مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون
 
ارتباط V-2 با SS عملیات های موشکی آینده و بالقوه را محدود نکرد. کمبود کارگر موجب شد تا مدیران تولید V-2 از کارگران اردوگاه کار اجباری استفاده کنند. وقتی جنگ گسترش یافت، عملیات های نظامی متفقین بر اقتصاد آلمان فشار آورد تا بیشتر به کارگران اردوگاه کار اجباری تکیه کنند و از نیروهای اسیر شده در کشورهایی استفاده کنند که اشغال شده بودند. این مسئله شامل نیروهای موجود در بخش مونتاژ و تولید V-2 بود. افزایش بمباران همچنین موجب شد تا Dornberger از یک مکان آزمون SS در Bliszna استفاده کند که در قلب لهستان قرار داشت. آزمون بر روی V-2 با تأخیر انجام می شد اما از این مهم تر، اینکه SS به طور آهسته، در برنامه ی V-2 نفوذ کرد. میل هیتلر در استفاده از V-2 با عملیاتی تر شدن آن، بیشتر شد.
هیتلر در 4 اکتبر 1943، Dornberger را مسئول تمام فعالیت های V-2 کرد. هیتلر اثر خود را در تولید V-2 افزایش داد و به هر حال، با کمک هیتلر، تولید زیرزمینی موشک ها با کمک نیروی کار اردوگاه های کار اجباری، بیشتر شد. این مسئله منجر به محافظت تأسیسات در برابر حملات بمباران می شد و این اطمینان را ایجاد می کرد که جریان تولید این موشک ها، با وقفه مواجه نشود. علاوه بر این، Himmler ادعا کرد که او می تواند کمپ هایی برای مهندسین، مدیران و کارگران مهارت دیده، تأسیس کند. کمپ های زیر زمینی که یک تأسیسات ایمن برای آنها فراهم آورد و از دید سازمان های اطلاعاتی نیز خارج باشد. Himmler فردی به نام Hans Kammler را به منظور ساخت این بخش ها، به خدمت گرفت. او یک مهندس عمران بود که کمک کرد تا سه کمپ متمرکز، احداث شود. Himmler اعتقاد داشت که Kammler به ساختمان سازی سریع و مؤثر آگاهی دارد و می تواند به خوبی تأسیات مورد نیاز برای تولید V-2 را ایجاد کند.
Kammler در ساخت کارخانه های مونتاژ V-2 زیرزمینی نیز کمک می کرد. یک کارخانه در آلمان و در نزدیکی Nordhausen ساخته شد که در واقع مرکز اصلی تولید بود. این بخش، بعدها، Mittlewerke یا مرکز کار نامیده شد. فعالیت های Peenemünde نیز به نام EMW تغییر نام یافت. این بخش یک شرکت شبه تجاری بود که اجزایی مانند موتور راکت می ساخت.
بمباران انگلیس با V-2 از اواخر سال 1943 شروع شد. به هر حال، تولید به خاطر افزایش بمباران، ایجاد تأسیسات مخفی و زیر زمینی و ایجاد مسائل فنی و همچنین عدم وجود نیروی ماهر، به تأخیر افتاد. علارغم تلاش های SS برای گرفتن نیروهای ماهر، آموزش ضعیف کارگران و شرایط مربوط به کار، این مسئله را با چالش روبرو کرده بود. این تاخیرها موجب افزایش دغدغه های هیتلر و سایرین در مورد پایداری V-2 و قابلیت ارتش برای اجرای برنامه، شد. در سپتامبر 1943، Dornberger سی و یک پرواز آزمایشی انجام داد. متخصصین و مهندسین بر روی حل بسیاری از مشکلات متمرکز شدند. به هر حال، مشکلات فنی V-2 تنها دغدغه ی Speer نبود. نیازهای رقابتی سایر سلاح ها نیز فشارهایی را بر روی تولید V-2 اعمال کرد. برنامه های تولید سلاح های موجود نیز نیازمند جایگزینی و اصلاح بود.
Luftwaffe از ژوئن 1944 قادر شد تا بمباران V-1 را علیه انگلیس ادامه دهد و به زودی، حملات با صدها موشک ادامه یافت. موشک های V-1 ارزان قیمت و ساخت آنها به نسبت V-2 ساده تر بود و همچنین تعداد حملات نیز هیتلر را تحت تأثیر قرار داد. به هر حال، عمیات های انجام شده با V-1 آن اثری را نداشت که ارتش آلمان انتظار آن را داشت. اگر چه تولید V-2 در می 1944، به 437 موشک رسید، برنامه ی موشکی Dornberger تنها توانست 6 موشک در ماه جولای بسازد. این تلاش ها بسیار کمتر از چیزی بود که هیتلر در برنامه هایش پیش بینی کرده بود.
