سیاست حذف فیزیكی شخصیت‌ها و ناامنی منطقه‌ای

نويسنده:دكتر رشید جعفرپور



چکیده: سیاست قدرتمندان در هر دوره تاریخی در خاورمیانه رنگ و بوی زمان خودش را دارد. گاهی به صورت استعمار و حضور نظامی صورت می‌گیرد و گاهی به صورت تهاجم فرهنگی. برخی اوقات به صورت حكومتهای دست نشانده سیاست مورد نظرشان اعمال می‌شده و گاهی هم به صورت جنبش‌های اجتماعی وابسته. با توجه به تحولات اخیر در خاورمیانه دو سیاست اصلی قدرتمندان (به خصوص آمریكا)‌ مشهود است. یكی از آنها حضور نظامی و اشغال مناطقی از خاورمیانه و استفاده از قدرت برتر نظامی برای تغییر ساختار قدرت در كشورهای منطقه است مثل حمله آمریكا به افغانستان و دیگری حمله آمریكا به عراق. سیاست دیگری كه در چند سال اخیر از طرف زورگویان عالم اعمال شده است "حذف فیزیكی شخصیتهای منطقه" است. بر اساس این سیاست یكی از راههای ایجاد ناامنی در منطقه حذف فیزیكی شخصیتهای مهم در كشورهای خاورمیانه است كه از طریق ترور شخصیت‌های اصلی صورت می‌گیرد.
معمولا قدرتهای بزرگ نسبت به شرایط متفاوت منطقه‌ای سیاست‌های متفاوتی در پیش می‌گیرند. برای مثال سیاست "تفرقه بینداز و حكومت كن"‌یكی از سیاست‌های اصلی استعمار پیر (انگلستان) بوده است. از سویی دیگر خاورمیانه یكی از مناطق استراتژیك جهان است كه چشم كشورهای قدرتمند همیشه به سوی آن خیره شده و نسبت به تحولات آن حساس بوده و معمولا در سطوح مختلف سیاست كشورهای منطقه اعمال نفوذ كرده و به شكل‌های مختلف سیاست خودشان را اجرا می‌كنند.
سیاست قدرتمندان در هر دوره تاریخی در خاورمیانه رنگ و بوی زمان خودش را دارد. گاهی به صورت استعمار و حضور نظامی صورت می‌گیرد و گاهی به صورت تهاجم فرهنگی. برخی اوقات به صورت حكومتهای دست نشانده سیاست مورد نظرشان اعمال می‌شده و گاهی هم به صورت جنبش‌های اجتماعی وابسته. با توجه به تحولات اخیر در خاورمیانه دو سیاست اصلی قدرتمندان (به خصوص آمریكا)‌ مشهود است. یكی از آنها حضور نظامی و اشغال مناطقی از خاورمیانه و استفاده از قدرت برتر نظامی برای تغییر ساختار قدرت در كشورهای منطقه است مثل حمله آمریكا به افغانستان و دیگری حمله آمریكا به عراق. سیاست دیگری كه در چند سال اخیر از طرف زورگویان عالم اعمال شده است "حذف فیزیكی شخصیتهای منطقه" است. بر اساس این سیاست یكی از راههای ایجاد ناامنی در منطقه حذف فیزیكی شخصیتهای مهم در كشورهای خاورمیانه است كه از طریق ترور شخصیت‌های اصلی صورت می‌گیرد. طبیعی است كه برای اجرای ترور باید گروه‌هایی تجهیز و تقویت شوند و برای اینكه افكار عمومی به سمت و سوی انحرافی كشیده شوند این گروهها به طور مخفی و یا علنی اعلام موجودیت كنند و در مواقع لزوم جهت كشاندن افكار عمومی به سوی آنها از آنان استفاده ابزاری می‌شود. "طالبان" به عنوان یك گروه منسجم و طراحی شده می‌تواند گروه كاملا بالقوه در این زمینه باشد كه مورد بهره‌برداری تبلیغاتی قرار گیرد. اگر چه طالبان در زمینه اقدام ترورهای منطقه انگیزه‌های دینی و مذهبی نیز دارند اما قدرتهایی كه آنها را تجهیز كرده و از آنها حمایت می‌كنند قطعا نقش اصلی را در سیاست حذف فیزیكی شخصیت‌ها دارند. با بررسی تاریخ تحولات چند ساله اخیر خاورمیانه ما شاهد سه ترور شخصیت اصلی كشورهای منطقه هستیم. این ترورها عبارتند از: 1) ترور احمد شاه مسعود در مورخه 9 سپتامبر 2001 در افغانستان. 2) ترور آیت‌الله حكیم در مورخه 7 شهریور 1382 در عراق. 3) ترور خانم بی‌نظیر بوتو در مورخه 27 دسامبر 2007 در پاكستان.
برای شناخت این سه شخصیت سیاسی لازم است یك معرفی اجمالی از شخصیت و فعالیت سیاسی آنان و همچنین نحوه ترور آنان ارائه دهیم و ابهام در زمینه افراد و گروههای ترور كننده آنها و نحوه سر در گم كردن افكار عمومی را تذكر دهیم.

