صداقت عامل پاکی عمل
یکی از فضایل اخلاقی که نقش بزرگی در سازندگی انسان دارد صداقت در عمل و گفتار است.
یکی از فضایل اخلاقی که نقش بزرگی در سازندگی انسان دارد صداقت در عمل و گفتار است. به همین جهت است که خداوند فرمان می دهد:
یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین؛(1)
ای اهل ایمان، خداترس باشید و با مردان راستگوی با ایمان بپیوندید.
در آیه لفظ «صادقان» آمده است لذا ابتدا باید ببینیم آنان چه کسانی هستند. با توجه به آیات قرآنی- از جمله آیه ی 177 سوره ی بقره و آیات دیگر- صادقان کسانی اند که به تمام مقدسات ایمان دارند و عامل به اعتقادات خویش نیز هستند و آنچه شرط بندگی است به جا می آورند؛ نه شکی در آنها راه می یابد و نه پا، پس می نهند.از مشکلات نمی هراسند و با انواع فداکاری ها صدق ایمان خود را به اثبات می رسانند. امام صادق (ع) می فرماید:
ان الله-عزوجل-لم یبعث نبیاً الا بصدق الحدیث و اداء الامانه الی البر و الفاجر؛(2)
خدای- عزوجل-هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود جز به راست گویی و ادای امانت به نیکوکار و بد کردار.
باز می فرماید:
به روزه و نماز مردم فریب نخورید؛ زیرا بسا انسان به نماز و روزه شیفته می شود تا آن جا که اگر ترک کند به هراس می افتد، ولی آنها را به راست گویی و ادای امانت بیازمایید.
گاهی ترس از تکفیر مردم یا طمع به مال و تعظیم آنها یا جهات دنیوی دیگر موجب می شود که انسان بر نماز و روزه استمرار بخشد وآنها راترک نکند. پس نماز و روزه معیار کامل همیشگی صلاح و ترس از خدا نیست؛ ولی راست گویی و ادای امانت از آن جهات خالی است و انگیزه ی آن ترس از خداوند و ملکه ی عدالت و تقواست.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
الصدق مبارک و الکذب مشؤومٌ؛
صدق و راستی مبارک است و دروغ شوم.
از این رو صداقت منشأ خیرو برکت و رحمت است و دروغ منشأ زشتی ها و مشکلات. با عشق به پروردگار و اطاعت از او می توانیم از زشتی ها دوری کرده و بر مشکلات فایق آییم. این عشق و محبّت نیز مراتب و اقسامی دارد: گاهی عشق و علاقه به فرزند و پدر و مادر است که امری طبیعی و نیکوست. گاهی به مال و ثروت و جاه و مقام دل می بازد و عشق می ورزد که اگر تعدیل شود و به جامعه ضرر نرساند اشکالی ندارد.
گاهی عشق، عشق به خداست؛ خدایی که سرچشمه ی هستی است و همه ی دریای هستی یک قطره از وجود اوست. در این هنگام عاشق و مُحبّ همه چیز را از او می داند و به درگاه او دل می بازد و مال و مقام و تمام وجود خویش را عطیه اش می داند و به هیچ قدرتی جز قدرت او قایل نیست. اگر به عبادت و بندگی توفیق می یابد، همه را از معبود می داند. اگر گرد صدق و صفا می گردد به عشق اوست. چنین محبتی با محبت های دیگر بسیار فرق می کند. چنین محبتی سرچشمه ی پاکی ها و زیبایی هاست.امام صادق (ع) فرمود:
من صدق لسانه زکی عمله؛(3)
کسی که زبان راست گویی داشته باشد عملش پاک می شود.
