نویسندگان:
فرزانه شکری (1)
عنبر شکری (2)

 

چکیده

هدف اصلی مقاله حاضر تبیین الگوی دانشگاه اسلامی و راهکارهای اجرای آن در تولید علوم انسانی اسلامی است. روش انجام این مطالعه که از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است، کتابخانه‌ای می‌باشد. مقاله حاضر با ارائه تعریفی از مفهوم دانشگاه اسلامی، بیان عمده ضرورت‌ها و چالش‌های پیش روی آموزش عالی در علوم انسانی و با ارائه راهکارهای اجرایی الگوی دانشگاه اسلامی بر تولید علوم انسانی اسلامی پرداخته است. نتایج این تحقیق بیانگر این است که الگوی دانشگاه اسلامی دارای سه بُعد مهم رسالت، استاد – دانشجو و فرآیند است. طبق یافته‌های این تحقیق علوم انسانی اسلامی سازوکار کاملاً جدیدی و بدیعی برای علوم پیشنهاد نمی‌دهد، بلکه ایجاد ارتباط بین علم و دین است. و در پایان راهکارهای اجرای الگوی اسلامی بیان می‌شود؛ در بُعد رسالت نیازمند توجه به دو محور سخت افزاری و نرم افزاری می‌باشیم. در بُعد استاد – دانشجو، بازآموزی اساتید و تغییراتی در جذب دانشجویان رشته‌های علوم انسانی مطرح می‌شود و در نهایت با بُعد فرایند، ملزم به ایجاد تغییراتی در کیفیت فعالیت‌های آموزشی، پژوهشی و فعالیت‌های فرهنگی مرتبط با ارزش‌های اسلامی هستیم.

مقدمه

دانشگاه‌ها از بخش‌های مهم و تأثیرگذار هر جامعه به شمار می‌آیند. به عبارتی دانشگاه‌ها در شئون مختلف جامعه نقش و نفوذ دارند، به طوری که تحولات بسیاری را رقم می‌زنند یا سمت و سوی تحولات را تعیین می‌کنند. با این همه، دانشگاه نیز مانند هر نهاد اجتماعی دیگر در معرض فراز و نشیب‌ها قرار داشته است. امروزه این نهاد با رویکردی به عنوان «اسلامی سازی دانشگاه‌ها» مواجه است. گاه این رویکرد، روایت‌های منطقی می‌یابد و گاه روایت‌های غیرمنطقی و افراطی (میرزا محمدی و صبحت‌لو، 1386: 10). در این میان برخی از صاحب نظران و کسانی که به دنبال اسلامی شدن دانشگاه هستند، بر رعایت ظواهر و شعائر در رفتار جمعی دانشگاهیان و فضای ظاهری دانشگاه تأکید دارند و به تعبیری به دنبال این هستند که دانشگاه را در حوزه‌ی رفتار دینی، اسلامی کنند. برخی دیگر از صاحب نظران نگاهی عمیق‌تر و علمی‌تر به این موضوع دارند، آنان دانشگاه اسلامی را نه در سطح و ظواهر ساختار بیرونی، که در باطن و لایه‌های زیرین جستجو می‌کنند و معتقدند، ظواهر و ساختار بیرونی میوه‌های دانشگاه اسلامی است و ارزش‌های درونی الهی را مبنا می‌دانند. آنان بر این باورند که تا مبانی اصلاح نشود، ساختار بیرونی اصلاح نمی‌شود. با این وجود، اگر مبنای دانشگاه اسلامی را اسلامی کردن علوم مدنظر قرار دهیم، بحث تازه‌ای در دنیا و کشورهای اسلامی نیست، بلکه مربوط به حدود دهه‌ی هفتاد میلادی است. برای مزید اطلاع، به چند نمونه از موارد شروع اسلامی‌سازی علوم اشاره می‌شود: تأسیس جمعیت جامعه‌شناسان مسلمان توسط اتحادیه‌ی دانشجویان مسلمان آمریکا و کانادا به پیشنهاد عبدالحمید ابوسلیمان در سال 1972 میلادی، برگزاری اولین کنگره‌ی جهانی اقتصاد اسلامی بنا به سفارش دومین اجلاسیه‌ی کنفرانس جهانی جوانان مسلمان در دانشگاه ملک عبدالعزیز1974 میلادی، انعقاد اولین کنگره جهانی تربیت اسلامی در مکه مکرمه سال 1977 میلادی و ... (دژاکام، 1382: 5) در ایران این موضوع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی رهبر فقید انقلاب اسلامی مطرح و در سال‌های پس از رحلت امام (رحمة الله علیه) پیگیری شد. در سال‌های اخیر این موضوع اهمیت دو چندان یافته، چرا که بنا بر فرمایش رهبر معظم انقلاب بستر جنبش نرم افزاری (فراتر از دانش موجود حرکت کردن) فراهم شده است. دانشگاهی اسلامی است که در آن بینش توحیدی در تمام شئون دانشگاه، تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علم آموزی به منزله یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش می‌کند. بنابراین، دانشگاه اسلامی، دانشگاهی است که در آن همه ارزش‌های متعالی اسلامی، خلاقیت‌های ذهنی، نوآوری‌های علمی و تولیدات فکری در رفتار و شخصیت دانشگاهیان پدیدار گردیده و هدف دانشگاه تهذیب انسانی، همراهی علم و ایمان، حس خدمت گزاری و استقلال طلبی و عدم وابستگی باشد. بنابراین، با تحقق هر چه بیشتر الگوی دانشگاه اسلامی می‌توان امیدوار بود، کشور با تولید علم پاسخگوی نیازها بوده و در راستای تحقق سند چشم انداز 1404 در زمینه علمی، نهضت نرم افزاری و تولید علم گام بردارد. تولید و آموزش علوم انسانی در بین حوزه‌های مختلف علوم، اهمیت بیشتری داشته و تأثیرات عینی‌تری بر جای می‌گذارد؛ چون علوم انسانی، جوامع و تمدن بشر را می‌سازد و نهادها و ساختارهای اجتماعی را بنیان می‌نهد (علیخانی، 1389: 5). با این وجود، با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری، در زمینه‌ی علوم انسانی، برخلاف آن چه که انتظار می‌رفت و توقع بود، حرکت متناسب و خوبی نکرده‌ایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به علم را – چه در زمینه اقتصاد و چه در زمینه جامعه شناسی، روان شناسی و سیاست – به شکل وحی منزل از مرکز و خاستگاه‌های غربی گرفته‌‌ایم و به صورت فرمول‌های تغییر نکردنی در ذهنمان جا داده‌ایم و براساس آن می‌خواهیم عمل و برنامه خودمان را تنظیم کنیم! گاهی که این فرمول‌ها جواب نمی‌دهد و خراب در می‌آید، خودمان را ملامت می‌کنیم که ما درست به کار نگرفته‌ایم؛ در حالی که روش، روش غلطی است. ما در زمینه علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم. مواد و مفاهیم اساسی‌ای هم که براساس آن می‌توان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخش‌های اساسی علوم انسانی را شکل، تولید و فرآوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در فرهنگ عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. «این جا (علوم انسانی) از آنجاهایی است که ما باید به تولید علم برسیم.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از استادان دانشگاه‌های سراسر کشور، 1382. نقل در معینی، 1387: 224). بنابراین، با توجه به اهمیت تولید علوم انسانی اسلامی، در مقاله حاضر با روش مطالعه کتابخانه‌ای و تحلیلی سعی شده با ارائه الگوی دانشگاه اسلامی و راهکارهای اجرای آن در تولید علوم انسانی اسلامی پرداخته شود.

