سازمان کنفرانس اسلامي


در سال 1962 م براى اولين بار تشكيل اتحاديه اى از كشورهاي اسلامى جهان در مكه معظمه به وسيله ملك فيصل، پادشاه وقت عربستان، مطرح گرديد و در سال 1966 م اولين كنفرانس اسلامى در شهر جده تشكيل شد كه از جمله وظايف و اهداف آن ايجاد هم بستگى و وحدت و همكاري ميان كشورها، از بين بردن موانع نژادى، قومى و استعمارى و حمايت از يك كشور مستقل فلسطينى مى باشد. عالى ترين نهاد اين سازمان، كنفرانس سران است كه به طور نامنظم در سالهاى 1969 (رباط - مراكش) 1974 م (لاهور- پاكستان) و 1981 (مكه ى معظمه - عربستان) برگزارگرديد و قرار شد از سال 1991 م به طور منظم هر سه سال يك بار در يكى از كشورهاى عضو كه رياست دوره اى كنفرانس را بر عهده مى گيرد، برگزار شود. بدين ترتيب كنفرانس سال 1991 م در داكار سنگال (1994م) در (دارالبيضاء مغرب) 1997 م (در تهران) و سال 2000 م در دوحه (قطر) منعقد شد.
در مجموع 57 كشور در اين سازمان عضويت دارند كه 25 كشور در آسيا، 27 كشور در آسيا، 2 كشور در آمريكا و 3 كشور در اروپا واقع شده اند، كشورهاى بوسنى هرزگوين، تايلند و آفريقاى مركزى نيز به عنوان ناظر در جلسات آن شركت مى كنند.
سازمان مزبور نهادهاى متعددى را تاسيس نموده و از جمله چهار موسسه تخصصى دارد كه عبارتند از خبرگزارى بين المللى اسلامى، بانك عمران اسلامى، سازمان آموزش علمى فرهنگى اسلامى و سازمان بنگاههاى سخن پراكنى كشورهاى اسلامى. مقر اين سازمان در بندر جده ى عربستان سعودى واقع است.(2)
اينك كه جهان غرب احساس مى كند در يك مواجهه ى تاريخى با جهان اسلام قرار گرفته است بيش از پيش وحدت ميان امت اسلامى و تحرك همه جانبه ى مسلمانان براى اتخاذ مواضع اصولى و واحد ضرورت يافته است. در شرايطى كه ملل مسلمان هر روز بيش از پيش به مفاهيم دينى روى مى آورند و نهضت اسلامى هر روز بخش وسيعى از جهان اسلام را در بر مى گيرد بر دولت هاى اسلامى است كه در جهت پيوستن به ملل خويش و پيروى نمودن از بنيان هاى ارزشى بكوشند. تقويت سازمان كنفرانس اسلامى به عنوان مهم ترين نهاد سياسى، فرهنگى و اقتصادى مشترك در ميان كشورهاى مسلمان در شرايط مذكور مهم ترين وظيفه ى دولت هاى اسلامى است. چنانچه اين نهاد نقش واقعى خود را بيابد خواهد توانست از وقوع حوادث ناگوارى كه اكنون دنياى اسلام را رنج مى دهد، جلوگيرى كند.
سازمان كنفرانس اسلامى بر عزم راسخ كشورهاى عضو در اهتمام و مشاركت جمعى در راه حفظ ارزش هاى معنوى، اخلاقى، اجتماعى و فرهنگي مسلمانان به عنوان يكى از عوامل توسعه تاكيد مى نمايد.
اين سازمان مى تواند با بهره گيرى از زمينه هاى مشترك، توانايى هاى مادى و معنوى موجود در بلاد اسلامى و با نگرش عميق به جغرافياى سياسى جهان اسلام از توان لازم براى دفاع از مسايل و منافع كشورهاى مسلمان، بهره مند گردد.
با فعال كردن نقش اين سازمان مى توان راه را براى تجلى عظمت و اقتدار فرهنگ و تمدن اسلامى در قرن بيست و يكم هموار ساخت، مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى در اجلاس سران كشورهاى اسلامى كه در آذر 1376 هـ ش در تهران برگزار شد، فرمودند:
كنفرانس اسلامى بايد قطعنامه هاى خود را تا اجراى كامل پيگيرى كند تا اين اجلاس ها براى ملت هاى ما دستاوردى داشته باشد. به علاوه بايد بتواند پارلمان بين المجالس كشورهاى اسلامى را تأسيس كند، بازار مشترك اسلامى را از صورت يك آرزوى دور به يك واقعيت تبديل كند وبالاخره به نمايندگى از پنجاه و پنج كشور اسلامى و يك ميليارد و چند صد ميليون نفوس يكى از اعضاى ثابت شوراي امنيت سازمان ملل شود و تا وقتى حق «وتو» باقى است ششمين عضو داراي حق «وتو» در آن شورا باشد.(3)
خاطر نشان مى گردد سازمان مزبور از زمان شكل گيرى تاكنون متاسفانه نتوانسته است تلاش هاى گسترده اي را در راه حل و فصل مشكلات جوامع اسلامى و تحكيم مناسبات ميان آنان بكار بندد ولى با توجه به جمعيت قابل توجه، امكانات و ظرفيت هاي موجود در جهان اسلام و نيز گستردگى ژرف و چالش ها و بحران هاي جاري در آن مى تواند با تقويت و ايفاى مسووليت هاى خطير خود نقش سازنده و تعيين كننده اي را در صحنه هاى بين المللى و درون سازمانى ايفا كند.
