مشروطه صد ساله شد

نويسنده: ‌رسول‌ جعفريان




نهضت مشروطه كه در جمادي الاولي و جمادي الثانيه سال 1324 قمري متولد شد، بر اساس سال قمري، امسال صد ساله شد. البته فرمان مشروطه، روز نيمه شعبان آن سال صادر گرديد اما براي اين که با جشن نيمه شعبان درآميخته نشود، روشنفکران مشروطه خواه، روز 14 مرداد را به عنوان سالروز صدور فرمان مشروطه اعلام کردند تا جشن مستقلي براي آن برگزار کنند. بر حسب سال شمسي، سالگرد مشروطه ، سال 1385 ش خواهد بود.
حركت مشروطه‌خواهي كه با مشاركت گروه‏ها و طيف‌هاى مختلف پديد آمد. روحانيون، بازاريان، روشنفکران و طبقات متوسط شهري ارکان و اساس اين جنبش را تشکيل مي دادند. هر کدام از اين گروهها در جريان مشارکت خود در مشروطه، اهداف خاصي را دنبال مي کردند. در اين ميان چهار هدف‏عمده مى‏توانست مورد نظر اين گروه ها باشد:
الف: مبارزه با استبداد
ب: مبارزه با استعمار
ج: مبارزه براى رواج شريعت
د: مبارزه براى تجدد
طبعا هر گروه، طيف و طبقه‏اى در جريان مشاركت خود در رخدادهايي که به مشروطه منجر شد، به دنبال يكى از اين اهداف بالا بود. چنانكه‏ برخى از گروه‏ها يا طيف‏ها، يك هدف را اصل قرار داده و از هدف يا اهداف‏ ديگر به عنوان اولويت دوم ياد مى‏كردند.
برخى از جريانها هم با فريبكارى، يكى از اهداف بالا را مطرح و در واقع، در پى اهداف ديگرى بودند. كسانى هم‏ بودند كه قدرت تشخيص تفاوت ميان اين اهداف را نداشته و سر جمع، در هر بيانيه‏اى كه صادر مى‏كردند، به همه اين مطالب اشاره مى‏كردند. مهم اين است كه دريابيم، هدف اساسى كه در مجموع راهبرد اصلي اين جنبش بوده، چيست.
هدف اول، مبارزه با استبداد قاجارى و تحديد و تعيين حدود قدرت سلطان‏ قجر بود؛ هدفي كه تقريبا نقطه مشترك گروه‌هاي مختلف به حساب مي‌آمد. اما در همين جا‌، با همه وضوحي كه در ابتداي امر به ذهن مي‌آيد، دو چيز با يكديگر خلط شده بود؛ يکي مبارزه با ظلم و ستم و استبداد از منظر فرهنگ سياسى ـ دينى با مبارزه است، ديگري مبارزه با استبداد از منظر نظام‏ پارلمانى و قانون غربى. در اين بخش كسانى كه در پى مبارزه با استبداد بودند، دقيقا حدود و ثغور اين مبارزه و خاستگاه آن را معين نكردند. براى مثال، شيخ فضل الله‏نورى مدعى مبارزه با استبداد بود، اما اين مبارزه را از منظر عدل اسلامى و مفهوم عدالت كه در فلسفه سياسى اسلام بيان شده بود، دنبال مى‏كرد. درحالى كه خاستگاه مبارزه روشنفكران با استبداد، نظام مدنى جديد غربى بود. در عين حال مى‏توان گفت كه در ظاهر امر، مبارزه با استبداد، نقطه‏مشترك همه گروه‏ها و طيف‏ها بود. هر چند جنبش عدالتخواهانه كه در آغازحركت مردم در سال 1323 ه.ق پديد آمد، در ادامه مبارزه با استبداد از نوع اول بود.
اما هدف دوم، يعني مبارزه با استعمار ، در مجموع رخدادهاي نهضت مشروطه، جاى عمده‏اى نداشت. به‏جز چند لايحه كه براى تقويت اقتصاد ملى در مجلس اول و دوم طرح شد و البته اصل آنها مانند تأسيس بانك داراي اهميت بسياري بود، شعار مبارزه با استعمار در مشروطه زمينه اي نداشت. زيرا هم تحصن 35 روزه مشروطه خواهان درسفارت انگليس براى دريافت فرمان مشروطه از شاه قاجار، نافى آن شعار است و هم وابستگى بسيارى از طيف‏هاى روشنفكرى به سفارتخانه‏هاى بيگانه، آنچنان كه بلافاصله پس از سقوط مجلس به دست محمدعلى شاه، اين افراد به ‏سفارت‏هاى خارجى پناه بردند و به خارج گريختند و به مبارزه بر ضد شاه قاجار پرداختند. در واقع، جنبش مشروطه ادامه تنباكو که خصلت ضد خارجي داشت نبود، بلكه تأسيس فصل جديدى در فضاى سياسى ايران بود. يكى از درگيرى‏هاى‏شيخ فضل الله با مشروطه خواهان بر سر همين نكته بود. او وارث جنبش‏تنباكو بود و تصورش بر اين بود كه اين بار هم جنبش كم و بيش در همان‏مسير حركت مى‏كند. به همين دليل بعدها ، با توجه به حمايت بي دريغ سفارت انگليس از مشروطه، مشروطه را ثمره ديگ پلوى انگليس معرفي کرد.
