میرحسین موسوی در یک نگاه (2)
میرحسین موسوی در یک نگاه (2) + ميرحسين موسوي + جنبش سبز
میرحسین موسوی در یک نگاه (2)
پاسخ: اصلاً عین واقعیتی است که منتشر شده تکذیب هم نشده. یعنی کتاب است. در گوشی که نیست. سند است که منتشر شده. آقای محسن رضایی میرود خدمت حضرت امام میگویند که اگر میرحسین نخستوزیر نشود بچهها در جبهه دلسرد میشود و ما در جنگ ...
سؤال: استدلال دقیق آقای محسن رضایی چه بوده؟
ببینید عرض کردم من استدلال آقای رضایی را نمیدانم. اما آنجا ذکر شده که محسن (رضایی) میرود و روی نظر امام اثر میگذارد و همین باعث میشود که حضرت امام از آن قولی که داده بودن درباره انتخابات نخستوزیر عدول کنند. حضرت امام از نظرشان بر میگردند و فضا آن قدر سنگین میشود که حتی آقای هاشمی در خاطراتش خودش اعتراف میکند. این عین عبارت است. میگوید ما نسبت به آقای خامنهای مسئولیم. ما به ایشان قول دادیم. من خودم محذوریت اخلاقی دارم الان با آقای خامنهای. چون ایشان نمیخواست کاندیدا شود ما به ایشان گفتیم کاندیدا شوید. امام گفت کاندیدا شوید. بعد هر که را خواستی نخستوزیر بگذار. حالا آمده کاندیدا شده انداختیم ایشان را در دردسر!
جالب است همان سال باز این در خاطرات آقای هاشمی است ـ من میخواهم نوع تعاملات آقای هاشمی، محسن رضایی و دولت را شما ببینید ـ چند ماه بعد از اتفاق (نخستوزیری میرحسین) در خاطرات آقای هاشمی هست که محسن رضایی آمد و برای رزمندهها هزار تا سکه خواست. بعد نوشته است که به نخستوزیر گفتم بدهد. این در کتاب (عبور از بحران) 64 هست. آن موقع! هزار تا سکه! به رزمنده ها! مهندس موسوی هزار تا سکه را میدهد.
سؤال: استعفای میرحسین چه زمانی بوده است؟
پاسخ: آقای میرحسین یک بار رسماً استعفا داده است. فکر میکنم 16/6/67 که در جلد 21 صحیفه(ی نور حضرت امام) به آن اشاره شده است. همان طور که میدانید آن استعفا بدون هماهنگی بوده. آقا آن موقع رئیسجمهور بودند و مشهد بودند، از رادیو میشوند. حضرت امام(ره) از رادیو خبر را میشوند. آن موقع هم رئیس رادیو کیست؟ محمد هاشمی!!
سؤال: دلایل استفا چه بوده؟
دلایل مختلفی گفتهاند. یک بحث سر یکی دو تا از وزرای ایشان است. بحثها متفاوت است شیوه عملکرد ایشان مهم است. ایشان راحت صحنه را خالی میکند و میدانید که آن استعفانامه یک نکته خیلی بدی درونش دارد. در آن استعفانامه ایشان نه رئیسجمهور را مخاطب قرار میدهد چون شما اگر میخواهید استعفا بدهید باید به رئیسجمهوری استعفا بدهید. یا اگر هم نه بگویید لااقل به رهبرم استعفا میدهم. ایشان مثل مصدق استعفا میدهد، ایشان مینویسد ملت مسلمان ایران .... ایشان اطلاعیه میدهد.
یکی از حضار: ملت قهرمان ایران
حالا ببینید تو دعواهای دهه 60 خیلی با دفت مرور کنید. دعواهای دهه 60 باز کردنش ظرافت میخواهد. اگر با ظرافت باز نشود آن وقت این طوری میشود که احمدینژاد رئیسجمهور آقاست، میرحسین نماینده بیت امام و (نخستوزیر امام).
پاسخ: بلی گفتهاند.
