علاقمندي به رشتههاي دانشگاهي
علاقمندي به رشتههاي دانشگاهي
علاقمندي به رشتههاي دانشگاهي
بر اساس شواهد موجود در مراكز مشاوره يكي از بهترين مسايلي كه براي دانشجويان مشكلات روحي مختلف ايجاد ميكند نداشتن علاقه به رشته تحصيلي كه عمدتاً به عدم آشنايي آنها در زمان انتخاب رشته برميگردد. اگر رشته تحصيلي بر علايق و رغبتهاي واقعي فرد منطبق نباشد، دانشگاه علاوه بر اينكه نميتواند موجب القاء فكري و شخصيتي در او شود بلكه باعث خستگي روحي و جسمي در او ميگردد.
آن چه كه توسط سازمان سنجش به داوطلبان كنكور سراسري توصيه مي شود اين است كه داوطلبان ميبايست كد رشته هاي انتخابي خود را به ترتيب علاقه مندي در فرم انتخاب رشته درج نمايد. مطلب مهمي كه در اين توصيه كوتاه به چشم مي خورد، پر نمودن فرم انتخاب رشته به ترتيب «علاقه مندي است. اصولاً علاقه به معني ترجيح ميان اشياء مختلف هنگام تصميم گيري است. به عبارتي ديگر علاقه نوعي انگيزه بالفعل است. علاقه و رغبت ياد گرفتني هستند و بر اثر تعامل با محيط خارج حاصل ميشوند. علاقه زماني بوجود مي آيد كه انسان چيزي را دوست بدارد، آن را مورد توجه قرار دهد، درباره آن بيانديشد و از آن لذت ببرد. نتايج تحقيقات مختلف نشان مي دهد كه هر چه سن فرد بالاتر مي رود، رغبت هوش و استعداد را نيز تحت تأثير قرار مي دهد بطوري كه اگر فردي انگيزه كاذبي در انتخاب رشته داشته باشد علايق وي نيز بطور كاذب تغيير خواهد يافت. به عنوان مثال فردي ممكن است در اثر القاء ديگران نسبت به يك رشتهي خاص بصورت كاذب علاقه مند شود و آن را بعنوان ادامه تحصيل انتخاب كند ولي پس از فارغالتحصيلي متوجه شود كه آن رشته با روحيات او منطبق نبوده است. متأسفانه در ميان جامعه ما در اثر باورهاي غلط بعضي از افراد، علاقه مندي كاذبي نسبت به رشته هايي همانند علوم پزشكي، مهندسي، حقوق و … وجود دارد.
بر اساس شواهد موجود در مراكز مشاوره يكي از بهترين مسايلي كه براي دانشجويان مشكلات روحي مختلف ايجاد ميكند نداشتن علاقه به رشته تحصيلي كه عمدتاً به عدم آشنايي آنها در زمان انتخاب رشته برميگردد. اگر رشته تحصيلي بر علايق و رغبتهاي واقعي فرد منطبق نباشد، دانشگاه علاوه بر اينكه نمي تواند موجب القاء فكري و شخصيتي در او شود بلكه باعث خستگي روحي و جسمي در او ميگردد.
1- رغبت علمي: نشان دهنده كشف حقايق و درك واقعيات جديد است. تحصيل در رشته هائي هم چون علوم پايه و علوم پزشكي مستلزم داشتن علاقه علمي است.
2- رغبت هنري: اين نيرو بيشتر در افرادي يافت مي شود كه به خلق آثار هنري مي پردازند و به رشته هاي گروه هنر و معماري روي ميآورند.
3- رغبت ادبي: رغبت فرد به نوشتن، نظم و نثر و بررسي ادبيات و شعر را بيان ميكند.
4- رغبت به خدمات اجتماعي: تمايل فرد به كمك رساني و يا حل مشكلات مردم را بيان مي نمايد. انتخاب رشته هايي همانند مددكاري اجتماعي، پرستاري، علوم پزشكي، روان شناسي، مشاوره، حقوق و رشته هاي تربيت دبير بيشتر به اين تمايل بر مي گردد.
5- علاقه به محاسبات و كار با اعداد و ارقام: حضور موفق در شعبه هاي مختلف رشته رياضي، مهندسي، حسابداري، بانكداري و اقتصاد بستگي به ميزان علاقه شما در كار كردن با اعداد و ارقام دارد.
