راه براي پيشرفت، باز است، اگر...


زندگي، فرصتي کوتاه است که خدا به انسان هديه کرده تا از آن استفاده کند. از آن جايي که اين فرصت، تنها يک بار به انسان داده شده است و تکرارپذير نيست، لذا بر هر انساني، لازم است که از آنچه به او داده شده، نهايت بهره را ببرد. از طرفي، منابع و امکاناتي که در اختيار انسان قرار دارد، بسيار محدودند و ظرفيت آن را ندارند که در آن واحد، تمام ابعاد زندگي انسان را دربرگيرند. زماني که بحث محدوديت و کمي امکانات پيش مي آيد، آدمي را به اين فکر مي اندازد که با اين امکانات و فرصت محدود در زندگي، به دنبال چه روشي باشد تا بتواند از آنچه در اختيارش گذاشته شده، بهترين استفاده را ببرد.
از طرف ديگر، مي دانيم که امکاناتي که در اختيار انسان ها قرار دارد، با هم برابر نيست و در مورد افراد مختلف، متفاوت است؛ ولي نکته ي کليدي، اين جاست که: مهم نيست چه قدر منابع و امکانات در اختيار کسي هست؛ بلکه مهم، اين است که آن فرد، از همان مقدار منابعي که در اختيار دارد، بتواند استفاده ي درست و مناسب را ببرد؛ زيرا خداوند، هر جا که انسان را در محدوديت قرار داده، اين قدرت را هم به او داده که با خلاقيت خود بتواند جهت و روش درست را پيدا کند.

دين و بهره وري

در ادبيات ديني، از بهره وري به «تدبير» تعبير شده است. به عبارتي، تدبير، مهارت يا فن استفاده ي بهينه از منابعي است که در اختيار انسان است.
اهميت تدبير در زندگي، تا بدان جاست که امام علي (ع) در اين مورد مي فرمايد: «پايداري زندگي در نيک تقدير (محاسبه) کردن است و ملاک آن، نيک تدبير کردن» . (1)
سامان دادن به زندگي، با فراواني امکانات به دست نمي آيد؛ بلکه با داشتن هنر و توانايي تدبير درست استفاده از منابع به دست مي آيد و اين، يکي از مهم ترين مهارت هاي زندگي است که اگر انسان آن را فراگيرد، مي تواند به بهترين نحو از زندگي خود استفاده کند.
امام علي (ع) وقتي مهارت هاي زندگي را به فرزند خود آموزش مي دهد، از اقتصاد زندگي نيز صحبت مي کند. ايشان به امام حسن (ع) مي فرمايد: «خوب تدبير کردن، همراه با روزي به اندازه، براي تو کارآمدتر از روزي زياد، همراه با اسراف است». (2)
پس عدم موفقيت و به وجود آمدن فقر در زندگي، هميشه به علت محروميت نيست؛ بلکه به علت نداشتن مهارت تدبير در زندگي است.
امام صادق (ع) بنيان زندگي درست يک انسان را بر سه پايه استوار مي داند که يکي از آنها هنر تدبير در زندگي است. (3)

اقتصاد و بهره وري

در ادبيات اقتصادي، به مهارت استفاده ي درست و بهينه از منابع موجود، «بهره وري» گفته مي شود. به عبارتي، بهره وري، انجام دادن کار سخت تر نيست؛ بلکه انجام دادن کار، با آگاهي و هوشياري بيشتر است.
بهره وري، يک ديدگاه فکري است که منجر به تداوم و پيشرفت در زندگي انسان مي شود. مي توان چنين گفت که بهره وري، به عبارتي، «درست مديريت کردن زندگي» است؛ زيرا هر کس بايد در زندگي خود، انواع مديريت ها را به کار گيرد تا بتواند از تمام آنچه در اختيارش است، استفاده کند؛ مديريت زمان، مديريت نظم، مديريت اقتصادي و ... . اين مديريت به وجود نمي آيد، مگر با فراگيري روش ها و مهارت هاي آن که نتيجه اش بالا رفتن بازدهي يا راندمان يا همان بهره وري در زندگي است.
فرآيند مديريت در زندگي، بايد يک فرآيند پايدار و مستمر باشد که بتواند تمام دوره هاي زندگي انسان را هدايت کند. اين مديريت، نياز به تلاش و فعاليت پيوسته و خستگي ناپذير در زندگي دارد. تنها در اين صورت است که انسان مي تواند هدايت کشتي زندگي را در دست بگيرد و آن را در مسير درست، هدايت کند.

