رنسانس آسيايي

نويسنده:كيومرث - يزدان پناه




واژه ژئواستراتژيک محصول مفاهيم ژئوپولتيک است که به عنوان يک قاعده مبتني بر مطالعاتي در حوزه نفوذ جغرافياي سياسي سياست و دولت تاريخ سياسي و ارتباطات مخصوص با ديگر دولت ها رشد يافته است. واژه ژئوپولتيک براي اولين بار در آلمان و در قرن بيستم ظهور يافت و توسط راتزل در موزه مطالعات علمي ،جغرافيايي ، سياسي بکار گرفته شد. راتزل براي تحقق ايده خود در ژئوپولتيک از تفکر ديگر هموطن خود به نام هاوس هوفر که در يک موضوع کامل و مفصل به علم ژئوپولتيک پرداخته بود، استفاده کرد. آنچه هوفر مدنظر قرار داده بود بيشتر به مباحث فضايي و نفوذ بشر در تصرف و اشغال فضا مربوط مي شد؛ اما راتزل آن را به حيطه علوم سياسي کشانيد. در واقع ژئوپولتيک و خروج اين علم از محدوده علوم فضايي و تحول در مفهوم آن ، محصول ظهور نازيسم در آلمان بوده است. اما مفهوم ژئواستراتژيک (جغرافياي راهبردي ) مفهوم تازه تري است که پيدايش آن به دوره توسعه هسته اي بازمي گردد. مقاله پيش رو، در صدد است به نقد و بررسي اين مفهوم و مباحث پيرامون آن با توجه به کتاب پروفسور کويزومي جان چيزو بپردازد.
يکي از ژئوپولتين هاي مدرن و بزرگ پروفسور کويزومي جان چيزو، رئيس مرکز مطالعات استراتژيک شرق آسيا در شهر توکيو است که در کتاب خود «ژئوپولتيک ژاپن» روند توسعه سياسي اقتصادي ژاپن و منطقه اطراف آن را مورد بررسي قرار داده است. وي در اين کتاب ، مساله وحدت تجاري بازرگاني شرق آسيا در قرن 21 را با عنوان «رنسانس آسيايي» مورد بحث قرار مي دهد؛ رنساني که توسط کشورهاي ژاپن ، اندونزي ، تايوان ، تايلند، ويتنام ، سريلانکا، چين و... شکل مي گيرد و بر اثر اين رنسانس جهان بزرگ اقتصادي را تا سال 2030 ميلادي به خود اختصاص خواهد داد. به اين ترتيب نظام اقتصادهاي بازار و دانش فني با تاکيد بر صنايع در اين منطقه مستقر خواهد شد. براي تحقق اين آرمان آسيايي آقاي کويزومي به بحث پيچيده و نگران کننده تهديدهاي امنيتي و اتفاقات غيرمنتظره در اين منطقه متحول شده ژئوپولتيکي اشاره کرده و ضمن اشاره به اين که تهديدات و شناسايي گونه هاي تهديدزا، بخشي تفکيک ناپذير از مفهوم ژئوپولتيک است، تاکيد مي کند که کشورهاي شرق آسيا بايد نسبت به اهميت تهديدات امنيتي از خواب بيدار شوند و اين موضوع به عنوان يک عامل نگراني در ژئوپولتيک ژاپن تعريف شده است و در 5بخش تحت عنوان نگراني هاي امنيتي ژاپن در قرن 21 توسط وي مورد مطالعه قرار گرفته است. بخش اول مربوط به بازيگر شمالي (روسيه) يا تهديد منطقه سيبري است. بخش دوم به تهديد شبه جزيره کره مربوط مي شود و بخش سوم تهديد چين و در جنوب شرق آسيا را در بر مي گيرد. بخش چهارم به تهديد اقيانوس هند اختصاص دارد و بخش پنجم مربوط به تهديد پاسفيک مرکزي است. از ديدگاه کويزومي اين تهديدات بيشترين توجه و ملاحظات امنيتي -نظامي را با مکانيزمها و نفوذ متوسط ساختاري متوجه ژاپن قرن 21 کرده است ، اما در اين ميان بيشترين پيامدهاي سياسي از ناحيه جدال بر سر منطقه ساخالين شمالي / کارافوتر بين اتحاد شوروي سابق و ژاپن در جريان داشته است. عوارض و پيامدهاي اين جدال دوجانبه ، روند اصلاح و بهبود روابط دو کشور را در شصت سال اخير (قبل از فروپاشي ) به شدت تحت تاثير قرار داده است و حاصل اين جدالها، ايجاد بن بست هاي زياد در مذاکرات دو بلوک در منطقه و شکل گيري صلح و ثبات بين شوروي سابق و ژاپن بوده است که آرزو و تمايل ژاپني ها براي پذيرش مسووليت بازسازي و توسعه اقتصادي خاور دور در شوروي را برباد داده است.

