اشاره

يکي از القاب امام زمان عليه السلام کلمه عدل است که در اين شماره و شماره بعد به آن مي پردازيم.

العدل

حضرت حجت عليه السلام دادگر و دادگستر در تمام گيتي است:
هر چيز را در جاي خود نهادن ،عدالت است وبرابري .تبعيض و برتري روانداشتن در حقوقي که خداي دانا همگاني شمرده ،عدالت خواهي است.گماردن هر کس در جايگاهي که او را سزد وقسط وداد را در ميان آدميان گستراندن ،دادگستري است و به انديشه و خيال خويشتن انسجام و سامان بخشيدن ،عدالت پيشگي است.
عدالت و تعادل در جسم و جان ،در جامعه و ميان مردمان ،بنيان ماندگاري زمين و اختران است.
عدالت،آب گوارا و شيريني است در کوير سوزان بيداد و تفاوت هاي ناروا؛در مقابل،ظلم است و بيداد که اساس نافرماني است و گناه ،خانمان سوز است وويران گر.
خداي دانا و مهربان،عادل است و به عدالت فرمان دهد:«ان الله يامر بالعدل و الاحسن»(1).
او رسولان خويش را فرستاد ،کتاب هاي آسماني و معيار سنجش ،امام معصوم عليه السلام را فرو فرستاد ،تا مردم به عدالت رفتار کنند:«لقد ارسلنا رسلنا بالبينت و انزلنا معهم الکتب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»(2).
داد ودادگر بودن نه تنها در ميان انسان ها آراسته و لازم است،بلکه گستره ئ آن،زمين و اختران را در پوشش خود گيرد و آن ها در ادامه و ماندگاري به عدالت و توازن در نظم استوارند .رسول اکرم صلي الله عليه و آله در اين باره فرمود:«عدالت سبب برقراي زمين و برافراشتگي آسمان هاست.»(3)
سيرت و روش بلند مرتبه ترين انبيا،رسول خدا صلي الله عليه و آله،سراسر داد است و دادگري .آن حضرت در جنگ بدر [نا خواسته]با چوب به شکم يکي از سپاهيانش-سواد-مي زند.وقتي او اعتراض کرده و درخواست قصاص مي کند،حضرت شکم خود را برهنه نموده و مي فرمايد:«تلافي کن و حق خويش را بستان.»(4)حضرت وقتي به مردم مي نگريست نظرش را عادلانه بين آنها تقسيم مي کرد و به اين وآن يکسان مي نگريست.(5)با لباس رايج و عادي ،در ميان مردم رفت و آمد مي کرد ودر مجلس با يارنش دايره وار مي نشست تا هم رنگ و هم سان آنان باشد.
امام صادق(ع):«سيرت رسول خدا صلي الله عليه و آله هماره بر اين بود که ساعاتش را ميان اصحاب و يارانش تقسيم مي نمود و به آنان يک سان نگاه مي کرد [نگاهش را عادلانه ميان همه تقسيم مي کرد.](6)
آوازه ئ عدالت خواهي و عدالت گستري اميرالمؤمنين علي عليه السلام در تمام فضاها طنين افکن است؛جرج جرادق مسيحي گويد:«علي عليه السلام در محراب عبادت به جهت سخت کوشي در اجراي عدالت به شهادت رسيد.»
امير المؤمنين علي عليه السلام حتي ناني را که از اموال عمومي به جا مي ماند هفت قسمت مي کند و به هر طايفه اي تکه اي مي دهد(8)و چون در رهگذري نگاهش به مردي کهن سال افتاد که دست نياز پيش مردمان دراز کرده بود،سبب اين کار را جويا گشت ،گفتند :«پير مردي نصراني است است وکيشش اسلام نيست.»حضرت برآشفت و فرمود:«چگونه در جواني او رابه کار گرفتيد و از او بهره جستيد و اکنون که دوران پيري و واماندگي اش فرا رسيده ،رهايش ساختيد.»سپس،فرمان داد که از بيت المال و اموال عمومي به او بخشند.(9)
در نکوهش بي عدالتي فرمود:«به خدا سوگند !اگر هفت اقليم زمين را به من دهند تا خدا را نافرماني کنم و به ستم و ناروا پوسته دانه ئ جوي را از دهان موري بگيرم ،چنين نکنم.»(10)
پيشوايان معصوم و دادگر چنين اند که رفتارشان بر پايه عدالت استوار گشته است.آنان تنديس عدالت و آئينه ئ تمام نماي عدالت و عدالت گستري اند؛بدين سبب ،سيرت آنان برترين و ارزشمندترين معيار سنجش اعمال بندگان است.امام رضا عليه السلام در تفسير آيه شريف :«و اقيموا الوزن بالقسط »(12)فرمود:امام دادگستري کند و عدالت را برپا دارد.»(13)
امام صادق(ع) در تفسير آيه شريف «يحکم به ذوا عدل منکم»(14)مقصود از "عدل"،رسول خدا صلي الله عليه و آله و پيشوايان پس از اويند که به داد حکم مي رانند و آنها عدالت پيشه اند ،پس اگر حکمي را از رسول خدا صلي الله عليه و آله و امام شنيد ي ،بپذير و ديگر جست و جو نکن.»(15)

پي نوشتها:

1)نحل ،آيه 90:«خداوند به عدل و احسان فرمان مي دهد».
2)حديد،آيه 25:«ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها کتاب(آسماني)و ميزان (شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه )نازل کرديم تامردم قيام به عدالت کنند».
3)عوالي اللئالي ،ج4،ص102:«الجمله الثانيه في الاحاديث المتعلقه بالعلم و اهله ».ذيل ح150.
4)سيره ابن هشام ،ج2،ص266.
5)وسايل الشيعه،ج12،ص142،باب 100،انه يستجب للانسان يقسم لحظاته بين اصحاب بالسويه،ح1،ش15887.
6)بحار الانوار،ج16،ص280،تاريخ نبينا صلي الله عليه و آله ،باب 9،مکارم اخلاقه و سيره ،ح12.
7)وسائل الشيعه ،ج15،ص66،کتاب الجهاد ،ابواب العدو ،باب 19،ان نفقه النصراني اذا کبر..،ح1،ش19996.
8)نهج البلاغه ،خطبه 224.
9)الرحمن،آيه 9:«ووزن را براساس عدل برپا کنيد.»
10)بحار الانوار ،ج36،ص172،تاريخ امير المؤمنين عليه السلام ،باب 39،في سائر الايات النازله في شانه عليه السلام،ح160.
11)مائده،آيه 95:«کفاره اي که دو نفر عادل از شما ،معادل بودن آن را تصديق کنند.»
12)وسائل الشيعه ،ج27،ص170،کتاب القضائ ابواب صفات القاضي ،باب 7،وجوب الرجوع في جميع الاحکام الي المعصوم،ح26،ش32228.
13)بحار الانوار ،ج52،ص195،تاريخ الامام الثاني عشر ،باب 25،باب علامات ظهوره من السفياني ،ح26.

منبع:ويژه نامه خلق،ص9