در طول این سال‌ها گروه‌های مختلف با ایدئولوژی‌های رنگارنگ خود را پرچم دار مبارزه با رژیم صهیونیستی معرفی کرده و نسخه‌های مختلفی برای احیاء حقوق ملت مظلوم فلسطین پیچیده‌اند. راه حل‌هایی که گاه با حقوق واقعی این ملت تطابق داشته و گاه حاصلی جز به رسمیت شمردن حقوق متجاوز به همراه نداشته است. در این بین رهبر معظم انقلاب در طول سال‌های متمادی زعامتشان، به مساله فلسطین و راه حل آن توجه داشته و ضمن نقد راه‌کارهای انحرافی، راهکار اسلامی و منطقی آن را ارائه داده‌اند. در ادامه رهنمودهای حکیمانه معظم له مرور می‌گردد.


«اسرائیل باید از بین برود»، یک منطق انسانی است

این منطقی که امام بزرگوار مطرح کردند که «اسرائیل باید از بین برود»، یک منطق انسانی است؛ ما سازوکار عملی آن را هم به دنیا ارائه کردیم، که کسی هم نتوانست هیچ ایراد منطقی بگیرد. ما گفتیم از این مردمی که در این منطقه زندگی می‌کنند و اهل اینجا هستند و متعلق به خود اینجا هستند، یک نظرسنجی و نظرخواهی بشود؛ یعنی یک رفراندمی انجام بگیرد، رژیم حاکم بر این منطقه را رفراندم معین کند، مردم معین کنند؛ معنای از بین رفتن رژیم صهیونیستی یعنی این؛ سازوکار آن این است؛ یک کاری است که منطق امروز دنیا آن را درک می‌کند و می‌فهمد و می‌پسندد و کاری است عملی. ما حتی شکل آن را هم در ارتباط با سازمان ملل و بعضی از مراجع بین المللی تعیین کردیم و ابراز کردیم، محل بحث هم واقع شد؛ یعنی این رژیم وحشی و گرگ صفت که سیاستش این است که با مشت آهنین، با بی رحمی و سنگ دلی با مردم رفتار بکند و آدم کشی و کودک کشی و حمله‌ به مناطق و ویرانگری اصلاً برایش مهم نیست و انکار هم نمی‌کند، علاجش جز از بین رفتن و نابود شدن نیست؛ که اگر ان‌شاءالله آن روز فرارسید و نابود شد، که چه بهتر؛ [اما] تا وقتی که این رژیم جعلی سرِپا است و نابود نشده است، علاج چیست؟

تنها راه حلّ مسأله فلسطین این است که مردم واقعی فلسطین - نه مهاجران غاصب و اشغالگر - چه آنهایی که در داخل فلسطین ماندند، چه آنهایی که در بیرون فلسطین هستند، خود نظام حاکم بر کشورشان را تعیین کنند.

