الصافى في تفسير کلام الله (تفسير الصافي)

نويسنده: محمدرضا ضميري
محمد بن مرتضى مشهور به ملامحسن فيض كاشانى (م 1091 ق).
وى يكى از حلقه هاى دانش، معرفت و عرفان قرن يازدهم است كه بيش از دويست اثر در رشته هاى گوناگون از خود برجاى گذاشته است. مولف متولد و متوفي در کاشان است. پدرش كتابخانه بزرگى در كاشان داشت و خود و فرزندانش، همگى، در دانشهاى زمان خود صاحب نظر شدند. ملامحسن پس از طى مقدمات، به شيراز رفت و از محضر دو استاد بزرگ عهد خود، سيد ماجد صادقى بحرانى و صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازى بهره جست و به خصوص نزد استاد اخير، ملاصدرا، تقرب بسيار داشت و به شرف دامادى وى نيز رسيد و به فرمان او عنوان قلمى «فيض» را برگزيد. همچنين از محضر خليل قزوينى و محمد صالح مازندرانى نيز كسب علم نمود و در حكمت دنباله رو شيوه استاد و در عرفان بسيار متمايل به انديشه هاى محى الدين عربى بود كه به سبب همين طرز تفكر بسيار مورد سرزنش قشريان واقع شد.
سيد ماجد بحراني، شيخ بهايي، ملاصالح مازندرانى، ملاصدرا، ملامحمد طاهر قمى، ملا خليل قزويني و ديگران.
شافى (مختصر وافى)، نوادر الاخبار، تكمله وافى، كتاب علم اليقين، كتاب انوار الحكمه، انوار و الاسرار، كتاب الانصاف،[1] المحجة البيضاء و... .
تفسير صافى همواره مورد بهره بردارى دانش پژوهان قرار گرفته است; حتى در گذشته متن درسى طلاب حوزه علميه بوده است. ويژگى مهم اين تفسير در دو جهت است. نخست، بهره گيرى از روايات در تفسير آيات به شكل گسترده و نقد و ارزيابى اين روايات در دلالت بر آيه و جنبه هاى مختلف آن. دوم، استفاده از نكات ادبى و بلاغى. وى در اين زمينه، از متن عبارات بيضاوى استفاده مى كند و گاه بدون افزودن يك كلمه همان عبارات او را در شرح كلمات و تفسير آيه مى آورد. گذشته از اين، تفسير صافى يكى از تفاسير ممتاز فرهنگ شيعى به حساب مى آيد و ديدگاه اماميه را به طور گسترده شرح مى دهد و به درستى به آن استدلال مى كند و هر جا كه شبهه اى باشد، پاسخ مى دهد. فيض در آغاز تفسير خود مقدمه اى نگاشته و به انگيزه تأليف خود اشاره كرده و دليل بهره گيرى از روايات را برشمرده است.
اين كتاب، با مقدمه و تصحيح شيخ حسين اعلمى، در 5 جلد به زبان عربي به همت مؤسسه اعلمى للمطبوعات چاپ و منتشر شده است.

پي نوشت :

[1]. امل الآمل، ج 2، ص 305; تاريخ ادبيات صفا، ج 5، ص 328; ريحانة الادب، ج 4، ص 369.

منبع: کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، ص 506- 507