مناسبات ژاپن وشوروي

تاريخ روابط ژاپن و شوروي سابق حاکي از تخاصم دو کشور و رقابت آنان بر سر مناطق مرزي بوده است ؛ هرج و مرج در اوضاع سياسي داخلي به دنبال منازعات داخلي شوروي ، شرايط تهديدات موجود در جزاير استراتژيک ژاپن از سوي شوروي را تغيير داد و ژاپن قدرتمند با ناپديد شدن نظارت و دخالت مسکو در منطقه خاوري ، تسلط خود را بر دو نقطه تقسيم شده «آيجنيا» و آجي.آ. تثبيت کرد و با آمادگي کامل کنترل کارافوتوي شمالي را در غياب حضور شوروي و ضعف کنترل شوروي بر اين مناطق ، به عهده گرفت. هر چند اين تضادهاي محلي و بين المللي ناشي از خلائ قدرت شوروي در خاور دور و پايان جنگ سرد بوده است ، اما پروفسور کويزومي وحشت خود را از چنين خلا پديد آمده از معادله قدرت که از سوي شوروي سابق مي توانست در سيبري اين تنش ها به سمت نقاط شرق و مناطق استراتژيک آ.جي. اي.اف کشيده شود و در نتيجه منجر به برهم زدن امنيت اين مناطق شود، براي آينده سياسي و قدرت فزاينده ژاپن در قرن 21اعلام کرده است ؛ زيرا اين تهديدها ممکن است شکست قدرت ژاپن را در پي داشته باشد.

تهديد کره

سوءظن هايي پايدار در شبه جزيره کره از يکسو و تنگناهايي که ژاپن در تاسوشيما و سادو با آن مواجه است ، از سوي ديگر بيشترين عامل براي افزايش گشت هاي مسلح دريايي در خطوط مرزي دريايي مجاور بين کره شمالي و ژاپن شده است. ژاپن و کره هنوز هم در خصوص مالکيت بر سر جزاير ساد و (ساشو)، ماتسوشيما و تاکاشيما در نزديکي مرز کره با يکديگر اختلاف نظر دارند، اين در حالي است که طي دهه 1990به بعد استراتژي دفاع نزديک به دريا/ ساحل از سوي مردم کره در قبال تهديدات ژاپن پذيرفته شده است. مطابق با انقلاب کپر دهه 1990ميلادي ، ژاپني ها حوزه انحصاري اقتصادي خود را در درياي ژاپن و فلات قاره به 200کيلومتر رساندند، اما همچنان متعلقات حوزه درياهاي فلات قاره در حوزه امپراتوري ژاپن در مانزاگو، چين و شوروي سابق به قوت خود باقي است. اين مساله باعث شکل گيري اصطکاک شديد هوايي و دريايي از طريق شناسايي و نظارت هوايي و دريايي ژاپن از کارافو تا کيوشو، شده است. در اين فاصله زماني استراتژي ، کپر تمام تهديدات پيش روي توسعه نفوذ ژاپن در فلات قاره و ساحل غربي را ترسيم و گوشزد کرده است که اين نوع نظارت بالقوه در ساختار امنيتي ژاپن ، به طور غيرمستقيم بيان کننده نگرانيهاي امنيتي ژاپن از تهديدات ممکن از سوي شبه جزيره کره و توان نظامي بالاي آن است. زيرا رويارويي هر يک از دو قدرت صلح در منطقه از مشکلات جديد توکيو در قرن حاضر خواهد بود. پرفسور کويزومي تمام جوانب و اثرات متناوب تهديدهاي احتمالي در دهه اخير را مورد تجزيه و تحليل قرارداده است؛ در حقيقت منابع اصلي تهديد از ناحيه شيان کره و لغات هراس انگيزي که از آن مي تراود، اصلي ترين و سريع ترين نگراني توکيو در حال حاضر است ؛ برنامه گسترش جنگ افزارهاي هسته اي کره درجه نخست تهديد و خطر را براي توکيوي فعلي تشکيل مي دهد. در سال 1992کره اجازه بازرسي کامل به کميته بازرسي هسته اي سازمان انرژي اتمي از فعاليت ها و تاسيسات هسته اي خود را نداد و اين مساله نگراني هاي توکيو را نسبت به نقص در گزارش پرونده با فعاليت هاي هسته اي کره افزايش داده و توکيو دليل اين نگراني را فعاليت هاي مهم و جهت دار در تاسيسات هسته اي کره در سال 1996اعلام کرده است. علاوه بر اين آزمايش اولين موشک پيشرفته با برد 1000کيلومتر، ژاپن را نسبت به توانايي بالقوه هسته اي کره و تهديدات ناشي از آن به نگراني عميقي فرو برده است. ژاپني ها بهترين دليل براي دفاع از گفته ها و ادعاي خود را توسعه ظرفيت و توانايي اين موشکها تا برد 1300کيلومتر توسط کره شمالي اعلام کرده که در حال حاضر قادرند تمام شهرهاي ژاپن از جمله توکيو را مورد هدف قرار دهند.