علاج، مقاومت قاطع و مسلحانه در مقابل این رژیم است؛ در مقابله‌ی با رژیم صهیونیستی، باید از سوی فلسطینی‌ها دست قدرت نشان داده بشود. کسی گمان نکند که اگر چنانچه موشک‌های غزه نبود، رژیم صهیونیستی کوتاه می‌آمد؛ نخیر. حالا شما نگاه کنید ببینید در کرانه‌ی باختری چه می‌کنند! در کرانه‌ی باختری که موشکی وجود ندارد، سلاحی وجود ندارد، تفنگی وجود ندارد؛ آنجا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببینید آنجا رژیم صهیونیستی دارد چه کار می‌کند: هرچه از دستش بر بیاید، خانه‌های مردم را خراب می‌کند، باغ‌های مردم را خراب می‌کند، زندگی مردم را نابود می‌کند، آنها را به خواری و ذلت می‌کشاند، تحقیر می‌کند؛ اگر لازم شد آب را رویشان می‌بندد، برق را رویشان می‌بندد؛ کسی مثل یاسر عرفات را که این همه با صهیونیست‌ها همراهی کرد، نتوانستند تحمل کنند، محاصره‌اش کردند، تحقیرش کردند، مسمومش کردند، نابودش کردند. این جور نیست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیست‌ها نشان ندهیم، آنها به کسی رحم کنند، ملاحظه‌ی کسی را بکنند، حق کسی را رعایت کنند، ابداً؛ تنها علاجی که تا قبل از نابودی این رژیم وجود دارد عبارت است از اینکه فلسطینی‌ها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اینکه طرف مقابل - که همین رژیم گرگ صفتِ خشن است - کوتاه بیاید، وجود دارد؛ کمااینکه الان دارند با همه‌ی توان دنبال آتش بس می‌گردند؛ یعنی بیچاره شدند. آدم کشی می‌کند، کودک کشی می‌کند، قساوت بیرون از حد و اندازه‌ی معقول بشری نشان می‌دهد، اما در عین حال عاجز هم هست؛ یعنی در یک محذور، در یک گرفتاری سخت گرفتار است؛ لذا دنبال آتش بس است. لذا بنده عقیده‌ام این است، این اعتقاد ما است که کرانه‌ی باختری هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است ]. کسانی که علاقه‌مند به سرنوشت فلسطینند، اگر می‌توانند کاری بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزی که ممکن است از محنت فلسطینی‌ها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرت نمایی بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازش کارانه، هیچ کاری به نفع فلسطینی‌ها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگ صفت چیزی کاسته نخواهد شد.(1)


راه حلّ مسأله فلسطین، راه حل‌های تحمیلی و دروغین نیست

راه حلّ مسأله فلسطین، راه حل‌های تحمیلی و دروغین نیست. تنها راه حلّ مسأله فلسطین این است که مردم واقعی فلسطین - نه مهاجران غاصب و اشغالگر - چه آنهایی که در داخل فلسطین ماندند، چه آنهایی که در بیرون فلسطین هستند، خود نظام حاکم بر کشورشان را تعیین کنند. اگر اتّکاء به آراءِ یک ملت از نظر مدّعیان دمکراسی در دنیا حرف راستی است، ملت فلسطین هم یک ملت است و باید تصمیم بگیرد. رژیم غاصبی که امروز در سرزمین فلسطین بر سرِ کار است، هیچ حقّی بر این سرزمین ندارد؛ یک رژیم جعلی، دروغین و ساخته دست قدرت‌های ظالم است. بنابراین از مردم فلسطین نباید بخواهند این رژیم را به رسمیت بشناسند. اگر کسی در دنیای اسلام این اشتباه را بکند و این رژیم ظالم را به رسمیت بشناسد، علاوه بر این که برای خود روسیاهی و ننگ به وجود خواهد آورد، کار بی فایده‌ای هم کرده است؛ چون این رژیم قابل دوام نیست.
صهیونیستها خیال می‌کنند توانسته‌اند بر فلسطین مسلّط شوند و تا ابد فلسطین متعلّق به آنهاست! نخیر؛ این طور نیست. سرنوشت فلسطین این است که قطعاً یک روز کشور فلسطین خواهد شد. ملت فلسطین در این راه قیام کرده است. وظیفه ملت‌ها و دولت‌های مسلمان این است که این فاصله را هر چه بیشتر کم کنند و کاری کنند که ملت فلسطین به آن روز برسد.(2)


راه نجات ملت فلسطین، مذاکره نیست!

مغالطه‌ی بزرگ دیگر آن است که گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطین، مذاکره است! مذاکره با کی؟ با رژیم غاصب و زورگو و گمراهی که جز به زور، به هیچ اصل دیگری معتقد نیست؟ آنان که به این بازیچه و فریب خود را دلخوش کردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حکومت خودگردان از صهیونیست‌ها گرفتند، با صرف‌نظر از ماهیت تحقیرآمیز و اهانت‌بار آن، اولاً با هزینه‌ی سنگینِ اعتراف به مالکیت رژیم غاصب بر تقریباً سراسر فلسطین تمام شد، ثانیاً همان حکومت نیم بند و دروغین را هم با بهانه‌های واهی در مواردی زیر پای خود لگد کوب کردند؛ محاصره ی یاسر عرفات در ساختمان مدیریتش در رام الله و انواع تحقیر و تذلیل او حادثه‌ای نیست که فراموش شود.(3)


