توحید در قرآن و تفسیر
تأکید بر یکتایی خدا و نفی صریح و قاطع هرگونه شرک، اصلیترین پیام قرآن شناخته شده است. (1) تحقق تاریخی امت اسلامی نیز، به رغم تکثر آشکار و نسبتاً زیاد آن، بر محور همین باور صورت بسته است. کاربرد حدود 2700 بار واژهی الله (2) به مثابهی کلیدیترین واژه در توحید قرآنی و عبارتهای گوناگونِ متضمن تأکید بر یکتایی خدا، چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی، حاکی از اهمیت بنیادین این اصل در اسلام است.
مفاهیم راجع به یگانگی خدا در قرآن در چند تعبیر، با بسامد زیاد یا کم، آمده است: نفی هر خدایی جز او: لاالهالّهالله (و نیز : الّاهو، الّا انَا، الّا انت) و عبارتهای همارز آن: مامِن الهٍ الّا الله (و نیز : مَن اِلهُ غَیرُ الله، اَغَیرَ الله اَبغیکم الهاً، اَ اِلهُ معاللهِ، ما لَکُم مِن اِلهٍ غیره، ما کان معه مِن الهٍ)؛ یکی بودن خدا: هُوَاللهُ احدٌ (و نیز: انّما هوَ الهٌ واحدٌ، اللهُ الواحدُ، انَّما اللهُ الهٌ واحدٌ)؛ یک خدا برای همگان: اِلهُکم اِلهٌ واحدٌ (و نیز: اِلهُنا و اِلهکم واحدٌ، الهِ الناس)؛ خدای همهی عالَم؛ هوالذی فی السماء اِلهُ و فی الاَرضِ اِلهٌ؛ نکوهش معتقدان به وجود آلِهه یا هر الاهی با الله: اَ اِفکاً الهةً دونَ اللهِ تُریدونَ؛ (3) تأکید بر ضرورت رها کردن اعتقاد به چند خدا: وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ؛ (4) رد قائلان به تثلیث: لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ؛ (5) نفی فرزند از خدا لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ؛ (6) نکوهش دیدگاهی که فرشتگان را دختران خدا میخواند؛ (7) نفی هرگونه مِثل و مانند برای خدا: لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْءٌ. (8) در قرآن این نکته نیز مطرح شده است که پایهی دعوت همهی پیامبران و موضوع اصلی وحی به آنان، اعلان یکتایی خدا بوده است. (9) قرآن از زبان نوح و هود و صالح و شعیب آورده که به قوم خود گفتند: «مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ» (10) و در مقام نکوهش نصارا که چرا عیسی و مادرش را خدا میخوانند، هشدار داده است که در روز رستاخیز، عیسی علیهالسلام از این اعتقاد نصارا بیزای خواهد جست و خواهد گفت همه را به بندگیِ الله دعوت کرده و بدان مأمور بوده است. (11) اهمیت اصل توحید در قرآن چنان است که محتوای اصلی وحیِ پیامبر اسلام را چیزی جز اعلان یکتایی خدا نمیداند (12) و برای رفع هر تلقی غیرتوحیدی نیز اشاره میکند که وحی کننده به همهی انبیا یک خدا (الله) بوده است. (13)
علاوه بر واژهی الله و اله، واژهی «ربّ» نیز در قرآن بیش از هر چیز برای تأکید بر یکتایی خدا، به ویژه در تدبیر عالم، و اختصاص ربوبیت به خدا (14) کاربردی گسترده دارد و مضامینِ پیشگفته در عبارتهایی چون ربّالعالمین (41) بار، ربّ السموات و الارض (دَه بار)، ربّ العرش، ربّ السموات السبع، ربّ المشرق و المغرب، ربّ المشارق، ربّ المشرقین و ربّ المغربین، ربّ کلیّ شیئٍ و ربّالناس (15) طنینانداز نظریهی توحید قرآنی است.
