پاکستان


جغرافياي طبيعي، سياسي و مذهبي

پاکستان به سه منطقه جغرافيايي ارتفاعات شمالي، جلگه سند (ايالت پنجاب و سند) و فلات بلوچستان تقسيم مي شود. مناطق شمالي غربي اين کشور، کوهستاني و محل تلاقي سه سلسله جبال بزرگ جهان يعني هيماليا، قراقروم و هندوکش است. گذرگاه يا گردنه معروف خيبر و دومين قله مرتفع جهان نيز در کوه هاي شمالي قرار دارد. به علاوه، رودخانه 2.900 کيلومتري سند، درياچه سيف الملوک، جمعيت حدود 138 ميليوني، بي سوادي 41/5 درصدي، حضور 3 ميليون پناهنده افغاني، وجود چهار نژاد پنجابي، سندي، بلوچي و پشتوني، گفتگو به چهار زبان پنجابي، پشتوني، اردو و سندي، آب و هواي خشک و... از ديگر ويژگي هاي پاکستان به شمار مي رود.
قبل از استقلال پاکستان، رقباي انگليس، آن کشور را راهي براي دسترسي به هند مي ديدند. پس از آن، غرب، پاکستان را وسيله اي براي جلوگيري از نفوذ کمونيسم شوروي تشخيص داد و آن را به حوزه ي پيمان هاي نظامي خود وارد کرد. با تهاجم شوروي به افغانستان، اهميت استراتژيک پاکستان فزوني يافت، ولي با خروج شوروي از افغانستان و فروپاشي آن، پاکستان اهميت خود را به عنوان يکي از کشورهاي خط مقدم مبارزه با کمونيسم از دست داد. از اين رو، کمک و توجه غرب به آن کشور کاهش يافت، اما پاکستان مي کوشد، هم چون سابق از حمايت غرب بهره مند باشد. در نيل به اين هدف، پاکستان گسترش روابط با چين، ايفاي نقش ارتباطي آسياي مرکزي به درياي آزاد، افزايش دخالت در ثبات و امنيت افغانستان، دست يابي به سلاح هاي اتمي و تلاش براي کنترل مبادي خروجي نفت در درياي عمان را مد نظر قرار داده است، تا توانايي خود را به آمريکا نشان دهد.
قبل از اسلام، آيين هندو و بودايي نخستين مذاهب مردم پاکستان بودند، اما با ورود اسلام به پاکستان در قرن چهارم شمسي / يازدهم ميلادي، بسياري از مردم، پذيراي آن شدند، به گونه اي که 98 درصد جمعيت فعلي آن را مسلمانان تشکيل مي دهند که بيشتر آنان سني حنفي، و گروهي ديگر شافعي هستند. شيعيان پاکستان که حدود يک سوم جمعيت آن کشور را در برمي گيرند، به دو گروه اثني عشر و اسماعيلي تعلق دارند. بيشتر اثني عشري ها در لاهور، اسلام آباد، راولپندي، حيدرآباد و کويته، و اسماعيليان در پنجاب و شمال غربي پاکستان زندگي مي کنند.

اقتصاد پاکستان

اقتصاد پاکستان بيمار است؛ زيرا، صادرات و واردات اين کشور با تراز منفي تجاري روبروست، و از ساختارهاي اقتصادي و تجهيزات پيشرفته ي صنعتي و نيروي متخصص بي بهره مانده است. هم چنين، مخالفت نظاميان با کاهش چهل درصدي مخارج نظامي نسبت به هزينه هاي عمومي، ممانعت زمين داران بزرگ از اصلاح ماليات کشاورزي، قطع کمک هاي آمريکا از 1369 / 1990 عدم ثبات دولت ها و وجود کشمکش هاي سياسي، به کاهش سرمايه گذاري داخلي و خارجي و افزايش بحران اقتصادي پاکستان کمک کرده است. بنابراين، رشد کند بخش صنعت و نيز ناتواني در تأمين انرژي مورد نياز، چندان دور از انتظار نيست، حتي کشاورزي که مهم ترين بخش اقتصادي اين کشور است، به علت مکانيزه نبودن، فئودالي و تغييرات جوي نامناسب، پاسخ گوي نيازهاي اين کشور نيست به گونه اي که پاکستان، نياز به گندم وارداتي دارد. البته طي سال هاي اخير، دولت با حذف محدوديت ها و ايجاد سيستم بازار، درصدد مهار بحران اقتصادي برآمده است.
پاکستان از بدو استقلال، از کشورهاي نيازمند بوده است؛ بيشتر کمک هاي خارجي به پاکستان از سوي کنسرسيومي صورت مي گيرد که آمريکا، فرانسه، انگلستان، ژاپن، کانادا، نروژ، سوئد، هلند و ايتاليا از جمله اعضاي آن هستند. برنامه ي توسعه ي سازمان ملل، صندوق بين المللي پول، بانک جهاني و نيز اتريش، بلغارستان، چين، چک اسلواکي، دانمارک، فنلاند، روماني، روسيه، عربستان سعودي، امارات متحده عربي، قطر و ليبي به پاکستان کمک مي کنند. کنسرسيوم مذکور، کشورهاي اسلامي و ديگر منابع به ترتيب طي سال هاي 3-1372 / 4-1993 کمي بيش از 2 ميليارد دلار به پاکستان کمک کرده اند. از اين رو، مي توان گفت که پاکستان از کشورهاي مقروض جهان است. بدهي خارجي پاکستان در 1374 / 1995، 26 ميليارد دلار بوده است. پاکستان درصدد است از ارز فراواني که نيروي کار پاکستاني خارج از کشور به کشور وارد مي کند، براي حل مشکلات اقتصادي سود ببرد.

