نویسنده: محسن هادی

 

مقدمه

برقراری حکومت دینی و تمدن الهی همواره و در طول تاریخ از آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت با سختی‌ها، فراز و نشیب‌های فراوان و دشمنی‌های گسترده همراه بوده است، همزمان با سوگند شیطان برای گمراهی انسان، روح طاغوت به فراخور دوران با این سوگند هم‌پیمان می‌شود و تا زمانی که حق و خلیفه حق در زمین حضور دارند این پیمان شوم نیز جاری خواهد بود.
حق مداران و یگانه پرستان عالم به پیروی از پیامبران الهی و امامان معصوم (علیه السلام) برای تحقق حکومت الهی مجاهدت‌های فراوان داشته و دارند، حکومتی بر مبنای عدل و انصاف، رعایت حقوق انسان و دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم، چنین حکومتی هیچ‌گاه مصون از تهدید طاغوت نخواهد بود، طاغوت به ظلم حکم می‌کند و فرمان می‌دهد، خود ظلم می‌کند و برای مقاصد دنیوی و مقام و جاه انسان می‌کشد و خون می‌ریزد و بر ضعیف می‌تازد و مظلوم را مورد استثمار و جبر قرار داده و مدافعان ایشان را برنمی‌تابد و با تمام توان و ساز و برگ بر او یورش فرهنگی، روانی و جنگی می‌برد. چنانچه که فرشتگان در ایام خلقت انسان به خداوند عرضه داشتند: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ ...» (بقره: 30) و آن زمان را به یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین جانشینی در زمین قرار می‌دهم، گفتند آیا موجودی را در زمین قرار می‌دهی که در آن به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خون‌ریزی کند.
در این بین حق‌مداران عالم برای حفاظت از تمامیت خود چه امت، چه سرزمین و چه داشته‌های فرهنگی و تمدنّی‌اش از گزند تهدیدها و آسیب‌های این نبرد با طاغوت، نیازمند علومی برای مقابله با طاغوت و امنیت پایدار حکومت خود هستند، نیازمندی‌ی جبهه حق و باطل به اطلاعات و جمع‌آوری آن در هر برهه‌ای نشان از اهمیت حیاتی اطلاعات می‌دهد، چگونگی دستیابی به آن برای مکتب‌ها و مرام‌هایی که هیچ محدودیت اخلاقی را برای انسان قائل نیستند و مکتب و مرامی که انسان را موجودی متعالی و خلیفه خدا بر زمین می‌داند تفاوتی ماهوی دارد. انسان به عنوان تأمین کننده اطلاعات و فاعل اصلی کار با علم اطلاعات در مکتب حق دارای محدودیت‌ها و شگردهایی است که در مکتب باطل وجود ندارد.
مسأله تحقیق در این مقاله آن است که اساساً منابع و عیون در فقه اطلاعاتی دارای چه جایگاه و کارکردی بوده‌اند و برای چه اهدافی و چگونه به کارگیری می‌شده‌اند؟
به طورکلی منابع فقهی شیعه اعم از قرآن کریم، سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) و احادیث آن بزرگواران گنجینه‌هایی هستند که همواره می‌توان به فراخور روزگار از آن بهره کافی و وافی را گرفت، علم امنیت و اطلاعات که به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی «یک علم پیشرفته است»(1) برای هر حکومتی دارای اهمیّتی راهبردی است، دولت‌ها و حکومت‌ها از هر نوع آن به علم اطلاعات به عنوان یک ابزار تأمین کننده امنیت ملت‌های خود نیازمند هستند.
علوم امنیتی و اطلاعاتی روز دنیا با سه عامل تفکر، منابع دینی و سیاسی غرب و تجربه نگاری تولید شده‌اند که البته با همین سه محور مذکور تولید علم اطلاعات و امنیت اسلامی نیز کاملاً متصور و قابل انجام است و ما در نظام اسلامی به دلیل لزوم رعایت قوانین الهی ناگزیر به تولید علم اطلاعات اسلامی هستیم و در صورت عدم وجود چنین علمی برپایه باورها، محدودیت‌های شرعی و الهی خود ناچار از پذیرش روش‌های موجود بوده که به طور عمده با دیدگاه‌های اومانیستی و مکاتب غربی درهم آمیخته است، هر چند جایگاه تجربه و استفاده از تجربه حتی تجربه‌های کفّار نیز مردود نیست ولی درهم تنیدگی این تجربه‌ها با دیدگاه‌های مکاتب غربی معجونی است که به نظر نمی‌رسد برای تربیت شدگان مکتب اسلام قابل هضم باشد از این‌رو ضرورت تحقیق این مقاله با عدم همخوانی کامل روش‌های علوم اطلاعاتی غربی با روحیه و مرام مسلمانان تبیین می‌گردد، در این مقاله به یکی از بخش‌های مهم علم اطلاعات یعنی منابع انسانی اطلاعاتی تحت عنوان منابع و عیون پرداخته شده است که به دلیل کارآیی منحصر فرد آن، حتی در عصر انفجار اطلاعات و توسعه چشمگیر علوم فنی و الکترونیکی هنوز جایگاه ویژه خود را در فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی حفظ کرده و نخبگان اطلاعاتی دنیا به آن توجه ویژه دارند.
روش تحقیق در این مقاله براساس مطالعه و بررسی مباحث مربوط به اطلاعات و امنیت در آثار و متون فقهی و مطالعه روایت‌های به کارگیری پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) از منابع و عیون اطلاعاتی در دوره‌های مختلف زندگی ایشان بوده است و سعی شده تا منظور و روش اصلی قرآن و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) در امور اطلاعاتی و امنیتی کشف گردد و تا حدّ امکان از گنجاندن مطالب فقهی در چارچوب و قالب اصطلاحات موجود اطلاعاتی پرهیز شده است.

جایگاه و اهمیت منابع و عیون در فقه اطلاعاتی

ایفای این نقش توسط شخص پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر مؤمنان (علیه السلام): چه توصیفی در اهمیت و شأن و جایگاه منابع و عیون از این ‌مهم‌تر که خود پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) هر کدام به فراخور حال و موقعیت، در صحنه‌هایی که می‌بایست منابع و عیون اطلاعاتی ایشان در آن حضور می‌داشتند و کسب اطلاعات می‌کردند خود شخصاً حضور یافته و به جمع‌آوری اطلاعات می‌پرداختند.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر مؤمنان علی (علیه السلام) همواره در موقعیت‌های مختلف اعم از جنگ، نظارت بر کارگزاران، رویارویی اطلاعاتی با دشمنان و غیره از منابع و عیون خود استفاده می‌کردند در مواردی هم خود شخصاً این نقش را ایفا کرده و در صحنه برای جمع‌آوری اطلاعات حضور می‌یافتند. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جریان جنگ بدر و هنگام استقرار سپاه ایشان به همراه یکی از صحابه خود برای جمع‌آوری اطلاعات به اطراف منطقه بدر حرکت کرد تا به پیرمردی از اعراب محلی رسید و از او پرسید:
- از قریش و از محمد چه خبر داری؟
- مرد عرب گفت: من خبری به شما نمی‌دهم تا خود را معرفی کنید.
- پیامبر فرمودند: تو آنچه می‌دانی بگو تا ما هم خودمان را معرفی کنیم.
- مرد عرب گفت: همین!
- پیامبر فرمودند: بلی حتماً
- مرد عرب گفت: به من خبر رسیده که محمد فلان روز از مدینه خارج شده است و اگر این خبر صحیح باشد، او امروز در فلان جا خواهد بود (دقیقاً اردوگاه پیامبر را نشان داد) و من شنیده‌ام که قریش فلان روز مکه را ترک گفته‌اند و اگر این خبر صحیح باشد امروز باید در فلان منطقه باشند. حالا شما بگویید از کجا هستید؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود ما از آب هستیم و با دست به سوی عراق اشاره کرد. پس از آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به اردوگاه خود بازگشت. (مغازی، 1424ق، ج1: 50).
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در امر جمع‌آوری اطلاعات همچون یک منبع و عین اطلاعاتی حرفه‌ای هم نسبت به موقعیت سپاه خود و دشمن و اطلاع قریش از وضعیت استقراری خود مطلع گردید و هم پوشش خود را در جمع‌آوری اطلاعات حفظ کرد آنجا که فرمود ما از اهل آب هستیم که یکی از اسامی عراق در زمان محلی و بومی اعراب است و هم اشاره به خلقت انسان از آب دارد که در آیات قرآن به آن اشاره شده است.
گروهی از قوم بنی ضبّه که دچار نوعی مرض بودند، خدمت رسول خدا رسیدند، آن حضرت به آن‌ها فرمود نزد من اقامت کنید تا پس از بهبودی شما را با یک گروه رزمی اعزام کنم، آن‌ها گفتند ما را بیرون از مدینه بفرست، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز آنان را به محل نگهداری شتران بیت المال فرستاد که از بول و شیر آنان استفاده می‌کردند همین که بهبودی یافتند، سه نفر از شتربانان را کشته و متواری شدند. این خبر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و ایشان حضرت علی (علیه السلام) را به سوی آنان روانه کرد. آنان در بیابانی نزدیک یمن گم شده بودند و توانایی خروج از آنجا را نداشتند. حضرت علی (علیه السلام) (با بررسی و ردیابی) آن‌ها را اسیر کرده نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد. در همین جا آیه‌ای نازل شد که در آن مجازات محاربان مسلح بیان شده بود و برحسب آن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن‌ها را به سزای عمل ننگین خود رساند. در واقع امیر مؤمنان علی (علیه السلام) به عنوان منبع و عین پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) با کارکرد کشف و شناسایی مجرمان و ردگیری ایشان ایفای نقش کرده که حاکی از اهمیت و شأن منابع و عیون در فقه اطلاعاتی می‌باشد.
در بیشتر سازمان‌های اطلاعاتی دنیا و می‌توان گفت نزدیک به همه آن‌ها اهمیت و ارزش منابع اطلاعاتی انسانی با انگیزه همکاری اعتقادی، ملی و ایدئولوژیکی روشن و مشخص است، همه سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی جهان با اولویت قرار دادن نشان منابع اطلاعاتی با گرایش‌های مذهبی، فکری و ملی به دنبال افرادی هستند که از روی دلسوزی، علاقه، عشق به ارزش‌ها و پایبندی به اصول انسانی در راستای اصلاح و یا کمک به جامعه بشری هستند، جایگاه و ارزش چنین منابعی بر هیچ کس پوشیده نیست امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در فرازی بسیار زیبا با خطاب قرار دادن چند لقب ویژه به یکی از منابع و عیونی که از روی همین انگیزه دلسوزی و اصلاح به ایشان گزارشی را می‌دهد اهمیت و شأن چنین عیوبی را برای همیشه تاریخ به شیعیان و کسانی که در سایه حکومت اسلامی زندگی می‌کنند روشن می‌سازد. عبدالله بن عباس فرماندار بصره بود، این مسئول حکومتی مبالغی از بودجه بیت المال را به نفع خود مصرف کرده و با پنهان کاری، سندی از آن باقی نگذاشته بود، قائم مقام وی ابوالاسود که از یاران امیرالمؤمنان (علیه السلام) و از نخبگان اصحاب بود با شک و تردید از اینکه آیا مجاز است که خبر این فساد مالی را به حضرت امیر گزارش کند یا خیر، نامه‌ای خطاب به آن حضرت نگاشت و در ابتدای آن، مقدمه‌ای برای توجیه این عمل خود ذکر کرد و حضرت را به عدالت و دقت در بیت المال و حساسیت در مورد آن ستود و نوشت: «من نتوانستم این مسأله را از شما کتمان کنم ولی نمی‌دانم نظر شما در مورد این گزارش چیست؟ امام (علیه السلام) در پاسخ بعد از حمد و ستایش خداوند به نامه او چنین پاسخ دادند:
«از کسی مانند تو جز خیرخواهی برای امام و امت انتظاری نمی‌رود، ادای امانت و راهنمایی به حق، شأن چون تویی است من به عبدالله بن عباس توبیخ نامه‌ای در مورد آنچه گزارش کردی نوشتم، اما نگذاشته‌ام او آگاه گردد که تو این خبر را به من رسانده‌ای؛ بنابراین هیچ‌گاه از چنین گزارش‌های سازنده‌ای خودداری نکن، چرا که تو سزاوار چنین خدماتی هستی و این کار بر تو واجب است». (یعقوبی، 1374، ج2: 205).
از این روایت و متن پاسخ امیر المؤمنین (علیه السلام) می‌توان صفات و جایگاه منابع و عیون را در دیدگاه امام علی (علیه السلام) این‌گونه یافت که:
منابع و عیون خیرخواهانی برای امام و امت خویش هستند.
راهنمایان به حق می‌باشند و کسی که راهنمای به حق است خود نیز در مسیر حق گام برداشته و حق مدار است.
کسانی که ادای امانت می‌کنند.
خدمتگذارانی با حق واجب برای گزارش‌دهی و خبررسانی، که به واسطه حق مدار بودن و امانتداری ایشان گزارش‌دهی در راستای اصلاح جامعه اسلامی و امنیت امت اسلامی بر ایشان فرض است.
امیر المؤمنین علی (علیه السلام) با القابی که به ابوالاسود می‌دهد جایگاه و شأن عیونی که با انگیزه الهی، شرعی و از روی دلسوزی و برای اصلاح گزارش می‌دهند را از دیگر عیون متمایز می‌نمایند.
شریان‌های حیاتی اشراف اطلاعاتی: حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به دو تن از منابع و عیون اطلاعاتی خود این چنین می‌نویسد که: «وَ لیَکُن عِندی فی کُلَّ یَومِ خَبَرَکُما وَ رَسُولُ مِن قِبَلِکُما» هر روز باید اخبار شما به دست من برسد و فرستاده‌ای از سوی شما برای اطلاع‌رسانی اعزام شود.
ارتباط روزانه با منابع و عیون اطلاعاتی برای کسب اطلاعات در برهه‌ای از تاریخ که برقراری ارتباط به واسطه عدم ابزار و بسترهای ارتباطی بسیار مشکل بوده است حاکی از نقش و اهمیت منابع و عیون داشته و دستور امام علی (علیه السلام) به ارتباط مستمر ایشان با مرکز امامت را می‌توان به نقش شریان‌های خون در بدن انسان برای ادامه حیات تشبیه کرد.

