیت نمایندگی کلاس به فرد این احساس او را ارضا کرد. در مقابل افرادی هم هستند که اعتماد به نفس آنها بسیار ضعیف است، این صعف را هم می توان جبران کرد. یک معلم نباید دانش آموزی را که جسارت خودنمایی ندارد به حال خود رها کند. او باید در مقابل هر اظهار وجود دانش آموز خجل و سر به زیر او را در یک موقعیت دلپذیر قرار دهد. این موقعیت دلپذیر نقش تقویت کننده مثبتی را ایفا می کند که باعث می شود فرد رفتار دلیرانه را تکرارکند.
منبع: Aftab.ir