مراد از توحید در قرآن آن است که در عالم فقط یک خدا هست و او همهی عالم را آفریده است و همو این عالَم را تدبیر میکند و همهی انسانها باید او را بندگی کنند. به تعبیر دیگر، یگانگی خدا در قرآن معطوف به چند جنبهی اساسی است: یکی بودن خدا (اصطلاحاً: توحید ذات)، نسبت یکسان همهی موجودات به همان خدا در مقام آفرینش (توحید خالقیت)، اختصاص تدبیر و ادارهی عالم به همان خدا (توحید ربوبیت) و لزوم بندگی و فرمانبری انحصاری همان خدا (توحید عبادت). توحید خالقیت و توحید ربوبیت گاهی زیرعنوان توحید افعالی قرار میگیرد، از آنرو که خلق و تدبیر هر دو از مقولهی تأثیرند و در تعلیم قرآنی فقط یک مؤثر حقیقی و مستقل وجود دارد. (16) دربارهی مراد از توحید عبادت نیز گفته شده است که عبادت مشتمل بر همهی جنبهها و احوال و رفتارهای زندگی (مثلاً تقنین و تشریع، حکومت، اطاعت) است (17) و از این جهت توحید عملی هم خوانده میشود. (18)
ابنتیمیّه (19) و پس از او ابنقیّم جوزیّه (20) مسائل توحید را مشتمل بر دو قسم اصلی دانستهاند: توحید در مقام اعتقاد و توحید در مقام عمل. ابنتیمیّه، گونهی اول را که از آن به توحید قول و رأی تعبیر میکند و شامل اثبات یگانگی خدای خالق و انحصار تدبیر عالم به اوست، توحید الوهی و توحید ربوبی و گونهی دوم را که شامل نفی عبادت غیرخدا و هرگونه رفتار مشرکانه و تقربجویی به خدایان دروغین است، توحید عبادی نامیده که خود حاصل توحیدالوهی است. اما ابنقیّم گونهی اول را توحید معرفت و اثبات و گونهی دوم را توحید طلب و قصد خوانده است. (21) مجلسی (22) نیز برای توحید سه جنبه ذکر کرده است: توحید واجبالوجود، توحید صانع عالم و مدبّر آن، توحید اِله به معنای حقیقتِ شایان عبادت.
پینوشتها:
1. ر. ک. ابنقیّم جوزیّه، 1406، ج 2، ص 259-260: قرآن یکسر دربارهی توحید است.
2. ر. ک. روحانی، ج 2، ص 244- 272.
3. صافّات: 86؛ نیز ر. ک. انعام؛ 91؛ مریم: 81؛ انبیاء: 34؛ یس: 74؛ حجر: 96؛ ق؛ 26؛ مؤمنون: 117.
4. ذاریات: 51؛ نیز ر. ک. نحل: 51؛ قصص: 88؛ اسراء: 22، 129.
5. مائده: 73.
6. اخلاص: 3؛ صافّات: 152؛ نساء: 171؛ انعام: 100-101؛ مریم: 35، 88، 91، 92؛ مؤمنون: 91؛ زخرف: 15، 18؛ بقره: 116؛ یونس: 68؛ اسراء: 111؛ کهف: 4؛ انبیاء: 26؛ فرقان: 2؛ زمر: 4؛ جنّ: 3.
7. ر. ک. نحل: 57؛ صافات: 149؛ اسراء: 140.
8. شوری: 11.
9. ر. ک. انبیاء: 25.
10. اعراف: 59، 65، 73، 85؛ هود: 50، 61، 84.
11. ر. ک. مائده: 116 – 117.
12. ر. ک. کهف: 110؛ انبیاء: 108.
13. شوری: 3.
14. برای نمونه ر. ک. انعام: 164.
15. ر. ک. عبدالباقی، ذیل «ربّ».
16. ر. ک. سبحانی، 1373 ش، ج 2، ص 20-21.
17. همان، ج 2، ص 24 – 25.
18. طباطبائی، ج 4، ص 353.
19. 1420، ج 3، ص 797- 802؛ همو، 1421، ج 1، جزء 1، ص 57-58، ج 1، جزء 2، ص 22.
20. 1406، ج 2، ص 259 – 260.
21. نیز ر. ک. آلشیخ، ص 20-23.
22. ج 3. ص 209.
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
طارمیراد، حسن؛ [و ... دیگران] (1389)، توحید، ثنویت، تثلیث، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}