تاریخچه رنگ
دنیائی كه ما آن را نظاره از دو عنصر مهم تجسمی تشكیل شده است این دو عنصر عبارتند از فرم (شكل) و رنگ كه هر كدام لازم و ملزوم یكدیگرند. زیرا با برخورد نور به شیئی و انعكاس آن باعث دیدن رنگ میشود. هر موجودی كه در این دنیا به چشم میخورد ابتدا از لحاظ شكل و اندازه احساس میگردد، سپس در حالی ه دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار میگیرد. در عین حال رنگ علامت مشخصه هر شیئی طبیعی است چنانچه گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه میكند و نظر بیننده را به خود معطوف میدارد و یك میوه رنگی با رنگش اعلام میكند كه رسیده است و یا نارس میباشد.
تاریخچه رنگ: اولین ملتی كه اساس رنگآمیزی موها را به وجود آوردند بنا به شواهد چینیها بودند كه در سه هزار سال قبل از برگ و ریشه درختان رنگ تهیه كرده و جهت موها به كار میروند و بعدها در كشورهای دیگر آسیا رنگهای گیاهی شناخته شد كه امروزه هم از آن استفاده میشود مانند حنا، خضاب، بابونه، رتاس.
رنگ
مطالعه درباره ی رنگ ملاحظاتی را در زمینه های فیزیک ، فیزیولوژی و روانشناسی پیش می آورد . علم فیزیک ، توزیع انرژی طیفی نوری را که از یک سطح صادر و یا به وسیله ی آن منعکس می شود ، بررسی می کند ( شاخه ی خاصی از آن به مطالعه ی جنبه های شیمیایی رنگیزه ها و رنگینه ها ، در ارتباط با خواص رنگ ساز این مواد می پردازد ) . فیزیولوژی ، فرایند هایی را که در چشم و مغز به هنگام تحریک ناشی از تجربه ی رنگ اتفاق می افتد ، مورد مطالعه قرار می دهد . روانشناسی در مسائل آگاهی و ذهنیت نسبت به رنگ – همچون عنصری از تجربه ی بصری – بحث می کند . اشتراک اصطلاحات در این عرصه ها ، غالبا ً بر دشواری درک مفاهیم می افزاید . مطالعه ی هنری رنگ نیز مقوله ای جدا از این ملاحظات نیست ، و به خصوص رویکرد روانشناختی رنگ در این زمینه اهمیت دارد .
هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد بصری مستقلا ً تغییر پذیر است : فام ، درخشندگی و اشباع .
فام ، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسله ی رنگی ( از قرمز تا بنفش) – معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مرئی – مشخص می کند .گفته می شود که تقریبا ً 150 فام متفاوت را می توان تشخیص داد ، ولی همه ی اینها به طور مساوی در طیف مرئی توزیع نشده اند ، زیرا چشم ما برای تفکیک فام ها در طول موج های بلند تر توانایی بیشتری دارد . بلند ترین طول موج ها در منطقه ی قرمز و کوتاه ترین طول موج ها در منطقه ی بنفش هستند . دسته بندی عمومی رنگ ها به بیفام ( سیاه ، سفید و خاکستری ها ) ، و فام دار ( قرمز ، زرد ، سبز ،...) بر همین صفت مبتنی است . برای سهولت درک مطلب ، فام را می توان مشخص کننده ی اسم عام رنگ ها تعریف کرد .
قرمز ، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایر فام ها هستند ، رنگ های اصلی نیز نام گرفته اند . فام های ثانویه عبارتند از : نارنجی ، سبز و بنفش که که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل می شوند . فام های ثالثه از اختلاط فام های اولیه و ثانویه به دست می آیند : زرد- نارنجی( پرتقالی) ،
نارنجی- قرمز ، قرمز- بنفش ( ارغوانی) ، بنفش- آبی ( لاجوردی) ، آبی- سبز (فیروزه ای) ، سبز- زرد (مغز پسته ای) . دوازده فام نامبرده را با ترتیبی معین در چرخه ی رنگ ، نشان می دهند . در چرخه ی رنگ ، فام های ثانویه و ثالثه ای که بین یک زوج فام اولیه جای گرفته اند ، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنارهم ساده ترین هماهنگی رنگی را پدید می آورند .
درخشندگی (والوور) ، دومین صفت رنگ است و درجه ی نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص می کند(غالبا ً نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار می برند) . معمولا ً درخشندگی رنگ های فام دار را در قیاس با رنگ های بیفام می سنجند . در چرخه ی رنگ ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی ( معادل خاکستری تیره ی نزدیک به سیاه) را دارد . در سلسله ی رنگی ، هر فام نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را می نمایاند . معکوس کردن این ترتیب طبیعی ، ناسازگاری رنگی به بار می آورد (مثلا ً اگر بنفش روشن در کنار سبز زیتونی قرار گیرد ، نوعی تکان بصری ایجاد می کند) .
اشباع (پرمایگی) ، سومین صفت رنگ است و میزان خلوص فام آن را مشخص می کند ( گاه واژه ی شدت را در این مورد به کار می برند ) . فام های چرخه ی رنگ صد در صد خالص اند ولی در طبیعت به ندرت می توان فام خالصی یافت . همچنین ، کمتر رنگیزه ای حد اشباع فام مربوطه در چرخه ی رنگ را داراست .
اگر فام ها به هم آمیخته شوند ، رنگ های شکسته به دست می آیند . اختلاط فام های خالص با یکدیگر یا با رنگ های بیفام ، باعث تغییر در پرمایگی و درخشندگی شان می شوند . به طور کلی ، هر فام قابلیت ایجاد رنگ های متنوعی را در حوزه ی خود دارد که به آن تلوّن (واریاسیون ) می گویند ( مثلا ً انواع صورتی ، اُخرایی وقهوه ای ، تلوّن در فام قرمز هستند ) .
چگونگی متظاهر شدن رنگ ها از دیگر مباحث رنگ شناسی است . در تجربه ، سه نمود مختلف در رنگ ها می توان تشخیص داد : فیلمرنگ ، حجمرنگ و سطحرنگ .
فیلمرنگ ، رنگی است که در فاصله ای نا مشخص نسبت به بیننده ظاهر می شود (مثلا ً رنگی که در طیف نما اسپکتروسکوپ می توان دید ، یا رنگ آسمان خاکستری یکنواخت) . فیلمرنگ ، بافت واضحی ندارد و گویی شخص می تواند کمابیش به درون آن رسوخ کند . همواره در تراز جلو به چشم می آید . فیلمرنگ را نمی توان همچون کیفیتی در اشیاء و یا متعلق به رویه ی اشیاء دانست .
حجمرنگ را در اشیای پشت نما می توان دید ( مثلا ً در یک استکان چای یا در بخار رنگین) . حجمرنگ در فضای سه بُعدی که اشغال کرده است گسترش می یابد ، ولی تراز متغیری نسبت به چشم بیننده ندارد .
سطحرنگ ، چنان به نظر می آید که روی سطح شیء قرار گرفته است ( مثلا ً در یک کاغذ رنگی) . بافت رویه ی شیء را به خود می گیرد و حایل غیر قابل نفوذ برای چشم ایجاد می کند . سطحرنگ را معمولا ً همچون کیفیتی در خود شیء می انگاریم .
