گنجینه معرفت(8)





اخلاص

اخلاص یعنی این که انسان هدف الهی را با اهداف دیگر در نیامیزد؛ به طور مثال وقتی می‏گوییم این کار را برای خدا انجام می‏دهم در واقع نیز چنین باشد. البته افرادی هستند که کارها را از روی اخلاص انجام می‏دهند، ولی باید پذیرفت که در طول تاریخ مخلصان گروه ناچیزی بوده‏اند و غالبا بیش از مخلصان واقعی، با مدعیان اخلاص سر و کار داشته‏ایم. حضرت علی(علیه السلام) همگان را به اخلاص سفارش نموده، می‏فرمایند:
چون کاری می‏کنید، اخلاص داشته باشید.

تنبلی و کسالت

یکی از بزرگ‏ترین عوامل بدبختی انسان‏ها تنبلی است. شما انسان‏های با استعدادی را می‏شناسید که اگر بخواهند در فنون مختلف فعالیت کنند، می‏توانند به بهترین موفقیت‏ها نائل گردند، ولی نه تنها موفقیتی ندارند که برعکس، حتی به قدر کم استعدادترین انسان‏ها هم کاری از پیش نبرده‏اند. اینها به سبب تن‏پروری و خودداری از به کار بردن استعدادهای خویش، به موجوداتی عاطل و باطل تبدیل شده‏اند. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
کسی که پیوسته در تنبلی و تن‏پروری باشد، کامیاب نخواهد شد.

احترام به بزرگ‏ سالان

نباید فراموش کنیم که وظیفه انتقال فرهنگ گذشتگان و نسل‏های گذشته به ما، بر دوش بزرگ‏سالان است. در حقیقت نسل گذشته و نسل‏های گذشته زمینه زندگی کنونی ما را فراهم آورده‏اند. بنابراین بی‏انصافی است که نسبت به آنها بی‏اعتنا باشیم و از آن همه لطف و صفای خالصانه آنها هیچ نگوییم و آنها را به حال خود بگذاریم. این ناسپاسی را نه خدا می‏پسندد و نه وجدان آگاه و فطرت آدمی. حضرت علی(علیه السلام) در این باره می‏فرمایند:
بزرگ‏ترهایتان را گرامی بدارید تا کوچک‏ترها شما را گرامی بدارند.

طمع کاری

برخی از مردم که اراده محکم و استواری ندارند، خواسته‏ها و هوس‏هایشان را بی‏فکرانه دنبال می‏کنند و کاری ندارند که آن چیز به سود آنهاست یا به زیانشان. این گونه انسان‏ها معمولاً ظاهربین‏اند و ثبات عقیده ندارند و تجربه‏های مکرر هم نمی‏تواند آنها را از دام طمع برهاند. چنین کسانی نه از کار کنونی خود سود می‏برند و نه از اقدامات بعدی‏شان نتیجه مطلوبی به دست خواهند آورد. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
به هرچه می‏شنوید طمع نکنید که این نشان حماقت است.

عصبانیت

گاهی اوقات مسائلی پیش می‏آید که ناملایم و ناراحت کننده است. در این حال است که انسان باید کوشش کند تا از کوره در نرود، لختی درنگ کند و با تفکّر و تعقّل خود را کنترل کند. بدیهی است چنین تأملی موجب کاهش تحریک عصبی می‏شود و شخص خشمگین را از اتخاذ تصمیم‏های آنی باز می‏دارد. حضرت علی(علیه السلام) در توصیه به خویشتن‏داری فرموده است:
خویشتن‏داری آتش خشم را خاموش می‏کند، و تندی شعله‏های عصبانیت را مشتعل می‏سازد.

کنجکاوی

انسان‏های دقیق، سعی می‏کنند که نسبت به مسائل زندگی و امور طبیعت کنجکاو باشند. آنها سطحی‏نگر نیستند، بلکه تلاش می‏کنند تا از اسراسر طبیعت و رموز زندگی آگاهی بیابند. در مقابل عده‏ای نیز سطحی‏نگر و غیر دقیق‏اند و از آگاهی چندانی نیز برخوردار نیستند. منظور از کنجکاوی داشتن روحیه پرسش‏گرانه و کوشش برای دانستن است. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
هر که کوشش کند بفهمد، خواهد فهمید.

