پژوهشى در اسراف- 9
 
نویسنده: سید مهدی موسوی


 

بخش سوم: تضییع اموال دیگران.

طرح بحث.
در بخش پیشین، بحث در زمینه (تضییع ثروت عمومى) بود و اکنون پیرامون (تضییع اموال شخصی دیگران) گفت وگو به عمل خواهد آمد.
لازم به ذکر است که ضایع کردن دارایی شخصی مردم، به دو طریق انجام می گیرد:.
1. از راه غصب و یا سرقت؛.
2. از راه بی توجّهی به حفاظت از اموال دیگران و رعایت نکردن تقوا و امانت در مورد سرمایه های آنان.
در این جا بحث از نوع اول نیست و باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؛ بلکه مقصود اتلافی است که به طریق دوم، یعنی از راه بی توجّهی به اموالی از مردم که در اختیار شخصی قرار می گیرد و یا استفاده نادرست و نابه جا از آنها در موارد بهره برداری های مجاز، بر ثروت آنان وارد می شود. اینک بحث را تحت سه عنوان مطرح می کنیم:.
1. عاملین تضییع ثروت مردم؛.
2. کوتاهی در حفاظت از مال امانى؛.
3. افراط در بهره جویی از مال مجاز.
1. عاملین تضییع ثروت مردم.
مقصود از عنوان فوق این است که ممکن است فردی به گونه مستقیم، ضایع کننده ثروت دیگران نباشد؛ ولی از راه ارائه ناقص خدمات و یا تولیدات خود، موجبات فرسایش اموال آنان را فراهم سازد و مسبّب اسراف دیگران شود که در حقیقت مسرف واقعی همو به حساب می آید.
... و نظر به اهمیّتی که این قسمت از بحث دارد و ارتباطی که با مسأله اتقان‏(1) و استحکام در امور به طور عموم و در کارهای تولیدی خصوصاً پیدا می کند و نیز اصل رابطه اتقان با اسراف، که در غیر این صورت هم به کار می آید، لازم است نگاهی به موضوع اتقان به عنوان مقدمه ای برای این شاخه از بحث داشته باشیم.

الف) اصل اتقان.

از موضوعاتی که توجه بدان در همه امور لازم است و رعایت آن منافع بی شماری را برای انسان و جامعه به ارمغان می آورد، اصل (اتقان) و محکم کاری است.
تعبیر از (اتقان) به اصل برای این است که این موضوع از اموری است که باید در کلیه شؤون فردی و اجتماعى، مورد توجّه انسان و حاکم بر تمام ابعاد زندگی مادی و معنوی او باشد، و جامه زیبایی است که باید اندام امّت اسلام را در خود بپوشاند. پندار بعضی بر آن است که اتقان، در امور مربوط به طبیعت و زندگی مادّی موافق با اسلام نبوده و نوعی دنیاطلبی و علاقه بدان محسوب می شود؛ در صورتی که این موضوع، امری غیر از علاقه به دنیاست.
دنیاطلبى، عشق به دنیاست؛ در صورتی که ابرام و محکم کاری برای بهره برداری صحیح و مشروع از آن است. انسان با دنیاطلبی بر اضطراب و نگرانی های خویش می افزاید و از خدا دورتر می شود؛ در صورتی که در رعایت اتقان آرامش خاطر فراهم می شود تا انسان در سایه آن با خیالی آسوده بتواند به استکمال معنوی خویش بپردازد. پس اتقان دنیاطلبی نیست؛ بلکه آخرت خواهی است و دوری از مقصد نیست؛ بلکه وسیله قرب به مقصود است. و این خود از صفات فعل خداوند است که جهان را در نهایت اتقان و استحکام آفریده است و در قرآن مجید فرموده است:.
... صُنْعَ اللّهِ الَّذى اَتْقَنَ کُلَّ شَىْ‏ءٍ اِنَّهُ خَبیر بمِا تَفْعَلُونَ؛(2).
این آفرینش خداست که همه چیز را با اتقان و استحکام آفریده و به آنچه می کنید، آگاه است.
حضرت امام حسن مجتبی(علیه السّلام)به (جنادة بن ابی امیه) فرمود:.
برای دنیای خود آن چنان کار کن که گویا همیشه خواهی بود و برای آخرت خود چنان عمل کن که گویا فردا خواهی مرد.(3).
البته برای این حدیث دو احتمال وجود دارد: یکی این که در کارهای دنیا عجله و شتاب مکن؛ ولی برای انجام کارهای مربوط به آخرت تعجیل نما؛ احتمال دیگر این که مقصود حضرت اشاره به همین اتقان و ابرام در کارها باشد. به نظر می رسد بین این دو معنا دوگانگی و اختلافی نیست؛ زیرا منافاتی بین استحکام در کار و صبر و تأنّی در آن وجود ندارد. همچنین رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جریان وفات فرزندش (ابراهیم) و پس از آن که آن حضرت پوشش قبر او را به درستی و با دقت محکم کرد فرمود:.
اِذا عَمِلَ اَحَدُکُمْ عَمَلاً فَلْیُتْقِنْ؛(4).
هرگاه یکی از شما کاری انجام داد، لازم است آن را با محکم کاری و اتقان به پایان برد.
و نیز همان حضرت در قضیّه مرگ (سعد بن معاذ) و بعد ازفراغ از محکم کاری قبر او فرمود:.
اِنّى لأَعْلَمُ اَنَّهُ سَیُبْلی وَیَصِلُ إلَیْهِ الْبَلاءُ، وَلِکِنَّ اللّه یُحِبُّ عَبْداً اِذا عَمِلَ عَمَلاً اَحْکَمَهُ؛(5).
من می دانم که این جسد به زودی از هم خواهد گسیخت و از هم پاشیده می شود؛ ولی خداوند دوست دارد بنده ای را که وقتی عملی انجام می دهد، محکم کاری می کند.
این دو فرموده حضرت، گرچه در مورد خاصّی صادر شده و آن (پوشش قبر) است؛ ولی اصل کلام آن حضرت همه موارد را شامل است و بین دانشمندان علم اصول مسلّم است که اگر سخنی فراگیر باشد مورد خاص آن، ضرری به فراگیری و عموم آن وارد نمی کند.
بنابراین سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) شامل تمامی امور مادّی و معنوی انسان است و اتقان در مورد همه کارهایی که در بهبود وضعیّت فرد و جامعه مؤثر است و آنان را به سوی غنای مادّی و کمال معنوی سوق می دهد، مطلوب است.
اتّفاقاً مرحوم شیخ حرّ عاملى(ره) هم در عنوانی که برای این باب گشوده است، موضوع را به طور عموم مطرح کرده و حکم به استحباب اتقان در سایر اعمال نیز فرموده است.(6).