از این سه کیفیت ظاهری که اشاره کردیم ، نمود های دیگری چون تلأ لو، فروغ و فلزنما ناشی می شوند . نقاشان با سطحرنگ سر و کار دارند ولی بخشی از صناعت آنان معطوف به ایجار نمود های حجمرنگ ، فیلمرنگ ، تلأ لو و فروغ به وسیله ی رنگیزه است که در واقع چنین کیفیت هایی را ندارد . آن دسته از حجم سازان مدرن که با موادی چون پلاستیک کار می کنند ، از نمود حجمرنگ بهره می گیرند .
یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد ، بررسی تأثیر متقابل رنگ ها است . جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر می کند . اگر در شرایط روشنایی مناسب ، چند ثانیه به یک رنگ فام دار خیره شویم و بی درنگ بر سطحی سفید بنگریم ، مکمل آن رنگ را خواهیم دید . این پدیده را – که ناشی از واقعیت فیزیکی رنگ عینی نیست – پی انگاره می نامند . پی انگاره ی هر رنگ ، رنگ مجاورش را تحت تأثیر قرار می دهد و در نتیجه ، تفاوت کیفی آن دو رنگ بارزتر می شود ( مثلا ً قرمز در کنار سبز ، پرمایه تر به نظر می رسد و برعکس ) . تغییری که بدین سان در جلوه ی رنگ ها پدید می آید ، مشخص کننده ی تباین آنها است . اگر موقعیت دو حوزه ی رنگی مقایسه شده چنان باشد که تغییر جلوه ی رنگ ها با هم تلاقی کند ، اصطلاح تباین همزمان به کار برده می شود .
رویکرد روانشناختی رنگ به احساس های معینی نیز بستگی دارد که رنگ های عینی دربیننده برمی انگیزند.
به سخن دیگر ، در این مقوله ، رابطه ی رنگ های عینی با اثرات ذهنی شان مورد نظر است . رنگ هایی که حاوی مقدار زیادی آبی هستند ( از بنفش تا سبز) ، نسبت به رنگ هایی که زرد یا قرمز بیشتری در خود دارند (از مغز پسته ای تا ارغوانی) ، سردتر می نمایند . رنگ های سرد ، مختصر کاهش در دمای بدن نگرنده ایجاد می کنند و رنگ های گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن می شوند . به لحاظ بصری ، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند . بسیاری از نقاشان از این کیفیت رنگ ها برای فضا سازی تصویری بهره گرفته اند . منشأ احساس هایی چون گرمی ، سردی ، پیش آیندگی ، پس روندگی ، وزن و اندازه ی رنگ ها – که اصطلاحاتی رایج در ادبیات هنرهای تجسمی اند) همانا سه صفت اساسی رنگ ، یعنی فام ، درخشندگی و اشباع است .
نقاشان قدیم بسیاری از نمودها و اثرات بصری رنگ را بدون شناخت علمی به کار می بستند ، ولی انتشار نظریه های رنگ ، نقاشان پُست امپرسیونیسم ، اُرفیسم و آپ آرت را بر آن داشت که امکانات بیانی و تزیینی رنگ را گسترش دهند و به راه حل های تازه ای در مسائل حجم ، فضا ، نور و حرکت دست یابند .
رنگهای اصلی، فرعی و ترکیبی
رنگهای اصلی
در تئوری رنگ سنتی، قرمز، زرد و آبی رنگهای اصلی هستند زیرا دانههای رنگی تشکیل دهنده آنها از ترکیب هیچ رنگ رنگهای اصلی، فرعی و ترکیبیدیگری به وجود نیامده و تمام رنگهای دیگر از ترکیبات مختلف این سه رنگ با یکدیگر به دست میآیند.
رنگهای فرعی
سبز، نارنجی و بنفش رنگهایی هستند که از ترکیب رنگهای اصلی با یکدیگر حاصل میشوند. محل قرار گیری هر رنگ ثانویه در دایره رنگ، بین دو رنگ اصلی تشکیل دهندهاش است.
رنگهای ترکیبی
زرد- نارنجی، قرمز نارنجی، قرمز- بنفش، آبی - بنفش، آبی- سبز و زرد - سبز، این رنگها از ترکیب یک رنگ اصلی با یک رنگ فرعی به وجود میآیند و در اینجا هم، در میان دو رنگ تشکیل دهنده خود قرار میگیرند.
دیدن رنگها
اشیا به دلیل نحوه انعکاس نور از روی آنها رنگی دیده می شوند . نور سفید خورشید یا لامپ برق حاوی همه رنگهای طیف نور است . وقتی نور سفید روی یک شی می افتد ، شیئ را تشکیل می دهند. مثلاَ یک شیئ سبز رنگ شیئ است که فقط پرتوهای سبز را منعکس و بقیه را جذب می کند. شیئ که همه رنگهای طیف نور را منعکس کند سفید دیده می شود . شیئ که هیچ رنگی را منعکس نکند سیاه دیده می شود.
دایره رنگ
دایره رنگ به 12 بخش تقسیم میشود که از آن میان 3 رنگ قرمز،آبی و زرد، رنگ اصلی است . اگر این سه رنگ را ازدایره رنگ بیرون بکشیم و درجای خود به یکدیگر وصل کنیم ، یک مثلث متساوی الضلاع به دست خواهیم آورد که رنگ قرمز در راس آن ، رنگ زرد در انتهای ضلع راست ورنگ آبی در انتهای ضلع چپ مثلث قرار میگیرد . این سه رنگ را رنگهای اصلی و درجه اول نامیدهایم.
سه پله رنگی که مابین رنگهای اصلی میبینید، در واقع نمایش تلاشی است که این رنگها برای نزدیکتر شدن به یکدیگر انجام میدهند. رنگ قرمز به تدریج با روشنتر شده به وسیله آمیزش با زرد و عبور از نارنجی و پرتقالی بالاخره به زرد نزدیک میشود و رنگ زرد نیز به همین ترتیب با پذیرش پله به پله رنگ آبی و ایجاد طیفی از سبز و زنگاری به آبی نزدیک میشود و با همین روش رنگ آبی را قبول رنگ قرمز و ایجاد طیفی از کاربنی و بنفش بار دیگر به قرمز نزدیک میشود.
اتصال دایره میانی به 3 طیف، یک مثلث متساوی الاضلاع معکوس، از سه رنگ نارنجی،زنگاریو بادمجانی میسازد، که در اولی قرمز و زرد، در دومی زرد و آبی و در سومی آبی و قرمز تقریبا به یک میزان جلوه میکند. این مثلث دوم معکوس را رنگهای درجه دوم مینامیم.
شش رنگ باقی مانده در اطراف این دو مثلث در دایره رنگ، رنگهای درجه سوم است که ترکیبهایی غیر منظم و نابرابر از تداخل دو رنگ اصلی است. این چرخه همان گردونهای است که اگرآن را خوب یاد بگیرید میتوانید از تمام دنیای رنگ عبور کنید.
مطمئن باشید هنوز هم ترکیب تازهای وجود دارد و از آن رنگی متولد میشود که پیامی جدید داشته باشد. شاید که شما حامل این پیام باشید.
چگونه رنگ خود را انتخاب کنیم ؟
چگونه از چرخه رنگ استفاده کنیم؟
چرخه کامل رنگ
رنگهای پایه
رنگ قرمز
رنگ زرد
رنگ سبز
رنگ آبی
صنعت رنگ سازی
رنگ در دنیای امروز نقش بسیار مهمی در پرورش ذوق و قرایح بشری و ارضای نیازهای زیبا شناختی وی ایفا می کند. بدین جهت است که احساس رنگ را به تعبیری حس هفتم میگویند. انسان در پهنه تولید تزئین خانهها ، پوشاک و حتی نوشابهها در هنر ، نقاشی ، صنایع کشتیرانی و امور ارتباطات محصولات مصرفی در صنایع فضایی و خلاصه در همه شئونات با رنگ سر و کار دارد. بطور کلی ، از رنگ علاوه بر ایجاد زیبایی محیط ، جهت حفاظت اشیا در مقابل عوامل طبیعی و غیره استفاده میشود.
