نویسنده: علی رضایی تهرانی

چکیده:

از دیرباز کتاب‌ها و رسالات مختلف درباره‌ی عرفان توسط عارفان به رشته‌ی تحریر درآمده است که هر یک بنابر معرفت‌شناسی عرفانی خود، آثاری برجای گذاشته‌اند. با این حال تقریباً تمامی این آثار در زمینه‌ی عرفان نظری نگاشته شده است و کمتر کتابی را که شایسته‌ی مطالعه و تحقیق باشد در حوزه‌ی عرفان عملی که در حقیقت ثمره‌ی درخت عرفان است، می‌یابیم. در این میان تنها کتاب «منازلُ السائرین» خواجه عبدالله انصاری است که از گذشته تا به امروز به عنوان بهترین متن درسی در مجامع علمی برای علاقمندان این حوزه تدریس شده است. همین مسئله استاد رضایی تهرانی را بر آن داشت تا با مطالعه و تحقیق در تمام آثاری که در این حوزه نگاشته شده است به تألیف کتاب «سیروسلوک؛ طرحی نو در عرفان عملی شیعه» بپردازد. (1)
مؤلف در این گفتار از اهمیت موضوع، ویژگی‌ها، ساختار و چگونگی ساماندهی اثرش گفته است. اهم ویژگی‌های اثر وی به طور کلی عبارتند از: جامع بودن؛ شیعی بودن نگاه حاکم بر کتاب؛ مستند بودن به متون دینی و آیات و روایات؛ پیراسته بودن از مطالب سست و نامطلوب؛ و سرانجام تحلیلی و انتقادی بودن. بی‌تردید دقت علمی ایشان در طرح مسئله‌ی سیروسلوک عملی برای علاقمندان فرصتی تازه است و برای مجامع علمی فارسی زبان نیز متنی روان و در دسترس و منبعی قابل تدریس فراهم ساخته است.

بخش اول: مقدمات

1-1: معناشناسی عرفان عملی

واژه‌ی عرفان از دیدگاه بنده دست‌کم دارای چهار یا پنج اطلاق و معنا است. گاه عرفان بر متن عمل خارجی اطلاق می‌شود که در این تعبیر بر کثیری از عرفا (گرچه بی‌سواد باشند) عنوان عارف تعلق می‌گیرد. درباره‌ی این‌ها می‌گویند این‌ها اهل سیر و سلوک هستند؛ یعنی اهل یک سری اعمال خارجی به عنوان عرفان یا سیر و سلوک. گاه نیز عرفان بر علم اطلاق می‌شود که خود دوگونه است: گاه علم حضوری را عرفان می‌نامند که مراد از آن مشاهدات و مکاشفات و ادراکات حضوری اهل طریق است و خود باز بر دوگونه است: مشاهدات سالکانه و مشاهدات عارفانه. اهل معرفت میان این دو نوع مشاهده تفاوت قایل هستند و ادراکات عارف را با ادراکات سالک تفاوت می‌گذارند. (2)
گاه نیز عرفان به علم حصولی تعلق می‌گیرد که به دو شاخه تقسیم می‌شود: عرفان نظری و عرفان عملی. عرفان نظری تبیین جهان‌شناسی عارفان است و نگاه اهل معرفت به عالم و آدم را دربرمی‌گیرد. در بخش عرفان عملی تنها کتابی که درگذشته مورد اهتمام و توجه قرار می‌گرفت، کتاب منازلُ السایرین خواجه عبدالله انصاری بود.
منازلُ السائرین چندین شرح دارد که شرح ملاعبدالرزاق کاشانی در حوزه‌ها بیشتر مورد توجه بوده است. در دهه‌های اخیر حوزه علمیه به جای منازل السائرین برخی کتاب‌های دیگر را مطمح نظر قرار داده است. مثلاً مرحوم علامه طباطبایی، کتاب سیروسلوک منسوب به مرحوم بحرالعلوم را چند دوره تدریس کردند.