منابع و عیون در فقه اطلاعاتی دارای چه کارکردهایی بوده‌اند؟

1. جمع‌آوری اطلاعات در راستای امنیت پایدار

در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و به طور خاص امیر مومنان علی (علیه السلام) منابع و عیون در راستای حفظ نظام اسلامی و امنیت پایدار جامعه نقش مهمی را ایفاء می‌نمودند، کارکرد منابع و عیون در راستای برقراری امنیت پایدار بیش از همه در زمان امیر مومنان (علیه السلام) ظهور و بروز داشت و در زمان فرزندان آن امام همام به دلیل عدم برقراری نظام اسلامی و حتی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به دلیل مواجه با جنگ‌ها و توطئه‌های کفار و منافقین زیاد مورد توجه نبوده است.
کارکرد منابع و عیون در تحقق امنیت پایدار تا حد زیادی به روش عملکردی حضرت علی (علیه السلام) وابسته بود به این مفهوم که آن حضرت با بارور کردن روحیه گزارش‌دهی اطلاعاتی براساس انگیزه اعتقادی، مذهبی و ملی در بین عموم مردم و استفاده از ظرفیت امت اسلامی در برپایی بسیج اطلاعاتی سعی بر «عین» کردن عموم مسلمانان برای دستگاه حکومتی داشت و با تشویق‌ها، عبارت‌های تحسین کننده و پیگیری گزارش‌های مردمی که به طور غالب از روی انگیزه اعتقادی و شرعی و تعهد انسانی ارائه می‌گشت (و در واقع پیگیری پاسخی روانی بود به انگیزه دینی و دلسوزی منابع و عیون) به ترویج این فرهنگ در بین مردم می‌پرداخت.
همسر عباس بن عبدالمطلب، به نام امّ فضل دختر حارث، آن‌گاه که در مکه از شکل‌گیری یک توطئه بر ضد حکومت امیر مؤمنان (علیه السلام) آگاه می‌گردد با مکاتبه‌ای به محضر آن بزرگوار، ایشان را در جریان حوادث آن روز قرار داده و می‌نویسد: «طلحه و زبیر و عایشه، برای فتنه انگیزی مکه را به مقصد بصره ترک کرده‌اند و مردم را به جنگ با تو فرا می‌خوانند. او نامه‌اش را به مردی عاقل و خوش‌سخن سپرد و به او سفارش کرد که در هر منزلی گوسفندی ذبح کند و آن را بین اطرافیان و ره‌گذران تقسیم نماید سپس صد دینار نیز به او داد و گفت: هرچه می‌توانی سریع‌تر خود را به علی بن ابی طالب (علیه السلام) برسان و نامه مرا به او تقدیم کنم، او در اسرع وقت امیر مؤمنان (علیه السلام) را از این توطئه آگاه کرد. (الفتوح، ج285: 2و286).
هیثم بن السود خود از سپاهیان معاویه بود، ولی همسرش اخبار را می‌نوشت و به گردن اسب می‌آویخت و برای حضرت علی (علیه السلام) می‌فرستاد. (مجلسی، 1363، ج3، ص277).
حضرت امام خمینی (رحمه الله)، نیز با الهام از همین روش امیر مؤمنان (علیه السلام) خطاب به مردم فرمودند: «من به حسب تکلیف شرعی به همه ملت عرض می‌کنم که هر منزلی این دو سه منزلی که اطراف خانه خودش است نظر بکند ببیند چه جور می‌گذرد در سرتاسر ملت، وقتی مملکت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملکت شما عمل می‌کنند خودتان باید این مسائل را حل بکنید و ننشینید که دولت بکند، دولت همچو قدرتی الان ندارد که همه در سرتاسر کشور اطلاعات داشته باشند، خود شما باید جمعیت اطلاعاتی و گروه اطلاعاتی باشید».
از جمله عوامل مهم اصلاح و پیشرفت جامعه و برافتادن زمینه‌های منکرات و فساد در هر جامعه‌ای، مشارکت و احساس مسئولیت، تعهد و نظارت عمومی و در صحنه بودن مردم در همه زمینه‌هاست.
در جامعه اسلامی همه مسئولیت دارند و بی‌تفاوتی در هیچ زمینه‌ای از کسی پذیرفته نیست، زیرا در برابر حفظ حکومت اسلامی همه وظیفه دارند، مردم باید در هر موضوعی که نسبت به کیان نظام اسلامی احساس خطر نمودند مراتب را به مسئولان گزارش دهند. موضوع اطلاعات و اطلاع‌رسانی باید همگانی شده و امت اسلامی همه باید نیروهای اطلاعاتی باشند، چرا که یک حکومت هر اندازه کادر و نیروی اطلاعاتی داشته باشد باز بسیاری از مسائل پوشیده می‌ماند و مردم که در همه جا حضور دارند در هر زمان می‌توانند این نقش را به خوبی ایفا کنند.
در زمان حکومت امیر مومنان (علیه السلام) شخصی از شرب خمر دو نفر از افراد سرشناس در اولین روز ماه مبارک رمضان با خبر می‌شود و بی‌درنگ خدمت آن حضرت شرفیاب شده و مسأله را گزارش می‌کند. (رضوان‌طلب، 1386: 145).

