رویکردهای نولیبرالی و الگوهای قهقرایی پزشکی
در گذشتهای نه چندان دور، پزشکان، بسیار گرانقدر بودند و پزشکی یکی از مشاغلی بود که بیشترین احترام را در سلسله مراتب شغلی در کشور ما و در سراسر جهان ایجاد میکرد. بسیاری از خانوادههای نخبه و در
نویسنده: ناصر فکوهی
در گذشتهای نه چندان دور، پزشکان، بسیار گرانقدر بودند و پزشکی یکی از مشاغلی بود که بیشترین احترام را در سلسله مراتب شغلی در کشور ما و در سراسر جهان ایجاد میکرد. بسیاری از خانوادههای نخبه و در موقعیتهای بالای اجتماعی چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ حیثیت و سرمایه فرهنگی، فرزندان خود را به سوی تحصیل پزشکی هدایت میکردند و در این کار پیش از آنکه انگیزههای مالی داشته باشند به احترام و آبروی این حرفه میاندیشیند. پزشکی به حق، حرفهای «مقدس» به حساب میآمد و همه حرفههایی که به آن نزدیک بودند، از جمله پرستاران دارای اهمیت زیادی تلقی میشدند و مردم به آنها به چشم کسانی مینگریستند که منجی ایشان و رها کننده آنها از درد و مرگ و نیستی هستند.
ولی این گذشته، با سیری که جامعه ما در طول 50 سال اخیر با پیروی از الگوی نولیبرال انجام داده است، امروز تقریباً به طور حیرتانگیزی به ضد خود تبدیل شده است. البته ناگفته نگذاریم که در ابتدای انقلاب، طرحی برای پزشکی ملی بر روی مدل اروپایی و به ویژه مدل انگلیسی بهداشت در ایران ارائه شد ولی بسیار سریعتر از آنچه تصور میشد، این طرح زیر فشار منافع مالی به کنار گذاشته شد و از آن پس نیز هر چند بسیاری از پزشکان مسئول و دلسوز و دستاندرکاران و متصدیان بهداشت و پزشکی در کشور ما تلاش کردند که از حرکت پزشکی به سوی تبدیل شدن به یک بخش درآمدزا و پولی و اقتصادی جلوگیری کنند متأسفانه موفقیتها بسیار محدود بوده است و به رغم آنکه خوشبختانه سیستمهای بیمه اجتماعی هنوز در کشور ما حفظ شده است ولی این بیمهها هر روز کارایی کمتری مییابد و بر عکس مدل نولیبرالی پزشکی براساس مدل امریکایی خود را بیشتر تحمیل میکند و صدمات و خسارات جبرانناپذیر خود را بیشتر بر بدنه اقتصادی و اجتماعی کشور ما وارد میکند.
نتیجه این رویکرد یعنی تقویت هر چه بیشتر پزشکی مبتنی بر سرمایهگذاریهای کلان، سلسله مراتبی کردن کیفیت پزشکی و وداشتن بیماران به پرداخت هزینههای هر چه گزافتر و استفاده از خدمات گران قیمت ولو به بهای ضربه زدن به سلامتی آنها (مانند هدایت سیستماتیک زایمانها به طرف سزارین، یا استفاده مبالغهآمیز و در بسیاری موارد بیجهت از اعمال جراحی و از اتاقهای مراقبت ویژه و از عملیات پزشکی جانبی) و غیره نتایج اجتماعی مصیبتباری نه نتها برای کل مردم داشته است و سطح بهداشت را نازل کرده است و در حال باز تولید سیستم فاجعهباری همچون پزشکی امریکا در ایران است، بلکه به آبرو و حیثیت کالبد پزشکی نیز ضربات جبرانناپذیری وارد کرده و میکند. امروزه برای یک فرد معمولی، پزشک و بیمارستان (به جز مواردی خاص و پزشکان و بیمارستانهایی که خوشبختانه هنوز وجود دارند و به مسئولیتهای انسانی خود عمل میکنند) بیش از هر چیز تصویری تیره و مصیبتبار را القا میکند که به معنی از دست رفتن بخش بزرگی از منابع مالی و پساندازهای آنهاست. افراد به بیمارستانها با دیده شک و تردید نگاه میکنند و میدانند که ورود به بیمارستان احتمالاً با ضربه مالی سختی به آنها همراه خواهد بود بدون آنکه لزوماً به سلامتی آنها بینجامد. رجوع به پزشک که مردم تلاش میکنند به هر بهایی از آن اجتناب کنند، برای بسیاری از مردم به معنی وارد شدن از سیری پایانناپذیر از آزمایشها و عکسبرداریها و ویزیتهای مکرر و گزاف است که پایانی برای آن و برای دردهای آنها متصور نیست. به همین جهت نیز بسیاری بر این باورند که بهتر است از شیوههای خود پزشکی و یا سفارش دوستان و آشنایان بهره ببرند تا خود را به دست پزشکان بسپارند. برخی از پزشکان متأسفانه به سرعت در حال قرار گرفتن در جایگاهی اجتماعی هستند که پیش از انقلاب دلالهای موسم به «بسازوبفروش» در آن قرار داشتند، یعنی کسانی که به ناچار باید به آنها رجوع کرد ولی آنکه بدانیم هیچ اعتمادی نمیتوان به آنها داشت و هیچ ضمانتی در کار نیست که سلامتی را به ما باز گردانند ولی هیچ شکی نیست که به احتمال زیاد و دیر یا زود به ما ضربه خواهند زد.
به باور ما هنوز فرصت آن هست که از این موقعیت که روز به روز ما را به سوی وضعیتی فاجعهبار میبرد، اجتناب کنیم. البته اگر از فاجعه بار بودن سخن میگوییم این ادعا را بر اساس تقریباً همه مطالعاتی مطرح میکنیم که بر سیستم بهداشت امریکا انجام شده است و تصویری از آن را میتوان در فیلم «سیکو» ساخته مایکل مور دید. میدانیم که یکی از استدلالهایی که به پیروزی اوبولی در انتخابات امریکا انجامید، قول وی مبنی بر تغییر سیستم بهداشتی این کشور بود. کشوری ثروتمند که در آن 50 میلیون نفر از جمعیت 300 میلیون نفریاش زیر پوشش هیچ بیمهای نیستند و دیگران نیز ناچارند از بدترین شرایط مالی در زمینه بهداشت رنج برند و خود را در موقعیت کشورهای توسعه نایافته ببینند.
ما معتقدیم که بخشی از جامعه پزشکی و نهادهای پزشکی در کشور ما به دلیل تبعیت از الگوهای نولیبرالی در حال از دست دادن شدید اعتبار اجتماعی خود هستند و این امر نه به نفع آنها و نه به نفع مردم ماست. هر اندازه زودتر در این زمینه به آگاهی برسیم، شانس بیشتری برای رهایی از اثرات سوء آن خواهیم داشت. (1)
پینوشتها:
1. «بهداشت، پزشکی و فرهنگ» در انسانشناسی و فرهنگ.
منبع مقاله :فکوهی، ناصر، (1394)، صد و یک پرسش از فرهنگ، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یکم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}