شکل گيري حکومت پاکستان

استبداد هندوها و سلطه ي انگليس بر شبه قاره هند، مسلمانان آن ديار را به فکر تأسيس دولت مستقل انداخت. اين انديشه با تأسيس حزب مسلم ليگ (1285 / 1906) وارد مرحله جديدي شد. حزب مسلم ليگ در 1292 / 1913 بر ايجاد يک حکومت خودمختار براي مسلمانان تأکيد ورزيد، و در اجلاس ساليانه حزب در 1309 / 1930 ضرورت تشکيل ميهن جداگانه را خاطر نشان ساخت. دانشجويي مسلمان به نام چودري رحمت علي، نخستين بار ميهن مورد نظر مسلمانان هند را پاکستان ناميد. مسلم ليگ در 1319 / 1940 قطعنامه پاکستان يا استقلال مناطق مسلمان نشين را به تصويب رساند. با ادامه نزاع بين هندوها و مسلمانان و نيز، به دنبال تصميم انگليس به خروج از شرق کانال سوئز، مجلس اين کشور در 1326 / 1947 اعطاي استقلال به شبه قاره هند و تأسيس دو جمهوري هند و پاکستان را تصويب کرد و محمد علي جناح به عنوان اولين فرماندار کل برگزيده شد. مجلس مؤسسان پاکستان هم در 1326 / 14 اوت 1947 تشکيل کشور پاکستان را اعلام کرد.
قانون اساسي در پاکستان، تغييرات متعددي به خود ديده است. بر پايه اولين قانون اساسي 1335 / 1956 فدراسيون پاکستان به دو ايالت شرقي و غربي با نظام حکومتي پارلماني، تشريفاتي بودن رئيس جمهور و قدرت فراوان نخست وزير پديد آمد. دو سال پس از تصويب اين قانون تا 1341 / 1962 به دليل استقرار حکومت نظامي، به قانون اساسي عمل نشد. در 1341 / 1962 نام اسلامي از جمهوري اسلامي پاکستان حذف و تمام اختيارات قوه مجريه به رئيس جمهور واگذار گرديد. در 1352 / 1973 قانون اساسي جديدي تدوين شد که در آن جمهوري اسلامي پاکستان، حکومت پارلماني و پاي بندي حکومت بر حفظ اصول دمکراسي، آزادي، برابري و عدالت اجتماعي بر پايه اسلام مورد تصريح قرار گرفت. اين قانون با تغييرات جزئي مانند افزايش اختيارات رئيس جمهور، هم اکنون مبناي اقدامات حکومت است.
پاکستان از يک نظام حکومتي ويژه برخوردار است. اين کشور چهار ايالت دارد که هر يک از آن ها در اداره ي امور داخلي مستقل اند. و توسط سر وزير منتخب مجلس ايالتي اداره مي شوند. جامو و کشمير تحت کنترل پاکستان، موسوم به کشمير آزاد، رئيس جمهور و نخست وزير ويژه دارد، که ارتباط آن با پاکستان از طريق شوراي جامو و کشمير آزاد صورت مي گيرد . پاکستان داراي دو مجلس ملي و سناست. اعضاي مجلس ملي از طريق مردم، و اعضاي مجلس سنا از سوي مجالس ايالتي که خود نيز از سوي مردم هر ايالت برگزيده مي شوند، انتخاب مي گردند. نقش مجلس سنا، مشورتي است و اختلاف بين دو مجلس، به وسيله نشست مشترک نمايندگان حل مي گردد. نظام حقوقي پاکستان، بر حقوق عرفي انگليس استوار است که در آن ديوان عالي، مرجع اصلي رسيدگي مجدد و صدور رأي نهايي به شمار مي رود.
پاکستان از يک نظام دو حزبي بهره مند است که در آن، حزب مردم و حزب مسلم ليگ نقش اساسي دارند. حزب مردم که مؤسس آن، ذوالفقار علي بوتو در سال 1346 / 1967 بود، بر پايه ي چهار شعار اصلي «اسلام دين ما، نظام جمهوري سياست ما، سوسياليسم روش ما و مردم سرچشمه قدرت ماست»، قرار دارد. اين حزب بارها قدرت را در پاکستان به دست گرفته که نخست وزيري بي نظير بوتو در 1367 و 1372 / 1988 و 1993 از آن جمله است. حزب مسلم ليگ که توسط محمدعلي جناح در 1285 / 1906 تأسيس شد، قديمي ترين و مهم ترين حزب در کسب استقلال پاکستان است. دست يابي به توسعه ي پاکستان از طريق اسلام، اساسي ترين هدف اين حزب شمرده مي شود. شاخص ترين چهره اين حزب در دهه 70 / 90 نواز شريف است که دوبار به مقام نخست وزيري دست يافت. احزاب ديگر پاکستان از قدرت و نفوذ چنداني برخوردار نيستند. و از اين رو، در مبارزات انتخاباتي به اتحاد و ائتلاف با يکي از دو حزب مردم و مسلم ليگ مي پردازند. از احزاب کوچک مي توان حزب جماعت اسلامي پاکستان (تأسيس: 1320 / 1941) که براي ايجاد يک دولت اسلامي به وجود آمد، و نهضت قومي مهاجر (تأسيس: 1357 / 1978) که از اردو زبانان مهاجر هند به پاکستان حمايت مي کند، نام برد.

