تناسب آيات قرآن کريم (قسمت دوم)


 

نويسنده: علي قانعي





 

3- وحدت هدف ( موضوعي ) در سور
 

به رغم عدم نزول يکباره ي آيات برخي سور ، آيات هر سوره ي قرآن هدف يا هدف هاي خاصي را دنبال مي کند که جامع ميان آيات هر سوره است و امروزه به نام « وحدت موضوعي سور» خوانده مي شود. « وحدت موضوعي» بدين معناست که هر سوره يک يا چند محور موضوعي محدود و کلي دارد که تمام آيات سوره به گونه اي منشور وار در جهت آن موضوع يا موضوعات در حرکتند. (1)
وحدت هدف سور بر تناسب معناي آيات آنها دلالت دارد ؛ زيرا اگر بين آيات ، تناسب محتوايي وجود نداشته باشد و هر يک از آيات به مفاهيمي بپردازد که با آيات همجوار بيگانه باشد يا آنها را نقض کند ، در اين صورت ، وحدت هدف (موضوعي) سوره ها رنگ مي بازد. بدين روي ، اين مهم در صورتي محقق مي شود که بين آيات سوره ها ،تناسب وجود داشته باشد.
وحدت معنايي سور از ديربز ، مورد توجه دانشمندان قرآني بوده و آثار ارزشمندي در اين باره ارائه کرده اند. محمد عبده در تفسير خود ، بحث وحدت موضوعي در سور قرآن را مطرح کرده ، تاکيد مي کند که فهم هدف هر سوره کمک شاياني است براي مفسر تا به طور دقيق ، به مقاصد سوره دست يابد و به معاني آيه هاي هر سوره نزديک شود. شاگرد وي ، رشيد رضا ، در تفسير المنار ، نظر استاد خود را به خوبي توضيح داده است . (2)
علامه طباطبائي نيز بر اين نکته اصرار دارد که هر سوره صرفا مجموعه اي از آيات پراکنده و بدون جامعي واحد نيست ، بلکه يک وحدت فراگير بر هر سوره حاکم است که پيوستگي آيات را نشان مي دهد . به همين دليل ، خداوند هر دسته اي از آيات را جدا از دسته ديگر قرار داده و نام سوره بر آن نهاده است. شاهد بر آن اينکه يک گونه تناسب و پيوستگي در هر مجموعه وجود دارد که در قسمتي از يک مجموعه و يا ميان هر سوره و سوره ي ديگر ، آن پيوستگي خاص وجود ندارد . از اين رو ، در مي يابيم که اهداف و مقاصد مورد نظر در هر سوره با سوره هاي ديگر تفاوت دارد. هر سوره براي بيان هدف و مقصد خاصي عرضه شده است که سوره جز با پايان يافتن آن هدف و رسيدن به آن مقصد ، پايان نمي يابد. (3)
در اين ميان ، بيشترين تلاش ها از سوي سيد قطب ، صورت گرفته و مبناي وحدت موضوعي سور در منهج تفسيري وي گسترده و نمايان است. بررسي اجمالي تفسير في ظلال القرآن وي گوياي اين حقيقت روشن است.
استاد شحاته مي گويد : استاد سيد قطب در اين زمينه ، سعي فراوان مبذول داشته و نظري نافذ در اين باره داشته و احاطه ي کامل خود را در فهم اهداف سوره ها نشان داده است. (4)
دانشمندان بر وحدت موضوعي سور ، دلايلي ارائه کرده اند که برخي از آنها عبارتند از :
الف : تفاوت آيات سوره ها در عدد : تفاوت در عدد آيات سوره ها نمي تواند اتفاقي باشد؛ زيرا اتفاقي بودن يعني نسنجيده و عاري بودن از حکمت و بدون سبب و صدور هر گونه عمل حساب نشده از سوي فاعل حکيم ممتنع است. بعضي از سوره هاي قرآن ، به ويژه سوره هاي کوتاه، به طور کامل نازل شده است. سوره هايي هم که به طور پراکنده نازل گشته است ، با نزول « بسم الله الرحمن الرحيم» » آغاز مي گرديد و هر آيه يا آياتي که پس از آن نازل مي گشت با دستور پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به دنبال آيات پيشين ثبت مي گرديد تا بسمله ي ديگر نازل گردد که پايان سوره ي قبل و آغاز سوره بعد را اعلام نمايد. از اين رو ، مقدار عدد آيات و ترتيب آنها به دستور وحي و پيامبر انجام گرفته است.
اکنون اين سؤال مطرح است که اين اختلاف عدد در آيات سوره ها براي چيست ؟ پاسخ آن است که هر سوره هدفي دنبال مي کند که با پايان يافتن بيان هدف ، سوره پايان مي يابد و اختلاف در عدد آيات هر سوره معلول همين علت است. اين اختلاف هرگز به صورت اتفاقي انجام نگرفته و ميان آيات هر سوره رابطه اي معنوي و تناسب وجود دارد.
ب. حسن مطلع و حسن ختام : علماي بلاغت از دير زمان ، حسن مطلع و حسن ختام در هر سوره را از جمله محسنات بديعي قرآن و از ارکان مهم بلاغت دانسته اند. بدين روي ، هر سوره با مقدمه اي آغاز مي گردد و با خاتمه اي لطيف پايان مي يابد. گويند : ضرورت بلاغت اقتضا مي کند که سخنور سخن خود را با ظرافت تمام، به گونه اي آغاز کند که هم در شنونده آمادگي ايجاد کند و هم اشارتي باشد به آنچه مقصود اصلي کلام است. اين نحوه ي شروع در سخن ، « براعت استهلال » خوانده مي شود.