پاسخ: ما شنیدهایم توی این سایتها دیدهایم که حجاریان و موسوی خوئینیها گفتهاند که تو (میرحسین) باید بشوی نماد بیت امام، احمدینژاد باید بشود نماد بیت رهبری. در دیدارهای دولتی (با حضرت امام) سال 65 ـ دو سه تا دیدار بیشتر نیست ـ آنجا حضرت امام جملاتی میگویند که ما باید روی این جملات تأمل کنیم. آنجا حضرت امام میگویند که اصلاً برای من میرحسین موسوی اهمیت ندارد. عین جمله حضرت امام است در دیدار با دولت. میگوید من برایم کیان دولت مهم است. یعنی الان چون در شرایط جنگ هستیم، شخص حقیقی برای من مطرح نیست اگر من الان دارم دفاع میکنم، از این آدم دفاع نمیکنم از دولت دفاع میکنم.
و میدانید که بعد از استعفا نامهای که آقای مهندس موسوی دادند، حضرت امام دیگر دیدار خصوصی به آقای مهندس موسوی نمیدهد. این را من با چند منبع چک کردم. بعد از آن نامه معروف که شرایط بدی را ایجاد کرد.
من میخواهم روشن کنم که محل دعوا کجاست؟ بعضی از دوستان اصلاحطلب در دانشگاه میگویند تورم، 2درصد 3درصد بالا آمد پایین آمد ... ما یک چیزی را نشان دهیم (که) میرحسین نماد بوروکراسی سالهای 60 تا 84 است. این را بگذارید خیلی صریح به شما بگویم. دعوای 3 تیر 84 هنوز تمام نشده، بازیگرها عوض شدهاند. یعنی اگر 3 تیر قالیباف آمد، الان محسن رضایی هست، کروبی که هست، اگر هاشمی نیست میرحسین هست. (و احمدی نژاد) عرض من این است که آن شکاف هنوز پر نشده است.
یعنی آن شکبه بوروکراتیکی که حامی آقای هاشمی بود، آقای هاشمی حامی آن بود، و در عرصه انتخابات 3 تیر آمدند، آن شبکه امروز نمادش مهندس موسوی است. بدون تردید برای همین 4 تا عکس و 4 تا شعار ذهن ما را نباید مغشوش کند. حسن انتخابات این است که ماهیتها را نشان میدهد. شکافهای جامعه را نشان میدهد.
ببینید ما هنوز از فضای انتخابات 3 تیر خارج نشدیم. هنوز تو همان موقعیتیم. فقط رقیبمان عوض شده است. بازیگر مقابلمان عوض شده است. برای همین این را باید در فضاهای عمومی باز کنیم (که) چرا آقای مهندس موسوی سال 84 نیامد. اصلاً من (اجازه بدهید) کدش (نشانیاش) را به شما بگویم. آقای هاشمی 20 اردیبهشت 84 اعلام کاندیداتوری کرد. شما بروید ایسنا را جستجو کنید. موج کاندیداتوری آقای مهندس موسوی از حدود اسفند 83 شروع میشود. یعنی همین تیمی که الان هستند شروع میکنند فضاسازی میکنند. بروید در (خبرگزاری) ایسنا جستجو کنید. چون به (ترتیب) روز (نتایج را نشان) میدهد (ببینید و) بخوانید.
آقای موسوی اوج میگیرد. احتمال کاندیداتوریاش کاملاً جدی بوده، یعنی اگر هاشمی نمیآمد رقیب احمدینژاد (در سال) 84 میرحسین بود. ایشان میآید و اوج میگیرد. درست تا روز 20 اردیبهشت. 20 اردیبهشت که آقای هاشمی اعلام کاندیداتوری میکند، ایسنا بلافاصله موج را میاندازد پایین.
25 اردیبهشت آقای مهندس موسوی اعلام میکند من کاندیدا نخواهم شد. چون کسانی باید بیایند که ابزار داشته باشند. که منظورش هم مشخصاً آقای هاشمی بود. یک بیانیه هم داشتند 30 یا 31 خرداد 84، آنجا اسمی از آقای هاشمی نمیآورند ولی جهت بیانیه آقای هاشمی است. عرض بنده این است که آقای مهندس موسوی برای دفاع از میراث آقای هاشمی آمده است. بدون اغراق. ایشان آمدهاند میراث آقای هاشمی را در دولت احیا بکنند. این میراث از 84 تا حالا زیر سؤال رفته و میدانند احمدینژاد اگر یک دور دیگر هم باشد از آن میراث و از آن شیوه حکمرانی منتسب به آقای هاشمی چیزی دیگر در دولت باقی نخواهد ماند.
