24 خرداد 1388 / 20 جمادی الثانی 1430 / 14 ژوئن 2009


عمليات قدس يك با رمز يا محمد رسول الله(ص) در ساعت 21:05 آغاز شد . اين عمليات در منطقه اي هورالهويزه و با هدف انهدام نيروهاي دشمن صورت گرفت. دلاور مردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طي اين عمليات چندين فروند هواپيما و هلكوپترو قايق دشمن را نابود ساختند و مناطق وسيعي از لوث وجود دشمن بعثي پاك شد.
در اوايل روز چهاردهم خرداد 1287ش، عده‏اي سرباز در خيابان‏ها به تهاجم و كتك و غارت مردم پرداختند. اين وضعيت، مردم را چنان هراسان ساخت كه هر كس به گوشه‏اي فرار كرد و پناهي جُست. به علت قطع سيم‏هاي تلگراف، اين خبر تا چند روز به شهرهاي ديگر نرسيد، اما هنگامي كه مردم ديگر شهرها نيز آگاه شدند، شورش كردند و انجمن ايالتي و ولايتي آذربايجان، تلگرافي به انجمن‏هاي شيراز، خراسان، اصفهان و كرمان فرستاد كه خواهان حركت انقلابي مردم به منظور خلع محمد علي شاه از سلطنت است. در پي آن، از شهرهاي اصفهان، همدان، شيراز، رشت، كرمان، استرآباد، زنجان و ديگر شهرها، تلگراف‏هاي زيادي رسيد كه گوياي حمايت مردم از اين آرمان بود.
با ورود مجاهدان گيلان از قزوين و مجاهدان بختياري از راه اصفهان و فتح شهر تهران در بيست و چهارم خرداد 1288ش، محمد علي شاه قاجار پس از يك دوره سلطنت كوتاه، ولي بسيار پركشمكش، از اريكه قدرت سقوط كرد و دوران استبداد صغير پايان گرفت. وي كه با اتكاء به قدرت روس‏ها در بابر خواست مردم كشور سخت مقاومت كرده بود، پس از آگاهي از ورود مجاهدان به پايتخت و نااميدي از حمايت واقعي روس‏ها، سراسيمه با كالسكه به سفارت روسيه پناهنده شد و بدين ترتيب، فصل نويني در تاريخ ايران آغاز شد. فاتحان تهران، سپس در جلسه‏اي محمدعلي‏شاه را از سلطنت عزل، و پسرش احمدشاه را به اين مقام نشاندند. فتح تهران و خلع محمدعلي شاه قاجار از سلطنت، پاياني بر استبداد صغير و آغازي بر شكل‏گيري دومين دوره مجلس شوراي ملي بود.
آيت‏اللَّه شيخ غلامحسين تبريزي، در حدود سال 1264 ش (1303 ق) در تبريز به دنيا آمد و در همان شهر مقدمات علوم ديني را فرا گرفت. وي سپس راهي نجف اشرف گرديد و در محضر علامه سيد محمدكاظم يزدي، مدارج ترقي را پيمود. آيت‏اللَّه عبد خدايي بعدها مجله مذهبي "تذكرات ديانتي" را در تبريز به هنگام حكومت استبدادي رضاخان منتشر كرد و به دليل مبارزات ضدرضاخاني ماه‏ها در اختفا به سر برد. وي از سال 1310 ش مقيم مشهد گرديد و از سال 1320 ش تا اواخر عمر در جوار مرقد امام هشتم(ع) اقامه نماز جماعت مي‏نمود. از آثار چاپ شده ايشان، دروس دينيه بر تفسير قرآن قابل ذكر است. اين عالم مبارز سرانجام در 24 خرداد 1359 برابر با اول شعبان 1400 ق در سن 97 دار فاني را وداع گفت.
