طبقات اجتماعی در اروپای فئودالی
برگردان: بهاءالدین بازرگانی گیلانی
پیشرفت فلاحت
به عرصه واقعیات بازگردیم. اروپای فئودالی دنیای روستایی است که زمین و اراضی مبانی وجودی آن را تشکیل میدهد. گرچه امروزه از شمار و قدرت دهقانان به نحو چشمگیری کاسته شده است، اما بخش کشاورزی کماکان عنصری اساسی و یک مسئله پردردسر برای جامعه اروپایی (1) محسوب میگردد. دنیایی که امروزه با سیاست مشترک کشاورزی (CAP) دست و پنجه نرم میکند به گذشته قرون وسطاییاش نظر میافکند. کشت و زرع غله در اروپا امری غیرقابل چشمپوشی است و نان نقش ماندگاری در این قاره ایفاء مینماید. دو نوع نوشیدنی هم جای خود را در اروپا باز میکنند، از یکسو این شراب است که از زمانی که سنن و آئینهای مذهبی مسیحیت بر دنیای رومی حاکم میگردد بر اهمیتش هرچه افزوده میشود و تاکهای انگور در تمام نواحی مستعد آب و هوایی، حتی در مناطقی چون شمال فرانسه و یا جنوب انگلستان شروع به جوانه زدن میکنند، و از سوی دیگر سرواز (2) سلف آبجو هم جای خود را در میان نوشیدنیها پیدا میکند. تمایز میان مصرفکنندگان شراب و آبجو در اروپا چنان نمایان است که فرانسیسیان (3) در قرن سیزدهم حسب عادت صومعههای خود را به دو نوع صومعه شرابی و صومعه آبجویی تقسیم کرده بودند. در جنب این دو نوشیدنی یک اروپای سومی هم به وجود آمد که مردمانش شراب سیب مینوشیدند. (4)مجموعاً زندگی روستایی از سالهای یکهزار به بعد علیرغم تمایزات و تفاوتهای منطقهای به صورت تقریباً همگونی تکوین و توسعه پیدا میکند و این همگونی ناشی از پیشرفتهای فنی مهمی بود که نیروی مولده عامل انسانی به ویژه کارهای بنیادی او یعنی آمادهسازی زمین و اراضی را پربازدهتر میساخت. خیش و گاو آهن مجهز به تیغههای نامتقارن و سطحکوب به خصوص در اراضی هموار شمال اروپا جایگزین «چنگکهای» مخصوص عهد باستان که بیل سادهای بیش نبود میشود و از این حیث هرچه بیشتر از آهن به جای چوب استفاده میشود. زراعت به کمک گاوآهن باعث استفاده از قدرت محرکه حیوان میشود و رام و تربیت کردن حیوان در دستور کار قرار میگیرد. در جنوب عمدتاً کماکان از الاغ و قاطر و در شمال بیشتر از گاو نر استفاده میشود، ولی در اراضی مسطح نواحی شمال اسب هم به کار گرفته میشود و اسب در قرن دوازدهم در اراضی کشاورزی روستایی منطقه فلاندر گاو نر را از این حیث از حیز انتفاع ساقط میسازد. گرچه در اهمیت استفاده از شانههای مخدهدار حیوان که توان محرکهی آن را افزایش میدهد در حد یک تحول انقلابی اغراق شده است، لیکن به کارگیری و گسترش چنین شیوههایی حاکی از اراده انسان برای اصلاح شیوههای فلاحت و کشت و زرع بوده است.
در شمال ابتکار دیگری صورت میگیرد که در افزایش میزان محصول و ایجاد تنوع در سطح معیشت و فرهنگ مردم حائز اهمیت زیادی است: جایگزینی نوع سوم آیش زمین به جای نوع سنتی آن که آیش چرخشی دو قسمتی بود و در آن نیمی از اراضی زراعتی برای تقویت زمین به صورت بایر باقی میماند. تغییر سیستم زراعتی به آیش چرخشی سه قسمتی موجبات کشت حبوبات را فراهم میآورد و به کمک آن سالانه دو نوع محصول و به میزان بیشتری برداشت میشود.
