نویسنده: الهام رسولی ثانی آبادی

 

بی شك یكی از مهم ترین مسائلی كه در دنیای كنونی وجود دارد و بسیاری از مسائل نظامی، اقتصادی و سیاسی را جهت داده و بر آن تأثیر می‌گذارد، پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات است. در همین رابطه «انقلاب اطلاعات» (1) را مجموعه‌ای از دگرگونی‌های اساسی در حوزه اطلاعات و اطلاع رسانی تعریف كرده‌اند كه سرعت فوق العاده، گستردگی و وسعت انتشار آزاد مطالب، مهم ترین ویژگی آن است. این تكنولوژی افزون بر افزایش شمار بازیگران در حوزه عمومی قواعد بازی جدیدی را ایجاد كرده و عرصه و حوزه جدیدی را به وجود آورده كه واقعاً جهانی است (آقایی و رسولی ثانی آبادی، 1390: 24- 23).
در تعریفی دیگر «انقلاب اطلاعاتی» را تجمیع كامپیوترها، رسانه‌ها و تشكیل شدن یك محیط اطلاعاتی جهانی معنا می‌كنند كه در این محیط همه اطلاعات به طور فراگیر و خیلی سریع در دسترس همه افراد و دولت‌ها قرار می‌گیرند (Henry 1998: 12)؛ بنابراین از آنجا كه امروزه توسعه این تكنولوژی‌های ارتباطی و اطلاعاتی از قبیل اینترنت، ایمیل، ماهواره و موبایل با سرعت قابل ملاحظه‌ای صورت می‌گیرد، تقریباً تمامی دانشمندان اجتماعی و متخصصان در رشته‌های مختلف بر این امر اتفاق نظر دارند كه بهتر شدن و یا بدتر شدن جهان كاملاً به این تكنولوژی‌ها بستگی دارد (Friksson 2006: 221)
دانشنامه روابط بین الملل، انقلاب اطلاعات را اصطلاحی برای اشاره به سیستم‌های فناوری دیجیتالی و الكترونیكی كه در اواخر سده بیستم سر برآورده‌اند، تعریف كرده است؛ سیستم‌هایی كه نظام‌های مالی، حكومتی، ارتباطی و حمل و نقل را در سرتاسر جهان از ریشه دگرگون ساخته‌اند؛ بنابراین انقلاب اطلاعات ناظر بر فعالیت‌های به كار گرفته شده مانند رایانه‌های و تولید صنعتی خودكار، سیستم‌های عامل و كاربست‌های آن مانند اینترنت است. ویژگی مهم انقلاب اطلاعات انتشار سریع زمانی و مكانی است، به گونه‌ای كه با اتكا به فشردگی زمان و مكان تعاملات می‌توانند در آن واحد صورت گیرند. بدین ترتیب انقلاب اطلاعات جهان را كوچك تر و سریع تر ساخته و از این جهت به یكی از مهم ترین ویژگی‌های جهانی شدن نیز تبدیل شده است (گریفیتس، 1388: 144- 143).
به لحاظ تاریخی شاید بتوان انقلاب اطلاعات را سومین انقلاب در فناوری دانست كه در دوران نو رخ داده است. در همین زمینه نخستین انقلاب را می‌توان انقلاب صنعتی در میانه سده هجدهم در انگلستان دانست كه این كشور را از یك اقتصاد كشاورزی به اقتصادی صنعتی متحول ساخت. دومین انقلاب صنعتی شاهد همگرایی بیشتر علم و فناوری بود و در حوزه تلگراف و تلفن این دوره فناوری‌های ارتباطی جدیدی را ایجاد كرد كه سرعت و حجم ارتباطات را از اساس تغییر داد. در این انقلاب بود كه دولت ایالات متحده به قدرتی بزرگ تبدیل شد و صنعت خودروسازی این كشور به یك صنعت مسلط و مهم بین المللی تحول یافت. سومین انقلاب فناوری در دوران نو همان انقلابی است كه به انقلاب اطلاعات نیز معروف است و انقلابی است كه ما امروزه در دل آن به سر می‌بریم (Servon 2002).