تهديدهاي چيني

تحليل هاي نظامي - امنيتي حاضر نشان مي دهد که چين يکي از خطوط نظامي برجسته در حوزه وسيع شمال شرقي و جنوب شرقي آسيا به شمار مي رود. چين هر دو منطقه آسياي شمال شرقي و جنوب شرقي را به خود مشغول کرده و کشورهاي واقع در اين حوزه را به طور غيرمستقيم متوجه جدالهاي منطقه اي کرده و با دريافت حق عبور دريايي و هوايي ضمن وارد نمودن فشارهاي تلويحي به اين مناطق و تلاشهايي که چين به لحاظ افزايش توان نظامي در اين مناطق انجام مي دهد، به عنوان يک مدعي به تهديدي جدي براي کشورهاي همسايه به ويژه ژاپن تبديل شده است. ژاپن تاکنون خود را در برابر چين و توان نظامي تسليحاتي رو به رشد چين حفظ کرده است ، اما هرگز از اين فشارها خوشحال نبوده و خواستار پايان نقش فشار و زور باقيمانده از زمان شوروي در منطقه شيان است. بي ثباتي مسکو در دهه گذشته باعث پايان نقش فشار در سيبري شده و اين مساله باعث شده پشتيباني روسها در مناطق مانزوگو و مونگوليا کاهش يابد و اين مساله چيني ها را به تحقق روياي چين بزرگ توسعه يافته از سيبري تا جزاير شاه ماهي تا بخشي از تايوان اميدوار کرده است. شيان ملاحظات تايوان را نپذيرفت ، هر چند پيش از اين يکي از ايالات و استان هاي آن به شمار مي رفت ، اگر چه به تازگي سياست اقتصادي آن کشور موقعيت خود را تقويت کرده بود بودجه دفاعي رسمي شيان به طور متوالي به دو برابر رقم اصلي افزايش يافت. 9/14درصد از FY01 و مورد ديگر در سال 2002در نگاه ديگر 22درصد افزوده شده است. اين در حالي است که در گذشته و حال توسعه توليدات غيرنظامي ، فروشهاي نظامي به خارج از کشور و سهميه هاي بودجه نهايي تکميل شده بود حتي مجوز تورم هزينه هاي انباشته شده دفاعي که براي آينده اين کشور اعتبار دارد نيز صادر شده است که حداقل بودجه عمومي رسمي آنها را در برمي گيرد. از سوي ديگر توان درآمدي چين به افزايش صادرات کالاهاي چيني در معاملات ارزي براي سلاح ها و تکنولوژي آلماني را تحقق مي بخشد. سلاحها و تکنولوژي ناشي از شبکه انتقالي مطمئنا قابل تحسين نيست اما ژاپن اين مساله را معادل 2ميليارد مارک مي داند. ظاهرا برلين هم به طور محرمانه در پيمان با توکيو بدون پيش بيني قدرت تمايل به آماده سازي سيستمهاي جنگ افزاري را تحت هيچ شرايطي ندارد. به هر حال واقعيات همکاري آلمان و چين در درک قابليت پنهان توليدي چين ، ارتباط چين و جاهاي ديگر را افزايش مي دهد. اين ارتباطات در توکيو به همراه 2نمونه از اهميت آن بيان شده است. 1-يکي از نشانه هاي منطقه اي جدال و اختلاف با شيان در مالکيت نسبي بر روي آنها و حقوق مواد معدني در تمام (فلات قاره) منطقه دريايي شرقي چين است. 2-نشانه هاي راههاي حمل و نقل امن از ميان درياي شمال چين برفراز جايي که ژاپن به نفت خاورميانه و اندونزي وابسته است و جايي که چين ، اندونزي ، فيليپين ، مالزي ، بريتانيا و تايوان مدعي مالکيت جزاير اسپارتلي (Spratley) است. اين دگرگوني ما را به سمت سومين اهميت موجود راهنمايي مي کند. 3-فشار واقعي و پيش بيني شده اي که افزايش پيدا مي کند در قدرت دريايي و هوايي چين بر روي آسياي شمال شرقي که طرح ريزي شده است. شيان به طور عمومي تمام مبنايي را که نشاندهنده نوسازي نظامي به منظور تهديد است رد مي کند. رئيس جمهور چين ساختار نظامي چين را به عنوان «بازوي تقويتي حاشيه اي و پدافند ساحلي حق مالکيت دفاع زميني ، هوايي و دريايي سلطه و تجهيز ناوگان مستقل دريايي معرفي مي کند. به هر حال افزايش بودجه مربوط به درخواست هاي تحقيقاتي ، تکنولوژي برتر و پيشبرد و دستيابي به تجهيزات و جنگ آوري الکترونيکي (فرماندهي ، کنترل و ارتباطات جاسوسي) و توليد تجهيزات ايجاد ترس و وحشت از چين کرد و براي اثبات اين ادعا مي توان هم اکنون به پيشرفت و بهبود هوشياري و تواناييهاي هوايي و دريايي درياي شمالي و شرقي چين اشاره کرد.