مضاف بر اين كه شرايط موجود در نظام بين الملل و وضع حاد پيش روى امت اسلامى نيز حساسيت ها و مسووليت هاى ويژه اي پيش روى اين سازمان قرار داده و بر ضرورت توجه بيشتر به كاركردها و قابليت هاى مثبت و سازنده ي آتى اين سازمان تاكيد دارد.
قابليت ها و توانايى هاي گسترده اى كه اين سازمان از آن برخوردار است، آن را از اين موقعيت برخوردار مى سازد تا با گسترش و تحكيم همكارى و همبستگى ميان اعضا به پى ريزي طرح هاى متناسب با شرايط نوين بويژه در زمينه هاي فرهنگى و سياسى و ارايه راهكارهاي موثر براى حل و فصل معضلات موجود در جهان اسلام پرداخته و نقش سازنده اى را در معادلات جهانى براى خود فراهم سازد. اين نهاد بين المللى متعلق به مسلمانان، كشورهايى را به عنوان عضو در خود جاى داده كه ريشه هاى عقيدتى، فرهنگى و تاريخى گسترده داشته و امكانات مهمى را در اختيار دارند، 70% ذخائر انرژى، 42% از صادرات نفتى، 30% از ذخائر طبيعى، 70% منابع فسفات و ديگر منابع طبيعى عمده و نيز 14 گلوگاه حساس و استراتژيك جهان از جبل الطارق تا تنگه ى مالاكا در جنوب شرقى آسيا و بسيارى از مناطق سوق الجيشى جهان متعلق به آنان است.
از سوى ديگر جهان اسلام على رغم گستردگى، تنوع پراكندگى هاى جغرافيايى و قومى به دليل همگونى، وحدت دينى و اشتراك در باورها و ارزش هاى عقيدتى عمده ترين قطب فرهنگى جهان به شمار مى آيد، از اين رو سازمان مزبور مى تواند در راه احياى تمدن اسلامى و توسعه همكارى هاى فرهنگى بين اعضا تلاش كند و تصوير حقيقى و تابناك از اسلام به جهانيان عرضه كند. با نگاهى گذرا به فعاليت هاى سازمان كنفرانس اسلامى مشخص مى گردد طى سه ده فعاليت خود، در زمينه هاى فرهنگى فرصت هاى خوبى را به دست آورده است. موضع گيرى فعال و سازنده در قبال اهانت به ارزش هاى اسلامى، تدوين دو سند تحت عنوان راهبرد فرهنگى جهان اسلام، اعلاميه اسلامى حقوق بشر و تاسيس اداره ى موسسات و نهادهاى فرهنگى، آموزشى و علمى متعدد در نقاط گوناگون جهان، نمونه هايى از اين كوشش هاست.
در سال 1981 براى رفع اختلافات مذهبى و فرقه اى و تبادل آراء در ميان علما و شخضيت هاى برجسته ى دينى، سازمان، مجمع فقه اسلامى را بوجود آورد. اين مجمع همه ساله تشكيل - جلسه مي دهد تا درباره ى موضوعات فقهى در زمينه هاى گوناگون مسايل جوامع اسلامى امور مشتركى را استخراج كرده و پس از تصميم گيرى جمعى، حاصلش را در اختيار امت اسلامى قرار دهد. سازمان كنفرانس اسلامى از زمان نخستين اجلاس سران كه درسال 1969 م در مراكش برگزار شد تا كنون 18 اجلاس عادى در سطح سران و حدود 30 اجلاس عادى در سطح وزير خارجه برگزار كرده است. اگرچه به ظاهر تصميمات سازمان كنفرانس اسلامى همچون تصميمات مجمع عموى سازمان ملل ضمانت اجرايى ندارند اما نبايد فراموش كرد كه نفوذ معنوى و اقتدار اين سازمان در كشورهاى عضو و نيز سازمان ملل در حال گسترش است و كشورهاى مسلمان متوجه اين امر شده اند كه براي پيشبرد اهداف جهان اسلام بايد با ديگر اعضا اشتراك مساعى و اتفاق نظر داشته باشند. طبق موازين و مضامين قرآنى مسلمانان چون اعضاى يك خانواده اند كه موظفند رشته هاى پيوند را بين خود مستحكم تر نمايند.
امام صادق (ع) هم فرموده اند اهل الاسلام هم ابناء الاسلام:(4)
مسلمانان فرزندان اسلامند؛ و زمامداران بايد براى رسيدگى به مسايل آنان و رشد و شكوفايى اين جمعيت عظيم، بيش از گذشته تلاش كنند.
كشورهاى اسلامى، علاوه بر عضويت در سازمان مللى متحد و موسسات وابسته به آن، در نهادهاى منطقه اى هم عضويت داشته و يا در بنيان نهادن آنها موثر بوده اند كه به نمونه هايى اشاره خواهيم كرد.

پي نوشت :

(1). Islamic conforence Organization.
(2). گيتاشناسى نوين كشورها، ص 540.
(3). همشهري، 19 آذر 1376، شماره 1430، ص 2.
(4). وسايل الشيعه، ج 11، ص 81؛ الحياة، ج 5، ص 133.