پژوهشى در اسراف- 11
 
نویسنده: سید مهدی موسوی


 

بخش پنجم: اسراف در انفاق های مستحبّ.

اعتدال در انفاق.
در بخش سوم تحت عنوان (کمک به نیازمندان) گفتیم از فواید این حکم، حفظ توانایی و تمکّن مالی برای انفاق و دستگیری از نیازمندان است و تا حدودی در مورد اهمیّت و فلسفه انفاق نیز بحث شد؛ ولی در این بخش خواهیم گفت که اعتدال و میانه روى، اصلی است که حتّی در خود انفاق نیز جاری است و کسی حق ندارد با زیاده روی در آن به نیازمندی های ضروری خود و خانواده اش پشت کند و آنان را در مشقّت و سختی بیندازد و در حقیقت نباید اسراف کرد تا بتوان انفاق نمود و در آن هم نباید از حدّ اعتدال خارج شد، تا این که باز هم بتوان از مال خویش در موارد دیگر بهره جست.
بنابراین پرهیز از اسراف در غیر انفاق، برای تمکّن از اصل انفاق است و پرهیز از آن در انفاق، برای تمکّن از آن درموارد لازم تر و ضروری تر است و اینک بحث دراین زمینه را تحت عناوین (قرآن و اسراف در انفاق، فایده میانه روی درانفاق، اسراف و ایثار) دنبال می کنیم.

1. قرآن و اسراف در انفاق.

انفاق به دیگران و یا در راه امور خیریّه، چنانچه زیادتر از شأن انفاق کننده باشد و یا به مقداری که خود و عیال خویش را به زحمت و سختی گرفتار سازد، انجام بگیرد، از مصادیق اسراف به حساب می آید. قرآن مجید در سه آیه از این نوع اسراف نهی به عمل آورده است:
الف) ... وَءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصِادِهِ وَلا تُسْرِفُوا إنَّ اللّهَ لایُحِبُّ الْمُسْرِفینَ‏(1)؛ حق زراعت را روز درو بپردازید و اسراف نکنید، همانا خداوند مسرفین را دوست ندارد.
مرحوم طبرسی - رضوان اللّه علیه - می نویسد:.
لاتسرفوا؛ یعنی تمام آن را صدقه ندهید که برای اهل و عیالتان چیزی باقی نماند، آن گونه که (ثابت بن قیس بن شماس) عمل کرد؛ زیرا او محصول پنجاه درخت خرما را چید و تمام آن را صدقه داد و چیزی از آن را برای عیالش به خانه نبرد.(2).
ب) وَالَّذینَ إذا اَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکِانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً؛(3) بندگان خدا کسانی اند که وقتی انفاق می کنند، نه اسراف می نمایند و نه بخل می ورزند و حدّ میانه را در آن رعایت می کنند.
در استدلال به این آیه شریفه ممکن است این پرسش به ذهن بیاید که آیه کریمه می فرماید: بندگان خدا در انفاق حدّ میانه را رعایت می کنند، بدین معنا که در بنده خدا بودن، تنها مراعات حدّوسط کافی است و انفاق همه مال لازم نیست و بر این اساس زیاده روی در انفاق کار ناپسندی نخواهد بود؛ گرچه برای کسب مقام عبودیّت لزومی ندارد.
پاسخ این است که در آیه شریفه برای اهل انفاق سه حالت در نظر گرفته شده است:.
1. اسراف؛.
2. اقتار؛.
3. حدّ میانه.
اگر آیه کریمه تنها نفىِ اقتار را از صفات مؤمنین بر می شمرد و می فرمود: (مؤمنین کسانی اند که وقتی انفاق می کنند بخل نمی ورزند) غیر از آن - چه حدّ میانه و چه اسراف - از صفات پسندیده بندگان حق به حساب می آمد؛ در حالی که قرآن مجید علاوه بر اقتار، طرف اسراف را هم نفی فرموده و در مقام شمارش بعضی از صفات اهل ایمان تنها انفاق در حدّ میانه را در ردیف آنها قرار داده است، که بیانگر این است که اسراف نیز مانند اقتار از صفات مؤمنان بیرون است.
ج) باز می فرماید:.
وَلاتَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إلی عُنُقِکَ وَلاتَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛(4) دستت را بسته به گردن خود قرار مده (یعنی بخل مورز مانند آدمی که دستش به گردنش بسته شده و قدرت انفاق ندارد) و آن را به تمامی باز نکن تا در نتیجه بنشینی در حالی که ملامت شوی و دستت از همه چیز کوتاه شود.
مرحوم طبرسی - قدس سرّه - در ذیل همین آیه نقل می کند:.
زنی پسرش را به حضور رسول گرامی فرستاد و گفت: به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بگو: مادرم از شما زرهی می طلبد و اگر فرمود: اکنون چیزی در نزد ما نیست، بگو: مادرم جامه شما را می خواهد. آن پسر آمد و آنچه مادرش گفته بود به عرض رسول گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رساند و آن حضرت نیز لباس خود را در آورده و بدو دادند. پس از آن این آیه نازل شد. گفته شد که نبىّ اکرم بعد از این واقعه در خانه باقی ماند و جامه ای که خود را با آن بپوشاند، نداشت و نتوانست از منزل خارج شده و برای نماز به مسجد برود و لذا کفّار حضرت را ملامت کردند و گفتند: محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مشغول به خواب شده و از نماز غفلت کرده است.(5).
حضرت امام صادق(علیه السّلام)در یک تفسیر عملی از این جمله آیه شریفه که: (قرارنده دَستت را بسته شده به گردنت) کفّ مبارکش را جمع کرد و فرمود: این گونه. و در تفسیر (باز نکن آن را به تمامى) کفّ شریف خود را باز نمود و فرمود: به این صورت.(6).