به بیان هررا تكنولوژی‌ها از جمله تكنولوژی اطلاعاتی در كشاكش‌های اجتماعی و سیاسی میان بازیگران به وجود آمده و در مراحل بعد، جدا از این منازعات و نیروهای اجتماعی به عنوان پدیده‌هایی مستقل و دارای قدرت علّی و تأثیرگذار بر روابط، تعاملات، سیاست و امنیت آنها مطرح می‌شوند. در واقع به نظر وی تكنولوژی‌ها را می‌بایست به عنوان سیستم‌های اجتماعی - تكنیكی تعریف كنیم كه عنصر زمان نیز در آنها دخالت دارد. در همین راستا وی خاطرنشان می‌كند كه ساختن و یا ساختار تكنولوژی‌ها می‌تواند به عنوان موضوع منازعه سیاسی میان كشورها مطرح شود؛ چرا كه انقلاب اطلاعات به عنوان یك تكنولوژی در ذات خودش امری سیاسی است كه می‌تواند دارای آثار سیاسی نیز در سطوح فردی، ملی و بین المللی باشد. از سوی دیگر تكنولوژی انقلاب اطلاعات به عنوان یك ویژگی درونی برای سیستم بین الملل، می‌تواند تغییراتی را نیز در ظرفیت تعاملات این سیستم به وجود آورد (Herrera 2003: 561).
بنابراین انقلاب اطلاعات به عنوان تغییری تكنولوژیك هم می‌تواند دارای آثاری بر خود دولت‌ها، توانایی‌ها و اهداف آنها در محیط داخل و بیرون باشد و هم می‌تواند تأثیراتی بر محیط بین الملل داشته باشد و البته لازم به ذكر است كه زمانی می‌توانیم میان تكنولوژی و آثار سیاسی آن ارتباط برقرار كنیم كه تكنولوژی را بخشی از ساختار و امری برون زاد نسبت به آن در نظر بگیریم (Herrera 2003: 575)؛ بنابراین افزون بر در نظر گرفتن تكنولوژی انقلاب اطلاعاتی به عنوان مرحله‌ای تاریخی كه به دنبال انقلاب كشاورزی و صنعتی پیوسته می‌بایست آن را به عنوان یك سیاست مفهوم بندی كرده و به معنادار بودن و تأثیرات سیاسی- اجتماعی و امنیتی آن نیز توجه داشت. باید خاطرنشان كرد كه در میان مكاتب روابط بین الملل ساخت گرایان اجتماعی و رهیافت‌های جامعه شناسی تاریخی هر دو به این بعد معنایی تكنولوژی توجه بسیار از خود نشان داده‌اند (Herrera 2003: 577- 579).
به طور كلی پیامد تكنولوژی اطلاعاتی با فراتكنولوژی‌ها بر عرصه سیاست بین الملل را می‌توان در افزایش نقش بازیگران غیردولتی (2)، پیامدهای اجتماعی - سیاسی آن بر مفاهیم روابط بین الملل و نهایتاً بازتعریف هویت بازیگران بین المللی دانست (Muftuler 2007: 131). در همین زمینه می‌توان این گونه بیان كرد كه ظهور و توسعه شبكه‌های اطلاعاتی، الكترونیكی، اجتماعی و رسانه‌ای نشانگر دوران تازه و پیچیده تری در ورابط بین الملل است و این نشان دهنده آن است كه ما در آغاز سومین انقلاب صنعتی هستیم كه با توسعه تكنولوژی‌های دیجیتالی ایجاد شده است (Rothkopt 1998: 311).
در واقع فناوری‌های نوین اطلاعاتی - ارتباطی نوعی محیط مجازی را در عرصه بین المللی شكل می‌دهند كه تفاوت و برتری كیفی این تكنولوژی‌ها نسبت به تكنولوژی‌های صنعتی مدرن این است كه این فراتكنولوژی‌ها موجب سرعت و دگرگونی در ماهیت تعامل و ارتباطات جامعه بشری و همچنین ارتباط انسان با محیط اطراف و شتاب تغییرات نهادی در عرصه بین المللی در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شده‌اند (وحیدی، 1386: 54). برای همین است كه فناوری اطلاعات و ارتباطات گاه فناوری آزادی نیز نامیده می‌شود؛ زیرا توانایی‌های مردم و سازمان‌ها را برای دستیابی به داده‌ها و برقرار كردن ارتباط و جزء آن را گسترش داده و انواع جدیدی از عمل را امكان پذیر می‌كند، راه‌هایی كه قبلاً پرهزینه تر، مشكل و یا ناممكن بوده‌اند (Killing 2000: 21).