تاریخچه صنعت رنگ سازی
سابقه استفاده از مواد رنگی توسط انسان ، به دوران غارنشینی میرسد. اولین کاربرد واقعی و عملی مواد رنگی را میتوان در ساختن کشتی نوح مربوط دانست که برای جلوگیری از نفوذ آب و پوسیدگی آن ، از مواد رنگی استفاده شده بود. بعدها از مواد رنگی برای حفاظت چوب از پوسیدگی در بناهای چوبی و زمانی که استفاده از وسایل آهنی متداول شد، برای جلوگیری از زنگ زدن آنها استفاده میشد .
اجزای تشکیل دهنده رنگها
هر رنگ اصولا از دو قسمت اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
رنگدانه
ماده رنگی نامحلول در آب است ( خاک رس ناخالص رنگی و پودر برف از سنگهای رنگی بهعنوان اولین رنگدانه ها مورد استفاده انسان قرار میگرفتند ).
محمل رنگها
مایعی است که با رنگدانه مخلوط شده ، کاربرد آنرا آسان میکند و در چسبیدن آن ، کمک میکند ( از سفیده تخم مرغ ، چسب عسل محلول قند بهعنوان محملهای رنگ استفاده میشد). امروزه متداولترین محملهای رنگدانهها را آب یا روغن تشکیل میدهد. از اینرو رنگها را به دو دسته رنگهای روغنی و رنگهای آلی تقسیم میکنند.
انواع رنگدانه
که در بخشهای بعد به طور کامل مورد بحث قرار می گیرد .
اکسیدها
• لیمونیت ( Fe2O3.2H2O ) برای تهیه رنگ قرمز مصرف میشود و یکی از قدیمیترین رنگدانههاست.
• هماتیت ( Fe2O3 ) برای تهیه رنگ قرمز روشن بکار میرود.
• دیاکسید تیتان ( TiO2 ) برای تهیه رنگ سفید روشن و بسیار مرغوب که در هوا تیره نمیشود، بکار میرود. معمولا آن را با سولفات باریم مخلوط میکنند.
• اکسید روی ( ZnO ) که از مهمترین رنگدانه های سفید است و از تجزیه کربنات روی و یا سوزاندن فلز روی در هوا حاصل میشود.
• سرنج ( Pb2O3 ) که رنگ سرخ یا قرمز تیره دارد و بیشتر برای پوشانیدن سطح قطعات فولادی بهمنظور حفاظت آنها از زنگ زدن کاربرد دارد.
سولفید روی و لیتوپن
سولفید روی برای تهیه رنگ سفید مات مصرف میشود و از مزایای آن ، این است که بر خلاف سفیداب سرب در هوا سیاه نمیشود. این رنگدانه معمولا در تجارت بصورت مخلوطی از سولفید روی و سولفات باریم به نام لیتوپن مصرف دارد که رنگ سفید بسیار مرغوب است.
سفیداب سرب
این رنگ دانه عمدتا شامل Pb(OH)2 , PbCO3 که از قرن ها پیش شناخته شده بود. قدرت پوشش آنها زیاد است، ولی در هوا بهعلت وجود H2O به مرور سیاه میشود. برای تبدیل مجدد آن به رنگ سفید میتوان از تاثیر پراکسید هیدروژن بر آن استفاده کرد.
دوده چراغ و زغال استخوان
یکی از اجزای رنگ سیاه و مرکب است و برای تغییر رنگ سفید به میزان دلخواه نیز مصرف میشود.
رنگدانههای فلزی
• مانند پودر آلومینیم در روغن جلا که از آن برای حفاظت وسایل آهنی و فولادی استفاده می شود
• برنز آلومینیم ( آلیاژ Al, Cu ) در روغن جلا که از آن ، برای ایجاد رنگ بسیار زیبای طلایی برای دور قابها و ... استفاده میشود.
رنگدانههای الوان
• رنگدانههای آبی: مهمترین این این رنگدانهها ، آبی پروس و آبی نیلی یا لاجورد است. آبی پروس یکی از مهمترین رنگهای آبی است. لاجورد نیز یکی از رنگهای آبی مرغوب است که از حرارت دادن مخلوط کائولین ، کربنات سدیم ، گوگرد و زغال سنگ در غیاب هوا حاصل میشود.
• رنگ دانه های زرد: مهم ترین این رنگدانهها ، کرومات روی و کرومات سرب است. از قطران زغال سنگ نیز رنگدانههای الوانی بصورت نمکهای نامحلول فلزات بدست میآید که در هیدروکسید آلومینین بصورت ژله میبندد. این ژله را پس از خشک کردن بهصورت پودر با رنگدانههایی نظیر کربنات کلسیم و سیلسس مخلوط میکنند و در انواع رنگهای مورد نیاز بکار میبرند.
رنگهای روغنی
در این نوع رنگها ، رنگدانه را در یک روغن خشک شونده که استر گلیسیرین با اسیدهای چرب ، نظیر اسیدهای اولئیک و یا لینولنیک میباشد، حل میکنند. این روغنها در هوا اکسیده شده ، به ترکیبات سیر شده تبدیل میشوند و لایهای سخت مقاوم و محافظ تشکیل میدهند که از نفوذ آب در رنگدانه جلوگیری میکنند.
رقیقکننده
برای رقیق کردن و سهولت کاربرد رنگ بکار میرود و معمولا یک حلال هیدروکربنی نظیر ترپنتین است که به روغن تربانتین شهرت دارد.
خشک کننده
یکی از اجزای رنگهای روغنی است که در حقیقت نقش کاتالیزور را در تسریع اکسیداسیون و خشک شدن رنگها را دارد و معمولا مخلوطی از اکسید های سرب ، منگنز و کبالت در ( روغن بزرک ) بصورت استر مصرف میشود.
رنگهای پلاستیکی
با اضافه کردن رزینهای سنتزی نظیر رزین حاصل از فنل و فرمالدئید که خاصیت پلاستیکی دارد، در روغن جلا ، رنگهای پلاستیکی حاصل میشود. این نوع رنگها به خاطر دوام و قابل شستشو بودن ، اهمیت و کاربردهای زیادی داردن.
رنگهای لعابی یا مات
با اضافه کردن رنگهایی نظیر TiO2 به روغن جلا آن را به صورت مات درآورده ، بعد برای مات کردن هر نوع رنگی بکار میرود.
رنگ اتومبیل
این نوع رنگها ، باید این ویژگی را داشته باشند که بهسرعت در هوا خشک شوند. برای این منظور ، رنگدانه را در حلالهای آلی بسیار فرار نظیر استات آمیل ، استات اتیل یا استات بوتیل حل میکنند. برای رنگهای متالیک ( فلزی ) ، از رنگدانههای فلزی استفاده میشود.
رنگهای محلول در آب
این نوع رنگها از معلق کردن رنگدانهها در آب مخلوط با یک چسب محلول در آب تهیه میشوند. از رنگهای روغنی ارزانترند و قابل شستشو نمیباشند.