باز از حضرت است که فرمودند:
همانا اسماعیل صادق الوعد نامیده شد که با مردی در جایی وعده گذاشت و او یک سال در آن جا انتظار او را کشید.از این رو خداوند او را صادق الوعد نامید. سپس آن مرد آمد، اسماعیل به او گفت: من همواره در انتظار تو بودم.(4)
عشق به پروردگار انسان را می سازد و او به هر وسیله ای تمسک می جوید تا وی را به معبودش نزدیک تر سازد، و می داند دراین راه عبادت و اطاعت پروردگار باعث قرب او می شود. در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
به زیادی نماز و روزه و زیادی حج رفتن و کارهای نیک و ناله های نیمه شب افراد ننگرید، بلکه در راست گویی و امانت داری آنها دقت کنید.(5)
زیرا ممکن است نمازهای مستحبی و روزه و حج و امثال اینها بر اثر تکرار برای انسان عادت شود و بر اثر عادت بدین اعمال بپردازد؛ ولی صداقت در گفتار و عمل بسیار مهم است. صداقت در عمل این است که انسان عملی را که انجام می دهد موافق باطن او باشد و کذب در عمل آن است که اعمالی را انجام دهد که بر خوبی باطن او دلالت کند در حالی که باطنش چنین نیست. امام صادق علیه السلام فرمود:
بنده راست می گوید تا آن جا که نزد خدا از راست گویان نوشته می شود و دروغ می گوید تا آن جا که از دروغ گویان نوشته می شود. پس چون بنده ی اول راست گفت خدای- عزّوجل- می فرماید: راست گفت و خوب کرد و چون بنده ی دوم دروغ می گوید: خداوند می فرماید: دروغ گفت و بد کاری کرد.(6)
خداوند می فرماید:
هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلین؛ (7)
این همان چیزی است که خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.
انسان مؤمن می کوشد تمامی صفات نیک از جمله صداقت و امانت داری را به دست آورد و هر فردی می تواند با تلاش پی گیر و توفیقات الهی به کسب این فضایل توفیق یابد. حضرت سید الساجدین در مناجات خود عرض می کند:
به عزت تو قسم! که چنان تو را دوست می دارم که شیرینی محبت تو در دل من جای گرفته و نفس من به مژده های آن انس یافته.(8)
حضرت علی (ع) در دعای کمیل عرضه می دارد:
فهبنی یا الهی و سیدی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک؛
ای آقا و مولای من! گیرم که توانم صبر کنم بر عذاب تو، پس چگونه صبر کنم بر فراق تو.
خداوند بندگان صادق و راست گو را دوست دارد. راست گویی باعث نجات انسان در دنیا و آخرت می شود. چه بسا انسان هایی که بر اثر صداقت در دنیا هم نجات پیدا کردند: روزی حجاج بر منبر رفته و خطابه ای طولانی ایراد کرد. مردی از وسط مجلس برخاست و با صدای بلند گفت: حجّاج بس است، وقت نماز است. حجاج سخت ناراحت شد و دستور داد او را به زندان افکندند. گروهی از بستگانش نزد حجاج آمده گفتند: این فامیل ما دیوانه است. حجاج گفت: اگر خودش به دیوانگی خویش اعتراف کند آزادش می کنیم. اقوامش به زندان رفته به او گفتند: بگو: دیوانه ام آزاد می شوی. جواب داد: خدا مرا سالم آفریده و دروغ نمی گویم. چون خبر به حجاج رسید به دلیل راست گویی اش او را آزاد کرد.(9) امام صادق علیه السلام به فضیل فرمود:
نخستین کسی که راست گو را تصدیق می کند خدای-عزّوجلّ- است که می داند او راست گوست و خودش هم خود را تصدیق می کند و می داند راست گوست.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که:
هر کس زبان راست گو داشته باشد عمل او پاکیزه است و هر کس نیت او نیک باشد روزی او زیاد می شود و هر کس با خانواده ی خود به نیکویی عمل کند عمر او طولانی خواهد شد.
ای اهل ایمان، خداترس باشید و با مردان راستگوی با ایمان بپیوندید.
