شیخ احمد كافی به روایت اسناد
شیخ احمد كافی به روایت اسناد
رژیم پهلوی از راههای مختلف همچون رسانههای گروهی با بهرهبرداری سود از روزنامهها و مجلات ، كتب ، نشریات ، رادیو و تلویزیون ... و مكانهای مخرب و تأثیرگذار از قبیل كابارهها و سینماها ، تئاترها ، كلوپها ، فرهنگسراها، پارك .. سعی نمودند كه زمینههای سقوط ارزشهای اخلاقی را در جامعه ایران آن زمان فراهم نمایند كه البته اثرات این اقدامات هنوز هم در جامعه امروز ما سنگینی میكند.
در این میان تلاشهای بیوقفه روحانیت ـ البته با همراهی مردم ـ در راه ایجاد وحدت فكری و اتحاد عملی و مشاركت مردمی وارتقاء سطح دانش و آگاهی عمومی بینظیر بوده است و در عرصههای دیگر نیز در جهت رشد فكری و فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و دینی اقشار مختلف مردم نقش چشمگیر و بارزی داشتهاند.
شیخ احمد ، واعظ معروف با روشهای خاص خود به طور مستقیم و غیر مستقیم از سیاست ضد دینی و عناد ضد روحانی رژیم پهلوی به وضوح و با زبانی گویا و بیانی شجاعانه سخن به میان میاورد و اسناد و مدارك موجود گویای این مدعی است.
ایشان علیرغم كشمكشهای روح فرسا و احضارهای مكرر جانكاه از جانب مقامات پلیس و نیروهای امنیتی رژیم و ایجاد مزاحمتها و اذیت و آزار و در گیری با مأموریان كلانتریها و ساواك خانهها، با حضور فعال خود به ارائه خدمات دینی و ارشادی و تبلیغی و حمایت از گروههای مبارز و پرورش نیروهای پر استعداد برای مبارزه با بیدادگرها و بیدینیها و خودكامگیها میپرداخت.
كافی زمانی احضار و زمانی دیگر در بازداشت و گاهی تبعید میشد و این فشارها و محدودیتها ، باعث نشد وی دست از فعالیت و مبارزه بردارد. به طوری كه دو سال قبل از رحلتش یعنی در سال 1355 كه به مدت دو سال به ایلام تبعید شد، ایشان به خدمات اجتماعی و فرهنگی در این شهر دست زد.
به هر حال واعظ شهیر، شیخ احمد كافی در 30 تیر ماه 1357 بر اثر تصادف رانندگی ـ مرگ مشكوك ـ جان شیرین خود را از دست داد.(1)
كافی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی:
در گزارشی دیگر اتهام شیخ احمد كافی بدین گونه بیان شده:
«بدینوسیله تعداد هفت برگ پرونده نامبرده كه به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی در تاریخ 2/11/43 به وسیله شهربانی كل شكور دستگیر و به این سازمان تحویل گردیده است به پیوست ایفاد میگردد.رییس سازمان اطلاعات و امنیت كشور.سرلشكر پاكروان» (3)
كافی از جمله وعاظی بودند كه در ترویج شعائر مذهبی اقدامات ارزندهای از خود نشان داد و در مقابل ترویج فساد از سوی رژیم واكنشهایی را از خود نشان داد به طوری كه اداره پلیس تهران در خصوص سخنرانی احمد كافی در مسجد امامزاده زید درباره ضرورت ادای واجبات و انتقاد از رواج بیبند و باری چنین گزارش میدهد:
«ساعت 19 روز 18/6/45 مجلس سوگواری در مسجد امامزاده زید ... با شركت 150 نفر تشكیل گردید شیخ كافی به منبر رفت و ضمن سخنان خود اظهار داشت در زمان قدیم پدران بچههای خود را به مدرسه میفرستادند، قرآن و نماز یاد میگرفتند ولی امروز شاگردان مدارس بیسوادند و محصل 12 [ساله] نماز خواندن را نمیداند و در تلویزیون زنان لخت میرقصند و دین ما را از ما گرفتهاند و قصد دارند ما را از قرآن جدا كنند در خاتمه برای مؤمنین دعا نمود و مجلس ساعت 21:30 پایان یافت».(4)