2. فایده میانه روی در انفاق از دیدگاه روایات.

در لابه لای روایات در این زمینه، به دو فایده برای اعتدال در انفاق برمی خوریم که می توان آن را به عنوان فلسفه این حکم تلقّی کرد.
الف) باقی ماندن تمکّن مالی برای انفاق های دیگر.
در روایتی حضرت علی بن موسی الرّضا(علیه السّلام)فرمودند:.
پدرم می فرمود: از اسراف وقت چیدن محصول این است که شخص با دو دست انفاق کند و هر دو کفّش را پر نماید. و پدرم اگر می دید یکی از خدمتگزاران با دو کفّ پر، صدقه می دهد بر او بانگ می زد که با یک دست عطا کن و قبضه ای بعدِ قبضه بده.(7).
در این جا ممکن است مقصود حضرت از این که (قبضه ای بعد قبضه بده) این باشد که تمام آنچه می خواهی انفاق کنى، به یک نفر مده؛ بلکه به اندازه رفع ضرورت بدو عطا کن تا بتوانی به دیگران نیز کمک کرده، از آنان هم رفع نیاز نمایى.
باز حضرت صادق(علیه السّلام)در حدیثی فرمودند:.
خداوند چگونه انفاق کردن را به پیامبرش(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آموخت؛ زیرا شبی مقداری طلا در نزد رسول گرامی اش موجود بود و آن حضرت دوست نداشت آن مقدار طلا تا صبح در دست او بماند و همان شب تمامی آن را صدقه داد و وقت صبح چیزی در نزد او نمانده بود، در همین حال نیازمندی رسید و از او تقاضای کمک مالی کرد و آن حضرت چیزی نداشت تا بدو بدهد، آن سائل حضرت را سرزنش کرد و رسول گرامی از این که نتوانسته بدان درخواست کننده چیزی بدهد، غمگین و ناراحت شدند؛ زیرا حضرت در مقابل مؤمنین دارای قلبی رؤوف و مهربان بود. پس از آن، خداوند روش انفاق را با این آیه به نبىّ گرامی اش تعلیم فرمود:.
و قرار نده دستت را بسته به گردنت و بازنکن آن را به تمامی که در نتیجه بنشینى؛ در حالی که منقطع از مال بمانی و مورد ملامت قرار بگیرى. خداوند با این آیه به پیامبرش می گوید: مردم از تو درخواست کمک می کنند و عذر تو را نمی پذیرند. وقتی تمام مال خود را انفاق کنی دست خویش را از مال و سرمایه ات کوتاه کرده اى.(8).
از این دو حدیث شریف استفاده می شود که از مهم ترین فواید و ثمرات رعایت میانه روی و اعتدال در انفاق، باقی ماندن توانایی مالی جهت کمک به نیازمندان دیگر و امکان دستگیری از آنهاست و بدیهی است اگر انسان بتواند با مقدار مالی که در اختیار او هست، تعداد بیشتری از محرومین را از سختی نجات دهد، بهتر است این گونه عمل کند تا این که تمامی آن را به یک نفر بدهد و چه بسا این عمل در شرایطی که منجر به صدمه و یا تلف نیازمند دیگری بشود، حرام نیز باشد.
ب) وجود تمکّن مالی برای تأمین نیازمندی های شخصی و خانوادگی که در اسلام امری واجب شمرده شده است.حضرت امام باقر(علیه السّلام)فرمودند:.
فلان شخص از انصار - که حضرت او را نام برد - دارای مزرعه ای بود. هرگاه محصول آن را جمع می نمود، تمام آن را صدقه می داد و خود و عیالش تهیدست می ماندند. سپس خداوند این عمل را اسراف قرار داد.(9).
باز یکی از اصحاب حضرت صادق(علیه السّلام)می گوید:.
