واژهشناسی توحید
توحید، از ریشهی «وحد» به معنای یکی گفتن است. در دورهی جدید به معنای یکی کردن نیز به کار میرود. کلمهی وحد – که واژههای واحد، وحید، وَحد (وَحدَهُ، وحدَک، وحدی)، وحدانیت، وحدانی و اَحد (همزه
نویسندگان: گروهی از نویسندگان
توحید، از ریشهی «وحد» به معنای یکی گفتن است. (1) در دورهی جدید به معنای یکی کردن نیز به کار میرود. (2) کلمهی وحد – که واژههای واحد، وحید، وَحد (وَحدَهُ، وحدَک، وحدی)، وحدانیت، وحدانی و اَحد (همزه جانشین واو) از آن اشتقاق یافته – دلالت بر یکی بودن دارد و کاربرد این کلمات برای خدا نیز ناظر به همین معناست. (3)
واژهی توحید در قرآن نیامده اما اشتقاقات مذکور چندینبار و غالباً برای خدا به کار رفته است (وحدَه ششبار فقط برای خدا؛ واحد 23 بار از سیبار به صورت وصف خدا؛ وحید یک بار برای خدا، بنا بر یکی از دو احتمال؛ احمد فقط دو بار – از 53 بار کاربرد آن – برای خدا). (4) در حدیث، علاوه بر این واژهها، واژگان توحید، موحد، وحدانیت، توحُّد، متوحّد، وحدَک، و وحدی، بارها آمده است. (5) طبق احادیث، پیامبر اکرم صلیاللهعلیه و آلهوسلم واژه ی توحید را در اشاره و اقرار به یکتایی خدا و نفی هرگونه شرک، و به طور کلی به معنای تصدیق گزارهی «لاالهالّاالله وحدَه لاشریک له» و مانند آن، به کار بردند. (6) این کاربرد در احادیث امامان نیز وجود دارد. (7) از قرن دوم به اینسو کاربرد واژهی توحید در همین معنا و سپس در اشاره به مجموعهی مباحث مرتبط با وجود و صفات و افعال خدا رایج شد و در احادیث شیعه نیز در همین گسترهی معنایی به کار رفت. (8) بعدها این توسعهی معنایی مبنای تدوین آثاری با عنوان «کتاب التوحید»، به استقلال یا بخشی از یک کتاب جامعحدیثی و غیر آن، گردید. (9) و حتی دانش کلام از آنرو که اساسیترین مبحث آن بحث توحید است، علمالتوحید و گاه علمالتوحید و الصفات نام گرفت. (10) برخی نیز توحید را به منزلهی معرف مسلمانان (اهلالتوحید) به کار بردند، (11) همچنانکه گاه برخی مذاهب کلامی، مثلاً معتزلیان و سَلَفیها، به سبب تبیین خاص از آموزهی توحید یا تأکید بیشتر بر جایگاه نظری آن در مجموعهی باورهای دینی، اهلالتوحید (یا اهلالتوحید و العدل) خوانده شدند. (12) توحید همچنین آموزهی کانونی و عامل شکلگیری جریانها و جنبشهای جدید اجتماعی و سیاسی در جهان اسلام بوده است.
پینوشتها:
1. بیهقی، ج 2، ص 592.
2. ر. ک. لین؛ المعجمالوسیط، ذیل «وحد».
3. ر. ک. راغب اصفهانی؛ ابنفارس؛ ابنمنظور، ذیل «احد» و «وحد».
4. ر. ک. عبدالباقی، ذیل «اَحد» و «وحد».
5. برای نمونه ر. ک. برازش؛ ونسینک، ذیل «وحد».
6. برای نمونه ر. ک. ابنبابویه، ص 20، حدیث 8، ص 22-23، حدیث 15 و 17.
7. برای نمونه ر. ک. همان، ص 42، 90.
8. برای نمونه ر. ک. همان، ص 56- 58، 76-77، 94-98.
9. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «التوحید».
10. برای نمونه ر. ک. تفتازانی، ج 4، ص 6، 11؛ تهانوی، ج 1، ص 22، ج 2، ص 1470؛ عبده، ص 43؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه؛ دائرةالمعارف الاسلامیة، ذیل «التوحید، علم».
11. برای نمونه ر. ک. اشعری، ص 146؛ مفید، ص 51.
12. برای نمونه، ر. ک. شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 57.
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
طارمیراد، حسن؛ [و ... دیگران] (1389)، توحید، ثنویت، تثلیث، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}