2. کشف، شناسایی و اقدام

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شناسایی منافقین مکه طی یک مأموریت کتبی عتاب بن اسید را بر این کار گماشت، عتاب در تبیین مأموریت خود خطاب به اهل مکه چنین می‌گوید: ای اهل مکه به درستی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا همچون بارقه‌ای که منافقین را می‌سوزاند و برای مومنان مایه‌ی برکت و رحمت است بر شما گماشت و من به خوبی شما و منافقانی را که بین شما هستند می‌شناسم. (مجلسی، 1363، ج2: 122).
حضرت علی (علیه السلام) درباره فرار یکی از مجرمان سیاسی به نام «خریت بن راشد» و همراهانش ضمن صدور دستوری به کلیه کارگزاران و عیون خود برای شناسایی وی که به طور احتمالی به سوی بصره حرکت کرده بود به زیادبن خصفه می‌نویسد:
«من به شما دستور دادم که به منطقه دیر ابوموسی عزیمت کنی تا دستور من به شما برسد و این (ابهام) به این دلیل است که به یکی از شهرهای بین بصره و کوفه رفته‌اند. پس آنان را تعقیب کن، چرا که آنان یک مرد مسلمان بصری را در حال نماز کشته‌اند. پس آنگاه که به آنان دست یافتی، آنان را نزد من بیاور و اگر قبول نکردند، با آن‌ها درگیر شو و از خداوند کمک بگیر، زیرا آنان از حق دوری گزیده و به خون‌ریزی و ایجاد ناامنی پرداخته‌اند. (ابن ابی الحدید، 1380، ج3: 132).
حضرت علی (علیه السلام) در مورد گزارشی درباره یکی از کارگزاران که اموال بیت المال را بی‌پروا بین دوستان خود تقسیم کرده بود می‌نویسد:
«به من گزارشی رسیده که تأیید آن برایم دشوار است، چرا که در این گزارش آمده که تو بیت المال مسلمین را صرف دوستان و همراهان و ستایش‌گران و قصیده‌سرایان می‌کنی، همان‌گونه که گردو را تقسیم می‌کنند، پس به آن کس که دانه را شکافت و انسان را آفرید به زودی یک گروه (برای کشف حقیقت) اعزام خواهم کرد و یک بررسی همه جانبه انجام می‌دهم و اگر آنچه گفته شده درست باشد، برخورد سختی با تو خواهم داشت. (یعقوبی، 1374، ج2: 204).
مأموریت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در شناسایی مجرمین قوم بنی ضبّه که به امیر مومنان علی (علیه السلام) سپرد و ایشان هم با ردیابی و کشف مسیر فرار، ایشان را شناسایی و دستگیر نموده و به خدمت رسول خدا آوردند.
سیستم اطلاعاتی باید به شناسایی و مراقبت از جاسوسان دشمن بپردازد تا بتواند در موقع مناسب به اقدام پیشگیرانه دست بزند، در حکومت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز کفار می‌کوشیدند با اعزام جاسوس به درون پایگاه حکومتی آن حضرت، اطلاعات مربوط به حکومت اسلامی را کشف کنند، اما هوشیاری به موقع آن حضرت موجب خنثی‌سازی فعالیت آنان می‌شد جاسوسی که نقشه عملیاتی فتح مکه را برای کفار قریش می‌برد با شناسایی و تعقیب نیروهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستگیر شد و نقشه عملیات او کشف گردید. (رضوانطلب، 1386: 211).
زنی از اهل مکه دو سال پس از جنگ بدر نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه آمد حضرت به او فرمود آیا به صفت مسلمان به مدینه آمده‌ای؟ زن گفت: خیر، پیامبر فرمود آیا به صفت مهاجر به این شهر آمده‌ای؟ زن گفت: خیر، پیامبر فرمود چه عاملی تو را بدین جا کشاند؟ زن گفت از بستگانم هیچ کس نمانده است و نیاز مالی مرا وادار کرد که برای تهیه پول و لباس نزد شما بیایم، از آنجایی که این زن سابقه خوبی نداشت و به عنوان مغنّیه و نوازنده اشتهار داشت حضرت از او پرسید جوانان مکه چه شدند؟ زن گفت پس از واقعه بدر کسی به سراغ من نیامد. حضرت به فرزندان عبدالمطلب دستور داد تا او را از نظر مالی تأمین کنند این در حالی بود که پیامبر در حال تدارک حمله به کفار مکه بود در این میان حاطب بن ابی بلتعه نزد این زن آمد و به او بیست دینار و لباسی فاخر داد و نامه‌ای را که حاوی گزارش حمله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه بود به او سپرد تا به اهل مکه برساند، جبرئیل گزارش این خیانت (خیانت حاطب بن ابی بلتعه) را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داد و ایشان یک گروه هفت نفری را به سرپرستی علی (علیه السلام) برای شناسایی و خنثی سازی اعزام نمود و فرمود: «در فلان منزل به او خواهید رسید» گروه برای اقدام تجهیز شد و در همان مکانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بودند به زن رسیدند، آن‌ها به او گفتند نامه کجاست؟ او به خدا قسم یاد کرد که نامه‌ای همراه او نیست! او را به نقطه‌ای هدایت کردند و تمامی وسایل او را بازرسی کردند اما نامه را نیافتند همین که می‌خواستند برگردند حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «به خداوند سوگند پیامبر به ما دروغ نگفت و ما هم گفته آن حضرت را تکذیب نمی‌کنیم» سپس شمشیر کشید و خطاب به آن زن فرمود: «نامه را بده وگرنه گردنت را با شمشیر می‌زنم» زن آن‌گاه که تهدید را جدی یافت نامه را از میان موهای سرش بیرون کشید و به مأموران داد آن‌ها نیز به سرعت نامه را خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند. (طبرسی، 1379، ج9: 269).
در قصص قرآنی در داستان زیبای حضرت موسی (علیه السلام) داریم که هنگامی که فرعون در جلسه مشورتی با نزدیکان خود تصمیم به قتل موسی (علیه السلام) گرفت و حکم آن را صادر کرد منبع و عین آن حضرت ایشان را از تصمیم فرعون آگاه ساخت و همین خبر موجب شد تا توطئه قتل ایشان خنثی گردد: «وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ‌». (قصص: 20).
و مردی از دورترین نقطه شهر (مرکز استقرار فرعونیان) شتابان (به سوی او) آمد و گفت: ای موسی همانا سران قوم در مورد تو مشورت می‌کنند تا تو را بکشند پس (سریع از اینجا) خارج شو، همان که من از خیرخواهان و دلسوزان تو هستم.

3. واپایش

در فتح مکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حذیفه دستور داد که پشت سنگی پنهان شود و افرادی را که از سپاه خودی به سوی دشمنان مخفیانه تردد می‌کنند واپایش و رصد نماید. (مجلسی، 1363، ج229: 21).
واپایش ترددها و در واقع ترافیک تحرک‌های عمومی برای سوژه زنی و رصد دشمن و بیگانگان که با دستور امیر مؤمنان علی (علیه السلام) انجام می‌شد، ایشان در شرایطی که منافقین و دشمنان خارجی و داخلی علیه حکومت آن حضرت تلاش می‌کردند بر دروازه‌های کوفه افرادی را گماشت که اسامی همه کسانی که تردد می‌کنند، ثبت کنند و لیست آن را به شخص امیر مومنان (علیه السلام) ارائه دهند.
جمع‌آوری اطلاعات با رویکرد نفوذ: منابع و عیون با رویکرد جمع‌آوری اطلاعات در سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) و فقه اطلاعاتی (براساس تحقیق) این مقاله با اهداف ذیل صورت می‌گرفته است:

بررسی وضعیت عمومی و آمادگی دشمن:

در جریان جنگ احد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حباب بن منذر را برای بررسی اردوگاه ابوسفیان فرستاد و او تمام آنچه را می‌بایست زیر نظر بگیرد بررسی کرد و به مرکز فرماندهی سپاه اسلام برگشت و گزارشی از امکانات و ساز و برگی که دشمن تهیه دیده بود، ارائه کرد آن حضرت فرمود: «آیا شترهای سرپوشیده (هودج) هم در بین وسائط نقلیه‌ی آنان دیده می‌شد؟ او عرض کرد: بلی زنان هم در میان آنان بودند که همراه خود وسایل پایکوبی و موسیقی داشتند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «می‌خواهند از آنان برای تشویق و تحریک سپاهیان به جنگ استفاده کنند». (رضوانطلب، 1386: 119).
ارتباط ضحّاک بن سفیان پرچمدار بنی سلیم در سپاه معاویه که از محبین امیر مومنان علی (علیه السلام) بود و به عنوان عین و منبع اطلاعاتی اخبار سپاه معاویه را از طریق عبدالله ابن طفیل عامری برای امیر المؤمنین (علیه السلام) ارسال می‌کرد که از جمله می‌توان به گزارش تخریب روحیه شامیان و سپاه معاویه بعد از خبر اعلام احمله امیر المومنین (علیه السلام) به ایشان اشاره کرد خبری به سپاه معاویه رسیده بود. مبنی بر اینکه علی (علیه السلام) فردا پگاه بر معاویه خواهیم تاخت و کار او را یکسره خواهد کرد از این‌رو این خبر روحیه سپاه معاویه را در هم ریخته بود و خبر این درهم ریختگی توسط ضحّاک بن سفیان ارسال شد.

اشراف اطلاعاتی و کسب اخبار مربوط به راهبردها و اهداف دشمن:

گماردن علی بن یقطین در دربار هارون توسط امام موسی بن جعفر (علیه السلام) برای اشراف اطلاعاتی بر تحرک و اقدام‌های هارون نمونه‌ای دیگر از کاربرد منابع و عیون در راستای اشراف اطلاعاتی بر دشمنان ا ست، علی بن یقطین نامه‌ای نوشت به حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) که من ناراحتم از کار کردن برای سلطان- چون وزیر هارون بود- اگر اجازه می‌دهد از این کار فرار کنم جواب رسید که تو اجازه نداری دست از کار آن‌ها بکشی، از خدا بپرهیز. (نوری، 1319، ج17: 198).
موسی بن مهدی (از حاکمان ظالم عباسی در غیاب امام موسی بن جعفر (علیه السلام) آن حضرت را تهدید به قتل کرد و) گفت: خدا مرا بکشد اگر موسی بن جعفر (علیه السلام) را زنده بگذارم. علی بن یقطین این حکایت و صورت واقعه را نوشت و برای امام موسی کاظم (علیه السلام) فرستاد پس چون نامه او به آن حضرت رسید و صبح گردید، آن حضرت اهل بیت و شیعیان خود را حاضر نمود و همگی را از مضمون نامه مطلع گردانید و فرمود که چه مصلحت می‌دانید و رأی شما در این باب چیست؟ پس همگی گفتند که خدای تعالی حال تو را و ما را اصلاح کند، چنین صلاح می‌دانیم که خود را از این جبار لعین دور سازی و پنهان نمایی پس به درستی که از شرّ او و دشمنی او و خشم او ایمن نمی‌توان بود خصوصاً آنکه شما و ما را تهدید نموده است، پس حضرت امام کاظم (علیه السلام) تبسّم فرمود و ... (نوری، 1319، ج8: 347).
علی بن ابراهیم در تفسیرش در حدیثی از جنگ خندق چنین نقل می‌کند: «پیامبر اعظم حذیفه فرزند نعمان را که در نزدیکی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) بود صدا زد اما او پاسخی نداد، سپس حضرت دوباره او را صدا زد و او پاسخی نداد و مرتبه سوم حضرت او را صدا زد و او پاسخ داد: «بله ای رسول خدا» پیامبر فرمودند من تو را صدا زدم و تو پاسخ من را ندادی چرا؟ او پاسخ داد ای رسول خدا پدر و مادرم فدایت باد به خاطر ترس، سرما و گرسنگی بود که جواب شما را ندادم. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود برو در میان این مردم و راجع به آن‌ها برای من اطلاعات بیاور، با هیچ کس حرف نزن تا اینکه به نزد من برگردی، خداوند به من خبر داده است که بادی را برای قریش فرستاده است و آن‌ها در حال شکستند.
حذیفه می‌گوید: «من رفتم اما از سرما دندان‌هایم به هم می‌فشرد، به خدا قسم که وقتی از خندق فاصله گرفتم سرمای من به گرما بدل شد گویا اینکه من در گرمای آفتاب بودم، من به سمت خیمه‌گاه بزرگی به راه افتادم که ناگاه آتش مهیبی به چشمم خورد و دیدم که آن چادرها در آتش می‌سوزند، در یکی از چادرها ابوسفیان را دیدم که بیضه و آلتش را بر روی آتش قرار داده تا از شدت سرمایی که بدنش را می‌لرزاند کاسته شود و با مردم خود چنین می‌گوید: «ای مردم اگر به گمان محمد ما با هل آسمان در جنگیم، ما تحمل جنگ با آنان را نداریم اما اگر با مردم زمین در جنگ و ستیزیم می‌توانیم با آن‌ها بجنگیم، سپس او ادامه داد و گفت هر یک از شما اطراف و کنار دستی خود را زیر نظر داشته باشد تا مبادا جاسوسی از محمد در میان ما باشد. حذیفه می‌گوید من پیش‌دستی کردم و به کسی که در سمت راست من بود گفتم که تو کیستی؟ او پاسخ داد: من عمروبن عاص هستم، سپس به کسی که در سمت چپم قرار داشت گفتم: تو کیستی؟ و او پاسخ داد: من معاویه‌ام من به این علت چنین کردم تا کسی از من نپرسد که تو کیستی؟ (مجلسی، 1363، ج20: 131و 230و 208).
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ احد امیر مومنان (علیه السلام) و حباب بن منذر و برخی دیگر به طور جداگانه برای جمع‌آوری اطلاعات به درون سپاه مشرکان فرستاده شدند (مغازی، ج1: 207). در همین نبرد و در مرحله دیگری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انس و مونس را به سراغ نیروهای قریش فرستادند آنان با نهایت زیرکی در مقداری از مسیر همراه نیروهای قریش و به عنوان یکی از آنان راه را طی کردند تا به منزلی رسیدند و آنجا از قریش جدا شدند و اخبار را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رساندند. (مغازی، ج1: 206). در غزوه حنین این وظیفه به ابن ابی حدرد اسلمی محول شد، ابن ابی حدرد گوید:
«وقتی به اردوگاه دشمن قدم نهادم، دیدم فرمانده آنان در جلسه توجیهی با روسای قبایل، آنان را این‌گونه مورد خطاب قرار می‌داد، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) تاکنون با کسی جنگ بدان معنا نداشته است و همواره با مردمی که ناآشنا به فنون جنگی بوده‌اند روبرو گردیده و بدین جهت بر آنان پیروز گشته است، شما صبح‌گاهان صفوف خود را منظم کنید و در یک آرامش رسمی، زنان و فرزندان خود را پشت سر قرار دهید و آغازگر حمله باشید و غلاف شمشیرهای خود را بشکنید و یکباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیست هزار شمشیر آخته روبرو سازید و یکباره یورش برید و بدانید که پیروزی از آن کسی است که به شکل تهاجمی (آفندی) حمله را آغاز نماید.
این مأمور نفوذی سریع گزارش را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رساند. (مغازی، ج2: 893)، (سیره ابن‌هشام، ج4: 84). در غزوه بنی مصطلق، بریده بن حصیب اسلمی از عهده مأموریت نفوذ به درون سپاه دشمن برآمد. (مغازی، 1424ق، ج2: 190).
حضرت علی (علیه السلام) برای جمع‌آوری اطلاعات از دستگاه طاغوتی معاویه، افراد نفوذی داشت که از درون کاخ حکومتی او با حضرت مکاتبه داشتند و اخبار سرّی وی را برای امام گزارش می‌کردند. (ابن اعثم کوفی، 1411، ج3: 127).
همسر یکی از سپاهیان معاویه به نام هیثم بن اسود پس از جمع‌آوری اطلاعات دربار معاویه و ثبت آن، اخبار را به گردن اسبی می‌بست و برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ارسال می‌کرد. (بحارالانوار، ج8: 474).