در زمانهای که توجه به موضوعات محیط زیست و تغییرات آب و هوایی با حساسیت هرچه بیشتر دنبال شده است اشاره به این نکته به نظرم در اینجا بیمناسبت نیست که «آسمان» آنگونه که مارک بامپیر (5) اشاره دارد، به فرآیند رونق و وفور در سالهای 1000 احتمالاً «تا حدودی مدد رسانده است». در فاصله سالهای 900 تا 1300 ظاهراً باید وضعیت جوی مناسبی بر اروپا حاکم بوده باشد به نحوی که متوسط افزایش دما بین یک تا دو درجه بوده و رطوبت در سطح پائینی قرار داشته است و چنین شرایطی البته برای کشت غلات بسیار عالی میباشد.
سلولی شدن جامعه
دوره زمانی سال 1000 و دهههای متعاقب آن تحولی بنیادی در تجدید ساختارهای سیاسی و اجتماعی جوامع مسیحی ایجاد کرد، تحولی که آثار عمیق خود را بر شاکلهی سرزمینی اروپا برجای نهاد. مورخان برای تأکید بر اهمیت فوقالعاده قلاعِ فئودالی در اینگونه تجدید ساختارها از کتاب با اهمیت پیر توبر (6) در وصف منطقه لاتیومِ (7) قرون وسطی، کلمهی ایتالیایی: incastellamento را به عاریه گرفتهاند که مراد از آن نوعی حاکمیت سطح ارضی قلعهها در زندگی مردم میباشد. روبر فوسیه (8) برای بسط این معنا به تمام قلمرو سرزمینی قرون وسطی از کلمه encellulement، زندگی در واحدهای سلولی، استفاده کرده است. چه عناصری سلولهای اصلی تشکیلات مذکور را به وجود میآورند؟ البته قلعه سلول مرکزی آن است ولی سه سلول اصلی دیگر هم در این شاکله وجود دارند: اول مالکیت زمین و در مراحل بعدی روستا و کشیش. مالکیت زمین همان قلمرو تحت استیلای قلعه است و مشتمل بر مزرعه و دهقان میباشد که صاحب زمین حاکم آن به شمار میرود. حاکمیت زمین شامل روستا، مردم ساکن در روستا، درآمدها، استفاده از اراضی و محصول دهقان است و در عین حال شامل مجموعهی حقوقی هم میشود که زمیندار به یمن قدرت آمرهاش حائز آن است و اصطلاحاً به آن حق انفصال (9) میگویند. از آن جا که این تشکیلات تمام حوزه مسیحی را دربر میگیرد لذا برخی از مورخان بر این رأی هستند که از سیستم «زمینداری» به جای «سیستم فئودالی» استفاده کنند. از کلمهی «ساختار فئودالی» تشکیلات محدودتری مستفاد میگردد که در آن زمیندار در رأس یک تیول قرار دارد و رعیت در خدمت ارباب است و بر این اساس مناسبات حقوقی فیمابین برقرار میگردد.روستا و قبرستان
در عرصه حاکمیت زمین، غالباً دهقان و رعیت که دهاتی نامیده میشوند سکونت دارند. دهات یا روستا که جایگزین دهنشینهای پراکندهی دوران باستان و اوایل قرون وسطی شد، در قرن یازدهم در سراسر دنیای مسیحیت رو به گسترش میگذارد. قلعه که خرابههایش به شکل نماد و یادواره جای جای اروپای امروزی را مزین کرده است موجودیت خود را در شاکلهی روستای قرون وسطی حفظ کرد. روستا مجموعهای از منازل و مزارع است که کلیسا و قبرسان در ساختار آن نقش محوری دارند. روبر فوسیه قبرستان را به درستی عنصر اصلی میشمارد زیرا بعضاً قدیمتر از کلیسا است. تجمع زندهها و درگذشتگان در روستا پدیده نقشآفرینی است که جوامع قرون وسطایی اروپا از خود به جای نهاده است. یکی از مهمترین دگرگونیها در مغرب زمین در گذار از عهد باستان به قرون وسطی این بود که مردم درگذشتگان خود را در عهد باستان در شهرها و بعدها (در قرون وسطی) در روستاها خاکسپاری میکردند. دنیای باستان در برابر اجساد مردگان خود احساس ترس و حتی شرم داشت و تکریم به مردگان فقط در درونیترین محفل خانواده، یا خارج از مناطق مسکونی و در حاشیه جادهها صورت میگرفت.با پیدایش مسیحیت دگرگونی کاملی در این زمینه به منصهی ظهور رسید. مقابر که پیکر اجداد و نیاکان در آن قرار دارند در شهرها ادغام شدهاند. در قرون وسطی پیوند میان افراد در قید حیات و وفاتیافتگان بازهم تقویت میشود. چنین روابطی با یک کشف و یافته در قرن دوازدهم برقرار میگردد و آن همان برزخ به عنوان مکان ثالث در آخرت است. به خصوص دستگاه پاپ تحت نفوذ فرقه کلونیان از قرن یازدهم به بعد روز بزرگداشت همهی درگذشتگان را در روز دوم نوامبر هرسال - روز بعد از عید اولیاء (اول نوامبر) - مرسوم کرد. به این ترتیب درگذشتگان نمونه یا قدیسین با انبوه مردگان عادی وحدت پیدا میکنند. در اقشار برتر جوامع فئودالی التفات به نیاکان و اجداد التزام اجتماعی بنیادینی را پدید میآورد که پیدایش خاندان و نژاد و پس آنگاه تقویت و ارجگذاری آن را به دنبال دارد. مثلاً فولکو لو رشین (10) کنت آنژو (11) در پایان قرن یازدهم هنگامی که در پی یافتن اصل و نسب اجدادش بوده و به نزد قدیمیترین شاخه منسوبین شناخته شده خود که میرسد اظهار میدارد: «پیشتر از این دیگر چیزی نمیدانم، چون نمیدانم که اجداد و نیاکان من در کجا دفن شدهاند».