رنگدانه و انواع آن
پیدایش پیگمانهای جدید در طول زمان به کندی صورت گرفت. بعد از سنتز اولین رنگ مصنوعی توسط "ویلیام پرکین" در سال 1856 متعاقباً در اوایل قرن بیستم ، پیگمانهای مصنوعی آلی تهیه و به بازار عرضه شدند. این پیگمانها دارای اهمیت خاصی بودند، زیرا علاوه بر موارد استعمال پیگمانهای معدنی ( لاکها ، رنگهای روغنی ، صنعت چاپ و … ) در رنگرزی الیاف و منسوجات هم بکار میرفتند. یکی از مهمترین اکتشافات در مورد پیگمانهای آلی ، کشف پیگمانهای فتالوسیانین در سال 1935 توسط شیمیدانهای شرکت رنگرزان اسکاتلند بود.
رنگدانهها
رنگدانهها یا پیگمانها ، مواد جامد تزئینی هستند که در شکل و اندازههای مختلف در حلالهای مربوط به حالت معلق تهیه و بکار میروند و مشتمل بر مواد سیاه – سفید و رنگی بوده ، موارد استفاده زیادی در رویه زدن ، رنگرزی انبوه و دیسپرسیون در هوا دارند.
انواع رنگدانهها
معمولاً رنگدانهها را براساس انواع شیمیایی به رنگدانههای معدنی یا آلی طبقهبندی میکنند، اما این رنگدانههای آلی یا معدنی میتوانند طبیعی یا سنتزی باشند.
رنگدانههای طبیعی و مصنوعی
رنگدانههای معدنی طبیعی از پوسته زمین استخراج میشوند، خرد شده ، شسته شده ، از لحاظ اندازه درجهبندی میشوند. غالباً برای این رنگدانههای طبیعی ، معادل مصنوعی هم وجود دارد، یعنی رنگدانه از اجزاء دیگری در اثر یک فرآیند شیمیایی ساخته میشود. ظاهراً از نظر شیمیایی با نمونه طبیعی یکسان است، ولی اغلب خواص متفاوتی دارد و معمولاً به خاطر شکل بلوری مطلوبتر ، خلوص بیشتر و دانهبندی مطلوبتر ، مرغوبتر از نوع طبیعی می باشد.
رنگدانههای معدنی طبیعی که هنوز اهمیت دارند، از خانواده اکسید آهن میباشند که عبارتند از: گل اخرا ، گل ماشی (خاک سرخ) ، اخرای زرد ، اکسیدهای آهن قرمز زرد و سیاه.
رنگدانههای آلی
امروزه رنگدانههای آلی به مراتب بیشتر از رنگدانههای معدنی میباشند. بعضی از جدیدترین رنگدانهها ساختمان آلی فلزی دارند. بیشتر رنگدانههای آلی ، مواد شیمیایی آلی هستند که روی یک هسته معدنی هیدروکسید آلومینیوم رسوب داده شدهاند. از مهمترین رنگدانههای آلی میتوان به گروه فتالوسیانینها اشاره کرد که طیف رنگهای آبی و سبز را در بر میگیرند و فتالوسیانین مس ، رنگدانه آبی میباشد که به علت خواص مقاومتی خوب در برابر عوامل مختلف ، یک رنگدانه با ارزش به شمار میرود.
فتالوسیانینها را از فتالیک و اوره سنتز میکنند. رنگدانههای آلی ، به صورتی که امروزه در صنعت استفاده میشوند، در طبیعت یافت نمیشوند و تقریباً همه آنها سنتزی میباشند.
عمدهترین رنگدانههای معدنی
• پیگمانهای سفید
• پیگمانهای قرمز سرنج
• شنگرف
• پیگمانهای زرد و نارنجی CdS
• پیگمانهای آبی
• پیگمانهای لاجورد یا اولترامارین
• پیگمانهای سبز Cr2O3
طبقهبندی رنگ
معمولا ترکیبات رنگی را به طرق مختلف طبقهبندی میکنند؛ مثلا رنگهای گیاهی و غیر گیاهی ، رنگ طبیعی و مصنوعی ، رنگ آلی و معدنی. ولی یکی از طبقهبندیهای جدید بر اساس کاربرد رنگهاست. در اینجا رنگها را بر اساس کارایی آنها در رنگرزی طبقهبندی میکنیم و خصوصیات هر یک و کاربردشان را مورد بررسی قرار میدهیم.
رنگهای بازی
این نوع رنگها ، از ترکیبات آلی یا هیدروکلریدها میباشند که کرومورفورها بصورت کاتیونی است. از این نظر این دسته رنگها را رنگهای کاتیونی نیز میگویند و معمولا دارای فرمول عمومی
میباشند. رنگ باز وقتی ظاهر میشود که بصورت نمک در آید. رنگهای مختلفی که به این گروه تعلق دارند عبارتند از:
• مشتقات تریفنیل متان نظیر مالاکیت سبز ، متیل سبز و ...
• مشتقات تیازین که بارزترین نمونه آن آبی متیلن است.
• رنگ بازی که حاوی گروه اکسازین است، مانند آبی ملدولا.
• آذینها مانند قرمز خنثی
• رنگهای بازی که حاوی گروههای آزو هستند، مانند قهوهای بیسمارک
خصوصیات رنگهای بازی
رنگهای بازی به راحتی در الکل حل میشوند، ولی بندرت و تحت شرایط ویژه ای در آب حل میشوند. در برخی از موارد ، انحلال با تجزیه شدن مولکول رنگ همراه میشود. بدون استثنا همه آن با اسید تانیک ترکیب شده به جسم نامحلول تبدیل میشوند.
کاربرد رنگهای بازی در رنگرزی
الیاف سلولزی تمایلی به واکنش با رنگهای بازی ندارند، مگر اینکه تمایل را با آغشته کردن اسید تانیک بهعنوان تثبیت کننده با الیاف سلولزی ایجاد کرد. رنگهای بازی برای رنگ آمیزی ابریشم و پشم مناسب هستند. برای الیاف سنتزی نیز عملیاتی شبیه به الیاف سلولزی باید انجام داد.
رنگهای اسیدی
این رنگها نمکهای سدیم ، اسیدهای سولفونیک و کربوکسیلیک هستند و برای الیاف سلولزی نامناسباند. اما برای الیاف پروتئینی و پلیآمیدی مناسباند. رنگهای اسیدی فقط بکمک گرما جذب الیاف میشوند و در کمتر از
ابدا جذب الیاف نمیشوند و هر چه دما از
بالاتر رود، شدت جذب رنگ توسط الیاف نیز افزایش مییابد. از انواع مختلف رنگها ، میتوان نمونههای زیر را نام برد:
• مشتقات تری فنیل متان ، مانند آبی زایلن.
• رنگهای نیترو که ترکیب آروماتیک موجود در ساختار آنها نیتره شدهاند، معمولا برای الیاف پروتئینی مناسباند، مانند زرد مفتول.
• رنگهای حاوی گروه آزو مانند آزوگرانین.
رنگهای مستقیم
این رنگها بدلیل داشتن گروههای اسید سولفونیک یا نمکهای سدیم آنها به رنگهای اسیدی شباهت دارد و بطور کلی ، از ترکیبات سولفونه شده آزو میباشند. این رنگها مستقیما برای رنگرزی الیاف سلولزی بکار گرفته میشود. اما برای الیاف پروتئینی شرایط ویژهای لازم است. مهمترین این سری رنگها عبارتند از :
• رنگهای مستقیم منو آزو مانند دی آزوامین اسکارلت B
• رنگهای مستقیم دی آزو
• رنگهای مستقیم تریس آزو ، مانند قهوهای دیآزو
• رنگهای مستقیم تترا آزو
ماهیت اتصال مولکولهای رنگ به الیاف عمدتا پیوند هیدروژنی است که بین هیدروژن گروه
الیاف سلولزی با گروههای
و
موجود بر روی رنگهای مستقیم برقرار میشود. با افزایش دما تمایل رنگ پذیری الیاف ، کاهش مییابد.