مسأله‌ی فلسطین با عقب نشینی حل نخواهد شد

نکته‌ی مهم دیگر این است که مسأله‌ی فلسطین با این عقب نشینی‌ها حل نخواهد شد؛ این را بدانند. هم آمریکا بداند، هم صهیونیست‌ها بدانند، هم کسانی که حالت دلالی دارند و به شکل دلال دارند عمل می‌کنند، بدانند که مسأله‌ی فلسطین این طوری حل نخواهد شد. این که از یک قسمت عقب نشینی کنند، بعد قضیه تمام شود، این نمی‌شود. کسی بیاید خانه‌ی شما را به زور اشغال کند، بعد از مدتی یک اتاق کوچک را آن گوشه‌ی خانه به شما بدهد، بقیه‌ی خانه را هم به اسم خودش ثبت کند؛ مگر می‌شود چنین چیزی؟ فلسطین را گرفته‌اند؛ حالا ناچار شده‌اند از گوشه‌یی از فلسطین عقب نشینی کنند؛ کسی بگوید خیلی خوب، حالا که این جا را دادید، پس دیگر بقیه‌ی فلسطین مال شما! مگر می‌شود چنین چیزی؟ مسأله‌ی فلسطین این طوری حل نخواهد شد. مسأله‌ی فلسطین فقط یک راه دارد؛ همان چیزی که ما چند سال پیش اعلام کردیم: از فلسطینی‌های اصیل - چه آنهایی که داخل فلسطین هستند، چه آنهایی که در اردوگاه ها هستند، چه آنهایی که در کشورهای دیگر هستند؛ چه مسلمان باشند، چه یهودی باشند، چه مسیحی باشند، فرقی نمی‌کند؛ فلسطینی باشند - نظرخواهی کنند؛ هر دولتی که آنها خواستند، سر کار بیاید. آن دولت اگر مسلمان باشد، اگر مسیحی باشد، اگر یهودی باشد، اگر مخلوط باشد، چنانچه برخاسته‌ی از آراء خود فلسطینی‌ها باشد، مورد قبول است و مسأله‌ی فلسطین را حل خواهد کرد. بدون این، مسأله‌ی فلسطین حل نخواهد شد.(4)


نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرت‌های مسلّط و رژیم غاصب به دست نمی‌آید

نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرت‌های مسلّط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمی‌آید، راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است، با توحید کلمه‌ی فلسطینیان و کلمه‌ی توحید که ذخیره‌ی بی پایان حرکت جهادی است.

ارکان این مقاومت، از سویی گروه‌های مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند؛ و از سویی دیگر، دولت‌ها و ملت‌های مسلمان در سراسر جهان، به‌ویژه عالمان دینی و روشنفکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان. اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بی‌شک وجدان‌های بیدار و دل‌ها و اندیشه‌هایی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیزم، آنها را مسخ نکرده، در هر نقطه‌ی عالَم به یاری ذی‌حق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.(5)


گره مسأله‌ی فلسطین با دخالت آمریکایی‌ها باز نمی‌شود

گره مسأله‌ی فلسطین با دخالت آمریکایی‌ها باز نمی‌شود؛ کورتر می‌شود. هرچه آمریکایی‌ها در این قضیه دخالت کنند، گره را کورتر می‌کنند. ملت فلسطین، ملت بیداری است؛ ملت آزاده‌ای است؛ ملت روشن فکری است. دولتی انتخاب کرده است، بگذارید آن دولت با پشتیبانی آن ملت کارهای خودش را بکند. دخالت آنها، آن هم دخالت یک‌جانبه، زورگویانه، به نفع رژیم غاصب صهیونیستی، هرچه می‌گذرد، ماجرای فلسطین را دشوارتر می‌کند. البته این مسائل حل خواهد شد؛ هم مسأله‌ی عراق حل خواهد شد، هم مسأله‌ی فلسطین حل خواهد شد؛ اما آن روزی حل خواهد شد که با حل این مسائل، از حیثیت و هویت و موجودیت استکبار آمریکایی هم دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.(6)