در گزارش دیگر اعلام شده كه شیخ احمد كافی به منبر رفته و پس از بحث درباره مسائل دینی اظهار میدارند كه امروز زنان و دختران لخت و بدون جوراب در شهر پراكنده شدهاند و در ادامه میگویند دیگراز جوانان چه توقعی داریم كه بتوان آنان را به نماز و قرائت قرآن دعوت كنیم و اظهار داشت كه ما اصلاح این جریانات را از اشخاصی كه در رأس كار هستند میخواهیم كه آنها هم بدتر از همه هستند.(5)
كافی در آذر ماه 1345 در یكی از سخنرانیهای خود از رواج بیحجابی در جامعه انتقاد نمود به طوری كه اداره اطلاعات پلیس تهران در خصوص این سخن این سخنرانی چنین گزارش میدهد:
«ساعت 18 روز 5/9/45 مجلس عزاداری ...منعقد بود و آقای شیخ احمد كافی به منبر رفته و درباره مسائل مذهب و امام زمان (ع) صحبت كرد و ضمن انتقاد از بیحجابی اظهار داشت مردم، غیرت شما كجا رفته كه زنان و دختران خود را با این وضع بیرون میفرستید و [اگر] میخواهید امامزمان از شما راضی باشد دختران خود را از این دبیرستان كه محل فساد میباشند بیرون بیاورید. مجلس ساعت 19:30 پایان پذیرفت».(6)
در عصر پهلوی سینماها و كابارهها ... مكانها بودند كه در ترویج بیبندوباری سهم به سزایی داشتند و شیخ احمد میدید كه چگونه جوانان به این مراكز فساد و تباهی كشانده میشوند و در منجلاب بدبختی فرو میروند و به سوی گمراهی سوق داده می شوند و در سند ذیل میتوان به واكنش شیخ احمد و نقش سینما در ترویج بیبندوباری پی برد.
«ساعت 18 روز 11/11/45 حاج شیخ احمد در مسجد امینالدوله واقع در بازار چهل تن به منبر رفت ، جمعیت در حدود یك صد نفر بودن پس از ذكر مسائل دینی اظهار داشت در مملكت اسلامی باید خانه خدا و قبر پیغمبر در سینماها روی پرده نمایش داده شود و همچنین آدم و حوا را لخت و عریان در سینما نمایش بدهند، این شد مسلمانی و شیعه جعفری و مجلس ساعت 20 خاتمه پذیرفت». (7)
در عصر پهلوی اول فرقهها و گروههای مختلفی از جمله بهاییان و یهودیان ... در جامعه ایران رسوخ كرده و به فعالیت میپرداختند و بهاییان در واقع از فرقههایی بودند كه تبلیغات خود را در ایران آغاز كرده بودند و حتی در بسیاری از مشاغل حساس صاحب نفود و سعی در انحراف و اغفال مردم میكردند كه شیخ ا حمد كافی از جمله روحانیونی بودند كه به فعالیت بهاییان در ایران توجه داشتند. اداره پلیس تهران هم در خصوص سخنرانی ایشان در مورد فعالیت بهاییان چنین گزارش میدهد:
«.... شیخ احمد كافی خراسانی در مسجد حضرت علی علیه السلام ... به منبر رفت ، پس از بحث پیرامون مسائل مذهبی اضافه نمود آقایان بهاییان با اخلاق و رفتار خودشان مسلمانان را اغفال مینمایند و عدهای دیگر تبلیغ میكنند این واعظین و روضه خوانان مفتخور هستند ولی در جواب باید بگجویم یك نفر واعظ باید 25 سال درس بخواند و زحمت بكشد تا نگذارند شما منحرف شوید ... »(8)
علاوه بر بهاییان، یهودیان نیز از اقلیت مذهبی در ایران هستند كه مورد احترام مردم بوده و هستند و شیخ احمد كافی در یكی از سخنرانیهای خود به تاریخ 6/3/46 در مسجد حضرت علی (ع) در خصوص رفتار ایرانیان با یهودیان بیان میكند كه «در كشور ما با یهودیان در نهایت احترام رفتار میشود و یان رد حالی است كه آنان با مسلمانان فلسطین رفتار خوبی ندارند.»(9)
توجه به مسائل جهان اسلام از دغدغههای علمای اسلام بوده، و یكی از این مسائل اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی و جانیان اسرائیل و رفتار آنان با مسلمانان میباشد. كه جهان اسلام به واكنش وا داشته است. و شیخ احمد به عنوان یك عالم نیز مستثنی از این قاعده نبود به طوری كه اداره اطلاعات پلیس تهران در خصوص سخنرانی ایشان در مسجد مروی در باب جنایات اسراییل در جنگ اول اعراب و تبدیل مساجد به شرابخانه بدین گونه گزارش میدهد:
«برابر گزارش واصله از كلانتری بازار روز 17/7/52 آقا شیخ احمد كافی در مسجد مروی با حضور عدهای به منبر رفته ضمن صحبت درباره موضوعات دینی اظهار داشت اشخاص اینكه در دنیا به مردم ظلم و ستم میكنند در آخرت حساب آنان معلوم خواهد شد و اضافه كرد در یكی از روزنامهها میخواندم در جنگ اول مصر و اسراییل 54 به مسلمان را یخودیان سر بریدند و در 11 مسجد شرابخانه تشكیل دادند جگرم داغ شد پس از خامته برای پیروزی مسلمانان و سربلندی اعراب و نابودی اسراییل دعا كردند ... (10)
بر اثر فعالیتهای شیخ احمد اداره اطلاعات شهربانی كشور ناچار میشود بار دیگر به پلیس تهران در خصوص تحقیق پیرامون سوابق ایشان دستوری صادر نماید كه پلیس تهران نیز در جوابیه خود چنین گزارش میدهد:
«عطف به شماره ... طبق گزارش كلانتری 12 نامبرده بالا در حدود یك سال است كه در نشانی تعیین شده ساكن كه اخلاق و رفتار و همچنین میزان دارایی وی رضایت بخش میباشد ضمنا مشارالیه معروف به احمد كافی خوانساری از وعاظ ممنوعالمنبر بوده كه اظهارات خارج از رویه مشارالیه كرارا به آن اداره اعلام گردیده است.»(11)
یكی از راههای تبلیغ در عصر پهلوی مسافرت علما و روحانیون و وعاظ به شهرهای مختلف بود كه شیخ احمد نیز به عنوان یك واعظ شهیر به شهرهای مختلف ایران مسافرت مینمود و اعمال و رفتار ایشان تحت مراقبت و كنترل نیروهای امنیتی بوده، به عنوان نمونه، بنابر دعوت مردم همدان، شیخ احمد كافی به این شهرستان سفر نمود ، به دنبال خبر حركت ایشان ، شهربانی كل كشور هم به شهربانی همدان در خصوص اجازه سخنرانی كافی و كنترل اعمال و رفتار نامبرده در شهرستان مذكرو چنین دستور میدهد:
«دستور بفرمایید از منبر رفتن آقای شیخ احمد ضیافتی كافی كه از طرف اهالی آن شهرستان برای وعظ و روضه خوانی دعوت شده جلوگیری به عمل نیاید، ضمنا مأمورین مربوطه به طور نامحسوس اعمال و رفتار وی را تحت مراقبت قرار دهند. سرهنگ ستاد: جعفری» (12)
ساواك استان خراسان به دنبال مسافرت احمد كافی به مشهد از شهربانی این شهر در خصوص كنترل فعالیتهای ایشان چنین درخواستی دارد:
«.... خواهشمند است دستور فمرایید طی مدت اقامت مشارالیه در مشهد از منابرش دقیقا مراقبت لازم معمول و نتیجه را به موقع به این ساواك اعلام دارند».(13)
یكی دیگر ازمسائلی كه مورد توجه شیخ احمد كافی بود ، وجود مراكز مشروب فروشی در عصر پهلوی میباشد، در بین جوامع یهودیان، مسیحیان و ارامنه و اقلیتهای دیگر، با تجربه دیرنیهای كه در كار تولید و مصرف و عرضه شراب سهم به سزایی داشتند، اقدام به تولید و مصرف ، تبلیغ و تجارت آن میكردند كه در دوران حكومت رضا شاه و محمدرضا شاه (پدر و پسر) و به علت نفوذ قدرتهای بزرگ در ایران و وجود ضعف اعتقادی و تقلید كوركورانه از تمدن اروپایی و امریكایی ، عمل زشت شرابخواری و میگساری در جامعه تبلیغ و تشویق و شایع و رایج گردید. دكانهای مشروب فروشی و دخمه های شراب خواری و میكدهها و میخانهها و مراكز عیش و نوش،در این دوران رو به فزونی گذارد.(14)
دخالت مستقیم دولت باعث شد كه انحصار مشروبات را به طور كامل در اختیار خود بگیرد و از فروش آن بخش بزرگی از درآمد و عایدات دولت تشكیل میداد و از طرفی خود توجهی به وخامت اوضاع و تلفات و صدمات و مضرات آن داشته است. شیخ احمد كافی از عناصر روحانی آگاه آن دوران بود كه درد دین داشت.