4. بسترسازی برای استراق سمع

گوش نشستن و شنود سخن افراد، به خودی خود امری غیراخلاقی و مذموم است زیرا به استواری نظام جامعه و تفاهم و صمیمیّت بین انسان‌ها لطمه وارد می‌سازد، اما اگر اتهام و جرمی پدید آمد که مهار نمودن آن برای حفظ نظم و نظام جامعه ضرورت داشت این عمل نیز ضروری خواهد بود. (اطلاعات در اسلام: 141). قرآن کریم با نقل سخن حضرت سلیمان (علیه السلام) و تأیید شیوه‌ای که آن حضرت به هدهد آموخت تا پس از عرضه‌ی نامه‌ی حضرتش به ملکه سبا در گوشه‌ای دور از آنان به شنیدن سخنانش بپردازد بسترسازی منابع و عیون را در جمع‌آوری اطلاعات به این سبک تجویز می‌نماید. (سوره نحل: 28).
مردی از یاران امام سجاد (علیه السلام) به محضر آن بزرگوار شرفیاب شد و عرض کرد: «یابن رسول الله ، فلان کنیز شما به جدتان امیر مومنان علی (علیه السلام) ناسزا می‌گوید و اگر مایلید می‌توانم شرایطی را فراهم کنم که با گوش خود این سخنان را از وی بشنوید، حضرت فرمود آری مایلم، او به امام عرض کرد فردا همچون سایر روزها از منزل خارج شوید ولی بلافاصله به خانه برگردید و در گوشه‌ای پنهان شوید (تا من او را به سخن وادارم) فردای آن روز امام علی (علیه السلام) در گوشه‌ای پنهان شد و آن مرد با کنیز وارد گفت‌وگو شد و آن زن هم بی‌پروا به ناسزاگویی پرداخت و آنگاه که امام (علیه السلام) این موارد را دید او را رها کرد. (حرّ عاملی، 1423ق، ج14: 425).

5. نظارت بر کارگزاران

بررسی کارایی عملکرد کارگزاران:

براساس گزارش یکی از منابع و عیون امیر المؤمنین (علیه السلام) مبنی بر عدم قاطعیت کمیل بن زیاد در خصوص مقابله با فتنه‌گران و توطئه‌گران ایشان طی یک نامه سرزنش‌آمیز به کمیل می‌فرماید: «تو خود را پلی برای کسانی قرار داده‌ای که قصد شبیخون و توطئه دارند». (نهج البلاغه، نامه45).

بررسی اخلاق مدیریتی کارگزاران:

امام علی (علیه السلام) طی نامه‌ای به عبدالله بن عباس فرماندار بصره ضمن آگاه کردن وی از روحیات بصریان چنین یادآور می‌شود: به من گزارش داده‌اند که تو با قبیله بنی تمیم بد رفتار کرده‌ای. سپس می‌فرمایند: خدمت کردن به چنین مردی نزد خداوند متعال حسنه محسوب شده و بی‌تفاوتی نسبت به آنان موجب سنگینی بار گناه ما خواهد بود. (نهج البلاغه، نامه40).
امام در پی گزارش مردمی از اخلاق مدیریتی یکی از کارگزارانش به وی می‌نویسد: «کشاورزان منطقه‌ات شکایت بدرفتاری تو را نزد من آورده‌اند و من تحقیق کرده و دریافتم که تو نباید به آنان بسیار نزدیک شوی، زیرا اینان مشرکند و نیز زیاد از آنان دور نباشی، زیرا هم‌پیمانان تو هستند پس با آنان در عین ملایمت با قاطعیت رفتار کن». (همان نامه، 19).
امام علی (علیه السلام) خطاب به کارگزار دیگری می‌فرمایند: «به من گزارش شده که تو انسان متکّبر و پرخوری هستی و غذاهای رنگارنگ صرف می‌کنی، روی منبر سخن نیکان را بر زبان می‌آوری و آنگاه که از منبر فرود می‌آیی، عمل بی‌پروایان را پیشه می‌کنی اگر این گزارش‌ها صحیح باشد، به خودت ضرر زده‌ای! (یعقوبی، 1374، ج2: 202).

نظارت بر تخلفات:

امام علی (علیه السلام) به مصقله بن هبیره کارگزار یکی از شهرهای پارس می‌نویسد: «به من گزارشی رسیده که اگر درست باشد، تو واقعاً خدایت را خشمگین و پیشوایت را ناراحت کرده‌ای براساس این گزارش تو بیت‌المالی را که مسلمانان با شمشیر و اهدای خون به دست آورده‌اند در بین خویشاوندان خود تقسیم کرده‌ای. (نهج البلاغه، نامه43).
همچنین امام علی (علیه السلام) در نامه‌ای خطاب به شریح بن حارث که سمت قضاوت را به عهده داشت می‌نویسد به من گزارش داده‌اند که خانه‌ای به هشتاد دینار خریده‌ای، برایش سندی تنظیم کرده و شاهدانی گرفته‌ای! (آیا این گزارش صحیح است؟!)... مواظب باش که آن را از غیر مال خودت نخریده باشی که در این صورت در دنیا و آخرت ضرر کرده‌ای. (نهج البلاغه، نامه3).

تشویق اقدامات مثبت:

امام علی (علیه السلام) در راستای رصد اقدامات مثبت و ارزشی کارگزاران خویش از منابع و عیون بهره می‌گرفته است تا پس از اخذ گزارش‌هایی با موضوع مذکور بتواند ایشان را مورد تشویق قرار دهد. امام (علیه السلام) در نامه‌ای به سعدبن مسعود فرماندار مدائن می‌نویسد: أما بَعدُ، فإنَّکَ قَد ادَّیتَ خَراجَکَ و أطعتَ رَبَّکَ وَ أرضیتَ إمامَکَ، فِعلَ المُبِّرِ التَّقِی النَّجیِبِ، فَغَفرَ اللهُ ذَنبَکَ وَ تَقبَّلَ سَعیَکَ وَ حَسَّن مَآبَکَ. (یعقوبی، 1374، ج2: 202).
همانا تو به شیوه‌ی انسان‌های نیکوکار پرهیزکار ستوده رفتار، خراجت را پرداخته و پروردگارت را اطاعت کرده و امامت را خشنود ساخته‌ای، پس خدا گناهانت را بیامرزد و کوششت را بپذیرد و فرجامت را نیکو کند.
همچنین امام برای دلجویی و روحیه به کارگزاران و برای ارتقای توان روحی کارگزاران و فرماندهان سپاهش ایشان را در لغزش‌گاه‌های حساس مورد رصد قرار داده و با کسب اخبار از منابع و عیون در این لحظه‌های خاص به پشتیبانی معنوی و انگیزشی ایشان اقدام می‌نمودند.
پس از اینکه گزارشی در خصوص خیانت برخی سربازان فرماندار مدینه به دست حضرت رسید ایشان طی نامه‌ای به فرماندار مدینه از وی دلجویی نموده و از افسوس خوردن در این خصوص او را بر حذر می‌دارد. (رضوانطلب، 1386: 85).

حسابرسی مالی:

خیانت یکی از کارگزاران امام علی (علیه السلام) در خصوص مسائل مالی به حضرت گزارش می‌رسد و ایشان طی نامه‌ای به این کارگزار می‌نویسند: «به من گزارشی در مورد تو رسیده است که اگر آن را انجام داده باشی، خدایت را به خشم آورده‌ای و امام خویش را نافرمانی کرده‌ای و به امانت خدا خیانت نموده‌ای... پس گزارش مالی خود را برایم ارسال کن و بدان که حسابرسی خداوند مهم‌تر از حسابرسی مردم است. (نهج البلاغه، نامه40).

پیشگیری و ارشاد امنیتی:

امام علی (علیه السلام) وقتی که از طریق منابع و عیون خود متوجه شد که معاویه می‌خواهد یکی از کارگزارانش را بفریبد و به خود ملحق کند نامه‌ای به او نگاشت و وی را نسبت به توطئه معاویه هشیار کرد و بر حذر داشت. (رضوانطلب، 1386: 85).