تهديدهاي آسياي شمال شرقي

استعمار اروپا همچنان مسيرش را با اهدافي جديد در بخشي از اين منطقه ادامه مي دهد و دوام اثرات تحت الحمايگي انگلستان در برونئي و نيروي دريايي در سنگاپور در صورتي که پرچم پرتغال هنوز در مستعمره تيمور شرقي باقي است و بر خلاف پرتغال ، انگلستان هنوز در منطقه حضور دارد و روابطش را با امريکا براساس اتحاد امنيتي افزايش مي دهد که اين حضور در وسعت زيادي يا در منطقه بزرگي در شرق و جنوب شرقي آسيا به تقابل با ژاپن و متحدانش هدايت شده است ؛ اين استراتژي با تغيير به سمت سنگاپور و برونئي با عنوان متعادل کننده هاي روابط و تعهدات ژاپن در منطقه شدت گرفته است. در حال حاضر چندين عامل در حوزه آسياي شمال شرقي عامل به خطر افتادن موقعيت و جايگاه ژاپن در منطقه به ويژه از سوي قدرتها و ارتشهاي قومي و طايفه اي در ميان آن منطقه هستند. جزاير اسپارتلي از عوامل حساس و داغ براي ايجاد درگيري است که در آن 6گروه مختلف با هم اختلاف نظر دارند. چين ، تايوان ، مالزي ، فيليپين ، ويتنام و برونئي که هر کدام به صورت کامل يا نيمه کامل ادعاهايي بر سر جزاير و پتانسيلهاي اقتصادي و منابع و ذخاير زيرآبي آن دارند. هند نيز با قدرت کامل نظامي سعي بر تاثيرگذاري روي اين منطقه از طريق ميانمار که به بازار اصلي و عمده تجهيزات نظامي و جنگي افزاري هند تبديل شده است ، دارد. تاريخ ويتنام نشان داده است که به صورت تمام و کمال يکي از تاثيرگذاران مقاوم در سلطه گري چيني ها است و جنگ متقابل تايلند باعث بالا رفتن رتبه و جايگاه ويتنام در اردوگاه چيني ها شده است. هانوي پيش از اين چهار ناو تندروي چيني فيگات (Figate) را به صورت اقساط در کنار بيش از 200تانک چيني با طراحي آلماني دريافت کرده است. همچنين مهندسان چيني در حال آموزش مهندسان نيروي دريايي و مکانيک هاي کشتي سازي ويتنام هستند، همان طوري که يک مقام آگاه ويتنام گفت : داشتن يک گنجايش و ظرفيت کشتي سازي ، پيش نيازي براي داشتن يک نيروي دريايي قوي است. مانيل (پايتخت فيليپين) به دنبال جنگنده هاي جت با قدرت ردگيري و سيستم هاي راداري که بتواند از منابع دريايي و فضايي هوايي روي جزاير دارنده ذخاير نفتي پالوان (Palawan) حمايت و حراست کند است. البته درخصوص مانيل اين نکته قابل