خاندانهای پادشاهی به تعجیل درصدد برآمدند برای خود مقبرههای سلطنتی برپا نمایند: بامبرگ در آلمان، وستمینستر در انگلستان، فونت ورو (12) در آنژو برای اولین پادشاهان سلسله پلانتاژنه (13) و سان ایسیدورو در لئون برای پادشاهان لئون - کاستیل. کنتهای فلاندر در گنت و در صومعه سن باوو (14) و پادشاهان فرانسه نیز در سن دنی مقبرههایی برای خود بنیان نهادند.
کشیشنشینها
همراه با قبرستان، کلیسا نیز در مرکزیت ده موقعیت خود را تحکیم میبخشد. کلیسا به طور کلی هسته مرکزی یک سلول بنیادی دیگری نه تنها در ده بلکه در شهر نیز محسوب میشود؛ به عبارت دیگر کلیسا مرکز کشیشنشین یا محلهی کشیشان است. نهاد کشیشی در قرن سیزدهم تثبیت میگردد و مسائل و معضلاتی که تازه در فاصله قرون یازدهم و سیزدهم حل میشوند، در روستاها غالباً زودتر و در همان قرن یازدهم حل و فصل شده و سامان یافته است. تعیین حدود و ثغور قلمروها مسئله اصلی محسوب میشود و دشوارترین موضوع، حل مشکلات مربوط به ایجاد کشیشنشینهای جدید در مناطق شهری و یا نواحی هموار و غیر کوهپایهای است. کلیساها برای روستائیان طبیعتاً نقش نهاد کشیشی را ایفاء میکند و نهاد مذکور عبارت از جامعهی مؤمنین تحت لوای یک روحانی که کشیش نامیده میشود میباشد. کشیشنشینی از حقوق متقابل ویژهای برخوردار میباشد که عبارت است از حقوق مؤمنین که بتوانند آئینهای مذهبی خود را برپا دارند و حقوق روحانیون که از آنان اعانه مطالبه نمایند. اقامه آئینهای دینی و عبادی توسط اهالی کشیشنشین که حق برخورداری از آن را حائز هستند و حق انحصاری کشیشنشین را نیز در این زمینه نیز افاده میکند باعث شده است که اهالی روستا را در تمام طول زندگی و در شئون روزمره در پیوندی تنگاتنگ با کلیسا، کشیش و دیگر نهادهای کشیشنشین قرار دهد.طبقه فرادست: اشراف
پس از سال 1000 شاهد هستیم که یک قشر فوقانی یعنی طبقه اشراف از میان زمینداران درصدد برمیآید موقعیت خود را هرچه مصممتر ارتقاء دهد. اشراف با ثروت و قدرت پیوندی ناگسستنی دارند و مراد در این جا پیش از هرچیز اشرافی نسبی و نژادی است. اشرافی طبقهای است که کاملاً به شذن و مقامش متّکی میباشد و در وهله اول درصدد است جاه و منزلت خود را با رفتارهای خاص اجتماعی و مذهبی، با سخاوتمندی و دست و دلبازی به رخ بکشد. انجام اعمال خیر و نیکی در حق مردم و به خصوص به نفع گروههای مذهبی، صومعهها و یا قدیسین مهمترین ژستهای اجتماعی طبقه اشراف را تشکیل میدهد.اما این طبقه از کجا منشاء و ریشه میگیرد؟ برخی معتقدند که اشراف ریشه در روم باستان دارند و برخی دیگر بر این باورند که اشراف مولود قرون وسطی بوده و نخبگانی هستند که از میان طبقات اجتماعی آزاد برخاستهاند.
