تشکلهای دانشجویی از دیدگاه مقام معظم رهبری (1)
جوان بودن، دانشجو بودن و از پیکره یک مجموعه فعال اسلامی بودن، هر یک به تنهایی فرصتی است که باید مغتنم شمرده شود و ارزشی است که باید گرامی داشته شود.
مجامع اسلامی دانشجویی دارای این هر سه خصوصیت ممتاز است
جوان بودن، دانشجو بودن و از پیکره یک مجموعه فعال اسلامی بودن، هر یک به تنهایی فرصتی است که باید مغتنم شمرده شود و ارزشی است که باید گرامی داشته شود.
مجامع اسلامی دانشجویی دارای این هر سه خصوصیت ممتاز است. اگر صفا و نشاط و آرمان خواهی و تلاش امیدوارانه که خصوصیات جوانی است، با فرزانگی و اندیشه ورزی و نگاه عالمانه که ویژگی های دانش پژوهی است با پرهیزگاری و پاکدامنی و تعبد دینی که لازمه اسلامی بودن است در تشکل های دانشجویی فراهم آید، این مجموعه ها از جمله مبارک ترین مجموعه های انسانی به شمار خواهد آمد. هر یک از سه خصوصیت یاد شده را آفاتی تهدید کند که باید هوشمندانه از آن برحذر بود.(1)
یکی این که مجموعه ی دانشجویی را از لحاظ روحی و معنوی تغذیه کنند... آن دانشجویی که با خدا انس ندارد، آشنا نیست و هیچ رایحه ای از گلستان معنوی وجود انسان به مشامش نرسیده است، خیلی ناقص است. آن جوانی که با وجود داشتن دل شفاف و روح آماده، اصلا لذت ذکر خدا را نچسیده، از نماز لذتی نمی برد. از دعا، ذکر، تضرع، گریه و انس با پروردگار عالم، از پیوند با زیباترین حقایق وجود -که وجود مقدس باریتعالی است- هیچ بهره ای نبرده است، این خیلی ناقص، محروم و قاصر است. شما در این جهت هم تعهد دارید که دل ها را روشن و با خدا آشنا کنید. انس با خدا را تعلیم بدهید و لذت ذکر را بچشانید.
اگر کسی لذت ذکر الهی و انس با خدا را چشیدف بدانید که هیچ لذت دیگری به دهانش مزه نمی کند. همه ی این لذت های زودگذر دنیا -حتی عالی ترین لذات- به نظرش بچه گانه می آید. آن کسانی که اهل این چیزها هستند، آن ها صادق اند و به ما این چیزها را گفته اند. هر کسی هم ممکن است بالاخره در مدت عمرش، کم وبیش توفیقی پیدا کند و لذت ذکر الهی را لحظه ای درک بکند. این هدیه ی بزرگی است که شما باید به جوانان دانشجو بدهید. این جوان ها -دخترها پسرها- روح های آماده دارند. ای ها را با نماز آشنا کنید.نماز یک بار بر دوش انسان نیست. بلکه یک لطف و یک دریچه است. اگر خدا به من و شما اجازه نداده بود که با او حرف بزنیم، ما چعه کار می کردیم؟ اگر انسان اجازه نداشت زبان به دعا و مناجات باز کند، چه می کرد؟ چطور می توانست روح تشنه و گرسنه ی خودش را اشباع کند؟ چه چیزی غیر از انس با خدا می تواد این روح تشنه ی انسان را سیراب بکند؟... چه کسی می خواهد این معنویات را به این جوان ها یاد بدهد و دست آن ها را بگیرد؟ این به عهده ی شما است. این وظیفه ی بزرگی است؛ آن را کم نگیرید.
مسئولیت دوم، مسئولیت سیاسی است. ببینید، من بحثی را مطرح کردم. این بحث هیچوقت در محیط های دین ما مطرح نشده بود نه در سخنرانی ها، نه در بحث های دیگر. من این بحث را مطرح کردم، تا افرادی که در مسائل تارخی و مسائل سیاسی، اهل مطالعه و فکر هستند، آن را دنبال کنند، آن بحث عوام و خواص است... خلاصه ی بحث عوام و خواص ما عبارت است از این که بعضی از خواص خیانت می کننند و بسیاری از عوام بدون توجه، به دنبال آن ها حرکت می کنند. این مشکلی است که همیشه ممکن است پیش بیاید.