ب) اتقان و اسراف.

در این جا این سؤال مطرح است که در بسیاری موارد بین اتقان و اسراف، تزاحم و برخورد پیش می آید؛ زیرا ممکن است رعایت استحکام، مستلزم مخارج زیاد باشد و یا دولت در راستای اعمال اتقان در طرح ها و برنامه هایش، هزینه سنگینی را متحمّل نشود که احتمال اسراف در آن باشد، در این صورت، از کلام یک باید صرف نظر کرد می باید از اسراف حرام چشم پوشید، یا از اتقان مستحب.
پاسخ این است که اگر موارد برخورد بین این دو، به درستی محاسبه معلوم می شود که تحمّل خرج زیاد در جهت اتقان نه تنها اسراف نیست؛ بلکه خود نوعی پیشگیری از اسراف است. چه بسیارند خسارت ها و زیان هایی که از ناحیه صرفه جویی های نابه جا و غیر اصولی و بی توجّهی به اصل ابرام و استحکام متوجه جامعه و افراد می شود.
برای اثبات این مدّعا، کافی است نگاهی به میزان خرابی های زلزله سال 69 گیلان و زنجان بیندازید؛ که بنا به اظهارات مسؤولان امور، قسمت اعظم آن ناشی از عدم رعایت این امر در ساختمان های آن مناطق بوده است. در حالی که بسیاری از نقاط پیشرفته دنیا، زلزله هایی به همان شدّت و یا حتّی شدیدتر از آن به وقوع می پیوندد و در مقابل، خسارت و زیان ناچیزی می بینند.
بنابراین، اتقان در امور نه تنها موجب اسراف نیست؛ بلکه عدم آن در معرض تلف قرار دادن مال و سرمایه است و این مطلب به خصوص در خدمات و پروژه ها و سرمایه گذاریهای دولتی بسیار حایز اهمیّت است. گذشته از این که در موارد زیادی بی توجهی به اصل اتقان و ابرام، عامل مهمّی برای فرسایش و تضییع ثروت شخصی دیگران نیز هست که در دنباله بحث به دو مورد آن می پردازیم.

ج) تولید کنندگان.