به هر حال در دوران قرون وسطی در سراسر باختر زمین طبقهای تکوین یافت که، «مفتخر به اصل و نسب کهن و مقتدر از غنا، ثروت، پیوندها و نقش اجتماعی خود بوده است و این همه به هزینه طبقه حاکم و یا با کمک و حمایت آنان حاصل آمده است». طبق تعریف لئوپولد ژنیکو، (15) اشراف طبقهای است که هم از امتیازات سیاسی و حقوقی برخوردار است و هم از وجههی بالای اجتماعی بهرهمند میباشد. همانگونه که گفته شد منزلت و وجههی بالای اشراف عمدتاً به اصل و نژاد او وابسته است. ارتقاء مقام غیر اشرافزادگان از سوی پادشاهان و امیران به این مقام تازه بعدها مرسوم گردید و تعداد اشرافیشدگان از این راه محدود بوده و از منزلت یکسانی هم با اشراف اصیل و مادرزادی برخوردار نبودهاند.
گرچه امروزه در اروپا فقط سایهای از اشراف قرون وسطایی و منشاءهای متفاوت آن برقرار مانده است، اما اشرافی و اشراف کماکان از جایگاه ممتازی در سلسله مراتب ارزشی دنیای غرب برخوردار است. علت این است که در قرون وسطی به موازات اشرافیت نسبی و نژادی، جنبههایی از خصوصیت، منش و تقوا از یک شخص مشاهده میشود که به او منزلت یک اشرافی اعطا میکند. اخلاقیون بسیار مایلاند اینگونه اشرافیت سببی و تحصیلی را برخلاف نوع نسبی آن مختص خود شخص و از دستآوردهای او بدانند. مفاهیم اشراف و اشرافیت مباحث مهمی را پیرامون ارزشگذاری و منزلت دادن به مردان و زنان در اروپا سبب شده است.
شهسواری و رسومات مؤدبانه
در سالهای 1000 طبقه دیگری باز از میان اشراف برخاستند که از ویژگیهای بارزتری برخوردار بودند و جزء اقشار اجتماعی دیگری محسوب میشدند که در عرصههای گستردهتری عرض اندام میکردند: شهسواران (شوالیهها). در مقایسه با مفهوم محدود miles که حسب معنا چه در امپراتوری روم و یا نزد بربرهای رومی شده فقط ناظر بر یک وظیفه یعنی جنگیدن است - miles اساساً صرفاً یک سرباز است - اما کلمه شهسوار در سال یکهزار به نخبگان رزمآوری اطلاق میشود که غالباً به قلعه و اربابان قلعهها تعلق دارند، در جنگآوری با اسب زبده و کارآزموده هستند و در عین حال علاوه بر شرکت در عملیات جنگی به نفع ولی نعمتان خویش، در دیگر عملیاتی که سرگرمی و نوعی تمرینات نظامی یا مسابقه پهلوانی محسوب میشود نیز شرکت میکنند. مسابقه موجبات تکدّر و آزردگی خاطر کلیسا را فراهم میآورد چرا که عنصر جنگاوری bellatores - که علیه آموزههای کلیسا نیز سمتگیری شده - در آن مورد توجه است، آن چه که براساس طرح هندو - اروپاییِ حرفههای سهگانهی مردان، حرفه دوم آن یعنی ریختن بیمهابای خون (جنگ) برای روحانیون ممنوع شده است. به نظر میرسد که زد و خورد میان شهسواران اصلیترین دلیل ناراحتی و رنجش نهضت صلح کلیسایی به شمار میرود.حرفه شهسواری درگذر زمان توسط کلیسا از خصوصیات «متمدنانه» برخوردار میگردد. کلیسا به منظور کنترل و مهار عمدهترین نقش شهسوار یعنی استفاده او از زور و خشونت سعی میکند هیبت و شدت او را به اهداف دینمدارانه یعنی صیانت و محافظت از کلیسا، زنان و مردمان بیدفاع - و در آینده نزدیک که شاهد خواهیم بود - به جنگ علیه کفارِ خارج از دین مسیحیت سوق دهد. در اواخر قرن دوازدهم این توفیق بالاخره نصیب کلیسا میشود که شهسواران را تحت مهار خود درآورد. ورود به حوزه شهسواری با مراسم خاصی همراه است که برای نامزد مقام شهسواری در انتهای دوره جوانیاش خود شروع حیات دیگری به شمار میآید و طی آئین تشرُّف ویژه به جوان جنگآور - همانند عرف معمول اقوام ژرمن - اسلحه اعطا میشود. کلیسا در رسم سلاحپوشان شهسوار که آئینی کاملاً دنیایی است هیچگونه تغییری ایجاد نکرد، ولی دعای خیر برای سلاحهای ویژه او شامل نیزه با بیرق، سپر نشاندار و شمشیر را معمول نمود و آئین استحمام را که نماد طهارت مسیحی است به آن اعطا کرد. کلیسا علاوه بر این از انتهای قرن دوازدهم به بعد آئین ضربت شمشیر (16) را در قالب یک شبزندهداری (17) همراه با مکاشفه مذهبی به رسومات مذکور اضافه کرد.
