مخملباف در نگاه شهید آوینی

نويسنده:محمد آل حبیب

اگر سراغ کتاب آئینه جادو نوشته آوینی رفته و نظریات ایشان در مورد شخصیت مخملباف را رصد کنید، خودتان درباره ایشان قضاوت خواهید کرد ...!
و باز هم ناگفته نبايد گذاشت كه اگر اسم مخملباف نبود ـ به عنوان فيلمسازي كه اسما وابسته به حزب‌الله بوده، اما اكنون عملاً در خدمت اهداف ليبراليسم قرار گرفته است ـ اين دو فيلم امكان توليد نمي‌يافتند( سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - مضمون عشق در جشنواره نهم
*اگرچه در جشنواره‌ي امسال بجز دو فيلم محسن مخملباف هيچ فيلم ديگري كه مفسده‌انگيز و منافي تقدس و تعفف انسان باشد وجود نداشت، اما در يك نگاه جامع به جشنواره مي‌توانستيم به‌روشني رويكرد جامعه‌ي سينمايي كشور را به نوعي بي‌دردي و سخافت، حتي در ادراك و تفهيم معناي عشق، بيابيم.( سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - مضمون عشق در جشنواره نهم
*آنچه كه به آنان اين جرأت را بخشيده يكي تفرقه‌ي حاكم در ميان ماست و ديگر، وجود افرادي چون مخملباف كه به حريم‌هايي كه روزي به آن اعتقاد داشته‌اند وفادار نمانده‌اند.( سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - مضمون عشق در جشنواره نهم
*با اين‌همه، پيش‌قراولان ايجاد آن فضاي مغشوشي كه امكان ازاله‌ي هويت از انقلاب را رفته‌رفته فراهم كند بايد افرادي باشند ظاهراً منتسب به خود انقلاب و باطناً پيوسته با دشمن. محسن مخملباف يكي از بهترين كساني بود كه مي‌توانست اين وظيفه را بر عهده بگيرد؛ سياه‌انديشي و عصبيت او سال‌ها بود كه خود را در فيلم‌هايش به ظهور رسانده و گرگ‌ها را در كمين او نشانده بود.يك تحليل درست از جلوه‌هاي تحولات فكري او در فيلم‌هايش مي‌توانست به‌خوبي نشان دهد كه مخملباف خودش نيز به همان دور باطلي گرفتار آمده است كه «باي‌سيكل‌ران» در آن ركاب مي‌زد و به مقصد نمي‌رسيد. ديگر پرسوناژهاي او نيز به مقصد نرسيدند، نه دستفروش، نه حاجي و نه ديگران..( سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - مضمون عشق در جشنواره نهم
*فيلم «دستفروش» ـ آينه‌ي نابه‌خود مخملباف ـ نشان مي‌داد كه ديگر ميان او و تفكر ديني هيچ پيوندي نمانده است و هرچه هست به تلنگري فرو خواهد ريخت و آقاي مخملباف نيز در پرتگاهي خواهد افتاد كه بسياري ديگر فرو غلطيده بودند. و البته در عمق اين پرتگاه، آغوشي شيطاني هم باز است كه بازماندگان از قافله‌ي حق را مي‌بلعد. آنچه كه باعث مي‌شد تا ما علي‌رغم آگاهيمان از تحولات فكري و دروني او سكوت كنيم همان ملاحظاتي بود كه امروز ما را وا داشته است تا با تفكر او به مقابله برخيزيم.) سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - مضمون عشق در جشنواره نهم
*مخالفان سياسي داخلي و خارجي، اين كارگردان را به عنوان «يك فرد حزب‌اللهي كه از عقايد خويش برگشته است» مي‌شناسند و به همين دليل در هنگام نمايش فيلم‌هاي او، درست در نقاطي كه نيشي سياسي به نظام مي‌زند، تماشاگران جشنواره‌اي هم كف مي‌زنند....سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - سينماي ايران در (دهمين) جشنواره‌ي فجر
*مسئله‌ي مخملباف از «دستفروش»به بعد، فقر و عدالت بوده است بي‌آنكه جواب را پيدا كند، و آدمي مثل او هرگز به جواب نخواهد رسيد. شكاك است، اما اين شك را مقدمه‌ي رسيدن به يقين و بعد هم قطعيت و قاطعيت قرار نمي‌دهد. فقط شك مي‌كند و ديگران را به شك مي‌اندازد و بعد هم رهايشان مي‌كند، چرا كه خودش هم به جواب نرسيده است. ....سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*وقتي كه به سينماي مخملباف مي‌روي بايد قبول كني كه يك ساعت و نيم از زندگي‌ات را در يك فضاي آكنده از بدخلقي، عصبانيت، ظاهرگرايي، ترديد، نيهيليسم مزمنِ بدخيم، سياه‌انديشي، سرگرداني و عوامفريبي سر كني. اشكال كار اينجاست كه وقتي كسي به اينجا مي‌رسد باز هم هيچ‌چيز مانع از آن نيست كه امكانات سينما در اختيارش قرار بگيرد و فيلم بسازد، فيلم اكران عمومي پيدا كند و آدم‌هاي بسياري فيلم را تماشا كنند و بيماري‌هاي فيلمساز به آن كساني كه آمادگي دارند سرايت كند و مگر نه اينكه آقاي مخملباف خودشان بارها گفته بودند كه فيلم، كارگردان را لو مي‌دهد؟...سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*از فيلم «دستفروش» به بعد، مخملباف فيلم را وسيله‌ي «شعار دادن» ساخت و به‌به و چه‌چه‌هاي جناح روشنفكران نيز اجازه نداد كه او به حقيقت كاري كه انجام مي‌دهد واقف شود. اين معروفيت و هياهو، نوعي ورم بود كه بالأخره مي‌خوابيد. جايي كه ورم مي‌كند، بادكنكي كه باد مي‌شود، ظاهراً چاق مي‌شود و رشد مي‌كند، غافل از آنكه در درون چيزي جز باد ندارد و بالأخره خواهد تركيد. از همان موقع همه‌ي ما نگران او بوديم، اما فضاي آشفته‌ي ژورناليسم و انتلكتوئليسم اجازه نمي‌داد كه واقعيت را درك كند...سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*كسي كه بر سر عدالت مشكل دارد بايد بداند كه پاي عقل او در مسئله‌ي جبر و اختيار مي‌لنگد؛ بگذريم از آنكه اصلاً جاي مباحثه و حل مسائل فلسفي در سينما نيست. كسي تا به قطعيت نرسيده است نبايد فيلم بسازد و اگر هم فيلم مي‌سازد تا طرح مسئله كند، بايد داستاني را طراحي كند كه در طول آن، در متن وقايع و ارتباط ميان افراد، اين مسئله وجود پيدا كند. از زبان قاضي فيلم «نوبت عاشقي» مي‌شنويم كه: «قضاوت به درد كسي مي‌خورد كه به نتايج عمل مجرم‌ فكر مي‌كند نه به دلايلش.» و درست خود آقاي مخملباف هم به همين درد مبتلاست....سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*در جامعه‌اي كه «جبر موقعيت و شرايط» بسياري از جوانان كشور را وا داشت تا خود را براي آزادي فدا كنند، «جبر همان موقعيت و شرايط» بچه مسلمان ديگري را هم وا داشت تا خط بطلان بر هرچه داشت بكشد و در صف اصحاب هربرت ماركوزو پوپر از ليبراليسم جنسي دفاع كند! به راستي از «جبر محيط» چه كارها كه برنمي‌آيد!...سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*آقاي مخملباف! شما متعلق به قشري از جامعه‌ي ايران هستيد كه هرگز روشنفكر نخواهيد شد. شما اگر بخواهيد اداي روشنفكرها را در بياوريد فيلمي مثل «شب‌هاي زاينده‌رود» مي‌سازيد كه يك فيلمفارسي است و هر پلان فيلم داد مي‌زند كه سازنده‌ي فيلم از روشنفكري و مراتب و لوازم آن بي‌خبر است و فقط راه‌گم كرده‌اي حيران است. فيلم روشنفكري، «پرده‌ي آخر» است با ساختي در كمال مهارت. فيلم روشنفكري، فيلم «نقش عشق» است. فيلم روشنفكري خودش داد مي‌زند كه فيلمسازش متعلق به بورژوازي اشراف‌منش علم‌زده و غرب‌زده‌ي ايراني است. شما فيلمفارسي مي‌سازيد و از «دستفروش» به بعد، فقط شعار داده‌ايد....سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*آقاي مخملباف هنوز در مرحله‌ي «شك» است و خلاف آنچه وانمود مي‌شود هيچ‌چيز براي گفتن ندارد. فيلم ساختن براي او نوعي اظهار وجود است و هيچ غايت ديگري را در نظر ندارد. خانه‌تكاني هم نكرده است و فقط در شك خويش عميق‌تر و عميق‌تر شده است، اما باز هم حاضر به اعتراف به اين حقيقت، لااقل در نزد خويش نيست. او بايد روي به صداقت بياورد تا نجات يابد....سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
*انسان در فيلم‌هاي مخملباف موجودي بي‌هويت، سرگشته، كور و حيوان‌صفت است و ميان پرسوناژهاي او با زندگي واقعي هيچ نسبتي نيست. او همه چيز را براي دستيابي به مطامعي خاص، آن‌سان كه خود مي‌خواهد شكل مي‌دهد، اما از آنجا كه هنوز خود به قطعيت نرسيده است، فيلم‌هايش نيز تجسم شكاكيت بي‌انتهاي او هستند...سید مرتضی آوینی آينه‌ي جادو(جلد دوم) - يادداشت‌هاي يك تماشاگر حرفه‌اي
منبع:سایت رهوا