در آیه لفظ «صادقان» آمده است لذا ابتدا باید ببینیم آنان چه کسانی هستند. با توجه به آیات قرآنی- از جمله آیه ی 177 سوره ی بقره و آیات دیگر- صادقان کسانی اند که به تمام مقدسات ایمان دارند و عامل به اعتقادات خویش نیز هستند و آنچه شرط بندگی است به جا می آورند؛ نه شکی در آنها راه می یابد و نه پا، پس می نهند.از مشکلات نمی هراسند و با انواع فداکاری ها صدق ایمان خود را به اثبات می رسانند. امام صادق (ع) می فرماید:
ان الله-عزوجل-لم یبعث نبیاً الا بصدق الحدیث و اداء الامانه الی البر و الفاجر؛(2)
خدای- عزوجل-هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود جز به راست گویی و ادای امانت به نیکوکار و بد کردار.
باز می فرماید:
به روزه و نماز مردم فریب نخورید؛ زیرا بسا انسان به نماز و روزه شیفته می شود تا آن جا که اگر ترک کند به هراس می افتد، ولی آنها را به راست گویی و ادای امانت بیازمایید.
گاهی ترس از تکفیر مردم یا طمع به مال و تعظیم آنها یا جهات دنیوی دیگر موجب می شود که انسان بر نماز و روزه استمرار بخشد وآنها راترک نکند. پس نماز و روزه معیار کامل همیشگی صلاح و ترس از خدا نیست؛ ولی راست گویی و ادای امانت از آن جهات خالی است و انگیزه ی آن ترس از خداوند و ملکه ی عدالت و تقواست.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
الصدق مبارک و الکذب مشؤومٌ؛
صدق و راستی مبارک است و دروغ شوم.
از این رو صداقت منشأ خیرو برکت و رحمت است و دروغ منشأ زشتی ها و مشکلات. با عشق به پروردگار و اطاعت از او می توانیم از زشتی ها دوری کرده و بر مشکلات فایق آییم. این عشق و محبّت نیز مراتب و اقسامی دارد: گاهی عشق و علاقه به فرزند و پدر و مادر است که امری طبیعی و نیکوست. گاهی به مال و ثروت و جاه و مقام دل می بازد و عشق می ورزد که اگر تعدیل شود و به جامعه ضرر نرساند اشکالی ندارد.
گاهی عشق، عشق به خداست؛ خدایی که سرچشمه ی هستی است و همه ی دریای هستی یک قطره از وجود اوست. در این هنگام عاشق و مُحبّ همه چیز را از او می داند و به درگاه او دل می بازد و مال و مقام و تمام وجود خویش را عطیه اش می داند و به هیچ قدرتی جز قدرت او قایل نیست. اگر به عبادت و بندگی توفیق می یابد، همه را از معبود می داند. اگر گرد صدق و صفا می گردد به عشق اوست. چنین محبتی با محبت های دیگر بسیار فرق می کند. چنین محبتی سرچشمه ی پاکی ها و زیبایی هاست.امام صادق (ع) فرمود:
من صدق لسانه زکی عمله؛(3)
کسی که زبان راست گویی داشته باشد عملش پاک می شود.