علماي بلاغت (5) اتفاق نظر دارند که قرآن کريم در تمامي سوره ها و آياتش به بهترين وجه ، از چنين نظم و نسقي برخوردار بوده و خاتمه ي سوره ها همچون افتتاح آنها، در نهايت لطافت و ظرافت انجام يافته است. بنابراين ، بايد مقاصد و اهداف بزرگي وجود داشته باشد که اين دو حسن و زيبايي را به هم پيوند داده و بدان کمال اتصال بخشيده و همراه آن دو نظمي شگفت انگيز بين تمام اعضا و کلمات و حروف هر سوره استوار است.
حال با اين بيان ، آيا ممکن است کلامي با مقدمه ي شيوا و خاتمه اي زيبا ، مقصودي بس والا نداشته باشد ؟ امام صادق عليه السلام در روايتي ، گم راهي برخي افراد در تفسير قرآن را عدم توجه به براعت مطلع و خاتمه ي سوره مي دانند و مي فرمايند : « و لم ينظروا الي ما يفتح الکلام و الي ما يختمه » (6) و بدانچه کلام با آن آغاز مي شود و بدانچه خاتمه مي پذيرد، نمي نگرند.
اين همان نکته اي است که متاخران بدان پي برده اند. علامه طباطبائي بر اين نکته اصرار دارند که هر سوره صرفا مجموعه اي از آيات پراکنده و بدون جامعي واحد نيست ، بلکه يک وحدت فراگير بر هر سوره حاکم است که پيوستگي آيات را مي رساند . مسئله وحدت موضوعي يا وحدت سياق در هر سوره- که از قراين کلامي به شمار مي رود - از همين جا نشأت گرفته است . (7)
در اينجا ، بجاست وحدت موضوعي را در بزرگ ترين سوره ي قرآن به نظاره بنشينيم.
وحدت هدف ( موضوعي) در سوره ي بقره : سوره ي بقره اولين سوره نازل شده در مدينه است که طي چندين سال ، تکميل شده و در خلال ظرف نزول آن ، آيات و سوره هاي ديگر نيز نازل گشته است. اين سوره با وجود طولاني بودنش ، از نظم و ترتيبي خاص برخوردار است که در بدو امر ، از يک مقدمه ي کلي ، که مطالب و مسائل آن را ايجاب مي نمود ، آغاز شده و سپس دعوت همگاني از همه ي مکلفان عالم و سرانجام ، احکامي را در زمينه هاي گوناگون ، تشريع نموده ، به گونه اي که مقدمه ي آن شامل 20 آيه ي اول و دعوت در حدود 124 آيه و تشريع ، که خاتمه سوره است ، از 142 آيه تشکيل شده است.
اما مقدمه ( که شامل 20 آيه است ) درباره ي بيان طوايف مردم و موضع گيري آنان در برابر دعوت رسول خاتم صلي الله عليه و آله و سلم است که برخي در برابر نداي حق طلبانه ي قرآن کريم ، کاملا خاضعند و برخي ديگر راه عناد در پيش گرفته ، آيت الهي را انکار مي نمايند و برخي نيز راه نفاق را در پيش گرفته اند. در اينجاست که خداوند دعوت خود را ( که در حدود 124 آيه است ) با متوجه ساختن ندا و خطاب خويش ، به تمام مردم ، از جن و انس اعلام مي دارد : « يا ايها الناس اعبدوا ربکم الذي خلقکم و الذين من قبلکم لعلکم تتقون » (بقره : 21) و آن را با دلايل و براهين روشن تاکيد مي کند و براي اين مطلب ، از سوابق زندگي انسان هاي پيشين ، از بدو آفرينش تا عصر نزول و از تصرفات ستمگرانه ي انسان ها در طول تاريخ حيات انساني ، ياد کرده ، به ويژه از زندگي آميخته به خواري و عصيانگرانه ي بني اسرائيل ، تصاويري گويا ترسيم نموده؛ زيرا بني اسرائيل تنها ملتي است که اعراب ، کيان و نسب و تاريخ ننگينش را به خوبي مي شناسند.
در ادامه ، به مرحله ي تشريع مي رسد ( که از 142 آيه تشکيل مي يابد) و با سخن و توصيفي از کعبه و تشرف و مقام و حرمت آن آغاز نموده و مسئله ي نسخ و انساء را در زمينه ي شرايع مطرح مي نمايد . سپس از مسئله ي تغيير قبله شروع کرده ، مطالب را درباره ي مناسک حج و تشريع جهاد ، روزه ، زکات ، اعتکاف و تا حرمت ربا، و تجارت دنبال نموده و با اين مطالب ، سوره را به اتمام مي رساند.
اين شکل و خطوط کلي سوره ي بقره است که در لابه لاي آن و گاهي به مناسبت ، مطالب ديگري را نيز يادآور مي شود. هدف واحدي که مي توان از مباحث اين سوره انتزاع کرد اين است که مقتضاي بندگي خداي سبحان ، ايمان به همه پيامبران و همه ي کتاب هاي آسماني است و بر اين اساس ، کافران و منافقان را به خاطر نداشتن ايمان ، مذمت مي کند و اهل کتاب را به سبب بدعت هايشان از جمله تفرقه در دين خدا و فرق گذاشتن بين پيامبران ، ملامت مي نمايد و احکامي را که ايمان به آنها مقتضاي اسلام است ، بيان مي دارد. (8)

