«خلاده»/ زنِ نمونه
خداوند به حضرت داود (علیه السلام) وحی كرد كه به «خلاده» دختر اوس، مژدهی بهشت بده و او را آگاه كن كه همنشین تو در بهشت است.
نویسنده: علی شیرازی
خداوند به حضرت داود (علیه السلام) وحی كرد كه به «خلاده» دختر اوس، مژدهی بهشت بده و او را آگاه كن كه همنشین تو در بهشت است.
داود صلی الله به درب منزل او رفت و در را كوبید، «خلاده» در را باز كرد و تا چشمش به داود (علیه السلام) افتاد، وی را شناخت و گفت: «آیا دربارهی من چیزی نازل شده است كه به این جا آمدهای؟!»
داود (علیه السلام) گفت: «آری!»
عرض كرد: «آن چیست؟»
فرمود: «آن وحی الهی است!»
خلاده گفت: «آن زن من نیستم، شاید زنی همنام من باشد. من در خود چیزی نمیبینم كه دربارهام وحی شود. ممكن است اشتباهی شده باشد؟!»
داود (علیه السلام) گفت: «كمی از زندگیت برایم تعریف كن، شاید معما حل شود.»
خلاده گفت: «هر دردی به من میرسید، صبر میكردم و چنان تسلیم خداوند بودم كه از او نخواستم آن درد را بر گرداند تا خودش به رضای خود آن را شفا میبخشید. من هرگز عوضی به جای آن صبر نخواستم و همواره شاكر خداوند بودم.»
داود (علیه السلام) گفت: «به همین جهت به این مقام رسیدهای!» (1)
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج7، ص 89.
منبع مقاله :شیرازی، علی؛ (1394)؛ زنان نمونه، قم: مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی)، چاپ هشتم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}