نویسنده: احمد حاجی شریفی

 
 

پوست عبارت است از یک لایه‌ی حفاظت کننده که سطح خارجی بدن را در تمام نواحی می‌پوشاند. وزن پوست در یک فرد بالغ به طور متوسط 4 کیلوگرم و وسعت آن در حدود 2 متر مربع است. پوست دارای قابلیت ارتجاعی است و به عنوان یک سد دفاعی می‌تواند بدن را در تماس با محیط خارج و در مقابل عوامل مختلف و خطرات خارجی حفظ کند. به این معنی که پوست عملاً در مقابل ضربه‌ها، عوامل فیزیکی و شیمیایی، تغییرات شدید حرارتی و رطوبتی، سموم و هم چنین عوامل عفونی و بیماری‌زا مقاومت می‌کند، که در نتیجه از بدن و از زندگی انسان دفاع و حراست به عمل می‌آید. با توجه به تلفات خیلی زیاد در انسان‌هایی که پوست‌شان دچار سوختگی نسبتاً وسیع بوده است، می‌توان از اهمیت حیاتی این عضو آگاه شد. علت نازک شدن پوست در زمان پیری تحلیل و کاهش چربی‌های زیر جلدی و هم چنین کاهش بافت کلاژن است که در اثر آن‌ها پوست قدرت ارتجاعی خود را از دست داده و چین و چروک به خود می‌گیرد. علاوه بر آن، پوست به علت داشتن دستگاه‌های گیرنده‌ی هورمونی (1)، از یک طرف تحت تأثیر غدد ترشح کننده‌ی داخلی و هورمون‌های بدن قرار می‌گیرد و از طرف دیگر به علت داشتن کلاف‌های کوچک عصبی (2)، نسبت به تحریکات مختلف خارجی حساس است و تحریکات خارج را به خوبی دریافت و احساس می‌کند، بنابراین پوست هم با محیط درون و هم با محیط برون در ارتباط است. هم چنین پوست دارای ضمیمه‌هایی می‌باشد که در بستری از رگ‌های خونی و رشته‌های عصبی قرار گرفته‌اند.
این نوع ضمایم عبارتند از: مو، ناخن، غده‌های عرق و غده‌های چربی، در هر حال پوست و ضمایم آن وظایف مهم و اساسی در حفاظت از جسم، زیبایی، انتقال احساسات، تعریق، تنفس، تنظیم حرارت بدن، دفع مواد زاید، ذخیره‌سازی،‌ آنزیم‌سازی، متابولیسم یا سوخت و ساز مواد قندی، سوخت و ساز مواد چربی و سوخت و ساز مواد ویتامینی را به عهده دارند.
ضخامت پوست انسان در قسمت‌های مختلف بدن تفاوت دارد، به این معنی که پوست در بعضی نواحی نازک و در بعضی نواحی دیگر ضخیم‌تر و دارای پوسته‌ای شاخی است. به طور کلی ضخامت پوست بدن یک فرد در نقاط مختلف تقریباً از 0/2 میلیمتر تا 0/3 میلیمتر در تغییر می‌باشد. با گذشت زمان و پس از دوره‌ی جوانی از ضخامت پوست کاسته می‌شود و هنگام پیری، پوست نازکتر می‌شود.
علت نازک شدن پوست در زمان پیری تحلیل و کاهش چربی‌های زیر جلدی و هم چنین کاهش بافت کلاژن است که در اثر آن‌ها پوست قدرت ارتجاعی خود را از دست داده و چین و چروک به خود می‌گیرد. در حقیقت پوست انسان برحسب سن و شرایط فیزیولوژیکی بدن می‌تواند دچار دگرگونی و تغییر شود. این تغییرات وابسته و مربوط به عوامل مختلفی از قبیل: تغذیه، بهداشت، ورزش، متابولیسم مواد قندی و چربی و تغییرات هورمونی می‌باشد. در اثر عوامل فوق پوست ممکن است مقداری از ذخایر چربی و مواد ارتجاعی خود را از دست بدهد و باعث کاهش قدرت ارتجاعی و هم باعث چروکیده شدن آن شود. با وجود مطالب ذکر شده پوست بر اثر مراقبت و توجهات آگاهانه می‌تواند پیوسته لطافت و زیبایی خود را حفظ کرده و منعکس کننده‌ی سلامتی و نمودار احساس جوانی و شادابی افراد باشد. زیرا که طراوت و شادابی پوست مربوط به نکاتی شامل: سلامتی بافت پوست، برقراری گردش خون و لنف به طور متناسب، ترشح طبیعی غده‌های عرق و چربی و استحکام نسوج کلاژن است که در اثر آن‌ها پوست می‌تواند قدرت ارتجاعی و اعمال فیزیولوژیکی خود را به خوبی حفظ کرده و سلول‌های سطحی کهنه و از بین رفته را مطابق روال طبیعی تأمین کند. برای رسیدن به این هدف و برای حفظ لطافت و زیبایی پوست احتیاج به اطلاعات کافی و مراقبت‌های لازم بهداشتی به شرح زیر است:
*رعایت اصول بهداشت و نظافت و پاکیزگی پوست.
*حفاظت از پوست در برابر تغییرات شدید حرارتی (در برابر گرما و سرما).
* حفاظت از پوست در برابر تابش آفتاب و وزش باد.
*اجتناب از ترکیبات شیمیایی نامناسب که ممکن است در مواد آرایشی و پاک کننده‌ها وجود داشته باشند.