چشم انداز استراتژیک آلمان، بعد از 6 ژوئن 1944، بدتر شد. نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس نشستی در Normandy فرانسه برگذار کردند. آلمان تلاش کرد تا تعرض های متفقین در غرب و شرق را سرکوب کند و موجب شود تا راهی جدید پیدا کند. هیتلر علارغم مشکلات موشک های V-2، دوباره به این موشک اعتماد کرد.
Himmler تلاش کرد تا موشک های V-2 را در دست بگیرد. SS کنترل برنامه ی موشک های V-2 را از دست نداد. فشارهای سیاسی و ایجاد رعب و وحشت و سایر تدابیرها، موجب شد تا Himmler و Kammler شروع به افزایش کنترل خود بر این برنامه شدند. فقدان کارایی در ارتش آلمان در این زمینه، موجب شد تا هیتلر میزان اثربخشی این پروژه را بررسی کند. در جبهه ی شرقی، عملیات های ارتش آلمان نتوانست ارتش شوروی را متوقف و یا شکست دهد. به نظر هیتلر، رهبران ارتش در موسکو، استالینگراد و سایر نواحی، شکست خوردند. ارتش آلمان همچنین قادر به قطع تهاجم در Normandy نیز نبودن. اگر چه SS در بخش هایی از این کمپین ها، مشارکت داشت، تصور هیتلر در مورد SS به دلیل اشتیاق و وفاداری آنها، تغییر کرد، اگر چه، آنها بوسیله ی نیروهای زمینی متفقین تحت فشار بودند. V-2 یکی از گزینه های اندکی بود که هیتلر برای جلوگیری از پیشروی متفقین، در دست داشت. اگر متفقین یک جای ثابت در اروپا تأسیس می کرد، آلمان می توانست انتظار داشته باشد که جنگ آهسته می شود مانند آن چیزی که در جبهه ی شرقی با آن روبرو بود. یک جنگ دو جبهه ای، توان نظامی آلمان و منابع اقتصادی آن را تهی کرد. عملیات های V-2، یک شانس ایجاد می کرد، البته یک شانس کم رنگ برای تغییر جهت جنگ. دولت آلمان هم اکنون سرمایه گذاری زیادی بر روی این سلاح ها کرده بود اما ارتش ممکن نبود قادر باشد عملیات های V-2 را انجام دهد. SS ممکن بود بتواند موجب ارتقای V-2 شود.
Dornberger و روزهای تحت کنترل V-2 در حال به پایان رسیدن بود. اثر روبه رشد Kammler در Mittlewerke، نیروی کار و سایر فعالیت های تولید، نمی توانست به پایان برسد. اولین هفته از دسامبر، کنترل عملیاتی V-2 به Kammler سپرده شد. SS تمام فعالیت های عملیاتی پرتاب این موشک به انگلیس و سایر اهداف را در دست گرفت.
V-2 شک و شبهه های عملیاتی داشت. این موشک یک موشک تک مرحله ای بود که دارای سیستم ورود به جو، نبود. در عوض، کل موشک به هدف برخورد می کرد. جرم و انرژی کینتیکی در برخورد موشک موجب می شد تا تخریب آن قابل توجه باشد. علاوه بر این، هر سوخت و اکسیدکننده استفاده نشده ای نیز موجب افزایش اثر ضربه می شد. Dornberger و von Braun طراحی نهایی V-2 که شامل 5 زیر بخش اصلی بود را برای موشک طراحی کرده بودند. این بخش های جزئی، عبارتند از: سری جنگی، محفظه ی کنترل، یک بخش میانی که شامل تانک سوخت و اکسید کننده بود، یک واحد پیشرانش و یک دنباله.
موشک بالستیک 14 متری مجهز به یک سری جنگی منفرد بود. مهندسین موشکی با قطر ماکزیمم 1.68 متر و وزنی در حدود 12870 کیلوگرم تولید کردند. این موشک در اصل از فولاد ساخته شده بود (شکل 1).