پس از آن كه مقاومت مردمي عليه تهاجم قواي متجاوز بعث در جبهه‏هاي جنگ به علت عدم پشتيباني لازم از جانب بني صدر به عنوان فرماندهي كل قوا، به فرسايش گراييد و اختلافات داخلي بين رييس جمهور با مجلس شوراي اسلامي و قوه قضائيه و ديگر نهادهاي انقلابي به اوج رسيد، همچنين نصايح امام خميني(ره) نيز براي تفاهم و رفع اختلافات به جايي نرسيد، در جلسه 24 خرداد 1360، نامه يكصد و بيست تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي قرائت شد كه در آن تقاضاي رسيدگي به صلاحيت سياسي بني صدر را داشته و خواستار طرح آن با قيدِ دو فوريت شدند. در اين ميان، هواداران بني صدر در مجلس، سعي مي‏كردند با مخالفت با اين طرح و نيز كارشكني در رسميت يافتن جلسات مجلس و خروج از صحن علني، بني صدر را همچنان در رأس قدرت نگاه دارند. اما نمايندگان انقلابي مجلس، با تصويب اين طرح در 31 خرداد 1360، عملاً اين عنصر خائن را به مرحله خلع قدرت رساندند. پس از تصويب عدم كفايت سياسي بني صدر در مجلس شوراي اسلامي، حضرت امام نيز بر همين مبنا، وي را از رياست جمهوري اسلامي ايران عزل نمودند. با عزل بني صدر، هر چند يكي از ريشه‏هاي اصلي كارشكني‏ها و اختلافات موجود از بن كنده شد، ولي از اين به بعد، دوران چند ماهه فعاليت‏هاي خرابكارانه ضد نظام و درگيري‏هاي مسلحانه و خونين روي داد كه به شهادت عالي‏ترين مسؤولان نظام تا مردم كوچه و بازار منجر شد. اما ملت مسلمان ايران تحت رهبري‏هاي پيامبر گونه حضرت امام و با عنايات حق تعالي و امام عصر(عج) از اين دوران پر اغتشاش گذشت و اهداف اسلامي و انقلابي خود را در پيش گرفت.
بنا براكثرروايات مشهورحضرت فاطمه زهرا(س) دخت گرامي رسول خدا(ص) و خديجه كبري قدم به عرصه حيات نهادند. حضرت محمد(ص) ايشان را فاطمه ناميدند و دراين باره فرمودند: «اورا فاطمه ناميدم زيرا ازآتش دوزخ بريده و جدا شده است». حضرت فاطمه(س) دردامان پرمهرپدرگرامي خود پرورش يافتند و زندگي صحيح و با عدالت را ازآن بزرگوار و مادر گرامي خويش آموختند. اين بانوي نمونه اسلام در سرتاسرزندگي شريك غمهاي پدربودند و خود نيزالگوي اخلاق حَسَنه بشمارمي رفتند. حضرت فاطمه(س) همسرنمونه براي اميرمؤمنان علي(ع) نخستين امام مسلمانان و همچنين مادري فداكار و نمونه براي فرزندان خود محسوب مي شدند. افزون براين الگوي كامل ازانسان متعالي براي مسلمانان بشمارمي آيند. زهراي مرضيه(س) ادامه دهنده راه انبيا بودند و پيامبرگرامي اسلام هرگاه حضرت فاطمه را مي ديدند تسكين مي يافتند؛ ازاين رو ايشان را «اُمِّ ابيها يعني مادر پدر» لقب دادند. فاطمه زهرا(س) بهترين كسي است كه خداي تعالي خلق كرده است. گفتني است كه براي گراميداشت ولادت مبارك و باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س) سالروز ولادت ايشان را روزمادر و روززن نامگذاري كرده اند.
« محمّد بن عَبدُالصّمد بغدادي» محدّث معروف در گذشت. او همچون نياكانش در راه فراگيري علوم مختلف بويژه علم حديث كوشش بسيار كرد. بغدادي مجموعه اي از احاديث معتبر را جمع آوري كرد كه هر يك با چند واسطه از حضرت محمد(ص) و حضرت علي (ع) نقل شده بود. بغدادي حتي وقايع روز حُد يبيّه و سخنان حضرت رسول اكرم (ص) را در مورد ولايت حضرت علي(ع) با پنج واسطه از زبان جابِربن عَبدُالله نقل كرده است. مجموعه احاديث بغدادي از كتب معتبر در علم حديث است.