4. وقوع تناسب در آيات قرآن
 

حکما گفته اند : « ادل دليل علي امکان شيء وقوعه» بهترين دليل بر امکان چيزي ، واقع شدن آن است . ما به عيان مي بينيم که ميان آيات ، پيوستگي هايي هست و دانشمندان علم مناسبت اين پيوستگي ها را نشان داده اند و به امور و نکاتي اشاره کرده اند که بسيار جالب و شنيدني است. با اينکه آيات جمله اي به ظاهر ، با هم تناسب ندارد مناسبت هايي را بيان کرده و آن را مدلل ساخته اند که اگر جمله اندکي جا به جا شود و يا آيه اي به جاي آيه ديگر قرار گيرد ، ديگر آن مناسبت ها نخواهد بود و نظم دقيق و هماهنگ برقرار نخواهد شد.
در تفاسيري همانند نظم الدرر في تناسب الآيات و السور ، تفسير الحديث ، الاساس في التفسير ، في ضلال القرآن ، الوحدة الموضوعية في القرآن الکريم ، و تفسير کاشف ، روابط آيات در سوره ها ترسيم شده اند.
سوره هاي زيادي را مي توان مثال زد که تناسب آيات در آنها به خوبي نمايان است. مفسران زيادي درباره ي نظم و تناسب بي همتاي سور بحث کرده و آن را مثال زده اند:
الف : تناسب در سوره ي حمد : برخي از مفسران تناسب سوره ي حمد را اين گونه بيان کرده اند :
انسان با مشاهده ي نعمت هاي الهي ، که نقص و نياز آدمي خود شاهد گويايي بر آن است ، با نام منعم ، سخن را گشوده ، مي گويد : « بسم الله الرحمن الرحيم»
پس از اعتراف به منعم يگانه ، به شکر و حمد او مي پردازد و مي گويد : « الحمدلله » و چون همگاني بودن انعام الهي را در مي يابد. مي گويد : « رب العالمين »
و چون دريافت که خداي سبحان علاوه بر پرورش همه ي موجودات ، روزي آنها هم بر عهده دارد ، به رحمت مطلق حق اعتراف کرده ، مي گويد : « الرحمن » و هنگامي که کوتاهي آنها در شکر نعمت ها و امهال و غفران الهي را مشاهده نمود ، به ذکر رحمت مخصوص او لب مي گشايد :
« الرحيم »
و هنگامي که تجاوز انسان ها به حريم يکديگر را مشاهده نمود و اينکه بعضي از شر بعضي ديگر در امان نيستند ، به روز حساب ، که زمام آن تنها به دست خداست اعتراف مي کند : « مالک يوم الدين »
پس از شناخت اين مراتب و مراحل و مشاهده ي اسماء حسناي الهي ، تنها او را شايسته ي عبادت يافته ، خود را در محضر او مي يابد و آن گاه از خبر به خطاب گراييده ، مي گويد : « اياک نعبد» و چون پيمودن راه عبادت را بدون او ناممکن مي يابد؛ اظهار مي دارد: « و اياک نستعين»
و چون مي بيند که در اين راه ، امکان لغزش وجود دارد و او هم معصوم نيست ، بنابراين ، از خداوند توفيق و ثبات در اين راه و عصمت از لغزش ها خواسته ، مي گويد : « اهدنا الصراط المستقيم »
و سرانجام ، چون پيمودن صراط مستقيم را به تنهايي دشوار مي يابد و نياز به همسفراني را در اين راه احساس مي کند ، مي گويد : « صراط الذين انعمت عليهم »