مفهوم دانشگاه اسلامی

دانشگاه اسلامی گستره‌ای به وسعت دانشگاه مطلوب دارد و این دو مفهوم را نمی‌توان از همدیگر جدا کرد؛ زیرا نمی‌توان دانشگاه مطلوب را به دو دسته اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرد. البته جداناپذیری دو مفهوم از حیث مصداق است، ولی از حیث مفهوم می‌توان بین این دو تفکیک قائل شد. (فیض و شریفی، 1388: 29) در ادامه، مفاهیم دانشگاه اسلامی را از منظر رهبران جمهوری اسلامی و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته، بیان می‌شود:
حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) در موارد متعددی، ویژگی‌های دانشگاه اسلامی را چنین تبیین کرده‌اند:
-معنای اسلامی شدن دانشگاه‌ها این است که دانشگاه باید استقلال پیدا کند و خودش را از وابستگی به غرب جدا کند و یک کشور مستقل و یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. (امام خمینی، 1379، ج 12: 251)
- دانشجویان و علمای دانشمند دست به دست هم بدهند و دانشگاه‌ها را به طریق اسلامی به صورتی که دانشگاه از آنِ خود ملت باشد، در دست داشته باشند و دست اشخاصی را که می‌خواهند آن را به طرف شرق یا غرب بکشانند، کوتاه کنند و مقدرات دانشگاه را از معلمین و اساتید اسلامی به دست گیرند و دانشگاه یک دانشگاه ملی برای ملت باشد، نه این که زحمت را ملت بکشد و خرج دانشگاه را ملت بدهد و اشخاصی که از آن بیرون می‌آیند، قبله آن‌ها شرق و غرب باشد. (همان، ج 14: 281)
- دانشگاه را باید تغییر و تبدیل بدهید. متحول بشود به یک دانشگاهی که برای خودمان باشد از اول اسمش را "دانشگاه ملی" گذاشتند، اما ابداً از ملت اسلام هیچ حرفی توی آن نیست. اگر ما یک دانشگاه اسلامی داشتیم، در ایران این قدر خون جوان‌های ما ریخته نمی‌شد؛ این برای این بود که ما دانشگاه نداشتیم. از دانشگاه هر که بیرون آمده بود، یک پستی می‌گرفت و به مردم زور می‌گفت: هر که بیرون می‌آمد، برای دیگران خدمت گزار بود. وقتی که آن رأس باطل باشد و غلط شد، تا آخر غلط می‌شود. (همان، ج 12: 394)
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای نیز ابعاد دانشگاه اسلامی را چنین معرفی کرده‌اند:
-همه خیال می‌کنند دانشگاه اسلامی که می‌گوییم، یعنی حجاب‌ها این طوری باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد، این‌ها که معنای دانشگاه اسلامی نیست! دانشگاه اسلامی از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامی و علم آموزی مؤمنانه، این‌ها شرط دانشگاه اسلامی است. (حدیث ولایت، 1384)
- دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را به هم همراه می‌کند. علم را می‌آموزد و جهت‌گیری علم را از اخلاق و ایمان می‌گیرد. (حدیث ولایت، 1384)
- امروز کشور به دانشگاهی که حقیقتاً اسلامی باشد، نیازمند است. در دانشگاه اسلامی علم با دین و تلاشگری با اخلاق و تضارب افکار با سعه صدر و تنوع رشته‌ها با وحدت هدف و کار سیاسی با سلامت نفس، تعمق و ژرف نگری با سرعت عمل و خلاصه دنیا به آخرت همراه است (همان، پیام به دانشجویان، 1375)
- من به طور خلاصه دانشگاه اسلامی را دانشگاهی می‌دانم که در آن، علم یک ارزش حقیقی است. آدم علم را برای گرده نانی که از آن طریق می‌شود به دست آورد، تحصیل نمی‌کند. ببینید، نبیِ اکرم می‌فرمایند: «اُطلِبوا العِلمَ وَ لَو بِالصّین»؛ یعنی با شرایط آن روز، اگر لازم است از حجاز به چین بروید تا علم به دست بیاورید، بروید. آن روز برای چقدر پول و چقدر درآمد ممکن بود یک نفر سوار شتر یا سوار کشتی شود و به چین برود؟! مگر امکان دارد چنین تلاشی در مقابل درآمد مادی باشد؟! معنای این آن است که علم ارزش دارد. این در دانشگاه اسلامی باید باشد. (بیانات مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران، نقل در معینی، 1387: 192)