حضرت امام خميني(ره) بنيانگذارنظام جمهوري اسلامي ايران در خمين ولادت يافتند . حضرت امام (ره) پس از رحلت پدر تحت سرپرستي و مراقبت مادر خويش قرارگرفتند.اين يگانه عصر تحصيل علوم را از كودكي و از مكتبخانه آغاز كردند. پس از آموختن قرآن مجيد و ختم آن در هفت سالگي تحصيل ادبيات، دروس عربي و مقدمات را به پايان رساندند و همزمان با حضور درجلسات درس آيت الله العظمي حائري خود فقه، اصول، عرفان و فلسفه تدريس مي كردند. حضرت امام خميني(ره) در25سالگي بدرجه اجتهاد رسيدند و پس ازآن دركنار تدريس به تأليف مشغول شدند. ابعاد گوناگون شخصيت علمي امام(ره) درزمينه هاي فقه، كلام، فلسفه، تفسير، حديث، عرفان، شعرو جنبه هاي مختلف فردي و اجتماعي ايشان نهفته است. 70سال تحقيق، تدريس و تربيت علماي بسيار، بسط انديشه ناب اسلامي درهمه زمينه ها، تأليف بيش از100جلد كتاب درزمينه علوم مختلف اسلامي و سرانجام نيم قرن مبارزه با طاغوت و انديشه هاي انحرافي و ايجاد تحول بنيادي درايران درقالب انقلاب اسلامي و گسترش اسلام ناب محمدي حاصل عمرپرباراين شخصيت عظيم و يگانه تاريخ معاصراست. ازآثارارزشمند امام راحل «كشفُ الاسرار، مِصباحُ الهِدايه، شرح دعاي سحر و ديوان اشعار» را مي توان نام برد.
خورخه لوئيس بورخِس نويسنده ادبيات آمريكاي لاتين در گذشت. او متولد آرژانتين بود و دوران نوجواني را با مطالعه آثار نويسندگاني چون ادگارآلن پو،چارلزديكنز وسروانتس سپري كرد. بورخس در پايان تحصيلات عاليه، نويسندگي را به طور جدي شروع كرد و از طنز پردازان مشهور گرديد.او به سبب نابينايي موفق به نوشتن رمانهايش شدو اكثر آثار به جاي مانده از وي به صورت شعر ونظم هستند.گرايش او به نويسندگان فراموش شده وعلاقه اش به طنز موجب گشت تا آثاري جامع و شگفت انگيز را خلق كند. كتب هزارتوها؛ سرخ و آبي؛ ومرگ پرگار از آثار بورخس مي باشند كه به زبان فارسي هم برگردانده شده اند.
خانم هاريت بِيچر استو، رمان نويس امريكايى، در 14 ژوئن 1811م در كنتاكي امريكا به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات به آموزگاري پرداخت و در كنار آن، كتبي به رشته تحرير درآورد. هاريت به امور ديني و اصلاحات اجتماعي علاقه‏مند بود. خانواده وي از رهبران ضد بردگي بودند و او هم به بردگان فراري، ياري و پناه مي‏داد. او در آن زمان با نگاه موشكافانه‏اي، اجتماع را مي‏كاويد و با ديدن يك برده يا كودك محروم، مي‏كوشيد تا با سخن گفتن با آنها و آشنايى با خصوصيات زندگي آنان، شناخت بيشتري از توده‏هاي رنج كشيده بشري به دست بياورد. قوانين سخت آن زمان، معروف به قوانين بردگان فراري، چنان خانم بيچراستو را تحت تاثير قرار داد كه وي را به نوشتن كتاب "كلبه عمو تام" كشاند. اين كتاب در سال‏هاي پيش از جنگ‏هاي داخلي امريكا معروف به جنگ‏هاي انفصال، نقش مهمي در برانگيختن احساسات ضد برده داري در اهالي شمال امريكا كه مخالف برده‏داري بودند، داشت. اين كتاب داستان برده مسيحي سياه‏پوستي است كه ارباب سنگ دلش، با او رفتاري بسيار خشن دارد. كتاب كلبه عمو تام، نه تنها در امريكا بلكه در سراسر جهان تاثير فراواني گذاشت و به زبان‏هاي مختلف ترجمه شد. اين داستان براي بار نخست به صورت پاورقي در يكي از مجلات واشينگتن منتشر مي‏شد. اما به خواست يكي از ناشران بزرگ آن زمان، به صورت كتاب در دسترس مردم قرار گرفت و اقبال مردم از اين رمان چنان بود كه در مدت كوتاهي، نام هاريت بيچراستو به صورت يكي از آشناترين نام‏هاي امريكا درآمد. خانم بيچراستو پس از اين كتاب، آثار ديگري نيز نگاشت كه هرچند برخي از آن‏ها در موضوع بردگان، از جهاتي برتر از كتاب قبلي بودند، اما شهرت و توفيق كلبه عمو تام را پيدا نكردند. استو آثار ديگري از جمله شعر و خطابه، مردم شهر قديم و مردم پوگانوك نيز به رشته تحرير درآورده است. خانم هاريت بيچر استو سرانجام در اول ژوئيه 1896م در پنجاه و هشت سالگي درگذشت.