شیوه سازماندهی منابع و عیون در فقه اطلاعاتی چگونه است؟

1. تیم‌های اطلاعاتی

گاه برای کشف یک توطئه و انجام مأموریت‌ اطلاعاتی، توان افراد مختلف به طور دسته جمعی کاربرد دارد و مأموریت باید به شکلی تیمی انجام گیرد، در اینجا انتخاب افراد مناسب برای یک تیم و سازمان دادن آن و از همه مهم‌تر انتخاب فرمانده قوی از حسّاسیت ویژه‌ای برخوردار است.
بخاری در صحیح خود می‌نویسد: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک تیم ده نفری را مأمور تحقیق و تفحّص درباره‌ی یک گروه توطئه‌گر و منافق کرد و عاصم‌بن ثابت انصاری را فرمانده این تیم قرار داد». (رضوانطلب، 1386: 79).

2. طلائع

منابع و عیونی بودند که پیشرونده برای جمع‌آوری اطلاعات و عملیات ضدجاسوسی اقدام می‌نمودند و وقتی به فرد یا مورد مشکوکی برمی‌خوردند با کمال تجربه و استفاده از فنون کشف حقیقت می‌نمودند. سفارش حضرت علی (علیه السلام) به زیادبن النضر هنگام اعزام او به فرماندهی خط مقدم جبهه صفین: «اعلَم أنَّ مُقَدمَّهَ القَومِ عُیُونُهُم َو عُیُونَ المُقَدمَّهِ طَلائِعُهُم فَاذا اَنتَ خَرَجتَ مِن بَلادِکَ و دَنوتَ مِن عَدُوّکَ فَلاتُسأم مِن تُوجیهِ الطَّلائعِ فِی کُلِّ ناحیهِ وَ فی بَعضِ الشَّعَابِ وَ الشَّجَر وَ الخَمَرَ و فِی کُلِّ جانِبِ حَتّی لایُغیرَکُم عَدُوکُم وَ یَکُونَ لَکُم کَمِینُ وَ لاتُسَیرُ الکَتَائِبَ وَ القَبائِلَ مِن لَدُنِ الصَّباحِ الَی المَسَاءِ الا تَعِبئَةً فإن دَهَمَکُم أمرُ أو غَشیِکُم مَکرُوهُ کُنتُم قَد تَقَدَّمتُم فیِ التَّعبِئَه.
... بدان گروهی که در صف مقدّم دشمن قرار دارند (منابع و) عیون آنان‌اند و عیون صف مقدم طلائع هستند. بنابراین هرگاه از شهر و دیارت خارج شدی و به نزدیکی دشمن رسیدی بی‌درنگ، جماعتی از عیون را به هر ناحیه و بعضی از دره‌ها و درختان و مخفیگاه‌ها و هر سو اعزام کن تا مبادا دشمن بر شما شبیخون زند و در کمین شما باشد و هرگز سپاهیانت را از صبح تا شام راه مبر، مگر اینکه برای آمادگی و آرایش جنگی باشد، تا چنانچه غافلگیر شدید یا حادثه ناگواری به شما رسید، پیش‌بینی آن را از قبل نموده باشید. (ابن شعبه، 1388: 192).
در کتاب المغازی جلد دوم صفحه 640 آمده است که: «وبعث رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عباد بن بشر فی فوارس طلیعه، فأخذ عینا للیهود...» رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عبّاد بن بشر را همراه چند سوار به عنوان طلائع (منابع و عیون پیشرونده) فرستادند، او موفق شد یکی از جاسوسان یهودیان را که از قبیله اشجع بود دستگیر کند.
همچنین در همین کتاب در صفحه 804 نقل شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که از عرج حرکت کردند، گروهی از اسب سواران گزیده خویش را به عنوان طلائع اعزام نمودند، این گروه بین عرج و طلوب جاسوسی از قبیله‌ای هوازن را گرفته نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند و گفتند وقتی او را دیدیم سوار بر مرکب خود بود و در گودالی از نظر ما پنهان شد ولی دوباره ظاهر گردید و خود را روی تپه‌ای رساند و نشست، ما به سوی او تاختیم و او خواست با شترش که آن را در پایین تپه در جایی مخفی کرده بود بگریزد، به او گفتیم: از کدام قبیله‌ای؟ گفت مردی از بنی غفارم، گفتیم: آن‌ها که در همین جا زندگی می‌کنند تو از کدام خاندان بنی غفاری؟ سرگردان ماند و نتوانست نسب خود را برای ما بگوید و این موجب شد نسبت به او شک و سوءظن بیشتری پیدا کنیم و به او گفتیم خانواده تو کجایند؟ گفت همین نزدیکی و با دست خود اشاره به جایی کرد، پرسیدیم کنار کدام آب هستید و چه کسی با توست؟ باز هم نتوانست جوابی بدهد وقتی دیدیم چنین است گفتیم راست بگو وگرنه گردنت را خواهیم زد گفت اگر راست بگویم برای من فایده‌ای دارد؟ گفتیم آری، گفت من مردی از عشیره بنی نضر از قبیله هوازنم که مرا به عنوان جاسوس فرستاده‌اند.

3. منابع و عیون نفوذی و جلبی در حوزه دشمن

که برای اشراف اطلاعاتی بر دشمن به کار گرفته می‌شدند و در همین مقاله به آن اشاره شده است.

3. منابع و عیون نفوذی و جلبی در حوزه دشمن

که برای اشراف اطلاعاتی بر دشمن به کار گرفته می‌شدند و در همین مقاله به آن اشاره شده است.

4. منابع و عیون نفوذی و جلبی در حوزه خودی

برای واپایش کارگزاران و عملکرد حکومت و همچنین امنیت پایدار به کار گرفته می‌شدند که در همین مقاله به تفکیک به آن‌ها اشاره شده است.
البته پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المؤمنین (علیه السلام) از افرادی تحت عنوان نقیب و عریف نیز بهره می‌گرفته‌اند که به نظر نویسنده بیشتر نقش مسوول و نماینده حکومتی را در بین اقوام ایفاء می‌کرده‌اند.
نقیب و عریف دو واژه رایج و متداولی هستند که در بسیاری از موارد به معنی واحد و ترجمان افراد آگاه و رابط اطلاعاتی قبیله به کار رفته‌اند از نظر لغت، نقیب مانند کفیل به کسی گفته می‌شود که به سوی اسرار نقب می‌زند و قرارهای باطنی را بیرون می‌کشد و در آیه‌ی شریفه‌ی «وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً ...» (مائده: 12) مراد طلائع و پیشروانی است که اخبار را جستجو می‌کنند. در روایتی چنین می‌خوانیم: پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به یاران خود دستور داد که دوازده نفر نقیب از بین خودتان به من معرفی کنید که اخبار قبیله‌ی خودشان را به من گزارش کنند و حضرت به آنان فرمود: شما کفیل غیر خودتان هستید، همان‌گونه که حواریون کفیل عیسی بن مریم بودند. راغب اصفهانی نیز نقیب را به معنی جست و جو کننده از مسائل قبیله و احوال آنان آورده است. (رضوانطلب، 1386: 58).

در بررسی فقه اطلاعاتی منابع و عیون برای چه اهدافی به کارگیری می‌شده‌اند؟

1. اشراف اطلاعاتی و امنیت پایدار

امیر مومنان علی (علیه السلام) در ایام حکومت اسلامی خود با کلام و رفتار خویش درس‌های امنیتی و اطلاعاتی ارزشمندی را به یادگار گذاشته است، امام در سیره عملی خود در دوران حاکمیت در خصوص واپایش هوشمندانه و پنهانی جریان‌ها، افراد فتنه‌گر و در راستای پیشگیری از فتنه‌گری و توطئه احزاب معاند آنان را به طور پنهانی و نامحسوس تحت مراقبت اطلاعاتی داشت تا امنیت پایدار جامعه اسلامی تحقق یافته و امت اسلامی از گزند توطئه‌گران و اخلال‌گران و افراد و افکار منحرف و مرتجع در امان باشند ایشان در کلامی نافذ و پراهمیت در خصوص مراقبت پنهانی و مستمر می‌فرمایند: «ولا تُظهِرَنَّ لَهُ المُخالفَهَ فَیرَی أنَّکَ تَحَرَّزتَ مِنهُ وَ تَخَفَظَّتَ و اَعلَم اَنَّ مِن یَقَظهِ الفِطنَهِ إظهارُ الغَفَلهِ مَعَ شِدَّهِ الحَذَرِ فَخَالِط هَذا مُخَالَطهَ الآمِنِ وَ تَحَفَّظ مِنهُ تَحَفُّظ الخَائِفِ، فإَن البَحثَ یُظهِر الخَفِیَّ و یُبدِی المَستُور الکامِنَ. (ابن ابی الحدید، 1380، ج20: 318).
نحوه احتراز و حذر باید به شکلی باشد که مقابل تو (فرد با جریان) متوجه نشود تو از او پنهان کا ری و مراقبت می‌کنی! و بدان که از اصول بیداری هوشیارانه آن است که به ظاهر اظهار غفلت کنی در عین شدت احتیاط، بنابراین با این (طرفی که تحت مراقبت پنهانی داری) همچون فردی که خوفی از او نداری برخورد کن ولی از او تحرّز و احتیاط داشته باش، بسان کسی که (به شدّت) نگران و ترسان است، چرا که جستجو و حساسیت موجب بروز پنهان (لو رفتن) برنامه‌ها می‌شود.
در موردی دیگر امیر مومنان علی (علیه السلام) در جواب گزارش یکی از کارگزاران خود به نام ابوالاسود چنین پاسخ می‌دهد: بعد از حمد و ستایش خداوند «از کسی مانند تو جز خیرخواهی برای امام و امت انتظاری نمی‌رود، ادای امانت و راهنمایی به حق، شأن چون تویی است من به عبدالله بن عباس توبیخ نامه‌ای در مورد آنچه گزارش کردی نوشتم، اما نگذاشته‌ام او آگاه گردد که تو این خبر را به من رسانده‌ای، بنابراین هیچ گاه از چنین گزارش‌های سازنده‌ای خودداری نکن، چرا که تو سزاوار چنین خدماتی هستی و این کار بر تو واجب است». (یعقوبی، 1374، ج2: 205).
از پاسخ امام به ابوالاسود چند نکته برداشت می‌شود اول اینکه امام خطاب به وی در خصوص حفاظت منابع و عیون خویش اطمینان می‌‎دهد که این امر می‌تواند بستر ارتباط پایدار با ابوالاسود به عنوان منبع و عین را برای امام فراهم آورد و دوم اینکه حضرت توجه خاص و ویژه خود را به امنیت پایدار امت اسلامی نشان می‌دهد آنجا که می‌فرماید از کسی ماندن تو جز خیرخواهی برای امام و امت انتظاری نمی‌رود که ضمن تقدیر از وی لزوم گزارش دهی از عملکرد کارگزاران در راستای امنیت امت و حکومت (با توجه به اینکه موضوع گزارش ابوالاسود در خصوص برداشت غیرمجاز عبدالله بن عباس کارگزار امام (علیه السلام) از بیت المال بوده و بیت المال نیز ارتباط مستقیم با وضعیت جامعه امت اسلامی داشته است) را اشاره می‌نماید.
در اندیشه امنیتی و اطلاعاتی امیرالمومنان علی (علیه السلام) امنیت پایدار امت اسلامی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است و ایشان در طول حکومت اسلامی خود همواره تدابیری که منجر به امنیت پایدار جامعه گردد را اتخاذ می‌نمودند در یکی از بخشنامه‌های امیرمومنان علی (علیه السلام) خطاب به سر شبکه‌های منابع و عیون آشکار و پنهان خود در خصوص زندانیان فراری که گروهی از اشرار بوده‌اند این چنین ابلاغ می‌نمایند: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیم مِن عَبداللهِ عَلَّی اَمیرِالمُؤمنینَ إلی مَن قُرِی عَلیَهِ کِتابی هذا مِنَ العُمالِ امّا بَعدُ فَإنَّ رِجالاً لَنا عِندَهُم تَبِعَه خَرَجُوا هَراباً نَظُنُهُم خَرجُوا نَحوَ بلادِ البَصرَهِ، فَاسأل عنُهم أهلَ بلِادِکَ و اجعَل عَلیهِم العُیُونَ فی کُلِّ ناحیهٍ مِن أرضِکَ ثُمَّ اکتُب إلیَّ بِما یَنَتَهی إلیکَ عَنهُم». (ابن ابی الحدید، 1380، ج3: 128).
از بنده خدا، علی امیر مؤمنان به هر یک که این بخشنامه بر او قرائت می‌شود، گروهی از مجرمان و متهمان (از زندان) گریخته‌اند و به احتمال قوی به سوی بصره در حرکت هستند، جستجو از آنان را در میان مردم آغاز کنید و در هر ناحیه از محل مأموریت خود مأموران اطلاعاتی خاصی را به کار گیرید و نتیجه را بطور کتبی گزارش نمایند.
همچنین در ماجرای طلحه و زبیر آن هنگامی که برخی رهبران مذهبی از امام خواستند که طلحه و زبیر را تعقیب نکند و با آنان نجنگند ایشان به فرمود: به خدا سوگند من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر در لانه‌اش به خواب رود و ناگهان دستگیرش سازند، نه (من ک املاً مراقب مخالفان هستم) و با شمشیر برنده علاقه‌مندان به حق کار آنان را که به حق پشت کرده‌اند خواهم ساخت و با دستیاری فرمان برداران مطیع، عاصیان و تردید کنندگان در حق را برای همیشه کنار خواهم زد من این کار را تا واپسین روز عمرم ادامه خواهم داد. (همان: 223).