رنگهای دندانهای
این رنگها بهتنهایی روی الیاف نمیتوانند تثبیت شوند، بلکه برای این کار به ماده تثبیت کننده که اصطلاحا «دندانه» نامیده میشود، نیاز دارند که مهمترین انها هیدروکسیدهای کروم ، قلع ، آلومینیوم و آهن است. در این سیستم رنگرزی ، مولکولهای رنگ در نقش لیگاند یک یا چند الکترون غیر پیوندی خود را به فلزی که دارای اوربیتالهای خالی است، میدهند. بدین صورت پیوند داتیو بین آنها تشکیل میشود.
• رنگهای دندانهای دو نوعاند :
o رنگهای دندانهای طبیعی که از معروفترین آنها آلیزارین یا ( 1 و –2 دی هیدروکسی آنتراکینون ) را میتوان نام برد.
o رنگهای دندانهای اسیدی که نمونه معرف آنها اریوکروم سیاه آوسولوکروم نارنجی M است که در رنگرزی الیاف پشم و پلیآمید کاربرد وسیعی دارند و هر دو بوسیله کروم تثبیت میشوند.
رنگهای آزوئیکی
این سری از رنگها در آب نامحلولاند و در داخل الیاف بوجود میآیند. سپس با باز دیازوی نیتره شده ترکیب میشوند. عمدتا برای رنگآمیزی الیاف سلولزی بکار میروند. اما برای الیاف پروتئین چندان مناسب بنظر نمیرسند. نمونهای از این رنگها قرمز نیتروز امین است.
رنگهای گوگردی
این دسته از رنگها ترکیبات آلی پیچیدهای هستند که در ساختار آنها گوگرد شرکت دارد، براق نیستند و معمولا در رنگرزی الیاف سلولزی بکار میروند. در آب حل نمیشوند، ولی در محلول سولفید سدیم حل میشوند. در این عمل سولفید سدیم در نقش احیاکننده مولکول اصلی را به مولکولهای کوچکتر محلول در آب تفکیک میکند. یکی از رنگهای گوگردی را میتوان از حرارت دادن پارائولوئیدین با گوگرد تهیه کرد. از حرارت دادن مخلوط دی هیدرو ـ تولوئیدن با بنزوروین و گوگرد ، نیز یک رنگ زرد که ایمدیال نامیده میشود، بدست میآید.
رنگهای خمرهای
این رنگها از نظر غیر محلول بودن در آب ، شبیه رنگهای گوگردیاند. بطوری که پس از واکنش با هیدرو سولفیت سدیم بصورت محلول درمیآید. ایندیگو یکی از رنگهای طبیعی خمرهای است که امروزه در مقیاس صنعتی از قطران زغال سنگ (نفتالین) تهیه میشود. رنگهای خمرهای به دو دسته تقسیم میشوند.
• رنگهای خمرهای ایندیگویی حاوی کروموفور مثل مشتقات ایندیگویتی
• رنگهای خمرهای آنتراکتیونی که از آنتراکینون مشتق میشوند. مثل: زردی ایندانترن
رنگهای کلوئیدی
الیاف هیدروفوبیک مانند استات سلولز نوع سوم و دوم ، عمدتا رنگها غیر محلول در آب را بهتر به خود میگیرند. این سری رنگها هم میتوانند از زمره ترکیبات آزو باشد (مانند زرد قند دیسپر سول G ) و هم میتوانند از مشتقات آنتراکینون باشد (مانند آبی براق دوانول CB) اتصال بین الیاف و رنگ از طریق پیوند هیدروژنی ، نیروهای واندروالسی و همچنین جاذبه دو قطبی ـ دو قطبی تامین میشود.
رنگهای فعال
رنگهایی که برای رنگآمیزی الیاف سلولزی معرفی شدهاند، پس از انتقال از حالت محلول به حالت جامد ، بر روی الیاف تثبیت میشوند و بعضی از آنها به علت اینکه در مقابل رطوبت مقاوم نیستند، کارایی چندانی ندارند (مانند رنگهای مستقیم). از اینرو پژوهشگران تلاش کردند تا رنگ را بوسیله پیوند کووالانسی به الیاف سلولزی متصل کنند. برای این منظور ، تمام کوشش خود را بر روی کلرید سیانوریک یا به بیان دیگر به رنگهای تری ازینیل معطوف داشتند. زیرا اتمهای کلر میتواند بهآسانی بوسیله یک ، یا دو یا سه گروه هیدروکسیل یا گروه آمین و ... جایگزین شود و مولکول رنگ را به گروههای روی الیاف متصل کند. مانند رنگهای زرد و قرمز و آبی پرویسون.
رنگ آزو
فرایند تهیه رنگهای آزو
روشهای مختلفی برای تهیه این نوع رنگها وجود دارد، ولی عموما آنها را از کوپلاسیون مواد دیآزونیوم تولید میکنند. این مواد از واکنش دی آزوتاسیون آمینهای آروماتیک نوع اول حاصل میشوند. واکنش دیآزوتاسیون در سال 1862 توسط "گریس" کشف شد و باعث تحول در صنایع رنگسازی گردید.
در این واکنش ، فنلها ، نفتلها و آریل آمینها به عنوان مواد کوپلاسیون بکار برده میشوند.
در رنگهای حاصله گرده آزو بعنوان رنگزا و گروههای هیدروکسی یا آمینو به عنوان آکسوکروم ( تشدید کننده قدرت نفوذ رنگ ) شناخته میشوند.
طبقه بندی رنگهای آزو
این رنگها را برحسب تعداد گروههای آزو بصورت رنگهای مونو آزو ، دی آزو و پلیآزو طبقهبندی میکنند.
رنگهای منو آزو
این رنگها دارای یک گروه آزو بوده و از پر استفادهترین گروههای آزو هستند. این رنگها به دو دسته تقسیم میشوند:
• رنگهای فاقد گروههای کربوکسیلیک و سولنونیک : این گروه از رنگها با توجه به کاربردشان به شکل زیر دستهبندی میشوند:
1. رنگهای حلال : مانند زرد آنیلین یا نارنجی سودان G که به عنوان حلال سایر رنگها بکار میروند.
2. رنگهای بازی یا کاتیونی : از قدیمیترین رنگهای سنتزی هستند و موارد استعمال فراوانی در رنگرزی الیاف طبیعی دارند، اما دارای ثبات کافی نیستند.
3. رنگهای دندانهای : این رنگها دارای گروههای هیدروکسی ارتو نسبت به گروه آزو هستند که تشکیل کمپلکس فلزی با نمکهای مختلف از جمله بیکرومات میدهند. از این گروه میتوان مردانت قرمز 28 و مردانت قهوه ای 54 را نام برد.
• رنگهای دارای گرده اسیدی : چهار رنگ معروف نارنجی (نارنجی ، نارنجی ، نارنجی ، (متیل اورانژ و نارنجی) جز این گروه هستند و از دیآزوتاسیون آمینهای حلقوی و سولفانیلیک اسید ، سنتز میشوند.