بهانه ظاهري فرانسويان براي مداخله رسمي در الجزاير، اهانت يكي از مقامات عثماني به كنسول فرانسه بود. اما هدف اصلي هيأت حاكمه فرانسه كسب اعتبار و حيثيت براي حكومت خود در انظار مردم اين كشور بود. از اين رو، نيروهاي فرانسوي در 14 ژوئن 1830م در سواحل الجزاير پياده شدند. هرچند تجاوز نيروهاي فرانسوي با مقاومت اوليه مدافعان الجزايري مواجه شد، اما سرانجام در 5 ژوئيه همان سال، الجزيره به تصرف ارتش فرانسه درآمد. در سال 1834م دولت فرانسه، الجزاير را به صورت رسمي در اختيار گرفت و براي اجراي برنامه‏هاي خود در اين منطقه يك فرماندار كل منصوب نمود. تسلط استعمارگرانه فرانسه بر الجزاير بيش از يك‏صد و سي سال به طول انجاميد و در طي اين مدت مقاومت‏هاي مردمي و قيام‏هاي پراكنده همچنان ادامه داشت. كشور الجزاير سرانجام پس از جانفشاني‏هاي استقلال‏طلبانِ اين كشور، در ژوئيه 1962م به استقلال دست يافت.
ژاك ژان ماري دو مورگان، باستان‏شناس فرانسوي در سوم ژوئن 1857م در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود در مهندسي معدن، در فرانسه، انگلستان، بلژيك، اتريش و آلمان به تحقيقات زمين‏شناسي پرداخت و گزارشاتي در اين زمينه منتشر كرد. اين سفرها باعث جلب توجه او به آثار ما قبل تاريخ انسان گرديد. دومورگان در 32 سالگي به نمايندگي از دولت فرانسه به آسيا سفر نمود و پس از بازديد از هند و قفقاز و ارمنستان، به مدت سه سال در ايران اقامت گزيد. او در ايران، ضمن انجام تحقيقات زمين‏شناسي، براي نخستين بار به كشف معادن نفت در ايران نائل شد و گزارشي در اين باب به فرانسه فرستاد. بر اثر همين گزارش بود كه دارسي، سرمايه‏دار انگليسي، امتياز استخراج نفت را از دولت ايران گرفت و موفق به استخراج نفت شد. در همين حال، دومورگان نتيجه مطالعات و بررسي‏هاي خود در ايران را در 9 جلد منتشر ساخت. دو مورگان در سال‏هاي بعد، به عنوان مسئول هيأت باستان‏شناسي مصر و مديركل شعبه آثار باستاني مصر به تحقيقات فراواني درباره مصر قديم پرداخت و موزه اسكندريه را نيز تأسيس كرد. وي پس از چندي بار ديگر راهي ايران شد و با انجام حفريات متعدد، هزاران قطعه از اشياء نفيس باستاني را در مناطق فارس، لرستان و خوزستان كشف كرد. ادامه اين كشفيات باعث شد كه دولت فرانسه با انعقاد قراردادهاي ناعادلانه با ايران، زمينه انتقال اشياء قيمتي ايران زمين به موزه‏هاي فرانسه را مهيا سازد. از آن سو، پادشاهان نادان قاجار، بدون خبر از ارزش اين آثار باستاني، اين قراردادها را با شرايطي آسان تاييد كردند تا در قبال آن،فرانسوي‏ها مخارج خوشگذراني دربار ايران را فراهم سازند. در اين ميان، دولت فرانسه نيز با خيالي آسوده مشغول غارت اشياء عتيقه ايران شد و پس از اخذ امتياز سخاوتمندانه‏اي از جانب مظفرالدين شاه مبني بر انحصاري بودن كشف آثار عتيقه در تمام خاك ايران براي ابد، سيل اين اشياء به سوي پاريس جريان يافت. بي‏خبري شاهان قاجار از ارزش آثار عتيقه تا آنجا بود كه به طور نمونه، هنگام سفر مظفرالدين شاه به پاريس و بازديد از موزه آثار باستاني ايران در آن شهر، تصور كرد كه اين موزه به دليل ارادت فرانسويان به ايران است. از اين رو دستور داد كه موزه مشابهي نيز براي گراميداشت فرانسه در ايران تأسيس شود. دومورگان هم‏چنين بدون توجه به تعلق آثار باستاني به سرزمين ايران، اشياء بسيار مهم ديگري را به پاريس برد كه سنگ نبشته حاوي قانون حمورابي مربوط به دو هزار سال قبل از ميلاد، از مشهورترين آن‏هاست. وي شبيه اين اعمال را در مصر نيز انجام داد و اشيايى از مصر قديم را به پاريس فرستاد. بي‏شك حضور اين افراد به عنوان كاشف و باستان‏شناس در ايران و كشورهاي داراي سابقه تمدن ديرينه، نقش مهمي در غارت آثار باستاني آن كشورها داشته و بدون حضور اين اشخاص، هيچ گاه موزه‏هاي اروپايى، تا اين حد مملو از اشياء عتيقه و با ارزشِ تمدن‏هاي شرقي نمي‏گرديد. هرچند در اين ميان، ناداني متوليان امر و منفعت‏طلبي سودجويان در سرزمين‏هاي مادر، اين سرقت فرهنگي را براي غربي‏ها آسان مي‏كرد. ژاك‏ژان ماري دومورگان سرانجام در 14 ژوئن سال 1924م در 67 سالگي جان سپرد.