من در خدمت آن حضرت بودم که نیازمندی رسید و درخواست کمک کرد. حضرت او را مورد لطف و عطای خویش قرار داد. بعد از او سائل دیگری رسید بدو هم کمک فرمود، پس از او باز دیگری به حضور آن حضرت رسید، بدو نیز مساعدت فرمود. سپس شخص چهارمی آمد و درخواست کمک کرد که حضرت به او فرمود: خدا روزی تو را وسیع گرداند. بعد فرمود: اگر شخصی دارای سی یا چهل هزار درهم مال باشد و بخواهد چیزی از آن برای خود باقی نگذارد و همه آن را در راه خیر به مصرف برساند و این کار را انجام دهد و تهیدست بماند، از آن سه کسی خواهد بود که دعایشان مستجاب نمی شود من به حضرت عرض کردم آنها چه کسانی هستد فرمود: یکی از آنها شخصی است که دارای مال و ثروتی باشد و همه آن را در راه صحیحی انفاق کند، بعد بگوید: پروردگارا به من روزی عنایت فرما، که در جواب گفته می شود: آیا قرار ندادم برای تو راهی به طلب روزى‏(10).
قسمت پایانی حدیث شریف اشاره به مفاد بسیاری از روایاتی است که در آنها به ذکر چندین دسته - که دعای آنان مردود و بی اعتبار است - پرداخته شده است. در بعضی از آنها سه گروه و در برخی چهار و در دیگری بیشتر از آن نامبرده شده و با تعبیرات گوناگون به ما رسیده و تقریباً در تمامی آنها گروه مسرفان ذکر شده است. همان ها که همه ثروت خود را - چه در راه صحیح و یا غیر آن - انفاق می کنند و پس از آن که به فقر و پریشانی دچار می شوند از خداوند طلب روزی می نمایند که جواب خدا بدان ها این است که:.
مگر به تو روزی ندادم، چرا اسراف کردی و میانه روی در پیش نگرفتی تا به فقر و پریشان حالی گرفتار آمدى‏(11).
یک نکته.
در این جا نکته ای لازم به توضیح است که در این روایات جهت صرف مال مختلف بیان شده است؛ مثلاً در یک حدیث (فَأَنْفَقهُ فى وَجْهِهِ)(12) آمده که به معنای انفاق مال در راه صحیح و خیر است و در بعضی دیگر نیز به همین مضمون است؛ مثل این که در روایت دیگر: (فَأَنْفَقَهُ فى الْبِرِّ وَالتَّقْوى)(13) ذکر شده است؛ ولی در تعداد دیگری از احادیث، (فَأَفْسَدَهُ)(14) و یا (فَأَنْفَقَهُ فى غَیْرِ حَقِّهِ)(15) یا (فَأَنْفَقَهُ فى غَیْرِ وَجْهِهِ)(16) آمده است که معنای آن انفاق مال در مسیرنادرست و نابه جا است و این اختلاف در تعبیر ممکن است بدین جهت باشد که برای تحقق اسراف در انفاق لازم نیست مورد انفاق از راههای باطل باشد؛ بلکه ممکن است با بذل مال در راه خیر و حق نیز اسراف پیش بیاید. از این رو درمباحثه های حضرت صادق(علیه السّلام)با صوفیّه‏(17)، آن حضرت با استناد به یکی از همین احادیث از نبىّ اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روش آنان مبنی بر انفاق تمامی مال را محکوم می فرمایند و در آن جا جمله (فَأنْفَقَهُ) را بدون قید و متعلق ذکر می نمایند که هم شامل انفاق در مسیر باطل است و هم انفاق در راه صحیح و حق.
و نیز ممکن است برای حلّ این اختلاف در تعبیر بگوییم: انفاق تمامی مال به افراد مستمند و یا کارهای خیریّه دو جنبه دارد: از یک طرف انفاق به جا و درست است و از طرفی ناحقّ و بی مورد؛ زیرا انفاق همه مال از این جهت که نجات محرومان و مستمندان از فقر و پریشانی است کاری پسندیده و در خور تحسین است، ولی از آن جهت که بخشیدن تمام مال به مستمندان و یا کارهای خیریّه پیامدها و ره آوردهای ناگوار برای خود انسان و عیال او دارد، عملی نا به جا و نادرست است ولذا احتمال می رود اختلاف در تعبیر به جهت تفاوت این دو جهت باشد.(18).

