جومونگ، افسانه یا حقیقت؟
جومونگ، افسانه یا حقیقت؟
جومونگ، افسانه یا حقیقت؟
نويسنده:فاطمه ناظم زاده
سریال افسانه جومونگ یکی از محبوترین سریال های در حال پخش می باشد، این سریال ساخت شبکه MBC کره می باشد. در اصل قرار بر این بوده که سریال ۶۰ قسمتی باشد، اما به خاطر محبوبیت بیش از حد آن، شبکه MBC تصمیم گرفت، آن را به ۸۱ قسمت افزایش دهد.
آنچه مسلم است در طول تاریخ زندگانی بشر، انسانهای عصر امروز برای اولین بار با وسیله ای همچون تلویزیون، آنچنان انس گرفته اند که به جای برقراری رابطه مستقیم با جهان خارج، با تصاویر و شخصیت های داستانی در سریالهای تلویزیونی، ارتباط برقرار می کنند.
اگرچه برقراری چنین ارتباطی می تواند عواقبی را به دنبال داشته باشد، اما زمانی که شرایط اجتماعی و فردی به گونه ای است که افراد دچار نوعی وابستگی به تلویزیون شده اند، اگر به نظریه حذف تلویزیون از زندگی افراد، بهای چندانی ندهیم، بهتر آن است که لااقل تولیدات تلویزیونی چنان طراحی شوند که در راستای ایجاد احساس رضایت و آرامش در مخاطبان عمل کنند. یا اینکه متون تعریف شده در سریالها، به بازتولید معانی اصیل و والای انسانی بپردازند تا در خلال سرگرمی، به آموزش نکات اخلاقی پسندیده به مخاطبان خویش، بپردازند. که اگر هم آموزشی در این حین رخ نداد، لااقل مخاطب برنامه تلویزیونی از دیدن انسانیت در یک برنامه لذت برد و لحظاتی هر چند کوتاه را به تفکر درباره ارزش ها و کرامات انسانی، بپردازد.
در ماه های اخیر شاهد پخش سریالهای خارجی از سیمای جمهوری اسلامی بوده ایم. البته پرواضح است که سهم سریال های کره ای در این بین، بسیار بیش از سایر ملیتها بوده است و با استقبال مخاطبان مواجه شده است.
سریال افسانه جومونگ، مدتی است که از شبکه ۳سیما در حال پخش است و ۲بار در طول هفته پخش می شود. طبق آمار رسمی سازمان صدا و سیما، سریال افسانه جومونگ یکی از محبوترین سریال های در حال پخش می باشد، این سریال ساخت شبکه MBC کره می باشد. در اصل قرار بر این بوده که سریال ۶۰ قسمتی باشد، اما به خاطر محبوبیت بیش از حد آن، شبکه MBC تصمیم گرفت، آن را به ۸۱ قسمت افزایش دهد.
در واقع این نشان می دهد که مردم ما مثل همیشه طرفدار و دوستدار ارزشها و کرامات والای انسانی هستند و به دیدن تصاویری با مضامین قهرمانانه و بزرگ مردانه، علاقه مند می باشند.
این سریال در واقع توصیف زندگی امپراتور "گوگ یری گو " می باشد، هرچند بصورت خلاصه است اما داستان بسیار زیبایی را به توصیف می کشاند.
در این سریال ۲ تن از بازیگران محبوب یعنی سانگ ایل گوک ( یوم جانگ در امپراطور دریا ) و کیون میری ( بانو چویی در جواهری در قصر ) بازی می کنند . کیون میری در این سریال نیز نقشی کما و بیش شبیه به نقش بانو چویی را ایفا می کند، با این تفاوت که این بار خود، ملکه است و البته به آن حد شخصیت منفی ندارد، ولی در کل در جبهه منفی سریال قرار دارد. "سانگ ایل گوک " محبوب ما هم این بار با نقش پرنس جومونگ با عنوان بازیگر نقش اول در این سریال ظاهر شده است و بازی کاملا متفاوتی را نسبت به نقش وی در امپراطور دریا به نمایش گذاشته است .
داستان از این قرار است که جومونگ وقتی متوجه میشود که برادران ناتنی اش قصد کشتن و از صحنه خارج کردن او را دارند، تلاش می کند که انتظارات پدر و مادرش ( شاه و ملکه دوم ) را برآورده کند و شروع به خودسازی می کند تا جایی که مهارت هایش در هنرهای رزمی و استراتژی های ذهنی، در بالاترین حد ممکن قرار می گیرد، ولی پرنس جومونگ هنوز تشنه یادگیری است . اما درست در این زمان پرنس، متوجه رازی خانوادگی میشود که خیلی چیزها را عوض می کند و جومونگ را در راهی قرار می دهد که بازگشتی ندارد .
ارائه شرحی طولانی تر از داستان افسانه جومونگ، چندان ضروری به نظر نمی رسد و اصلا هدف این نوشتار بیان این موضوع نیست. بلکه آنچه از طرح این مبحث، مورد نظر این نوشتار قرار دارد، بیان این نکته است که این مجموعه تلویزیونی دارای نکات اخلاقی و آموزنده می باشد.اگرچه به هر حال با توجه به نکات و تفاوتهای فرهنگی نمی تواند صد در صد مورد تایید باشد.
ارزش هایی همچون صداقت، وفاداری، شجاعت، شرافت، احترام، رعایت حقوق، عزت و بزرگواری از جمله خصلتهایی است که تصاویری با این مضامین بارها در این مجموعه دیده شده است.