معرفی دانشگاه توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی

دانشگاهی اسلامی است که در آن بینش توحیدی در تمام شئون دانشگاه، تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علم آموزی به منزله یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش می‌کند. بنابراین، دانشگاه اسلامی، دانشگاهی است که در آن همه ارزش‌های متعالی اسلامی، خلاقیت‌های ذهنی، نوآوری‌های علمی و تولیدات فکری در رفتار و شخصیت دانشگاهیان پدیدار گردیده و هدف دانشگاه تهذیب انسانی، همراهی علم و ایمان، حس خدمت گزاری و استقلال طلبی و عدم وابستگی باشد. دانشگاه اسلامی، دانشگاهی است که در آن تقویت و باروری دانش همراه است با به کارگیری نگرش اسلامی درباره محتوای آن؛ دانشگاه اسلامی محل تربیت دانشجویانی خواهد بود که علاوه بر کسب تخصص در رشته تحصیلی خود، از حیث تجارب و عقل بشری، از رهاورد وحی و دین نیز لااقل در آن رشته در حد تخصص برخوردارند. (فیض و شریفی، 1388: 32)

تحقیقات در زمینه دانشگاه اسلامی

تقوی مقدم (1376: 37) در مقاله «اولویت گذاری در برنامه کوتاه مدت اسلامی شدن دانشگاه‌ها، مهم‌ترین راهکار را تربیت استاد به دلیل تأثیراتش در ابعاد مختلف دانشگاه می‌داند.
عیوضی (1381: 13) در مقاله «قطره‌ای از دریا» دو رکن اصلی دانشگاهی، یعنی دانشجو و استاد را در ایجاد دانشگاه اسلامی به منصه‌ی به ظهور رسانیدن اهداف متعالی اسلام و رعایت تعلیم و تزکیه بسیار مهم دانسته است.
دژاکام (1382: 61) فقدان تلقی واحد از دانشگاه اسلامی، فقدان نظریه پردازی علمی، فقدان وحدت منطقی و مبنایی بین حوزه و دانشگاه، فقدان هم‌پوشی، تعامل و روابط واقع‌بینانه بین علم و دین را از موانع شکل گیری دانشگاه اسلامی معرفی کرده است.
اخوان کاظمی (1382: 22) طی مقاله‌ای، زدودن موانع، تأکید بر سیاست شایسته سالاری، تقویت علوم انسانی و جنبش تولید علم، حل مشکلات معیشتی استادان، تحکیم و ترویج ارزش‌های اسلامی و انقلابی، تضعیف ارزش‌های غربی را به عنوان راهکاری مناسب دانسته است.
زنوزی و کشاورز (1388: 82) در مقاله «نقش دانشگاه اسلامی در توسعه تفکر خلاق دانشجویان»، چالش مهم دانشگاه اسلامی – ایرانی در عصر ما را کسب و ارتقای هویت علمی و فرهنگی با توسعه استقلال سازمانی و آزادی علمی به منظور افزایش بهره وری و تحقق رسالت‌های دانشگاه و افزایش اثربخشی اجتماعی آن، می‌داند.
فضل الهی و زمانی ده یعقوبی (1390: 119) در مقاله «راهکارهای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و اولویت‌بندی آن‌ها با رویکرد به استادان»، مهم‌ترین راهکارها را به ترتیب زیر نشان داد:
1.به کارگیری مدیران متعهد، متدین و حساس به مبانی و ارزش‌های اسلامی برای اداره دانشگاه‌ها،
2. بازسازی نظام فرهنگی دانشگاه‌ها متناسب با ارزش‌های اسلامی، به همراه احیای سنت بحث آزاد و ایجاد فضای سالم و امن برای طرح مباحث فرهنگی – اجتماعی و سیاسی،
3. توسعه استقلال فکری و خودباوری علمی اندیشمندان و دانشگاهیان،
4. تجدیدنظر در معیارهای جذب و گزینش دقیق و سازمان یافته استادان و ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی اعضای هیئت علمی،
5. ایجاد اجماع بر روی شاخص‌های دانشگاه اسلامی بین اندیشمندان و بازسازی بنیادین نظام آموزش و پژوهشی متناسب با ارزش‌های مذهبی جامعه،
با توجه به آنچه گفته شد، با نهادینه شدن شاخص‌های ذکر شده در فرمایشات رهبران انقلاب اسلامی، شورای انقلاب فرهنگی و تحقیقاتی که به این موضوع پرداخته‌اند، می‌توان به الگوی دانشگاه اسلامی دست یافت. بر این اساس، مهم‌ترین ابعاد در تحقق الگوی دانشگاه اسلامی عبارتند از:

1. رسالت دانشگاه

تولید علم و ارزش به علم، ایجاد بینش توحیدی و حاکمیت باورها و فرهنگ دینی – اسلامی در دانشگاه و اثبات اقتدار علمی و فرهنگی کشور است.