6- رغبت به كار در فضاي باز: موفقيت در رشته هايي همانند تربيت بدني، نقشه برداري، مهندسي كشاورزي و جنگلداري تا حدود زيادي به وجود اين نوع علاقه در فرد بستگي دارد.
7- رغبت مكانيكي-صنعتي: اين رغبت بيشتر از ويژگي هايي همچون صحت و دقت در حركت، آگاهي از روش كار با ابزارها، مهارت و استدلال منطقي تشكيل شده است. از جمله رشته هايي كه موفقيت در آنها بستگي به وجود اين نوع رغبت دارد را مي توان از رشته هاي فني مهندسي، دندانپزشكي، علوم آزمايشگاهي و… نام برد.
ممكن است فردي از توانايي هاي كافي براي كسب موفقيت در رشته اي برخوردار باشد ولي بواسطه نداشتن رغبت كافي در آن رشته موفق نشود. عكس آن حالت هم امكان پذير است. اتكاي صرف به علاقه مندي در رشته اي معين بدون در نظر گرفتن توانايي هاي واقعي اعم از توانايي علمي و جسمي مي تواند اثراث نامطلوبي در روحيه فرد بافي بگذارد.
بر اساس نتايج يك تحقيق بر روي دانشجوياني كه براي مشاوره به يكي از مراكز مشاوره دانشجويي مراجعه كرده بودند مشاهده شد آنهايي كه رشته تحصيلي شان انتخاب هاي اول، دوم و يا سوم بوده افرادي هستند كه با علاقه مندي و جديت در دانشگاه ادامه تحصيل مي دهند و موفقيت بيشتري دارند اما دانشجوياني كه رشته تحصيلي آنها انتخاب سي ام به بعد بوده كمتر به رشته خود علاقمند هستند و اين بي علاقگي را به وضوح اعلام مي دارند. بر اساس نتايج تحقيقات پژوهشگران، توانايي پيش بيني موفقيت داوطلب در طول دورا ن تحصيل در دانشگاه مستلزم توجه به عامل علاقه در پذيرش دانشجو است چرا كه بين علاقه به رشته تحصيلي و موفقيت در دانشگاه رابطه معني دار و نزديكي وجود دارد. اصولاً موفقيت دانشجوياني كه در يكي از انتخاب هاي اول خود پذيرفته شده اند (پذيرش با علاقه) از دانشجوياني كه در انتخاب هاي چندگانه بعدي پذيرفته شده اند (پذيرش از روي اجبار) بيشتر است. بر اساس آمار موجود از سال 1370 تا 1376 در مجموع تنها 14/13 درصد از ظرفيت رشته هاي دانشگاهي را افرادي اشغال كرده اند كه به آن رشته ها علاقه داشته اند. توجه به مثال هاي واقعي و ملموس زير مي تواند ضرورت توجه به علاقه در انتخاب رشته را بيشتر روشن كرد:
• در سال 1373، شاگرد اول آزمون سراسري كارشناسي ارشد در رشته فلسفه، فارغ التحصيل رشته مهندسي عمران بود. بنا به گزارشات موجود تعداد زيادي از مهندسان وجود دارند كه براي دورههاي كارشناسي ارشد به رشته هايي همانند فلسفه، منطق، و علوم سياسي روي مي آورند. اين مطلب نشان دهنده اين است كه اين افراد ديگر مجبور نبودند تا 4 سال از بهترين ايام زندگي خود را صرف رشته اي ديگر كنند بدون آن كه به آن علاقه داشته باشند.
• دانشجوي مستعد و تيزهوشي كه در رشته مهندسي عمران در يكي از بهترين دانشگاههاي تهران پذيرفته شده بود پس از 6 ترم مشروطي اخراج شد. او به جاي شركت در كلاس هاي درسي خود در دانشكده فني، در كلاس هاي فوق ليسانس ادبيات شركت مي كرد. وي اگر در هنگام انتخاب رشته «ادبيات» را انتخاب كرده بود يقيناً در اين رشته موفق مي شد و مي توانست مدارج عالي را تا آخرين سطح بپيمايد.
• دانش آموزي بسيار با هوش با اصرار فراوان والدين خود در يكي از رشته هاي مهندسي پذيرفته شد ولي پس از شروغ تحصيل چون به رشته هنر علاقه فراواني داشت با مشكلات زيادي مواجه شد. او پس از 3 ترم پياپي مشروطي بعلت بي علاقگي به رشته مهندسي به ناچار تغيير رشته داد و هم اكنون در يكي از رشته هاي هنر پس از تحمل مشكلات فراوان به تحصيل ادامه مي دهد. براستي او اگر از همان ابتدا و با توجه به علايق و استعدادهاي خود انتخاب رشته مي كرد شايد با اين مشكلات مواجه نميشد.