ما همه پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد می‌کنیم

طرح جمهوری اسلامی برای حل قضیه‌ی فلسطین و التیام این زخم کهنه، طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسی پذیرفته شده‌ی افکار عمومی جهانی است که قبلاً به تفصیل ارائه شده است. ما نه جنگ کلاسیکِ ارتش‌های کشورهای اسلامی را پیشنهاد می‌کنیم، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیت سازمان ملل و دیگر سازمان‌های بین المللی را؛ ما همه پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد می‌کنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همه‌ی مردم اصلی فلسطین، از مسلمان و مسیحی و یهودی - نه مهاجران بیگانه - در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین، در اردوگاه‌ها و در هر نقطه‌ی دیگر، در یک همه پرسی عمومی و منضبط شرکت کنند و نظام آینده‌ی فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولتِ برآمده‌ی از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیر فلسطینی را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کرده‌اند، معین خواهد کرد. این یک طرح عادلانه و منطقی است که افکار عمومی جهانی آن را به‌درستی درک می‌کند و می‌تواند از حمایت ملت‌ها و دولت‌های مستقل برخوردار شود. البته انتظار نداریم که صهیونیست‌های غاصب به آسانی به آن تن در دهند، و اینجاست که نقش دولت‌ها و ملت‌ها و سازمان‌های مقاومت شکل می‌گیرد و معنی می‌یابد. مهم‌ترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانی از دشمن غاصب است؛ و این وظیفه‌ی بزرگ دولت‌های اسلامی است.

اکنون پس از به میدان آمدن ملت‌ها و شعارهای قدرتمندانه‌ی آنان بر ضد رژیم صهیونیست، دولت‌های مسلمان با چه منطقی روابط خود با رژیم غاصب را ادامه می‌دهند؟ سند صداقت دولت‌های مسلمان در جانبداری‌شان از ملت فلسطین، قطع روابط آشکار و پنهان سیاسی و اقتصادی با آن رژیم است. دولت‌هایی که میزبان سفارتخانه‌ها یا دفاتر اقتصادی صهیونیست‌هایند، نمی‌توانند مدعی دفاع از فلسطین باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستی از سوی آنان، جدی و واقعی تلقی نخواهد شد.

 

سازمان‌های مقاومت اسلامی که بار سنگین جهاد را در سال‌های گذشته بر دوش داشته اند، امروز نیز با همان تکلیف بزرگ روبه رویند. مقاومت سازمان یافته‌ی آنان، بازوی فعالی است که می‌تواند ملت فلسطین را به سوی این هدف نهایی به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوی مردمی که خانه و کشورشان اشغال شده، در همه ی میثاق‌های بین‌المللی به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است. تهمت تروریزم از سوی شبکه‌ی سیاسی و رسانه‌ای وابسته به صهیونیزم، سخن پوچ و بی ارزشی است. تروریست آشکار، رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنهایند؛ و مقاومت فلسطینی، حرکتی ضد تروریست‌های جرّار و حرکتی انسانی و مقدس است.(7)