آقای احمدینژاد تازه بعد از 4 سال دستش آمده در دولت چه خبر است. دولت در ایران خیلی بزرگ است. یعنی تازه کار ایشان الان است. ایشان تازه در دور دوم میتواند کارشان را انجام بدهد. برنامهها و دیدگاههای خودشان را در دولت عملی بکند. (کار ایشان تا) الان به اعتقاد من شناخت وضعیت و یک سری کارهای خاص بوده. این دوره مهم است. دوره مرگ و زندگی است برای آن شبکه بوروکرایتک. برای همین هم کسی را آوردهاند که بتواند در فضا شبهه ایجاد کند. گاهاً دوستان میآیند از طیفهای مختلف (حتی) بسیج و ...، بعضاً میبینیم که دوستان مرددند. البته نه این که روی آقای احمدینژاد مرددند ولی در وضعیت آقای مهندس موسوی شناختشون شناخت درستی نیست.
تمام آن چیزهایی که گفتم تأکیدم خاطرات آقای هاشمی است و آقای مهندس موسوی به جهت آن دینی که به آقای هاشمی دارند، در رشدشان در حزب و رشدشان در نظام و دولت بالاخره آمدهاند ادای دین کنند تا میراث آقای هاشمی حفظ بشود.
سؤال: وقتی در دین ما کسی سه بار عمداً در نماز جمعه شرکت نکد منافق است، آقای هاشمی چگونه ای چنین شخصی دفاع میکند؟
پاسخ: خواهش میکنم وارد این فضا نشوید. جریانی تحلیل کنید. اینها میخواهند ما با آن ها این گونه برخورد کنیم. جریانی برخورد کنید. بگویید این جریان سه تیر است. همان جریان اشرافیت بوروکراتیک که در دولت بوده.
سؤال: از اول قرار بوده میرحسین بیاید؟ اصلاً کاندیدای اصلی اصلاحات و باند آقای هاشمی این دور موسوی بود یا خاتمی یا ...
جواب: آقای عباس عبدی مصاحبهای کرده با توسعه صنعت آن جا نکتهای را اشاره کرده. برای کنار زدن احمدینژاد خیلی گزینهها دیده شده مثلاً آقای خاتمی. من خودم فکر میکنم نقطه بهینه برای رقابت با احمدینژاد را پیدا کردهاند.
اگر شما با احمدینژاد در فضای شبهه و گرد و غبار ورود بکنید یک فضایی به وجود میآید که شما نمیتوانید راحت تصمیمگیری کنید. ولی اگر فضای انتخابات بشود مثل 3 تیر یعنی این دو قطبی باز شود (و این به ضرر جبهه اصلاحات است)، اینها نمیخواهند این دو قطبی باز شود. با میرحسین احتمال باز شدن دوقطبی کمتر است. با آقای خاتمی سریع این دوقطبی باز میشود با میرحسین نه. ما باید این را شفاف بکنیم برای جامعه.
من خودم خیلی با بعضی چیزها موافق نیستم. این که مثلاً اگر بگوییم ایشان خانمش بیحجاب بوده است. اصلاً وارد این فضاها نشویم که ایشان نماز جمعه نمیرود ما وارد این فضاها نباید بشویم. ما باید بگوییم ایشان آمده از کیان اشرافیت بوروکراتیک در نظام دفاع کند.
سؤال: احتمال دارد بخواند از جبهه اصولگرا کسی را بیاورند؟
الان بعید میدانم. حرکتی که میشود من فضا را نمیبینم که جبهه اصولگرا کسی را بیاورد مقابل آقای احمدینژاد قرار بدهد.
سؤال: محسن رضایی چطور؟
پاسخ: محسن رضایی را من خیلی از جبهه اصولگرا نمیدانم.
