فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها) به روایت عایشه - 1
فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها) به روایت عایشه - 1
... از عايشه نقل است كه مىگويد:
گفتم: اى رسول خدا (ص)! شما را چه شده است؟ هنگامى كه فاطمه (س) مىآيد او را مىبوسيد و حتى زبانتان را در دهانش مىگذاريد، مثل اينكه مىخواهيد عسل به او بخورانيد؟
پيامبر (ص) فرمودند: همين طور است عايشه! چون من به معراج رفتم، جبرئيل مرا وارد بهشت كرد، پس به من سيبى از سيبهاى بهشت خوراند و آن سيب در صلب من نطفه شد، چون از آسمان نزول كردم با خديجه همبستر شدم، پس فاطمه (س) از همان نطفه است و او حوريهاى است انسانگونه، پس هرگاه مشتاق بهشت مىشوم او را مىبوسم.
قالت عائشة: خرج النبى صلى اللَّه عليه و سلم غداة و عليه مرط مرجل (3) من شعر أسود، فجاء الحسن بن على فأدخله ثم جاء الحسين فدخله، معه، ثم قال: جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء على فأدخله، ثم قال: (إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا)
... صفيه دختر شيبه گفت كه عايشه گفت:
صبحگاهى پيامبر (ص) از منزل خارج شد و در حالى كه ردائى از پشم يا خز از موى سياه بر دوش او بود، پس حسن بن على (ع) آمد، پيامبر (ص) او را داخل رداء كرد، حسين (ع) آمد، او را هم زير رداء جاى داد، فاطمه (س) آمد، او را هم وارد كرد، بعد از آنها على (ع) آمد پيامبر (ص) او را هم داخل كرد، پس پيامبر (ص) فرمود: إنما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا (4)
منحصرا خداوند اراده كرده است تا رجس و پليدى را از شما اهلبيت ببرد و شما را پاكيزه كند، پاكيزه كردنى.
قيل: و سئلت عائشة عن أميرالمؤمنين على بن أبىطالب رضىاللَّهعنه، فقالت: و ما عسيت أن أقول فيه و هو أحب الناس إلى رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و سلم لقد رأيت رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و سلم قد جمع شملته على على و فاطمة والحسن والحسين و قال: هؤلاء أهل بيتى، أللهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا.
قيل لها: فكيف سرت أليه قالت: أنا نادمة، و كان ذلك قدرا مقدورا
... گفته شد، از عايشه دربارهى اميرالمؤمنين على (ع) پرسيدند. گفت:
خطا نمىكنم اگر دربارهى او بگويم، او محبوبترين مردم به رسول خدا (ص) بود. به تحقيق ديدم، پيامبر (ص) رداى خودش را بر على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسين (ع) كشيده بود و فرمود:
اينان اهلبيت منند، خدايا از آنان رجس و پليدى را دور گردان و آنان را پاكيزه گردان، پاكيزه كردنى، بهاو گفته شد: پس چرا عليه او قيام كردى؟
گفت: من پشيمانم و آن حادثه (جنگ جمل) از پيش مقدر شده بود.
عن عائشة، قالت أقبلت فاطمة عليهاالسلام تمشى، لا واللَّه الذى لا اله إلا هو ما مشيها يخرم من مشية رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، فلما رآها،
قال: مرحبا بإبنتى مرتين، قالت فاطمة عليهاالسلام:
فقال لى:
أما ترضين أن تأتى يوم القيامة سيدة نساء المؤمنين، أو نساء هذه الأمية.
... عايشه گفت:
فاطمه (س) آمد، راه مىرفت، به آن خدائى كه جز او خدايى نيست راه رفتن او با راه رفتن رسول خدا (ص) فرقى نداشت، پس چون پيامبر (ص) او را ديد فرمود: آفرين به دخترم، دوبار، فاطمه (س) فرمود: پدرم به من فرمود:
آيا راضى نمىشوى كه روز قيامت سرور زنهاى مؤمن يا سرور زنهاى اين امت باشى.