• شخصي پس از چند ترم تحصيل در رشته پزشكي با افت شديد علمي مواجه گرديد. در بررسي بعمل آمده نتايج نشان داد كه او در كلاس هاي درسي خود شركت نمي كند. بلكه به حدي به ادبيات و زبان انگليسي علاقه مند است كه در حد تخصصي در آموزشگاههاي مختلف زبان شركت مي كند. او پس از 5 سال تحصيل در رشته پزشكي فقط توانست به اندازه 2 سال درس بخواند و حدود 6 ترم از دوستان هم ورودي خود عقب افتاد. آيا اگر از همان ابتدا زبان انگليسي را در دانشگاه انتخاب نموده بود اكنون در مدارج بالاي علمي زبان انگليسي به سر نمي برد؟
بر اساس نتايج يك تحقيق حدود 20 درصد از دانشجويان سال آخر رشته پزشكي تمايل به فعاليت در حرفه هايي غير از پزشكي نموده اند. بسياري از فارغ التحصيلان علوم پزشكي با داشتن مدرك دكترا بجاي طبابت و فعاليت در امور درماني به تدريس خصوصي در دروس زيست شناسي، شيمي، و… مشغولند. اين در حالي است كه هنوز بعضي از مناطق محروم كشور نياز وافر به پزشك دارد. براستي اگر آنها از ابتدا به تدريس اين رشته ها روي مي آوردند و رشته هاي دبيري را انتخاب مي نمودند آيا باز هم 7 سال از بهترين لحظات زندگي آنها در پزشكي تلف مي شد؟
• مثال هايي از اين دست بسيارند و خود شما نيز تا كنون با افرادي اين چنين مواجه بوده ايد. آري، علاقه واقعي در راستاي انگيزه واقعي است. چنان چه علاقه بر اساس انگيزه واقعي شكل گيرد و عوامل فردي و امكانات اجتماعي در آن با واقع بيني لحاظ گردد يكي از مهمترين عوامل مؤثر در انتخاب رشته است. مطلب مهم اين است كه شناخت دقيق و درست از رشته هاي دانشگاهي نقش مهمي در انتخاب رشته دارد. چرا كه علاقه بدون شناخت نمي تواند كارساز باشد.
منبع: شبكه رشد
/خ
آن چه كه توسط سازمان سنجش به داوطلبان كنكور سراسري توصيه مي شود اين است كه داوطلبان ميبايست كد رشته هاي انتخابي خود را به ترتيب علاقه مندي در فرم انتخاب رشته درج نمايد. مطلب مهمي كه در اين توصيه كوتاه به چشم مي خورد، پر نمودن فرم انتخاب رشته به ترتيب «علاقه مندي است. اصولاً علاقه به معني ترجيح ميان اشياء مختلف هنگام تصميم گيري است. به عبارتي ديگر علاقه نوعي انگيزه بالفعل است. علاقه و رغبت ياد گرفتني هستند و بر اثر تعامل با محيط خارج حاصل ميشوند. علاقه زماني بوجود مي آيد كه انسان چيزي را دوست بدارد، آن را مورد توجه قرار دهد، درباره آن بيانديشد و از آن لذت ببرد. نتايج تحقيقات مختلف نشان مي دهد كه هر چه سن فرد بالاتر مي رود، رغبت هوش و استعداد را نيز تحت تأثير قرار مي دهد بطوري كه اگر فردي انگيزه كاذبي در انتخاب رشته داشته باشد علايق وي نيز بطور كاذب تغيير خواهد يافت. به عنوان مثال فردي ممكن است در اثر القاء ديگران نسبت به يك رشتهي خاص بصورت كاذب علاقه مند شود و آن را بعنوان ادامه تحصيل انتخاب كند ولي پس از فارغالتحصيلي متوجه شود كه آن رشته با روحيات او منطبق نبوده است. متأسفانه در ميان جامعه ما در اثر باورهاي غلط بعضي از افراد، علاقه مندي كاذبي نسبت به رشته هايي همانند علوم پزشكي، مهندسي، حقوق و … وجود دارد.