2. دانشجو و اساتید

دانشجو مهذب و دارای استقلال فکری و اساتید متخصص و متدین باشند.
3. فرآیندهایی که در دانشگاه جریان دارد
از جمله فرآیندها: سطح کیفیت آموزش، پژوهش، فعالیت‌های فرهنگی، امکانات،... ارزیابی شود. (برگرفته از فرمایشات رهبران انقلاب، تعریف شورای عالی انقلاب فرهنگی و تحقیقات در زمینه دانشگاه اسلامی)
 
یکی از ابعاد مهم الگوی دانشگاه اسلامی رسالت دانشگاه است که بر دو بُعد دیگر یعنی استاد – دانشجو و فرآیند اثرگذار است. از عناصر مهم رسالت، حاکمیت باورها و فرهنگ دینی – اسلامی مخصوصاً بینش توحیدی است. برای رسیدن به این مهم نیازمند علومی با مبنای اسلامی هستیم. از نگاه استاد آیت الله جوادی آملی، ایده اسلامی کردن علوم در نتیجه آشتی دادن علم با دین و رفع غفلت از جایگاه عقل در هندسه معرفت دینی و برطرف کردن بیگانگی و فاصله‌ای که به نادرست میان علم و دین برقرار شده، حاصل می‌آید؛ نه آن که سازوکار کاملاً جدید و بدیعی برای علوم پیشنهاد شود. بنابراین تغییر اساسی در نگاه به علم و طبیعت سبب می‌شود تا به جای سیر افقی، سیری صعودی و رو به خداوند داشته باشد. (واعظی، 1387: 16) عنصر دیگری که در رسالت بایستی تحقق یابد، تولید علم و ارزش به علم برای رسیدن به آن دو بُعد دیگر یعنی استاد – دانشجو و فرآیند نقش مؤثری دارند.
همچنان که در شکل نشان داده شد، بُعد دانشجو – اساتید از رسالت تأثیر می‌پذیرد و با فرآیند ارتباط دو سویه دارد، از آن جا که علوم انسانی با آزاد ساختن نیروی عقل و خرد بشری از غشاها و قشری نگری‌ها در ارتباط است، اساتید متخصص و مهذب در تربیت فارغ التحصیلی که به طور خلاق و انتقادی بیندیشند، به طور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنند و با افزایش و تقویت دانش، نگرش‌ها و مهارت‌های کلیدی را در توسعه و ارتقای فرهنگ عمومی جامعه به کار گیرند مؤثر می‌باشند و در تولید علوم نقش مهمی ایفا می‌نمایند. (عزیزی، 1385: 3)
بُعد فرآیند نیز متأثر از رسالت است و با بُعد استاد – دانشجو ارتباط دو سویه دارد.

عمده چالش‌ها و ضرورت‌های پیش روی در علوم انسانی

علوم انسانی، علوم انتزاعی یا خنثی نیستند، بلکه هدف‌ آن‌ها، تحلیل پدیده‌ها به سبب تغییر و تحولات جامعه است. در این عرصه، علم و ایدئولوژی بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و تأثیر می‌پذیرند. امروزه، بسیاری از یافته‌ها و پژوهش‌های علمی که در باب مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روان‌شناختی معروف شده‌اند، مواضع فلسفی و ایدئولوژیکی خود را در قالب همان دیدگاه‌های مادی گرایانه منعکس می‌نمایند و در واقع، به ابزار تحلیلی علوم انسانی مبدل شده‌اند و به هیچ وجه، جامع نگر و جهان شمول محسوب نمی‌شوند. (باقری، 1388: 57) در چنین شرایطی، نیازمند به کارگیری ایدئولوژی با مبنای اسلامی که دیدگاهی جهان شمول دارد، هستیم. با این وجود، درحال حاضر دانشگا‌ه‌های کشور با چالش‌های عمده‌ای در زمینه علوم انسانی روبه رو هستند، که از جمله مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

1. مبنای معرفت شناسی علمی

مفروضات علمی از روش‌های خاص پژوهشی بهره می‌گیرند؛ این روش‌ها نیز مفروضات خاص (فلسفه علم، متافیزیک، آمار و احتمال) را پشت سر خود دارند. نگاهی به کتاب‌های روش تحقیق در ایران، آشفتگی و سردرگمی عجیبی را که دامن گیر نویسندگان آن‌هاست به وضوح نشان می‌دهد و تا این مبحث روشن نشود، انتظار شکوفایی این علوم بی‌مورد است. هم چنین محتوای برنامه درسی علوم انسانی دانشگاه‌های کشور و مقالات پژوهشی مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اصیل اسلامی که بتواند به صورت کتاب‌های درسی در دانشگاه تدریس شود، محدود و یا نادرند. آنچه به دانشجویان آموخته می‌شود، منابع درسی قدیمی دانشگاه‌های غربی است که تماماً ریشه در بینش‌های نویسندگان آنان دارد. (عزیزی، 1387: 10)

2. عدم توجه به «آینه بودن زمان»

در تصور آینه انگاری زمان، یکی از وجوه مطالعات انسانی، شناخت گذشته در پرتو آینده است، ولی در برنامه ریزی آموزشی کشور به این نکته توجه خاصی نمی‌شود. مثلاً امروزه آموزش فلسفه اسلامی در کشور از حیث ترتیب زمانی از آینده به گذشته است. ابتدا نهایة الحکمه علامه طباطبایی با منظومه حکیم سبزواری، آموزش داده می‌شود، آن گاه آثار ملاصدرا و سپس آثار شیخ اشراق و ابن سینا مورد تعلیم قرار می‌گیرد. روشن است کسی که منظومه حکیم سبزواری را خوانده باشد، ملاصدرا را با قرائت خاصی می‌شناسد، اما اغلب این تفاوت قرائت را درنمی‌یابند. (قراملکی، 1385: 198)