اما هدف سوم که مبارزه براى رواج شريعت بود، هدفي بود که در ذهن بسيارى از روحانيون سنتى مطرح شده بود. آنان تصور مى‏كردند، پس از يك قرن كه حكومت و دولت قاجارى اجازه پياده شدن ‏دقيق احكام اسلامى را نداده است، اكنون انقلاب مشروطه براى تحقق آن هدف‏ مى‏تواند مورد توجه باشد. اين هدف را در بيانات شيخ فضل الله، ثقةالاسلام تبريزي و برخى ازروحانيون ديگر مانند ملاقربانعلي زنجاني و ديگران مشاهده مى‏كنيم. بيشتر كساني از روحانيون مانند آقا نجفي اصفهاني كه در آغاز از مشروطه دفاع كرده و بعد عقب كشيدند، همين ايده را داشتند و هنگامي كه ناظر ظهور قوانين غربي شدند، از رفتار خود پشيمان شدند.
اما هدف چهارم که مبارزه براى تحقق تجدد و نوگرايى باشد، اساس و باطن جنبش مشروطه را تشكيل‏مى‏داد. رويدادهاى پيش از مشروطه نشان داده بود كه كشور ايران به سمت ‏نو شدن، خيز گرفته است. فعاليت روشنفكران، شاگردان مدارس سياسى، روحانيون متجدد و آموزش‏هاى جديد نيز در راستاي تحقق بخشيدن به همين هدف بود. براى آنان مبارزه با استبداد، جزء هدف‏ اصلى آنان، يعنى مبارزه براى تجدد بود. استبداد به عنوان نشانه‏اى از نظام‏كهن بايد دور ريخته مى‏شد و نظام پارلمانى بايد به عنوان ابزارى براى تجدد محقق مى‏گرديد. شعر «يا مرگ يا تجدد» ملك الشعرا، حاصل اين گرايش است.
به نظر مى رسد كه مبارزه نوگرايان و اصلاح طلبان با استبداد، پوششى براى ‏رواج تجدد بود. به همين دليل، با روى كار آمدن رضاخان، همه آنان به ‏استثناى دكتر محمد مصدق، از وى و آرمان‏هاى تجددگرايانه او حمايت‏ و در دولت او مشارکت كردند. اگر واقعا مبارزه با استبداد براى كسانى مانند تقي‌زاده اصل بود، لازم ‏بود تا در برابر سردار سپه بايستند، اما چنين نكردند. دكتر مصدق هم به اين بهانه كه «اگر سردار سپه رييس الوزارء باشد، بهتر خدمت مى‏كند»، با تغيير نظام پادشاهى قاجارى و انتقال آن به پهلوى ‏مخالفت كرد.
در اين باره بايد گفت، حتى اگر روشنفكران حقيقتا با استبداد مخالف بودند، به اهدافشان نرسيدند و به همان تجدد اجبارى بسنده كردند.
بنابر اين در ميان اهداف چهار گانه مورد نظر در مشروطه، بايد روى آخرين هدف ‏انگشت گذاشت. مبارزه براى تجدد، هويت اصلى نهضت مشروطه را تشكيل مى‏دهد. علما - به جز شيخ فضل الله - با همه همراهى، به درك اين ‏نكته نائل نيامدند. آنان در پى مبارزه با ستم قاجارى آن هم منظر دينى‏بودند و بسيارى‏شان براى اين كه متهم به طرفدارى از استبداد نشوند، از اين‏جنبش دفاع كردند. آنان براى مبارزه با ستم در مفهوم اسلامى آن و رواج ‏شريعت به ميدان آمده بودند، اما از آن‏جا كه اهدافشان با ساختار اين جنبش‏سازگارى نداشت، كنار رفتند يا کنار گذاشته شدند.
www.historylib.com  :منبع  
/الف