أنها قالت لفاطمة: ألا يسرك أنى سمعت رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم يقول:
سيدات نساء أهل الجنة أربع:
مريم بنت عمران، و فاطمة بنت محمد، و خديجة بنت خويلد و آسية بنت مزاحم، إمرأة فرعون
عايشه به فاطمه (س) گفت:
آيا چيزى را كه از پيامبر (ص) شنيدم، خوشحال نمىكند تو را پيامبر (ص) مىفرمود:
سروران زنهاى بهشت چهار تن مىباشند:
1. مريم دختر عمران
2. فاطمه دختر محمد (ص)
3. خديجه دختر خويلد
4. آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون
قال محمد بن اسماعيل البخارى فى صحيحه فى باب مناقب أميرالمؤمنين على ابن أبىطالب عليهالسلام: مسندا عن على عليهالسلام، قال: إن فاطمه سلاماللَّهعليها شكت ما تلقى من أثر الرحى فأتى النبى صلى اللَّه عليه و سلم سبى، فانطلقت فلم تجده فوجدت عائشة بمجىء فاطمه.
فجاء النبى صلى اللَّه عليه و سلم إلينا و قد أخذنا مضاجعنا فذهبت لأقوم، فقال: على مكانكما، فقعد بيننا حتى وجدت برد قدميه على صدرى و قال:
ألا أعلكما خيرا مما سألتمانى؟ إذا أخذتما مضاجعكما فكبرا أربعا و ثلاثين، و سبحا ثلاثا و ثلاثين و أحمدا ثلاثا و ثلاثين، فهو خير لكما من خادم
... على (ع) فرمود:
فاطمه (س) شكايت داشت از جراحاتى كه بر اثر آسياب كردن به دست مباركشان وارد شده بود، براى شكايت به نزد پيامبر (ص) آمد، پيامبر (ص) در منزل نبودند، فاطمه (س) عايشه را ديدند و به او جريان را گفتند، پس چون پيامبر (ص) آمدند، عايشه را ديدند و به او جريان را گفتند، پس چون پيامبر (ص) آمدند، عايشه خبر آمدن فاطمه (س) را به ايشان داد.
على (ع) فرمود:
پيامبر (ص) به سوى ما آمد در حالى كه ما در بستر استراحت بوديم، خواستيم (به احترام پيامبر (ص» برخيزيم، فرمود به همان حال باشيد، پيامبر (ص) بين ما دو نفر نشست، به طورى كه سردى قدمهاى پيامبر (ص) را بر سينهام احساس كردم پيامبر (ص) فرمود:
آگاه باشيد، تعليم كنم بهتر از چيزهايى كه از من مىخواهيد؟
هنگامى كه به رختخواب مىرويد:
34 مرتبه اللَّهاكبر و 33 مرتبه سبحاناللَّه 33 مرتبه الحمدللَّه بگوييد، پس اين براى شما از پيشخدمت بهتر است.
عن عائشة قالت: كان النبى صلى اللَّه عليه و آله و سلم: إذا قدم من سفر قبل نحر فاطمة و قال: منها أشم رائحة الجنة.
از عايشه نقل شده كه گفت: هنگامى كه پيامبر (ص) از سفر بازمىگشت، گودى زير گلوى فاطمه (س) را مىبوسيد و مىفرمود:
از او بوى بهشت را استشمام مىكنم.
پی نوشت ها:
1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطيب البغدادى المتوفى (463) فى تاريخ ج 5، ص 87 ط بيروت، تحت الرقم 2418: أخبرنا محمد بن رزق، أخبرنا أبوالحسن أحمد بن محمد بن محمد بن عقيل بن أزهر بن عقيل الفقيه الشافعى (قال): حدثنا أبوبكر عبداللَّه بن محمد بن على بن طرخان، حدثنا محمد بن الخليل البلخى، حدثنا أبوبدر شجاع بن الوليد السكونى، عن هشام، عن أبيه.
2ـ قال الحافظ ابوالحسن مسلم بن الحجاج النيسابورى فى صحيحه ج 4 ص 1883 الرقم: 2424، ط بيروت: حدثنا ابوبكر بن ابىشيبة، و محمد بن عبداللَّه بن نمير (و اللفظ لأبىبكر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زكريا عن مصعب بن شيبة، عن صفية بنت شيبة، قالت:
3ـ هو كساء من صوف أو خز.
4ـ احزاب 33
5ـ الشيخ إبراهيم بن محمد البيهقى فى المحاسن والمساوى ط بيروت (ص338)
6ـ العلامة المجلسى (رحمهاللَّه) فى البحار، ج 43، ص 2 ط بيروت، بالإسناد إلى عبيداللَّه بن موسى عن زكريا، عن أبىفراس، عن مسروق.
7ـ ابن صباغ المالكى المتوفى (855) فى فصول المهمة ص 145 و فى ط دار الأضواء: ص 138، نقلا عن العترة البنوية، مرفوعا إلى عائشه.
8ـ صحيح بخارى ج 5 ص 89، حديث (301).
9ـ ينابيع المودة ص 260:
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}