و براي آنکه در اين راه ، بيگانه با او رفاقت نکند ، مي گويد : « غير المغضوب عليهم و لا الضالين » و اين گونه بين تولي اولياي الهي و تبري از دشمنان او جمع مي کند. (9)
ب: تناسب در سوره ي مزمل : سوره ي « مزمل» به شهادت سياق آيات و گواهي شواهد تاريخي ، از سوره مکي قرآن است که بنا به نقلي ، پس از سوره ي « قلم» نازل شده و نوزده آيه ي اول آن مکي است ، اما آيه ي بيستم آن مدني است ؛ زيرا در آن از جهاد و زکات سخن به ميان آمده است و چنان که معلوم است ، احکام جهاد و زکات در مدينه تشريع شده ، با آنکه بين نزول آخرين آيه ي سوره وساير آيات ، قريب 15 سال فاصله است ، اما از جهت تناسب معنايي ، بين همه ي آيات آن هماهنگي وجود دارد.
سوره ي « مزمل» با خطاب به پيامبر آغاز مي شود و هدف آن آماده ساختن رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم براي انجام رسالت پيامبري است. از اين رو ، ايشان را به عبادت خدا و صبر در برابر مشرکان دعوت کرده است. بيستمين ، آيه ي اين سوره وظايف اصحاب پيامبر را بر مي شمرد و آنان را به انجام واجبات و مستحبات دعوت مي کند. بدين سان ، مجموع آيات اين سوره غرض مشخصي را طي مي کند و آن بيان وظايف و ويژگي هاي ضروري مصلحان اجتماعي است ، با اين تفاوت که فصل اول آن در مکه و درباره ي وظايف رهبر اصطلاحات و فصل دوم در مدينه نازل شده و درباره ي وظايف کساني است که به تبعيت از يک رهبر ديني ، در صدد اصلاح جامعه بر مي آيند.

پاسخ به چند شبهه
 

1. نزول تدريجي آيات قرآن
 

ايراد عمومي مخالفان تناسب آيات قرآن ، نزول تدريجي آيات در شرايط و موقعيت هاي گوناگون است. در اين اشکال ، با اشاره به نزول تدريجي قرآن و با توجه به اسباب نزول آيات نتيجه مي گيرند که اصولاً آيات قرآن بر اساس عدم ارتباط نازل شده اند و اگر قرار بود بين آنها ارتباطي وجود داشته باشد ، بدون شک قرآن به روش ديگري نازل مي شد. (10)
نقد : مبناي اصلي اين شبهه به اجتهادي بودن نظم آيات قرآن باز مي گردد. روشن است اگر کسي به بشري بودن تاليف قرآن باور داشته باشد به سختي مي تواند به وجود ارتباط و هماهنگي معجزه آسا بين آيات سراسر قرآن ايمان بياورد ؛ اما - همان گونه که پيش از اين گفته شد- ترتيب آيات به استناد دلايل نقلي و عقلي و شواهد تاريخي ، توقيفي است و جاي هيچ گونه شک و شبهه اي در آن وجود ندارد . بنابراين ، با وجود دلايل ترتيب توقيفي ، اين شبهه از بين مي رود؛ همان گونه که شيخ ولي الدين ملوي به اين شبهه چنين پاسخ داده است : اين سخن که گفته مي شود نبايد براي آيات به دنبال مناسبت گشت به دليل اينکه بر حسب وقايع ، پراکنده است ، توهمي بيش نيست. جان کلام اين است که قرآن از لحاظ نزول، بر حسب وقايع و رويدادهاست ، اما از لحاظ ترتيب و اصل ، مطابق حکمت بوده ، بر وفق لوح محفوظ ترتيب يافته و تمام آيات و سوره هايش توقيفي است ؛ چنان که يکباره به بيت العزه نازل شده. (11)