زندگی و فعالیت سیاسی احمد شاه مسعود:

احمد شاه مسعود فرزند سرهنگ دوست محمدخان در 11 شهریور، 1332 هجری شمسی در روستای جنگلك در ولایت پنجشیر متولد شد. پدرش از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمدظاهر شاه بود كه در ولایات مختلف كابل، هرات، بدخشان و چند ولایت دیگر وظایفی بر عهده داشت. همچنین مدتی در وزارت كشور سمت فرماندهی پلیس هرات را نیز داشته است. بنابراین احمد شاه مسعود همراه خانواده‌اش سالهای متمادی در شهرهای مختلف افغانستان بسر برده است. او همزمان كه تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دبیرستان را طی می‌كرده است،‌دروس دینی و مذهبی را در مدرسه جامع هرات فرا گرفته است. در سال 1352 علیرغم تمایلش به رشته‌های نظامی وارد دانشكده مهندسی پلی‌تكنیك كابل می‌شود و در همان سال رسما عنصر نهضت اسلامی افغانستان می‌شود و رهبری نخستین قیام پنجشیر در برابر حكومت وقت را بر عهده می‌گیرد و به خاطر آن تحت تعقیب قرار می‌گیرد و مجبور به ترك كشور به سوی پاكستان می‌شود.
با وقوع كودتای كمونیستی 7 اردیبهشت 1357 و آغاز جهاد، با رهبری دسته‌های كوچك مجاهدین اولین دسته‌های منظم چریكی را در دره پنجشیر ایجاد می‌نماید. بعد از سه سال نبرد با روس‌ها در سال 1361 فرمانده نظامی روسها در افغانستان با او مذاكره آتش‌بس انجام می‌دهد. مسعود از فرصت دو ساله آتش‌بس استفاده كرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت علیه اشغال افغانستان در خارج از دره پنجشیر اقدام می‌كند. او سپس شورای نظار را برای دفاع از ولایات مختلف افغانستان و خروج نیروهای روسیه از افغانستان تشكیل می‌دهد. احمدشاه مسعود با ایجاد شورای عالی فرماندهی ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیم ولایت بدخشان استراتژی مبارزه علیه رژیم كمونیستی افغانستان را تعیین می‌كند. او تلاش كرد كه نیروهای خودش را گسترش دهد كه تعداد آن به 13000 نفر رسید و شامل گروههای محلی، ضربتی و متحرك بودند. با پیوستن نیروهای ژنرال دوستوم به ایشان، او توانست كابل را به تسخیر در آورد. ایشان خواهان ایجاد دولتی ائتلافی از بین تمام گروهها بود كه این مسئله محل نزاع او با حكمتیار شد. احمد شاه مسعود پس از سالها مقاومت در برابر اشغال كشورش توسط ارتش سرخ شوروی سابق و نبرد با گروه طالبان، در نهم سپتامبر سال 2001 میلادی در اثر انفجار انتحاری دو مرد عرب كه خود را خبرنگار معرفی كرده بودند،‌كشته شد. او مهمترین هدفش را "رسیدن به قله آزادی، رسیدن به یك كشور آزاد با صلح پایدار و افغانستان یكپارچه و متحد" می‌دانست. لویه جرگه افغانستان به احمدشاه مسعود لقب "قهرمان ملی" داد و سالروز ترورش را در افغانستان "روز شهید" و تعطیل رسمی اعلام كرد.

