آيا غربيها به پلورااليزم معتقدند؟


چند سال قبل از اين، در الجزاير انتخابات آزادي برگزار شد؛ اما تا ديدند اين انتخابات به پيروزي چند نفري که آنها را نمي پسنديدند، منتهي خواهد شد، سازماندهي و کمک کردند و يک کودتاي نظامي به راه انداختند و مردم را سرکوب کردند؛ همه هم در دنيا اعتراف مي کردند که آن انتخابات آزاد بود؛ مظهري از مردم سالاري - و به قول آنها دموکراسي - بود؛ اما در عين حال کوبيدند و سرکوب کردند! اگر کسي سؤال مي کرد چرا سرکوب مي کنيد، برايش استدلالي مطرح مي کردند: چون اسلام گراها سرکار مي آيند و آنها با نظرات ما در زمينه ي مسائل جهاني و دموکراسي مخالفند! يعني براي خودشان پايه هاي اصولي فرهنگي و فکري را تعريف مي کنند؛ به هيچ کس هم در دنيا اجازه نمي دهند که در اين پايه ها مناقشه و خدشه اي بکند و حرف مخالفي بزند؛ اما پايه هاي فکري شما و اصول و مباني و ارزشها و دلبستگيهاي مستحکم و اثبات شده ي فکري اسلامي را مورد مناقشه قرار مي دهند و اگر بگوييد چرا، اعتراض مي کنند: چند قرائتي است؛ لذا به پلورااليزم فرهنگي معتقد مي شوند! اگر بگوييد چرا، شما را به دگم بودن و تحجر گرايي متهم مي کنند که چرا شما با پلوراليزم فرهنگي مخالفيد؛ در حالي که خودشان در زمينه ي تعريف منافع و مفاهيمي که اين منافع بر آن مبتني است، به هيچ وجه معتقد به پلوراليزم نيستند و آن را قبول نمي کنند! اينهاست که بايستي جوان مسلمان و جوان دانشجو، از سر آگاهي نسبت به اين اهداف و مطامع فکر کند، تصميم بگيرد، حرف بزند و اقدام بکند. عده اي به عنوان حرف نو، همان حرفها را به فارسي برمي گردانند و درباره اش حرف مي زنند و مقاله مي نويسند و همه ي ارزشهاي يک انقلاب و پايه هاي مستحکم فکري يک ملت را مورد خدشه و مناقشه قرار مي دهند؛ در حالي که اينها حرف تو نيست؛ اينها حرفهاي شناخته شده است؛ منشاء اين حرفها و انگيزه ي گويندگان هم معلوم است. آن کساني که اين فکر و فرهنگ را توليد کرده اند، براي همين مقصود بوده است که بر ملتها و کشورها و فرهنگهاي ديگران مسلط بشوند؛ آيا اين درست است که ما بياييم حرف آنها را ترجمه و تکرار کنيم؟!
البته دانشگاه در اين زمينه مي تواند نقش مهمي داشته باشد. بنده طرفدار دانشگاهي هستم که اصولي، اعتلا طلب، رو به مردم، فعال و از لحاظ علمي و فکري پر نشاط باشد. هرگز من دانشگاه و دانشگاهي را به محافظ کاري و اکتفا که امروز از فکر و فرهنگ و معرفت در دست دارند، توصيه نمي کنم؛ نه، دانشگاه بايد دايم نردبان تعالي را طي کند و پيش برود. من معتقدم محافظه کاري و اکتفاي به آنچه که داريم و نداشتن همت و بلند پروازي در همه ي زمينه هاي فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است. انقلاب اساسا يعني گام بلند است، که پشت سرش بايد گامهاي بلند ديگري برداشته شود. بايد مفاهيم را درست فهميد و دانست و با حيطه درست مفاهيم بايد حرکت کرد.
منبع: خود آگاهي جمعي در محيط هاي علمي(سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در دانشگاه اميرکبير)