پدیدهی شهسواری در سرنوشت آتی اروپا نقشی به غایت متعالی دارد و در قرون وسطی افسانههای آن با ادبیات مخصوصی گرچه خلق ناشده اما زبان به زبان شده شروع به شکل گرفتن میکند. به این نکته هم باید تأکید شود که ادبیات در چنین میراث به جای مانده از قرون وسطی از جایگاه بسیار والایی برخوردار است. خلق افسانههای شهسواری با سرودن ترانههای حماسی شانسون دو ژست آغاز میگردد. دو خصیصهی اصلی شهسوار یعنی تهور نظامی و تقوای خداپسندانه او در پایان قرن یازدهم در شمایل «رولان و اولیور» دو قهرمان منظومهی رولان متجلی میگردد. منظومهی مذکور در مدح شهسواران داد سخن میدهد، آنان که به شکرانهی تقوای سلحشورانهشان در قامت انصار پادشاه ظاهر میگردند: با تهوّری پهلوانی و همتی رزمجویانه در خدمت امین الرعایا. آثار بعد از شانسون دو ژست در تحسین پهلوان شهسواران هم کمتر از نخستین آن قرین توفیق نمیشوند. در این زمینه میتوان به رُمانهای ماجراجویانهای اشاره کرد که از دو منبع بزرگ الهام میگیرند، یکی افسانههای مربوط به قهرمانان عهد کهن از جمله آینیاس، (18) هکتور (19) و اسکندر است و دیگری سلسله افسانههای برتانی و از جمله شامل کارهای تهورآمیز پهلوانان سلتی و مهمتر از همه آنها آرتور مشهور است. غالب این حکایات، منظوم و خیلی کمتر تاریخی هستند.
اینگونه پندارهها و تصورات که در شکلدهی عوالم ذهنی اروپا نقشی بنیادی ایفا میکنند، از قرن سیزدهم منشاء و حیات میگیرند و آن دورانی است که پیشتر از آن «شهسواران سیّار» در قامت پهلوانان افسانهای خلق و ابداع شدهاند، سلسلهای موضوعی که پدیدهی شهسواری را با گردهم آوردن پهلوانانی با اصل و نسبهای متمایز به تصویر در میآورند. یکی از این سلسلههای موضوعی «نُه پهلوان نیک» است - داستان مقدس شوالیهها که در آن هم قهرمانان عهد کهن نظیر هکتور، اسکندر و ژولیوس سزار و هم قهرمانان کتب مقدس نظیر یشوع (20)، داود و یهودای مکابی (21) و بالاخره از عیسویان چون آرتور، شارمانی و گودفروا دو بویون (22) با هم ظاهر میگردند. تخیل و ذهنیت پذیرفتن از اعمال شهسواران که آمیختهای از سلحشوریهای قهرمانانه و دستگیریهای ایثارگرانه از ضعفا (زنان و فقرا و امثالهم) بوده، در قرون وسطی خیلی بهتر توانست خود را در مقایسه با صرفاً نماد «شهسواری» تثبیت کند و پایدار سازد و هر چند بخش اعظم این پدیدهها را کلیسا خود شکل و سامان داده، اما یک اروپای متنافر از ارزشهای صرفاً کلیسایی، ارزشهای دنیوی را نیز برای خود محفوظ میدارد. برعکس اما کلیسای قرون وسطایی در مقابل فاصلهگیری سایرین از افکار و آراءاش، خود کماکان به ارزشهای بربری شهسواری وفادار مانده است. ژان فلوری (23) خیلی زیبا گفته است که: «سخاوت و دست و دلبازی، رحم و شفقت نیست و پیشکش و هدیه، صدقه محسوب نمیشود».