زندگی و فعالیت سیاسی آیت‌الله سیدمحمدباقر حكیم:

آیت‌الله سیدمحمدباقر حكیم فرزند سیدمحسن حكیم در سال 1939 در نجف‌اشرف به دنیا آمد و در اوان كودكی به دلیل پرورش و تربیت در یك خانواده مذهبی به علوم حوزوی رو می‌آورد. او اصالتا ایرانی بود اما به جهت مهاجرت اجدادش به عتبات عالیات در آن جا پرورش یافت. پدرش رهبر مبارزان عراقی تمام تلاش و همت خود را در مبارزه با حكومت ظلم و جور ملك فیصل دوم و جمهوری بعثیان انجام داد و به مبارزه با طایفه‌گری و اقلیم‌گرایی رژیم پرداخت. سیدمحمدباقر پس از طی مدارج تحصیلات حوزوی در محضر پدر و برادران عالمش در سال 1957 مبارزات سیاسی خود را آغاز كرد. وی یكی از شناخته‌شده‌ترین و پشگامان مبارزه با دولت بعثی صدام حسین دیكتاتور سابق عراق بود. وی در دهه 1970 دو بار دستگیر شد و پس از چند بار زندانی شدن نهایتا در سال 1980 در زمان شهادت همرزمش شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر به ایران تبعید شد. ایشان در دسامبر 1982 با همكاری چند تن دیگر از همرزمان عراقی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را پایه‌گذاری كرد و خودش به ریاست این مجلس انتخاب شد و با تأسیس سپاه بدر توسط مجلس اعلای عراق خود شخصا فرماندهی آن را در دست گرفت و علیه رژیم بعث عراق به مبارزه نظامی پرداخت. ایشان علیرغم از دست دادن بسیاری از اعضای خانواده‌اش از جمله شش برادر و بسیاری از نزدیكانش، هیچ‌گاه دست از مبارزه علیه رژیم بعثی دست برنداشت. بعد از حمله آمریكا به عراق ایشان خواهان خروج نیروهای اشغالگر در عراق بودند و بعد از 23 تبعید به ایران در اردیبهشت 1382 به دیار خویش بازگشت و مورد استقبال كم‌نظیر مردم مسلمان عراق قرار گرفت و تلاش برای بازسازی عراق را شروع كرد. اما نیروهای اشغالگر حضور ایشان را تاب نیاوردند. وی كه بارها مورد سوءقصد نیروهای بعثی قرار گرفته بود یك بار دیگر هدف سوءقصد نیروهای اشغالگر قرار گرفت و در جریان بمب‌گذاری در روز هفتم شهریور سال 1382 در جوار بارگاه ملكوتی حضرت امیرالمومنین به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در جریان ترور ایشان باز هم برای انحراف افكار عمومی بیشتر توجه‌ها به طرف طالبان كشانده شد.