تولید کنندگان که درحقیقت، گردانندگان چرخ اقتصاد و معاش جامعه هستند، نقش بسیار اساسی در مورد سرمایه های مردم بر عهده دارند و در واقع قوام یک ملّت بسته به قوام بخش تولید است. اتقان و ابرام اگر در همه جا مطلوب است، در آن جا از مطلوبیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که اساس استقلال و خودکفایی اقتصادی را باید در اتقان امر تولید جستجو کرد؛ از بخش کشاورزی گرفته تا بخش صنعت و از تولیدگران مواد غذایی تا تولیدات کالاهای مصرفی دیگر، که به چند مورد از آن به عنوان نمونه می پردازیم.
1. کشاورزان.
کشاورزی که اساسی ترین رکن تولید در هر کشوری به شمار می رود، باید از متقن ترین بخش های هر جامعه باشد. اتقان کشاورزی امروز به این است که زارعان ما، به آخرین تجربیّات دانش کشاورزی آشنا شوند و آن را کاملاً اعمال کنند و با کمک و اعانت دولت و دستگاه های ذی ربط به طور جدّی در دفع آفات از محصولات زراعی خویش بکوشند که اگر به درستی به این موضوع توجّه نشود و حاصل آن به صورتی آفت زده و نامرغوب تحویل بازار شود، گذشته از این که خود متضرّر می شوند، به جهت عدم استفاده کامل مصرف کننده، قسمتی از آن به دور ریخته می شود و تضییع مال آنان را به دنبال دارد.
2. نانوایان.
همچنین نانوایان که در حقیقت تولید کننده بهترین و پر ارزشترین ماده غذایی مردم هستند، چنانچه در پخت نان دقّت و حوصله کافی به کار نبندند که مصرف کننده نتواند به درستی و به طور کامل از آن استفاده نماید، عملی مسرفانه کرده اند و موجب اسراف در شریف ترین ماده غذایی مردم گشته اند. در این زمینه گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از استاندار تهران، قابل توجه است:.
حدود 30 درصد نانی که در نانوایی های تهران طبخ و توزیع می شود به دلایل گوناگون قابل مصرف نیست و دور ریخته می شود ... او پخت نامطلوب نان و کیفیّت نامرغوب آرد مصرفی در نانوایی ها را دلیل عمده قابل مصرف نبودن بخش قابل ملاحظه ای از نان طبخ شده در نانوایی های تهران ذکر کرد.(7).
مشابه این گزارش، از سایر شهرستان ها نیز گاهی به وسیله فرمانداران و مسؤولان آن شهرها از طریق روزنامه ها و مجلاّت اعلام می شود، که لزوم کنترل بیشتر و مداوم دولت و حمایت جدّی مردم از اعمال آن را می طلبد.
3. تولیدگران کالاهای صنعتی.
یک بنگاه تولیدی که در بالا بردن کیفیّت اجناس تولیدی خود، کوتاهی می کند و فرآورده های خویش را به صورتی نامرغوب عرضه می نماید، به گونه ای که با کمترین استفاده از آن، از قابلیت بهره وری خارج و به کناری گذاشته می شود و یا باید مرتب در دست تعمیر باشد، اضافه بر این که اعتماد عمومی را به تولیدات داخلی سلب و پایه های استقلال و خودکفایی را سست می نماید، موجب تضییع و به هدر رفتن سرمایه های ملّی و شخصی مردم نیز می گردد. ممکن است بپرسید:.
اولاً: تولید کننده همواره سعی می کند تا سطح کیفی تولید خویش را بالا ببرد، تا اعتماد و توجه مصرف کننده را به سوی اجناس خود جلب نماید.
ثانیاً: رشد صنعت با رشد تولید ارتباطی مستقیم دارد و با تکنولوژی رایج در جهان سوم سطح تولید را بهتر از آنچه هست، نمی توان ارتقا داد.
پاسخ این است که، این سخن در شرایطی صحیح است که وضع بازار داخلی به صورتی باشد که به جهت وفور اجناس؛ به خصوص جنس های خارجی و پایین بودن قیمت آنها کالاهای داخلی بخواهند در صحنه رقابت با هم به ویژه با فرآورده های خارجی وارد شوند؛ ولی در غیر این صورت مخصوصاً درکشوری که در مرحله عبور از وابستگی به وادی خودکفایی و استقلال به سر ببرد و دروازه های آن به روی اجناس خارجی بسته شده باشد و عرضه های داخلى، بر کنار از رقابت با اجناس خارجى، یکّه تاز میدان شوند و مردم هم چاره ای جز خرید و مصرف تولیدات داخلی را نداشته باشند و سطح این تولیدات نیز تکافوی نیاز جمعیّت را ننماید، ممکن است انگیزه های رشد کیفی کالا در حدّ امکان، از بین تولیدگران سلب شود و آنان را به سوی تولید کم خرج و نامرغوب فرآورده های خود بکشاند.