ذکر است که اين کمکها فقط از سوي امريکا صورت مي گيرد. يک معاهده با اتحاد غيررسمي بين اندونزي و تايلند در مقابل مالزي باعث شده است که اندونزي از پيشرفته ترين قدرت نيروي هوايي در منطقه برخوردار شود. اين در حالي است که بانکوک به پيشرفته کردن خود در نيروي دريايي جدي تر از گذشته پرداخته است. جمع آوري اين تجهيزات نظامي يا در مراحل اوليه خود هستند يا اولين محموله ها در حال حمل ونقل اند يا هنوز در مرحله برنامه ريزي ارسال قرار دارند. با اين حال ، اقدامات دولتهاي اندونزي و تايلند، واکنش ها و هشدارهاي تحريک آميز توکيو را در بر داشته اند.

تهديدهاي اقيانوس هند

مخالفان ژاپن (rhetoric) در دهلي نو (Newdelhi) داراي جايگاه و مکاني ثابت در سري لانکا هستند و نيروي دريايي برخوردکننده ، همان گونه که در سال هاي پيش مرسوم بوده ، حالا ديگر بسيار کمياب است.حال اين جايگاه در ميانمار تا پايين ترين سطح خود بهم خورده است. وابستگي ميانمار به هند براي عقد قراردادهاي نظامي و توسعه تجهيزات نيروي دريايي خود در دلتاي ايراوادي بين درياي آندامان و خليج بنگال از اصلي ترين دلايل اين وضعيت به وجود آمده است. حال توکيو ادعا کرده است که دهلي نو از فروش اين همه تجهيزات به سود فراواني دست مي يابد و قابليت نيروي دريايي هند را در خليج بنگال و مالاکا افزايش خواهد داد. در ضمن هند از ساختن يک رادار ويژه با تسهيلاتي از قبيل نشان دادن توانايي ها و دارايي هاي ژاپن و اندونزي در جزيره بزرگ سوسو، بخصوص در بندر بلار و پرتاب آزمايشي موشک هاي بالستيک در بالانکور و پرتاب ماهواره از ايستگاه «سري هاري کوتا» خبر داده است. در واکنش به اين رفتارها، ژاپن با متحد شدن نيروي دريايي اندونزي در اقيانوس هند نزديک به مستعمرات انگليس (جزاير آندمان و نيبور)، با هم تمرينات نظامي مشترکي انجام دادند. اين دو کشور احساسات ضدهندي خود را با هم تقسيم کردند، اگرچه دلايلشان با هم فرق مي کرد، علاقه مندي جاکارتا براي نزديک ماندن در مجاورت جزاير سوسو به سوماتراي غربي در حالي که ژاپن به خاطر داشتن قرارداد امنيتي با سريلانکا، تسهيلات خوبي را در بندر تري سومالي براي خود آماده مي کند. (منظور اين است که از اين طريق تسهيلاتي براي نيروي دريايي ژاپن به وجود مي آيد).