3. اسراف و ایثار.

آنچه تاکنون گفته شد این است که زیاده روی در انفاق به دیگران و کارهای خیریّه به گونه ای که لطمه ای به خود و یا خانواده انفاق کننده وارد سازد، اسراف و مذموم است؛ ولی در برابر آن آیات و روایاتی وجود دارد که در آنها از ایثار و برگزیدن دیگران بر خویش، به ویژه در آنچه مورد نیاز شدید خود اوست، تمجید و تحسین به عمل آمده و صاحبان چنین صفتى، به بهترین صورت توصیف و تکریم شده اند.
توضیح این که: از آیات کریمه قرآن سه نوع ایثار استفاده می شود:.
الف) مقدّم داشتن جان دیگری بر جان خود، که نمونه عالی آن، فداکاری امیرالمؤمنین(علیه السّلام)در (لیلة المبیت) است که حاضر شد خطرهایی که متوجّه جان مبارک رسول گرامی اسلام بود از آن حضرت دفع شود و برحیات نازنین او وارد آید.(19).
ب) انفاقِ مالِ مورد علاقه خود به دیگران، گرچه علاقه بدان به جهت کمیابی و نفیس بودن آن و یاجهات دیگر باشد، نه فقط از جهت نیاز و احتیاج ضروری بدان، که در این زمینه قرآن کریم می فرماید:.
لَنْ تَنِالُوا البِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...؛(20).
به سعادت و نیکی نمی رسید، تا این که انفاق کنید، از آنچه بدان علاقه دارید.
تا این جا منافاتی بین آنچه در نهی از اسراف آمده با آنچه درباره این دو نوع از ایثار بیان شده است وجود ندارد؛ زیرا نوع اوّل ایثار جان است و مربوط به امور مالی نبوده و دوّمی هم تنها منحصر به زیاده روی در انفاق و ضرر زدن به خود و خانواده نیست؛ زیرا ممکن است شخص ثروتمندى، با انگیزه های شخصی به چیزی علاقه پیدا کند که انفاق آن زیاده روی نبوده و ضرری متوجّه خود و دیگران نسازد.
ج) ایثار و ترجیح دادن دیگران بر خود در چیزی که احتیاج و نیاز کامل بدان دارد، به گونه ای که با این عمل به مشقّت و سختی دچار شود. این خصیصه را قرآن کریم برای مسلمانان نخستین اسلام ذکر فرموده و آنان را به داشتن این صفت ستایش کرده است و می فرماید:.
وَالّذینَ تَبَوّءو الدّارَ وَالْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هِاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلایَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حِاجَةً مِمّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کِانَ بِهِمْ خَصَاصَة وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛(21).
وآن کسانی که پیش از مهاجرین در دار هجرت (مدینه) جای گرفتند (یعنی انصار) و ایمان را برگزیدند و کسی را که به سوی آنان هجرت نماید، دوست می دارند و در سینه های خود به آنچه به مهاجرین داده می شود، احساس نیاز و حسد نمی کنند و آنها را بر خویش بر می گزینند؛ هر چند فقیر و نیازمند هم باشند و هر کس جان خود را از بخل و گرفتگی نگه دارد، آنها از گروه رستگارانند.
در شأن نزول این آیه شریفه جریان های مختلفی از ایثار و فداکاری فوق العاده مسلمان های تربیت یافته دامان پاک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است که پرداختن بدان، کلام را به درازا خواهد کشید.(22).
در این زمینه احادیث فراوانی هم رسیده و در بیشتر آنها برای تمجید از ایثار، به همین آیه کریمه توجّه داده شده است‏(23) که برای نمونه، تنها یکی از آنها را ذکر می کنیم:.
(جمیل بن دراج) به حضرت صادق(علیه السّلام)عرض کرد: چه کسانی بهترین اصحاب من هستند.
حضرت فرمودند: همان ها که در سختی و راحتی به فکر دیگران باشند و بدانان نیکی کنند. سپس فرمود: ای جمیل! بر صاحب ثروت زیاد، نیکویی و انفاق آسان است وخداوند کسی را که دارای ثروتی اندک و بدان محتاج باشد و آن را در جهت کمک به دیگران به مصرف برساند ستایش کرده و می فرماید: و بر می گزینند بر خودشان گرچه محتاج و نیازمند باشند و کسی که بخل و گرفتگی را از جان خود دور کند، آنها گروه رستگارانند.(24).
در زندگی بزرگان دین و اولیای اسلام، به خصوص در حیات سراسر نورانی و پرافتخار خاندان عصمت و طهارت ه نمونه های فراوانی از این نوع ایثار وجود دارد، که نشان سیره عملی و اخلاقی آن حضرات در این زمینه است. به عنوان نمونه، قرآن مجید از این اسوه های فداکاری و صبر - که در جریان بیماری امام حسن و امام حسین ی و به شکرانه بهبود آن دو حضرت سه روز را روزه گرفتند و در آخر هر روز، وقت افطار غذای خویش را به نیازمند دادند - به بهترین صورت یاد و از آنان تجلیل می نماید که شرح آن در کتاب های سیره و تفسیر آمده است.(25).

یک سؤال.

اکنون با توجّه به آنچه در این نوع از (ایثار) بیان شد، جای این پرسش است که: درمباحث پیش روشن شد (اسراف) انفاق مال به دیگری در آن قسمت از مالی است که انفاق کننده بدان نیاز مبرم و ضروری داشته باشد؛ در حالی که همین خود موضوع (ایثار) است و بر این اساس، آیا قباحت اسراف بیشتر است یا مزیّت ایثار و کدام یک بر دیگری مقدّم است به عبارت دیگر، آیا بین ملاک این دو حکم با هم مزاحمت است و یا هر کدام به جای خود محفوظ است و بر خوردی بین آن دو وجود ندارد.
پیش از آن که پاسخ خود را به این سؤال بیان کنیم، به جوابی که برخی بدین پرسش داده اند، می پردازیم.

نسخ آیه ایثار.