د) بخش خدمات.

بخش خدمات پس از تولید، بالاترین نقش را در زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم بر عهده دارد و از همین رو قشر وسیعی از جامعه را به سوی خود جذب کرده و به کار می کشاند.
از آن جا که بسیاری از کسانی که به این بخش وابسته اند، همچون تعمیرکاران لوازم زندگی و یا سازندگان و مرمّت کنندگان امور ساختمانى، ارتباط مستقیمی با اموال مردم دارند، در حقیقت امانتداران جامعه به حساب می آیند و خیانت و تضییع اموال در بین بعضی از آنها زیاد به چشم می خورد.
به عنوان مثال، کارگری که برای انجام کاری اجیر می شود چنانچه در آن عمل دقّت کافی به عمل نیاورد و از این جهت صدمه ای بر صاحب کار وارد آید، اضافه بر این که حقّی به اجرت ندارد، ضامن ضرری که بر صاحب کار وارد نموده نیز هست و این خود از موارد اتلاف مال است. در یک حدیث معتبر امام صادق(علیه السّلام)فرمود:.
مردی به خدمت امیرالمؤمنین(علیه السّلام)رسید و از شخصی که به اجیری گرفته بود، تا درِ ساختمان او را تعمیر نماید؛ ولی او با بی احتیاطی میخ را به در کوفته، آن را دو نیمه کرده بود، شکایت داشت. آن گاه امیرالمؤمنین(علیه السّلام)آن شخص را ضامن قرارداد.(8).
همین طور، تعمیرکاری که در بازسازی وسایل و لوازم مراجعین خود سعی و توجّه کافی نکند و یا بدون داشتن تخصّص لازم در آن کار، به اموال مردم دست بزند به گونه ای که پس از تعمیر با کمترین استفاده از کار بیفتد و مخارج تازه ای را بر صاحبش تحمیل کند، این خود نوعی ضایع نمودن و به هدر دادن اموال مردم به شمار می رود و نیز اگر از این طریق نقصی به دستگاه و وسیله مورد تعمیر وارد شود، ضامن است. امام صادق(علیه السّلام)درحدیثی فرمودند:.
کُلَّ عِامِلٍ اَعْطَیْتَهُ اَجْراً عَلی اَنْ یُصْلِحَ فَأَفْسَدَ فَهُوَ ضِامِن؛(9).
هر صاحب حرفه ای که اجیر کنی تا مال تو را اصلاح کند، ولی آن را تباه سازد و از بین ببرد ضامن است.
2. کوتاهی در حفاظت از مال امانی.
امانتداری که وسیله ای از مردم و یا ساختمان مسکونی آنان را به عاریه گرفته است و یا به عنوان اجاره در اختیار خود دارد، تا از منافع آن استفاده نماید، اگر در حفظ و نگهداری از آن کوتاهی کند و چون آن مال را از خود و در ملک خویش نمی داند، در صیانت از آن سستی نشان دهد، مرتکب اسراف و تضییع در اموال دیگران شده است ولذا در عین حالی که عاریه دادن وسایل و لوازمی که در اختیار همگان نیست به نیازمندان آن، تأکید و سفارش بسیار شده و حتّی قرآن مجید مانعین آن را تهدید به هلاکت و عذاب نموده است؛(10) چنانچه صاحب مال ببیند عاریه گیرنده آن را فاسد و معیوب می نماید، می تواند در اختیارش قرار ندهد. در قسمتی ازیک حدیث معتبر، (ابی بصیر) می گوید: امام صادق(علیه السّلام)فرمود:.
مقصود از ماعون در آیه شریفه، قرض و یا خدمتی است که به دیگران ارائه می دهی و نیز وسایل منزلی که برای استفاده آنان در اختیارشان قرار می دهی و زکات هم از ماعون است.
می گوید: به حضرت عرض کردم: ما همسایگانی داریم که وقتی وسیله و متاعی به آنها عاریه می دهیم؛ آن را می شکنند و فاسد می کنند، آیا جایز است از دادن آن امتناع کنیم.
حضرت فرمود: هرگاه این گونه عمل کنند، می توانید از عاریه دادن آن خودداری نمایید و باکی بر شما نیست.(11).
3. افراط، در بهره جویی از مال مجاز.