قلمرو مسالمت آميز مرکزي

اخيرا روابط ناخوشايند ژاپني ها و امريکايي ها به خاطر به آتش کشيده شدن ناگهاني کشتي هاي ژاپني از سوي نيروهاي امريکايي به اوج خود رسيده است. مخصوصا اتفاقي که در برائو رخ داد و اين حادثه پاي قايق هاي ماهيگيري را هم به ميان آورد؛ قايق هايي که تعداد آنها در سال 2001به 9، در سال 2002به 11و از ژانويه تا آگوست 2003به 17مورد رسيد و 41مورد ديگر که به لشکرکشي بدون شليک انجاميد. عمده اين اتفاقات ناگهاني پاي مهاجمان ناشناخته اي را به ميان آورد. به هر حال مقامات آگاه ژاپني در گزارشات خود گفتند که ما بر اين باوريم که اين اقدامات توسط حمايت هاي پشت پرده امريکايي ها از مهاجمان فليپيني صورت گرفته است. ژاپني ها از 4مورد از اين تحرکات عکسبرداري کرده اند. اين عکسها به طور مستند حضور گارد داخلي امريکا در سواحل ژاپن را نشان مي دهد و باتوجه به شکايات رسمي و قانوني ژاپني ها، امريکا در چندين مورد مجبور به عذرخواهي شده است و امريکايي ها اين حضور در سواحل ژاپن را ناشي از اشتباه نيروهاي مبارزه با قاچاق امريکا اعلام کرده اند. با اين حال بعضي از حملات باعث اصابت گلوله به کشتي هاي باربري با گنجايش 2هزار تا ده هزار تني ژاپني شده که توضيحات و توجيهات امريکا را رد مي کند. اين حوادث تا جايي پيشرفت کرده که «نونو يوجونوتو» به اين سوال رسيد که انگيزه واشنگتن از اين تحرکات چيست؟نظريه پردازان امريکايي و متفقين آنها در رسانه ها، رتبه نظامي توکيو و بودجه آنها را سومين بودجه نظامي در دنيا اعلام کرده اند، اين کار باعث غرور تصوير پولي و تبديل مقدار زيادي ين در مقابل مقدار کمي دلار شد. همچنين اين موضوع باعث از بين رفتن اين واقعيت که سهم زيادي از بودجه دفاعي صرف حقوق و جيره سربازان مي شود، شده است. به اضافه اين که 10درصد ديگر نيز صرف حمايت از ارتش تايوان و اندونزي مي شود. در نهايت آنها شکست خوردند و به اين نتيجه رسيدند که بودجه دفاعي امريکا رتبه نخست در دنيا را دارد. بنابراين پس از از بين رفتن اين احساس معکوس و تبليغات عکس ، ژاپني ها خود را در مسائل مربوط به تجهيزات نظامي و هزينه هاي مختلف نظامي و ارتش ژاپن ، کاملا مهار و کنترل کرده اند، يعني مانع خروج ارز به خارج از کشور شده اند. با وجود وضعيت موجود، پروفسور کويزومي مي گويد هيچ خطر قريب الوقوعي که منجر به کشمکش هاي منطقه اي شود، براي ژاپن وجود ندارد. زيرا نيروهاي داخلي امنيت نظامي در شرق آسيا فرصت مغتنمي را براي بحث و جدلها و عملکردهاي دول منطقه و تسهيلاتي که توسط توکيو و شيان در عملکرد متحدشان در منطقه به وجود آورده اند در اين چشم انداز ديده مي شود که کنفرانس پان آسيا که در ماه مي 2003در کيوتو برگزار شد، درواقع اثبات همان پايه و مبناي ادعاي مشهور تاريخي کامپاکا (Kampaka) بود. به هر حال در هر واقعه نقطه شروعي براي حداقل مشورت و مذاکرات وجود خواهد داشت ، حتي اگر به توافق و تفاهم اصلي در آسيا نينجامد.
منبع: جام جم آن لاین
/الف