انتخاب بهره وري

همان طور که در ابتداي مقاله اشاره شد، منابع و امکاناتي که در اختيار بشر است، محدود است و هر کجا که محدوديت وجود دارد، بحث «انتخاب» مطرح مي شود؛ زيرا بايد براي انتخاب و به دست آوردن يک يا چند موفقيت، از موارد ديگري صرف نظر کرد. مثلا کسي که قصد دارد رفاه اقتصادي بيشتري داشته باشد، بايد در ازاي کار بيشتر در زندگي، از اوقات فراغت و استراحت خود بکاهد؛ زيرا زمان، در شبانه روز، محدود است و فقط انسان در اين بازه ي زماني (24 ساعت) است که مي تواند فعاليت هايش را تنظيم کند.
پس در جايي که به دست آوردن چيزي، منوط به از دست دادن چيز ديگري مي شود، انسان، متقبل هزينه مي شود و هزينه، همان فعاليت يا به عبارتي، ارزشي است که انسان براي به دست آوردن چيزي باارزش تر، بايد از آن بگذرد. در اين جا، فرصتي که انسان براي رسيدن به هدف خويش صرف مي کند نيز نوعي هزينه است؛ اما مهارت مديريت زندگي يا همان فن تدبير معيشت، خود را اين جا نشان مي دهد که فرد بايد بين هزينه اي که متحمل مي شود و فايده اي که از انجام دادن آن کار به دست مي آورد، انتخابي درست داشته باشد يا به عبارتي، «تحليل هزينه و فايده» کند که کدام يک بر ديگري برتري دارد.
همه ي انسان ها با اين گونه هزينه ها در زندگي خود روبه رو هستند؛ ولي افرادي در زندگي موفق مي شوند و مي توانند بهترين بهره را از آن ببرند و گوي سبقت را از ديگران بربايند که بدانند در ازاي اين از دست دادن ها، چه چيزي را طلب کنند و از آن، چگونه استفاده کنند که بيشترين کارايي را براي آنها داشته باشد.
اگر زندگي انسان را مانند يک ترازو در نظر بگيريم، در آن صورت، هزينه هاي زندگي، روي يک کفه و فايده هاي آن روي کفه ي ديگر قرار مي گيرند. مفهوم بهره وري، زماني معنا پيدا مي کند که فرد بتواند فايده هاي زندگي خود را افزايش دهد و به عبارتي، کفه ي فوايد زندگي اش را سنگين تر از کفه ي هزينه هاي زندگي کند.
اگر انسان، با مديريت نادرست در زندگي، اين قانون را ناديده بگيرد، در آن صورت، بيشتر از آنچه که نياز است، هزينه مي کند و از دست مي دهد و دچار زيان و شکست در زندگي مي شود که تنها علت آن هم فرانگرفتن هنر تدبير در زندگي يا مديريت درست بر امکانات خواهد بود. امام علي (ع) چه زيبا اين هنر را در کلام خود به تصوير کشيده است که : «حسن تدبير، مال اندک را رشد مي دهد و سوء تدبير، مال فراوان را نابود مي سازد» . (4)

قوانين بهره وري

قوانين شناخته شده ي بهره وري موجود در دنيا، مجموعه اي از قوانين منظم و دقيق است که نمي توان تغييرشان داد؛ اما مي توان آنها را آموخت و در زندگي به کار بست. اگر انسان، خود را با اين قوانين، هماهنگ و همسو نمايد، مي تواند به راحتي، در مسير پيشرفت قرار گيرد و با اين هماهنگ سازي، استفاده ي درست خود را از دنيا داشته باشد. درست مثل شنا کردن است که لازمه ي غرق نشدن در آب، شناخت قانون آب و يکي شدن با اين قانون است.
زندگي نيز داراي قوانيني است که شناخت اين قوانين، نياز به مهارت خاصي دارد که اگر اين قوانين به درستي شناخته شوند، مي تواند منجر به استفاده ي درست و بهينه از منابع و امکانات در دسترس شود.
اولين شعاري که در اقتصاد، هميشه از آن ياد مي شود و اين شعار، نه تنها در اين رشته، بلکه در تمام ابعاد زندگي انسان، بايد چراغ هدايت و پيشرفت باشد، «حداکثر استفاده از حداقل منابع» است. اين جمله، به اين مفهوم است که در زندگي انسان، اين که چه قدر منابع در اختيار ما هست، اهميت ندارد؛ بلکه آنچه مهم است، اين است که بتوانيم راه هاي متعددي براي استفاده ي درست از اين امکانات کمي که در اختيارمان است، پيدا کنيم و از آنچه داريم، بيشترين استفاده را بکنيم و بهترين نتيجه را بگيريم.
اين نگرش، نوعي دورنما و آينده نگري و تحليل است يا به عبارتي، نوعي بهره وري است. اگر انسان بتواند از تمام آنچه در اختيارش است تا سر حد ممکن استفاده کند، اين قدرت را دارد يا به عبارتي اين مهارت را پيدا کرده که از لحظه لحظه هاي زندگي خويش، بهره ي درست را ببرد؛ زيرا نشستن و شکايت کردن از نبود امکانات و يا کمي منابع در دسترس، نه تنها اوضاع را بهتر نمي کند، بلکه انسان را به نوميدي - که بزرگ ترين دشمن انسان است - مي کشاند. در صورتي که انسان اگر بتواند به اين باور برسد که استعدادها و قابليت هاي بالقوه اي در وجود ش نهفته است که مي تواند با آموزش صحيح، آنها را به مرحله ي شکوفايي برساند، آن گاه مي تواند با حداقل منابع موجود، شاه کارهايي انساني خلق کند.
راز زندگي افراد موفق و بسياري از بزرگان علم و ادب - که نامي براي خود در تاريخ، ثبت کرده اند - اين نيست که امکانات زيادي براي آنها فراهم بوده است؛ بلکه اين است که آنها توانسته بودند دنياي اطراف خود را به درستي بشناسد و هنر استفاده از امکانات پيرامون خود را فراگيرند و در زندگي به کار بندند.