3. ضعف تخصصی و حرفه‌‌ای و بی‌انگیزگی اعضای هیئت علمی

تحلیل عملکرد علمی و پژوهشی و سهم استادان این حوزه در تولید دانش و حضورشان در مجامع علمی بین المللی، نشان دهنده یک ضعف و نارسایی عمومی است. چنین ضعفی می‌تواند هم معلول نارسایی در سازوکارهای نظام آموزش عالی کشور و مؤسسات دانشگاهی باشد که این افراد از طریق آن تربیت شده‌اند و همه معلول اشتغال فراوان، عدم اشراف تخصصی بر موضوعات درسی، کم حوصلگی و بی‌انگیزگی آنان در انجام وظایف حرفه‌ای باشد. ناآشنایی مدرس علوم انسانی با آنچه تدریس می‌کند، اشتغال بی‌حد و حصر مدرسان، تعداد ساعات تدریس، به علاوه پست‌های اجرایی که در بخش‌های مختلف به دست می‌گیرند، سبب شده که برخی از استادان راهنما و مشاور یک رساله، فرصت مطالعه آن را حتی برای یک بار نمی‌یابند و در نهایت چالش مهم دیگر ابزار انتقال آن، یعنی زمان علمی این دانش‌هاست. گزارش‌های مکتوب و شفاهی و تجربه‌های عینی حاکی از وجود اشکالات اساسی در آموزش زبان‌های علمی این رشته‌ها (زبان انگلیس و زبان عربی) است. طوری که بخش قابل توجهی از ضعف استادان علوم انسانی در چاپ مقالات علمی در مجلات علمی و پژوهش بین المللی در سایه این نارسایی‌ها و عدم تسلط آن‌ها بر یکی از زبان‌های علمی است. (مددی الموسوی، 1385، نقل در عزیزی، 1387: 12)

4. نگرش به علوم انسانی

یکی از دلائل اصلی که سبب می‌شود به سمت آن علم گرایش وجود داشته باشد، نوع نگرش به علم که ارزش و منزلت اجتماعی آن را مشخص می‌نماید – می‌باشد. عزیزی (1387: 1) طی مقاله‌ای نشان داده که یکی از دلائل نارضایتی دانشجویان رشته‌های علوم انسانی از تحصیل در آن رشته‌ها را باید در پایین بودن ارزش و منزلت اجتماعی رشته‌های علوم انسانی در مقایسه با دیگر رشته‌های دانشگاهی جستجو کرد.

5. شیوه آموزش

روش آموزش اغلب دروس رشته‌های علوم انسانی به شیوه سخنرانی – که جزو روش‌های آموزشی سنتی است – می‌باشد. این روش آموزشی که مبتنی بر دیدگاه رفتارگرایی است، علم را به منزله معرفت ساکن و بدون تحرک، قطعی و تغییرناپذیر؛ و فراگیران را هم چون لوح سفیدی که ملزم به ثبت حقایق محتوم باشند، می‌داند و توان پرورش فراگیران را مناسب با عصر حاضر ندارد. (شعبانی، 1387: 14)
با توجه به مهم‌ترین چالش‌های ذکر شده برای تحول در علوم انسانی ضرورت‌های زیر ایجاب می‌شود:
1. مبنای معرفت شناسی علمی و مفروضات آن مبتنی بر فرهنگ اسلامی باشد. هم چنین محتوای دروس علوم انسانی بازنگری شود تا بین منابع درسی با باورهای جامعه اسلامی ما سنخیت ایجاد شود. زارعیان و سفیری (1390: 83) در مقاله «علوم انسانی بومی بر منطق فازی» بیان می‌دارند که در دستگاه فازی به علوم انسانی از حیث معرفت شناسی، هستی‌شناسی و روش شناسی علوم بومی یا علوم جهانی، نمراتی از صفر تا ده می‌توان داد. ایشان بیان می‌دارند که تقلیل علوم انسانی به یکی از دو گزینه علم بومی یا جهانی نگاهی مبهم است و چیزی برای ما به ارمغان نمی‌آورد، لذا شایسته است که به جای تقلیل علوم انسانی به یکی از دو گزینه، برای هر نوع از دانش، درجه تعلق به مجموعه علم بومی را در نظر بگیریم. البته به نظر نویسندگان این مقاله بایستی علم بومی اسلامی – ایرانی لحاظ شود.
2. اگر آموزش رشته‌های علوم انسانی هم چون فلسفه با سیر تحول تاریخی و تطور طبیعی آن، یعنی از گذشته به آینده انجام شود، فلسفه خوانی تبدیل به فلسفیدن و مشارکت در تجارب فلسفی حکیمان می‌شود و از همین رهگذر اثربخشی و کارایی آموزش فلسفه و دیگر رشته‌های علوم انسانی افزایش می‌یابد.
3. برای الگوی دانشگاه اسلامی نیاز به اساتید متخصص و متدین ضرورتی است. بنابراین با وجود چالش که در زمینه اساتید علوم انسانی ذکر شد، ضرورت ایجاد می‌کند در جذب و به کار گماری اعضای هیئت علمی رشته‌های علوم انسانی این امر مورد توجه قرار گیرد.
4. سیاست گذاری و برنامه ریزی در جهت ارزش دادن به علم و عالم در سطح جامعه ایجاد شود. همان طور که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب مطرح شد، یکی از عناصر اصلی الگوی دانشگاه اسلامی نگاه به علم و ارزش نهادن به آن است که در زمینه علوم انسانی متأسفانه بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است که بایستی با تغییر نگرش و ارزش گذاری به علوم انسانی در جهت تولید علوم انسانی اسلامی گام برداریم.
5. با توجه به ناکارآمدی شیوه آموزشی سنتی (استاد محور)، در چند دهه اخیر توجه آموزش عالی به شیوه‌های آموزشی است که فراگیران را برای آینده‌ی متغیر و چالش برانگیز آماده سازد. چرا که همان طور که مطالعات هایتون (3) (2000) از دانشگاه نپی‌یر (4) و اشتون و ساکستون (5) (1995) نشان داد، دوره‌های آموزش عالی نه تنها جهت، انتظارات و تقاضاهای دانشجویان و فارغ التحصیلان را شکل می‌دهد، بلکه به کمک مهارت‌ها و قابلیت‌ها، آن‌ها را برای آینده آماده می‌سازد. توانایی یادگیری، ادامه دادن یادگیری و مسئولیت پذیری در مقابل تغییر، کلیدهای این آماده‌سازی هستند که برای تحقق آن نیازمند به کارگیری روش‌های آموزشی فعال می‌باشیم. شیوه‌های آموزش فعال در سال‌های اخیر به طور جدی توسط مسئولین نظام آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است که امیدواریم با به کارگیری شیوه‌های آموزش فعال در رشته‌های علوم انسانی، دانشجویان در فرآیند یادگیری، فعال و با فرآیند کسب معرفت آشنا شوند؛ یعنی روش، منش و نگرش علمی را در خود تقویت کنند. (شعبانی، 1388: 54)