سؤال: اصلاً چه لزومی دارد که ما روی شخصیت میرحسین شناخت داشته باشیم؟ فقط احمدی نژاد را بشناسیم و روی توانایی و زندگینامه و عملکرد ایشان و دولت نهم کار کنیم. بهتر و درستتر نیست؟
پاسخ: بالاخره میرحسین را باید بشناسیم دیگر. شما به چه کسی میخواهید رأی بدهید یا رأی ندهید؟ الان شما میروید جایی. میگویند ایشان نخستوزیر امام بوده در جنگ چنین کرده، چنان کرده. (با شناختی که شما دارید) شما هم بگویید بله بله؟ این که نمیشود پس باید بشناسیم.
سؤال: در مورد احتمال کنار کشیدن آقای کروبی.
پاسخ: کروبی بعید میدانم کنار برود. نه! کروبی کنار نمیرود. کروبی اگر از این انتخابات کنار بکشد باید از سیاست در ایران خداحافظی کند. کروبی حزبی آمده است. درست است که کروبی حزبش خودش است ولی به هر حال تابلو و ادعایش این است که من میخواهم کار تشکیلاتی بکنم. آخر این چه کار تشکیلاتی است که شما معطل این باشید که ببینید چه کسی اعلام حضور میکند! کروبی به شدت زیر سؤال میرود، خودش هم این را میداند.
سؤال: ممکن است به خاطر مصالح جبهه اصلاحات، ایشان کنارهگیری کند؟
جواب: من بعید میدانم آقای کروبی کنار رود. نظر خود من این است که آقای کروبی میماند.
سؤال: میزان رأی آقای کروبی به نسبت سال 84 را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: الان شرایط فرق میکند. سال 84 آقای کروبی یک شعار ملموس دادند این شعار توی جیب مردم حس میشد. شما حس میکردی که اگر کروبی بیاید جیبت هر ماه پر پول میشود. الان سهام نفت و اینها ... من که رشتهام هست و کارم هست، دو سه بار خواندم، نفهمیدم. پیچیده است دیگر. اینها بحثهای پیچیده تخصصی اقتصادی است. اینها برای مردم ملموس نیست. الان آقای کروبی! من اعتقاد دارم وجودش به نفع ماست به جهت این که جبهه مخالفین دولت را ایشان دارد متکثر میکند. انتخابات دارد دوقطبی میشود. دولت نهمیها و مخالفینشان. حضور آقای کروبی و جهتگیری ایشان دارد آن طیف را متکثر میکند. این به نفع ماست.
سؤال: از نقاط ضعف میرحسین هم بگویید.
پاسخ: من یک نکته به شما بگویم اگر جایی میرحسین آمد در استانتان از ایشان بپرسید! دانشگاه آزاد بیشترین دین را به آقای مهندس موسوی دارد. یعنی توسعه دانشگاه آزاد، تمام مجوزهایش روزی که دانشگاه آزاد سال 61 تشکیل شده 3000 دانشجو (داشت) و سال 68 روزی که آقای میرحسین موسوی دولت را تحویل می دهد 170 هزار دانشجو (داشته است) یعنی (حدود) 60 برابر توسعه پیدا کرده است. با مجوزهایی که آقای مهندس موسوی در وزارت علومش داده با پولهایی که آقای مهندس موسوی داده. در آن گزارش تحقیق و تفحص مجلس از دانشگاه آزاد بروید ببینید، آقای زاکانی و ... تهیه کردهاند آنجا هست همه اینها یعنی نقش ایشان در دانشگاه آزاد روشن است. چرا دوباره ایشان را گذاشتند در هیأت امنای جدید دانشگاه آزاد؟ بنابراین ایشان عضو آن شبکه است.
ما اینها را باید به مردم بگوییم، یک موقع جا نیفتد که (میرحسین) یک بچه بسیجی است که بیست سال است در گوشهای بوده و ... از این خبرها نیست. ایشان عضو اجرایی شبکه آقای هاشمی است. بدون تعارف.
سؤال: از کجا میتوان گفت؟ ایشان که در این سالها موضعگیری نکرده بودند در این رابطه.
پاسخ: سکوت کرده دیگر بالاخره همراهی کرده.
سؤال: در مورد سال 64 آقای باهنر، بودجه ایشان را زیر سؤال میبرند و ...
