حفظ قرآن، جهاد و مبلغان ديني


 

نويسنده: سيد مجتبي حسيني
 


 

حفظ قرآن و جهاد
 

حفظ قرآن آثار دنيوي و اخروي بسيار دارد و عبادت شمرده مي‌شود. بي‌ترديد اين آثار در پرتو عمل به قرآن و احكام الاهي نهفته در آن تحقق مي‌يابد. در بسياري از كشورهاي اسلامي، به‌ويژه آن‌ها كه زير سلطه‌ي فرهنگ شرق و غرب به سر مي‌برند، شمار حافظان قرآن بسيار است. كتاب الاهي در اين سرزمين‌ها كتابي تشريفاتي شده، تنها به قرائت نيك، پخش راديو ـ تلويزيوني و حفظ آن اهميت مي‌دهند.
در برخي از اين كشورها مدارسي با عنوان «مدارس تحفيظ القرآن» به صورت گسترده ديده مي‌شود؛ در حالي‌كه ارزش‌هاي آن‌ها از غرب يا شرق گرفته شده است. محمد عبده در تفسيرالمنار آورده: يكي از قوانين بعضي از كشورهاي اسلامي اين است كه حافظان قرآن از جنگ و جهاد و بخشش اموال در راه خدا معافند.
چنين قوانيني با سيره‌ي حافظان صدر اسلام سازگار نيست. آن‌ها مجاهد بودند و آيات الاهي را در زندگي به كار مي‌بستند؛ موارد زير بر درستي اين سخن گواهي مي‌دهد:

1. عبدالله بن مسعود
 

مسلماناني كه در حوزه‌ي سري اسلام وارد شده بودند با هم ‌چنان گفت‌وگو كردند كه قريش كلام خدا را نشنيده، بسيار شايسته است يكي از ما در مسجدالحرام با صداي رسا قرآن بخواند. «عبدالله بن مسعود» ـ كه در شمار حافظان جاي داشت ـ [1] آمادگي خود را اعلام كرد و هنگامي كه سران قريش كنار كعبه قرار گرفته بودند، اين آيات را خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسان، عَلَّمَهُ الْبَيانَ»[2]
عبارت‌هاي فصيح و بليغ اين سوره رعبي عجيب در سران قريش ايجاد كرد. همگي از جاي برخاسته، و او را چنان زدند كه خون از پيكرش جاري شد و با وضعي رقت‌بار پيش ياران پيامبر بازگشت.[3]

2. جعفر بن ابي‌طالب
 

گروهي از مسلمانان براي رهايي از آزار «قريش» و به پاداشتن شعائر ديني به حبشه مهاجرت كردند. در پيشاپيش اين گروه، حافظي به نام «جعفر بن ابي‌طالب» جاي داشت. او آياتي چند از آغاز سوره‌ي مريم را براي پادشاه حبشه خواند و وي را تحت تأثير قرار داد.[4]

3. حافظان شهيد
 

پيامبر اسلام ـ صلي اللّه عليه و آله ـ ، در سال چهارم هجري، گروهي از حافظان قرآن را سمت قبايل مختلف فرستاد. برخي از قبايل حافظان قرآن را با نيرنگ خاصي به دام افكندند و با وضعي رقت‌بار به قتل رسانيدند برخي از تاريخ‌نگاران شمار اين حافظان را 70 تن ذكر كرده‌اند.[5]

4. حبيب بن مظاهر
 

حبيب يكي از حافظان قرآن به شمار مي‌آيد. وقتي معاويه در گذشت سران شيعيان كوفه همچون سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد بجلي و حبيب بن مظاهر براي امام حسين ـ عليه السلام ـ نامه نوشتند و آن حضرت را براي قيام عليه امويان به كوفه دعوت كردند. حبيب از كساني بود كه در كوفه براي حضرت بيعت مي‌گرفت. او در روز عاشورا در سپاه امام حسين ـ عليه السّلام ـ سردار ستون چپ بود و خود را براي مبارزه آماده مي‌نمود. وقتي حسين ـ عليه السلام ـ براي به پاداشتن نماز مهلت خواست، حصين بن تميم گفت: نماز شما مورد پذيرش پروردگار نيست.
حبيب در پاسخ گفت: گمان مي‌بري نماز آل رسول ـ عليهم السلام ـ پذيرفته نمي‌شود و نماز تو را مي‌پذيرند؟
حصين با شنيدن اين سخن به حبيب حمله كرد. او شمشير كشيد و بر صورت اسب حصين فرود آورد. اسب سركشي كرد و حصين به زمين افتاد. گروهي به ياري‌اش شتافتند و حصين را نجات داده، نزد خود بردند. حبيب، در حالي‌كه پيوسته رجز مي‌خواند، به آن‌ها حمله كرد و ميانشان جنگي سخت درگرفت. او با اين‌كه پير بود جمع بسيار را از پا درآورد و حبيب با صورت به زمين افتاد.
در اين هنگام، مرد تميمي پيش آمد و سر از پيكرش جدا ساخت. شهادت حبيب امام حسين ـ عليه السلام ـ را سخت تكان داد. حضرت فرمود: «عِنْدَاللهِ اُحْتَسَبُ نَفْسي‌ وَ حُماةَ أَصْحابي.»[6] شهادت خود و اصحابم را به حساب فرمان خدا مي‌گذارم.

