نویسنده: ژاک لوگوف
برگردان: بهاءالدین بازرگانی گیلانی

 

قرن سیزدهم نقطه‌ی اوج دگرگونی و تحول در مغرب زمین قرون وسطایی محسوب می‌شود. بدون این که در اینجا بخواهیم تعابیر و تفاسیر مشکل‌آفرین پیرامون نقاط اوج یک دگرگونی را بیان کنیم می‌توانیم بگوئیم که قرن سیزدهم قرن تثبیت و تحکیم بود و مسیحیت که در قرون پیشین از لحاظ اقلیمی گسترش یافته بود در این قرن در شاکله‌ی یک شخصیت مقتدر ظاهر گردید و با توان توسعه‌یافته‌ی جدیدی کامل گردید. مضافاً در این قرن مدلی از جایگاه فرادست و برتر برخوردار گردید که در یک چشم‌انداز بلندمدت می‌توان به آن مدل اروپایی نام نهاد - اروپایی هم در توفیقاتش و هم در مشکلاتش. توفیقات اساساً در چهار وجه صورت تحقق به خود پذیرفت که اولین وجه آن رونق و اعتلای شهرها است. در حالی که در قرون وسطای اولیه یک اروپای روستایی شکل می‌پذیرد، اما در قرن سیزدهم احداث شهرها در اروپا وجه غالب تحولات و دگرگونی‌ها را به خود اختصاص می‌دهد. اروپای آینده در وهله اول در شهرها عینیت و تجلی می‌یابد و این شهرها هستند که مهم‌ترین مراکز جذب و ادغام جمعیت و توده‌های مردمی هستند و مکان‌هایی محسوب می‌شوند که نهادهای نوین و مراکز جدید اقتصادی و فکری در آن جاها ایجاد می‌شوند. توفیق بعدی شامل رونق و رواج امر کسب و تجارت و پیدایش طبقه‌ی بازرگان و تمام مشکلات و معضلاتی است که رواج و گردش پول در چرخه‌ی اقتصادی و در شئون اجتماعی با خود به همراه می‌آورد. موفقیت سوم شامل رواج علم است که به یمن ایجاد مدارس شهری که تقریباً با مدارس ابتدایی و دبیرستانی دوران ما برابری می‌کرد حاصل شد و دسترسی به آنها برای عیسویان هرچه بیشتر فراهم گردید. توسعه و تکامل این‌گونه نهادهای مدرسه‌ای که از لحاظ آموزشی با سطوح پیش دانشگاهی امروزه برابری می‌کرد گرچه در مناطق و شهرهای مختلف با یکدیگر تفاوت‌های داشت ولی اغلب 60 درصد کودکان شهری و یا بیشتر را در خود می‌پذیرفت و یا گاهی اوقات مثلاً در شهر رمس حتی دخترکان هم در آن راه داشتند. در این ارتباط شکوفایی سریع مراکز آموزشی‌ای گوی سبقت را از دیگران می‌رباید که می‌خواهیم از آنها به عنوان مدارس عالی نام ببریم: «دانشگاه‌ها». مراکز یاد شده انبوه دانش‌پژوهان را به سوی خود می‌کشاند و کرسی‌های تدریس آنها را اغلب معلمان نام‌آور و مشهوری اشغال می‌نمایند. حاصل این‌گونه فعالیت‌های پژوهشی قرن دوازدهم همانا پیدایش علومی نوین، علوم مدرسی (اسکولاستیک) است. بالاخره چهارمین موفقیت که سه دیگری را تقویت و پشتیبانی کرد ایجاد دیرنشین‌های جدید و مستقر در شهرها بود که فعالیت‌های خود را عمدتاً در میان اقشار شهری گسترش دادند و از استقبال فوق‌العاده‌ای هم برخوردار گردیدند. قوای انگیزه‌بخش این موفقیت‌ها فرقه‌های فقرای مسیحی (1) بوده است که در مدت قریب سی سال گسترش یافتند، به سیمای جوامع جدید سمت و سویی بخشیدند و مسیحیتی که خود را منتسب به فقر می‌دانست عمیقاً مورد تجدید ساختار و سازمان قرار دادند.

پی‌نوشت‌ها:

1. در کلیسای کاتولیک رومی هر یک از چهار فرقه‌ی آوگوستینوسی، دومینیکیان، فرانسیسیان و کرملیان که جملگی در اولیل قرن سیزدهم برخاستند و هدف آنان بازگشت به بی‌آلایشی اوایل مسیحیت بود. پیروان این فرقه در محلات پست شهرها زندگی می‌کردند و فقر را فخر خود می‌دانستند. این فرقه‌ها در آغاز از صدقه امرار معاش می‌کردند ولی به مرور زمان ثروت اندوختند و متعاقباً در میان این فرق تفرقه ایجاد شد و گرایش‌های فکری مختلفی را تجربه کردند - مترجم.

منبع مقاله :
لوگوف، ژاک؛ (1391)، اروپا، مولود قرون وسطی (بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی (سده‌های 4 تا 16 میلادی)، ترجمه‌ی بهاءالدین بازرگانی گیلانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.