2. نظارت بر عملکرد کارگزاران

یکی از مواضعی که نظام به شدّت از آن ناحیه آسیب‌پذیر است، کارگزاران حکومتی است. با توجه به این نکته و نقش مسئولین در تهذیب و هدایت جامعه، بخش مهمّی از نامه‌های آموزنده و هشدار دهنده‌ی امیر مومنان (علیه السلام) در نهج البلاغه به پیگیری گزارش‌های امنیتی- اخلاقی از اوضاع و احوال کارگزاران اختصاص یافته است که خود از وجود سیستم مراقبتی ویژه کارگزاران و مسئولین در حکومت کوتاه و با برکت امیر مومنان (علیه السلام) خبر می‌دهد. به فرمایش آن حضرت، این اشراف و نظارت اطلاعاتی موجب می‌شود که کارگزاران در رعایت امانت و خوش‌رفتاری با مردم کوشش بیشتری داشته باشند. (رضوانطلب، 1386: 82).
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «خبرگیری مخفیانه را از فعالیت کارگزاران ترک نکن... تا بدانی آنان با مردم در مسئولیت‌هایی که به ایشان واگذار شده چگونه رفتار می‌کنند چرا که بسیاری از مسئولین و کارگزاران دارای روح تکبّر و نخوت هستند و با مردم بدرفتاری می‌کنند و مردم رفتار آنان را به حساب حکومت می‌گذارند. (التمیمی المغربی، 1383ق، ج2: 365).
بهترین دستورالعمل اطلاعاتی، فقهی برای سازماندهی شبکه عیون در نامه 53 امیر المؤمنین علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر درخصوص واپایش عملکرد کارگزاران می‌باشد که البته قابل تعمیم به حوزه‌های دیگر بکارگیری منابع و عیون نیز می‌باشد. امیر مؤمنان خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند:
«ثُمَّ تَفَقَّد اعمالَهُم وَ ابعَثِ العُیونَ مِن أهلِ الصِّدقِ والوَفاءِ عَلیِهم فَإن تَعَاهُدَکَ فِی السِّرّ لأمُورِهِم حَدوَهُ لَهُم عَلَی استِعمالِ الأمانَهِ وَ الرِّفقِ بالرَعیَّهِ وَ تَحَفَّظ مِن الأعوانِ فَانِ اَحدُ مِنهُم بَسَطَ یَدهُ الَی خِیانٍَه اجتَمَعَت بِهَا عِندَک اَخبارُ عُیُونِکَ اکتَفَیتَ بِذلِکَ شاهِداً فَبسطَتَ عَلَیهِ العُقُوبَهِ فِی بَدنِهِ وَ أخَذتَهُ بِمَا أصابَ مِن عَمَلهِ ثُمَّ نَصَبتَهُ بِمقَامِ المَذَلَّهِ وَ وَسمَتهُ بِالخِیانهُ وَ قَلَّدتَهُ عارَ التُّهمَهِ»: سپس رفتارشان را مورد بررسی قرار ده و عیونی از انسان‌های راستگو و وفادار بر آن‌ها بگمار، زیرا مراقبت سرّی تو (از ایشان) سبب می‌شود که آن‌ها امانت‌داری کنند و با مردم از روی ملاطفت و نرمی برخورد نمایند و هماره خود را از یاران خیانتکار دور نگه دار و اگر یکی از آن‌ها آلوده به خیانت شد و اخبار عیونت همگی علیه او جمع‌آوری گردیده آن اخبار را حجت قرار ده و قبول کن و شخص خائن را با تنبیه بدنی کیفر ده و او را به سزای عملش برسان و او را پست و زبون کن و داغ خیانت را بر او بزن و ننگ بدنامی را به گردنش بینداز. (نهج البلاغه: نامه53).
امیر مومنان علی (علیه السلام) در سفارش به یکی از فرمانداران خود می‌فرماید: أری أن تَبعَثَ قَوماً مِن اَهلِ الصَّلاحِ و العِفَافِ مِمَّن یُوثَقُ بِدینِه وَ أمانتِهِ یَسألُ عَن سِیرهِ العُمّالِ وَ مَا یَعملوَنَ فِی البِلاد.
رأی و نظر من این است که به گروهی از اهل صلاح و عفت، از افرادی که به دین و امانتشان وثوق داری، مأموریت دهی (به عنوان عیون) تا از سیره (و روش) عمّال و کارکنان و از کارهایی انجام می‌دهند تحقیق و سئوال نمایند. (ابن اعثم، 1411ق، ج5: 44).

