اسلام گرايي ايرانيان از ديدگاه قرآن
اسلام گرايي ايرانيان از ديدگاه قرآن
1- ايرانيان در پيشگامي به حقايق و ارزش ها، لياقت و اشتياق عميق دارند.
2- اسلام آنها از اهميت فوق العاده و ژرفي برخوردار است و سرچشمه ي شايسته اي براي رونق و گستردگي اسلام در همه ي جهان خواهد شد.
اينک به بررسي چند آيه مي پردازيم:
1- در آيه 133 سوره ي نساء مي خوانيم:
علامه ي طبرسي مي گويد: در روايت آمده است، هنگامي که اين آيه نازل شد، پيامبرصلي الله عليه و آله دست خود را بر پشت «سلمان» زد و فرمود: «هم قوم هذا يعني عجم الفرس؛ آن افراد، از قوم اين شخص (سلمان) يعني ايرانيان هستند.» (1)
2- در آيه 89 سوره ي انعام مي خوانيم:
مفسران بزرگي در تفاسير خود نقل کرده اند که منظور از اين جمعيت (نگهبان دين) ايرانيان هستند.(2)
در روايت آمده است: جمعي از ايرانيان به عنوان انجام مراسم حج به حجاز رفتند، در مدينه به حضور امام باقر عليه السلام رسيدند و پرسش هايي از مسايل مهم ديني نمودند و امام باقرعليه السلام پاسخ آنها را داد. يکي از سؤالات آنها اين بود:
«شنيده ايم سلمان تمايل پيدا کرد که با دختر عمر خواهر حفصه، ازدواج کند، از او خواستگاري کرد، لطفا چگونگي آن را براي ما بيان فرماييد.»
امام باقرعليه السلام فرمود: [عمر از خواستگاري ناراحت شد و جريان را به رسول خداصلي الله عليه و آله عرض کرد و گله نمود.] رسول خدا صلي الله عليه و آله به عمر فرمود: «واي بر تو، آيا خرسند نيستي که سلمان به تو مشتاق شود و تو به او نزديک گردي؟ سلماني که بهشت مشتاق ديدار اوست و خداوند درباره ي سلمان و شما جمعيت قريش اين آيه را نازل کرد (آنگاه آيه ي فوق - 89 انعام را خواند).
عمر گفت: «اي رسول خدا! منظور از گروه نگهبان دين ( در آيه ي مذکور) کيست؟»
پيامبرصلي الله عليه و آله در پاسخ فرمود: « هو و الله سلمان و رهطه؛ سوگند به خدا، اين گروه نگهبان، سلمان و قوم او هستند.»
سپس فرمود: «سوگند به خدا! اين آيه (38 سوره ي محمد که ذکر خواهد شد) نيز درشأن سلمان و قوم او نازل شده است.»
در پايان فرمود: «اي گروه قريش ! شما مردم، فارس ( ايرانيان) را با شمشير ( در فتح ايران) مي زنيد تا به سوي اسلام بيايند، سوگند به خدا روزي خواهد آمد که آنها شما را براي کشاندن به سوي اسلام با شمشير مي زنند.»
«حذيفه بن يمان» که در آنجا بود، گفت: «اين پيشگويي گوارا باد براي سلمان و ايرانياني که راه ايمان و تقوي را مي پيمايند.»
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «اگر اسلام در لابه لاي زمين گم شود، ايرانيان آن را مي يابند و اگر اسلام در آسمان قرار گيرد، جز مردم ايران، کسي به آن دست نيابد.» عمر با شنيدن اين سخن، غمگين شد و برخاست و رفت. (3)
3- در آيه ي 54 سوره ي مائده مي خوانيم:
1- خدا آنها را دوست دارد.
2- و آنها ( نيز) خدا را دوست دارند.
3- آنها در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سخت و نيرومندند.
4- آنها در راه خدا جهاد مي کنند و از سرزنش ملامتگران هراسي ندارند.»
روايت شده است: شخصي از اين آيه ( و منظور از آن) از پيامبرصلي الله عليه و آله پرسيد. پيامبرصلي الله عليه و آله دست بر شانه يا گردن سلمان زد و فرمود: «هذا و ذووه؛ منظور از اين آيه، اين شخص و قوم او هستند.»