این موشک دارای سرعت ماکزیمم حدود 5760 کیلومتر بر ساعت بود. موتور راکت حدود پنجاه و یک ثانیه کار می کرد که موجب می شود پیشرانش مورد نیاز برای رسیدن این موشک به برد 96000 متر را ایجاد کند. زمان پرواز، از پرتاب تا برخورد، در حدود 310 ثانیه بود. موشک بالستیک دارای قابلیت برخورد به هدفی در فاصله ی 330 کیلومتری بود. اگر چه امروزه، این برد، بردی معمولی به نظر می رسد، در واقع در آن زمان، برد 330 کیلومتر، بردی رویایی بوده است.
سری جنگی آن ساده است. این سری مخروطی شکل بود و دارای مقادیر زیادی مواد منفجره بود. متخصصین تفنگ آلمان حدود 735 کیلوگرم مواد منفجره آماتول در این سری جاسازی می کردند. آماتول ترکیبی از 60 % آمونیوم نیترات و باقیمانده، TNT است. تولیدکننده ی V-2 در انتخاب مواد منفجره ی مورد استفاده در سری، چندین گزینه پیش روی داشتند. یکی دغدغه های مربوط به دمای داخلی که موجب منفجر شدن مواد منفجره و تخریب موشک می شود. آماتول یک ترکیب نسبتاً پایدار است که می تواند در برابر دماهای ورود به جو، مقاومت کند.
عملیات های پرتاب
نیروهای آلمان 3255 V-2 را در برابر اهداف در اروپای غربی، پرتاب کردند. اگر چه هیتلر می خواست تا این موشک ها به طور خاص به لندن برخورد کنند، بیشتر اهدافی که بوسیله ی خدمه پرتاب شدند، به Antwerp برخورد کرد. وقتی V-2 توسعه یافت، آلمان ها، کل قاره را تحت کنترل گرفتند. انگلیس در لبه ی شکست قرار گرفت، ایالات متحده وارد جنگ نشد و اتحاد جماهیر شوروی پایبند به قرارداد عدم تجاوز بود. ارتش و محیط سیاسی به صورت قابل توجهی بوسیله ی نیروهای متفقین تغییر کرد. این سلاح می تواند راهی برای متوقف نمودن جریان پیشرفت های متفقین غربی باشد.
علارغم فشارهای موجود بر روی تولید که بواسطه ی بمباران و پیشرفت های متفقین ایجاد می شد، تولید V-2 ادامه یافت. این فشارها، به هر حال، در نهایت بر روی توزیع منابع اثر گذاشت و در نهایت، تولید V-2 و سایر ادوات جنگی، محدودتر شد. هنوز هم اقتصاد آلمان قادر به تولید بیش از 7500 V-2 در سال 1944 بود. اگر چه این مقادیر تولید قابل توجه به نظر می رسد، بسیاری از این موشک ها، دچار سانحه شده اند. روش های تولید ضعیف، کارگرهای غیر ماهر و مشکلات دیگر، موجب شد تا شرایطی ایجاد شود که تولید به سمت پایین حرکت کند. برای مثال، مشکلات جوشکاری نامناسب موجب شد تا بسیاری این موشک ها به هدف نخورند. علارغم این مشکلات، در سپتامبر 1944، SS یک مجموعه از موشک ها به منظور حمله به غرب، داشت. بسیاری از سایت های پرتاب که بوسیله ی آلمان ساخته شد یعنی سایت های Watten، Wizernes و محل هایی در Cherbourg، امروزه تحت کنترل متفقین هستند. نیروهای زمینی آمریکا و انگلیس، به سادگی این سایت ها را تخریب کردند. مطابق علاقه ی SS، موشک V-2 دارای قابلیت پرتاب سیال نیز بود. منابع اطلاعاتی متفقین، از این موضوع آگاه نبودند که V-2 می تواند بدون استفاده از مکانی ثابت، پرتاب شود. بمب افکن های آمریکایی و RAF و جنگنده های این کشورها، 7 پایگاه ثابت پرتاب موشک را از بین بردند و این اعتقاد را داشتند که کل این پایگاه ها را از بین برده اند. بررسی های بعدی مکان ها بوسیله ی منابع اطلاعاتی نشان داد که این مکان ها، در اصل تأسیسات تولید گاز اکسیژن، پمپ های ذخیره سازی، تأسیسات تعمیر و یا فعالیت هایی بوده اند که در مکان های پرتاب انجام می شده است.


منبع مقاله :
Thunder over the horizon/ Clayton K.S. Chun