بيابان زايي چيست؟

مترجم: سيمين رئيسي زاده

بيابان زايي گسترش طبيعي بيابانهاي موجود نيست ، بلكه تخريب سرزمين در اراضي خشك ، نيمه خشك ، و مناطق خشك نيمه مرطوب است . بيابان زايي روند تدريجي از دست رفتن قابليت توليد خاك و تنك شدن پوشش گياهي در نتيجه فعاليت هاي انساني وتغييرات آب و هوايي ، نظير خشكسالي هاي طولاني وبروز سيل است . آنچه كه نگران كننده است عدم استفاده صحيح از خاكهاي سطحي است كه پس از جابه جايي آن بوسيله باد سال ها زمان مي برد تا تراكم لازم خاك مجددا شكل بگيرد.
در ميان عواملي كه توسط انسان و بطور اتفاقي روي مي دهد مي توان به چراي مفرط ، جنگل زدايي واعمال روشهاي آبياري ضعيف اشاره كرد . اينگونه بهره برداري هاي مفرط معمولا نتيجه فشارهاي اجتماعي ، اقتصادي ، عدم آگاهي و پديده هايي نظير جنگ و خشكسالي است .

پيشگيري از بيابان زايي و احياي بيابان ها

در ميان اقدامات عملي براي پيشگيري از فرسايش خاك مي توان به سيستم هشدار دهنده بموقع پيشرفته و مديريت منابع آبي، چراگاه پايدار ، اعمال مديريت دام و جنگل ، بذر پاشي هوايي روي شنهاي روان ، كاشت نوار باريك گياهي،احداث باد شكن و كمربند حفاظتي گياهان زنده ، اكو سيستمهاي آگروفارستري ، جنگل كاري و احياي جنگل ، ارائه واريته و گونه هاي جديد مقاوم در برابر شوري و يا خشكي و استقرار محيط زيست سالم را نام برد .
از آنجايي كه فقر به عنوان يك عامل مردم را وادار مي نمايد تا براي تامين معاش ، خوراك و درآمد به بهره برداري مفرط از زمين بپردازند ، بيابان زايي را مي توان از جهتي علت و معلول فقر خواند، پس براي اعمال هرگونه استراتژي موثر در اين ارتباط بايد فقر را كانون توجه قرار داد. . لازم است در اين راستا ساختارهاي اجتماعي و مالكيت سرزمين نيز در نظر گرفته شوند و توجه معقولي هم به آموزش و پرورش ، تعليم و تربيت و ارتباطات داده شود تا رويكرد كاملا يكپارچه اي فراهم شود كه به تنهايي بتواند مبارزه موثري با پديده بيابان زايي بنمايد .

آيا بيابان زايي مشكلي جهاني است ؟

بيابان زايي مشكلي جهاني است كه مستقيما بر 250 ميليون نفر و يك سوم يا بيش از 4 ميليارد هكتار سطح زمين را تحت تاثير قرار مي دهد . بعلاوه حدود يك ميليارد نفراز جمعيت كره زمين براي تامين معاش يا برآورده شدن نيازهايشان به زمين وابسته هستند،كه معمولا اين عده جزو فقير ترين اقشار در بيش از يكصد كشور جهان مي باشند كه اين پديده آنها را در معرض تهديد قرار داده است.
هر چند بيابان زايي بيشترين تاثير را بر آفريقا ، قاره ايي كه دو سوم آن را بيابان يا اراضي خشك تشكيل مي دهد ،گذاشته است ، ليكن اين مشكل، خاص اين كشور نيست . درايالت متحده بيش از 30 درصد اراضي مبتلا به بيابان زايي هستند . يك چهارم آمريكاي لاتين و كارائيب بيابان و مبتلا به خشكي مي باشند . در اسپانيا ، يك پنجم اين سرزمين در خطر تبديل شدن به بيابان است . وخامت رو به رشد اين معزل در نيمكره شمالي نيز بصورت خشكسالي هاي شديد در آمريكا و كمبود آب در اروپاي جنوبي نشان داده مي شود . در كشور چين ، از دهه پنجاه تا كنون، شنهاي روان به حدود 700000 هكتار از اراضي زير كشت ، و 53/2 ميليون هكتار از اراضي مرتعي ، 4/6 ميليون هكتار جنگل و بيشه زار و بوته زار آسيب زده اند . در كل جهان حدود 70 درصد از 2/5 ميليارد هكتار اراضي خشك مورد استفاده كشاورزي تا كنون تحت تاثير بيابان زايي تخريب ويا در معرض تهديد قرار دارند .

اهميت مبارزه با پديده بيابان زايي

بيابانزايي ريشه در مشكلات اجتماعي – اقتصادي داشته و تهديدي براي توازن زيست محيطي در مناطق مبتلا به محسوب مي گردد . از دست رفتن قابليت توليد زمين به وخامت فقر در اراضي خشك دامن زده ، زارعان اين مناطق را وادار به پيدا كردن راهي براي زندگي در مناطق حاصلخيزتر يا شهر ها مي نمايد . در حقيقت 135 ميليون - برابر با جمعيت كشورهاي آلمان و فرانسه – در معرض خطر آوارگي بدليل پديده بيابان زايي قرار دارند و انتظار مي رود در بيست سال آينده جمعيتي بالغ بر 60 ميليون نفر از ساكنان مناطق بياباني آفريقاي نيمه صحرايي بسوي آفريقاي شمالي و اروپا نقل مكان كنند . هر ساله بين 700000 تا 900000 مكزيكي زندگي روستايي خود را در مناطق خشك ترك كرده تا به عنوان كارگر مهاجر در ايالت متحده آمريكا مشغول بكار شوند . نيمي ازپنجاه نزاع مسلحانه در سال 1994معلول عوامل زيست محيطي مناطق خشك بوده است .
بيابانزايي پيامد تدريجي جديتري نيز دارد و آن مستعد سازي زمين براي بروز سيل ، شوري خاك، وخامت كيفيت آب، گل و لاي گذاري رودخانه ها ، جويبارها و ذخاير آبي است . روشهاي ناپايدار آبياري مي تواند خشك شدن رودخانه هايي را در پي داشته باشد كه درياچه هاي بزرگ را تغذيه مي كنند .خطوط ساحلي درياچه هاي آرال وچاد بطور بي سابقه اي عقب نشيني داشته اند . تخريب سرزمين همچنين منبع مهم آلودگي مبتني بر سرزمين براي اقيانوسها ،از لحاظ آلوده ساختن رسوبات آنها و آبهايي است كه رودخانه هاي اصلي را مي شويند .

