از نیمه دوم قرن نهم هجری با ضعیف‌شدن دولت بهمنی‌ها در منطقه دکن، در چند شهر بزرگ منطقه حکومت‌های محلی کوچک‌تری به دست برخی امرای دولت بهمنی به وجود آمد که عبارت بودند از: دولت‌های عادلشاهی (895 - 1097 ق) در بیجاپور، قطب‌شاهی (918- 1098 ق) در گلکنده، بریدشاهی (897 - 1018 ق) در بیدر، نظام‌شاهی (896-1008ق) در احمد نگر و عمادشاهی (896- 983 ق) در برار. این دولت‌های محلی که به تدریج به دست امپراتوری مغولی (تیموریان) هند از میان رفتند، مناسبات سیاسی و مذهبی با صفویان داشتند که ناشی از ویژگی‌ها و تحولات مذهبی و سیاسی آنها بود. سه دولت قطب‌شاهی، عادل‌شاهی و نظام‌شاهی شیعه مذهب بودند که در این میان تشیع قطب‌شاهیان و عادل‌شاهیان عمیق‌تر و قدیمی‌تر بود؛ از این رو با صفویان اشتراک مذهبی داشتند و روابط این دولت‌ها که میان اکثریت اهل سنت قرار گرفته بودند با صفویه طبیعی بود.

عامل دیگری که روابط دولت‌های دکنی با صفویان را توسعه می‌داد، برپایی و گسترش دولت تیموریان در شمال هند به عنوان رقیب سیاسی قدرتمندی برای دولت‌های مذکور بود که ضرورت اتحاد و بهره‌مندی از قدرتی خارجی را برای آنها ایجاد می‌نمود.

روابط بین ملوک دکن و صفویان به دوران نخست از پادشاهی صفویه بازمی‌گردد. در زمان شاه اسماعیل اول، شاه طاهر - که بعدها به دکنی مشهور شد- به سبب اختلاف مذهب با صفویان ناچار به فرار از ایران و مهاجرت به دکن شد.

فعالیت‌های او در منطقه موجب گسترش مذهب تشیع گردید و این اولین موجبات روابط ایران و دکن را فراهم آورد. شاه طهماسب که تحت تأثیر تبلیغات شیعیانه نظام شاهیان قرار گرفته بود، نماینده خود را با هدایای بسیار نفیس نزد شاه‌برهان در احمدنگر فرستاد. ظاهراً همین نماینده در بیجاپور به دیدار اسماعیل عادل‌شاه نیز رفت و شاه اسماعیل مذکور ضمن تجلیل از وی دستور داد سران سپاه وی تاج قزلباشی بر سر نهند. از همین زمان در برخی پادشاهی‌های مذکور (مانند قطب شاهیان) نام سلاطین صفوی در خطبه‌های نماز جمعه یا برخی مناسبت‌های دیگر نیز ذکر می‌شد. روابط دولت‌های دکنی با صفویان در دوره شاه عباس اول به اوج خود رسید و شاه ایران سفیرانی به دربارهای آنان گسیل می‌داشت و حتی یک بار سخن از وصلت وی با خاندان قطب شاهی بر سر زبان‌ها افتاد.
این روابط از چشم پادشاهان تیموری که داعیه حکومت بر تمامی هندوستان داشتند دور نمی‌ماند و نمی‌توانستند نفوذ و مداخله دولت صفوی را در این منطقه تحمل کنند. بابر و همایون با همه اشتغالات خود از وقایع دکن غافل نبودند و با برهان‌الدین نظام در این خصوص مکاتباتی نیز داشتند، اما اکبرشاه اولین پادشاه گورکانی بود که توجه خاصی به این منطقه داشت. او در صدد بود سیطره خود را بر شبه‌جزیره دکن بگستراند و با فتوحاتی که انجام داد خود را به مجاورت ملوک دکن رسانید و نظام شاهیان با او وارد مذاکره شدند. در دوره جهانگیر فشار بر دولت‌های شیعه دکن بیشتر شد تا آنجا که از شاه عباس درخواست کردند وساطت کند. شاه عباس در نامه‌ای برای جهانگیر از وی خواست دولت‌های مذکور، به خصوص قطبشاهیان، را مورد حمله خود قرار ندهند و جهانگیر نیز موافقت خود را طی نامه‌ای به شاه ایران اعلام کرد. شاه عباس در ادامه روابط خود با شاهان دکن با ارسال نمایندگانی به دربار آنها، توصیه‌هایی درباره پادشاهان تیموری به آنان نمود. بعد از شاه عباس اول، دیگر حمایت جدی از جانب دولت صفوی نسبت به حکومت‌های شیعه دکن به عمل نیامد، چنان که پنج سال بعد از مرگ او، شاه جهان گورکانی دولت نظام شاهی را برانداخت و در سال 1045 طی فرمانی به قطب‌شاهیان و عادل‌شاهیان اخطار داد که در خطبه‌ها به جای نام شاهان صفوی، نام وی را ذکر کنند. تا پایان حیات این دو دولت نمایندگان میان آنها و دولت صفوی آمد و شد داشتند که از اهمیت زیادی برخوردار نیستند. در زمان شاه عباس دوم عبدالله قطب شاه طی نامه‌ای از شاه عباس دوم خواسته بود تا در صورت لزوم وسیله فرار وی را از گلکنده فراهم آورد.
 

پی‌نوشت‌ها:

1. این دولت اسلامی در سال 748 قمری / 1347 میلادی به دست علاءالدین حسن کنگو شکل گرفت. وی از سرداران افغانی‌الاصل در دربار شاهان تغلقی هندوستان بود که پس از به دست گرفتن قدرت و انتزاع منطقه دکن از حکومت تغلق شاهان، خود را شاه بهمنی لقب دارد و از این رو این سلسله به نام بهمنی‌ها مشهور شده است. بهمنی‌ها تا سال 933 حکومت کردند و مرکز حکومت‌شان شهر کلبرگه بود.
2. فرشته، محمد قاسم، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، ج5، ص 115.
3. در سال 944 هجری شاه برهان نظام شاهی در احمدنگر فرمان داد نام خلفای سه گانه را از خطبه‌ها انداختند و رایت و چتر سبز اختیار کردند و دسته‌های تبرائیان را به راه انداختند. (ر. ک: نوایی، ص 43).
4. نوایی، ص 43 به نقل از: تاریخ فرشته.
5. نوایی، ص 43.
6. فلسفی، ج4، ص 1421؛ نوایی، ص 75.
7. فلسفی، ج4، ص 1422؛ عالم آرای عباسی، ص 612.
8. ر. ک: همان.
9. ر. ک: نوایی، ص 77.

منبع مقاله :

حسین زاده شانه‌چی، غلامحسن، (1394)، تاریخ صفویه، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، چاپ اول.