کار پوست و ساختمان آن

مهم‌ترین عملکرد پوست این است که حایلی در برابر محیط نامأنوس باشد، حایلی که درونش ما هستیم و بیرونش جهان خارج. حایل اصلی، قسمت اپیدرم (3) یا روپوست است. در زیر اپیدرم لایه‌ی عروقی پوست قرار دارد که مسئول نگه‌داری و تغذیه‌ی سلول‌های زاینده‌ی اپیدرم است. این لایه اعصاب و ضمایم پوستی شامل: غدد عروقی، غدد ترشح کننده‌ی چربی و ریشه‌ی مولد مو را در بر می‌گیرد. ناخن‌ها نیز از ضمایم پوستی به شمار می‌آیند.
ساختمان پوست را می‌توان در سه قسمت مجزا مورد مطالعه قرار داد: 1- قسمت سطحی یا روپوست 2- قسمت میانی، 3- قسمت عمقی یا چربی زیر پوست.

قسمت سطحی یا روپوست:

قسمت سطحی یا روپوست از بافت پوششی سنگ‌فرشی تشکیل شده که سلول‌های آن در چهار لایه به شکل‌های مختلف روی یکدیگر قرار گرفته‌اند. در این قسمت سلول‌های لایه‌های عمقی‌تر در یک ردیف مرتباً در حال تقسیم و افزایش هستند در صورتی که سلول‌های لایه‌های سطحی پیوسته شاخی شده و به حالت فرسایش یا ساییدگی در می‌آیند و ورقه ورقه، از سطح بدن خارج می‌شوند. به این ترتیب با از بین رفتن سلول‌های لایه‌های شاخی شده‌ی سطحی، سلول‌های جوان‌تر که در لایه‌های زیرین قرار دارند، جای آن‌ها را می‌گیرند. همین طوری که متذکر شدم قسمت سطحی یا روپوست شامل چهار لایه با منظره‌های مختلف است که ضخامت مجموع آن‌ها در حدود یک میلیمتر می‌باشد. این چهار لایه‌ی متعلق به اپیدرم یا روپوست، از عمق به سطح عبارتند از: 1- لایه‌ی زایگر یا لایه‌ی پایه یا بازال 2- لایه‌ی مالپیگی یا خاردار 3- لایه‌ی دانه‌دار 4- لایه‌ی سطحی یا شاخی.

1- لایه‌ی سلول‌های زایگر یا لایه‌ی پایه یا بازال: (4)

این لایه مهم‌ترین لایه از قسمت روپوست است که از یک ردیف سلول‌های منشوری شکل با هسته‌ی دوکی تشکیل یافته و طبقات دیگر اپیدرم یا روپوست را به وجود می‌آورد. در بین سلول‌های این لایه، سلول جداگانه از نوع دیگری نیز وجود دارد که ملانوسیت نامیده می‌شود. این نوع سلول‌ها حاوی رنگ دانه‌های سیاه موسوم به ملانین هستند که تیرگیِ رنگِ پوست مربوط به آن‌ها است، به عبارت دیگر مقدار رنگ دانه‌ها در افراد سیاه و سفید متفاوت است. در افراد سیاه مقدار ملانین، زیاد و در افراد سفیدپوست مقدار ملانین کمتر می‌باشد. در اشخاص (البینیسم) که پوست و موی کاملاً سفیدی دارند، نقص یا فقدان ملانین کاملاً مشخص است.