از سوی دیگر انقلاب اطلاعات باعث ایجاد یك اكوسیستم شبكه‌ای شده است؛ جایی كه بخشی از واقعیت و جهان فیزیكی نبوده و مكان و فضایی مجازی است، محیط الكترونیكی كه كاملاً جهانی بوده و همه جا را در بر می‌گیرد (Cavelly 2008: 34). در همین راستا راگی به پیدایی حوزه عمومی جدیدی در عرصه جهانی اشاره می‌كند كه غیر قابل سابقه بوده و شامل موضوعات، كنشگران و رویه‌های جدیدی می‌شود. به گفته وی پیدایی این حوزه عمومی جدید نظریه‌های روابط بین الملل را ناگزیر می‌كند كه به مطالعه آنها پرداخته و تأثیراتشان را بر موضوعات سیاست بین الملل مورد بررسی و واكاوی قرار دهند (Ruggie 2004: 529- 531).
اگر بخواهیم از تأثیرات اجتماعی انقلاب اطلاعات سخن برانیم، باید اذعان كنیم كه همانند انقلاب‌های پیشین، انقلاب اطلاعات نیز پیامدهای عمیقی برای مردمان گرداگرد جهان به بار آورده است. در این دوران اطلاعات به صورت كالایی پردرآمد درآمده است. در همین رابطه كاستلز معتقد است كه ما در حال حاضر در درون جامعه‌ای شبكه‌ای هستیم كه در آن جریان یابی و كیفیت انواع خاصی از اطلاعات تعیین كننده ساخت اجتماعی تعاملات بنیادین اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است (برای مطالعه بیشتر ر.ك: Kastells 2000).
$ بررسی دیدگاه‌های نظری در خصوص انقلاب اطلاعات
در میان نظریه پردازان روابط بین الملل لیبرال‌ها بیش از همه به انقلاب اطلاعات و تأثیرات آن بر حاكمیت دولت‌ها پرداخته‌اند. در این میان آنها بر این باورند كه انقلاب اطلاعات در همه جوامع حاكمیت دولت‌ها را از طریق فرایندهای متمایز «از بالا یه پایین» و «از پایین به بالا» فرسایش داده است. در این زمینه حملات از بالا به پایین ناشی از تأثیرات جریان‌های فراملی هستند كه از مرزهای دولتی عبور می‌كنند و حاكمیت مطلق دولت را مورد چالش قرار می‌دهند و حملات از پایین به بالا نیز ناشی از تأثیرات بازیگران غیرحكومتی فروملی و لایه‌های بسیار پایین اجتماع مانند سازمان‌های غیرحكومتی، گروه‌های غیردولتی و ... هستند (مستقیمی، 1385: 225).
به نظر آنها تكنولوژی برای سیاست بین الملل بسیار مهم و حیاتی بوده و تغییرات تكنولوژی از جمله انقلاب اطلاعات باعث كوچك تر شدن جهان می‌شود و وابستگی‌های متقابل را افزایش می‌دهد (Herrera 2003: 584- 585)؛ بنابراین لیبرال‌ها نیز معتقدند كه هر تكنولوژی از جمله انقلاب اطلاعات باعث تغییر توازن قدرت هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی شده و دینامیك‌های روابط بین الملل را كاملاً تحت تأثیر قرار داده است در این حالت تكنولوژی اطلاعاتی باعث ضعف امنیت ملی و سست شدن پایه‌های حاكمیت و اقتدار ملی دولت می‌شود (Eriksson 2006: 231- 232).
از نظر لیبرال‌ها در حالی كه در گذشته دولت‌ها قادر بودند تا سیستم‌های اطلاعاتی مثل رادیو و تلویزیون را با استفاده از حاكمیت مطلق خود تحت نظارت داشته باشند؛ در سال‌های اخیر سازمان‌های حرفه‌ای اطلاع رسانی مثل بی بی سی و یا سی ان ان، سازمان‌های حقوق بشری و همچنین افراد قادر به خبرپراكنی، دستیابی و فراگیری اطلاعات فراوانی هستند كه كاملاً خارج از دسترس دولت‌هاست. این اطلاعات می‌توانند كاملاً بر طرز نگرش و تلقی شهروندان یك دولت تأثیرگذار بوده و آنها را در مقابل ساختارهای اقتصادی و سیاسی كشورشان قرار دهند (Camilleri and Falk 1992: 78- 799؛ بنابراین دو تحول دیجیتالی شدن و افزایش ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی منجر به كاهش انحصار اطلاعات و ابزارهای اطلاعاتی توسط دولت شده و باعث افزایش تعاملات بازیگران بین المللی و جایگزینی این شبكه‌ها با شكل‌های نهادین قبل شده است (Eriksson 2006: 237).