زندگی و فعالیت سیاسی بی‌نظیر بوتو:

بی‌نظیر بوتو در 12 ژوئن 1953 در خانواده‌ای ملاك و سیاستمدار در كراچی به دنیا آمد. پدرش ذوالفقار بوتو به علت كار سیاسی‌اش اغلب در بیرون از خانه بود لذا برای تربیت و تعلیم بی‌نظیر بوتو معلم انگلیسی در خانه استخدام كرده بود. مادرش بیگم نصرت بوتو (نصرت اصفهانی) یك ایرانی كردتبار بود. می‌گویند بی‌نظیر بوتو گرایش شیعی داشت. او پس از طی دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه در سن 16 سالگی به آمریكا رفت و در سال 1973 در رشته كارشناسی مطالعات سیاسی مدرك گرفت و نهایتا در دانشگاه آكسفورد در رشته‌های مختلف فلسفه،‌اقتصاد و سیاست تحصیلات خود را ادامه داد. در سال 1977 به پاكستان بازگشت و پدرش به اتهام قتل یكی از هم‌قطارانش در حزب خلق پاكستان در آوریل 1979 توسط نیروهای نظامی "ضیاءالحق" كشته شد. وی از سال 1977 تا 1984 چندین بار توسط نیروهای نظامی دستگیر گردید و برای بار آخر به انگلستان تبعید شد. در دسامبر 1985 بوتو با آرام شدن فضای سیاسی پاكستان به كشور بازگشت و خواهان كناره‌گیری ضیاءالحق شد اما باز زندانی و پس از مدتی آزاد شد. ایشان به عنوان رئیس حزب خلق پاكستان نیز انتخاب شد. سرانجام در اول دسامبر 1988 وی به عنوان جوان‌ترین نخست‌وزیر پاكستان در سن 35 سالگی انتخاب شد و اهدافش را برگرداندن قوانین مدنی به پاكستان و بركناری قاتل پدرش اعلام كرد. رئیس‌جمهور وقت وی را در سال 1990 كنار گذاشت اما باز هم در سال 1993 مجددا توانست نخست‌وزیر شود. در پنجم نوامبر 1966 رئیس‌جمهور فاروق، بوتو را كنار گذاشت و مجمع ملی را منحل كرد. گر چه عوامل مختلفی از جمله اتهام فساد مالی به همسرش (آصف زرداری) و سوء مدیریت نیز در عزل او نقش داشتند اما بحرانهای اقتصادی – اجتماعی، ناشی از فقدان شغل، بهداشت عمومی و تغذیه نامناسب و مطالبات عمومی و مخالفت احزاب مختلف به خصوص تندروهای اسلامگرا و نظامی‌های ناراضی بیشتر مؤثر بودند. در سال 1997 باز هم در انتخابات شركت كرد اما این بار نتوانست پیروز شود و با كودتای نوازشریف ایشان به صورت خودخواسته تقاضای تبعید كرد. در 26 مهر ماه سال جاری اعلام كرد به پاكستان باز خواهد گشت و با دادن وعده‌هایی از قبیل مبارزه با قاتلین پدر و طالبان و برقراری دموكراسی به مبارزه انتخاباتی خواهد آمد. او از زمان ورود به پاكستان مورد چند سوءقصد قرار گرفت. سرانجام پس از چندین رشته ترور ناموفق،‌ بی‌نظیر بوتو در تاریخ 27 دسامبر 2007 در یك حمله تروریستی – انتحاری در شهر راولنپدی در استان پنجاب به قتل رسید. ترور او باعث ناامنی و شورش‌های فراوانی در پاكستان شد.