عزیزان من، تعدادی از خواص، دانسته و فهمیده خیانت می کنند؛ راه را کج می روند، دنبال هوای نفس، دنبال زندگی شخصی و دنبال پول و مال و ثروت و حاکمیت وقدرت و تعصبات و بقیه ی خواسته هیا خودشان می روند و خواص هم هستند! بیساری از عوام هم از آن ها تبعیت می کنند. بسته به شانس آن ها اگر این شخص خاص که منحرف شده است، آدمی باشد که جذابیت هایی در وجودش باشد، آن وقت وای به حال مردم و وای به حال عوام!
حال شما در مقابل این مشکل، می خواهید چه کار بکنید؟ این است که من می گویم دانشگاه ها باید سیاسی بشود؛ معنایش این است. یعنی شما کاری بکنید که در محیط دانشجویی، عوامی وجود نداشته باشد. قدرت تحلیل در یکایک عناصر دانشجو وجود داشته باشد. ای بسا آدمی که تا حد وزارت هم بالا می رود، اما جزو عوام است؛ یعنی قدرت و موضع گیری ندارد. یک راه روشن بینانه اتخاد نمی کند.مهنای عوام این است. اگر محیط های دانشجویی ما، که فردا بنا است سطح عظیمی از دانش و مناصب حساس و مراکز حساس جامعه ی ما را اشغال بکنند، انان هایی دارای قدرت تحلیل وبا جهت گیری درست باشند، آن وقت این مشکل، به مراتب کم خواهد شد. بنابراین باید پیشگیری کنیم. باید پیشگیری کرد، این به عهده ی شما است.
مسئله دیگری هم وجود دارد و آن مسئله سوم است. رابطه ی شماها با خودتان. متأسفانه من می بینم که بچه های مسلمان داخل دانشگاه ها، گاهی این قدر با هم اختلاف و درگیری پیدا می کنند که اصلا مجالی باقی نمی ماند که کار بکنند!
متأسفانه بعضی ها در داخل دانشگاه، به نام اسلام، کارشان این شده است که به ارزش های موجود جامعه، دست اندازی کنند یا افراد، یا به جهت ها و امثال آن. بابا، به کار خودتان بپردازید. در داخل دانشگاه، مهم ترین مسئله شما، دانشجوها هستند. غفلت و بی توجهی می کنند. البته اینی که ما می گوییم به کار دانشجویی بپردازید، معنایش این نیست که دانشجویان به مسائل سیاسی جامعه نپردازند؛ نه؛ باید حتما به مسائل سیاسی جامعه و جهان بپردازند. اگر شما سرتان را پایین انداختید، از همه چیز محروم خواهید ماند. باید سربالا باشد، باید دید شما وسیع باشد. باید افق دید، کاملا دور و فراگیر باشد. لیکن نباید از مسائل دانشجویی غافل بشوید.(2)
ارتقای فکری دنشجویان در زمینه فرهنگ و سیاست باید در صدر فعالیت تشکل های دانشجویی قرار گیرد
دل بی آلایش جوان، هنگامی که با نور ایمان و فروغ اندیشه عالمانه روشن شود گنجینه ای الهی است که فرآورده های آن، امروز و فردای کشور را بهره مند می سازد. در مرحله کنونی، آنچه می باید پس از تحصیل علم، درصدر فعالیت های دانشجویی قار گیرد، ارتقاء فکری دانشجویان در زمینه فرهنگ و سیاست است.
