مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
 

سؤال روشن‌گر افکار است نه پاسخ (اوژن یونسکو)
نهضت آموزش غیررسمی علم، فرصت‌هایی را برای آموختن مادام‌العمر سرگرمی و مناظره برپایة جست‌وجو در طبیعت و دنیای فناوری در اختیار افرادی از هر سن و مقامی قرار می‌دهد، این نهضت قصد دارد دنیای علم را کمی جالب‌تر، مردمی‌تر و دوستانه‌تر کند و از پیچیدگی و خشک بودن آن بکاهد. با انجام چنین کاری، توجه اذهان عمومی به‌ویژه جوانان به علم جلب می‌شود. تماشای برنامه‌های علمی تلویزیون، مطالعة مجلات، انجام فعالیت‌های ذکرشده در کتاب‌های علمی “how-to” یا پیشنهادهای از سوی سازمان‌های وابسته به انجمن‌های علمی، عضویت در باشگاه های علمی رفتن به باغ وحش‌ها و موزه‌های تاریخ طبیعی، و یا بازدید از مراکز علمی ـ که فقط در آمریکا بیش از 300 مرکز وجود دارد ـ از جمله مواردی هستند که می‌توانند علم را جذاب و لذت‌بخش جلوه دهند. تلویزیون آمریکا و انجمن مراکز علم و فناوری، نمونه‌هایی از سازمان‌های عمومی هستند که در سطح ملی از نهضت آموزش غیررسمی علم حمایت می‌کنند. در این‌جا براساس تجربیاتی که که در مرکز خودم به‌نام اکسپلوراتوریوم (Exploraorium) واقع در سان فرانسیسکو کسب کردم، تلاش خواهم کرد شرح دهم چگونه و چرا نهضت آموزش غیررسمی علم به چنین موفقیت قابل توجهی دست یافته است.
روش دانش‌آموز محور. درواقع اکسپلوراتوریوم موزه‌ای از علم، هنر و پزشکی با بیش از 500 نمایش علمی است که بازدیدکننده خودش می‌تواند تجربه کند. هر سال بالغ بر 600000 نفر از این مرکز که در کاخ تاریخی هنرهای زیبای سان فرانسیسکو قرار دارد، دیدن می‌کنند. ساختمان مرکز طرح روبازی دارد به‌طوری‌که طی 20 سال گذشته انعطاف‌پذیری لازم برای نمایش‌های موزه را داشته است.
یکی از اصول کلیدی کار در اکسپلوراتوریوم آن است که دانشمندان طراحان نمایش‌ها و معلمان ـ که به آن‌ها در مرکز "توضیح‌دهنده" می‌گویند ـ جنبة دانش‌آموزمحوری را تقویت کنند. تعداد زیادی از جوانان در برنامه "توضیح‌دهندة اکسپلوراتوریوم" شرکت کرده‌اند؛ برنامه‌ای که مؤسس این مرکز، فرانک اپنهایمر فیزیک‌دان ـ برادر رابرت اپنهایمر، رهبر پروژة نخستین بمب اتمی آمریکا ـ در سال 1969 میلادی بنا نهاد. برنامة توضیح‌دهنده ملهم از برنامه‌ای قدیمی و هنوز بسیار موفق Palais de la Dccouverte در پاریس است، جایی‌که دانش‌جویان تحصیلات تکمیلی و پژوهشگران را تربیت می‌کند. در این برنامه، براساس کارهای تحقیقاتی و پژوهشی انجام شده، سخنرانی‌ها و نمایش‌هایی برای عموم ارائه می‌شود. چنین برنامه‌ای یادآور روزهای آغازین شروع به کار Palais در سال 1936 میلادی است. در آن زمان تعدادی از بهترین فیزیک‌دانان فرانسوی هم‌چنان که تحقیقاتشان را در آزمایش‌گاه‌ها دنبال می‌کردند، نتایج به‌دست آمده را برای مردم تشریح می‌نمودند.
اپنهایمر نیز همین برنامه را پیاده کرد. او از جوان‌ترها، یعنی دانش‌آموزان دبیرستانی و دانشجویان سال‌های اولیه دانشگاه، به‌عنوان افراد توضیح‌دهنده دعوت کرد. این افراد مدت 12 هفته به‌صورت نیمه‌وقت با کم‌ترین دستمزد به بازدیدکنندگان از موزه کمک می‌کردند. اپنهایمر دربارة یادگیری دیدگاه خاص داشت؛ به‌طور خلاصه او معتقد بود که بهترین راه برای آموختن، تعلیم دادن است و بهترین راه برای تعلیم دادن استمرار بر یادگیری است؛ و این‌که چه چیزی در پایان به حساب می‌آید داشتن تجربه‌های مشترک است. به‌علاوه او بر این عقیده بود که آزمایش‌ها و نمایش‌های تخصصی تاحدی اجازه نمی‌دهد بین آن‌ها که می‌دانند (یا معتقدند که می‌دانند) و آن‌هایی که نمی‌‌دانند، مرز مشخصی قائل شد. برای مثال چنان‌چه در ارائة نمایش‌ها از روش معلم‌وار استفاده شود، چنین تمایزی بهتر دیده می‌شود.
نمایش‌های علمی اکسپلوراتوریوم هم آن‌قدر پیچیده است که دانشمندان را به شگفت آورد؛ و هم به اندازه کافی ساده است که نوجوانان را جلب کند. (مثلاً آیا شما هیچ‌وقت با ساختار درونی یک گردباد آرام سه متری بازی کرده‌اید؟!) این نمایش‌ها همانند نمونه اصلی، درست مشابه آن چیزی که می‌توان در آزمایش‌گاهی تحقیقاتی یافت، طراحی می‌شوند، و به‌علاوه همواره در صدد بسط و گسترش نمایش‌ها هستیم.
از کجا می‌دانیم که روش افراد توضیح‌دهنده، هم برای خودشان و هم برای بازدیدکنندگان مفید است؟ گواه این مطلب، براساس یادداشت‌هایی که سه تن از افراد توضیح‌دهنده نوشته‌اند، بهتر قابل درک است.
* نخست آن‌که تجربه عملی با اشیاء یا پدیده‌های واقعی، محرک جست‌وجوهای بعدی است:
این‌جا نمایشی درباره انبساط فلزی که گرم می‌شود، وجود دارد. می‌توانید بزرگ شدن میله فلزی را هنگام گرم شدن واقعاً حس کنید. این خیلی هیجان‌انگیز است. حتی اگر همه بدانند که میله منبسط می‌شود هیچ‌وقت نتوانسته‌اند آن را مشاهده کنند. من فکر می‌کنم واقعیت مشاهدة چنین پدیده‌ای موجب جالب‌تر شدن آن می‌شود.(دیوید)