نگاه به جنس مخالف از منظر قرآن چگونه است؟


 

 


 

پاسخ: با نگاهي به آيات قرآن درمي يابيم که قرآن ضمن تاييد مفاد اصول ذکر شده، توصيه مي کند تا از ابزار ادراکي خود بويژه ديدگان و گوش استفاده کنند و اگر مي فرمايد: به حيوانات، آسمان، کوهها و زمين بنگريد که چگونه آفريده، افراشته، نصب و گسترده شده است، اين موارد براي نمونه و مصداق بيان شده است و منحصر به اينها نيست.
اما در اولين استثنا براي اين اصل، انسان را از دايره ي فراگير و مطلق نگاه کردن بيرون مي کند و مي فرمايد: «قل للمومنين يغضوا من ابصارهم ... و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن؛ (اي پيامبر) به مردان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو بندند ... و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند. »
بررسي آيه: تشريع احکام در قرآن کريم با تعبيرهاي گوناگوني صورت گرفته است. گاهي با تعبير «کتب» آمده است؛ «کتب عليکم الصيام» و گاهي با فعل امر و نهي بيان شده است؛ « اقيموا الصلوه» گاهي بصورت جمله خبري؛ «الطلاق مرتان» گاهي با بيان وصف؛ «ماء طهورا »و ... در اين آيه مورد بررسي، خداوند سبحان با فعل مضارع که توام با تاکيد است، بيان فرموده است. اين آيه مشتمل بر بيان حکم نگاه کردن زن و مرد به يکديگر است و حکم نيز از نوع تحريمي يعني ممنوعيت مي باشد.
نکته بسيار لطيفي که در آيه وجود دارد به کار رفتن واژه «غض» و «بصر» به جاي غمض و عين است. «غض» به معناي کوتاه کردن نگاه و صداست، در حالي که «غمض» به معناي بستن چشم است و «عين» به معناي چشم و عضو مخصوص است ولي «بصر» اگر چه در معناي مرادف با «عين» مي باشد کاربرد آن بيشتر ديدن (عملکرد چشم) است.
قرآن نمي گويد زنان و مردان چشمان خود را ببندند بلکه مي گويد نگاهها را کوتاه کنند و به يکديگر خيره نشوند.
درباره شان نزول آيه آمده: جواني در مسير خود با زني روبرو شد و چون در آن زمان، زنان مقنعه ي خود را پشت گوشها قرار مي دادند و به طور طبيعي بخشي از گردن و سينه زن نمايان بود. چهره آن زن نظر جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامي که آن زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را تعقيب مي کرد، در حالي که راه خود را ادامه مي داد وارد کوچه تنگي شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مي کرد که ناگهان صورتش به ديوار خورد و زخم شد، بلافاصله خدمت پيامبر (ص) آمد و حکم مسئله را جويا شد که در پي آن اين آيه نازل شد.
راز پرهيز از نگاه: در بدو نظر و با توجه به اصول گذشته چنين مي نمايد که انسان بايد از اين ابزار ادراکي کمال بهره برداري را بنمايد و لذت هاي طبيعي هر عضو از جمله چشم را تامين کند. آزادي انسان به او حکم مي کند تا به هر چه بخواهد نگاه کند؛ پس چرا ممنوعيت و چرا محدوديت؟
در پاسخ بايد گفت که استفاده ي کامل از عضوي مانند چشم و گوش و ... هميشه به اين نيست که هر آنچه در شعاع ديدش قرار مي گيرد ببيند يا به هر صدايي که در فضاي زيست او وجود دارد گوش فرا دهد مگر هر ديدن و شنيدني مي تواند انسان را به شناخت جديد و معرفتي نو سوق دهد؟ مگر هر عکس و نقشي که از شبکه چشم و هر صدايي که از پنجره گوش به صفحه ادراک انسان برسد مي تواند کمک کار انسان در رفع نيازهاي مادي و معنوي او باشد؟
آيا واقعا نگريستن به پيکر انسان به خصوص جنس مخالف و بويژه افراد صاحب جمال و موزون مي تواند مفسر آيات باشد؟ و يا شنيدن صداي آنها مي تواند شارح آيات تشريع گردد؟ آيا به همان اندازه که انسان با نگاه کردن به کوه و دشت و دريا و ... کسب معرفت مي کند، از نگاه به انسانها نيز مي تواند معرفت حاصل نمايد؟
مگر مي شود به همه لذتهاي طبيعي پاسخ مثبت داد؟ و اصلا مگر گستره ي همه لذتها يکسان است تا با همه آنها به يک شيوه برخورد کرد؟ مگر نه اين است که خواهش جسماني انسان با مقداري خوردني، آشاميدني و پوشاک اشباع مي شود و پس از سير شدن به لذيذترين غذاها و گواراترين نوشيدني ها ميلي ندارد و حتي روح انسان نيز پس از چندي از شعر، سخنان موزون محسنات لفظيه و محسنات معنويه خسته مي شود؟ !
اما در آن سو، غريزه جنسي هرگز سيري ندارد و هر چه بيشتر بدان پاسخ مثبت داده شود ولع آن افزون مي شود و بسان آتش که هر چه بر مواد سوختني آن افزوده شود شعله ورتر مي گردد و به قول شهيد مطهري غريزه جنسي غريزه اي نيرومند، عميق و دريا صفت است که هر چه بيشتر اطاعت شود سرکش تر مي شود.
غريزه جنسي افزون بر آن که در درون، همچون کوره آتش مي سوزد از دريچه هاي گوش، چشم و لمس نيز پشتيباني مي شود و بوسيله اين ابزار صدابرداري، تصويربرداري و سايش بيش از پيش تهييج مي شود و گويا با هر عکس و تصور، صداي جديد و تخيل شهواني به نوعي تجديد قوا مي کند و چنان به پيش مي رود که اگر به فرض از نيمي از افراد جنس مخالف و موافق کام بگيرد، از نيم ديگر نيز چشم نمي پوشد و به خصوص در مرحله نگاه کردن اينگونه نيست که با يکي دو نگاه، به دو يا چند نفر و شنيدن صدايشان سير شده و ديگر ميلي بدان نداشته باشد، بلکه چنان است که هر چه بيشتر نگاه کند تشنه تر مي شود از اين روست که امام صادق (ع) مي فرمايد: «لايشبعن العين من النظر و الانثي من الذکر؛ چشم، از نگاه کردن و زن از مرد سير نمي شود. » بنابراين، برداشتن حريم ميان پسر و دختر و آزادي معاشرت آنها، ثمره اي جز التهاب جنسي در پي ندارد و با اندکي پيشرفت، تقاضاي سکس را به عطشي روحي و خواستي سير ناشدني بدل مي کند.
اگر واقعا مي پذيريم که انسان در بعد غريزه جنسي نيز نيازمند به آرامش است، نمي شود او را به ابزار گوناگون سمعي، بصري و سايشي تحريک و تهييج کرده و سپس بخواهيم با ارضاي آن، اين ديو وحشي و غريزه ديوانه آرام شود بلکه بايد به نياز طبيعي او تا حدي پاسخ داده و ارضاء شود و از بقيه جلوگيري کرد و اينجاست که اسلام در برابر اخلاق جنسي نوين امروز غرب، که همان اخلاق جنسي فرسوده جاهليت مي باشد اخلاق جنسي ديگري را براي بشر ارائه کرده است و براساس آن حکم محدوديت روابط ميان زن و مرد، پسر و دختر و نيز پسر با پسر يا دختر با دختر در حوزه نگاه، تماس، گفتگو و ديگر تمتعات را قرار داده است؛ چنان که امام صادق (ع) مي فرمايد:
«اجتنب المس و القبله ي و النظر، فانها سهم من سهام ابليس؛ از تماس و بوسيدن و نگاه کردن برحذر باشيد که اين ها تيرهاي شيطان هستند. » و بالاتر اينکه مي فرمايد: «زنا العينين النظر و زنا الفم القبله ي و زنا اليدين اللمس؛ زناي چشمان، نگاه کردن و زناي لب، بوسيدن و زناي دستان سايش است. »