3. اشراف اطلاعاتی بر دشمن

رصد و تحلیل تحرک و اقدام‌های دشمنان همواره سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان بوده و با بررسی متون فقهی می‌توان دریافت که این رصد و مراقبت از دشمن به طور مستمر و پایدار جریان داشته است، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسیر تحقق حکومت اسلام بارها با قریش و دیگر دشمنان مقابله و رویارویی داشت و برای اشراف اطلاعاتی بر ایشان از منابع و عیون مشخصی بهره می‌گرفت: «و دَعا رسولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بَسرَ بِن سُفیان مِن ذی الحَلیفه فَارسَلَهُ عَیناً لَه و قال: انَّ قُریَشَا قَد بَلغَهَا أنّی أریدُ العُمرهَ، فَخَبر لی خَبَرهُم، ثُمَّ القَنی بِما یَکُونُ مِنهُم... وَ دَخلَ بَسرَ بِن سُفیان مَکه فَسَمعُ مِن کَلامهم و رأی مِنهُم ما رَأی، ثُمَّ رَجَع الیَ رَسُول اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَلقَیه بِغَدیر ذات الأشطاطِ مِن وَراء عَسفان، فَلمّا رَآه رَسُول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: یا بَسَر، ما وَراءک؟َ قال: یا رسولُ الله، تَرکت قَومُکَ، کَعب بِن لُوی وَ عامِرِبن لُوی، قَد سَمِعُوا بِمَسیرِک فَفزَعُوا و هابُوا أن تَدخَل عَلیِهم عَنُوه و قَداستنفِروا لَک الأحابیش و من أطاعَهُم مَعَهُم العوذُ المَطافیل، قَد لَبِسوُالکَ جِلدَ النمورُ لیَِصدُوکَ عَنِ المَسجدِ الحَرام و قَد خَرِجُوا إلی بَلدَح و ضَربُوا بِها الأبنیه وَ تَرکتَ عِمادَهُم یُطعَمُونَ الجزر احابیشَهُم وَ مَن ضُوی الیهُم فی دوُرَهم و قَدَّمُوا الخیل عَلیها خالدِ بن الولَید، مائتی فَرس و هذه خَیلَهُم بِالغَمیمِ و قَد وُضِعُوا العُیُونَ عَلی الجِبال و وُضِعُوا الأرصاد.
در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسر بن سفیان را فراخواند و او را برای کسب اطلاع روانه داشت و به او فرمود: به قریش خبر رسیده است که من قصد عمره دارم، تو اخبار آن‌ها را به من برسان و اگر قصدی دارند خبر بده، بسر به راه افتاد و پیشاپیش رفت.
بسر بن سفیان وارد مکه شده بود و گفتار قریش را می‌شنید و رفتار آن‌ها را تحت نظر داشت بعد برگشت و در منطقه آبگیر ذات الاشطاط که بعد از سرزمین عسفان قرار دارد به حضور حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید همین که پیامبر او را دید پرسید: ای بسر چه خبر؟ گفت: ای رسول خدا من از پیش قوم تو که بیرون آمدم شنیدم کعب بن لوی و عامربن لوی که از حرکت شما آگاه شده بودند سخت ترسیده‌اند و بیم داشتند که مبادا با جنگ و ستیز وارد مکه شوید. بدین جهت رجاله و کسانی را که فرمان ایشان را اطاعت می‌کنند علیه شما برانگیخته‌اند و حرکت کرده‌اند و شتران باردار و ناقه‌های کره‌دار را هم با خود آورده و پوست پلنگ بر تن کرده‌اند تا شما را از ورود به مسجدالحرام منع کنند، به همین منظور به ناحیه بلدح کوچیده‌اند و آنجا خیمه و خرگاه زده و ساختمان‌هایی هم ساخته‌اند و من دیدم که بزرگان ایشان گاو و گوسفند پروار می‌کشند و در خانه‌های خود رجاله را اطعام می‌کنند و خالدبن ولید را فرمانده دویست سوار کرده‌اند و سواران آن‌ها هم اکنون در محل غمیم هستند همچنین جاسوسانی بر روی کوه‌ها گمارده‌اند. (المغازی، 1424، ج2: 537 و 580).
در دیدگاه امیر مومنان علی (علیه السلام) نیز درمی‌یابیم که ایشان اشراف اطلاعاتی بر دشمن را همواره یک ضرورت اجتناب ناپذیر تلقی می‌کردند و برای رویارویی با دشمن و غافلگیر نشدن از ایشان براساس همین اصل اقدام می‌نمودند. ایشان در روایتی می‌فرمایند که: و گفتم پیش از آن‌که با شما بجنگند با آنان نبرد کنید به خدا سوگند هر ملتی در درون خانه‌اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتماً ذلیل خواهد شد (و تنها جمعیتی در نبرد با دشمنان پیروز می‌گردند که به استقبال آن‌ها بشتابند) ولی شما سستی به خرج دادید و دست از یاری برداشتید تا آنجا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمین شما را مالک شد. (ابی الحدید، 1380، ج2: 74).
همچنین در ماجرای طلحه و زبیر آن هنگامی که برخی رهبران مذهبی از امام خواستند که طلحه و زبیر را تعقیب نکند و با آنان نجنگد ایشان به فرمود: به خدا سوگند من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر در لانه‌اش به خواب رود و ناگهان دستگیرش سازند، نه (من کاملاً مراقب مخالفان هستم) و با شمشیر برنده علاقه‌مندان به حق کار آنان را که به حق پشت کرده‌اند خواهم ساخت و با دستیاری فرمان برداران مطیع، عاصیان و تردید کنندگان در حق را برای همیشه کنار خواهم زد من این کار را تا واپسین روز عمرم ادامه خواهم داد. (همان: 223).
استفاده امیر مومنان علی (علیه السلام) از منابع و عیون حتی در خارج از مرزهای خودی و در حوزه سرزمینی دشمن نشان از اهمیت منابع و عیون در پیشبرد اهداف حکومت اسلامی در راستای اشراف بر دشمنان داشته تا جایی که حضرت در سخنی اشاره به یکی از عیون خویش در مغرب می‌نماید که تحرکات دشمن (معاویه) را رصد و به ایشان گزارش کرده است:
«فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَی المَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ؛ منبع و عین (اطلاعاتی) من در مغرب به من چنین گزارش می‌دهد که گروهی از شام به مکه اعزام شده‌اند». (نهج البلاغه، نامه33).
و یا ارتباط اطلاعاتی امیر المومنین (علیه السلام) با فردی که در دستگاه معاویه خدمت می‌کرد و با ایشان همکاری اطلاعاتی داشت: مردی از حِمَیر به نام حصین بن مالک در دربار معاویه خدمت می‌کرد ولی گزارش‌های دستگاه حکومتی معاویه را برای حضرت علی (علیه السلام) به طور کتبی ارسال می‌کرد و آن حضرت را از نکات ضعف و ضربه ‌پذیری‎‌های معاویه آگاه می‌ساخت. (ابن اعثم، 1411ق، ج3: 127).
هنگامی که فرعون در جلسه مشورتی با نزدیکان خود تصمیم به قتل موسی (علیه السلام) گرفت و حکم آن را صادر کرد منبع و عین آن حضرت ایشان را از تصمیم فرعون آگاه ساخت و همین خبر موجب شد تا توطئه قتل ایشان خنثی گردد: «وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ‌». (قصص: 20).
و مردی از دورترین نقطه شهر (مرکز استقرار فرعونیان) شتابان (به سوی او) آمد و گفت: ای موسی همانا سران قوم در مورد تو مشورت می‌کنند تا تو را بکشند پس (سریع از اینجا) خارج شو، همانا که من از خیرخواهان و دلسوزان تو هستم.
در تفسیر نور ج9 ص34 از واژه وَ جاءَ رَجُل این‌گونه استنباط شده است که: «حضرت موسی (علیه السلام) در دربار فرعون عامل نفوذی و طرفدار داشته است» و از همین رو می‌توان برداشت که حضرت موسی (علیه السلام) از قبل برای اشراف اطلاعاتی بر عملکرد فرعون وی را توسط منبع و عین اطلاعاتی زیر نظر می‌گرفته و اخبار عملکرد فرعون را داشته است.
ارتباط ضحّاک بن سفیان پرچمدار بنی سلیم در سپاه معاویه که از محبین امیر مومنان علی (علیه السلام) بود و به عنوان عین و منبع اطلاعاتی اخبار سپاه معاویه را از طریق عبدالله ابن طفیل عامری برای امیر المومنین ارسال می‌کرد که از جمله می‌توان به گزارش تخریب روحیه شامیان و سپاه معاویه بعد از خبر اعلام حمله امیر المؤمنین (علیه السلام) به ایشان اشاره کرد خبری به سپاه معاویه رسیده بود مبنی بر اینکه علی (علیه السلام) فردا پگاه بر معاویه خواهیم تاخت و کار او را یکسره خواهد کرد از این‌رو این خبر روحیه سپاه معاویه را در هم ریخته بود و خبر این درهم ریختگی توسط ضحّاک بن سفیان ارسال شد.
گماردن علی بن یقطین در دربار هارون توسط امام موسی بن جعفر (علیه السلام) برای اشراف اطلاعاتی بر تحرک و اقدام‌های هارون نمونه‌ای دیگر از کاربرد منابع و عیون در راستای اشراف اطلاعاتی بر دشمنان است، علی بن یقطین نامه‌ای نوشت به حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) که من ناراحتم از کار کردن برای سلطان- چون وزیر هارون بود- اگر اجازه می‌دهد از این کار فرار کنم جواب رسید که تو اجازه نداری دست از کار آن‌ها بکشی، از خدا بپرهیز. (وسائل الشیعه، ج17: 198).
موسی بن مهدی (از حاکمان ظالم عباسی در غیاب امام موسی بن جعفر (علیه السلام) آن حضرت را تهدید به قتل کرد و) گفت: خدا مرا بکشد اگر موسی بن جعفر (علیه السلام) را زنده بگذارم، علی بن یقطین این حکایت و صورت واقعه را نوشت و برای امام موسی کاظم (علیه السلام) فرستاد پس چون نامه او به آن حضرت رسید و صبح گردید، آن حضرت اهل بیت و شیعیان خود را حاضر نمود و همگی را از مضمون نامه مطلع گردانید و فرمود که چه مصلحت می‌دانید و رأی شما در این باب چیست؟ پس همگی گفتند که خدای تعالی حال تو را و ما را اصلاح کند، چنین صلاح می‌دانیم که خود را از این جبار لعین دور سازی و پنهان نمایی پس به درستی که از شرّ او و دشمنی او و خشم او ایمن نمی‌توان بود خصوصاً آن‌که شما و ما را تهدید نموده است، پس حضرت امام کاظم (علیه السلام) تبسّم فرمود. (نوری، 1319، ج8: 347)

آموزش و پشتیبانی از منابع و عیون در فقه اطلاعاتی:

1. آموزش

الف) هشیاری آگاهانه و مخفی

نحوه احتراز و حذر باید به شکلی باشد که مقابل تو (فرد یا جریان) متوجه نشود تو از او پنهان کاری و مراقبت می‌کنی! و بدان که از اصول بیداری هوشیارانه آن است که به ظاهر اظهار غفلت کنی در عین شدت احتیاط، بنابراین با این (طرفی که تحت مراقبت پنهانی داری) همچون فردی که خوفی از او نداری برخورد کن ولی از او تحرّز و احتیاط داشته باش، بسان کسی که (به شدّت) نگران و ترسان است، چرا که جستجو و حساسیت موجب بروز پنهان (لو رفتن) برنامه‌ها می‌شود. (ابن ابی الحدید، 1380، ج20: 318).

ب) پوشش اطلاعاتی و حفاظت مأموریت

امام عسکری (علیه السلام) یک بسته اطلاعاتی را به یکی از منابع و عیون خود می‌دهد تا به نماینده آن حضرت برساند و به او چنین توصیه می‌کند «حتی اگر در طول مسیر با کسی که به خاندان اهل بیت (علیهم السلام) ناسزا می‌گوید، برخورد کردی، سخنی نگو و راه را ادامه بده و بدان که خبر نحوه انجام مأموریت تو، به ما می‌رسد.

ج) انکار در شرایط خاص

امام صادق (علیه السلام) به داوود رقّی فرمود: «هرگاه تو به روایت از ما و ارتباط با ما مشهور شدی و تحت تعقیب و محاکمه حکومت قرار گرفتی، همه چیز را انکار کن و بگو من اطلاعی ندارم».

د) نحوه گزارش‌نویسی

امیر مؤمنان (علیه السلام) در سفارشی به یکی از یاران خود در خصوص لزوم و چگونگی استفاده از شبکه منابع و عیون می‌فرماید: «گزارش‌های آنان باید آن قدر دقیق ارائه شود به نحوی که تو را در جریان جزئیات قرار دهد که گویا خودت در صحنه‌ها حضور داشته و شاهد همه موارد بوده‌ای! (التمیمی المغربی، 1383ق، ج1: 359).

ه) تقیّه

با فرمان و مجوز تقیه توسط اهل بیت (علیه السلام) بستر بسیاری از فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی برای شیعیان هموار می‌گردد، با مجوز تقیه منابع و عیون می‌توانند در دربار ظلم و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) مسئولیت داشته باشند و در مواقع خطر و افشای مأموریت به وسیله آن جان خود را و مأموریت را حفظ کنند و دیگر آثار و برکت‌ها که از فرمان تقیه به عنوان بستر ساز اقدام‌های امنیتی اطلاعاتی در فقه اسلام می‌توان از آن نام برد.
در فرازی از فرمان امام علی (علیه السلام) به یکی از منابع و عیون خویش می‌فرمایند: «... به تو فرمان می‌دهم که دین خود و علمی را که نزد تو به ودیعه نهاده‌ایم... من به شما اجازه می‌دهم در صورتی که بیمی وجود داشته باشد، دشمنان ما را برتر بدانید و در صورتی که ترس داری از ما برائت بجویید و اگر به دلیل آفت‌ها و بلاعا نسبت به جان خود بیمناک شدید، از ادای نمازهای واجب دست بردارید، زیرا برتری دادن دشمنان ما به هنگام ترس، نه به آنان سودی می‌رساند و نه به ما زیان، برائت جویی از ما نیز به هنگام تقیه به ما خدشه‌ای نمی‌رساند و از ما چیزی نمی‌کاهد، اگر در حالی که دوستدار ما هستی مدتی به زبان از ما برائت بجویی تا جان خود که قوام تو به آن است و دارایی و آبروی خود را حفظ کنی و نیز با این کار خود دوستداران و برادران ما را حفظ کنی بهتر از این است که خود را به هلاکت افکنده و با این کار (ترک تقیه) عمل به دین و صلاح برادران مؤمن خود را به مخاطره بیندازی.
از بارزترین شیوه‌های تقّیه می‌توان به:

یک) تمارض:

تمارض حضرت ابراهیم (علیه السلام): (سپس) نگاهی به ستارگان افکند و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمی‌آیم!). (صافات: 88 و 89).

دو) موافقت ظاهری:

کسانی که بعد از ایمان کافر شدند به جز آن‌ها که تحت فشار واقع شده‌اند، در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است. (نحل: 106).