شوالیهگری مناسبات تنگاتنگی هم با یکی دیگر از تجلیات و سلوک فئودالی یعنی رفتارهای مؤدبانه دارد. شهسواری و ادب و نزاکت با هم و مشترکاً بر اروپای مدرن وارد گردیدند. ادب همانگونه که ریشه لغوی آن نشان میدهد حاکی از رسومات نیکو و خلقیات پسندیدهی حاکم بر محافل درباری بوده است (24) و در اینگونه محافل سلطنتی و درباری زنان دوشادوش مردان حضور دارند. در حالی که شهسواری تجلیبخش دنیایی مردانه است، اما زن در محافل و جوامع آدابدان و بانزاکت حضوری همه جانبه دارد، حال عنصری سردمدار باشد و محفلی از نویسندگان و هنرمندان را بر گرد خویش جمع کرده باشد نظیر ماری کنتس شامپانی (25) (1145-1198) و یا کسی باشد چون الئونور دِ آکیتن (26) که گرچه اسطوره نیست ولی از سوی مردان پیرامونش مورد تحسین و حمایت است و در نیمه دوم قرن دوازدهم ملکه انگلستان میشود. ارزشها و طرز سلوک با نزاکت به رفتار و کردار نیک گفته میشود که اهمیت آن را نوربرت الیاس (27) جامعهشناس مورد توجه قرار داده و منشاء آن را به قرون وسطی و به سدههای 12 و 13 مرتبط دانسته است. بخش عمدهای از آداب و رسومات پسندیده که این جامعهشناس در کتاب خود به نام فرآیند تمدن تبیین و روشن میسازد ظرافتهای مرتبط با آداب میز است. با اینگونه آداب و سنن است که بهداشت، نظافت و نزاکت وارد محیطهای اجتماعی میگردد. در انتهای قرون وسطی استفاده از چنگال متداول میشود. غذا نخوردن چند نفر در یک ظرف غذا، آب دهان نینداختن، شستن دست پس از خوردن هر وعده غذا همه و همه جزء ژستهای بلندی است که از قرون وسطی منشاء گرفته و نزد ما برقرار مانده است.
صومعهها هم جزء آموزشکدههای حسن رفتار و کردارهای پسندیده میباشند. مثلاً اوگ دو سن ویکتور (28) استاد بزرگ که از سال 190 تا 1141 کشیش صومعه مشهور سن ویکتور واقع در حومه شهر پاریس بود کتاب De instructione novitiorum تعلیم نو کشیشان - را تألیف کرده است و در آن آنگونه که ژان کلود اشمیت به زیبایی نشان داده شیوه رفتارهای مؤدبانه، استفاده از کلمات پسندیده و آداب میز را برای نو کشیشان جوان تدوین کرده است (29). اما گرچه درباره امرا مرکز درخشان آداب و رسوم متمدنانه بوده اما نباید این نکته را نیز فراموش کرد که تضاد برآمده از عهد باستان میان شهر و روستا در قرون وسطی نیز باقی ماند و حُسن سلوک شهریان در مقابل زمخت رفتاری روستائیان قرار گرفت. مدنیت یا همان نظم شهری - که به لاتینی urbs و به یونانی polis گفته میشود در تقابلی سخت با rus یا دهاتیگری و طرز سلوک زیر و زمخت قرار میگیرد. مضافاً این نکته را هم یادآوری کنیم که رومیان درازکش در بستر غذا میخوردند و این اروپائیان قرون وسطی بودند که استفاده از میز غذاخوری را متداول کردند - عادتی که با رفتار اکثریت مردمان آسیا و آفریقا متمایز است.
پینوشتها:
1. در حال حاضر مجموعاً 27 کشور اروپایی به موجب قرارداد سال 1957 رم و در یک فرآیند قریباً نیم قرنی در مجموعهای به نام اتحادیه اروپایی European Union مساعی مشترکی را در روند وحدت اروپا معمول میدارند. نویسنده به طور آگاهانه کماکان عنوان جامعه اروپایی European Community را برای اتحادیه مذکور به کار میبرد و از به کارگیری لفظ اتحادیه اروپایی که حاوی وحدت و یگانگی اروپایی است از خود اکراه نشان میدهد؛ این در حالی است که از سال 1993 جامعه اروپایی به موجب قرارداد ماستریخت رسماً به اتحادیه اروپایی تغییر نام پیدا کرده است - مترجم.