راه حلّ نظرخواهی از خودِ مردم فلسطین

برای این مسأله، راه حلِ ّ منطقی وجود دارد. راه حلِ ّ منطقی راه حلّی است که همه وجدان‌های بیدار دنیا و همه کسانی که به مفاهیم امروزِ دنیا معتقدند، ناچارند آن را قبول کنند. ما یک سال و نیم قبل هم این راه حل را گفتیم و دولت جمهوری اسلامی بارها در مجامع و در مذاکرات بین الدولی آن را تکرار کرده است. الان هم ما همان را می‌گوییم و بر آن هم اصرار می‌ورزیم: راه حلّ نظرخواهی از خودِ مردم فلسطین؛ همه کسانی که از فلسطین آواره شده‌اند؛ البته آنهایی که مایلند به سرزمین فلسطین و به خانه خودشان برگردند. این یک امر منطقی است. این کسانی که در لبنان و در اردن و در کویت و در مصر و در بقیه کشورهای عربی سرگردانند، به کشور و به خانه خودشان فلسطین برگردند - آنهایی که مایلند؛ نمی‌گوییم کسی را به زور بیاورند - و از کسانی که قبل از سال 1948 که سال تشکیل دولت جعلی اسرائیل است، در فلسطین بوده‌اند - چه مسلمانشان، چه مسیحی‌شان، چه یهودی‌شان - نظرخواهی شود. اینها در یک نظرخواهی عمومی، رژیم حاکم بر سرزمین فلسطین را تعیین کنند. این دمکراسی است. چطور برای همه دنیا دمکراسی خوب است، برای مردم فلسطین دموکراسی خوب نیست؟! چطور همه مردم دنیا حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند، اما مردم فلسطین حق ندارند؟! هیچ کس شک ندارد رژیمی که امروز در فلسطین بر سرِ کار است، رژیمی است که با زور، با حیله و ترفند و با فشار روی کار آمده است؛ در این کسی شک ندارد. صهیونیست‌ها با مسالمت نیامده‌اند؛ مقداری با حیله و ترفند و مقداری با زور سلاح و فشار بر سرکار آمدند ؛ لذا یک رژیم تحمیلی دارند. خیلی خوب؛ مردم فلسطین جمع شوند، رأی بدهند و نوع رژیمی را که در این کشور باید حاکم باشد، انتخاب کنند. آن رژیم و آن دولت، تشکیل شود و درباره کسانی که بعد از سال 1948 به سرزمین فلسطین آمده‌اند، تصمیم‌گیری کند؛ هر چه تصمیم گرفت. اگر تصمیم گرفت بمانند، پس بمانند، اگر هم تصمیم گرفت بروند، پس بروند. این، هم آراءِ مردم است، هم دمکراسی است، هم حقوق بشر است، هم منطبق با منطق فعلی دنیاست. این راه حل. خوب؛ این راه حل باید اجرا شود. غاصب که با زبان خوش این راه حل را قبول نمی‌کند! این جاست که همه اطراف قضیه باید خودشان را مسؤول بدانند؛ هم دولت‌های عربی، هم دولت‌های اسلامی، هم ملت‌های مسلمان در همه دنیا، هم به‌خصوص خود ملت فلسطین و هم مجامع جهانی. هرکدام مسؤولیتی دارند که اصرار بورزند این راه حلّ منطقی باید تحقّق پیدا کند و می‌شود تحقّق پیدا کند. بعضی‌ها نگویند آقا! چنین چیزی خواب و خیال است و ممکن نیست؛ نخیر! می‌شود. کشورهای دریای بالتیک بعد از گذشتِ چهل سال و اندی که جزو شوروی سابق بودند، برگشتند و مستقل شدند. کشورهای منطقه قفقاز بعضی در حدود صد سال قبل از این که شوروی تشکیل شود در اختیار روسیه تزاری بودند؛ بعد برگشتند و مستقل شدند. الان قزّاقستان، آذربایجان، گرجستان و بقیه مستقلند؛ خودشان هستند. پس این ممکن است. این طور نیست که این یک امر نشدنی باشد؛ نخیر، شدنی است. منتها اراده و عزم لازم دارد، جرأت و دلیری لازم دارد.
کی باید دلیری  به خرج دهد؟ ملت‌ها یا دولت‌‎ها؟ ملت‎ها دلیرند، ملت‎ها نمی‎ترسند؛ ملت‎ها نشان داده‎اند که آماده‎اند. پس دولت‎ها این جا وظیفه دارند؛ در رأس همه و مقدّم بر همه، دولت‎های عربی. نشست اخیر سرانِ عرب در بیروت، نشست خوبی نبود.اینها می‎توانستند از این اجلاس استفاده‎های خیلی بزرگی بکنند که فقط به سود فلسطین نبود؛ به سود خود دولت‎های عرب هم بود.امروز دولت‎های عرب می‎توانند جلو بیفتند و محبوبیت و حمایت ملت‎های خودشان را در قضیه فلسطین کسب کنند. اگر دولت و حکومتی مورد حمایت مردم خود باشد، دیگر آمریکا نمی‌تواند با او کاری بکند، دیگر از آمریکا نخواهد ترسید، دیگر لازم نمی‌داند که ملاحظه آمریکا را بکند. در این قضیه، دولت‌های عرب خیلی کارهای خوب می‌توانستند بکنند و می‌توانند بکنند.(8)