راهکارهای اجرای الگوی دانشگاه اسلامی

برای تحقق رسالت دانشگاه، بایستی در دو محور سخت افزاری و نرم افزاری، در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی و وزارت علوم تحقیقات و فناوری شاهد تغییرات باشیم.
منظور از محور سخت افزاری، جنبه‌ها و ابعاد فیزیکی دانشگاه اعم از: تأسیسات، وسایل مادی، کارگاه‌ها، آزمایشگاه‌های علمی و ... است مهم‌ترین رسالتِ دانشگاه اسلامی تولید علم و ارزش به آن است که دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی شرایط مورد نیاز محور سخت افزاری را برای این مهم فراهم نمایند. به علاوه، برای ایجاد چرخه‌ی تولید علم براساس نیاز اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی لازم است تغییراتی بر پایه نظریه سازی و تئوری پردازی دینی در مراکزی با نام مراکز تحقیقات بنیادی ایجاد شود. (باقری، 1387: 58)
محور نرم افزاری شامل: دانش فنی، روش انجام کار، نقشه‌ها، اطلاعات و نظایر آن است که توسط عالم و یا نیروی متخصص به کار گرفته می‌شود. (باقری 1387: 58) یکی از مهم‌ترین راهبردها در زمینه نرم افزار بُعد رسالت دانشگاه، تأسیس رشته‌های میان رشته‌ای است. طراحی و راه‌اندازی دوره‌ها و برنامه‌های میان رشته‌ای در دهه‌های اخیر در کانون توجه سیاست گذاران و متولیان آموزش عالی در سراسر جهان قرار گرفته است. هدف از ایجاد این برنامه‌ها، پرکردن خلأهای موجود در آموزش عالی و پاسخگویی به نیازهای روز می‌باشد. (حسن خانی، 1389: 44)
کلاین و نیوول (6) (1996: 394) روی آوردن به مطالعات میان رشته‌ای را اقتضای طبیعی عصر انفجار دانش دانسته و آن را در ادامه روند تکامل آموزش در دوران معاصر ارزیابی می‌کنند.
اگرچه حوزه‌های علمیه از دیرباز کانون آموزش و پژوهش در بخش عمده‌ای از علوم انسانی بوده‌اند، اما با این همه نگاهی به تاریخچه شکل گیری و تکامل حوزه‌های علمیه نشان می‌دهد که در مقاطعی از تاریخ علم در جهان اسلام و به ویژه در حوزه‌های علمیه تشیع، علوم قدیمه با علوم جدیده ممزوج شده و خروجی این تزویج، عالمان و دانشمندانی بوده‌‌اند که از یک سو فقیه، مفسر و محدث بوده‌اند و از سوی دیگر ریاضی‌دان، طبیب و منجم نامی عصر خویش به شمار رفته‌اند. ابن سینا، شیخ بهایی و ده‌ها چهره علمی دیگر از این قبیل: نمونه‌های برجسته این نسل از دانشمندان محسوب می‌شوند که محصول سنت ارزشمند مطالعات میان رشته‌ای در گذشته‌های دور این مرز و بوم به شمار می‌روند. مبنای ایجاد علوم میان رشته‌ای در ایران را می‌توان براساس تبیین رابطه ویژه میان علم و دین دانست. در واقع به علت عدم مباینت میان علم و دین در اسلام، ما می‌توانیم به مفروض بعدی یعنی امکان و مطلوبیت تلفیق میان علم دینی (معارف اسلامی) با سایر شاخه‌های علوم بشری در حوزه علوم انسانی برسیم که ایجاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) نیز بر این مبنا بوده که می‌توان به عناصر راهبرد در تمامی دانشگاه‌های کشور و تمامی رشته‌های علوم انسانی به کار گرفت. (پاریاد و معدن دار آرانی، 1388: 85 و حسن خانی، 1389: 45)
دومین بُعد الگوی دانشگاه اسلامی، اساتید و دانشجویان هستند. برای تربیت اساتید متخصص و متدین نیاز به بازآموزی اساتید علوم انسانی است؛ به طوری که اساتید علوم انسانی قادر باشند در توسعه همکاری‌های علمی و تحقیقات بین‌‌المللی، پیش قدم باشند. چرا که آنچه مسلم است، همیشه رشد و پیشرفت در عرصه رقابت ایجاد می‌شود، ضمن این که افراد می‌توانند از تجربیات و یافته‌های یکدیگر استفاده کنند. به نظر می‌رسد رشد و توسعه‌ای که در دهه اخیر در علوم پزشکی، علوم فنی – مهندسی و علوم پایه ایجاد شده، تا حدی نتیجه ارتباطات بین المللی این حوزه‌ها، و رقابت استادان و پژوهشگران آن‌ها با همکاران بین‌المللی خود بوده است؛ در حالی که در علوم انسانی این اتفاق به صورت ضعیف رخ داده است. حوزه علوم انسانی کشور، برای تحول و رشد و ارتقای خود، به شدت نیازمند همکاری‌های بین المللی است که انجام پروژه‌های تحقیقاتی مشترک، مبادله استاد و پژوهشگر بین مراکز علمی و پژوهشی داخلی و خارجی، چاپ آثار مشترک با مؤسسه‌های پژوهشی معتبر خارجی، انتشار دستاوردهای تحقیقاتی در کشورهای خارجی از جمله آن‌هاست. اگر این امکان فراهم شود، در این صورت پژوهشگران ایرانی به خصوص در حوزه مطالعات بومی، ارائه دیدگاه‌‌ها و نظریات برآمده از آموزه‌های اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی در حوزه‌های تخصصی، و در حوزه مباحث سیاسی، اجتماعی و روان شناختی برآمده از متون و ادبیات اسلامی – ایرانی، دیدگاه‌های جدی و قابل طرحی خواهند داشت. (علیخانی، 1389: 9) هم چنین در زمینه تربیت دانشجویان متخصص، مهذب و دارای استقلال فکری بایستی تغییراتی در جذب دانشجویان رشته‌های علوم انسانی صورت گیرد؛ چرا که به نظر می‌رسد در دو دهه گذشته، افزایش چشم گیر آموزش عالی و شاید ایجاد عطش کاذب گرایش به مدرک و تحصیلات عالی بدون توجه به کیفیت و کارایی، صدمه جدی بر نظام علمی ایران وارد کرده است. (عزیزی، 1385: 98)
ضمن این که جامعه امروز با تعداد زیادی بیکار مدرک به دست روبه‌رو است، درحالی که به شدت به نیروهای کیفی و کاردان نیاز دارد. ولی دانش آموختگان دانشگاه‌ها فقط مدرک در دست دارند، نه تخصص و کارایی لازم؛ بنابراین ضروری است به سرعت رشد کمّی متوقف شده و اقدامات اساسی در جهت عمق بخشی و رشد کیفی نظام آموزش عالی کشور صورت گیرد. (علیخانی، 1389: 18)
سومین بُعد در الگوی دانشگاه اسلامی فرآیند است که برای تحقق آن بایستی شاهد تغییراتی در زمینه کیفیت آموزشی، پژوهشی و فعالیت‌های فرهنگی مرتبط با ارزش‌های اسلامی باشیم. برای ارتقای کیفی فعالیت‌های پژوهشی دانشگاه‌ها، باید سیاست گذاری‌هایی در جهت افزایش اعتبارات تحقیقاتی و توسعه علمی و فناوری از تولید ناخالص داخلی صورت گیرد؛ زیرا این سهم به نسبت جایگاه ایران و توانایی‌های بالقوه علمی و پژوهشی آن به شدت پایین است. در واقع، میزان و نحوه تخصیص مالی، اثرات مستقیمی بر میزان و کیفیت رشد علمی دارد. (عزتی و نادری، 1388: 50) برای ارتقای کیفیت آموزش دانشگاه لازم است بازنگری مستمر و به روزی در رشته‌های دانشگاهی صورت گیرد تا هماهنگ با بازار کار، نیازهای اجتماعی جامعه و تحولات علمی روز باشد. هم چنین با ایجاد ارتباط نزدیک و تنگاتنگ بین حوزه‌های علمیه و دانشگاه می‌توان در جهت ارتقای فعالیت‌های فرهنگی، تبیین و معرفی اصول و ارزش‌های اسلامی و دفاع از آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران گام برداشت.

