دورهٔ آمادگی

نويسنده: شبنم حیرانی(کارشناس ارشد علوم تربیتی گرایش مدیریت آموزش)

آنچه مادران و مربیان درباره دورهٔ آمادگی باید بدانند

کودکی که از محیط خانوادگی گرمی برخوردار باشد و دوره‌های شیرخوارگی و کودکی اول را در کنار مادری مهربان، متعادل و کاردان به‌سر برده باشد اعتماد به‌نفس و امنیت خاطر کسب می‌کند تا آنجا که می‌تواند هر روز ساعتی چند از مادر دور بماند، بدون این‌که دستخوش اضطراب و نگرانی شدید بشود، از طرف دیگر چنین کودکی در همین مدت در یادگیری زبان مشترک تا آنجا پیش رفته است که می‌تواند مقاصد خود را به بزرگسالان تفهیم کند و با همسالان خود نیز ارتباط برقرار نماید.
کودکی که از محیط خانوادگی گرمی برخوردار باشد و دوره‌های شیرخوارگی و کودکی اول را در کنار مادری مهربان، متعادل و کاردان به‌سر برده باشد اعتماد به‌نفس و امنیت خاطر کسب می‌کند تا آنجا که می‌تواند هر روز ساعتی چند از مادر دور بماند، بدون این‌که دستخوش اضطراب و نگرانی شدید بشود، از طرف دیگر چنین کودکی در همین مدت در یادگیری زبان مشترک تا آنجا پیش رفته است که می‌تواند مقاصد خود را به بزرگسالان تفهیم کند و با همسالان خود نیز ارتباط برقرار نماید.
از سال پنجم ضرورت کسب تجربه در محیطی متفاوت با محیط زندگی بسیار زیاد است به حدی که اگر کودکی ناگزیر باشد همچنان در خانه و دور از همسالان خود بماند (حتی اگر از مراقبت مادری که کار خود را خوب بلد است برخوردار باشد) از لحاظ رشد اجتماعی با مشکلاتی مواجه می‌شود.
به‌علاوه عبور سالم از محیط خانه به محیط مدرسه مستلزم اتخاذ تدابیری است که غفلت از آن ممکن است آهنگ سازگاری کودک یا تغییرات محیط را از صورت طبیعی و نامطلوب آن خارج سازد.
کودکانی که یک‌باره از خانه راهی مدرسه می‌شوند با چند مشکل نسبتاً بزرگ مواجه می‌شوند:
۱) جداشدن از محیط مأنوس خانوادگی
۲) مواجه‌شدن با مقررات مدرسه
۳) روبه‌رو شدن با نظم و ترتیبی که لازمه فعالیت‌های آموزشی است.
۴) کوشش ذهنی ارادی برای درک و فهم مطالب و کسب معلومات جهت موفقیت در امور درسی و درگیری هم‌زمان با این مسائل سازگاری را دشوار می‌سازد و حالت عاطفی نامناسبی را در وی ایجاد می‌کند لذا روی طرز تلقی وی نسبت به مدرسه تأثیر نامطلوب می‌گذارد.
راه‌حلی که برای این مسائل پیشنهاد شده است، پیش‌بینی دوره‌ای تحت عنوان پیش‌دبستانی یا آمادگی است که طی آن کودک فرصت کافی داشته باشد تا با استفاده از امکانات تازه‌ای که برای رشد فراهم آمده است، قسمتی از این موانع را قبل از ورود به دبستان از پیش پای خود بردارد.
با توجه به آگاهی والدین به ضرورت گذراندن دوره پیش‌دبستانی به‌نظر می‌رسد یادآوری این نکته لازم است که پیش‌دبستانی‌های مستقر در مدارس همچنان کودک را با موارد یاد شده روبه‌رو می‌سازد در حالی‌که تلاش می‌شود در مهدکودک‌ها با شبیه‌کردن محیط آموزشی تربیتی به خانه (مثل خوردن صبحانه، ناهار، حضور با لباس راحت خانه، استفاده از بازی‌های متفاوت جهت آموزش واحدهای کار و...)، کودک به‌تدریج آماده پذیرش قوانین و مقررات لازم گردد.

آنچه مربی آمادگی باید بداند:

یکی از ویژگی‌های روانی کودک این است که نظرات مورد قبول خود را به دشواری تغییر می‌دهد چرا که هنوز مراحل رشد ذهنی او کامل نشده است. مربی می‌تواند برای تعدیل موضوع کودک از هوش عملی استفاده کند که در این دوره به جهات مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است.
هوش عملی به فکر کودک جنبه تجربی و حسی می‌بخشد و چنانچه با روش صحیح هدایت شود به خارج ساختن کودک از موضع انعطاف‌ناپذیرش کمک فراوان می‌کند.
کودکی که در ضمن فعالیت‌های آزاد مورد علاقه خود به نتایج غیرمنتظره می‌رسد به شوق می‌آید که فعالیت‌های خود را با کنجکاوی ویژه‌ای ادامه دهد.
تکرار فعالیت‌ها کم‌کم صورت آزمایشی به‌خود می‌گیرد که به‌گونه‌ای که نتایج غیرمنتظره را به نتایج مورد انتظار تبدیل می‌کند و در مجموع زمینه را برای تجدیدنظر در نظرات مورد قبول و به‌طور کلی انعطاف‌پذیری ذهن را در قبال نظرات مختلف آماده می‌کند.
با همهٔ اینها از کودک ۵ ساله انتظار کوشش ارادی، نشانه ساده‌اندیشی است زیرا فعالیت‌های کودک برخاسته از علائق و رغبت‌های آنی اوست تحریک حس کنجکاوی کودک راه دیگری است که به‌وسیله آن می‌توان کودک را به‌طور غیرمستقیم درباره اموری که علاقه‌اش نیست به فعالیت واداشت. کنجکاوی کودک یکی از نیرومندترین پایه‌های تربیت اوست.
پاسخ‌دادن به تمام پرسش‌های کودک در این‌دوره کاری دشوار است اما پاسخ ندادن هم حس کنجکاوی او را تضعیف می‌نماید، بهتر است به او بیاموزیم که چگونه می‌تواند برای یافتن جواب سئوالات خود مشاهده کند.
بازی همچنان مناسب‌ترین روش تربیتی برای این دوره است.
وظیفه مربی این است که کودک را با بازی‌های نو و مناسب این سن آشنا کند. بهتر است مربی هنگامی‌که کودک هم‌بازی ندارد پنهانی در بازی او شرکت کند.
صفت بارز دیگر کودکان تشخیص طلبی است که در این دوره جلوه خاصی پیدا می‌کند. شخصیت ابتدا به‌صورت نافرمانی و گاهی به‌صورت لجاجت متجلی می‌شود و نهایتاً نوعی خودنمائی پدیدار می‌شود که با نشان دادن مهارت عمومی بدن برای جلب تحسین و تمجید دیگران همراه است.
مربی باید با استفاده از این تمایل و با تکیه بر حس تقلید شدیدی که در کودک به ظهور می‌رسد موجبات غنی‌تر ساختن شخصیت او را فراهم کند.
● تربیت در این دوره دارای ۳ جنبه اساسی است:
الف) تربیت حواس
ب) تربیت تخیل
ج) تربیت شخصیت

تربیت حواس

هر یک از حواس دریچه‌ای است که کودک از آن به جهان خارج می‌نگرد و اطلاعات دست اول کسب می‌کند. هر چه حواس از لحاظ فعالیت‌های فیزیولوژیک سالم‌تر و از نظر میزان تجارب مربوطه، ورزیده‌تر باشد معلومات حاصله از طریق آنها دقیق‌تر خواهد بود.

تربیت تخیل

از خصوصیات دیگر کودک در این دوره این است که واقعیت را با آفریده‌های خیال خود در می‌آمیزد.
مربیان باید به خاطر داشته باشند که تخیل عالی‌ترین صفت انسان است.
چرا که بیشتر از هوش، بشر را از حیوان متمایز می‌سازد بنابراین تربیت تخیل که با تربیت حسی ـ حرکتی همراه و در متعادل‌ساختن آن نیز مؤثر است، جنبه دیگری از تربیت فکری این دوره به‌شمار می‌آید. پس در کودکی که به چیزها سرسری نگاه می‌کند و پراکنده‌اندیش است خیال‌پردازی را تشویق کنیم و کودکی را که بیشتر از حد خیالبافت است برعکس، با داستان‌ها و قصه‌های واقعی آشنا سازیم و همواره به خاطر داشته باشیم که غوطه‌ورشدن در شگفتی‌ها هم، اندازه دارد.

تربیت شخصیت

یکی جنبه‌های مهم شخصیت در این دوره تشخص‌طلبی است و فردیتی که در این سن متجلی می‌شود نیروی زنده‌ای است که می‌تواند پایهٔ استواری برای عمل تربیتی گردد. تسلیم محض تشخص‌طلبی کودک‌شدن، همان‌قدر برای رشد شخصیت در حال تکوین کودک ضرر دارد که مخالف قطعی با آن.
کودک کودکستانی برای ضبط خواهش‌های خود، برای آموختن راه و رسم زندگی با دیگران و برای قبول پاره‌ای از مسئولیت‌های عمومی مربوط به محیط خود، نیازمند کمک مربی خویش است. در این مورد نه تنها سرمشق‌دادن و تشویق‌کردن لازم است، بلکه گاهی نیاز پیدا می‌شود که مرکز پیش‌دبستانی منتهای سعی خود را بنماید و به تبیین رفتار نابهنجار عده‌ای از کودکان بپردازد.
بازی‌های کودک و نقش‌هائی که با عهده‌دار شدن آنها، بدان‌ها معنی و ارزش می‌دهد و از خلال آنها شخصیتش آشکار می‌شود، از این لحاظ حائز اهمیت است.
زندگی در کودکستان باید امنیت‌خاطر طفل را که در شرایط مساعد خانوادگی جوانه زده است، بارور سازد. بدین‌منظور، باید نظم عمومی امور در کودکستان طوری باشد که کودک به‌خوبی دریابد که کلیه فعالیت‌ها هر چند که ضمن آنها همه نوع حوادث جالب غیرمنتظره ممکن است اتفاق بیفتد، طبق برنامه و طرح نقشه‌ای انجام می‌شود.
کودکان بایستی هنگام ترک کودکستان از آنچه تاکنون یاد گرفته‌اند، احساس اطمینان کنند، به‌طوری‌که برای آموختن بیشتر، آمادگی و اشتیاق داشته باشند. چنانچه کودکان توانسته باشند، در برخورد با نخستین محیط آموزشی، ناملایمات مربوطه را بدون احساس دلسردی پشت سر بگذارند و لااقل از کاربرد مؤثر توانائی‌های خود در چند کار لذت برده و در نتیجه اعتماد به‌نفس کافی حاصل نموده باشند، می‌توان امیدوار بود که بتوانند با استفاده از این آمادگی، گام‌های مربوط به مراحل بعد را یکی از بعد از دیگری با موفقیت روزافزون بردارند.
منبع: ماهنامه کودک