از موارد اسراف در اموال دیگران، تجاوز و زیاده روی در استفاده از اموال آنها در موارد بهره برداری های مجاز است. به عنوان مثال، انسان می تواند از آذوقه خانه پدر و مادر، برادر و خواهر، عمو، عمّه، دایى، خاله و یا منزلی که کلید آن به عنوان حفاظت و یا وکالت در اختیار او باشد و نیز منزل دوست و رفیق خود، استفاده نماید؛(12) ولی در بعضی روایات امامان معصوم ه آن را به مواردی که میانه روی و اعتدال رعایت شود محدود نموده اند. امام صادق(علیه السّلام)می فرماید:.
آن کسانی که خداوند در آیه کریمه نام برده است، می توانی بدون اذن آنها از خرما و خورشت خانه آنان استفاده نمایی و همین طور زن اجازه دارد بدون اذن شوهر از غذای منزل او استفاده نماید و اما اضافه بر آن از غذاها جایز نیست.(13).
گویا حضرت می فرماید، انسان مجاز است در منزل این افراد از خوردنیهایی مانند پنیر و شیر و خرما و غیر آن که معمولاً به عنوان خورشت به همراه نان خورده می شود، استفاده نماید؛ ولی غذاها و سایر موادّی که صاحبِ خانه با خرج مبالغی زیاد، برای میهمان و حفظ آبرو و یا استفاده شخصی تهیّه می کند، نباید بدون اجازه و اذن او در آن تصرّف کرد. و نیز در حدیث دیگری همان حضرت و یا حضرت امام باقر ی فرمودند:.
این اجازه تا هنگامی است که موجب فساد مال صاحب خانه نشود.(14).
همچنین ولىِّ یتیم که عهده دار حفاظت از اموال و مصالح اوست می تواند در مقابل حراست و وظایفی که در این ارتباط انجام می دهد، مقداری از مال او استفاده کند؛ ولی مجاز نیست در بهره برداری از آن زیاده روی و اسراف پیشه کند. قرآن کریم در این مورد می فرماید:.
اموال یتیمان را از روی اسراف نخورید، و از خوف این که مبادا بزرگ شوند و شما را از تصرف در آن منع نمایند، به زیاده روی مبادرت نکنید.(15).
باز به عنوان نمونه، انسان مجاز است اگر در سر راه خود، گذارش به باغی افتاد که شاخه درختی از آن بیرون آمده باشد، مقداری از میوه آن استفاده نماید و اجازه خواستن از صاحب آن لازم نیست؛ ولی چیدن میوه و بردن آن و یا شکستن شاخه درخت و یا زیاده روی در خوردن و نیز وارد کردن صدمه دیگری بر درخت و میوه ها جایز نیست. در حدیثی از حضرت صادق(علیه السّلام)سؤال شد:.
مردی به باغستانی - چه دارای دیوار باشد چه نباشد - عبور می کند آیا می تواند بدون این که ضرورتی به تناول از میوه های آن داشته باشد، صرفاً از روی خواسته دل، از آن استفاده نماید و آیا می تواند برای نیاز و گرسنگی از آن بخورد حضرت فرمود: اشکالی ندارد از آن استفاده کند؛ ولی با خود به همراه نبرد و آن را فاسد ننماید.(16).
همچنین حضرت صاحب الامر(علیه السّلام)در جواب سؤالی در همین زمینه فرمود:.
خوردن برای او حلال، ولی بردن بر او حرام است.(17).
در این جا به همین چند نمونه بسنده می کنیم و تذکر این نکته نیز لازم است که غرض در هر سه مورد ذکر مثال است و خصوصیات مسائل را برای عمل باید در کتاب های فقهی و رساله های عملیّه جستجو کرد و وارد شدن در تفصیل آن، از موضوع و هدف این نوشته بیرون است.

پی‌نوشت‌ها:

1. استوار کردن کارى.
2. نمل (27) آیه 88.
3. به نقل از: منتهی الآمال، ص‏233.
4. وسائل الشیعة، ج‏2، باب 60از ابواب الدفن، حدیث 1.
5. همان جا، حدیث 2.
6. همان جا، حدیث 2.
7. روزنامه رسالت، 19 دی 1368، ص‏2.
8. وسائل الشیعه، ج‏13، ص‏274.
9. همان، باب 29 از احکام الأجارة، حدیث 19.
10. ماعون (107) آیات 4 - 7.
11. وسائل الشیعة، ج‏6، ابواب ما تجب فیه الزکات، باب 7، حدیث 3.
12. نک: نور (24) آیه 61.
13. وسائل الشیعة، ج‏16، باب 24 از ابواب آداب المائدة، باب 24، حدیث 2.
14. همان جا، حدیث 4.
15. نساء (4) آیه 6.
16. وسائل الشیعة، ج‏13، باب 8 از ابواب بیع الثمار، حدیث 5.
17. همان، حدیث 9.

منبع: بلاغ