بحث و نتیجه گیری

تولید علوم انسانی اسلامی، از ضرورت‌های غیرقابل انکار است. براین اساس، لازم است ابتدا دانشگاه‌های کشور با الگوی دانشگاه اسلامی خود را همسو نمایند. اجرای این الگو راهگشایی برای تولید علوم انسانی اسلامی خواهد بود. البته علوم انسانی در کشور ما با چالش‌ها و ضرورت‌های متعددی روبه رو است و ما در این مقاله به مهم‌ترین آن‌ها اشاره نمودیم که بایستی قبل از پیاده سازی الگوی دانشگاه اسلامی توسط مسئولین نظام آموزش عالی کشور مدنظر قرار گیرد. هم چنین همان طور که اشاره شد، علوم انسانی اسلامی سازوکار کاملاً جدید و بدیعی برای علوم پیشنهاد نمی‌دهد، بلکه با آشتی علم با دین و رفع غفلت از جایگاه عقل در هندسه معرفت دینی و برطرف کردن بیگانگی و فاصله‌ای که به نادرست میان علم و دین برقرار شده، حاصل می‌آید. به علاوه، بیان شد که الگوی دانشگاه اسلامی دارای سه بُعد مهم رسالت، استاد – دانشجو و فرآیند است. در بُعد رسالت اشاره شد که نیازمند توجه به دو محور سخت افزاری و نرم افزاری می‌باشیم. در محور سخت افزاری ایجاد مراکز تحقیقات بنیادی و در محور نرم افزاری ضرورت ایجاد و گسترش برنامه‌های میان رشته‌ای مطرح شد. دومین بُعد الگوی دانشگاه اسلامی، استاد و دانشجو است که راهبردی که برای اساتید ارائه شد، بازآموزی اساتید علوم انسانی بود تا آنان قادر باشند در توسعه همکاری‌های علمی و تحقیقات بین‌المللی، پیش قدم باشند. به علاوه، برای تربیت دانشجویان متخصص و دارای استقلال فکری بایستی تغییراتی در جذب دانشجویان رشته‌های علوم انسانی صورت گیرد. در نهایت برای پیاده سازی بُعد سوم الگوی دانشگاه اسلامی یعنی فرآیند، ملزم به ایجاد تغییراتی در کیفیت فعالیت‌های آموزشی، پژوهشی و فعالیت‌های فرهنگی مرتبط با ارزش‌های اسلامی هستیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. کارشناسی ارشد علوم تربیتی
2. دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی استثنایی
3. Highton
4. Napier
5. Ashton & Saxton
6. Klein & Newell