2. شيوه ي بياني قرآن
 

از ديگر ادله ي مخالفان ، شيوه ي بيان قرآن و ويژگي عربي بودن آن است . مي گويند : قرآن عربي است و روش اعراب را پيموده است. يکي از روش هاي اعراب در ايراد سخن ، قرار دادن مطالب متنوع و متباين در کنار يکديگر بي هيچ مقدمه و زمينه سازي بوده است که بدان « اقتضاب» گويند.
از نظر اين گروه ، قرآن مشتمل بر چند سوره است و هر سوره نيز داراي آيات متعددي است. هر آيه غرض و هدف مخصوص خود را دارد ؛ آيه اي در موعظه ، آيه اي در انداز ، آيه اي در قصص ، آيه اي در احکام و آيه اي در وصف بهشت و جهنم است که هيچ گونه ارتباطي با هم بين آيات وجود ندارد ، چه رسد به اينکه غرض جامعي وجود داشته باشد. از اين رو ،هر تلاشي در اين زمينه ، مخالفت با سبک و شيوه ي خاص قرآن و ناگزير محکوم به شکست است و جز به زحمت انداختن خود و ديگران ، حاصلي ندارد.
بعضي از مخالفان پيوستگي آيات معتقدند : يکي از ويژگي هاي قرآن ، پيوستگي هاي مرئي و نامرئي است که قرآن جسته جسته است و همين هم از دلايل هنرمندي قرآن است که در عين پراکندگي موضوعات ، جذابيت خود را حفظ کرده و مخاطب را با دستورات دلنشين و پند و اندرز و عتاب و خطاب ، به سوي خود کشانده است. (12)
در نظر مخالفان ، اين پراکندگي نه تنها عيب نيست ، بلکه کمال و بقاي قرآن است . دانشمنداني همچون ابوالعلاء محمد بن غانم ،(13) شوکاني (14) فريد وجدي (15) و آيت الله ناصر مکارم شيرازي (16) معتقدند : هر دسته از آيات قرآن مربوط به موضعي است و ارتباطي با هم ندارند. حتي ابوالعلاء به صراحت ، اعلام نموده کـه همه ي قرآن به روش « اقتضاب» وارد شده است.
نقد : قرآن کريم براي بيان حقايق و مفاهيم خود ، روش خاصي را در پيش گرفته است. اين روش ، که آن را « روش مزجي» مي نامند ، به اعتقاد برخي، يکي از اسباب حفظ و بقاي قرآن از دخل و تصرف هاي بشري است و در بسياري از مواقع ، با جمله هاي معترضه به بيان مطلوب پرداخته و از برجسته شدن برخي مطالب حساسيت زا جلوگيري کرده است.
سخن روان و طبيعي هر گاه براي القاي هر چه بهتر در قالب هاي متنوع ارائه گردد ، دلپذيرتر خواهد شد. « تنوع» يعني اينکه خطيب به سخن خود با التفات هاي گوناگون ، جلوه هاي متفاوتي ببخشد و با اين روش ، به حد مطلوبي از اقناع مورد نظر خود دست يابد.
اين امر روشن است که کسي منکر تنوع مطالب و کثرت آنها در قرآن کريم نبوده است. در منابع روايي ، حديثي از طريق سعيد و عکرمه از ابن عباس به اين مضمون نقل شده است: سالم بن مسکم با عده اي يهوديان نزد رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند : ما چگونه از تو پيروي کنيم ، در حالي که رو به قبله ي ما نماز مي خواندي و اکنون آن را تغيير داده اي و کتابي هم که آورده اي به روش تورات - يعني باب بندي شده - و به يک نظم خاص و مبوب در موضوعي خاص و واحد نيست ؟ کتاب تو غير اينکه نزول دفعي ، يکپارچه و يکجا نداشته ، شامل موضوعات متعددي مانند اخلاق ، تاريخ ، قصص و عقايد مي شود که با روش کتاب آسماني ما تفاوت فراوان دارد. اکنون اگر مي خواهي به دين تو ايمان بياوريم ، بايد کتابي بياوري که ما آن را بپسنديم. (17)
چنين ويژگي هايي در متن قرآن ، اين توهم را به ذهن برخي افراد آورده که قرآن در بيان خود ، دچار پراکنده گويي شده است. روشن است که چنين پنداري با وقعيت امر ناسازگار است ؛ زيرا هر يک از سوره هاي به ظاهر متفاوت ، در درون خود ، محوري مخصوص شکل داده اند که تمام موضوعات طرح شده در خصوص محور اساسي بحث ، معناي ويژه افاده مي کنند.
آيت الله خوئي در کتاب البيان في تفسير القرآن به تحليل چرايي عدم دسته بندي موضوعي در قرآن پرداخته ، مي نويسند:
قرآن کتاب هدايت است و براي سوق دادن بشر به سوي سعادت دنيا و آخرت نازل گرديده و يک کتاب فقهي ، تاريخي و اخلاقي و مانند آن نيست تا براي هر موضوعي باب مستقلي ترتيب بدهد. جاي ترديد نيست که اسلوب فعلي قرآن بهتر مي تواند هدف هدايتي آن را تامين نمايد.(18)
ايشان در ادامه ، شيوه ي کنوني قرآن را در دست يابي به هدف هدايتي بر مخاطب ، نتيجه بخش تر دانسته ، مي نويسند :
اگر قرآن به صورت ابواب منظم بود اين همه فايده به دست نمي آمد. خواننده ي قرآن در صورتي مي توانست با اهداف و مقاصد عالي آن آشنا گردد که تمام قرآن را بخواند. ممکن بود که در اين بين ، مانعي پيش آيد و به خواندن تمام قرآن موفق نگردد و به نتيجه ي کمتري دست يابد.
اين روش يکي از محسنات اسلوب قرآن است که در عين پراکنده گويي و بيان مطالب مختلف ، باز از کمال ارتباط و تناسب برخوردار بوده و جملات آن به مانند درهاي گران بهايي که با تناسب خاصي به رشته در آمده است ، در کنار هم چيده شده و با نظم اعجاب انگيزي به هم متصل و مرتبط مي باشد.(19)
با اين طرز تلقي بوده که در ميان دانشمندان اسلامي، کساني کوشيده اند سوره ها را به صورت مجموعي و روي هم رفته بررسي و تحقيق کنند. اينان با نگاه تازه اي که از اين دريچه مبارک به حقايق قرآني دوخته اند، توانسته اند به نتيجه ها و آثار گران باري دست يابند.(20)