ارتش و سياست خارجي

ارتش پاکستاني بر پايه تشکيلات و تعليماتي است که انگلستان به ارتش هند آموزش مي داد، به گونه اي که پس از استقلال، 500 افسر انگليس، بخشي از مقامات عالي فرماندهي ارتش را در اختيار داشتند، و نيز يک ژنرال انگليس از 1326 تا 1330 / 1947 تا 1951 رئيس ستاد ارتش بود. ترس از هند و جنگ هاي سه گانه با آن، تأثير نظامي فراواني بر جاي گذاشته است. از جمله:
اولا، نظاميان از قدرت و اعتبار اجتماعي فراوان برخوردارند؛
ثانيا، بودجه زيادي به ارتش و مسائل نظامي اختصاص مي يابد. اين مسأله به ارتقاي سطح آموزش نظامي، توليد تسليحات مورد نياز و افزايش آمار نظاميان به 587 هزار نظامي ثابت و 275 هزار شبه نظامي منجر شد. به علاوه، دست يابي هند به بمب اتم در 1353 / 1974 سبب گرديد که پاکستان نيز در اين راستا به تلاش هاي گسترده اي دست زند که حاصل آن دست يابي به انرژي هسته اي توسط آن کشور شد؛
ثالثاً، پاکستان با هدف افزايش توان نظامي خود در مقابل هند، در 1323 / 1954 و سال پس از آن، به ترتيب به عضويت سازمان پيمان جنوب شرقي آسيا (سيتو) و پيمان بغداد که بعدها به سازمان پيمان مرکزي (سنتو) تغيير نام داد، درآمد. البته پاکستان به علت عدم حمايت جدي هم پيمانان در جنگ با هند، در 1352 / 1973 از سيتو خارج شد.
سياست خارجي پاکستان، تحت تأثير اختلاف با هند بر سر مسأله کشمير است. برقراري رابطه با کشورها از سوي پاکستان، به دوري و نزديکي آن ها به هند وابسته است. به عنوان مثال، گسترش روابط آن کشور با آمريکا به توسعه ي دوستي شوروي سابق با هند بستگي دارد، و نيز، جنگ چين و هند در 1341 / 1962 پاکستان را به چين نزديک تر کرد. با توجه به مطلب فوق، پاکستان کمتر امکان ايفاي نقش جهاني را دارد؛ زيرا بيشتر امکانات آن به دفاع از تماميت ارضي و استقلال در برابر هند اختصاص مي يابد. گفتني است برخي از هندي ها از همان آغاز با جدا شدن پاکستان مخالف بودند، و برخي ديگر چون جواهر لعل نهر و معتقد بودند که اين کشور سرانجام در هم ادغام خواهند شد. فقدان منابع و ذخاير طبيعي و اقتصادي غني و عدم وجود صنايع و کشاورزي قدرتمند در کنار جمعيت زياد آن، عامل مؤثر ديگري در سياست خارجي است.