برخی با استفاده از مناظره حضرت صادق(علیه السّلام)با عدّه ای از صوفیّه فرموده اند که آیه شریفه (ایثار) به آیات نهی از (اسراف) نسخ شده و زمان مشروعیت آن گذشته است.(26) امام صادق(علیه السّلام)در قسمتی از آن مناظره فرمودند:.
امّا آنچه شما از تاریخ ایثارگران و تمجید خداوند از آنان گفتید صحیح است، ولی باید بدانید آن کار در آن زمان بر مسلمانان حلال و جایز بود و خداوند آنها را از آن عمل نهی نفرموده بود و در برابر آن اجر و ثواب نیز بدانان خواهد داد؛ ولی بعد از این، برخلاف آن روش دستور داده است و با این فرمان، در واقع مشروعیّت (ایثار) را نسخ فرموده است و این نهی به جهت رحمت و محبّتی است که به مؤمنین دارد، تا آنان خود و افراد تحت کفالت خویش را در زحمت و ضرر قرار ندهند.(27).
ولی حقیقت این است که استفاده (نسخ) از این سخنان حضرت، بدین معنا که آیه کریمه ایثار به کلّی منسوخ و غیرقابل عمل باشد و عمل ایثار در هر صورت کاری ناپسند و مورد نهی باشد، خالی از اشکال نیست؛ چرا که خود آن حضرت در بیانات دیگر خود، برای تشویق و ترغیب مردم به مواسات و ایثار، در موارد مختلف به همین آیه شریفه استناد می فرمایند(28) و بدیهی است استدلال برای اثبات پسندیده بودن و استحباب عملی به آیه ای که محتوای آن نسخ شده است صحیح نیست. لذا احتمال می رود مقصود حضرت صادق(علیه السّلام)از (نسخ) آیه شریفه، چیزی غیر از نسخ اصطلاحی باشد. و نظیر این، مطلبى، است که امام(علیه السّلام)بعد از این، در همین مناظره می فرماید:.
آیا نمی دانید خدای بزرگ در اوّلین بار بر مسلمانان واجب فرموده بود تا یک فرد از آنان با ده نفر از مشرکین مقابله کرده و به جهاد بپردازد. سپس به دلیل رحمت بر آنها این تکلیف را برداشته و آنان را به مقابله یک نفر با دو تن از آنها مکلّف ساخت و این به جهت تخفیف بر حال مؤمنین بود و با این فرمان حکم اوّل منسوخ گشت.(29).
روشن است که نسخ در این فرمایش حضرت، به این معناست که با توجّه به تحوّل در روحیّه ها و پدید آمدن ضعف و سستی در بین مسلمین، آن تکلیف سنگین برداشته شد و همراه با پدید آمدن شرایط جدید، حکمی سبک تر به جای آن آمده است و هرگز بدین معنا نیست که اگر همان شرایط صدور حکم اول، یعنی همان استقامت ها و ایمان های قوی و نیز قلّت نیروی مؤمنین و کثرت افراد و تجهیزات مشرکین در نبرد حقّ و باطل در زمان های بعد پیش آید، این لزوم برابری و وجوب مقابله با ده نفر و یا حتّی بیشتر از آن در بین نباشد؛ چرا که به عنوان نمونه، در نهضت کربلا که برای اصحاب حضرت سید الشّهدا(علیه السّلام)همان شرایط مؤمنین صدر اسلام فراهم آمده بود بر آنان لازم و واجب بود تا از حریم اسلام و امامت - گرچه به برابری یک تن بر صد نفر نیز باشد - دفاع نمایند.
در این مورد نیز، امام(علیه السّلام)در بحث با صوفی ها که این زیاده روی در انفاق و به تعبیر دیگر (ایثار) را به خیال خود - هر چند این عمل منجر به زیان برخود و یا افراد تحت کفالت ایثار کننده بشود - واجب می انگاشتند و بر آن به آیه شریفه ایثار استدلال می نمودند فرمودند:.
آن عمل در وقت خود از مسلمانان نخستین اسلام پسندیده بود؛ ولی از آن جا که این روش چه بسا موجب ضرر بر اهل و عیال شود و اگر انسان همه مال خود را که باید به وسیله آن، کودکان ضعیف و پیر زن و پیر مرد سالخورده تحت کفالت خود را از تلف شدن محافظت کند به دیگری بدهد، آنها را به هلاکت کشانده است. خداوند متعال به جهت رحمت و عطوفت به بندگان خود، آنان را از این عمل نهی فرمود. و این نهی در واقع نسخ آن رویّه به حساب آمد.(30).
ولی این بدان معنا نیست که اگر ایثاری موجب زیان نشد و یا این که اهل و عیال خود به این عمل راضى، بلکه شایق بودند و حاضر شدند برای رضای خدا تحمّل فشار و گرسنگی را بنمایند، باز هم عمل نکوهیده و قبیحی به شمار آید؛ بلکه بنا به فرموده های خود حضرت صادق(علیه السّلام)در احادیث گوناگون‏(31) با استناد به همین آیه شریفه ایثار، این کار، خود از بالاترین ارزش ها به حساب آمده و بهترین مرتبه اخلاص و عالی ترین درجه گذشت و خداجویی انسان را به نمایش می گذارد.
بر این اساس، ایثار اهل بیت عصمت و طهارت و داستان اطعام به یتیم و اسیر و مسکین در همین راستاست؛ زیرا که آنان خود با کمال رضایت و عشق به خدا و بندگان محروم او - بدون این که امیرالمؤمنین(علیه السّلام)این عمل را بدان ها تحمیل کند و یا حتّی دستوری در این جهت بدانان صادر فرماید - نان خویش را به نیازمند بخشیدند؛ تنها آن حضرت سهم نان خود را بخشید و سپس دیگران از روی اشتیاق و میل قلبی بدان حضرت اقتدا نمودند.(32).
بنابر این نظریّه (نسخ آیه) به معنای اصطلاحی آن، که نتوان به آیه عمل کرد، قابل قبول نیست.
ما پاسخ خود را به این پرسش تحت دو عنوان مطرح می کنیم؛ زیرا ایثار گاهی در مورد افراد تحت کفالت ایثارکننده است که در این صورت دیگران را بر عیال خود مقدّم می دارد و زمانی هم این عمل در مورد خود او انجام می گیرد. موارد هر کدام از ایثار مستحب و اسراف حرام در هر دوصورت مذکور را به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد.