رودخانه "يانگ تسه كيانگ" طولاني‏ترين رود آسيا با حدود 5/500 كيلومتر در چين قرار دارد. اين رودخانه كه بيش از 900 كيلومتر آن قابل كشتيراني با كشتي‏هاي اقيانوس پيماست به ندرت دچار طغيان‏هاي مخرب مي‏شود. با اين حال در 14 ژوئن 1931م هولناك‏ترين و مخرب‏ترين طغيان، در همين رودخانه به وقوع پيوست. در اين زمان، در پي بارش باران‏هاي موسمي، امواج خروشان سيلاب از اين رودخانه سرازير شد و تمامي خاك‏ريزها، سدها و ساير موانع را از ميان برداشت. جريان خروشان آب، 8 ايالت چين را زير آب برد و 35 هزار مايل مربع از اراضي را دربرگرفت. گفته مي‏شود كه تلفات اين حادثه عظيم در حدود 50 ميليون نفر بوده كه شامل كشته شدگان، بي‏خانمان‏ها، تلفات ناشي از قحطيِ به وجود آمده از نابودي مزارع و نيز قربانيان شيوع بيماري‏ها و امراض گوناگون مي‏باشد.
پانزده ماه پس از فروزان شدن آتش جنگ جهاني دوم و در ادامه توسعه طلبي‏هاي هيتلر، نيروهاي آلمان نازي به قصد تصرف فرانسه، خود را براي هجوم به اين كشور آماده مي‏كردند. در روز پنجم ژوئن 1940م، هيتلر فرمان انهدام كامل نيروهاي فرانسه را صادر كرد و سه روز بعد، نيروهاي زرهي آلمان، خطوط دفاعي فرانسه را در شمال شرقي اين كشور در هم شكستند و وارد خاك فرانسه شدند. در اين ميان، موسوليني، نخست‏وزير ديكتاتور ايتاليا و هم‏پيمان آلمان، پس از مدتي ترديد و تعلُّل، در روز دهم ژوئن به انگلستان و فرانسه اعلان جنگ داد و فرانسه علاوه بر جبهه شمالي، در مرزهاي جنوب شرقي خود نيز در معرض تهديد قرار گرفت. نيروهاي فرانسه كه در پي شكست‏هاي قبلي، به كلي روحيه خود را باخته بودند در برابر نيروهاي آلمان كه از نظر تجهيزات زرهي و پوشش هوايى بر آن‏ها برتري داشتند به سرعت شروع به عقب‏نشيني كردند. با نزديكي نيروهاي آلمان به پاريس، هيتلر طي پيامي به فرانسويان، آن‏ها را به ترك مخاصمه دعوت كرد و از ارتش فرانسه خواست از مقاومت در پاريس خودداري كنند. در نهايت، سحرگاه روز چهاردهم ژوئن 1940م، اولين واحدهاي سربازان آلماني وارد پاريس شدند و همانطور كه هيتلر از فرانسويان خواسته بود، پاريس تقريباً بدون مقاومت در برابر ارتش آلمان تسليم شد. در اين ميان در حالي كه سربازان آلماني در خيابان اصلي پاريس رژه مي‏رفتند، اهالي شهر در كنار خيابان به نظاره آن‏ها ايستاده بودند و مي‏گريستند. فتح فرانسه براي آلمان به قيمت نزديك به چهل و پنج هزار كشته و يك‏صد و ده هزار زخمي تمام شد. فرانسه تا 23 اوت سال 1944م، به مدت بيش از چهار سال تحت اشغال آلمان بود.