رنگهای دیآزو
• رنگهایی که دو گروه آزو دارند : در ساختمان این رنگها ، ماده کوپلاسیون از دو طرف توسط دو گروه دیآزونیوم جفت میشوند. Z : ماده کوپلاسیون و A و ’A :ترکیبات دی آزونیوم
تعداد این رنگها محدود و اغلب غیر قابل حل در آب است که از لحاظ کاربردی جز رنگهای اسیدی دندانهای و مستقیم محسوب میشوند. یکی از مهمترین این رنگها ، اسید بلک است.
رنگهای تترا آزونیوم
در این رنگها ماده کوپلاسون با یک ترکیب تترا آزونیوم جفت میشود. از مهمترین این رنگها قرمز کنگو بوده که از جفت شدن بنزیدین با دو گروه نفیتونیک اسید تهیه میشود. این رنگها از فراوانترین رنگهای دسیس آزو هستند و در بر گیرنده پیگمانها ، رنگهای مستقیم و همچنین تعدادی از رنگهای اسیدی و دندانهای هستند. ماده D در ترکیب این رنگها معین کننده نوع رنگ اسیدی یا دندانهای است. دی آمینها مانند بنزیدین نمونهای از این ترکیب هستند.
قرمز کنگو به عنوان یکی از رنگهای این گروه جزو رنگهای مستقیم محسوب شده و برای رنگرزی الیاف پلیآمید ، پشم و سلولز بکار میرود. همچنین به علت نداشتن ثبات کافی بیشتر در تیتراسیونها بعنوان معرف استفاده میشود.
رنگهای مستقیم
رنگهایی هستند که بدون افزودن نمک یا افزودنیهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرند.
تولید صنعتی رنگدانه سفید
رنگدانهها ، مواد غیرمحلول معدنی و آلی هستند که بطور وسیع در پوششهای سطحی بکار میروند. این مواد در صنایع مرکب سازی ، پلاستیک ، سرامیک ، لاستیک و کاغذ سازی کاربرد دارد. رنگدانهها بسته به رنگ و خواص ، کاربردهای فراوان دارند. رنگدانههای سفید ، یکی از پُر استفادهترین رنگداانهها هستند.
پیگمانهای سفید (رنگدانههای سفید)
رنگدانههای سفید بجز تیتان ، از قدیمیترین رنگدانههای پوششی محسوب میشوند که امروزه مصرف تعدادی از آنها تقریبا منسوخ شده است، زیرا نوع جدیدتر و بهتری جانشین آنها شده است که به دیاکسید تیتان معروف است. بجز دیاکسید تیتان که مهمترین رنگدانه سفید است، رنگدانههای سفید سربی هم کم و بیش کاربرد دارند که از جمله آنها میتوان به کربنات ، سولفات ، اکسید روی ، اکسید روی سربدار ، اکسید آنتیموان لیتوپن را نام برد.
دیاکسید تیتانیوم
دیاکسید تیتانیوم ، از مهمترین رنگدانههای سفید بوده ، به دو شکل بلوری آناتاز و روتایل پایدار وجود دارد. تقریبا تمامی
مصرفی در رنگسازی از نوع روتایل است. آناتاز را با حرارت دادن در 700-950 درجه سانتیگراد میتوان به روتایل تبدیل کرد.
به صورت وسیع در سطوح خارجی و همچنین در لعابها مصرف میشود.
این بهترین فرمولاسیون برای جلوگیری از کج شدن و ترک خوردگی است، ضمنا رنگ دوام بیشتری خواهد داشت.
روش تهیه صنعتی رنگدانه سفید تیتانیوم
برای تهیه رنگدانه
دو روش صنعتی مهم وجود دارد.
روش سولفات
فرآیند سولفات ، شامل واکنش بین اسید سولفوریک غلیظ و کانی ایلمنیت است. واکنش بسیار شدید است و بجز محصول اصلی مقدار زیادی
،
و بخار آب تولید میشود که وقتی وارد جو شوند، موجب آلودگی هوا خواهند شد. بنابراین استفاده از تصفیه کننده در کارخانهها ضروری است. از ضایعات دیگر این روش باز ، تولید اسید سولفوریک مصرف شده بدون برگشت آن به چرخه تولید میباشد.
فرایند اصلاح شده سولفات
در فرایند اصلاح شده با استفاده از اسید سولفوریک رقیق سعی شده است که آلوده کنندهها به حداقل برسند. واکنش نسبتا آهسته صورت میگیرد و مقدار بخار آب و اسید سولفوریک و اسیدهای گوگرد تولید شده کمتر است و اسید مصرفی دوباره به چرخه تولید برمیگردد.
• واکنش
کافی (کانی ایلمنیت) با اسید سولفوریک و تولید این
• هیدرولیز
(که بستگی به کیفیت
، غلظت آن و PH محیط دارد) و تولید
،
• با حرارت دادن دیاکسید تیتانیوم آبدار در 800_1000 درجه سانتیگراد ، پیگمان سفید دیاکسید تیتانیوم تولید میشود.
• فرایند کلرید ، شامل روتایل (روتایل طبیعی یا سنتزی) و گاز کلرو کک میباشد. محصول به دست آمده در این فرایند ، تتراکلرید تیتانیوم است. برای خالص سازی
آن را تقطیر کرده و تتراکلرید تیتانیوم خالص را با اکسیژن هوا در شعلهای با دمای 1500 درجه سانتیگراد اکسید میکنند (واکنش سوختن). دراین فرایند دانههای بسیار ریز دیاکسید تیتانیوم و گاز کلر ایجاد میشود. کلر تولید شده دوباره وارد چرخه تولید میشود.
کاربرد
تقریبا 50% این رنگدانه در صنعت رنگ سازی و لعاب سازی مورد استفاده قرار میگیرد. 23% آن در کاغذ سازی مصرف دارد. کاربرد مهم دیگر آن در صنعت پلاستیکسازی است .
تولید صنعتی رنگدانه سیاه
روشهای سنتز صنعتی رنگدانه سیاه
با توجه به کاربرد وسیع رنگدانه سیاه در صنعت ، امروزه روشهای مختلفی برای تولید آن ابداع شده است و قطر ذرات بدست آمده با توجه به نوع کاربرد متفاوت میباشد. سه روش اصلی برای تهیه این رنگدانه وجود دارد که عبارتند از:
فرایند کانالی
در این فرایند ، شعله گاز طبیعی وارد یک کانال آهنی به طول 20 الی 25 سانتیمتر میشود. دوده حاصل را از این کانال خارج میکنند. قطر ذرات بدست آمده با این روش 10 تا 300 نانومتر میباشد.
فرایند دمایی ( Internal black proces )
در این روش گاز طبیعی در دمای 1100 تا 1650 درجه سانتیگراد ، به هیدروژن و کربن شکسته میشود. قطر ذرات بدست آمده در این روش 140 تا 500 نانومتر است.
فرایند کورهای روغن
در این فرایند از روغنهای آروماتیک استفاده میشود. در بعضی موارد هم مشتقات قیر را بکار میبرند. این فرایند در راکتور فولادی صورت میگیرد. باید توجه کرد که دوده بر روی فلزات خاصیت فعالکنندگی دارد، بنابراین برای جلوگیری از خوردگی فلزات ، آن را مستقیما روی فلز مصرف نمیکنند.