بر این اساس ، كافی از سنگر مهدیه بر ضد این فساد اجتماعی به مبارزه پرداخت و با ارشاد جوانان و راهنمایی مردم به بیان مضرات و خطرات آن پرداخته است.(15)
این اقدامات در اسناد هم منعكس شده است به طوری كه اداره پلیس تهران در خصوص سخنرانی شیخ احمد كافی در مسجد روحانی آن شهر درباره ضرورت جلوگیری رژیم از فروش مشروبات الكلی در جامعه چنین گزارش میدهد:
«ساعت 22:20 روز 19/9/46 شیخ احمد كافی در مسجد روحانی در حضور یك هزار نفر مستمع چند آیه قرآن مجید را در مورد شراب و قمار میباشد قرائت و اظهار داشت عموم مشروب فروشان ما ارمنی هستند و این وظیفه دولت است جلو آنها بگیرد...»(16)
شیخ احمد علاوه بر اینكه خود به مبارزه میپرداخت بلكه از راههای مختلف تلاش نمود كه مردم را به شیوههای مختلف مبارزه آشنا سازد. طوری كه ساواك تهران در خصوص سخنرانی ایشان در مسجد ارگ تهران درباره شیوه مبارزاتی و مسائل مذهبی چنین گزارش میدهد:
«نامبرده بالا در مورخه 6/2/47 در مسجد ارك به منبر رفته و ضمن بحث پیرامون انواع مبارزه صحبت نمود و اظهار داشت كه اگر شما خواستید مبارزه كنید با یك روش و دو روش و ده روش نمیشود شما میبینید رقیب هر ساعت یك نوع لباس میپوشد و با لباس و فروم جدید و راه جدید به مبارزه میپردازد بیدار باشید ...(17)
شیخ احمد كافی علاوه بر تشكیل جلسات و سخنرانیهای علنی، اقام به برپایی جلسات محرمانه و غیر علنی مینماید كه شهربانی هم این گونه مراسمها را تحت كنترل قرار میدهد و در گزارشی در خصوص تشكیل جلسه محرمانه در تهران توسط احمد كافی و شركت عدهآی از طرفداران امام خمینی و حضور جوانان و بازاریان در جلسه فوق چنین آمده است:
«خبر واصله حاكی است واعظی به نام احمد كافی در تهران، خیابان امریه جلسه محرمانه به نام مجاهدین اسلام تشكیل، و عدهای از جوانان و بازاریان متعصب كه بعضی نیز از طرفداران خمینی هستند در آن شركت مینمایند».(18)
به دنبال فعالیتهای مختلف رژیم تصمیم میگیرد كه از ادامه سخنرانیهای شیخ احمد جلوگیری نماید و اسم ایشان را در فهرست رجال روحانی ممنوعالمنبر قرار دهد و سازمان اطلاعات و امنیت كشور هم از اداره اطلاعات شهربانی كل كشور در خصوص قرار دادن نام احمد كافی در فهرست روحانیون ممنوعالمنبر ، با توجه به ایراد مطالب ضد رژیم توسط نامبرده چنین درخواست میكند: «نامبرده بالا از وعاظ افراطی و ناراحت مقیم تهران میباشد اخیرا به مشهد مسافرت و مبادرت به ایراد مطالب تحریكآمیز و خلاف مصالح مینماید، علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید نام وی را جزء وعاظین ممنوعالمنبر اعلام و از نتیجه اقدامات معموله این سازمان را آگاه كنید»(19).