حفظ قرآن و مبلغان ديني
 

در صدر اسلام، در پرتو تشويق نبي اكرم ـ صلي اللّه عليه و آله ـ و علاقه‌ي مردم، حفظ قرآن جايگاهي والا داشت. اين امر در برخي دوره‌ها كاهش داشته و در زمان‌هايي دوباره شدت گرفت و اين روند نزولي و صعودي تا 1357 هـ .ش ادامه يافت. در اين سال انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد و ارزش‌هاي الاهي دوباره رونق يافت. حفظ قرآن يكي از اين ارزش‌ها بود كه با سفارش‌هاي حضرت امام خميني ـ قدس سره ـ و جانشين شايسته‌ي وي مقام معظم رهبري به تدريج جايگاه اصلي‌اش را بازيافت. در اين موقعيت، مبلغان ديني بايد بيش از پيش با قرآن آشنا شوند و آن‌را به‌خاطر سپارند تا بتوانند با قدرت و تسلط كافي به نشر معارف قرآني بپردازند؛ به‌ويژه آن‌كه اهل سنت در زمينه‌ي تلاوت و حفظ كلام وحي بسيار كوشيده‌اند و روحانيان و ائمه‌ي جماعات آن‌ها حافظ كل يا نيمي از قرآن به شمار مي‌آيند.

امتياز دانشگاه الازهر
 

استاد شحات محمد انور درباره‌ي اين‌كه چرا بيش‌تر قاريان و استادان قرآن كريم مصري‌اند، مي‌گويد: «در مصر، دانشگاه الازهر در خدمت قرآن است. در آن‌جا فرد عالم ـ كه هم مرتبه‌ي حجت الاسلام در ايران است ـ لازم است كه حافظ قرآن باشد. محل‌هايي نيز جهت تعليم قرآن در تمام استان‌ها و اماكن مصر وجود دارد؛ و اين معاهد در كشور مصر بسيار است. حتي ممكن است، فردي در اين دانشگاه‌ها مدارك بالايي را نيز دريافت كند. زماني نيز مشاهده شده است كه افراد در سنين بالا، وارد اين دانشگاه‌ها شده و در آن به فراگيري علوم قرآني پرداخته‌اند».[7]
به نوشته‌ي فريد وجدي، حفظ تمام قرآن يكي از شرط‌هاي ورود به دانشگاه اسلامي الازهر مصر است. و داوطلبان بايد دست كم بيست امتياز از چهل امتياز حفظ را به دست آورند.[8]
و از سوي ديگر بزرگان دين در موارد مختلف طلاب علوم اسلامي را به حفظ قرآن سفارش مي‌كردند؛ اكنون به نمونه‌هايي اشاره مي‌كنيم:

سخن شهيد ثاني
 

او يكي از دانشمندان بزرگ شيعه و قاري برجسته، درباره‌ي حفظ قرآن چنين مي‌گويد: «اگر كسي در خردسالي و دوران نوجواني تحصيل علم را آغاز كند، نظر به اين‌كه واجد صلاحيت ترقي و پيشرفت در مراحل مختلف علوم است و نيز داراي اهليت و آمادگي براي كسب فقاهت و بصيرت ديني از راه استدلال و براهين است، بايد در آغاز كار به حفظ قرآن كريم و تجويد آن بر مبناي ضوابط معتبر اشتغال ورزد؛ چون حفظ كردن قرآن كريم و تجويد صحيح آن مي‌تواند به صورت يك كليد مشكل‌گشاي متناسب و باوري توفيق‌آفرين درآيد و نيز جان و دل نورانيت يافته و انسان در زير سايه‌ي آن براي درك و فهم ساير علوم آمادگي پيدا كند. آن‌گاه كه محصل از حفظ و تجويد و قرائت قرآن كريم فارغ گشت، مي‌تواند سرگرم فراگرفتن علوم عربيت گردد.؛ زيرا علوم عربيت نخستين ابزار فهم و مهم‌ترين اسباب درك علوم ديني است. بنابراين، بايد نخست پس از حفظ قرآن كريم علم صرف، علم نحو، علوم عربيت ديگر، فن منطق، علم كلام، علم اصول فقه، علم درايه الحديث، قرائت حديث، تفسير آيات الاحكام، كتب فقهي و آن‌گاه كه دانشجو از تمام اين علوم و معارف بهره‌ي لازم را دريافت كرد، مي‌تواند در تفسير قرآن كريم كار خويش را آغاز كند. بنابراين همه‌ي اين علوم و دانش‌هاي مذكور مقدمه و زمينه‌ساز ورود در تفسير قرآن كريم است».[9]