نای یكی دیگر از نظریه پردازان لیبرالیستی در یكی از کتاب‌های خود با نام دمكراسی در عصر اطلاعات بیان می‌كند كه دوره حكومت‌های بزرگ تمام شده است و امروزه مسیرهای وجود دارند كه باعث پراكندگی حكمرانی از یك دولت حاكمه به سمت شركت‌های فراملی و ملی، سازمان‌های غیردولتی و گروه‌های محلی می‌شوند. این پراكندگی حاكمیت به دلیل وجود سه جریان اصلی است: جهانی شدن، فرایندهای مربوط به آزادسازی اقتصادی و بین المللی شدن تولید و انقلاب اطلاعات. وی هر سه این جریان‌ها را باعث مهم شدن بازیگران غیردولتی می‌داند (Nye and Kamarck 2002: 67- 69).
نای همچنین معتقد است كه قدرت نرم (3) كه بر خلاف قدرت سخت (4) بر بسیج منابع مادی متكی نبوده و به معنای جذب كردن دیگران و توانایی شكل دادن به ترجیحات آنها برای تحقق اهداف مشخص است، در عصر اطلاعات به‌اندازه قدرت سخت اهمیت می‌یابد و آن هم به دلیل وجود كانال‌های چند جانبه ارتباطی است كه به راحتی می‌توانند از مرزهای حاكمیت ملی عبور كنند (Nye 2002: 34- 35). از نظر وی همچنین گسترش فراتكنولوژی‌ها و شبكه‌های اطلاعاتی موجب دستیابی بازیگران غیردولتی و حاشیه‌ای به قدرت نرم شده است؛ چرا كه آنها از این طریق می‌توانند ارزش‌های خود را تبلیغ و نفوذ خود را در دستور كار بین المللی افزایش دهند (Nye 2002: 36).
اما به نظر می‌رسد برخلاف آنچه این گروه از نظریه پردازان روابط بین الملل در خصوص كاهش امنیت ملی ناشی از فرایندهای جهانی شدن و انقلاب اطلاعات بیان می‌كنند، می‌توان به گفته هررا این گونه بیان كرد كه تأثیر این انقلاب بر امنیت ملی تأثیر دو گانه‌ای بوده است ( Herrera 2003: 591)؛ به عنوان مثال این انقلاب برای كسانی كه بتوانند آن را مدیریت كنند دارای فرصت‌های خوبی است. مثلاً نظامیان ایالات متحده با استفاده از اطلاعات و استفاده از آن در درگیری‌ها و منازعات توانسته‌اند در درگیری‌ها و منازعات به بهترین تصمیم در قبال رقیبانشان برسند؛ اما در قبال این فرصت سازی‌ها این كشور از تهدیدات امنیتی اطلاعاتی هم در امان نبوده و به اندازه هیچ كشوری در این زمینه آسیب پذیر نبوده است (Cavelly 2008: 25)؛ بنابراین وقوع این انقلاب برای هر كشوری دارای فرصت‌ها و محدودیت‌هایی برای افزایش و یا كاهش امنیت ملی اش است.
از سوی دیگر اگر چه انقلاب اطلاعات به سیاسی كردن توده‌ها و آگاهی شهروندان یك دولت انجامیده، اما لزوماً به ایجاد دمكراسی توسط دولت‌های آنها نینجامیده است؛ زیرا دولت‌های اقتدارگرا هر كجا احساس تهدید كنند می‌توانند به طور مؤثری دسترسی به اطلاعات را برای شهروندانشان محدود سازند (Herrera 2003: 590).
همان گونه كه بیان شد برخی از نظریه پردازان رژیم‌ها و همكاری‌های بین المللی كه بر دستاوردهای مطلق و كالاهای همگانی تأكید دارند، معتقدند كه انقلاب اطلاعات باعث تقویت رژیم‌های همكار میان دولت‌ها شده و دسترسی به كالاهای همگانی و خوب را در تمامی زمینه‌های زیست محیطی، اقتصادی و امنیتی آسان تر كرده است كه همه اینها باعث كاهش جنگ میان دولت‌ها، به وجود آمدن وابستگی متقابل و در نهایت افزایش امنیت ملی شده است (Goldstein 2006: 18).

پی‌نوشت‌ها:

1. Information Revolution.
2. Non Governmental Actors.
3. Soft power.
4. Hard power.

منبع مقاله :
رسولی ثانی آبادی، الهام؛ (1393)، درآمدی بر مهم‌ترین مفاهیم و اصطلاحات روابط بین الملل، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یكم.