2- لایه‌ی سلول‌های خاردار (5):

لایه‌ی خاردار یا لایه‌ی مالپیگی از 5 تا 10 ردیف سلولِ چند سطحی با هسته‌ی مرکزی تشکیل شده است که روی لایه‌ی زایگر قرار گرفته‌اند. سلول‌های این لایه از اطراف خود رشته‌هایی را خارج می‌کنند که منظره‌ای شبیه خار به آن‌ها می‌دهند. این لایه در بعضی از بیماری‌های پوستی ضخیم می‌شود.

3- لایه‌ی سلول‌های دانه‌دار (6):

این لایه از سلول‌های کم و بیش پهن و روشن به شکل لوزی تشکیل شده است. سلول‌ها در این لایه مملو از دانه یا ذرات ریز به اندازه‌های نامساوی هستند. ضخامت این لایه در بعضی از بیماری‌های پوستی زیاد و در بعضی دیگر از بیماری‌ها کم و نازک می‌شود.

4- لایه‌ی پوسته‌ای یا شاخی: (7)

سطحی‌ترین لایه از لایه‌های چهارگانه در اپیدرم یا روپوست لایه‌ی شاخی می‌باشد. سلول‌های این لایه پهن و بدون هسته می‌باشند که کراتینی شده و تدریجاً دچار ساییدگی و برطرف شدن می‌گردند. به این ترتیب سلول‌های رویی از این لایه به مرور و به صورت ورقه ورقه جدا و از سطح بدن خارج می‌شوند. این سلول‌ها در حقیقت حاوی مواد چربی یا کراتین می‌باشند.
ضخامت لایه‌ی شاخی پوست در نقاط مختلف بدن متفاوت است و در بعضی از نقاط مثل پوست کف دست و کف پاها خیلی ضخیم ولی در بعضی نقاط دیگر، از قبیل پوست زیر بغل و پوست پلک چشم و یا پوست بیضه‌ها خیلی نازک می‌باشند. در هر حال این لایه ضخامتی به میزان 0/8 میکرومتر تا 400 میکرومتر را به خود اختصاص می‌دهد. تعداد لایه‌های شاخی پوست که روی هم قرار گرفته‌اند در نقاط مختلف بدن متفاوت است و از 12 تا 20 لایه‌ی سلولی تغییر می‌کند. این لایه‌ها اگرچه در قسمت عمیق فشرده‌تر هستند ولی در قسمت‌های سطحی به صورت فلس یا پولک و به صورت غیرمتراکم در می‌آیند. در هر حال با پوسته‌ریزی و با جدا شدن آن‌ها از بدن، سلول‌های جوان که دائماً ساخته می‌شوند جای آن‌ها را می‌گیرند تا به این ترتیب لایه‌های پوست بتوانند با نظم و ترتیب ساختمان بافتی خود را برقرار سازند. روپوست یا لایه‌ی سطحی پوست می‌تواند لایه‌های زیرین را در برابر صدمات و خطرات مکانیکی و شیمیایی و بالاخره در برابر نفوذ عوامل میکروبی و بیماری‌زا حفظ کند.
البته بافت همبند و چربی درون پوست نیز همانند یک سد دفاعی در برابر ضربه‌ها و فشارهای وارده مقاومت و عمل می‌کند. در هر حال پوسته‌ریزی به علت از دست دادن زندگی سلول‌ها در سطح لایه‌ی رویی پوست بوده و در شرایط عادی و در حد طبیعی اجتناب‌ناپذیر است.