كنوانسيون مبارزه با بيابان زايي (UNCCD )

مسئله بيابانزايي به عنوان موضوعي جهاني بدوا درسال 1977در كنفرانس بيابان زايي در نايروبي – كنيا مورد بحث قرار گرفت .ليكن بدليل عدم حمايتهاي اجرايي و مالي ، تلاشهاي صورت گرفته جهت برخورد با اين معضل ناكام ماند . بنابراين در سال 1992 ، كنفرانس محيط زيست و توسعه سازمان ملل يا به اصطلاح اجلاس ريو شرح كنوانسيون مبارزه با بيابان زايي سازمان ملل رامورد بررسي قرار داد . اين كنوانسيون تنها كنوانسيون بر گرفته از توصيه مستقيم دستور جلسه 21 كنفرانس مي باشد،كه در 17 ژوئن 1994در پاريس تصويب ودر دسامبر 1996 به اجرا گذاشته شده است .و اولين و تنها چارچوب قانونا لازم الاجراي بين المللي است كه به منظور طرح مسئله بيابانزايي تنظيم گرديده است . زيربناي كنوانسيون بر اساس اصول مشاركت ، همكاري و تمركز زدايي تشكيل شده است . . در حال حاضر بيش از 180 كشور متعاهد كنفرانس هستند كه حقيقتا آنرا از لحاظ جهاني قابل دسترس ساخته است .

برنامه هاي عمل و گزارشهاي ملي

برنامه هاي عمل ملي در كانون كنوانسيون قرار دارند وچارچوبي معقول و قانوني براي اجراي آن در سطوح ملي و محلي تشكيل مي دهند . اين برنامه ها به منظور شناسايي عوامل موثر در بيابانزايي و اقدامات عملي لازم در مبارزه با آن و و كاهش اثرات خشكسالي تهيه مي شوند . كنوانسيون خاطر نشان مي سازد كه كشورهاي مبتلا به آنها را شرح و با مشاركت كامل جوامع محلي وتمامي سهامداران علاقمند به اجرا گذارند، ودر يكپارچگي كامل با ديگر برنامه هاي توسعه قراردهند.
علاوه بر اين،كشورهاي متعاهد و ناظران كنفرانس كشورهاي متعاهد را مرتبا در جريان پيشرفتهاي انجام گرفته از اجراي كنوانسيون قرار مي دهند .بر اساس اينگونه گزارشات ملي پيشرفتهاي انجام گرفته طي تشكيل كميته بررسي اجراي كنوانسيون (CRIC)،كه هئيتي وابسته به كنفرانس كشورهاي متعاهد مي باشد و ساليانه برگزار مي شود،ارزيابي و مورد تحليل قرار مي گيرد،تا بهترين روشها شناسايي وكمبود ها و محدوديتها مشخص گردد.

كنفرانس كشورهاي متعاهد(COP)

كنفرانس كشورهاي متعاهد هئيت عالي تصميم گيرنده است . اين هئيت اجراي كنوانسيون را بررسي نموده،تبادل اطلاعات را تسهيل ساخته وبودجه و برنامه هاي فعاليت هئيتهاي وابسته را تصويب مي نمايد، با سازمانهاي بين المللي ، NGOs وديگر كنوانسيونهاي مربوطه همكاري مي نمايد.

كميته علم و تكنولوژي (CST)

اين كميته بر اساس ماده 24كنوانسيون بعنوان هئيتي وابسته به COPتشكيل گرديد.تهيه اطلاعات و ارائه خدمات مشاوره اي در خصوص مطالب تكنولوژيكي و علمي مربوط به بيابانزايي و كاهش اثرات خشكسالي عمده وظايف اين كميته را تشكيل مي دهد.اعضاي آن را نمايندگان دولت تشكيل مي دهند.اين كميته اولويتهاي تحقيقاتي را شناسايي و راههاي تحكيم همكاري ميان محققان را پيشنهاد مي نمايد.كنوانسيون مشوق حمايت از دانش سنتي كه حمايتگر توسعه پايدار است،بوده ضمن اينكه تبادل آخرين داده ها،اطلاعات و تكنولوژي را از طريق CST تسهيل مي نمايد.

كميته بررسي اجراي كنوانسيون بيابانزدايي

اين كميته در سال 2001 توسط COP و به عنوان هئيتي فرعي تشكيل گرديد.وظيفه اين كميته بررسي و تحليل گزارش هاي ارائه شده به COP5 مي باشد كه بيانگر وضعيت اجراي كنوانسيون توسط كشورهاي متعاهد و ناظران با نقطه نظر بهبود بخشي انسجام ،اعمال و كارآيي سياستها و برنامه هايي است كه هدفشان برگرداندن توازن آگرو- اكولوژيكي در اراضي خشك مي باشد.
منبع:http://www.frw.org.ir