توصيه هاي حکيمانه به زوج هاي جوان


اشاره:

آن چه در اينت مقاله مي آيد، برگرفته از پندها او نصايح مقام معظم رهبري مدظله العالي به زوج هاي جواني است که توفيق يافته اند پيوند ازدواج را با آهنگ کلام معظم له هماهنگ کنند و در آغاز زندگي مشترکشان از سرچشمه ي فيض و حکمت آن عالم عارف بهره مند شوند:

کلمه ي طيبه يا نهاد پاک

خانواده، کلمه طيبه (1) است. کلمه ي طيبه هم خاصيتش اين است که وقتي يک جايي به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نيکي مي تراود و به پيرامون خودش نفوذ مي دهد. کلمه ي طيبه همان چيزهايي است که خداي متعال آن را با همان اساس صحيح به بشر اهدا کرده است. اين ها همه کلمه ي طيبه است؛ چه معنويات و چه ماديات . (2)

سلول اصلي پيکره ي اجتماع

همچنان که بدن انسان از سلول ها تشکيل شده که نابودي و فساد و بيماري سلول ها به طور قهري و طبيعي، معنايش بيماري بدن است و اگر توسعه پيدا کند به جاهاي خطرناکي براي کل بدن انسان منتهي مي شود، همين طور جامعه از هم از سلول هايي تشکيل شده، که اين سلول ها خانواده اند. هر خانواده اي يکي از سلول هاي پيکره ي اجتماع و بدنه ي اجتماع است. وقتي اين ها سالم بودند، وقتي اين ها رفتار درست داشتند، بدنه ي جامعه، يعني آن پيکره ي جامعه سالم خواهد بود. (3)

جامعه ي بي خانواده، خاستگاه مشکلات رواني

جامعه ي بي خانواده، جامعه ي آشفته اي است، جامعه ي نامطمئني است. جامعه اي است که در آن مواريث فرهنگي و فکري و عقايد نسل ها به يکديگر آسان منتقل نمي شود. جامعه اي که در آن تربيت انسان به راحتي و رواني صورت نمي گيرد. اگر جامعه اي خانواده نداشته باشد، يا خانواده در آن متزلزل باشد، انسان در بهترين پرورشگاه هاي خود پرورش پيدا نخواهد کرد. (4)
خانواده که نبود، نوجوان نيست، کودک نيست، انسان نيست، مرد و زن صالح نيست، اخلاق نيست، انتقال تجربيات مثبت و خوب و با ارزش نسل گذشته به نسل بعد نيست. (5)
خانواده که نبود، مرکز توليد ايمان و دين باوري، ديگر نيست. (6)
جوامعي که در آن خانواده سست و بي بنياد است، يا خانواده اصلاً تشکيل نمي شود، يا کم تشکيل مي شود، يا اگر تشکيل شد متزلزل است و در معرض نابودي و فناست. در اين جوامع مشکلات رواني و عصبي بسيار بيشتر از آن جوامعي است که در آن ها خانواده هايي مستقر هستند و زن و مرد به يک نقطه و کانوني متصل اند. (7)

خانواده ي سالم، انتقال فرهنگ

انتقال فرهنگ ها و تمدن ها و حفظ اصول و عناصر اصلي يک تمدن و يک فرهنگ در يک جامعه و انتقالش به نسل هاي پي در پي، به برکت خانواده انجام مي گيرد. (8)
اساس ازدواج و مهم ترين مصلحت ازدواج، عبارت است از، تشکيل خانواده. علت هم اين است که اگر خانواده ي سالمي در يک جامعه اي وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواريث فرهنگي خودش را به صورت صحيح منتقل خواهد کرد . در آن جامعه تربيت کودکان به بهترين وجه صورت مي پذيرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعي که خانواده دچار اختلال مي شود معمولاً اختلالات فرهنگي اخلاقي به وجود مي آيد. (9)
اگر نسل ها بخواهند فرآورده هاي ذهني و فکري خود را به نسل هاي بعدي منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، اين فقط با خانواده ممکن است. در محيط خانواده است که اول بار، همه ي هويت و شخصيت يک انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل مي گيرد و اين پدر و مادرند که به طور غيرمستقيم و بدون اين که تحميلي باشد، بدون اين که خود آن ها تصنعي به کار ببرند، به طور طبيعي محتواي ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و اين ها را به نسل بعدي منتقل مي کنند. (10)

خانواده ي سالم، آرامش افراد

نگرش اسلام به خانواده ، نگرشي درست، نگرشي اصيل و يک نگاه همراه با اهتمام است که خانواده اصل قرار داده شده است و به هم زدن بنيان خانواده يا آشفته نمودن آن جزو بدترين کارهاست. (11)
خانواده در اسلام؛ يعني محل سکونت دو انسان، محل آرامش رواني دو انسان، محل انسان دو انسان با يکديگر، محل تکامل يک نفر به وسيله ي يک نفر ديگر، آن جايي که انسان در آن صفا مي يابد، راحتي رواني مي يابد، اين محيط خانواده است. کانون خانواده در اسلام اين قدر اهميت دارد. (12)
اسلام در بيان قرآن، در چند جا، اين آفرينش زن و مرد و هم زيستي اين ها و در نهايت زوجيت آن ها را براي آرامش و سکن براي زن و مرد شناخته است. (13)
در قرآن، آيه «... و جعل منها زوجها ليسکن اليها ...» (14) آمده است. دو جا در قرآن ، تعبير سکن - تا آن جايي که من يادم هست - وجود دارد. (15) خداي متعال، زوج آدمي را از جنس او قرار داد، زوج زن را، زوج مرد را از جنس خود او قرار داد: «ليسکن اليها» تا اين که آدمي بتواند - چه مرد و چه زن - در کنار شوهر يا همسر، احساس آرامش کند. (16)
اين آرامش، سکونت و نجات از تلاطم هاي روحي و اضطراب هاي زندگي است. ميدان زندگي، ميدان مبارزه است و انسان در او دائماً در معرض نوعي اضطراب است، اين بسيار چيز مهمي است. اگر اين آرامش و سکونت به نحو صحيحي تحقق پيدا کند، زندگي سعادتمندانه مي شود ، زن خوشبخت مي شود، مرد خوشبخت مي شود، بچه هايي که در اين خانه متولد مي شوند و پرورش مي يابند، بدون عقده رشد خواهند يافت و خوشبخت خواهند شد؛ يعني از اين جهت، زمينه براي خوشبختي همه اين ها فراهم است. (17)

پي نوشت :

1. اشاره به آيه ي کريمه ابراهيم (14): 42.
2. خطبه ي عقد، 1379/12/15.
3. خطبه ي عقد، 1381/3/8.
4. خطبه ي عقد، 1377/10/29.
5. خطبه ي عقد، 1379/3/30.
6. خطبه ي عقد، 1372/11/12.
7. خطبه ي عقد، 1379/12/21.
8. خطبه ي عقد، 1377/1/26.
9. خطبه ي عقد، 1378/1/16.
10. خطبه ي عقد، 1379/10/15.
11. خطبه ي عقد، 1379/10/15.
12. خطبه ي عقد، 1374/10/4.
13. خطبه ي عقد، 1376/9/6.
14. الأعراف (7): 981.
15. الروم (30): 12.
16. خطبه ي عقد، 1375/10/5.
17. خطبه ي عقد، 1376/4/31.

منبع: مجله نامه ي جامعه شماره 44 - 43