سپهبد صدری ـ رییس شهربانی كل كشور جوابیه ای بدین شرح اعلام میدارد:
«در مورد جلوگیری از منبر رفتن نامبرده فوق با مأمورین دستور لازم داده شده است».(20)
رژیم در ادامه محدودیتها، راه چاره را در تبعید ایشان میدید كه در سال 1355 به مدت دو سال از سوی رژیم به هر ایلام تبعید شدند وی در دوران تبعید در آن شهر با وجود سختگیریها از انجام فعالیتهای مذهبی خود دست نكشیده و به همراه روحانیون محلی توانست اقدامات مؤثری را در تبعیدگاه ایلام به نفع مردم انجام دهد و به نحوی بذر انقلاب را با اعمال و كردار خود در این شهر كاشت و اقدام فرهنگی زیادی چون تأسیس مدرسه، اعزام جوانان برای تحصیل علوم اسلامی و تأسیس كانون مذهبی در شهر مهران ، برگزاری جشنها و مراسمهای دینی ، كمك به مستمندان ، برپایی نماز جماعت ... انجام داد. (21)
به دنبال خبر تبعید شیخ احمد كافی به ایلام تیمسار كاتوزیان تلاش نمود كه وی را به تهران بازگرداند كه تلاشهای وی در گزارش شهربانی تهران منعكس شده است.(22)
بعد از مدتی از شیخ احمد رفع ممنوعیت منبر شد و ساواك خراسان از شهربانی آن استان در خصوص مراقبت و كنترل سخنرانی ایشان با توجه به رفع ممنوعیت منبر از نامبرده و سفر ایشان به شهرهای خراسان چنین درخواست میكند: «از شیخ احمد كافی رفع ممنوعیت به عمل آمده، خواهشمند است دستور و سخنرانیهیا وی آگاهی حاصل و نتیجه را به موقع به این سازمان اعلام دارند. رییس سازمان اطلاعات خراسان ، شیخان » (23)
سرانجام شیخ احمد كافی پس از سالها مبارزه در 30 تیرماه 1357 بر اثر تصادف رانندگی در گذشت. در خصوص فوت احمد كافی در اثر تصادف در گزارش چنین آمده است «به طوری كه یكی از مأمورین این بخش اظهار نموده آقای شیخ كافثی در جاده قوچان تصادف نموده و فوت كرده است».(24) در گزارش دیگر در خصوص این حادثه چنین عنوان شده:
«در ساعت 10 صبح 30/4/57 خبر رسید كه در جاده قوچان مشهد ماشین سوار احمد كافی واعظ مشهور با ماشین دیگری تصادف و شیخ احمد فوت نمود و جنازه بر وسط راه میباشد كه بلافاصله به نگهبانی دایره اطلاعات تلفنی خبر داده شد. در ساعت 14 پس از نماز جماعت عده كثیری از طلاب و روحانیون قصد نمودند به دستور شیرازی به قوچان رفته تا جنازه را به مشهد حمل نمایند كه شش نفر از روحانیون كه یكی از آنان شیخ علی محقق طوسی بود با فرزندان شیرازی .... به طرف قوچان حركت نمودند ..»(25)
ساواك درگزارشی بعد از فوت شیخ احمد اعلام میكند كه بین اهالی مردم مشهد شایع نمودهاند كه كافی كشته شده و تصادف ساختگی بوده است. (26)
مأموری كه این گزارش فوق را اعلام میكند در ادامه میگوید كه به هر حال وظیفه مأمور اطلاعاتی ایجاب مینماید كلیه شایعات را گزارش نماید هر چند این شایعات چرند باشند. مأمورین طبق وظیفه كماكان عمل [می]نمایند.(27)
با پخش خبر تصادف كافی، مردم شهرها و روستاهای دور و نزدیك پیاده و سواره ، مسیرهای منتهی به شهر راه، با حضور فعال و خود اشغال كرده بودند، پس از گذشت چند ساعت سراسر مسیر جاده قوچان ـ مشهد پوشیده از ماشینهای شخصی بود و در مسیر حركت شعارهایی سر میدادند كه رژیم را به واكنش وا میداشت و سعی نمود كه از گسترش موج تظاهرات و شعارها ممانعت به عمل آید.(28)
به دنبال درگذشت و نیز هنگام تشییع جنازه مرحوم احمد كافی، مردم به تظاهرات و راهپیمایی پرداختند و در مسیر حركت از میدان فردوسی تا مسجد جعفرها شعارهایی سر دادند و گزارشهای ساواك خراسان در این خصوص نمایانگر این مدعی است به عنوان نمونه در گزارش چنین آمده است:
«عده زیادی جهت تشییع جنازه كافی آمدهاند و مشغول قطع كردن برقهای چراغان و شكستن لامپها و شیشههای مغازهها هستند و شعار میدادند زنده باد خمینی ...»(29)
در مشهد طرح انتظاماتی در روز تشییع جنازه به عمل آمد و ساواك استان در خصوص تقویت نیروی پلیس مشهد به دنبال فوت مرحوم احمد كافی و انجام تظاهرات ضد رژیم در آن شهر، از شهربانی آن استان چنین درخواستی مینماید: «عدهای از عوامل محرك با جمعآوری تعدادی از كسبه و دانشجویان و طلاب در خیابانهای مختلف شهر ... اجتماع و با شكستن شیشههای بانك و حمله توسط آجر به پلیس موجبات اختلال در نظم را فراهم كردهاند و با توجه به اینكه تعداد افراد پلیس به علت اجتماعات پراكنده ، نسبتا كم و نیز نیاز به تقویت بیشتری دارند خواهشمند است و دستور فرمایید در این مورد به هر نحو متقضی ... تعداد نیروی كمكی تأمین تا در مورد متفرق نمودن اجتماع كنندگان اقدام سریع به عمل آید. شیخان »(30)
دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تمام مراسمهایی كه به مناسبت ختم و چهلم ایشان برگزار میشد تحت كنترل قرار میداد. رییس شهربانی كل كشور به مناسبت چهلمین روز درگذشت كافی طرح اطلاعاتی و انتظامی چنین گزارش و ارائه مینماید: ماده یك ـ وضعیت : به مناسبت چهلمین روز در گذشت احمد كافی امكان دارد عناصر اخلالگر و ماجراجو در روزهای 24ـ25ـ26 ماه مبارك رمضان برابر 7ـ8ـ9 شهریور 37 مبادرت به اقدامات مغایر نظم و آرامش عمومی نموده و تحت عنوان برگزاری مجلس مذكور ضمن بر پا نمودن تظاهرات ضد ملی به ایجاد آتشسوزی ـ تخریب ـ پخش اعلامیه ـ حمله به مؤسسات دولتی و ملی و سینماها موجبات شورش و اغتشاش را فراهم نمایند.
ماده دو ـ مأموریت:
نتیجه:
1ـ كنترل شدید اعمال و رفتار شیخ احمد كافی توسط دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی
2ـ بازداشت ایشان به اتهام ایراد سخنرانی بر خلاف مصال مملكت و اقدام بر ضد امنیت داخلی
3ـ مبارزه شیخ احمد با بیحجابی و بیبندوباری در جامعه
4ـ تلاش در جمعیت ترویج شعائر مذهبی و مبارزه با مراكز فسادی همچون كابارهها، سینماها، مشروبفروشیها ، میكدهها ....
5ـ انتقاد از عملكرد تلویزیون ملی به جهت تلاش فیلمهای غیر اخلاقی و تلاش این رسانه ملی در سست كردن باورهای اعتقادی
6ـ مبارزه با بهاییت
7ـ مسافرت به شهرهای مختلف و تحمل سختی این سفرها به خاطر تبلیغ
8ـممنوعالمنبر شدن
9ـ تبعید راه چاره رژیم برای جلوگیری از فعالیتهای شیخ احمد كافی
10ـ تشكیل جلسات علنی و غیرعلنی برای مبارزه با رژیم و شركت اقشار مختلف مردم
11ـ مرگ مشكوك ایشان
12ـ برپایی تظاهرات و راهپیمایی مردم به دنبال رحلت ایشان و سر دادن شعارهایی ضد رژیم به حمایت از امام خمینی
13ـ برقراری طرح اطلاعاتی و انتظامی از طرف شهربانی كل كشور در مشهد جهت كنترل تمام حركتها به دنبال رحلت ایشان و سركوب هرگونه اقدامی.
پي نوشت :
1ـ كافی، مهدی ، كافی واعظ شهیر ، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران ، 1386
2ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308، ص 9
3ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 8-7
4ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 22
5ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 23
6ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 27
7ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 57
8ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 82
9ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 83
10ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1312 ، ص 66
11ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 98
12ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1309 ، ص 3
13ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1302 ، ص 3
14ـ كافی ، مهدی ، پیشین ، ص 59
15ـ همان ، ص 62-60
16ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1309 ، ص 19
17ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1309 ، ص 49
18ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1313 ، ص 65
19ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1313 ، ص 17
20ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1313 ، ص 18
21ـ كافی ، مهدی ، پیشین ، صص 113ـ111
22ـ همان ، ص 246
23ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 1
24ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، صص 10و8
25ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 11
26ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1305 ، ص 76
27ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1305 ، ص 17
28ـ كافی ، مهدی ، پیشین ، ص 135
29ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 32-28
30ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 59
31ـ آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1307 ، ص 30ـ28
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}