اشتراكات این شخصیت‌ها:

همه این شخصیت‌ها از افراد مهم جهان اسلام بودند. آیت‌الله حكیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بود و از خانواده‌های مهم ضد بعثی عراق بودند كه در جامعه مسلمان عراق نفوذ فراوان داشتند. احمدشاه مسعود از فرماندهان جهادی افغانستان بود كه سالهای طولانی با اشغالگران روسی و طالبان به مبارزه پرداخته بودند. بی‌نظیر بوتو اولین نخست‌وزیر زن مسلمان در جهان اسلام بود و خانواده بوتو از فعالان سیاسی كشور پاكستان بودند. ترور آنها باعث ناامنی در منطقه شد. در هر سه كشور عراق – افغانستان و پاكستان بعد از ترور ایشان ناامنی و شورشهای فراوانی صورت گرفت و زمینه‌های بروز ناامنی‌های جدید فراهم شد. در ترور آنها معمولا همه افكار عمومی متوجه طالبان با جهت‌دهی آمریكا شد. گر چه ترور آنها در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت اما ظن قوی به سمت طالبان با مدیریت نیروهای اشغالگر منطقه رفت.
هر سه اینها از گزینه‌های اصلی مدیریت كشورهای خودشان در آینده بودند. اگر آیت‌الله حكیم شهید نمی‌شد قطعا بر آینده عراق تأثیر فراوانی داشت. اگر احمدشاه مسعود كشته نمی‌شد قطعا در افغانستان یكی از گزینه‌های اصلی مدیریت كشور افغانستان بودند. همچنین بوتو نیز بر آینده تحولات پاكستان تأثیر فراوانی داشت. پرونده فعالیت سیاسی هر سه آنها بسیار پررنگ است و قطعا ترور آنها در آینده منطقه خاورمیانه بی‌تأثیر نخواهد بود.

اهداف قدرتمندان در اجرای سیاست حذف فیزیكی:

به نظر می‌رسد مهمترین هدف قدرتمندان (به خصوص آمریكا)‌در حذف فیزیكی شخصیت‌های منطقه خاورمیانه ایجاد ناامنی در منطقه است. با حذف و ترور این شخصیت‌ها منطقه ناامن خواهد بود و تا برگشت آرامش به منطقه مدت زیادی طول خواهد كشید. با تأخیر در ایجاد امنیت و با ناتوان جلوه دادن دولت‌های منطقه در ایجاد امنیت، حضور نامشروع خودشان را در جهت تقویت امنیت توجیه می‌كنند. برای دست یافتن به این حضور نامشروع سعی می‌كنند تفرقه مذهبی و گروهی را تشدید كنند و از گروههای تروریستی مانند طالبان حمایت كنند. با ایجاد تفرقه مذهبی و گروهی منطقه را از حالت انسجام خارج می‌كنند و در این فضای عدم انسجام به غارت ذخایر منطقه می‌پردازند.
ملت‌های مسلمان منطقه خاورمیانه باید تلاش كنند كه از سیاست‌های اشغالگران آگاهی پیدا كنند و ریشه ناامنی‌ها را در حضور نامشروع این قدرت‌ها بدانند و سعی كنند سرنوشت كشورهایشان را خودشان به دست گیرند و از نفوذ اجانب جلوگیری كنند و بر اساس اشتراكات دینی، مذهبی، منطقه‌ای و ژئوپلیتكی به یك انسجام منطقه‌ای دست یابند و بر همكاریهای منطقه‌ای تأكید كنند.
1. كتاب "مردی استوار و امیدوار به افق‌های دور" به اهتمام:‌ احمد شاه فرزان و مهندس توربالی غیاثی، انتشارات ترانه،‌چاپ اول، بهار 1379.
2. كتاب "مرد عشق و آزادی" به كوشش:‌ناصر فرزان، چاپ فرهنگ، سال 1382.
3. كتاب "افغانستان از داود تا صعود مسعود" جلد اول،‌نویسنده: احمد شاه فرزان،‌ انتشارات دقت، 1382.
4. مقاله "بازگشت نافرجام"، مهران كرمی، شهروند امروز، 25 شهریور 1386، شماره 16.
5. سایت: http://www.bbc.co.uk/persian/worldnew
6. سایت: آیت‌الله محمدتقی حكیم
7. سایت:‌ مجلس‌الاعلی الثوره‌الاسلامیه العراقیه
منبع: www.irdc.ir