باز از حضرت است که فرمودند:
همانا اسماعیل صادق الوعد نامیده شد که با مردی در جایی وعده گذاشت و او یک سال در آن جا انتظار او را کشید.از این رو خداوند او را صادق الوعد نامید. سپس آن مرد آمد، اسماعیل به او گفت: من همواره در انتظار تو بودم.(4)
عشق به پروردگار انسان را می سازد و او به هر وسیله ای تمسک می جوید تا وی را به معبودش نزدیک تر سازد، و می داند دراین راه عبادت و اطاعت پروردگار باعث قرب او می شود. در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
به زیادی نماز و روزه و زیادی حج رفتن و کارهای نیک و ناله های نیمه شب افراد ننگرید، بلکه در راست گویی و امانت داری آنها دقت کنید.(5)
زیرا ممکن است نمازهای مستحبی و روزه و حج و امثال اینها بر اثر تکرار برای انسان عادت شود و بر اثر عادت بدین اعمال بپردازد؛ ولی صداقت در گفتار و عمل بسیار مهم است. صداقت در عمل این است که انسان عملی را که انجام می دهد موافق باطن او باشد و کذب در عمل آن است که اعمالی را انجام دهد که بر خوبی باطن او دلالت کند در حالی که باطنش چنین نیست. امام صادق علیه السلام فرمود:
بنده راست می گوید تا آن جا که نزد خدا از راست گویان نوشته می شود و دروغ می گوید تا آن جا که از دروغ گویان نوشته می شود. پس چون بنده ی اول راست گفت خدای- عزّوجل- می فرماید: راست گفت و خوب کرد و چون بنده ی دوم دروغ می گوید: خداوند می فرماید: دروغ گفت و بد کاری کرد.(6)
خداوند می فرماید:
هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلین؛ (7)
این همان چیزی است که خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.
انسان مؤمن می کوشد تمامی صفات نیک از جمله صداقت و امانت داری را به دست آورد و هر فردی می تواند با تلاش پی گیر و توفیقات الهی به کسب این فضایل توفیق یابد. حضرت سید الساجدین در مناجات خود عرض می کند:
به عزت تو قسم! که چنان تو را دوست می دارم که شیرینی محبت تو در دل من جای گرفته و نفس من به مژده های آن انس یافته.(8)
حضرت علی (ع) در دعای کمیل عرضه می دارد:
فهبنی یا الهی و سیدی و مولای صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک؛
ای آقا و مولای من! گیرم که توانم صبر کنم بر عذاب تو، پس چگونه صبر کنم بر فراق تو.
خداوند بندگان صادق و راست گو را دوست دارد. راست گویی باعث نجات انسان در دنیا و آخرت می شود. چه بسا انسان هایی که بر اثر صداقت در دنیا هم نجات پیدا کردند: روزی حجاج بر منبر رفته و خطابه ای طولانی ایراد کرد. مردی از وسط مجلس برخاست و با صدای بلند گفت: حجّاج بس است، وقت نماز است. حجاج سخت ناراحت شد و دستور داد او را به زندان افکندند. گروهی از بستگانش نزد حجاج آمده گفتند: این فامیل ما دیوانه است. حجاج گفت: اگر خودش به دیوانگی خویش اعتراف کند آزادش می کنیم. اقوامش به زندان رفته به او گفتند: بگو: دیوانه ام آزاد می شوی. جواب داد: خدا مرا سالم آفریده و دروغ نمی گویم. چون خبر به حجاج رسید به دلیل راست گویی اش او را آزاد کرد.(9) امام صادق علیه السلام به فضیل فرمود:
نخستین کسی که راست گو را تصدیق می کند خدای-عزّوجلّ- است که می داند او راست گوست و خودش هم خود را تصدیق می کند و می داند راست گوست.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که:
هر کس زبان راست گو داشته باشد عمل او پاکیزه است و هر کس نیت او نیک باشد روزی او زیاد می شود و هر کس با خانواده ی خود به نیکویی عمل کند عمر او طولانی خواهد شد.
پی نوشت ها:
1- توبه (9) آیه ی 119.
2- کافی، ج3، ص 162.
3- میزان الحکمه ، ج5، ص286.
4- بحار الانوار، چاپ بیروت، ج6، ص5.
5- بحار الانوار، چاپ بیروت، ج68، ص9، ح13.
6- بحارالانوار، چاپ بیروت،ج 68، ص68، ح7.
7- یس (36) آیه ی 52.
8- معراج السعاده، ص568.
9- محمد تقی فلسفی، کودک، ج2، ص65 به نقل از المستطرف، ج2، ص8.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}