قهرمان این داستان یعنی جومونگ، نمونه کامل از یک بزرگ مرد است که با تمام توانایی ها و قدرتش، به خاطر حفظ منافع هم نوعانش، بر خواسته های درونی خود سرپوش گذاشته و با رعایت جانب احتیاط، رفتارهایی صلح آمیز و به دور از هر گونه خصومت را به نمایش می گذارد. او فردی است که برای بزرگتر خویش و خصوصا جایگاه پدر و مادری، ارزش و احترام بسیار قائل است چنانچه در صحنه هایی از فیلم، وقتی در حضور مادرش قرار می گیرد با کسب اجازه در برابر او می نشیند و نگاههایی سرشار از احترام و محبت را نسبت به مادر خویش، ابراز می دارد. و یا در برابر ناپدری خویش با تمامی تلاشهایی که کرده است، خود را مقصر می داند. به نظر می رسد همین شرافت و بزرگ منشی او موجب شده تا محبوبیت ویژه ای در میان اطرافیان خود داشته باشد.
البته احترام به بزرگترها خصوصا پدر و مادر نکته ای است که در تمامی شخصیتهای داستان اعم از منفی و مثبت دیده می شود. مثلا وقتی برادر جومونگ (تسو) با کودتا حکومت را از پدر غصب می کند ولی جلوی او زانو زده و با احترام با پدر صحبت می کند. و یا وقتی سوسانو از خیانت عمه خود آگاه می شود، او را می بخشد. حتی وقتی عمه اش در قسمتهای بعدی سریال، مجددا خیانت می کند، سوسانو بار دیگر او را مورد عفو خود قرار می دهد. آنچه به نظر می رسد این است که نویسندگان سریال علاوه بر جلب مخاطب به دنبال آموزش نکات مهم اخلاقی چون احترام به پدر و مادر هستند. ارزشهایی که در دنیای موج سومی امروز رو به افول نهاده است. آیا برنامه سازان ما در سریالهایشان به دنبال القای چنین تفکراتی هستند؟
این مساله نشان می دهد که سلیقه مخاطب ما در انتخاب مجموعه های تلویزیونی تا حد زیادی معنا دار است
هرچند همیشه در اطراف یک انسان خوب و با کرامت، حسودانی هستند که به دنبال سنگ اندازی و تحقیر می باشند اما از آنجا که حق و حقیقت هرگز پنهان نمی ماند، دشمنان و بدخواهان جومونگ، نمی توانند به او ضربه زنند. چون او انسانیت را در درون خویش پاس داشته و آنرا سرلوحه خویش قرار داده است.
نکته ممتاز دیگری که در این سریال دیده می شود، توجه به قدرت و اراده پروردگار می باشد که شخصیت های مثبت فیلم در لحظات غم و اندوه و در رویارویی با حوادث تلخ، از آن سخن می گویند. به این صورت که شرایط پیش آمده را تقدیر و مشیت الهی دانسته و سعی در پذیرش آن دارند. نماد این توکل را می توان در بانو یومیول که شخصیت روحانی فیلم است، مشاهده کرد. فردی که در جلوی تهدید امپراطور نمی هراسد و مرگ و زندگی خود را در خارج از حیطه قدرت او می بیند. آنچه مسلم است نویسندگان فیلم درصدد هستند تا نقش رهبر معنوی در جامعه را به تصویر بکشند و اهمیت یک رهبر معنوی خوب در اصلاح جامعه را بیان کنند. نقشی که شاید بعد از جومونگ از محبوبترین شخصیتها باشد.
همانطور که می دانیم این مجموعه از پربینندترین مجموعه های تلویزیونی اخیر است، به طوریکه خلوت بودن خیابانها در هنگام پخش این مجموعه، نسبتا محسوس است. این مساله نشان می دهد که سلیقه مخاطب ما در انتخاب مجموعه های تلویزیونی تا حد زیادی معنا دار است. در واقع این نشان می دهد که مردم ما مثل همیشه طرفدار و دوستدار ارزشها و کرامات والای انسانی هستند و به دیدن تصاویری با مضامین قهرمانانه و بزرگ مردانه، علاقه مند می باشند. جای این سوال باقی است که چرا تولید کنندگان برنامه تلویزیونی در سالهای اخیر تا حد زیادی به تقلیل سلیقه مخاطب پرداخته اند. به گونه ای که در بسایر از موارد در حین پخش برخی از این مجموعه ها، عده زیادی از مردم معتقدند به شعور و تفکرشان توهین شده است.
دیدن کلیشه های تکراری به امری عادی در سریالهای ایرانی بدل شده است. شخصیتهایی مثل زن منفعل، اغواگر و یا دروغگو در برابر مردان عاقل یا دهن بین و....سوژه هایی تکراری همچون حضور همسر دوم در زندگی و ازدواج های ناموفق و یا داستان های عاشقانه همیشگی که گاهی واقعا کسالت آور و خسته کننده می شود. به راستی آیا نمی توان از سرمایه عظیم و پر مفهوم فرهنگ و سنت ایرانی و اسلامی برای ساخت سریالهای تلویزیونی بهره برد؟آیا منابع اصیلی مانند شاهنامه فردوسی که سرشار از داستانهای اخلاقی ودرعین حال حماسی است نمی تواند مورد استفاده ما قرار گیرد؟
منبع: www.farsnews.net
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}