2. Cervoise، نوعی نوشیدنی به دست آمده از تخمیر جو و غلات که در دوران رومیان و قرون وسطی مصرف میشد - مترجم.
3. فرقهای از کلیسای کاتولیک رومی است که در 1209 توسط قدیس فرانسیس تأسیس شد و پاپ هونوریوس سوم آن را رسماً تصویب کرد. امروزه سه سازمان از فرانسیسیان وجود دارد: فرانسیسیان کهتر که دومین فرقه بزرگ مسیحی هستند و سابقاً مواظبین خوانده میشدند. فرانسیسیان کهتر کاپوسن (کاپوسنها) که سومین فرقهی بزرگ مسیحی هستند و فرانسیسیان کهتر دیری. فرانسیسیان در دانشگاههای قرون وسطایی و در بسط فلسفهی مدرسی نقش مهمی داشتند و از میان آنان مردان نامداری نظیر راجر بیکن برخاستهاند. این فرقه مبلغین پرشور و از جان گذشتهای برای آئین کاتولیکی بودند و در بسیاری مناطق دنیا مسیحیت کاتولیکی را بسط دادند. از قرن 15 م. حافظ منافع کلیسای کاتولیک رومی در اماکن مقدس فلسطین در عهدهی مواظبین بودهاند. فرانسیسیان در آغاز در فقر میزیستند و هیچگونه ملکی نداشتند ولی بعدها این رسم سست شد و به کرات نهضتهایی برای بازگشت به «فقر مطلق» در میان این فرقه پدید آمد - مترجم.
4. Cidre
5. Marc Bampaire
6. Pierre Toubert
7. ناحیه مرکزی لاتزیوی ایتالیا که رم مهمترین شهر آن میباشد. ناحیه تاریخی لاتزیو بین کوههای آپنن و دریای تیرنه قرار دارد - مترجم.
8. Robert Fossier
9. Bann
10. Fulco le Rechin
11. Anjou دوکنشین سابق فرانسه در شمال غربی این کشور که منطبق با ولایت کنونی من - ا - لوار است و رود لوار از آن میگذرد - مترجم.
12. Fontevrault
13. در اصل شهرت ژوفروا پلانتاژنه از خاندان آنژون بود و این عنوان معمولی خاندان سلطنتی انگلستان نیز هست که از سال 1154 تا 1399 در انگلستان فرمانروایی داشتند. اولین شاه انگلستان از سلسله پلانتاژنه بوده است - مترجم.
14. Sint Bavo
15. Leopold Genicot
16. مراسم سلاحپوشان شهسوار از جمله شامل این آئین بود که شهسوار اعطا کنندهی سلاح، زره به تن نامزدِ شهسواری میکرد و شمشیر به کمرش میبست و سپس ضربهی شدیدی با کف دست به پشت گردن وی میزد. بعدها این رسم ملایمتر شد و آکولاد که عبارت بود از تماس ملایم با دست و یا چند ضربهی ملایم با پهنهی شمشیر جای این ضربهی شدید را گرفت - مترجم.
17. در شب پیش از مراسم سلاحپوشان شهسوار است - مترجم.
18. در افسانههای یونانی شاهزادهی تروایی و پسر آنخیسس و ونوس است. پس از سقوط تروا پدر سالخوردهی خود را بر پشت گرفت و به کارتاژ گریخت و پس از چندی به ایتالیا رفت - مترجم.
19. در اساطیر یونان سرکردهی سپاهیان تروا است و در ایلیاد هومر وی به عنوان شجاعترین قهرمان در مقاومت تروا آمده است. اخیلس به خونخواهی خون پاتروکلوس او را کشت - مترجم.
20. یا یوشع ابن نون که موسی به جانشینی خود تعیین کرد. او پس از مرگ موسی و پایان سرگردانی بنیاسرائیل در بیابان تیه، آنان را به ارض موعود کنعان رسانید - مترجم.