موانع بهره وري

يکي از علت هاي مهمي که باعث شده بيشتر انسان ها نتوانند بهره وري درست و لازم را از امکانات موجود و توانايي هاي خود داشته باشند، اين است که هنوز بسياري از آنها نمي دانند که از زندگي خود، چه مي خواهند؛ زيرا دانستن هدف، به انسان، اين قدرت را مي دهد که اسباب و لوازمي را که براي رسيدن به آن هدف نياز است، جمع آوري کند و اين قدرت و شناخت را پيدا کند که براي رسيدن به هدف خود، چه چيزهايي را و به چه اندازه بايد از دست بدهد تا در مقابل، به هدف نهايي خود دست يابد و هر چه قدر از دست دادن، کمتر و به دست آوردن، بيشتر باشد، فرد مي تواند به اين باور برسد که سطح مطلوب تري از بهره وري را در زندگي خود به دست آورده است.
با شناخت هدف، انسان به اين باور مي رسد که دنيا و آنچه در آن است، براي اين به وجود آمده اند که هر کدام در جايي، در خدمت هدف هاي انساني قرار بگيرند.

در مسير بهره وري

زماني که انسان در جاده ي هدف خود قرار بگيرد و امکانات موجود اطرافش را بشناسد و راه استفاده از آن امکانات را نيز فرابگيرد، مي تواند به اين احساس برسد که هر روز، رو به تعالي و ترقي است و احساس مفيد بودن در زندگي و راضي بودن از امکانات را در خود پيدا مي کند. بدين ترتيب، انسان، در رودخانه ي پيشرفت قرار مي گيرد و با رضايتمندي به جلو مي رود.

بهره وري در سطح کلان

اگر در سطح کلان، به موضوع بهره وري در زندگي نگاهي بيندازيم، مي بينيم کشورهايي که توانسته اند با چنان سرعتي به رشد و توسعه و پيشرفت (و به عبارتي به بهره وري مطلوب که شاخص توسعه است) برسند، کشورهايي هستند که توانسته اند با تلاش و پشتکار بسيار و ارائه راه کارهاي مناسب، تمام استفاده ي خود را از کم ترين منابع داشته باشند.
کشورهايي همچون ژاپن، با وجود محدوديت شديد منابع و از دست دادن تمامي مستعمرات خود بعد از جنگ جهاني دوم، توانستند با مديريت درست و تلاش خستگي ناپذير، مهارت تدبير زندگي و استفاده ي درست از منابع را ياد بگيرند و آن را به کار بندند و بدين ترتيب توانستند از حداقل امکاناتي که در اختيار داشتند، بهترين و بيشترين استفاده را بکنند.
امروزه در کارخانه هاي توليدي ژاپن، طرحي وجود دارد و اجرا مي شود به نام «کايزن» ، که براساس آن، هر کارگر، بايد برنامه اي داشته باشد که کار فردايش نسبت به کار ديروزش متفاوت باشد و يا به عبارتي، بايد در کارش پيشرفت حاصل کند و از فرصتش در جهت بهينه استفاده کند.
پس براي بهره وري در زندگي، بايد اين ايمان و اعتقاد را پيدا کنيم که امروزمان بهتر از ديروز و فردايمان بهتر از امروز باشد. اين مطلب، همان فرمايش امام علي(ع) است که مي فرمايد: «هر کس دو روزش مثل هم باشد، زيان ديده است» . (5)
اگر هر کس در زندگي، به اين اصل اساسي و مهم که امام علي(ع) هم به آن اشاره کرده، توجه عميق داشته باشد و آن را در زندگي خود به کار گيرد، به سرعت، راه کارهاي بهره وري از استعدادها و منابع و امکانات در زندگي، پيش رويش قرار مي گيرد و او را در رسيدن به هدف، ياري مي رساند.