رنگهای گرم
قرمز ، زرد ، نارنجی ، صورتی ، قهوهای و شرابی را رنگهای گرم میگویند. درحقیقت طول موج نور قرمز بسیار به اشعه ماورا بنفش نزدیک است، که منشا انتقال گرماست. رنگهای گرم، تاثیری چون جریان این مواد مذاب از دهانه آتش فشان دارد: مهاجم و توجه برانگیز . رنگ گرم خودنما است و احساسات را برمیانگیزد . وجود رنگهای گرم در محل کار آهنگ حرکت را سریعتر میکند و در پوستر چشمها را به سوی خود میکشاند. ترکیب رنگهای گرم در کنار هم ، جسور، غنی و زنده جلوه میکند.
رنگهای سرد
طیف سبز تا بنفش ، که شامل آبی وسایههای خاکستری است، رنگهای سرد شناخته میشود. این رنگها همان تاثیر سرمازایی را دارد که نگاه کردن به این تصویر آلاسکا ، در بیننده به وجود میآورد. اثر این رنگها نقطه مقابل اثر رنگهای گرم است: فعالیت متابولیسم بدن را کند میکند و در بیمارستانها برای آرامش بیماران روانی به کار میرود. رنگهای سرد، مثل نقاشیهای آبی پیکاسو، بیزاری و بیهودگی و دلگیری را بیان میکند. در عین حال بازتاب رنگهای سرد همیشه منفی نیست، مجموعهای از رنگهای سبز و آبی گاه احساس پاکیزه و جذاب فرو رفتن در یک آبگیر خنک کوهستانی را تداعی میکند.
رنگهای زنده
ردیف نخست نودار رنگهای پایه ، حدی از هر رنگ است، که آن را حد زنده بودن آن رنگ گرفتهایم. این حد از رنگ، در واقع مثل شنیدن به اندازه صدای یک موسیقی کلاسیک توجه کنید که سردی یا گرمی، در زنده نمایی رنگ بیتاثیر است. اگر گروهی از رنگهای زنده را ، چه سرد و چه گرم، درکنار هم به کار برید، مثل این است که عدهای آدم جدی در محفلی همه با هم و درباره مطلب واحدی جرو بحث میکنند. کاربرد این چنین رنگهایی در اسباببازی و یا لباس بچهها،سلامت و شادابی و انرژی آنها رانمایش میدهد. اما استفاده از این رنگها در موارد دیگر خسته کننده است و گویی به روح آدمی میچسبد.
رنگهای مرده کدر ویا گلی
میتوانید مثل ردیف 3 جدول رنگهای پایه با افزودن میزان معینی از خاکستری ، هررنگ، اعم از سرد و رنگ را ، به رنگی با تهمایه مرده یا گلی بدل کنید. طبیعتا ما به رنگهای زنده گرایش بیشتری داریم. رنگهای مرده کدر یا گلی مبهم و ناراحت و رمزگونه است. و هیجان و اهمیت هرچیز را کاهش میدهد. در این عکس شما میخواهید که مه اطراف با پس بزنید و جزئیات بیشتری از کوه را ببینید. رنگهای مرده مقابل کوه حتی از عظمت و ارتفاع آن کاسته است. اینگونه رنگهای بیروح برای القا تفکر و رویا نیز کاربرد دارد واگر بتوانید آن را کنار یک رنگ زنده به کار گیرید، تاثیر مطمئنتری میگذارد.
رنگهای روشن
رنگهای ملایم مثل ابرهای تابستانی، لطیف و رویایی است. اما طبیعت گرم ویا سرد رنگ تاثیری در این بازتاب ندارد . رنگ مهاجم سرخ، اگر تا حد ردیف سوم جدول رنگهای پایه ملایم شود، پیام دلنشینی خواهد داشت.
در طراحی داخلی ، رنگهای روشن از تاثیر دلگیر فضا میکاهد و در لباس خانمها ، شخصیت ملایمتری ازصاحب آن عرضه میکند. این رنگها پیام کوبنده دلخواه گرافیستها در طرحهای تبلیغاتی را همراه ندارد، اما تضاد مطلق آن را با رنگهای تند نمایش می دهد. یک قطعه آبی آرام در میان قطعات تند معصومیت ویژهای را منتقل میکند، که درمعرفی برخی از کالاها بسیار مفید است.
رنگهای تیره
نقطه مقابل رنگهای روشن ، رنگهای تیره است. مثل ردیف چهارم جدول رنگهای پایه ، با مقدار معینی از مشکی، طیفی زا رنگهای تیره ساخته میشود که چون این دیگ بخار آهنی سنگین و به هم فشرده است. قرمز تیره ، ارغوانی تیره، سبزتیره و یا آبی تیره ، احساسی از بزرگی و قدرت وفرادستی رامنتقل میکند که مناسب پوشاک مردانه و لباسهای رسمی است و به اثاثیه اطراف ما نیز نوعی ارزش و قدمت و ویژگی میبخشد. چنین رنگهایی در گرافیک برای اعلام اسم کالا و یا تکرار مطلبی به کار میرود. تاثیر آن وقتی به نهایت می رسد که دربین گروهی از رنگهای روشنتر به کار گرفته میشود.
رنگ سفید
سفید سمبل پاکی ، پاکدامنی ،بیگناهی و صلح است. همچنین نشانهای است برای مراکز بهداشتی ،بیمارستانها و زمستان. سفید رنگی است دوگانه: میتواند رنگ یک سرویس بسیار با ارزش چینی باشد و یا رنگ ظرف کاغذی یکبار مصرف . قدرت سفید را به عنوان یک رنگ کمکی دست کم نگیرید.
رنگ سیاه
سیاه رنگ شب و عزاست و به جادو وشیطان منتسب میشود. ظاهر وزین رنگ سیاه آن را بین سیاستمداران و هنرپیشهها محبوب کرده است. این رنگ هنچنین با ثروت و زیبایی نیز مرتبط است. مثلا اشیا خانگی کاملا سیاه، اشرافیتر به نظر میرسد.
تاثیرات رنگها از نظر روانشناسی
با وجودی که اثر رنگها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق میکند امّا برخی از تاثیرات رنگها دارای معنی یگانهای در سراسر جهان هستند. رنگهایی که در طیف رنگها در ناحیه قرمز قرار دارند به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که این دامنهاش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است.
رنگهایی که در ناحیه آبی طیف قرار دارند، رنگهای سرد نامیده میشوند و شامل آبی، ارغوانی و سبز هستند. این رنگها معمولاً آرامش بخشند امّا گاهی نیز ممکن است احساس غمگینی و بیتفاوتی را به ذهن آورند.
روانشناسی رنگها به عنوان روش درمان
در برخی از فرهنگهای قدیمی، از جمله مصریها و چینیها، از رنگها برای درمان استفاده میشده است. این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی نیز گفته میشود هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش:
• از رنگ قرمز برای تحریک بدن و ذهن و افزایش تمرکز استفاده میشود.
• از رنگ زرد برای تحریک اعصاب استفاده میشود.
• از رنگ نارنجی برای بالا بردن سطح انرژی استفاده میشود.
• از رنگ آبی برای کاهش درد و تسکین بیمار استفاده میشود.
• از رنگ نیلی برای تسکین ناراحتیهای پوستی استفاده میشود.
اغلب روانشناسان به رنگ درمانی به دیده شک و تردید مینگرند و میگویند که درباره تاثیرات احتمالی رنگها اغراق شده و رنگها در فرهنگهای مختلف، معانی متفاوتی دارند. پژوهشها نشان دادهاند که در بسیاری از موارد، تاثیرات رنگها در تغییر حالت افراد، تاثیراتی زودگذر و موقتی بوده است. برای مثال، قراردادن افراد در اتاق آبی ممکن است در ابتدا احساس آرامش در آنها به وجود آورد امّا این اثر پس از آن که آنها آرامششان را بازیافتند، به تدریج کاهش خواهد یافت.