امروز، هیچکس نمی تواند انکار کند که فوری ترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاه های فرهنگی کشور است، آنان در صددند بدین وسیله، باورهای اسلامی و انقلابی را که اصلی ترین عالم ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطه استکباری است، از ذهن ها و دل ها بزدایند و باورهای سلطه پذیری و فرودستی در برابر غرب را به جای آن بنشانند، تلاش آشکار از سوی واسطه ها و دست نشاندگان امپراتوری های زر و زور، در بسیاری از عرصه های فرهنگی برای تردید افکنی در مبانی اسلام و انقلاب، امروز افراد دیر باور را نیز به دغدغه افکنده است، و کسانی که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگی را جدی نمی گرفتند، امروز آن را به چشم خود می بینند. بی شک نخستین آماج این شبیخون، جوانان اند، به ویژه آنان که در جاده دانش و فرزانگی قدم بر می دارند و آینده فرهنگی و سیاسی کشور در دست آن ها است.
درست است که دشمن به رغم تلاش و هزینه فراوان، نتوانسته است به محصول مورد نظر خود دست یابد، ولی به روشنی می دانیم که مهم ترین پاسخ کوبنده بدخواهان، معرفت و ایمان روشن بینانه و قدرت تحلیل سیاسی است، و این ها همان است که تشکل های دانشجویی شایسته همت گماشتن و پرداختن به آن می باشند.(3)
پایه های فکری، ایمانی و معرفتی خود و سایر دانشجویان را با ارتباطات معنوی اثر گذار تقویت کنید
در دانشگاه، درس خواندن، فعالیت برای اسلامی نگهداشتن و هرچه اسلامی تر کردن فضای دانشگاه، حفظ روحیه ی پر نشاط دانشجویی و تقویت پایه های فکری و ایمانی و معرفتی، از کارهای بسیار اساسی است. سعی کنیدبا دانشجوهای دیگری که مثل خود شما هستند چه آن هایی که در تشکل دیگری هستند، چه آن هایی که در هیچ تشکلی نیستند، اما زمینه های خوب دارند ارتباطات خوب برقرار کنید. البته ممکن است تشکلی از لحاظ خیلی چیزها با شما همسو باشد و یا نباشد؛ اما سعی کنید این ارتباطات معنوی اثر گذار را با همه ی دانشجوها ادامه دهید و اثر گذار باشید.(4)
تشکل دانشجویی باید حرکتش در جهت کیفیت بخشیدند به ارزش های دین و انقلاب باشد
شما می خواهید محیط دانشجویی را کیفیت ببخشید؛ آن هم در جهت دین و حرکت انقلاب. اگر دیدیم یک تشکل دانشجویی وجود دارد، اما حرکت آن در جهت کیفیت بخشیدن به ارزش های دین و انقلاب نیست، این تشکل مطلقا جزو مخاطبین ما نیست و در این مجموعه هم جا نمی گیرد- هر چند اسمش انجمن اسلامی باشد، دروغ است؛ انجمن اسلامی نیست. من می بینم که گاهی اشتباهاتی از این قبیل در گوشه و کنار انجام می گیرد؛ حمل می کنم بر این که جوان هستند و غفلت می کنند. اما شماها که می خواهید ملاحظه کنید، ملاحظه ی این را بکنید که ممکن است غفلت هم نباشد؛ و واقعا کسانی از پشت، حرکتی را انجام می دهند؛ که باید شما خیلی هشیارانه برخورد کنید. این مسئولیتی بر دوش شما است.(5)
اصرار ندارم که همهم ی تشکل های دانشجویی یکی شوندانجمن ها یا جامعه ی اسلامی یا تشکل های دانجشویی دیگر -بسیج، دفتر نمایندگی- و افرادی که مشغول این کارها هستند، به نظر ما همه خوب هستند. همه هم اسلامی و دانشجو هستند. مانعی ندارد و باشند و با همدیگر کار بکنند. به نظ ما هیچ ایرادی ندارد. تعارض نباید باشد. من بر این اصرار ندارم که همه ی انی اسم ها یک اسم بشوند؛ نه. شدند که شدند، نشدند هم مانعی ندارد. این محظور بزرگی نیست. محیط بزرگی است؛ بالاخره اختلاف سلیقه وجود دارد. اختلاف سلیقه هم ایراد ندارد. باید با هم بسازند.(6)