پاسخ: سال 65 است توکلی است. ببینید در مورد عملکرد اقتصادی آقای مهندس موسوی بعداً میشود صحبت کرد. الان وقت نیست. اما واقعیت این است که این طور هم که گفته میشود نیست. اقتصاد ایران سال 67 به بنبستهایی میرسد که بخشی از آن به خاطر نوع عملکرد آقایان است.
سؤال: ... بعضیها خیلی خیالشان راحت است که با توجه به عملکرد دولت، این دور هم (احمدی نژاد) رأی میآورد و متأسفانه کاملاً کمکاری میکنند ... استراتژی انتخاباتی ما برای انتخابات چه باید باشد؟
پاسخ: من اعتقادم این است که مردم رأی میدهند. استراتژی انتخاباتی ما باید معرفی درست عملکرد دولت باشد اولاً، دوم این که به مردم واقعیتی را که هنوز در عرصه هست را نشان بدهیم که ما هنوز از شکاف دوقطبی سوم تیر خلاص نشدهایم. همان شکاف هست. اشرافیت بوروکراتیک امروز با نمایندگی آقای مهندس موسوی آمده است در صحنه. این را باید بگوییم. نشان دادنش هم خیلی سخت نیست.
نگذارید فضا را به گونهای به وجود بیاورند که ما داریم بین دو تا آدمی که همجنساند انتخاب میکنیم مطلقاً این دو جنس با هم یکسان نیستند. بالاخره باید تا آن جایی که میشود کاری کنیم که اتصال بخشهای اجتماعی به ایشان محدودتر بشود. البته نه این که تخریب بکنیم واقعیات را نشان دهیم.
پیوست:
1ـ در دوره اول نخستوزیری میرحسین ظاهراً بحث در مورد استفاده از برخی اشخاص (بهزاد نبوی، مسیح فرهنگ و ...) در کابینه بین نخستوزیر و رئیسجمهور پیش میآید. جهت حل اختلاف به حضرت امام رجوع میشود و حضرت امام دستور تشکیل شورای حل اختلاف را میدهند سپس شورا رأی به حقانیت رئیسجمهور میدهد که این امر با مخالفت و اعتراض نخستوزیر مواجه میگردد وی برای تحمیل نظر خود مجدداً به حضرت امام مراجعه مینماید که حضرت امام بر نظر شورا اصرار میورزند که نهایتاً این امر به قهر سه روزه میرحسین منجر میگردد و ایشان سه روز در منزل یکی از دوستان سابق خود (آلادپوش) بدون اطلاع سایرین سکنی میگزیند. شرح این واقعه به این صورت بوده که روز اول حاج احمد آقا با دفتر حزب تماس گرفته و میفرمایند امام میرحسین را به حضور خواندهاند سپس اعضای حزب تلاش به رساندن خبر به میرحسین مینمایند. در روز دوم مجدداً حاج احمد آقا تماس گرفته و میفرمایند که امام از عدم مراجعه میرحسین به شدت ناراحتند و تأکید به مراجعه میرحسین مینمایند که باز هم میرحسین از حضور در محضر امام امتناع میورزد. روز سوم حاج احمد آقا طی تماسی با حزب اعلام میکنند که امام نامهای به من دادهاند و فرمودهاند که اگر میرحسین موسوی تا ظهر مراجعه نکند با انتشار نامهای به صورت علنی، خیر دنیا و آخرت از ایشان برداشته خواهد شد که همان روز ساعت 11 میرحسین در بیت امام حاضر میشود.
2ـ حضرت امام در چند سخنرانی مختلف در دیدار با هیأت دولت گفتند که من همیشه میگویم مشارکت مردم در اداره امور، اما نمیددانم چرا چیزی نمیبینم.
3ـ امام برای پذیرش قطعنامه از رضایی در مورد جنگ پرسیدند و رضایی شرایط را بد توصیف کرد و میرحسین هم در آن زمان اقتصاد کشور را زیر صفر بیان میکند که این منجر به نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام میشود.