اندرز آيت‌الله بروجردي
 

او از مراجع بزرگ شيعه و حافظ نصف قرآن بود و آيات احكام ـ كه سند احكام فقهي است و حدود پانصد آيه است ـ كه سند احكام فقهي است و حدود پانصد آيه است ـ همه را در ذهن حاضر داشت. وي درباره‌ي حفظ قرآن چنين مي‌گويد: «از حفظ داشتن قرآن توشه‌يي براي انسان است. افسوس بر كسي كه از دنيا برود و توشه‌يي نداشته باشد.»[10]

سفارش امام خميني
 

امام خميني ـ قدس سره ـ ، خود به تلاوت كتاب الاهي اهميت مي‌داد و در موارد مختلف طلاب علوم ديني را بدين امر سفارش مي‌كرد: «هان اي حوزه‌هاي علميه و دانشگاه‌هاي اهل تحقيق! بپاخيزيد و قرآن را از نشر جاهلان متنسك و عالمان متهتك، كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و مي‌تازند، نجات دهيد و اين جانب از روي جد نه تعارف معمولي مي‌گويم: از عمر به بادرفته خودم در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم؛ و شما اي فرزندان برومند اسلام، حوزه‌ها و دانشگاه‌ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته‌يي از آن‌را محظ نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر، كه از ضعف پيري بر شما هجوم كرد، از كرده‌ها پشيمان و تأسف بر ايام جواني بخوريد، همچون نويسنده.»[11]
چنان‌كه پيداست، امام ـ قدس سره ـ در اين سفارش رشته‌هاي مختلف قرآني را مورد عنايت قرار داده است. «حفظ قرآن» يكي از اين رشته‌ها است كه بايد بدان اهتمام ورزيد و با برنامه‌ريزي صحيح جوانان را به آن علاقمند ساخت.

سخنان مدير محترم حوزه‌ي علميه قم
 

رئيس محترم حوزه علميه‌ي قم حضرت آيت‌الله مكارم شيرازي ـ دام ظلّه العالي ـ در اين‌باره مي‌گويد: «من معتقدم كه طلبه‌ها دو دسته‌اند؛ يك دسته حافظه‌هاي قوي و زمينه‌ي ذهني مناسبي براي حفظ قرآن دارند به گونه‌اي كه اگر وقت بگذارند، به راحتي مي‌توانند حفظ قرآن را به طور جدي پي‌گيري كنند، حوزه‌ها يك عده حافظ قرآن در سطح عالي داشته باشند؛ ولي گروه ديگري هم هستند كه تا اين اندازه آمادگي ندارند و اگر بخواهند حافظ قرآن شوند، بايد همه‌ي وقتشان را روي حفظ بگذارند. من به اين دسته توصيه مي‌كنم آياتي را كه براي استشهاد بر مسائل مختلف مورد نياز است حتما از حفظ داشته باشند.»[12]
سفارش‌هاي اين بزرگان و اهتمام روحانيون اهل سنت وظيفه‌ي مبلغان شيعه را دو چندان مي‌نمايد و لازم است در راه حفظ قرآن بيش از پيش گام بردارند.

پي نوشت :
 

[1] . الاتقان، ج 1، نوع 20.
[2] . الرحمن 55: 1 ـ 5.
[3] . فروغ ابديت، ج 1، ص 279.
[4] . همان، ص 317.
[5] . البيان، ص 260.
[6] . ر.ك: دايرة المعارف تشيع، ج 6، ص 59 و اعيان الشيعه، ج 4، ص 553.
[7] . نگاهي به زندگاني قايان مشهور قرآن كريم، ص 24.
[8] . تفسير نمونه، ج 11، ص 24.
[9] . عاشقان قرآن، حسين صالح، ص 67.
[10] . صائمان صالح، ص 49، به نقل از زندگاني آيت‌الله بروجردي، ص 165.
[11] . صحيفه نور، ج 20، ص 20.
[12] . مجله پيام قرآن، پيش شماره، ص 52.
 

منبع: اندیشه قم