21. مکابیان یا حشمونائیها نام خاندانی یهودی از قرنهای دوم میلادی و اول قبل از میلاد است که در اعادهی حیات سیاسی و دینی قوم یهود مقام رهبری داشتند. جد اعلای ایشان حشمون و یکی دیگر از اجداد این خاندان مکابیوس نام داشت. نام این قوم در تاریخ به عنوان خاندان متانیا که از علمای دینی یهود بود ظاهر میشود. متانیا با تمایلات هلنیستی آنتیوخوس چهارم به مخالفت برخاست و با پنج پسرش به کوهستان گریخت. پس از مرگ متانیا در 166 ق م رهبری به پسرش یهودا مکابیوس معروف به یهودای مکابی رسید که در 165 ق م اورشلیم را تصرف کرد و رسم بتپرستی را از آن جا برانداخت. عید حنوکا یاد بودی از همین پیروزی است - دائرةالمعارف فارسی.
22. Godefrio de Bouillon شهسوار مشهور نصرانی که از سال 1087 م. کنت لورن سفلی بود و رهبری اولین جنگ صلیبی را به عهده داشت. او عنوان «شاه اورشلیم» که در سال 1099 توسط صلیبیون و به رهبری او تصرف شده بود را نپذیرفت و در عوض به او «مدافع قبر مسیح» دادند. در نبرد اشقلون بر ساراسنها غلبه کرد و چند شهر سوریه را خراجگزار خود کرد. گرچه سپاهیان مسیحی در اولین جنگ صلیبی با مسلمانان با توحش و قساوت رفتار کردند و گودفروا به سپاهیانش در راه قسطنطنیه به سوی اورشلیم اجازهی تاراج و چپاول داد، ولی گودفروا به عنوان اولین حکمران لاتینی اورشلیم موضوع افسانههای متعدد قرار گرفته و در ترانههای مشهور «شانسون دو ژست» بسیار تکریم شده است - مترجم.
23. Jean Flori
24. ادب در زبان آلمانی Hoeflichkeit از ریشه Hof یعنی دربار میباشد و در زبان انگلیسی Courteous به معنای مؤدب و آداب دان هم از ریشه Court یعنی دربار گرفته شده است - مترجم.
25. Marie of France ` Countess of Champagne دختر بزرگ لوئی هفتم پادشاه فرانسه که از زن اولش، الئونور د آکیتن بود - مترجم.
26. Eleanor of Aquitaine 1204-1122 دوشس آکیتن و یکی از ثروتمندترین و متنفذترین زنان اروپایی در عهد وسطی محسوب میشد. او ملکه هم پادشاه انگلستان و هم فرانسه و نیز مادر ریچارد اول (شیردل) و جان لکلند پادشاهان انگلستان بود. در به راهاندازی دومین جنگ صلیبی نقش عمدهای داشت - مترجم.
27. Norbert Elias 1990-1897 جامعهشناس یهودینژاد آلمانی که بعدها تابعیت انگلیسی پذیرفت. کتاب مشهور دو جلدی «فرآیند تمدن» او که درباره «عادات و رفتارهای» اروپائیان است در نخستین چاپ به سال 1939 توجه زیادی را به خود جلب نکرد، اما در تجدید چاپ به سال 1969 و مخصوصاً وقتی که جلد اول آن به انگلیسی ترجمه شد از اقبال فراوانی برخوردار گردید و از الیاس یکی از تأثیرگذارترین جامعه شناسان عصر خود ساخت - مترجم.
28. Hugo (Hugh) St.Victor 1096-1141 عارف و فیلسوف مدرسی فرانسوی (احتمالاً متولد ساکسونی آلمان) که کشیش و رئیس مدرسهی رهبانی سن ویکتور در پاریس بود و تأثیرات فراوانی بر عرفان و فلسفه اسکولاستیک دوران خود برجای نهاد. او مدرسه سن ویکتور را مرکز علم و مخالفت با آراء و تعالیم آبلار قرار داد و خود کتابهای عالمانهای در زمینه الهیات نوشت - مترجم.
29. به منبع ذیل مراجعه کنید: Jean-Claude Schmitt: Die Logik der Gesten im europaeischen Mittelalter ترجمهی Rolf Schubert و Bodo Schulze، اشتوتگارت 1992 صفحه 164. قابل ذکر اینکه ژان - کلود اشمیت از مورخان قرون وسطیشناس سرشناس فرانسوی و از شاگردان «ژاک لوگوف» نویسندهی مقالهی کنونی است - مترجم.
لوگوف، ژاک؛ (1391)، اروپا، مولود قرون وسطی (بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی (سدههای 4 تا 16 میلادی)، ترجمهی بهاءالدین بازرگانی گیلانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}