ب) استعفاهای میرحسین
1ـ در دوره اول نخستوزیری میرحسین ظاهراً بحث در مورد استفاده از برخی اشخاص (بهزاد نبوی، مسیح فرهنگ و ...) در کابینه بین نخستوزیر و رئیسجمهور پیش میآید. جهت حل اختلاف به حضرت امام رجوع میشود و حضرت امام دستور تشکیل شورای حل اختلاف را میدهند سپس شورا رأی به حقانیت رئیسجمهور میدهد که این امر با مخالفت و اعتراض نخستوزیر مواجه میگردد وی برای تحمیل نظر خود مجدداً به حضرت امام مراجعه مینماید که حضرت امام بر نظر شورا اصرار میورزند که نهایتاً این امر به قهر سه روزه میرحسین منجز میگردد و ایشان سه روز در منزل یکی از دوستان سابق خود (آلادپوش) بدون اطلاع سایرین سکنی میگزیند. شرح این واقعه به این صورت بوده که روز اول حاج احمد آقا با دفتر حزب تماس گرفته و میفرمایند امام میرحسین را به حضور خواندهاند سپس اعضای حزب تلاش به رساندن خبر به میرحسین مینمایند. در روز دوم مجدداً حاج احمد آقا تماس گرفته و میفرمایند که امام از عدم مراجعه میرحسین به شدت ناراحتند و تأکید به مراجعه میرحسین مینمایند که باز هم میرحسین از حضور در محضر امام امتناع میورزد. روز سوم حاج احمد آقا طی تماسی با حزب اعلام میکنند که امام نامهای به من دادهاند و فرمودهاند که اگر میرحسین موسوی تا ظهر مراجعه نکند با انتشار نامهای به صورت علنی، خیر دنیا و آخرت از ایشان برداشته خواهد شد که همان روز ساعت 11 میرحسین در بیت امام حاضر میشود.
2ـ استعفای بعدی میرحسین به دلیل اختلافات او با اعضای دولت و مجلس سوم که به تازگی از میان همفکرانش شکل گرفته بود صورت گرفت که اینکه به وزرای پیشنهادی او رأی نمیداد، وی در 15 شهریور 1367 استعفا کرد. این استعفا درست در روزهای اول پس از پذیرش قطعنامه و جو ملتهب پس از آتشبس به عرصه مطبوعات کشیده شده بود، بی آنکه درباره آن با امام امت مشورتی صورت پذیرد. این بیدقتی و خالی نمودن عرصه و پدید آوردن بحران در سال پایانی دولت ششم در شرایطی که انسجام اجتماعی کشور در تهدید بود، سبب رنجش امام و عتاب سخت ایشان گردید، آنچنان که در نامهای خطاب به میرحسین موسوی فرمود: «حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخستوزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید. در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توفق نمیرسید چون گذشته عمل شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود، رأی دهد ..." اما در ادامه تصمیم درباره بحث تعزیرات و میزان دخالت دولت در آن را که از دیگر موارد مورد مطالبه موسوی بود، به مجمع تشخیص مصلحت نظام محول فرموده و تصریح کردند: « همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند. مردم ما از این گونه مسایل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.» نکته سؤال برانگیز در مورد این استعفانامه آن است که با عبارت "ملت قهرمان ایران..." شروع میشود در حالی که طبق سلسله مراتب اداری میبایستی ایشان نامه استعفای خود را به مقام مافوق یعنی رئیسجمهوری وقت تقدیم میکردند. سؤال بسیار مهمتر و اساسیتر این که چرا "نخستوزیر امام خمینی" و "نخستوزیر دوران جنگ" وقتی نامهاش از اخبار سراسری رادیو پخش شد، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی، تازه از استعفای ایشان باخبر گردید؟! و موجب شد تا امام آن نامه تند را خطاب به ایشان بنویسد؟ نکته جالب دیگر این بود که زمان این استعفا دقیقاً مصادف بود با اولین روز مذاکرات آتشبس بین ایران و عراق، دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت این استعفا را در آن زمان بسیار ناراحتکننده و خردکننده بیان میکند.