روانشناسی رنگهای مختلف
1- روانشناسی رنگ سیاه
• سیاه تمام نورها در طیف رنگها را جذب میکند.
• سیاه معمولاً به عنوان نماد ترس یا شیطان مورد استفاده قرار میگیرد امّا به عنوان نشانگر قدرت نیز شناخته میشود. از رنگ سیاه برای نشان دادن شخصیتهای خطرناک مثل دراکولا و یا جادوگران استفاده میشود.
• رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار میگیرد. این رنگ همچنین نشانگر غمگینی، جذابیت جنسی و رسمی بودن است.
• در مصر قدیم، رنگ سیاه نشانگر زندگی و تولّد دوباره بود.
• رنگ سیاه معمولاً به دلیل لاغر نشان دادن در نمایشهای مد مورد استفاده قرار میگیرد.
2- روانشناسی رنگ سفید
• رنگ سفید، نماد معصومیت و پاکی است.
• رنگ سفید میتواند در انسان احساس فضای بیشتر به وجود آورد.
• رنگ سفید معمولاً نشانگر سرما، پاکیزگی و آرامش است. اتاقی که کاملاً به رنگ سفید نقاشی شده باشد ممکن است جادار و بزرگ به نظر آید امَا خالی و سرد است. بیمارستانها و کادر پزشکی از رنگ سفید برای ایجاد حس پاکیزگی استفاده میکنند.
3- روانشناسی رنگ قرمز
• رنگ قرمز، رنگ گرمی است که برانگیزاننده هیجانات قوی است.
• رنگ قرمز، نشانگر عشق، حرارت و صمیمیت است.
• رنگ قرمز، به وجود آورنده احساس شور و هیجان است.
• رنگ قرمز، تحریک کننده احساس خشم و عصبانیت است.
4- روانشناسی رنگ آبی
• آبی، رنگ مورد علاقه بسیاری از مردم و محبوبترین رنگ در بین مردان است.
• رنگ آبی، احساس آرامش را به ذهن میآورد و معمولاً نشانگر صلح، امنیت و نظم است.
• رنگ آبی، میتواند احساس غم، درونگرایی یا گوشهگیری را در بعضی افراد به وجود آورد.
• رنگ آبی معمولاً برای دکور دفاتر مورد استفاده قرار میگیرد زیرا تحقیقات نشان داده است که افراد در اتاقهای آبی کارآیی بیشتری دارند.
• رنگ آبی با وجودی که از محبوبترین رنگهاست امّا یکی از رنگهایی است که کمترین اشتها را بر میانگیزد. در برخی از برنامههای کاهش وزن توصیه میشود که غذای خود را در بشقابهای آبی بکشید. رنگ آبی به ندرت به صورت طبیعی درخوراکیها وجود دارد. همچنین رنگ آبی غذا معمولاً به عنوان نشانه فاسد بودن و یا سمّی بودن آن در نظر گرفته میشود.
• رنگ آبی میتواند باعث کاهش ضربان قلب و حرارت بدن گردد.
5- روانشناسی رنگ سبز
• رنگ سبز، رنگ سردی است که نماد طبیعت است.
• رنگ سبز، نشانگر آرامش، خوشبختی، سلامتی و حسادت است.
• پژوهشگران دریافتهاند که رنگ سبز میتواند باعث افزایش قابلیت خواندن گردد. برخی از دانشآموزان و دانشجویان با قراردادن یک برگه شفاف سبز رنگ بر روی صفحه کتاب، میتوانند مطالب را با سرعت بیشتری از حدّ معمول بخوانند و درک کنند.
• رنگ سبز، از دیر باز نماد باروری بوده و در قرن پانزدهم برای لباس عروسی به کار میرفته است.
• از رنگ سبز در دکوراسیون به دلیل اثر آرام بخشی آن استفاده میشود.
• رنگ سبز باعث کاهش استرس میشود. کسانی که در فضای کاری سبز رنگ کار میکنند، کمتر دچار دردهای دستگاه گوارش میشوند.
6- روانشناسی رنگ زرد
• رنگ زرد، رنگی گرم وشاد است.
• رنگ زرد به دلیل مقدار زیاد نوری که منعکس میکند، بیشتر از بقیه رنگها چشم را خسته میکند. استفاده از رنگ زرد برای پس زمینه کاغذ یا نمایشگر کامپیوتر میتواند باعث چشم درد یا در حالتهای خاص از دست دادن بینایی گردد.
• رنگ زرد میتواند احساس رنجیدگی و خشم را به وجود آورد. با وجودی که رنگ زرد به عنوان یک رنگ شاد شناخته میشود اما بیشتر مردم در اتاقهای زرد رنگ، هیجانشان را از دست میدهند و بچه ها نیز در اتاقهای زرد رنگ بیشتر گریه میکنند.
• رنگ زرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن انسان میگردد.
• چون رنگ زرد، از بقیه رنگها زودتر دیده میشود، بیشتر از بقیه برای جلب توجه مورد استفاده قرار میگیرد.
7- روانشناسی رنگ ارغوانی
• رنگ ارغوانی نماد وفاداری و ثروت است.
• رنگ ارغوانی نشانگر عقل و معنویت است.
• رنگ ارغوانی خیلی کم در طبیعت وجود دارد و به همین دلیل ممکن است به عنوان نشانه مصنوعی یا غیر عادی بودن در نظر گرفته شود.
8- روانشناسی رنگ قهوهای
• رنگ قهوهای، رنگی طبیعی است که برانگیزاننده حس قدرت و اطمینانپذیری است.
• رنگ قهوهای همچنین میتواند حس غم و انزوا را به وجود آورد.
• رنگ قهوهای، حس گرما ، محبت، آسایش و امنیت را به ذهن میآورد.
• رنگ قهوهای معمولاً بیانگر طبیعی بودن، زمینی بودن و متفاوت بودن است اما گاهی میتواند نشانگر پیچییدگی نیز باشد.
9- روانشناسی رنگ نارنجی
• رنگ نارنجی، ترکیب زرد و قرمز است و به عنوان یک رنگ انرژیزا در نظر گرفته میشود.
• رنگ نارنجی، احساس هیجان، گرما و شور و شوق را به ذهن میآورد.
• رنگ نارنجی، معمولاً برای جلب توجه مورد استفاده قرار میگیرد.
10- روانشناسی رنگ صورتی
• رنگ صورتی، در واقع همان رنگ قرمز کم رنگ است و معمولاً نشانگر عشق است.
• رنگ صورتی اثر آرامبخشی دارد. در ورزشگاهها معمولاً رختکن تیم حریف را به رنگ صورتی نقاشی میکنند تا بازیکنان آنها کم انرژی و منفعل شوند.
• با وجودی که اثر آرام بخشی رنگ صورتی مشخص شده است ولی پژوهشگران دریافتهاند که این اثر تنها در خلال مواجهه اولیه به وجود میآید. مثلاً هنگامی که از این رنگ در زندانها استفاده شد، زندانیان پس از عادت کردن به آن، حتی نا آرامتر از قبل شدند.
منابع :
رنگ http://daneshnameh.roshd.ir
رنگ چیست؟ http://www.moshaveran-shahreza.blogfa.com
رنگ و تاریخچه رنگ http://aftab.ir
از همه رنگ azhamehrang.blogfa.com
رنگ www.garmsarnews.com
هفت رنگ heptology.blogspot.com
صنعت رنگ سازی http://daneshnameh.roshd.ir
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}