تهوّر و بی‏باکی

برخی از مردم گاهی دست به کارهای حساب نشده و خطرناک می‏زنند و این کار خود را شجاعت می‏دانند، در صورتی که آنها معنای تهور را با شجاعت اشتباه گرفته‏اند. انسان شجاع، برای کارهای منطقی، ترس و وحشتی به خود، راه نمی‏دهد. به همین جهت باید گفت شجاعت صفت نیکی است. انسان‏های شجاع، ثمره شجاعت خویش را در پیروزی بر دشمن یا رسیدن به مقصود می‏یابند. ولی انسان‏های متهور که بی‏حساب دست به کاری می‏زنند، چه بسا به مقصد نرسیده، دچار زیان‏های غیرقابل جبرانی شوند. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
هرکس تهوّر ورزد، پشیمان خواهد شد.

مال حرام

انسان در این جهان خاکی مدت کوتاهی زندگی می‏کند و نمی‏داند چه وقت و در چه حالی از دنیا می‏رود. بنابراین باید توجه داشته باشیم که مبادا مالی را که مصرف می‏کنیم حرام باشد و با استفاده از آن، باطن‏مان را به پلیدی‏اش آلوده سازیم. خوردن مال حرام از گناهان بزرگ است و انسان حرام‏خوار باید خود را برای بازخواست الهی آماده سازد. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
بدترین خوراک‏ها، مال حرام است.

یاری مظلومان

بی‏شک هر انسان با وجدانی همواره می‏کوشد تا در برابر ستمکاران از انسان‏های مظلوم دفاع کند. بعضی از مردم زمانی به این عمل مبادرت می‏ورزند که بدانند دچار هیچ‏گونه زیان مالی و جانی نمی‏شوند و همین که احساس کردند ممکن است دچار خسارت مالی کوچکی شوند، دست از حمایت بر می‏دارند. در مقابل مردمی هستند که مال و جانشان را به خطر می‏اندازند تا مظلومی را از چنگال ستمگر برهانند. حضرت امیر(ع) در توصیه به این مهم می‏فرمایند:
دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید.

فریب‏کاری

فریبکاران از راه نفاق و به شیوه‏های گوناگون حسن ظن مردم را به خود جلب کرده، آنها را تحت تأثیر قرار می‏دهند مردم نیز به تصور این که آنها اشخاصی در خور عتمادند، مال و مقدسات خود را به آنها می‏سپارند و به یکباره متوجه می‏شوند که دچار زیان‏های جبران‏ناپذیری شده‏اند. اینان دزدانی‏اند که چهره پلید خود را در زیر چتر نفاق و ریاکاری پنهان می‏کنند.
حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
فریب‏کار شیطانی است به صورت انسان.

بی‏کاری

انسان تا وقتی که به کاری مشغول است، غالبا فکرش نیز مشغول است، امّا همین‏که دست از کار کشید و خود را در جرگه بیکاران درآورد، در معرض بسیاری از خطرهای مادی و معنوی قرار می‏گیرد.
زندگی برای کار و فعالیت است و این همه نیروهای مادی و معنوی که خداوند به بشر عنایت فرموده است نباید هرز برود، بلکه هرکس به اقتضای ذوق و علاقه‏ای که دارد، باید به کاری مشغول باشد تا هم چرخ زندگی‏اش به آسانی بگردد و هم از مفاسدی که بر اثر بی‏کاری به وجود می‏آید محفوظ بماند. حکومت‏ها نیز وظیفه دارند تا زمینه کار و تلاش و فعالیت را برای مردم فراهم آورند. حضرت علی(علیه السلام) دراین‏باره فرمودند:
بی‏کاری با هوا و هوس همراه است.