ایثار دیگری بر عیال.

چنانچه ایثار دیگران به افراد واجب النفقه و تحت سرپرستی او باشد و این کارموجبات زحمت و زیان آنان را فراهم آورد، عملی نادرست و خلاف شمرده می شود(33) و این گذشته از این که مضمون روایات نهی از اسراف است و سبب ظلم و اجحاف بر عیال و افراد تحت کفالت ایثارگر است، مطابق قاعده هم هست؛ زیرا انفاق بر عیال امری واجب است؛(34) در صورتی که انفاق بر دیگران عملی مستحبّ به شمار می رود و بدیهی است هنگام مزاحمت انفاق مستحب با واجب، انفاق واجب مقدم است.
روزی عقیل در عهد حکومت برادرش امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام)بر آن حضرت وارد شد، امام به فرزندش حسن(علیه السّلام)فرمودند: جامه ای به عمویت عطا کن. حضرت یکی از لباس ها و نیز از رداهای خویش را به عمویش عنایت کرد. هنگامی که شب فرا رسید غذا حاضر شد و در سفره آنها به جز نان و نمک چیزی دیگری نبود.
عقیل با تعجّب پرسید: غیر از این چیز دیگری نیست!.
امیرالمؤمنین(علیه السّلام)فرمودند: آیا این از نعمت خدا نیست ستایش بسیار خداوند بزرگ را. عقیل که تحمّل این وضع برایش دشوار می نمود، به حضرت عرض کرد: مقداری به من کمک کن تا قرضم را بپردازم و موجب تسریع در سهولت کار من شود و آن گاه از خانه ات خارج شوم.
حضرت بدو فرمود: قرض تو چه اندازه است ای ابا یزید.
عرض کرد هزار درهم. حضرت فرمود: قسم به خدا که از مال خود این مقدار را ندارم؛ ولی صبر نما تا حقّ خود را از بیت المال بگیرم و آن را بین خود و تو تقسیم نمایم و اگر نبود که ناچارم برای عیال خود چیزی باقی بگذارم، تمام آن را به تو می بخشیدم.(35).
مقصود این است که ملاحظه می شود حضرت علی(علیه السّلام)در عین حالی که برادرش عقیل را در شدّت فقر و احتیاج می بیند به او وعده می دهد، تا در موقع گرفتن نصیب خود از بیت المال آن را تقسیم کند و حاضر نیست به قیمت صدمه زدن به افراد تحت کفالتش تمامی آن را به برادرش ایثار نماید.
این در صورتی است که ایثار موجب ضرر بر اعضای خانواده باشد و اما اگر این عمل لطمه ای بر آنان وارد نیاورد و یا این که از جای دیگری به زودی جبران شود و یا خود آنها پیشنهاد این کار را بدهند و بدان اقدام نمایند، آن چنان که در قضیه اطعام به مسکین و یتیم و اسیر از ناحیه خاندان عصمت ه پیش آمد، نه تنها این عمل حرام و مذموم نیست؛ بلکه این خود از بهترین صفات کمال به حساب می آید و بنا به فرموده حضرت صادق ژ:.
وَهِىَ جِارِیَة فِى کُلِّ مُؤْمِنٍ فَعَلَ ذلِکَ لِلّهِ عَزَّ وَجَلَّ؛(36) این آیات مدح ایثار اهل بیت ه در سوره (هل اتى) (گرچه در شأن اهل بیت عصمت است) در حقّ هر مؤمنی که این رویّه را در پیش بگیرد و عمل کند جاری و صادق است.
این که حضرت علی(علیه السّلام)در قضیّه درخواست برادرش عقیل حاضر به ایثار او برخانواده اش نیست، ولی اهل بیت عصمت و طهارت در قضیّه اطعام ایثار نمودند، از آن روست که حضرت در آن قضیّه خود را مسؤول تأمین خانواده و محافظت آنان از تلف شدن و صدمه خوردن می داند. در صورتی که اگر خود آنها بدین کار اقدام کنند و سیر کردن شکم گرسنه ای را بر اشباع خویش برای خدا مقدم بدارند، کاری است که خود اختیار کرده اند و آن حضرت برای خود در این جهت مسؤولیتی نمی بیند. گذشته از آن، در عصر حکومت امام(علیه السّلام)یک فرد معمولی به جای فاطمه زهرا در خانه آن حضرت بوده است و او آن آمادگی برای ایثار را - آن گونه که حضرت فاطمه دارا بود - در خود نداشته است.