چند نکته :
 

1- تنوع موضوعات مانع وجود ارتباط ميان آنها نيست ؛ مثلا ، خداوند در ابتداي سوره ي « بقره » درباره ي متقين ، کفار و منافقان سخن گفته؛ اما اين سه دسته گر چه داراي خصوصيات متفاوتي هستند، ولي در يک نکته مشترکند :
بر همه ي آنها دين خدا عرضه شده ، ولي هر يک به گونه اي با آن برخورد کرده اند. همين مقدار اشتراک براي قرار گرفتن آيات مربوط به اين سه دسته در کنار يکديگر کافي است.
2. عرب نيز اگر در ميان سخنراني خود بدون هيچ گونه زمينه اي ، ناگهان مطلبي غير مرتبط با مطلب قبلي و بعدي بيان نمايد ، مورد پذيرش اهل بلاغت نيست و بايد حداقل ارتباطي در حد تداعي معاني وجود داشته باشد تا بتوان جمله يا عبارتي را ناگهان در ميان بحثي غير مرتبط با آن ذکر نمود. در غير اين صورت ، رديف کردن سخنان نا مربوط از يک انسان معمولي قبيح است ، چه برسد به خداوند حکيم و خبير که در بيان مطالب ، برترين روش هاي بلاغت را مي پيمايد.(21)
3. آنچه روش بلاغت است و در کلام عرب نيز بدان توجه وافر شده ، « حسن تخلص » است ، نه « اقتضاب» ، و آن چنين است که از آنچه سخن را با آن آغاز کرده ، به زيرکي به سخن ديگري منتقل شود ، به نحوي که شنونده انتقال را احساس نکند، مگر پس از آنکه معناي دوم بر او واقع شود ، به خاطر وابستگي شديدي که بين آن دو معنا قرار گرفته است.(22)