روابط با همسايگان

جدايي از هند، پاکستان را با مشکلات فراواني رو به رو کرد. از جمله ي اين مشکلات، سيل مهاجرت مسلمانان هند به پاکستان، قطع ارتباط ميان مرکز صنعتي و اقتصادي دو کشور، تعيين خطوط مرزي، اختلاف بر سر مسأله کشمير، وجود سرچشمه ي آب پنجاب در هند، امتناع هند از دادن سهم پاکستان از دارايي بانک مرکزي هند، حمايت هند از استقلال بنگلادش و دخالت درباره جدايي بنگلادش از پاکستان، دست يابي هند به بمب اتم در 1353 / 1974 اتهام بمب گذاري در کشورهاي يکديگر و موانع موجود در امور ماهي گيري است. برخي از اين مشکلات حل شده ولي برخي ديگر چون کنار گذاشتن آزمايش هاي هسته اي دو کشور و مسأله کشمير لاينحل باقي مانده است.
پاکستان با افغانستان اختلاف مرزي دارد. به علاوه، پشتون هاي افغاني، خواهان پيوستن پشتون هاي پاکستاني به افغانستان يا خود مختاري آنان هستند. مهاجران افغاني نيز يکي از مشکلات عمده در روابط دو کشور است. اين کشور از اعضاي مؤثر در سازمان ملل متحد، سازمان کنفرانس اسلامي، عدم تعهد، همکاري منطقه اي جنوب آسيا (سارک) و سازمان همکاري اقتصادي اکو است. در مورد فلسطين نيز، همواره خواستار اعطاي حق تعيين سرنوشت به آنان است.
سرزمين پاکستان، در دوره ي حکومت هخامنشيان، غزنويان و... جزئي از ايران بود. به همين جهت زبان، ادب و فرهنگ فارسي به اين سرزمين گسترش يافت. هم چنين، دين اسلام بيشتر توسط ايرانيان در آن سرزمين رواح يافت. مرزهاي فعلي ايران و پاکستان، در پي مذاکرات 1249 / 1251 / 1870 و 1872 ايران و انگليس تعيين، و براساس يک قرارداد متقابل در 1337 / 1958 تثبيت گرديد. ايران اولين کشوري بود که جمهوري اسلامي پاکستان را در 1326 / 1947 به رسميت شناخت و دو سال بعد، عهدنامه ي مودت با آن کشور را به امضا رساند. شاه ايران نخستين رئيس کشوري بود که بعد از استقلال و نيز پس از خاتمه ي جنگ داخلي بين پاکستان شرقي و غربي به پاکستان غربي (پاکستان فعلي) مسافرت کرد. در جنگ 1344 / 1965 ميان پاکستان و هند، ايران از پاکستان و در بحران پاکستان شرقي و غربي از پاکستان غربي حمايت کرد و تا زمان که موضع پاکستان در قبال بنگلادش روشن نشد، بنگلادش را به رسميت نشناخت.
ضياءالحق در 21 بهمن 1357 نظام سياسي جديد ايران را به رسميت شناخت، اما روابط آشکار پاکستان با برخي از دشمنان ايران مانند آمريکا، روابط دو کشور را به سردي کشانيد. بعد از آن هم روابط دو کشور داراي چالش هاي فراواني بود، اما روابط ايران و پاکستان، اغلب، خوب و روبه رشد بوده است. اوج اين روابط، به سفر رؤساي جمهور ايران را 1367 و 1371 به پاکستان و سفر رؤساي جمهور پاکستان در 1370 و 1373 به ايران برمي گردد. هم چنين اعلام ده روز عزاي عمومي به مناسبت ارتحال امام خميني (ره) در پاکستان نيز حاکي از همين روابط خوب است. البته گاه ترور اتباع ايراني مقيم پاکستان مانند حمله ي گروهک جهنگوي از سپاه صحابه به خانه فرهنگ ايران در شهر مولتان ايالت پنجاب بر روابط دو کشور تأثير منفي گذاشته است.

پي نوشت :

1. در تهيه مطالب اين بحث از کتاب «پاکستان» اثر زيبا فرزين نيا استفاده شده است.

منبع: کتاب مسايل منطقه اي ايران