کتابنامه :
1. اخوان کاظمی، بهرام، 1382، راهکارهایی برای اسلامی شدن دانشگاه‌های، فصلنامه دانشگاه اسلامی، ش 19 – 18
2. خمینی، سید روح‌الله، 1379، صحیفه امام، تهران، مرکز حفظ و نشر آثار حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه)
3. باقری، شهلا، 1387، علوم انسانی – اجتماعی از بحران تا بومی‌سازی: انتقادات و راهکارها، فصلنامه حوزه و دانشگاه، روش‌شناسی علوم انسانی، سال 14، ش 54
4. پاریاد، رحمان؛ معدن‌دار آرانی، عباس، 1388، چشم‌انداز علوم انسانی و معرفت‌های میان رشته‌ای، فصلنامه سخن، انتشارات سمت
5. تقوی مقدم، مصطفی 1376، اولویت گذاری در برنامه‌های کوتاه مدت اسلامی کردن دانشگاه‌ها، فصلنامه دانشگاه اسلامی، سال اول، ش 1
6. خامنه‌ای، سید علی، 1378، حدیث ولایت: مجموعه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی (نرم افزار)، تهران، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
7. حسن خانی، محمد، 1389، نوآوری در مطالعات میان رشته‌ای در حوزه علوم انسانی در ایران؛ مطالعه موردی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، فصلنامه مطالعات میان رشته‌ای در علوم انسانی، دوره دوم، شماره 2
8. دژاکام، علی، 1382، برداشت‌های گوناگون از دانشگاه اسلامی، فصلنامه دانشگاه اسلامی، شماره 17
9. زارعیان، مریم؛ سفیری، خدیجه، 1390، علوم انسانی بومی بر مبنای منطق فازی، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی 46، سال پانزدهم، شماره 1
10. شعبانی، حسن، 1387، روش تدریس پیشرفته، تهران، انتشارات سمت
11. شعبانی، حسن، 1388، تحلیل انتقادی دروس آموزش عالی (رویکردها و چالش‌ها)، سخن سمت، شماره 21.
12. عزتی، میترا؛ نادری، ابوالقاسم، 1388، تأثیر سازوکاهای تخصیص منابع مالی بر عملکرد آموزشی گروه‌های آموزش دانشگاهی؛ مطالعه موردی دانشگاه تهران، فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی، شماره 52
13. عزیزی؛ نعمت الله، 1387، بررسی چالش‌ها و نارسایی‌های تحصیلات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی تأملی بر نظرات دانشجویان، مجله آموزش عالی، شماره 2
14. عزیزی، نعمت الله، 1385، توسعه آموزش عالی در ایران با تأکید بر علوم انسانی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
15. علیخانی، علی اکبر، 1389، شیوه‌های تحول و بهبود آموزش عالی و پژوهش در ایران با تحلیلی بر برخی مطالبات انجام شده، فصلنامه انجمن آموزش عالی ایران، سال سوم، شماره 1
16. عیوضی، علی اشرف، 1381، مفهوم و ماهیت دانشگاه اسلامی، فصلنامه دانشگاه اسلامی، سال ششم، ش 14
17. فضل الهی، سیف الله و زمانی ده‌یعقوبی، رضا، 1390، راهکارهای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و اولویت‌بندی آن‌ها با رویکردی به دیدگاه استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی 46، سال پانزدهم، شماره 1
18. فیض، داود، شریفی، نوید، 1388، طراحی الگوی مفهومی ارزیابی دانشگاه اسلامی با بهره گیری از مدل کارت امتیازی متوازن (BSC)، فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی 42، سال سیزدهم، شماره 2
19. قراملکی، فرامرز، 1385، روش‌شناسی مطالعات دینی، مشهد، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی
20. محسنی زنوزی، هاشم؛ کشاورز، محسن، 1388، نقش دانشگاه اسلامی در توسعه تفکر خلاق دانشجویان، فصلنامه مدیریت در دانشگاه اسلامی 41، سال سیزدهم، شماره 1
21. معین، فائزه، 1387، دانشگاه تمدن ساز اسلامی ایرانی، تهران، دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی
22. میرزامحمدی، محمد حسن؛ صحبت لو، علی، 1386، اهداف دانشگاه اسلامی، فصلنامه‌ی دانشگاه اسلامی 33، سال یازدهم، شماره 1
23. واعظی، احمد، 1387، علم دینی از منظر آیت الله جوادی آملی، فصلنامه حوزه و دانشگاه، روش شناسی علوم انسانی سال 14، شماره 54
24. Ashton, P. & Saxton, J. (1992). Managing Work Experience. London and New York: Roultedge.
25. Highton, M. (2000). Reflection in Work – Based Learning from undergraduates. Edinburgh; Napier University. http://www.recordingachievement.org/case_studies/cs+detail
26. Klein, J. T. & William H. N. (1996). “Advancing Interdisciplinary Studies”, In J. G. Gaf J. L. Ratcliff (Eds), Handbook of the Undergraduate Curriculum: A Comprehensive Guide to Purposes, Structures, Practices, and Change, pp. 393-415, San Francisco: Jossey – Bass Publishers

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1394)، مجموعه مقالات نخستین کنگره بین‌المللی علوم انسانی و اسلامی، تهران: انتشارات آفتاب توسعه، چاپ اول.