مجامع اسلامی دانشجویی دارای این هر سه خصوصیت ممتاز است. اگر صفا و نشاط و آرمان خواهی و تلاش امیدوارانه که خصوصیات جوانی است، با فرزانگی و اندیشه ورزی و نگاه عالمانه که ویژگی های دانش پژوهی است با پرهیزگاری و پاکدامنی و تعبد دینی که لازمه اسلامی بودن است در تشکل های دانشجویی فراهم آید، این مجموعه ها از جمله مبارک ترین مجموعه های انسانی به شمار خواهد آمد. هر یک از سه خصوصیت یاد شده را آفاتی تهدید کند که باید هوشمندانه از آن برحذر بود.(1)
سه وظیفه اساسی تشکل های دانشجویی
به نظر من سه وظیفه ی اساسی بر دوش تشکل ها است:یکی این که مجموعه ی دانشجویی را از لحاظ روحی و معنوی تغذیه کنند... آن دانشجویی که با خدا انس ندارد، آشنا نیست و هیچ رایحه ای از گلستان معنوی وجود انسان به مشامش نرسیده است، خیلی ناقص است. آن جوانی که با وجود داشتن دل شفاف و روح آماده، اصلا لذت ذکر خدا را نچسیده، از نماز لذتی نمی برد. از دعا، ذکر، تضرع، گریه و انس با پروردگار عالم، از پیوند با زیباترین حقایق وجود -که وجود مقدس باریتعالی است- هیچ بهره ای نبرده است، این خیلی ناقص، محروم و قاصر است. شما در این جهت هم تعهد دارید که دل ها را روشن و با خدا آشنا کنید. انس با خدا را تعلیم بدهید و لذت ذکر را بچشانید.
اگر کسی لذت ذکر الهی و انس با خدا را چشیدف بدانید که هیچ لذت دیگری به دهانش مزه نمی کند. همه ی این لذت های زودگذر دنیا -حتی عالی ترین لذات- به نظرش بچه گانه می آید. آن کسانی که اهل این چیزها هستند، آن ها صادق اند و به ما این چیزها را گفته اند. هر کسی هم ممکن است بالاخره در مدت عمرش، کم وبیش توفیقی پیدا کند و لذت ذکر الهی را لحظه ای درک بکند. این هدیه ی بزرگی است که شما باید به جوانان دانشجو بدهید. این جوان ها -دخترها پسرها- روح های آماده دارند. ای ها را با نماز آشنا کنید.نماز یک بار بر دوش انسان نیست. بلکه یک لطف و یک دریچه است. اگر خدا به من و شما اجازه نداده بود که با او حرف بزنیم، ما چعه کار می کردیم؟ اگر انسان اجازه نداشت زبان به دعا و مناجات باز کند، چه می کرد؟ چطور می توانست روح تشنه و گرسنه ی خودش را اشباع کند؟ چه چیزی غیر از انس با خدا می تواد این روح تشنه ی انسان را سیراب بکند؟... چه کسی می خواهد این معنویات را به این جوان ها یاد بدهد و دست آن ها را بگیرد؟ این به عهده ی شما است. این وظیفه ی بزرگی است؛ آن را کم نگیرید.
مسئولیت دوم، مسئولیت سیاسی است. ببینید، من بحثی را مطرح کردم. این بحث هیچوقت در محیط های دین ما مطرح نشده بود نه در سخنرانی ها، نه در بحث های دیگر. من این بحث را مطرح کردم، تا افرادی که در مسائل تارخی و مسائل سیاسی، اهل مطالعه و فکر هستند، آن را دنبال کنند، آن بحث عوام و خواص است... خلاصه ی بحث عوام و خواص ما عبارت است از این که بعضی از خواص خیانت می کننند و بسیاری از عوام بدون توجه، به دنبال آن ها حرکت می کنند. این مشکلی است که همیشه ممکن است پیش بیاید.