لایه‌های اپیدرم یا روپوست

ضخامت اپیدرم یا روپوست در اغلب نقاط بدن به اندازه‌ی ضخامت یک ورق کاغذ بوده و از چهار لایه به شرح زیر تشکیل شده است، لایه‌های اپیدرم یا روپوست از پایین به بالا عبارتند از:

1- لایه‌ی سلول‌های پایه یا سلول‌های مولد (8):

در این لایه تقسیم سلولی انجام می‌شود و سلول‌های تولید شده به طرف بالا حرکت می‌کنند و روند تمایز را شروع می‌نمایند. در پوست طبیعی تقسیم سلولی در لایه‌های بالاتر انجام نمی‌شود.

2- لایه‌ی سلول‌های خاردار: (9)

این لایه‌ها در بالای سلول‌های بازال قرار دارند و سلول‌های آن‌ها دارای خار یا پل‌های بین سلولی هستند. سلول‌ها در این لایه‌ها شروع به تولید کراتین یا مواد شاخی می‌کنند و به عبارت دیگر شاخی شدن از طبقه‌‌ی سلول‌های خاردار شروع می‌شود.

3- لایه‌ی سلول‌های دانه‌دار (10):

سلول‌های این لایه‌ها مواد شاخی بیشتری به دست می‌آورند و پهن‌تر می‌شوند. به علاوه سلول‌های این لایه‌ها دارای دانه‌های متمایزی هستند که وظیفه‌ی آن‌ها تولید آنزیم‌های تخریبی برای از بین بردن هسته و اجسام داخل سیتوپلاسم سلول‌ها است.

4- لایه‌ی سلول‌های شاخی: (11)

این لایه‌ها که سد فیزیکی اصلی پوست به شمار می‌روند از سلول‌های شاخی شده و مرده تشکیل شده‌اند. سلول‌های این لایه‌ها تغییر حالت ناگهانی و قابل ملاحظه‌ای با سلول‌های زنده در طبقه‌ی زیرین خود دارند. ضخامت و تعداد این لایه‌ها در بیشتر سطوح بدن شامل 15 تا 25 لایه بوده، ولی در کف دست و کف پاها تا حدود 100 لایه می‌رسد. لایه‌های شاخی در پوست، لایه‌ی نسبتاً غیرقابل نفوذی را ایجاد می‌کنند که از همه مهم‌تر سد فیزیکی پوست است.
هم چنین در بین سلول‌های اپیدرم دو نوع سلول مخصوص دیگر نیز وجود دارد:

الف) سلول‌های سازنده‌ی رنگدانه یا ملانوسیت: (12)

این نوع یاخته‌ها در لایه‌ی بازال و در فواصل بین سلول‌های زاینده وجود دارند و با تولید ملانین یا رنگ‌دانه‌ی سیاه، وظیفه‌ی محافظت از پوست را در مقابل اشعه‌ی ماوراءبنفش به عهده دارند. برای اطلاع از اهمیت آن‌ها کافی است به زندگی افرادی که رنگ‌دانه کم دارند یا ندارند توجه کنید تا متوجه شوید که این افراد بیشتر از دیگران مبتلا به آسیب‌های ناشی از آفتاب و سرطان‌های پوستی می‌شوند. تعداد ملانوسیت‌ها یا سلول‌های مولد رنگ‌دانه در همه‌ی افراد (با داشتن هر رنگ پوست) یکسان است ولی هرچه پوست تیره‌تر باشد، نشان‌دهنده‌ی این است که سلول‌های تولیدکننده‌ی رنگ‌دانه‌ها، فعال‌تر بوده و ملانین یا رنگ‌دانه‌های سیاه بیشتری فراهم می‌آورند. تفاوت رنگ پوست افراد بستگی به مقدار خون و رنگ دانه‌های پوست آن‌ها دارد. در اثر نور خورشید، سلول‌های مولد رنگ‌دانه‌ها (13) تحریک می‌شوند و رنگ دانه‌های سیاه بیشتری را تولید می‌کنند.

ب) سلول‌های مولد ایمنی در اپیدرم:

این نوع سلول‌ها که سلول‌های لانگرهانس نامیده می‌شوند، زایده‌دار هستند و در بین سلول‌های مولد کراتین قرار گرفته و در حدود 5% از سلول‌های اپیدرم را تشکیل می‌دهند و عملکرد ایمنی دارند، بنابراین سلول‌های لانگرهانس از اجزاء مهم سد ایمنی و اولین خط دفاعی ایمنی در پوست هستند.