راه کارهاي افزايش بهره وري در زندگي

دروازه و مجوز ورود به بهره وري در زندگي، نظم پذيري در کارها يا به عبارتي، «برنامه ريزي و پايبندي به برنامه ها براي استفاده ي بهتر از فرصت هاي زندگي» است. عمر و زمان، دست خداوند است؛ اما نتيجه ي آن، به دست خود ما مشخص مي شود. ما مي توانيم با استفاده از فرصتي که خدا در اختيارمان قرار داده است، بهترين استفاده را از عمر خود ببريم. صاحب نظران مي گويند: «کيفيت زندگي شما به ميزان مديريت شما بر فرصت هايي که در اختيارتان هست، بستگي دارد» . (6)
يکي ديگر از راه هاي رسيدن به بهره وري در زندگي، مطالعه ي زندگي انسان هاي موفق و شناختن راه هايي است که آنها را به موفقيت در زندگي رسانده است.
امام علي(ع) در «نهج البلاغه» مي فرمايد: «دنيا خانه ي پند براي پندآموزان است» . (7) پند گرفتن و درس آموختن از زندگي ديگران - که در قرآن، از آن به «عبرت» تعبير شده است - ، (8) در واقع، راهي است که انسان را در رسيدن به يک زندگي بهتر ياري مي کند و به عبارتي، نوعي راه ميان بر است که فرصت بيشتري را براي استفاده از منابع به انسان مي دهد و اتلاف نيروها و امکانات را به حداقل مي رساند. دعوت قرآن به انتخاب «الگوهاي صالح» يا به تعبير قرآن، «اسوه» (9) نيز از اين جهت و با هدف درس آموزي و کاستن از ميزان خطا و لغزش و هدر دادن نيرو و امکانات، از طريق تبعيت از الگوها و برنامه هاي «امتحان پس داده» و «موفق» است.
اگر انسان، تجربه ي ديگران را به عنوان چراغي براي پيشرفت خود انتخاب کند، سريع تر مي تواند موانعي را که بر سر راه زندگي است، و در مورد بيشتر انسان ها مصداق دارد، بشناسد و علاج را قبل از واقعه پيدا کند و در نتيجه، از زندگي، بيشترين بهره را ببرد.
در آخر بايد اين باور اشتباه که «هميشه براي پيشرفت، لوازم و امکانات خاصي نياز است و تا آنها نباشند، پيشرفتي صورت نمي گيرد» را کنار گذاشت و به اين واقعيت پي برد که هر کاري، روش خاص خود را دارد و فقط کافي است که انسان، با هوشياري و تدبر در آن کار، راه درست رسيدن به هدف را پيدا کند و پس از آن، تمام سعي خود را به کار گيرد تا به هدف خود برسد. اين جاست که مي توان به بالاترين ميزان بهره وري در زندگي دست يافت و از نعمت هايي که خداوند در اختيار انسان قرار داده، به نحو درست، استفاده کرد.

پي نوشت :

1- غرر الحکم، ح8082؛ عيون الحکم و المواعظ، ص303.
2- تحف العقول، ص79، بحار الأنوار، ج77، ص 218.
3- ر . ک: الکافي، ج5، ص 87.
4- غرر الحکم، ح 8081؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 227.
5- همان جا.
6- ر . ک: مديريت زمان، برايان تريسي.
7- نهج البلاغه، حکمت 131.
8- ر . ک: سوره ي آل عمران، آيه ي 13؛ سوره ي حشر، آيه ي 2؛ سوره ي يوسف، آيه ي 111.
9- ر . ک: سوره ي احزاب، آيه ي 21؛ سوره ي ممتحنه، آيه ي 4 و 6.
منابع:
1- رضايت از زندگي، عباس پسنديده، قم: دارالحديث، 1384.
2- اصول علم اقتصاد، دومينيک سالواتوره و يوجين اي ديوليو، مترجم: محمدرضا ضيايي بيدگلي و نوروز علي مهدي پور، تهران: مؤسسه ي عالي بانکداري ايران، 1374.
3- هفت عادت مردان مؤثر، استفان کاوي، مترجم: گيتي خوشدل، تهران: پيکان، 1382.
4- مديريت اسلامي، دکتر حقيقي.
5- قدرت شعور باطن، ژوزف مورفي، مترجم: مهدي قراچه داغي.
6- مديريت کيفيت ژاپن، ايبوکا موريتا.
7- به سوي کاميابي، آنتوني رابينز، مترجم: مهدي مجردزاده کرماني، تهران: مؤسسه ي فرهنگي راه بين، 1375، ج 1.
8- مديريت زمان، برايان تريسي، مترجم: اشرف رحماني و کورش طارمي، تهران: راشين، 1381.
9- سايت: WWW. pasokhgoo . ir

منبع:برگرفته از مجله حديث زندگي40