عزیزان من، تعدادی از خواص، دانسته و فهمیده خیانت می کنند؛ راه را کج می روند، دنبال هوای نفس، دنبال زندگی شخصی و دنبال پول و مال و ثروت و حاکمیت وقدرت و تعصبات و بقیه ی خواسته هیا خودشان می روند و خواص هم هستند! بیساری از عوام هم از آن ها تبعیت می کنند. بسته به شانس آن ها اگر این شخص خاص که منحرف شده است، آدمی باشد که جذابیت هایی در وجودش باشد، آن وقت وای به حال مردم و وای به حال عوام!
حال شما در مقابل این مشکل، می خواهید چه کار بکنید؟ این است که من می گویم دانشگاه ها باید سیاسی بشود؛ معنایش این است. یعنی شما کاری بکنید که در محیط دانشجویی، عوامی وجود نداشته باشد. قدرت تحلیل در یکایک عناصر دانشجو وجود داشته باشد. ای بسا آدمی که تا حد وزارت هم بالا می رود، اما جزو عوام است؛ یعنی قدرت و موضع گیری ندارد. یک راه روشن بینانه اتخاد نمی کند.مهنای عوام این است. اگر محیط های دانشجویی ما، که فردا بنا است سطح عظیمی از دانش و مناصب حساس و مراکز حساس جامعه ی ما را اشغال بکنند، انان هایی دارای قدرت تحلیل وبا جهت گیری درست باشند، آن وقت این مشکل، به مراتب کم خواهد شد. بنابراین باید پیشگیری کنیم. باید پیشگیری کرد، این به عهده ی شما است.
مسئله دیگری هم وجود دارد و آن مسئله سوم است. رابطه ی شماها با خودتان. متأسفانه من می بینم که بچه های مسلمان داخل دانشگاه ها، گاهی این قدر با هم اختلاف و درگیری پیدا می کنند که اصلا مجالی باقی نمی ماند که کار بکنند!
متأسفانه بعضی ها در داخل دانشگاه، به نام اسلام، کارشان این شده است که به ارزش های موجود جامعه، دست اندازی کنند یا افراد، یا به جهت ها و امثال آن. بابا، به کار خودتان بپردازید. در داخل دانشگاه، مهم ترین مسئله شما، دانشجوها هستند. غفلت و بی توجهی می کنند. البته اینی که ما می گوییم به کار دانشجویی بپردازید، معنایش این نیست که دانشجویان به مسائل سیاسی جامعه نپردازند؛ نه؛ باید حتما به مسائل سیاسی جامعه و جهان بپردازند. اگر شما سرتان را پایین انداختید، از همه چیز محروم خواهید ماند. باید سربالا باشد، باید دید شما وسیع باشد. باید افق دید، کاملا دور و فراگیر باشد. لیکن نباید از مسائل دانشجویی غافل بشوید.(2)
ارتقای فکری دنشجویان در زمینه فرهنگ و سیاست باید در صدر فعالیت تشکل های دانشجویی قرار گیرد
دل بی آلایش جوان، هنگامی که با نور ایمان و فروغ اندیشه عالمانه روشن شود گنجینه ای الهی است که فرآورده های آن، امروز و فردای کشور را بهره مند می سازد. در مرحله کنونی، آنچه می باید پس از تحصیل علم، درصدر فعالیت های دانشجویی قار گیرد، ارتقاء فکری دانشجویان در زمینه فرهنگ و سیاست است.
امروز، هیچکس نمی تواند انکار کند که فوری ترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاه های فرهنگی کشور است، آنان در صددند بدین وسیله، باورهای اسلامی و انقلابی را که اصلی ترین عالم ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطه استکباری است، از ذهن ها و دل ها بزدایند و باورهای سلطه پذیری و فرودستی در برابر غرب را به جای آن بنشانند، تلاش آشکار از سوی واسطه ها و دست نشاندگان امپراتوری های زر و زور، در بسیاری از عرصه های فرهنگی برای تردید افکنی در مبانی اسلام و انقلاب، امروز افراد دیر باور را نیز به دغدغه افکنده است، و کسانی که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگی را جدی نمی گرفتند، امروز آن را به چشم خود می بینند. بی شک نخستین آماج این شبیخون، جوانان اند، به ویژه آنان که در جاده دانش و فرزانگی قدم بر می دارند و آینده فرهنگی و سیاسی کشور در دست آن ها است.