بر اساس شواهد موجود در مراكز مشاوره يكي از بهترين مسايلي كه براي دانشجويان مشكلات روحي مختلف ايجاد ميكند نداشتن علاقه به رشته تحصيلي كه عمدتاً به عدم آشنايي آنها در زمان انتخاب رشته برميگردد. اگر رشته تحصيلي بر علايق و رغبتهاي واقعي فرد منطبق نباشد، دانشگاه علاوه بر اينكه نمي تواند موجب القاء فكري و شخصيتي در او شود بلكه باعث خستگي روحي و جسمي در او ميگردد.
1- رغبت علمي: نشان دهنده كشف حقايق و درك واقعيات جديد است. تحصيل در رشته هائي هم چون علوم پايه و علوم پزشكي مستلزم داشتن علاقه علمي است.
2- رغبت هنري: اين نيرو بيشتر در افرادي يافت مي شود كه به خلق آثار هنري مي پردازند و به رشته هاي گروه هنر و معماري روي ميآورند.
3- رغبت ادبي: رغبت فرد به نوشتن، نظم و نثر و بررسي ادبيات و شعر را بيان ميكند.
4- رغبت به خدمات اجتماعي: تمايل فرد به كمك رساني و يا حل مشكلات مردم را بيان مي نمايد. انتخاب رشته هايي همانند مددكاري اجتماعي، پرستاري، علوم پزشكي، روان شناسي، مشاوره، حقوق و رشته هاي تربيت دبير بيشتر به اين تمايل بر مي گردد.
5- علاقه به محاسبات و كار با اعداد و ارقام: حضور موفق در شعبه هاي مختلف رشته رياضي، مهندسي، حسابداري، بانكداري و اقتصاد بستگي به ميزان علاقه شما در كار كردن با اعداد و ارقام دارد.
6- رغبت به كار در فضاي باز: موفقيت در رشته هايي همانند تربيت بدني، نقشه برداري، مهندسي كشاورزي و جنگلداري تا حدود زيادي به وجود اين نوع علاقه در فرد بستگي دارد.
7- رغبت مكانيكي-صنعتي: اين رغبت بيشتر از ويژگي هايي همچون صحت و دقت در حركت، آگاهي از روش كار با ابزارها، مهارت و استدلال منطقي تشكيل شده است. از جمله رشته هايي كه موفقيت در آنها بستگي به وجود اين نوع رغبت دارد را مي توان از رشته هاي فني مهندسي، دندانپزشكي، علوم آزمايشگاهي و… نام برد.
ممكن است فردي از توانايي هاي كافي براي كسب موفقيت در رشته اي برخوردار باشد ولي بواسطه نداشتن رغبت كافي در آن رشته موفق نشود. عكس آن حالت هم امكان پذير است. اتكاي صرف به علاقه مندي در رشته اي معين بدون در نظر گرفتن توانايي هاي واقعي اعم از توانايي علمي و جسمي مي تواند اثراث نامطلوبي در روحيه فرد بافي بگذارد.
بر اساس نتايج يك تحقيق بر روي دانشجوياني كه براي مشاوره به يكي از مراكز مشاوره دانشجويي مراجعه كرده بودند مشاهده شد آنهايي كه رشته تحصيلي شان انتخاب هاي اول، دوم و يا سوم بوده افرادي هستند كه با علاقه مندي و جديت در دانشگاه ادامه تحصيل مي دهند و موفقيت بيشتري دارند اما دانشجوياني كه رشته تحصيلي آنها انتخاب سي ام به بعد بوده كمتر به رشته خود علاقمند هستند و اين بي علاقگي را به وضوح اعلام مي دارند. بر اساس نتايج تحقيقات پژوهشگران، توانايي پيش بيني موفقيت داوطلب در طول دورا ن تحصيل در دانشگاه مستلزم توجه به عامل علاقه در پذيرش دانشجو است چرا كه بين علاقه به رشته تحصيلي و موفقيت در دانشگاه رابطه معني دار و نزديكي وجود دارد. اصولاً موفقيت دانشجوياني كه در يكي از انتخاب هاي اول خود پذيرفته شده اند (پذيرش با علاقه) از دانشجوياني كه در انتخاب هاي چندگانه بعدي پذيرفته شده اند (پذيرش از روي اجبار) بيشتر است. بر اساس آمار موجود از سال 1370 تا 1376 در مجموع تنها 14/13 درصد از ظرفيت رشته هاي دانشگاهي را افرادي اشغال كرده اند كه به آن رشته ها علاقه داشته اند. توجه به مثال هاي واقعي و ملموس زير مي تواند ضرورت توجه به علاقه در انتخاب رشته را بيشتر روشن كرد:
• در سال 1373، شاگرد اول آزمون سراسري كارشناسي ارشد در رشته فلسفه، فارغ التحصيل رشته مهندسي عمران بود. بنا به گزارشات موجود تعداد زيادي از مهندسان وجود دارند كه براي دورههاي كارشناسي ارشد به رشته هايي همانند فلسفه، منطق، و علوم سياسي روي مي آورند. اين مطلب نشان دهنده اين است كه اين افراد ديگر مجبور نبودند تا 4 سال از بهترين ايام زندگي خود را صرف رشته اي ديگر كنند بدون آن كه به آن علاقه داشته باشند.
