نویسنده: تیموتی وینتر
مترجم: سیده زهرا مبلغ

 

ارج نهادن بر مبنای شایستگی؛ اظهار احترام و تشریف برای کسی که در خور آن است. تعبیرهای گوناگونی در زبان عربی این مفهوم قرآنی مهم را بیان یا به ذهن متبادر می‌کند. ریشه‌ی ع ز ز حاکی از احترام ناشی از قدرت و قوت است؛ بنابر این معنا است که خداوند عزیز است (مثلاً یس: 5) و حامی یوسف در مصر به این وصف نامیده شده است (یوسف: 30). ریشه‌ی ک ر م بر احترامی دلالت دارد که برآمده از بخشندگی است و از این‌رو در اسراء:70 عبارت «کَرَّمنا بنی‌آدم» را این‌گونه می‌توان معنا کرد: «ما فرزندان آدم را احترام بخشیدیم». در قرآن اغلب رزق و اجر خداوند با صفت کریم همراه آمده است (نک. فجر: 5) که مبیّن بخشندگی خدا است و متضمن احترام برای هر دو طرف بخشنده و دریافت کننده‌ی بخشش. خود قرآن نیز کریم است (واقعه: 77) و همچنین محل اقامت اهل مصر (مقام کریم، دخان: 26). مناسب‌تری برگردان برای صفت مفعولی مُکرَم، «محترم» است، همچنان‌که در یس: 27 آمده است: «[خداوند] مرا از مکرمین قرار داد» و در ذاریات: 24 که همان تعبیر را درباره‌ی میهمان‌های ابراهیم آورده است. ریشه‌ی سوم و ف ی است که در اصل معنای «به تمامی ادا کردن» را افاده می‌کند و در باب افعال آن را به معنای «ارج نهادن و پاس داشتن» می‌توان دانست، در عبارتی مانند این: «هر کس که عهدش را پاس بدارد» (مَن أوفَی بِعَهدِه؛ آل عمران: 76؛ نک. بقره: 40). معادل‌های عبری این مفهوم بسیار اندک است- ریشه‌ی مشترک ک ب د (قس. خروج، 20: 12) دقیقاً معنای احترام را نمی‌رساند- مهم‌ترین مستثنا در این مورد ریشه‌ی ص د ق است که مشتقات آن به معنای «راستی» و «درستی» (قس. واژه qāḍāṢ در کتاب مقدس عبری) در قرآن بسیار آمده است. درآمیختگی قرآن با فضای قبیله‌ای و صحرانشین که عمیقاً سرشار از نشانه‌های احترام بود، در تأیید و در عین حال تشکیک در عقاید عرب‌های مشرک انعکاس یافته است. ریشه‌های ع ر ض و ح س ب و ش ر ف از دیرباز به کار رفته، اما در قرآن به این معنا نیامده است. و در نهایت، مفاهیمی که درباره‌ی احترام نهادن به والدین به کار رفته است از دو ریشه‌ی ح س ن (احسان، بقره: 83؛ نساء: 36؛ انعام: 151؛ احقاف: 15) و ب ر ر (نیکی کردن، مریم: 14 و 32) است.
درآمیختگی قرآن با فضای قبیله‌ای و صحرانشین که عمیقاً سرشار از نشانه‌های احترام بود، در تأیید و در عین حال تشکیک در عقاید عرب‌های مشرک انعکاس یافته است. أعشی، یکی از معاصران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، در مدیحه‌ای در وصف صموئل، شاعر عرب یهودی مذهب قرن اول پیش از هجرت، مجموعه‌ای از فضیلت‌های احترام برانگیز او را گرد آورده بود که همخوانی آشکاری با توصیفات قرآنی دارد. پدر او «پایدارترین افراد در پیمانش بود» (أوفاهم عهدأ)، حامی کسانی بود که پناهشان داده بود، مانند ابرهای باران‌زا بخشنده بود و کرامت (مَکرُمه) خود را به ننگ (عار) نمی‌فروخت. (Jones, Early Arabic poetry, 158, 161-163). این نشانه‌های احترام‌برانگیز که در قالب فضایل فردی بیان شده، موردی است که قرآن تا حدودی آنها را تأیید می‌کند. اما از سوی دیگر، شکل‌های تبذیرهای فخرفروشانه (نک. Izutsu, Structure, 69 نک. اسراء: 26) و کینه‌جویی‌های متعصبانه (āStetkevyck, Rith؛ که سفره‌اش با قصاص و عفو برچیده شد، شوری: 40) باطل خوانده شده است. در قرآن، احترام قبیله‌ای و جمعی به طور ضمنی (مثلاً مُفَضَّلیات، 613، 636) نقد شده است. (حجرات: 13)

 
قرآن یکی از معانی منفی احترام را سدّی در برابر ایمان معرفی می‌کند؛ وفاداری به مرسومات و معبودهای آبا و اجدادی به صراحت در قرآن احترامی نابجا ترسیم می‌شود (Goldziher, Muslim studies, i, 18-19). آیه‌ی 60 فرقان مشرکانی را که در برابر خداوند سجده نمی‌کنند، ملامت می‌کند؛ بزرگان قبیله‌ی قریش که انتظار داشتند از این تکلیف معاف باشند، از قرار، در زمره‌ی همین ملامت‌شدگانند (Tottoli, Muslim attitudes, 17, 19-20). بر همین سیاق «عزت [منافق را] به گناه می‌کشاند» آن‌گاه که به پارسایی فراخوانده می‌شود (بقره: 206؛ نک. طبری، تفسیر، 245/4).
به طور خلاصه، می‌توان گفت که قرآن در عین آنکه برخی از فضایل عرب‌ها را ارزشمند می‌شمارد، اما در رسومات آنها انقلابی پدید می‌آورد بر این بنیان که احترام را در قالب نوعی وفاداری دلاورانه و ایثارگرانه نسبت به خداوند (حجرات: 13) و مؤمنان (آل عمران: 140؛ Bravmann, Spiritual background, 69) به جای قبیله، معرفی می‌کند.
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی حسین خندق‌آبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.