آنگاه فرمود: «لو کان الدين بالثريا لتناوله رجال من ابناء فارس؛ اگر دين در ستاره ي ثريا باشد و در آسمان ها قرار گيرد، مرداني از فارس، آن را به دست خواهند آورد.» (4)
4- در آيه 198 و 199 سوره ي شعراء مي خوانيم:
در حديثي آمده است که امام صادق عليه السلام فرمود: «لو نازل القرآن علي العجم ما آمنت به العرب و قد نزل علي العرب فآمنت به العجم فهذه فضيله العجم؛ اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ايمان نمي آورد، ولي قرآن بر عرب نازل شد، عجم به آن ايمان آورد و اين براي عجم، فضيلتي است.»(5)
5- در آيه 38 سوره ي محمد صلي الله عليه و آله مي خوانيم:
اکثر مفسران شيعه و اهل سنت در ذيل اين آيه نقل کرده اند که پس از نزول اين آيه ، جمعي از اصحاب از پيامبرصلي الله عليه و آله پرسيدند: « اين جمعيتي که خداوند در اين آيه به آنها اشاره مي کند، چه کساني هستند ؟»
پيامبرصلي الله عليه و آله به سلمان که در نزديکش بود، نگاه کرد و دست به زانو ( يا شانه ي) او زد و فرمود: «هذا و قومه، و الذي نفسي بيده لوکان الايمان منوطا بالثريا لتناوله رجال من فارس؛ منظور (از آيه) اين مرد و قوم او است ، سوگند به آن کس که جانم رد اختيار اواست ! اگر ايمان به ستاره ي ثريا بسته باشد گروهي از مردان فارس ، آن را به چنگ مي آورند. » (6)
به نقل از ابوبصير، امام صادق عليه السلام فرمود: «قد و الله ابدل بهم خيرا منهم، الموالي ؛ سوگند به خدا! خداوند به اين وعده ي خود وفا کرد و گروهي از غير عرب را که بهتر از آنها بودند، جانشين آنها نمود.» (7)
6- در آيه ي 3 سوره ي جمعه مي خوانيم :
پيامبرصلي الله عليه و آله نيز رسول بر گروه ديگري غير از اميين است که هنوز به عرب نپيوسته اند و خداوند توانا و آگاه است .»
در حديثي آمده است که پيامبرصلي الله عليه و آله اين آيه را تلاوت کرد. حاضران پرسيدند: « منظور از اين گروه ديگر کيست؟»
پيامبرصلي الله عليه و آله در پاسخ آنها دست بر شانه «سلمان» گذاشت ( و به نقلي دست بر سر سلمان گذاشت) و فرمود: «لو کان الايمان في الثريا لنالته رجال من هؤلاء؛ اگر ايمان در ستاره ي ثريا قرار گيرد، مرداني از اين گروه (ايرانيان) به آن دست مي يابند.» (8)
7- در آيه ي 16 سوره ي فتح مي خوانيم:
از مفسر بزرگ، «ابن عباس» نقل شده است که گفت: «منظور از اين قوم جنگجو و رزمنده ، ايرانيان هستند.»
8- در آيه ي 5 سوره ي اسراء مي خوانيم:
در تفسير اين آيه، مطالب گوناگون گفته شده، بعضي احتمال داده اند که منظور از فساد و جنايت، مربوط به فساد و جنايت صهيونيست ها مي شود که به رزمندگان نيرومند اسلام ، وعده ي غلبه بر آنها داده شده است.
در بعضي از روايات آمده: امام باقرعليه السلام آيه ي مذکور را تا آخر خواند، حاضران پرسيدند: «منظور از اين قوم رزمنده و پيکارجو که دشمن را درهم مي کوبد، کيست؟»
امام باقرعليه السلام در پاسخ فرمود: «و هم والله اهل قم؛ سوگند به خدا، آنها اهل قم هستند.»(9)
چنانکه از قرآن بدست مي آيد، جلوداران مبارزين ، از مرکز حوزه ي علميه ي قم برخاسته اند، مانند وجود شريف حضرت امام خميني (قدس الله سره) و ياران او و ... که ملت هاي اسلامي را بر ضد يهود صهيونيست بسيج مي کنند و در حقيقت هسته ي مرکزي قيام ها در قم است.
نيز روايت شده: آيه ي فوق در حضور امام صادق عليه السلام خوانده شد، يکي از حاضران پرسيد: « فدايت شوم، منظور از اين قوم رزمنده و پيروز کيست؟»
امام صادق عليه السلام سه بار فرمود: «سوگند به خدا، آنها اهل قم هستند.» (10)
پي نوشت :
1. علامه ي طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 3 ، ص 122، اين روايت در تفسير تبيان ( ذيل آيه) نيز آمده است.
2. تفسير علامه محمد عبده المنار، و آلوسي روحج المعاني، ذيل آيه 89 انعام .
3. حاجي نوري، نفس الرحمان، ص 84 .
4. علامه طبرسي، مجمع البيان، ج 3 ، ص 802؛ اين روايت در تفاسير اهل تسنن نيز آمده است. مانند تفسير کشاف، ذيل آيه؛ فخر رازي، تفسير کبير، ج2، ص 9و 20؛ تفسير قرطبي، ج8، ص 93؛ کنزالعمال، حديث 34130 ( در بعضي به جاي واژه ي «دين» واژه ي علم آمده است.)
5. محدث حويزي، نورالثقلين، ج4، ص 165.
6. علامه طبرسي، مجمع البيان، ج9، ص 8.
7. تفسير ابن کثير، ج7، ص 6 و 7، ذيل آيه 38 سوره ي محمد. از عجايب اينکه: به خاطر وجود اين حديث در اين تفسير، مدتي خريد و فروش اين تفسير در عربستان سعودي و اردن ممنوع بود( مجله ي لواء الصدر، طبق نقل مجله نور علم، شماره 18).
8. تفاسير مجمع البيان، البيان، الدرالمنثور، کشاف، قرطبي، مراغي، في ظلال ، ذيل آيه 16 فتح .
9. علامه مجلسي، بحار، ج57، ص 16 به نقل از تاريخ قديم قم.
10. همان، ج60، ص 216.
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}