خلاصه:

اپیدرم یا روپوست از سلول‌هایی تشکیل شده‌اند که به طور مستمر در لایه‌ی بازال از سلول‌های زاینده تولید می‌شوند. این سلول‌ها به طور مداوم تولید می‌شوند، به تدریج بالا آمده و در لایه‌های سطحی‌تر شروع به شاخی شدن می‌کنند و بالاخره در لایه‌های سطحی، به سلول‌های مرده‌ی مملو از کراتین تبدیل می‌شوند که به عنوان یک سپر محافظ در مقابل عوامل خارجی از بدن دفاع می‌کنند.
برای مهاجرت سلول‌ها از لایه‌‌ی زاینده به بالای لایه‌ی دانه‌دار حدود 2 هفته وقت لازم است. عبور این سلول از این قسمت تا جایی که دچار ریزش می‌شوند نیز دو هفته طول می‌کشد. بنابراین سلول‌های شاخی کهنه به تدریج و در عرض یک ماه پوسته پوسته می‌شوند و می‌ریزند و سلول‌های جدید جای آن‌ها را می‌گیرند.

قسمت میانی پوست (14):

دوم یا قسمت میانی پوست طبقه‌ای است ضخیم، مقاوم و دارای ساختمانی از بافت هم بند که حاوی رشته‌های قابل ارتجاع نیز می‌باشد. این طبقه در زیر اپیدرم قرار گرفته و آن را تغذیه می‌کند. در این قسمت رگ‌های خونی، اعصاب و ضمایم پوست وجود دارند. در این قسمت دو لایه با محدوده‌ی نامشخص وجود دارند: لایه‌ی فوقانی، شامل برجستگی‌های کوچک مخروطی است که به آن پاپی (15) می‌گویند و لایه‌ی عمقی‌تر، که به آن طبقه‌ی شبکه‌ای (16) گفته می‌شود. چین و شکن‌های لایه‌ی پاپی که بدون فاصله در زیر اپیدرم قرار دارند، باعث افزایش سطح تماس اپیدرم با درم می‌شود. علاوه بر آن‌ها قسمت میانی پوست به علت داشتن دستگاه‌های گیرنده‌ی هورمونی (17) از یک طرف تحت تأثیر غدد داخلی و هورمون‌های بدن قرار می‌گیرد و از طرف دیگر به علت داشتن کلاف‌های کوچک عصبی (18)، نسبت به تحریکات خارجی حساس است و تحریکات خارج را به خوبی دریافت و احساس می‌کند. به طور مثال: واکنش یا احساس پوست بدن در مقابل تحریکات مختلف، به صورت‌های درد، سوزش، احساس سرما و گرما و هم چنین به صورت احساس لذت در انسان ایجاد می‌شود. در هر حال در این لایه از پوست، مجاری و غدد مولد مو، غده‌های مولد عرق و غده‌های ترشح کننده‌ی چربی دیده می‌شوند. تعداد غدد ترشح کننده‌ی مواد چرب در پوست سر، پوست صورت، پوست سینه، پوست شانه‌ها و در پوست اطراف اندام‌های تناسلی بیشتر از سایر نواحی بدن می‌باشد. ماده‌ی چربی که از این غده‌ها ترشح می‌شود موسوم به سبوم (19) است که در کیسه‌هایی از غدد خوشه‌ای قرار دارد. این غده‌ها تحت تأثیر هورمون‌های جنسی قرار دارند و ماده‌ی چرب را از راه مجاری خود در کنار ریشه یا فولیکول‌های مو ترشح می‌کنند.

قسمت زیر پوست یا لایه‌ی چربی:

قسمت زیر پوست (20) شامل توده‌ی ضخیمی از رشته‌های چسبنده و ارتجاعی است که قطعات بزرگی از نسج چربی را در بر می‌گیرد. ضخامت نسج زیرین پوست یا قسمت عمقی پوست در افراد مختلف و هم چنین در نقاط مختلف بدن یک فرد به طور قابل ملاحظه‌ای متفاوت است. معمولاً ضخامت این لایه در ناحیه‌ی جمجمه در حدود 2 میلی متر و در قسمت پشت 5 تا 10 میلیمتر است، در حالی که ضخامت آن در ناحیه‌ی شکم و کپل به چندین سانتی متر بالغ می‌شود. در قسمت‌های پلک چشم، بینی، گوش‌ها و لب‌ها، لایه‌ی چربی زیر پوست وجود ندارد.
چربی‌های زیر پوست از بدن انسان در مقابل صدمات مکانیکی و سرما حمایت می‌کنند و ذخیره‌ای از مواد غذایی به شمار می‌آیند. به عبارت دیگر چربی زیرپوستی، مانع از اتلاف حرارت بدن می‌شود، ضمناً مانع از وارد شدن شوک‌های ضربه‌ای و مکانیکی به نسوج زیرین و به احشاء داخلی بدن شده و آسیب‌های ناشی از ضربه‌ها را به حداقل می‌رساند. موضوع مهم دیگر این که نسج چربی زیرپوستی، ذخیره‌ای برای کالری محسوب می‌شوند و در مواقع گرسنگی به سرعت متابولیزه و تخلیه می‌گردند. در لایه‌ی چربی زیر پوستی توده‌ی سلول‌های چربی به وسیله‌ی دیواره‌های رشته‌ای از هم جدا می‌شوند که رگ‌های خونی و اعصاب از آن‌ها عبور می‌کنند.
   

علت پوسته‌ریزی یا ریزش پوست:

سلول‌های زاینده موجود در عمق لایه‌ی اپیدرم یا روپوست به طور مداوم تجدید ساختمان کرده و سلول‌هایی تولید می‌کنند که به طور دایم و به تدریج به سمت بالا می‌آیند. لذا سلول‌های شاخی کهنه در سطح پوست تدریجاً پوسته پوسته شده، می‌ریزند و سلول‌های جدید جای آن‌ها را می‌گیرند. جریان این کار به طور متوسط 28 روز طول می‌کشد تا سلول‌هایی که در لایه‌ی زایگر در اپیدرم تولید شده‌اند به سطح پوست برسند و وظیفه‌ی حفاظتی خود را انجام دهند.

منافذ و سوراخ‌های پوست:

اگر یک ذره‌بین به دست بگیریم و قسمتی از پوست را مورد مطالعه قرار دهیم، در سطح آن سوراخ‌های کوچکی می‌بینیم که بعضی از آن‌ها دارای مو و بعضی دیگر فاقد مو هستند، سوراخ‌هایی که فاقد مو هستند مرتبط با مجاری غدد عرق بوده و آن‌هایی که مو دارند، به ریشه‌ی مو و هم چنین به غده‌های ترشح کننده‌ی چربی متصل می‌باشند. غدد عرق و هم چنین موها و غده‌های ترشح کننده‌ی چربی از لایه‌ی زاینده‌ی اپیدرم یا روپوست به وجود می‌آیند که در جهت عمق نفوذ کرده و ریشه‌ی آن‌ها در لایه‌ی زیر آن یعنی در لایه‌ی میانی پوست قرار می‌گیرد.
   

ضمایم پوست:

ضمایم پوست عبارتند از: موها، غده‌های عرق، غده‌های ترشح کننده‌ی مواد چرب، ناخن‌ها و... ضمایم پوستی همگی از اپیدرم یا روپوست منشأ می‌گیرند و همه‌ی آن‌ها به استثنای ناخن‌ها در قسمت درم یا میان پوست قرار دارند. به عبارت دیگر ضمایم ذکر شده از روپوست به وجود می‌آیند حتی اگر انتهای آن‌ها تا عمق لایه‌ی زیرین میان پوست نفوذ کرده باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1.Receptors
2.Corpuscles
3.Epiderm
4.Stratum Germinativum
5.Stratum Spinosum
6.Stratum Granulosum
7.Stratum Corneum
8.Basal Cell Layer
9.Strarum Spinosum
10.Stratum granviosum
11.Stratum Corneum
12.Melanocytes
13.Melanocytes
14.Dermis
15.Papilla
16.Reticular
17.Receptors
18.Coepuscies
19.Sebum
20.Subcutaneous Fatty Tissue

منبع مقاله :
حاجی شریفی، احمد، (1395)، دائرةالمعارف گیاه درمانی ایران، تهران: انتشارات حافظ نوین، چاپ پانزدهم.