تنها راه حل مسأله‌ی فلسطین، مقاومت و مبارزه است

شما دوستانی که اینجا حضور دارید، روی همین حرف‌هایی که این آقایان زدند: اینی که اصل، مبارزه است؛ اینکه هیچ راه حلی جزو مقاومت در قضیه‌ی فلسطین وجود ندارد، روی این حرف‌ها ایستادگی کنید. این حرف‌ها را صریحاً بزنید؛ نگذارید مجاملات سیاسی و جوسازی‌های سیاسی بر این منطق غلبه پیدا کند. هر کسی از فلسطینی‌ها که از راه مقاومت پایش را کنار گذاشت، ضرر کرد. اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط می‌کرد و او در اینجا حق ندارد؛ اما صادق هم نیست. آن کسانی که در راه مذاکره وارد شدند، مجبور شدند تحمیلات دشمن را قبول کنند. اگر یک لحظه پایشان را از مسیر تحمیلات دشمن دور گذاشتند، یا حذف شدند یا تحقیر شدند؛ که شما نمونه‌های هر دواش را ملاحظه کردید و دیدید. بعضی‌ها را حذف کردند، بعضی‌ها را هم تحقیر و تدری‌ء کردند. راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسأله‌ی فلسطین و حل مسأله‌ی فلسطین، جز راه مبارزه نیست، که آقایان این را گفتند و من خوشحالم از اینکه می‌بینم این مسأله‌ در جمع شماها مورد اتفاق است و همه آن را قبول دارید. آن کسی که این راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسأله‌ی فلسطین ضربه می‌زند. اگر دانسته باشد، اسمش خیانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ علی ای حال ضربه است به مسأله‌ی فلسطین؛ ضربه می‌زنند به مسأله‌ی فلسطین. فلسطین هیچ راهی جز مقاومت ندارد؛ این را باید بگویند، باید بخواهند؛ دولت‌های اسلامی هم باید همین را تکرار کنند. البته بسیاری از دولت‌های عرب، در قضیه‌ی غزه و قبل از او در قضایای دیگر، امتحان بسیار بدی دادند؛ بسیار امتحان بدی دادند. هر وقت صحبت مسأله‌ی فلسطین شد، هی گفتند مسأله‌ی فلسطین مسأله‌ی عربی است! آن وقتی که وقت عمل آمد، مسأله‌ی فلسطین بکلی از همه‌ی معادلاتشان حذف شد و به جای اینکه به فلسطین کمک کنند، به فلسطینی کمک کنند، به برادر عرب خودشان کمک کنند - اگر به اسلام هم عقیده ندارند، اقلاً به عربیت خودشان پابند باشند - همه از میدان عقب کشیدند! بسیار امتحان بدی دادند. اینها هم در تاریخ خواهد ماند. و این سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نیست، در دنیا هم اینجور است. همچنانی که نصرت خداوند نسبت به شماها که دارید مبارزه می‌کنید، مال آنجا نیست. در همین آیه‌ای که خواندند - که آقای خالد مشعل هم تکرار کردند - ملائکه می‌گویند: «نحن اولیاؤکم فی الحیاة الدّنیا و فی الاخرة». بنابراین فقط برای آخرت نیست، در دنیا هم ملائکة الله، فرشتگان الهی و قوای معنوی الهی کمک می‌کنند آن کسانی که: «قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا». اینها کمک می‌کنند.(9)
 