• دانشجوي مستعد و تيزهوشي كه در رشته مهندسي عمران در يكي از بهترين دانشگاههاي تهران پذيرفته شده بود پس از 6 ترم مشروطي اخراج شد. او به جاي شركت در كلاس هاي درسي خود در دانشكده فني، در كلاس هاي فوق ليسانس ادبيات شركت مي كرد. وي اگر در هنگام انتخاب رشته «ادبيات» را انتخاب كرده بود يقيناً در اين رشته موفق مي شد و مي توانست مدارج عالي را تا آخرين سطح بپيمايد.
• دانش آموزي بسيار با هوش با اصرار فراوان والدين خود در يكي از رشته هاي مهندسي پذيرفته شد ولي پس از شروغ تحصيل چون به رشته هنر علاقه فراواني داشت با مشكلات زيادي مواجه شد. او پس از 3 ترم پياپي مشروطي بعلت بي علاقگي به رشته مهندسي به ناچار تغيير رشته داد و هم اكنون در يكي از رشته هاي هنر پس از تحمل مشكلات فراوان به تحصيل ادامه مي دهد. براستي او اگر از همان ابتدا و با توجه به علايق و استعدادهاي خود انتخاب رشته مي كرد شايد با اين مشكلات مواجه نميشد.
• شخصي پس از چند ترم تحصيل در رشته پزشكي با افت شديد علمي مواجه گرديد. در بررسي بعمل آمده نتايج نشان داد كه او در كلاس هاي درسي خود شركت نمي كند. بلكه به حدي به ادبيات و زبان انگليسي علاقه مند است كه در حد تخصصي در آموزشگاههاي مختلف زبان شركت مي كند. او پس از 5 سال تحصيل در رشته پزشكي فقط توانست به اندازه 2 سال درس بخواند و حدود 6 ترم از دوستان هم ورودي خود عقب افتاد. آيا اگر از همان ابتدا زبان انگليسي را در دانشگاه انتخاب نموده بود اكنون در مدارج بالاي علمي زبان انگليسي به سر نمي برد؟
بر اساس نتايج يك تحقيق حدود 20 درصد از دانشجويان سال آخر رشته پزشكي تمايل به فعاليت در حرفه هايي غير از پزشكي نموده اند. بسياري از فارغ التحصيلان علوم پزشكي با داشتن مدرك دكترا بجاي طبابت و فعاليت در امور درماني به تدريس خصوصي در دروس زيست شناسي، شيمي، و… مشغولند. اين در حالي است كه هنوز بعضي از مناطق محروم كشور نياز وافر به پزشك دارد. براستي اگر آنها از ابتدا به تدريس اين رشته ها روي مي آوردند و رشته هاي دبيري را انتخاب مي نمودند آيا باز هم 7 سال از بهترين لحظات زندگي آنها در پزشكي تلف مي شد؟
• مثال هايي از اين دست بسيارند و خود شما نيز تا كنون با افرادي اين چنين مواجه بوده ايد. آري، علاقه واقعي در راستاي انگيزه واقعي است. چنان چه علاقه بر اساس انگيزه واقعي شكل گيرد و عوامل فردي و امكانات اجتماعي در آن با واقع بيني لحاظ گردد يكي از مهمترين عوامل مؤثر در انتخاب رشته است. مطلب مهم اين است كه شناخت دقيق و درست از رشته هاي دانشگاهي نقش مهمي در انتخاب رشته دارد. چرا كه علاقه بدون شناخت نمي تواند كارساز باشد.
منبع: شبكه رشد
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}