گذشت زمان

زندگی این جهان با همه زشتی و زیبایی‏هایش به سرعت می‏گذرد و صدها خاطره تلخ و شیرین از خود به جای می‏گذارد. گذشت زمان بهترین عاملی است که می‏تواند انسان را از خواب غفلت بیدار کند و او را متوجه مقام و موقعیتی که در جهان هستی دارد، کند. انسان جلوی بسیاری از کارها را می‏تواند بگیرد، ولی هرگز نمی‏تواند زمان را به سود خود متوقف سازد. از سوی دیگر دوران زندگی در این جهان محدود نیست و همچنان‏که چندی از آن گذشت بقیه نیز به همان سرعت خواهد گذشت و ناگزیر باید از این جهان به جهان ابدی رخت بربندیم و در آنجا جوابگوی اعمال نیک و بد خود باشیم. خانه‏های مجلل و کاخ‏های با عظمت از صاحبان‏شان بازپس گرفته خواهد شد و همه اشیایی که آنها را با خون دل فراهم کرده‏ایم، به دیگران منتقل خواهد شد. اگر انسان واقعا به گذشت زمان بیندیشد، تا این حد نسبت به وظایف خود کوتاهی نمی‏کند. و پس از پایان یافتن فرصت‏ها، درخواست فرصت دوباره، نخواهد کرد. حضرت علی(علیه السلام) به زیبایی این حالت انسان را به تصویر می‏کشند:
هرکس وقتش به پایان رسیده مهلت می‏خواهد و آن کس که فرصت دارد تعلّل می‏ورزد و امروز و فردا می‏کند.

محاسبه نفس

انسان موجودی است مرکب از عقل و غرایز و احساسات و خواه ناخواه در زندگی خطاهایی مرتکب می‏شود. این خطاها به گرد و غباری می‏ماند که بر آیینه روح می‏نشیند و آن را تاریک می‏کند و صفا و روحانیتش را می‏گیرد.
باید چاره‏ای جست تا از میزان خطاها کاسته شود و آن راه محاسبه نفس است؛ یعنی این که انسان کارهایی را که در روز انجام داده، به هنگام شب در نظرش مجسّم سازد و در محکمه وجدان آنها را بررسی کند این کار در زندگی مادی و معنوی بسیار موثر است، به شرطی که استمرار یابد. حضرت علی(علیه السلام) در توصیه به این امر می‏فرمایند:
آن کس که هرروز محاسبه نفس نکند، از ما نیست.

استفاده از فرصت

راستی اگر انسان سعی کند از هر فرصتی که برایش پیش می‏آید، استفاده کند چه موفقیت‏های شایان توجهی به دست خواهد آورد؟ شاید تنها تفاوت دانشمندان و انسان‏های موفق با مردم دیگر این باشد که آنها فرصت‏ها را غنیمت شمردند، اما مردم عادی فرصت‏های طلایی را از دست دادند. فرصت‏های زندگی انسان در حقیقت لطف‏هایی است که از سوی پروردگار عطا شده و خود آدمی است که باید از این الطاف الهی استفاده بهینه کند تا بتواند راه کمال و سعادت را بپیماید. امام پارسایان می‏فرمایند:
از دست دادن فرصت موجب اندوه خواهد شد.

مطالعه و علم‏آموزی

مطالعه برای آنها که بدان خوگرفته‏اند، به قدری شیرین است که قابل توصیف نیست، مطالعه کتاب‏های مفید به انسان لذت خاصی می‏بخشد. روزانه صدها و بلکه هزاران کتاب منتشر می‏شود که در میانشان کتاب‏های مفید و ارزنده و کتاب‏های گمراه کننده وجود دارد. بنابراین قبل از هرچیز باید کتاب‏های مفید را از کتاب‏های گمراه کننده تشخیص دهیم. تشخیص این امر گاهی آسان و گاه مشکل است. پس چنانچه خود قادر به تشخیص چنین کتاب‏هایی نیستید، از اهل فن کمک بخواهید؛ زیرا مطالعه این کتاب‏ها نتیجه‏ای جز ضعف اعصاب و فساد اخلاق و اعتقاد نخواهد داشت. بکوشیم کتاب‏هایی مطالعه کنیم که سطح اخلاق و فرهنگ ما را بالا ببرد و روح شجاعت و فتوّت را در ما زنده کند و به ما حیات و زندگی ببخشد. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
دانش اندوزید تا به شما زندگی بخشد.