3ـ اوایل کارمجلس ششم، طرحی مبنی بر تعویق انتخابات میان دورهای آن زمان تصویب شد و قرار شد که انتخابات در آن زمان برگزار نشود با رد این طرح در شورای نگهبان و اصرار دوباره مجلس بر آن، طرح به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاده شد که در آنجا تنها خاتمی، کروبی، موسوی لاری و میرحسین موسوی به طرح مجلس رأی دادند ولی این طرح تصویب نشد. بعد از آن جلسه آقای موسوی در جلسات مجمع شرکت نکرد. در دوره 5 ساله بعدی هم با وجود این که نام ایشان از طرف مقام معظم رهبری معرفی شده بود در آن دوره هم شرکت نکرد در دوره بعد از دفتر رهبری با ایشان تماس گرفته شد که اگر شرکت نمیکنید اسم شما معرفی نشود که ایشان گفتند از این به بعد شرکت خواهم کرد که سرانجام در دوره اخیر مجمع در بعضی جلسات شرکت میکنند.
4ـ در سالهای اخیر هم زمانی که بحث بانکهای غیردولتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد و باز هم نظر آقای میرحسین تصویب نشد ایشان قهر میکنند و در چند جلسه آینده مجمع شرکت نمیکنند.
5ـ در سخنرانیهای انتخاباتی اخیر آقای موسوی در دانشگاه ایلام هنگامی که یکی از دانشجویان مطالبات خود را مطرح میکند باز هم آقای موسوی با حالت قهر از جلسه خارج میشود.
6ـ میرحسین موسوی یک بار در زمان جنگ به امام راحل نامهای نوشت و در آن با ذکر شرایط مختلف بیان کرده بود که "خسته شدهام"، امام(ره) نیز در جواب ایشان فرمودند: اگر بنا به خستگی باشد، پدر پیرتان از شما خستهتر است.
ت) تفکرات میرحسین
1ـ در حالی که نظر حضرت امام این بود که بار اقتصادی اگر به دوش دولت بیفتد دولت نمیکشد و باید از تجربهای که اقتصاددانان در کشور داشتند استفاده میشد اما رأس دولت وقت اصرار بر انحصار در اقتصاد داشتند. یکی از اصلیترین اختلافات میان وزیر بازرگانی (آقای عسکر اولادی) و نخستوزیر انحصار تجارت خارجی در دست دولت بود. این در حالی بود که بخش خصوصی آمادگی خود را در ورود به عرصه اقتصاد، در خرید اسلحه در زمان جنگ نشان داده بود.
2ـ نکته جالب این که میرحسین موسوی تا قبل از انقلاب عضو جنبش سوسیالیست خداپرست (با عضویت حبیبالله پیمان، زهرا رهنورد، سامی و ...) بوده است که این جمع در آن موقع هفتهنامه پیمان را منتشر مینموده و آقای موسوی با نام مستعار حسین رهجو و همسر ایشان خانم رهنور با نام مستعار زهره در آن هفتهنامه مطلب مینوشتند. وی دو کتاب "واژگان سیاسی" و "تفسیری بر دو آیه قرآنی" را نوشته است که افکار التقاطی در آن موج میزند. تأیید ضمنی این را نیز میتوان در صحبتهای آقای کروبی مبنی بر زیر سؤال بردن سابقه مبارزاتی میرحسین پیدا کرد.
3ـ میرحسین موسوی بسیاری از عملکرد مصدق را تصدیق میکرد به طوری که شهید آیت به یکی از همکاران خود از این تفکرات میرحسین گلایه کرده بود.
4ـ حضرت امام در چند سخنرانی مختلف در دیدار با هیأت دولت گفتند که من همیشه میگویم مشارکت مردم در اداره امور، اما نمیدانم چرا چیزی نمیبینم.
5ـ زهرا رهنورد همسر میرحسین که مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از دانشگاه آزاد گرفته و از سال 76 تا 85 رئیس دانشگاه الزهرا بوده و در دوره مسئولیت خود بعد از دریافت جایزه نوبل شیرین عبادی از وی برای تجلیل در دانشگاه دعوت به عمل آورده بود در مصاحبهای بیان کرده بود که در قرآن داریم حجاب تقوا بهتر است و من کتابی در این زمینه نوشتهام ولی الان آن را چاپ نمیکنم چون در جامعه تشنج ایجاد میکند.