تنها راه حل مساله؛ ادامه انتفاضه و ایستادگی مردم فلسطین
برای مواجهه با ظلم فجیعی که این روزها نسبت به مردم فلسطین اعمال می‌شود، دو راه علاج وجود دارد. این دو راه علاج اجتناب ناپذیر است و باید همه آن را قبول کنند و از این دو راه بروند:
راه اوّل، ادامه انتفاضه و ایستادگی مردم فلسطین است، که بحمداللَّه تاکنون ایستاده‌اند. اوج این ایستادگی، همین عملیات استشهادی است. این که یک مرد، یک جوان، یک پسر و یک دختر حاضر می‌شود برای منافع و مصالح ملت و دینش جان خود را فدا کند، اوج افتخار و شجاعت و شهامت است. این همان چیزی است که دشمن از آن می‌ترسد. لذا شما ملاحظه کردید، از رئیس جمهور آمریکا گرفته تا همه کسانی که در سراسر دنیا در خطّ امریکا کار می‌کنند و حرف می‌زنند، سعی کردند با شماتت و ملامت و فلسفه بافی، عملیات استشهادی را متوقّف کنند. نه؛ عملیات استشهادی اوج عظمت یک ملت و اوج حماسه است. آن جایی که یک نیروی نظامی با کمال فداکاری از میهن خود دفاع می‌کند، مگر عملیات استشهادی نیست؟ آن جایی که یک ارتش ظالم و ستمگر به یک کشور تجاوز می‌کند و مردم آن کشور در مقابل آن ارتش می‌ایستند، مگر آن جا عملیات استشهادی نیست؟ کیست که بتواند چنین کاری را محکوم کند؟ کیست که بتواند از عظمت و ارزش این کار در چشم انسان‌های باوجدان و باانصاف بکاهد؟ عملیات استشهادی، اوج عظمت آنهاست. حالا عدّه‌ای بنشینند برای خودشان بگویند و بنویسند و ملتی را که پنجاه سال است به خاطر کوتاهی گذشتگانش و به خاطر عدم توجّه نسل قبلی خودش به منافع بلند مدت، الان مجبور است با جان خود به میدان بیاید تا حقوق خود را زنده کند، ملامت کنند؛ مگر این در حال آن ملت تأثیر دارد؟ ملت فلسطین، زنده و بیدار است و پیش می‌رود.
راه دوم، حمایت‌هاست. همه دنیا باید از اینها حمایت کنند. البته ملت‌ها حمایت کردند. در اروپا هم ملت‌ها حمایت کردند، دست به راهپیمایی زدند و با انواع و اقسام راه‌ها و شیوه‌ها، خواست قلبی خود را نشان دادند. حتّی در داخل کشور ایالات متّحده آمریکا هم این حمایت‌ها ابراز شد. بعد از این هم این چیزها ادامه خواهد داشت؛ لیکن دولت‌ها باید به وظیفه خود عمل کنند. از همه واجب‌تر، دولت‌های اسلامی و بالاخص دولت‌های عربی هستند.(10)


قطع صادرات یک ماه به صورت نمادین و سمبلیک نفت به همه کشورهایی که با اسرائیل روابط حسنه دارند

من این طور به نظرم می‌رسد، از جمله کارهای مهمّی که دولت‌های عرب می‌توانند بکنند این است که صادر کنندگان نفت از نفت استفاده کنند. این حرفی که غربی‌ها در دنیا به راه انداخته‌اند که از سلاح نفت استفاده نکنید، حرف درستی نیست. نفت مال ملت‌هاست و باید به سود خودشان از آن استفاده کنند. آمریکایی‌ها از گندم و از محصولات غذایی به عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلی جاهای دنیا هم می‌کنند. چرا کشورهای اسلامی و عربی این حق را نداشته باشند؟ یک ماه - فقط یک ماه - به صورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه کشورهایی که با اسرائیل روابط حسنه دارند قطع کنند. امروز دنیا حرکت را - حرکت کارخانه‌ها - روشنایی و انرژی را - انرژی برق - و حرارت را، که سه عنصر اصلی زندگی‌اش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آنها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایی و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر این چیز کمی است؟ دولت‌های عرب به خاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه - نه این که دائم - به صورت نمادین به عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان می‌خورد. این از کارهایی است که می‌توانند بکنند.(11)