پی نوشت:

1- مصطفي مسلم ، پيشين ، ص 29 / محمد محمود حجازي ، پيشين ، ص 24 ، 33 ، 52 - 53 ، 91 ، 112 ، 129.
2- محمد هادي معرفت ، علوم قرآني ( قم ، مؤسسه ي التمهيد ، 1378) ، ص 407.
3- سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 1 ، ص 14.
4- عبدالله شحاته ، پيشين ، ص 4-5
5- ر. ک . ابن اصبع ، بديع القرآن ( مصر، دارنهضه ، 1377 ق ) ، ص 342/ ابن معصوم ، انوار الربيع ( بي جا ، بي تا ، 1096 ق ) ، ج 6 ، ص 324/ جلال الدين سيوطي ، معترک الاقران ( بيروت ، دارالکتب العلميه، 1408) ، ج 1 ، ص 75 / محمد هادي معرفت ، التمهيد في علوم القرآن ، ج 5 ، ص 301.
6- محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 93 ، ص 3.
7- محمد هادي معرفت ، علوم قرآن ، ص 406-410/ همو ، تناسب آيات ، ترجمه ي عزت الله مولايي نيا ( قم ، بنياد معارف اسلامي ، 1373) ، ص 31. براي جزئيات بيشتر ،نک ، جلال الدين سيوطي ، معترک الاقران ، ج 1 ، ص 75-79 / همو ، الاتقان في علوم القران ، ج 3 ،ص 316-319 / محمد هادي معرفت ، التمهيد في علوم القرآن ، ج 5 ، ص 290-304.
8- محمد هادي معرفت ، التمهيد في علوم القرآن ، ج 5 ، ص 249 / سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 2 ، ص 440 / عبدالله جوادي آملي ، تفسير تسنيم ، ج 2 ، ص 33.
9- ر. ک . فضل بن حسن طبرسي ، پيشين ، ج 1 ، ص 110 / عبدالله جوادي آملي، تفسير تسنيم ، ج 1 ، ص 273 (با تصرف).
10- ر. ک. محمد بن علي بن شوکاني ، پيشين ، ج 1 ، ص 85.
11- جلال الدين سيوطي ، الاتقان في علوم القرآن ، ج 3 و 4 ، ص 370.
12- بهاء الدين خرمشاهي ، پيشين ، ص 15.
13-جلال الدين سيوطي ، الاتقان في علوم القرآن ، ج 3 و 4 ، ص 307.
14- محمد بن علي بن شوکاني ، پيشين ، ج 1 ، ص 72.
15- فريد وجدي ، پيشين ، ص 69.
16- ناصر مکارم شيرازي ، پيشين ، ص 307.
17- محمد باقر محقق ، نمونه اي از بينات در شآن نزول آيات (تهران ، اسلامي ، 1359) ، ص 511 با تلخيص.
18-سيد ابولقاسم خوئي ، البيان في تفسير القرآن ، ترجمه ي محمد صادق نجمي و هاشم زاده هريسي ( تهران ،سازمان چاپ و انتشارات ، 1382) ص 179-180 / همو ، البيان ، 92-93.
19- همان .
20- براي اطلاع از چگونگي اين آثار ، نک ، شيخ محود شلتوت ، الي القرآن الکريم ( طهران ، منظمة الاعلام الاسلامي ، 1405) / عبدالله شحاته ، اهداف و مقاصد سوره هاي قرآن ، ترجمه ي محمد باقر حجتي ( تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1372) / عبدالکريم بي آزار شيرازي و محمد باقر حجتي ، تفسير کاشف / سعيد حري / الأساس في التفسير / محمود حجازي ، الوحدة الموضوعية ( قاهره ، دارالکتب الحديثه ، 1390)
21- عباس همامي ، چهره ي زيباي قرآن ( اصفهان ، بصائر ، 1375)، ص 39-40.
22- جلال الدين سيوطي ، الإتقان في علوم القرآن ، ج 3 و 4 ، ص 373.
 

منبع: مجله معرفت شماره 122