ایثار دیگری بر خویش.

امّا در مورد ایثار دیگری بر خود ممکن است گفته شود، چنانچه بخواهد ثروت و یا منفعتی از خارج بر انسان وارد شود و او ملاحظه کند دیگری نیز همان گونه محتاج و یا از او نیازمندتر است، در این صورت مقدّم داشتن آن دیگری و بر گرداندن آن منفعت به سوی او عملی نیک و پسندیده است و مواردی از شأن نزول آیه شریفه ایثار شاهد بر این مدعاست‏(37) اضافه بر این که، این امر مطابق موازین عقل و انصاف نیز هست.
امّا اگر بنا باشد انسان تنها موجودی خویش را به دیگری بدهد، باید حساب کند که بعد از بذل آن گرفتار چه وضعیتی خواهد شد؛ چنانچه ببیند این کار باعث می شود تا او نتواند به وظایف دیگرش قیام کند و از همه چیز ساقط و درمانده شده و به زودی نیز جبران نمی شود، نباید دست بدین عمل بزند. همان گونه که خداوند پس از آن که پیامبر گرامی اش به جهت بخشیدن پیراهن خود نتوانست به مسجد برود و نماز بگذارد و در نتیجه مورد سرزنش کفّار قرار گرفت‏(38) بدو دستور داد: نباید از انفاق نمودن بخل ورزید و نیز نباید در کمک مالی به دیگران زیاده روی نمود. و چنین انفاقی اگر موجب شود وظیفه واجبی از انسان بر زمین بماند حرام است وگرنه اشکال شرعی نداشته و محکوم به حرمت نیست. بر این اساس رسول گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این قضیّه مرتکب خلافی نشده بود.
در حقیقت نهی در آیه شریفه (وَلا تَبْسُطْهِا کُلَّ الْبَسْطِ)(39) نهیی که در بردارنده امری حرام و یا حتّی مکروه باشد نیست. به اصطلاح فقهی این نهی مولوی نبوده، بلکه ارشاد است به این که اگر چنین کنی مورد سرزنش نااهلان و ناپاکان قرار خواهی گرفت.(40) امّا اگر صدمه ای که از این عمل می بیند به حدّ درماندگی و سقوط کامل نرسد؛ بلکه مقداری که بتواند با آن به زندگی ادامه داده و از آبرو و حیثیت خود تا حدودی محافظت نماید، برای او باقی بماند و یا به زودی از جای دیگری جبران شود، در این صورت اگر ایثار کند بهتر است.
در روایت معتبری (سماعة بن مهران) می گوید: از امام صادق(علیه السّلام)پرسیدم:.
شخصی بیش از آزوقه یک روز خود را ندارد، آیا وظیفه دارد به کسی که همین مقدار را هم ندارد کمک نماید و یا کسی روزی یک ماه خود را دارد، آیا لازم است به آن کس که کمتر از آن را داراست، انفاق نماید و همچنین شخصی آزوقه سال خود را دارد، در مورد فردی که از آن برخوردار نیست، چه وظیفه ای دارد؛ یا باید مقداری از آن را به دیگری بذل کند یا این که تمام این موارد (حدّ کفاف) است و در این صورت عدم انفاق اشکالی ندارد.
حضرت فرمودند: این جا دو موضوع است: یکی امساک از انفاق مالی که برای خود انسان ضروری است؛ و دیگری ایثار مقداری از آن. بهترین شما در این میان حریص ترین و راغب ترین شما به ایثار و فضل خداوندی است؛ زیرا می فرماید: (ویُؤْثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصِاصَة.)(41) و امّا ترک ایثار از جهت این که آن مال در حدّ کفاف است و نه بیشتر از آن، کاری ناپسندیده نیست و همواره دستِ دهنده بهتر از گیرنده است.(42) مالت را به مصرف کسانی برسان که عیال تو هستند و نگاهشان به دست توست.(43).
در این روایت با صراحت امام(علیه السّلام)گروه ایثارگر را که مقداری از مایحتاج خویش را به درمانده تر از خود انفاق می کند، بر آن کس که از دادن آن امساک می کند ترجیح می دهد؛ گرچه آن دومی هم در این صورت مورد ملامت و مذمّت قرار نمی گیرد.
والحمد لله اوّلاً وآخراً.