ث) میرحسین و قانون گریزی:
1ـ یکی از مواردی که در سال 65 اتفاق افتاد این بود که در تعطیلات تابستانه مجلس دولت موسوی 95 میلیارد تومان بدون تصویب مجلس از صندوق بانک مرکزی برداشت کرد در حالی که این نیاز به رأی دو سوم نمایندگان مجلس داشت. پس از بازگشایی مجلس در اوایل شهریور این مسأله با عکسالعمل شدید مجلس روبرو شد به طوری که کار داشت به استیضاح چند تن از وزرا کشیده میشد که باز هم این امر با وساطت حضرت امام و با تذکر امام به دولت جهت عمل به وظیفه قانونی خاتمه پیدا کرد.
2ـ در دهه 60 پایه و بنیان برخی از شرکتها توسط اطرافیان میرحسین به خصوص بهزاد نبوی گذاشته شد که در دوره هاشمی با تزریق مالی این شرکتها تقویت شدند از جمله میتوان به شرکت صدرا در جنوب (یکی از بزرگترین شرکتهای صنعتی نفتی که اکثر پروژههای درآمدزای عسلویه و پتروشیمی را اجرا مینماید)، شرکت شستا زیر نظر سازمان تأمین اجتماعی، شرکتهای اقتصادی کوثر زیر نظر بنیاد شهید و ... اشاره نمود. نکته جالب اینکه در لیست توسعه صادرات ایران 160 نفر از اعضای هیأت مؤسس این شرکتهای بزرگ و اقتصادی کسانی جز افراد منتسب به جریان اصلاحطبلبی نبودند!
قابل ذکر است که برخی حامیان این فعالیتهای اقتصادی در دستگاههای قضایی کشور فارغالتحصیلان دانشگاه مفید (به ریاست آیتالله موسوی اردبیلی و حضور موسوی در هیأت امنا) میباشند.
3ـ پس از ارتحال حضرت امام ابتدا میرحسین از واگذاری بنیاد مستضعفان که قانوناً زیر نظر نخستوزیری بود امتناع میورزد و دلیل آن را هم واگذاری این مسئولیت از طرف امام به شخص خود ذکر میکند.
4ـ در دوره اول نخستوزیری میرحسین اختلاف شدیدی بین موسوی و غرضی وزیرنفت دولت پیش آمد مبنی بر این که غرضی اصرار داشت تا سهمیه اپک در تولید نفت رعایت شود و استدلالش هم این بود که اگر ما سهمیه را رعایت نکنیم و این باب شود قیمت نفت پایین خواهد آمد و درآمد کشور کاسته خواهد شد اما موسوی اعتقاد داشت که الان در شرایط جنگ هستیم و رعایت این تعهدات الزامآور نیست. این اختلاف دردوره دوم به این منجر شد که بعد از تصفیه کابینه از تفکرات مخالف به دلیل نظر امام روی آقای غرضی، موسوی وی را به یک وزارتخانه کماهمیتتر (پست و تلگراف) فرستاد.
5ـ بعد از انتخاب حضرت آقا به ریاست جمهوری در سال 64، ایشان 600 مورد از تخلفات نسبت به قانون اساسی میرحسین در دوره قبل را به شورای نگهبان دادند.
6ـ پروفسور فرامرز رفیعپور، استاد جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی در کتاب "توسعه و تضاد" به انتقاد از عملکرد مهندس موسوی را به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات آن دوره دانسته و معتقد است: "در ردههای مختلف عموماً یک مسئول حرف و دستور مافوق خود را قبول نداشت و به آن عمل نمیکرد و بدین منظور کوشش داشت تا رئیس مستقیم خود را دور بزند. مثلاً رئیس فلان دانشگاه به حرف وزیر علوم توجه نمیکرد و کوشش بر آن داشت تا از طریق تماس با نخستوزیر و پیوند با وی به اهدافش برسد. نخستوزیر نیز گاه به نظرات رئیسجمهور توجه کافی مبذول نمیداشت و از این طریق ظاهراً موجبات دلگیری وی را فراهم میکرد و در چنین مواقعی به امام متوسل میشد. در بقیه شئون ادارات نیز کم و بیش چنین شرایطی وجود داشت."
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}