زیاده‏روی در آرایش

در اینکه ژولیدگی در قیافه و لباس کار نادرستی است، جای هیچ‏گونه تردیدی نیست، ولی زیاده‏روی در آرایش نیز کار ناپسندی است. بسیاری هستند که به قدری وقت خود را صرف لباس و قیافه خویش می‏کنند که گویی کاری جز این ندارند؛ حتی کارشان به جایی می‏رسد که حاضرند از خوراک و آسایش خود و خانواده چشم بپوشند، ولی قدمی از «مد» عقب نمانند در حقیقت این دلبستگی‏های افراطی، نشانه فقر معنوی است و این افراد می‏کوشند تا با آرایش ظاهر، ابراز شخصیت کنند، البته شک نیست آراستگی در حد اعتدال کار پسندیده‏ای است؛ هم‏چنان‏که حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
آرایش [آدمی] به نیکویی و پیروی از روش درست است، نه به جامه‏های زیبا.

بزرگ‏مَنشی

افراد بزرگ‏همت بر خلاف کسانی که به مادیات می‏اندیشند، بیش از هرچیز به فضایل معنوی توجه دارند. در نظر این افراد مسائلی از قبیل خوردن و آشامیدن و لذایذ جنسی کوچک‏تر از آن است که بتواند هدف اصلی زندگی تلقّی شود. آنها خود را طوری تربیت کرده‏اند که بتوانند بر تمام غرایز و احساسات‏شان تسلط داشته باشند و در حقیقت به مقام انسانیت رسیده‏اند.
حضرت علی(علیه السلام) در ستایش بلندهمتان می‏فرمایند:
هر که همتش عالی‏تر باشد ارزشش بیشتر است.

ترس از عذاب الهی

انسان، مسافری است که پس از چند صباحی به جهان آخرت منتقل می‏شود، در آنجا مال و مقام و مظاهر دیگرزندگی سودی ندارد و امتیازی به شمار نمی‏آید. در آنجا پاکدلی و اخلاص و بندگی خدا سود دارد و تنها کسانی در آنجا سعادتمندترند که زاد و توشه‏ای برای آن جهان آماده کرده باشند. چه خوب است که ما نیز زاد و توشه آخرت فراهم آوریم و خود را برای روز حساب مهیّا کنیم.
حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
خوشا به حال کسی که از عذاب الهی بترسد و برای روز حساب خود را مهیا سازد.

تنبلی و کسالت

از عادت‏های بدی که بعضی دارند این است که زحمت کار خود را بر دوش دیگران می‏اندازند. آنان مردمی خودخواه و تنبل و در صدد استثمار دیگران‏اند. این افراد در صورت دست یافتن به امکانات بیشتر به بهره‏کشی‏های خطرناک‏تری دست خواهند زد. برای دوری گزیدن از چنین روحیه‏ای بهتر است هرکس بار خودش را شخصا به عهده گیرد و مزاحم دیگران نشود. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
صاحب هر شی‏ء به حمل آن شایسته‏تر است تا دیگران، مگر آنکه ناتوان باشد.

عادت

عادت‏پذیری انسان در حقیقت، از نعمت‏های الهی است. ولی از آنجا که برخی از عادت‏ها خوب و بعضی ناپسندند و انتخاب عادات نیک و بد نیز با اختیار انسان است، او می‏تواند پایه‏های زندگی خود را بر مبنای اعمال مثبت و مفید یا منفی و مضرّ بنا کند. نکته مهم این است که بعد از عادت کردن به کاری، به آسانی نمی‏توان آن را رها کرد؛ چون انسان با تداوم در کاری، دچار نوعی اعتیاد مثبت یا منفی می‏شود. جمله معروف «ترک عادت، موجب مرض است» به همین معناست. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
عادت بر هر انسانی چیرگی دارد.

سوء استفاده از دین

بعضی از مردم به نام دین برای دنیا خود کار می‏کنند و در حقیقت دین و مذهب را وسیله رسیدن به مطامع دنیوی خود قرار می‏دهند. این کار سوء استفاده از دین و موجب بدبین شدن مردم به مذهب می‏شود. آنها تصور می‏کنند که آنچه به غلط، به عنوان دین معرفی شده است، واقعا خود دین است. به هر حال دین را فدای مطامع دنیوی کردن علاوه بر افترا به پروردگار مهربان و بزرگان دین، موجب فریب مردم و گمراهی آنان خواهد شد. حضرت علی(علیه السلام) می‏فرمایند:
دین را با دنیا نگاه دارید، نه دنیا را با دین.
منبع: پایگاه حوزه