پی‌نوشت‌ها:

1. انعام (6)، آیه 141.
2. مجمع البیان، ج‏4، ص‏375.
3. فرقان (25) آیه 67 مرحوم طبرسی - قدس سره - در تفسیر این آیه می نویسد:.
اسراف: تجاوز از حدّ است در انفاق. اقتار: کم روی در مورد آنچه باید باشد. قوام: آنچه تو را به پا می دارد و بی نیاز می کند. گفته شده: قوام - به فتح قاف - حدّ میانه و پایداری است و قوام - به کسر قاف - آن چیزی است که پایه استقرار و بر پایی امری باشد.
4. اسراء (17) آیه 29.
5. مجمع البیان، ج‏6، ص‏411.
6. المیزان، ج‏13، ص‏105.
7. وسائل الشیعه، ج‏6، باب 16 از ابواب زکاة غلاّت،.
8. المیزان، ج‏13، ص‏105.
9. وسائل الشیعه، ج‏6، باب 16، ابواب زکاة الغلاّت، ص‏139.
10. همان، ج‏6، باب 23 از ابواب الصدقة، ص‏293.
11. همان، ج‏4، باب 50 از ابواب الدعاء.
12. همان، ج‏6، باب 23 از ابواب الصّدقة، ص‏293.
13. همان، ج‏4، باب 50، از ابواب الدّعاء، حدیث 7.
14. همان، حدیث‏2.
15. همان جا، حدیث 1.
16. همان جا، حدیث 3.
17. تحف العقول، ص‏259.
18. شاهد این احتمال روایت معتبری است که امام صادق(علیه السّلام)بعد از آن که سه نفر نیازمند در سه نوبت متوالی به حضور حضرت رسیدند و ایشان به هر یک از آنان کمک فرمود وقتی چهارمی آمد حضرت به او عطایی نکردند و فرمودند: در نزد من مالی بود تا به او هم کمک کنم، ولی ترسیدم از آن دسته ای باشم که خداوند دعایشان را مستجاب نمی فرماید. یکی از آنها انسانی است که خداوند ثروتی به او داده (فَأنْفَقَهُ فى غَیْرِ حَقِّهِ (وسائل الشیعه، ج‏4، باب 50، ابواب الدعاء، حدیث 1).
ملاحظه می شود حضرت کمک مالی درمرحله چهارم را انفاق در غیر مسیر واقعی آن می داند، در صورتی که کمک به انسان محتاج از بهترین و خداپسندانه ترین انفاق هاست و این به جهت همان پیامدهایی است که برای خود و خانواده انفاق کننده دارد.
19. آیه کریمه؛ وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغِاءَ مَرْضِاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَءُوف بِالْعِبِادِ؛ و از مردم کسی است که می فروشد جان خود را برای کسب رضایت خداوند و خدا با بندگانش رؤوف و مهربان است. در همین مورد و در شأن آن حضرت نازل شد. (بقره (2) آیه 207).
20. آل عمران (3) آیه 92.
21. حشر (59) آیه 9.
22. ر ک: مجمع البیان، ج‏9، ص‏260.
23. ر.ک: وسائل الشیعه، ج‏6، باب 27 و 28 از ابواب الصدقة.
24. وسائل الشیعة، ج‏6، باب 28 از ابواب الصدقة ، باب 28، حدیث 1.
25. ر.ک: مجمع البیان، ج‏10، ص‏404 دیلمى، ارشاد القلوب، ص 223.
26. عوائد الأیّام، ص‏220.
27. تحف العقول، ص‏258.
28. ر.ک: وسائل الشیعه، ج‏6، باب 27 و 28 از ابواب صدقة.
29. تحف العقول، ص‏258.
30. همان جا.
31. ر ک: وسائل الشیعه، ج‏6، باب 27 و 28 از ابواب صدقه.
32. ر ک: ارشاد القلوب، ص‏223.
33. مگر این که دیگری درمعرض تلف باشد و افراد تحت تکفّل او از وضع بهتری برخوردار باشند.
34. به ویژه همسر که نفقه او به عنوان (دَین) بر شوهرش واجب است؛ یعنی در وجوب آن احتیاج زن شرط نیست، به خلاف سایر واجب النفقه ها: مثل اولاد و والدین که وجوب نفقه آنها مشروط به نیازمندی آنان است. جواهر الکلام، ج‏31، ص‏365.
35. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‏2، ص‏681.
36. مجمع البیان، ج‏10، ص‏405.
37. ر.ک: مجمع البیان، ذیل انفال (8) آیه 9.
38. علامه طباطبایى، المیزان، ج‏13، ص‏105.
39. یعنی دست خود را (در انفاق) تا نهایت باز نکن.
40. (فتقعد ملوماً محسوراً). در واقع این نهی در مقام توهم امر است؛ یعنی این عمل نه تنها واجب، بلکه مستحب هم نیست، تا این که برای به دست آوردن آن، تحمل عواقب و پیامدهای عمل آسان و گوارا باشد.
41. آن مؤمنین (انصار) مهاجران نیازمند را بر خودشان مقدم می دارند، گرچه خود گرفتار تنگدستی باشند.
42. احتمال دارد مقصود حضرت این باشد که: رعایت این امر، یعنی ترک ایثار باعث می شود، محتاج دیگران نشده و دست گیرنده نداشته باشى. همچنان که ممکن است مقصود تأکید افضلیّت ایثارباشد.
43. وسائل الشیعه، ج‏6، باب 28، از ابواب صدقه، حدیث 5.

منبع: http://www.balagh.net