قطع تمام روابط و قراردادهای سیاسی و اقتصادی دولت‌های عرب با رژیم صهیونیستی

کار دیگری که می‌توانند بکنند این است که تمام روابط و قراردادهای سیاسی و اقتصادی خودشان را با دولت صهیونیست قطع کنند و هیچ همکاری نکنند. ملت‌های عرب از این خوشحال خواهند شد. ملت‌های عرب پشت سر آن دولت‌هایی قرار خواهند گرفت که این اقدام شجاعانه را بکنند؛ وای به حال آن دولتی که ملتش بفهمد از پشت سر با اسرائیل رابطه اطّلاعاتی و امنیتی و غیره دارد! دولت‌های اسلامی هم موظّفند. آنها هم وظیفه‌شان کمتر از دولت‌های عربی نیست؛ چون این قضیه قضیه عربی نیست؛ این قضیه فراتر از اینهاست؛ یک قضیه انسانی و اسلامی است. دولت‌های اسلامی هم هر کدام که توانایی‌های نفتی و امثال آن را دارند، همین طور می‌توانند عمل کنند. این کنفرانسی هم که وزرای خارجه کشورهای اسلامی در مالزی داشتند، کنفرانس خوبی نبود. البته اظهار موضع و اظهار وجودی کردند؛ اما ضعیف بود. بایستی از این قوی‌تر اقدام می‌کردند. این همه دولت اسلامی، این همه کشور اسلامی، برادران مسلمانشان آن طور گرفتار؛ باید اینها اقدام قویتری می‌کردند.(12)
 


خطِّ کلّی مبارزه با رژیم غاصب باید این باشد:
الف - زندانی کردن رژیم غاصب در درون مرزهای سرزمین اشغالی و تنگ کردن فضای تنفّس اقتصادی و سیاسی آن و گسستن پیوندهای آن با محیط پیرامونش.
ب - تداوم بخشیدن به مقاومت و مبارزه ملت فلسطین در داخل کشورشان و رساندن هرگونه کمکی که به آن نیاز دارند، تا تحقّق پیروزی نهایی.(13)


مسأله‌ی فلسطین، در رأس مسائل سیاسی دنیای اسلام

مسأله‌ی فلسطین، امروز در رأس مسائل سیاسی دنیای اسلام و امّت اسلامی است. همه موظّفند از فلسطین و آزادی فلسطین و نجات ملّت فلسطین دفاع کنند و برایش مجاهدت کنند و کار کنند. [البتّه] دشمن در این زمینه هم درمانده است؛ این را بدانید. حالا اینکه ادّعا می‌کنند می‌خواهند قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام بکنند، این از عجز اینها است، از ناتوانی اینها است.
در قضیّه‌ی فلسطین دست‌های اینها بسته است، با این کار هم بلاشک ضربه‌ی بزرگ‌تری خواهند خورد و دنیای اسلام در مقابل اینها خواهد ایستاد؛ قطعاً دشمن نمی‌تواند در قضیّه‌ی فلسطین، موفّقیّت مورد نظر خودش را پیدا کند و فلسطین آزاد خواهد شد؛ تردیدی نیست که فلسطین آزاد خواهد شد. ممکن است اندکی دیرتر، اندکی زودتر، لکن قطعاً این اتّفاق خواهد افتاد و مبارزه‌ی امّت اسلامی برای نجات فلسطین ان‌شاءالله به نتیجه خواهد رسید.(14)
 

نمایش پی نوشت ها:
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان 93/5/1
2. بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) 81/3/14
3 و 5. بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین 87/12/14
4. بیانات در خطبه های نمازجمعه 84/5/28
6. بیانات در دیدار مردم لار 87/2/19
7. بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین 90/7/9
8، 11 و 12. بیانات در خطبه های نمازجمعه 81/1/16
9. بیانات در دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیه ی همایش غزه 88/12/8
10. بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان 81/2/11
13. بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین 80/2/4
14. بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ 96/9/15