درست است که دشمن به رغم تلاش و هزینه فراوان، نتوانسته است به محصول مورد نظر خود دست یابد، ولی به روشنی می دانیم که مهم ترین پاسخ کوبنده بدخواهان، معرفت و ایمان روشن بینانه و قدرت تحلیل سیاسی است، و این ها همان است که تشکل های دانشجویی شایسته همت گماشتن و پرداختن به آن می باشند.(3)
پایه های فکری، ایمانی و معرفتی خود و سایر دانشجویان را با ارتباطات معنوی اثر گذار تقویت کنید
در دانشگاه، درس خواندن، فعالیت برای اسلامی نگهداشتن و هرچه اسلامی تر کردن فضای دانشگاه، حفظ روحیه ی پر نشاط دانشجویی و تقویت پایه های فکری و ایمانی و معرفتی، از کارهای بسیار اساسی است. سعی کنیدبا دانشجوهای دیگری که مثل خود شما هستند چه آن هایی که در تشکل دیگری هستند، چه آن هایی که در هیچ تشکلی نیستند، اما زمینه های خوب دارند ارتباطات خوب برقرار کنید. البته ممکن است تشکلی از لحاظ خیلی چیزها با شما همسو باشد و یا نباشد؛ اما سعی کنید این ارتباطات معنوی اثر گذار را با همه ی دانشجوها ادامه دهید و اثر گذار باشید.(4)
تشکل دانشجویی باید حرکتش در جهت کیفیت بخشیدند به ارزش های دین و انقلاب باشد
شما می خواهید محیط دانشجویی را کیفیت ببخشید؛ آن هم در جهت دین و حرکت انقلاب. اگر دیدیم یک تشکل دانشجویی وجود دارد، اما حرکت آن در جهت کیفیت بخشیدن به ارزش های دین و انقلاب نیست، این تشکل مطلقا جزو مخاطبین ما نیست و در این مجموعه هم جا نمی گیرد- هر چند اسمش انجمن اسلامی باشد، دروغ است؛ انجمن اسلامی نیست. من می بینم که گاهی اشتباهاتی از این قبیل در گوشه و کنار انجام می گیرد؛ حمل می کنم بر این که جوان هستند و غفلت می کنند. اما شماها که می خواهید ملاحظه کنید، ملاحظه ی این را بکنید که ممکن است غفلت هم نباشد؛ و واقعا کسانی از پشت، حرکتی را انجام می دهند؛ که باید شما خیلی هشیارانه برخورد کنید. این مسئولیتی بر دوش شما است.(5)
اصرار ندارم که همهم ی تشکل های دانشجویی یکی شوندانجمن ها یا جامعه ی اسلامی یا تشکل های دانجشویی دیگر -بسیج، دفتر نمایندگی- و افرادی که مشغول این کارها هستند، به نظر ما همه خوب هستند. همه هم اسلامی و دانشجو هستند. مانعی ندارد و باشند و با همدیگر کار بکنند. به نظ ما هیچ ایرادی ندارد. تعارض نباید باشد. من بر این اصرار ندارم که همه ی انی اسم ها یک اسم بشوند؛ نه. شدند که شدند، نشدند هم مانعی ندارد. این محظور بزرگی نیست. محیط بزرگی است؛ بالاخره اختلاف سلیقه وجود دارد. اختلاف سلیقه هم ایراد ندارد. باید با هم بسازند.(6)
پی نوشت ها :
1-پیام رهبر معظم انقلاب به اردوی تحکیم وحدت، 1380/6/3.
2-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل ها و نخبگان دانشجویی، 1375/9/15.
3-بیانات رهبر معظم انقلاب به هفتمین نشست سالانه جامعه اسلامی دانشجویان، 1380/6/10.
4-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای جامعه اسلامی دانشجویان، 1381/6/16.
5-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل های دانشجویی، 1375/9/15.
6-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل های دانشجویی، 1375/9/15.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}