دستاورد نگاه:
 

نگاه کردن پسر و دختر و به طور کلي زن و مرد به يکديگر موجب انتقال تصاوير به صفحه ذهن مي شود و به صورت غيرارادي آثار عميقي در خيال و تصورات شهواني انسان، حتي انسانهاي مومن بجاي مي گذارد؛ چرا که اين عکسها در قوه خيال به گونه اي نقش مي بندد که جزء جداناپذير فکر انسان مي گردد.
امام علي (ع) به اين حقيقت اشاره کرده و مي فرمايد: بسا يک نگاه، حسرت و اندوه دراز مدتي را به بار مي آورد و نيز مي فرمايد: «چه بسيار نگاههايي که شهوت را در دل بيننده کاشته است. » و در جايي ديگر مي فرمايد: نگاه اول از آن توست، نگاه دوم به سود تو نيست و اما نگاه سوم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است. » زيرا نگاه اول چون بدون توجه است اثر چنداني ندارد، نگاه دوم که با توجه است کمي اثر دارد اما نگاه سوم که با قصد تصويربرداري انجام مي شود، بسان تيري است که به سوي قلب نشانه مي رود زيرا هر آنچه ديده مي بيند دل از آن ياد مي کند. اين را نيز مي پذيريم که پاسخ مثبت به همه آنچه دل مي طلبد نه عقلا و عرفا ممکن است و نه شرعا جائز؛ بنابراين، بهتر آن است که از همان چشم و چشمه جلوگيري شود.

نکته اخلاقي
 

نگاه آنچنان بي رحم است که نه جوان را مي شناسد و نه پير، نه دختر مي شناسد و نه پسر، نه شهري مي شناسد و نه روستايي، نه شاه و نه شاهزاده مي شناسد و نه گدا. نگاه زليخا ، همسر عزيز مصر را شيفته يوسف کرده ؛ يوسف را زنداني و زليخا را رسوا نمود. يک نگاه زنان مصري به يوسف باعث شد تا به جاي ميوه دست خود را بريدند. اگر انسان و بويژه جوان بتواند خود را از اين دام برهاند و از لذت پست نگاه چشم پوشي کند به طور حتم شيريني ايمان را خواهد چشيد و خواهد فهميد که لذت هميشه در لذت بردن نيست بلکه گاهي در ترک لذت است؛ چنان که پيامبر (ص) فرمود: «نگاه، تير زهرآلود شيطان است هر کس به خاطر خداترسي آن را ترک نمايد خداوند ايماني را به وي مي بخشد که شيريني آن را در خويش احساس مي کند. »
منبع: برگرفته از مجله راه قرآن شماره 14