سه) سوگند خوردن مطابق خواست دشمن:

از معمربن یحیی نقل شده که گفت به امام باقر (علیه السلام) گفتم: با من کالاهایی از مردم هنگام گذر کردن از دروازه شهر (گمرک) است که نگهبانان مرا به سر مردم سوگند می‌دهند و من بر ایشان سوگند می‌خورم؟! حضرت فرمود: دوست داشتم همه اموال مسلمانان را با قسم بگذرانم، هرچه مؤمن را بترساند بر جانش ضرورت باشد و رواست که در آن تقیه کند. (مجلسی، 1363، ج72: 411).

چهار) تغافل:

ابن مسکان نقل می‌کند که امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: «... به خدا سوگند، گاهی رخ داده است که کسی به علی (علیه السلام) دشنام داده در حالی که بین من و او فقط یک ستون فاصله بوده است، اما خود را پشت آن ستون پنهان نمودم و وقتی نمازم به پایان رسید از کنار او گذشتم و به او سلام کرده و دست دادم». (مجلسی، 1363، ج2: 412).

2. پشتیبانی

الف) حفاظت از منبع و عیون

ابوالاسود دئلی جانشین فرماندار بصره بود، گزارشی با احتیاط و دقت از عملکرد فرماندار بصره برای حضرت علی (علیه السلام) فرستاد، آن حضرت ضمن اقدام براساس گزارش او در نامه‌ای به وی نوشت: «من به عبدالله بن عباس توبیخ نامه‌ای در مورد آنچه گزارش کردی، نوشتم اما نگذاشتم او آگاه گردد که تو این خبر را به من رسانده‌ای».
امام هادی (علیه السلام) نام منابع و عیون خود را به صورت رمزی می‌نوشت تا چنانچه نامه به دست دشمن افتاد، عیون و یاران پنهانی آن حضرت شناسایی نشوند. (نجف علی، 1404ق: 90).
و همان‎گونه که یاران امام در نامه‌ها به نام مستعار و رمز از آن حضرت یاد می‌کردند. (مجلسی، 1363، ج48: 78).
امام رضا (علیه السلام) نامه‌های منابع و عیون خود را پس از قرائت پاره می‌کرد تا به دست مأموران حکومتی نیفتد و منابع و یاران ایشان مورد تعرض قرار نگیرند. (شیخ صدوق، 1366، ج2: 231).

ب) پشتیبانی الهی برای منابع و عیون

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) حذیفه فرزند نعمان را که در نزدیکی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) بود صدا زد اما او پاسخی نداد، سپس حضرت دوباره او را صدا زد و او پاسخی نداد و مرتبه سوم حضرت او را صدا زد و او پاسخ داد: «بله‌ ای رسول خدا» پیامبر فرمودند من تو را صدا زدم و تو پاسخ من را ندادی چرا؟ او پاسخ داد ای رسول خدا پدر و مادرم فدایت باد به خاطر ترس، سرما و گرسنگی بود که جواب شما را ندادم. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود برو در میان این مردم و راجع به آن‌ها برای من اطلاعات بیاور، با هیچ کس حرف نزن تا اینکه به نزد من برگردی، خداوند به من خبر داده است که بادی را برای قریش فرستاده است و آن‌ها در حال شکستند.
حذیفه می‌گوید: «من رفتم اما از سرما دندان‌هایم به هم می‌فشرد، به خدا قسم که وقتی از خندق فاصله گرفتم سرمای من به گرما بدل شد گویا اینکه من در گرمای آفتاب بودم». (مجلسی، 1363، ج20: 131و 230و 208).

چگونگی ارتباطات با منابع و عیون در فقه اطلاعاتی

1. استفاده از رمزنویسی

امام هادی (علیه السلام) نام منابع و عیون خود را به صورت رمزی می‌نوشت تا چنانچه نامه به دست دشمن افتاد، عیون و یاران پنهانی آن حضرت شناسایی نشوند. (نجف علی، 1404ق: 90).
و همان‌گونه یاران امام در نامه‌ها به نام مستعار و رمز از آن حضرت یاد می‌کردند. (بحارالانوار، 1363، ج48: 78).

2. استفاده از نام مستعار

امام صادق (علیه السلام) در نامه‌هایی که به منابع و عیون و یاران پنهانی خود ارسال می‌کرد از نام خویش استفاده نمی‌کرد و در پایین نامه از اسم مستعار «العالم» بهره می‌گرفتند. (ابن شعبه، 1388: 228).

3. پوشش اطلاعاتی

در دوره‌ای از حکومت یکی از خلفای عباسی، مردم برای تماس با امام صادق (علیه السلام) به شدت در محدودیت بودند و حکومت از آن جلوگیری می‌کرد مردی از شیعیان که برای دریافت یکی از مسائل شرعی از امام، جدی و مصمم بود نزدیک منزل امام آمد، اما دید راهی برای تماس نیست در همان اطراف شخصی را دید که با لباس مخصوص مشغول فروش خیار است، نزدیک او رفت و تمامی خیارها را به همراه لباسش از او خرید و به بهانه‌ی فروش خیار، خود را به امام (علیه السلام) رساند. امام (علیه السلام) فرمود چه نقشه زیبایی به کار بردی، سپس جواب مسأله او را داد. (رضوانطلب، 1386: 197).

4. استفاده از لاک و مهر

عباس بن عبدالمطلب یکی از منابع و عیون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که اخبار مکه را معمولاً لاک و مهر شده ارسال می‌کرد. (بحارالانوار، 1363، ج20: 123).

5. پنهان کاری

گروهی از شیعیان امام کاظم (علیه السلام) هنگامی که خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شدند، برگه‌هایی در آستین‌های خود پنهان کرده بودند که مطالب مهم و دستورات امام (علیه السلام) را در آن یادداشت می‌کردند. (الذریعه، 1373، ج2: 127).

نتیجه‌گیری

براساس تحقیق و بررسی صورت گرفته می‌توان نتیجه‌گیری نمود که منابع و عیون اطلاعاتی در فقه اطلاعاتی دارای اهمیت و جایگاه ویژه‌ای بوده‌اند و همواره مورد استفاده پیامبران الهی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت با سازماندهی و به طور تشکیلاتی قرار می‌گرفته‌اند و خدمات بسیار ارزنده‌ای از ایشان در راستای تولید امنیت برای حکومت اسلامی ثبت شده است.
یکی از مهمترین یافته‌های این تحقیق را می‌توان رویکرد ویژه امیر المؤمنین (علیه السلام) در خصوص تکیه به امت اسلامی برای تولید امنیت و فعالیت‌های متنوع اطلاعاتی دانست، در دیدگاه امام علی (علیه السلام) توسعه شبکه جمع‌آوری پنهان اطلاعات از طریق منابع انسانی با تعریف امروزی فقط در موارد خاص و ویژه اطلاعاتی، کاربرد داشته و اهتمام ایشان بیشتر به منابع و عیونی بوده که به طور داوطلبانه و برای رضای خدا و حفظ کیان اسلامی و از روی دلسوزی برای منافع مسلمین به فعالیت اطلاعاتی، خبری و امنیتی می‌پرداخته‎اند و امیرالمومنین (علیه السلام) نیز با حمایت و پشتیبانی لفظی، معنوی و حفاظتی از ایشان قدردانی می‌کرده است.
در یک نتیجه‌گیری کلی می‌توان گفت فرق رویکرد علوم اطلاعاتی و امنیتی غربی با فقه اطلاعاتی اسلام در باور و اعتماد نداشتن و داشتن به مردم است و مسلمانان برای پیروی از روش دین خود در امور اطلاعاتی و امنیتی می‌توانند از رویکرد همکاری امّت با حکومت به عنوان یک اصل بهره گیرند.
پیشنهاد اساسی این مقاله آن است که به جایگزین کردن رویکرد توسعه شبکه جمع‌آوری پنهان انسانی با شبکه منابع و عیون مردمی با توجه به مولفه‌های انگیزه دینی و اعتقادی اهتمام بیشتری صورت پذیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- امروز اطلاعات یک علم پیشرفته است، دیدار با مسئولان حفاظت اطلاعات ارتش: 79/04/22.

منابع تحقیق :
* قرآن کریم.
* نهج البلاغه.
* ابن ابی الحدید (1380)، شرح نهج البلاغه، تهران انتشارات آوند دانش.
* ابن اعثم کوفی محمدبن علی (1411ق)، الفتوح، بیروت: دارالاضواء.
* ابن شعبه حسن ابن علی (1388)، تحف العقول، قم، انتشارات حبل المتین.
* التمیمی المغربی نعمان بن محمد (1383ق)، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام عن اهل بیت رسول الله علیه و علیهم افضل السلام، قاهره: دارالمعارف.
* العاملی، علی دعموش (1382)، دائره المعارف اطلاعات و امنیت در آثار و متون اسلامی، ترجمه غلامحسین باقری مهیاری، رضا گرمابدری، دانشگاه امام حسین (علیه السلام)، چاپ دوم.
* المغازی موسی به عقبه (1424ق)، مغازی النبویه، قم انتشارات ذوی القربی.
* امنیت در قرآن و سنت، پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (علیه السلام) چاپ اول
* جمعی از نویسندگان به سفارش دفتر سیاست گذاری و نظارت راهبردی حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح (1393).
* حرّ عاملی محمدبن حسن (1423ق)، وسائل الشیعه الی التحصیل مسائل الشریعه، قم، انتشارات نصایح.
* دانشکده امام هادی (علیه السلام)، (1367)، جزوه‌ی جمع‌آوری پنهان، انتشارات دانشکده امام هادی (علیه السلام).
* راغب اصفهانی حسین بن محمد (1373)، الذریعه الی مکارم الشریعه، قم، انتشارات شریف رضی.
* رضوانطلب، محمدرضا (1386)، اطلاعات در اسلام، پژوهشکده تحقیقات اسلامی چاپ دوم.
* شیخ صدوق (1366)، عیون الاخبار الرضا للشیخ الصدوق، مشهد: آستان قدس رضوی بنیاد پژوهش‌های اسلامی.
* فضل بن حسن طبرسی (1379ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، بیروت انتشارات داراحیاء التراث العربی.
* کمیته اطلاعات و ولایت (1393)، اطلاعات و ولایت توصیه‌ها و فرمان‌ها، دانشکده اطلاعات، پژوهشکده اطلاعات، چاپ دوم با اصلاحات و اضافات.
* مجلسی محمدباقر (1363)، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (علیهم السلام)، قم دارالکتب الاسلامیه.
* نجف علی (1404ق)، منهاج التحرک، تهران: وزارت ارشاد اسلامی.
* نوری، حسین بن محمدتقی (1319)، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، بی جا.
* یعقوب احمد ابن ابی و ابن واضح یعقوبی (1374)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران انتشارات علمی و فرهنگی.

منبع مقاله :
فاضل، طه؛ (1395)، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فقه اطلاعاتی جلد اول (فعالیت‌های اطلاعاتی از منظر فقه)، تهران: نشر دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.