2-1: سیر آموزشی عرفان عملی

عرفان عملی؛ عبارت است از علم سیروسلوک. (3) و آن دانشی است که مسیر رسیدن انسان به خداوند و اعمال و ادابی را که در این زمینه وجود دارد تبیین می‌کند. در قدیم سیر آموزشی عرفان (نظری) در حوزه‌ها به این نحو بود که ابتدا کتابی مختصر -که در قدیم کتاب اشعةاللمعات بود و بعدها تمهیدُالقواعد ابن ترکه جایگزین آن شد- به نوآموزان تعلیم می‌شد. در مرحله بعد، فصوصُ الحکم جناب ابن عربی با شرح قیصری و سپس مصباحُ الانس جناب فناری تدریس می‌شد. بعد از مصباحُ الانس کمی علم حروف و اعداد می‌آموختند و در نهایت نیز وارد دریای فتوحات می‌گشتند. این سیر آموختن عرفان نظری بود.
اما در بخش عرفان عملی تنها کتابی که درگذشته مورد اهتمام و توجه قرار می‌گرفت، کتاب منازلُ السایرین خواجه عبدالله انصاری بود.
منازلُ السائرین چندین شرح دارد که شرح ملاعبدالرزاق کاشانی در حوزه‌ها بیشتر مورد توجه بوده است. در دهه‌های اخیر حوزه علمیه به جای منازل السائرین برخی کتاب‌های دیگر را مطمح نظر قرار داده است. مثلاً مرحوم علامه طباطبایی، کتاب سیروسلوک منسوب به مرحوم بحرالعلوم را چند دوره تدریس کردند.

3-1: تدوین طرحی نو در عرفان عملی

بنده همواره در این اندیشه بودم که در ارتباط با علم عرفان عملی نیاز به طرح نوینی داریم. کتاب‌هایی که در زمینه‌ی عرفان عملی وجود دارد، منبع مناسبی برای آموختن علم عرفان عملی نیست. این کتاب‌ها اشکالات فراوانی برای آموختن دارند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها جامع نبودن آن‌ها است. بنابراین به ذهنم رسید نوشتاری جامع در زمینه عرفان عملی نگاشته شود. تا اینکه کم‌کم طرحی نوین در نگرش به عرفان عملی در ذهنم جلوه کرد که تبدیل به کتاب شد.

4-1: ویژگی‌های کتاب سیروسلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)

اولین و مهم‌ترین ویژگی این کتاب، جامع بودن آن است که همه‌ی ابعاد عرفان عملی را مورد توجه قرار می‌دهد. دومین ویژگی آن شیعی بودن نگاه حاکم بر کتاب است. ما تاکنون طرح جامعی را که در مبحث عرفان عملی با نگاه شیعی نوشته شده باشد، در دست نداشتیم. سومین ویژگی، مستند بودن این تحقیق است و قدم به قدم از متون دینی و آیات و روایات استفاده شده است. چهارم ویژگی پیراسته بودن این تحقیق از مطالب سست و مطالبی است که گاه چهره‌ی عرفان را مخدوش کرده و نامطلوب جلوه می‌دهد. پنجمین و آخرین ویژگی این اثر نیز تحلیلی و انتقادی بودن است که مورد توجه کامل قرار گرفته است.

بخش دوم: بررسی رویکرد و ساختار کلی کتاب

ابتدا رویکرد این نوشتار را به صورت کلی مورد بررسی قرار می‌دهیم.

2-1: هویت عرفان عملی

در دیدگاهی که خداوند به بنده الهام نمود این گونه احساس کردم که روح حقیقت و هویت عرفان عملی: «سیر و سلوک بودنِ» آن است، تا جایی که حتی مرحوم صدرالمتألهین نیز می‌خواست فلسفه را براساس عرفان و به صورت سفر (اسفار اربعه) طرح و بحث کند. بنابراین حقیقت عرفان عملی، سفر و سِیر بودن است و به همین خاطر نیز نام آن سیر و سلوک است. سلوک یعنی رفتن، سِیر یعنی مشاهده آثار و دیدن. لذا از آنجا که حقیقت سیر و سلوک، سفر است، در این نگاه، عرفان عملی به عنوان یک سفر درنظر گرفته شده است و ابعاد این سفر مورد بررسی قرار گرفته است.
از کسانی که کم وبیش با این نگاه (البته خیلی ناقص) عرفان عملی را واکاویده، مرحوم فیض کاشانی است که در رساله‌ای بسیار مختصر به نام زادُ السالک (4) بازتاب یافته است. مرحوم خواجه نصیر طوسی نیز در کتاب «اوصافُ الاشراف فی الحکمه» (5) نیز با چنین رویکردی مسئله را مطرح کرده است و برخی دیگر از محققان نیز به طور خیلی ناقص به این موضوع پرداخته‌اند.
بنده در راستای همین نگاه، عرفان عملی را به عنوان یک سفر درنظر گرفتم و به یک تقسیم‌بندی کلی دست پیدا کردم و مجموعه این نوشتار را به پنج قسمت تقسیم نمودم. پس از اینکه پیشگفتار نوشته شد و ضرورت و پیشینه کار مورد بررسی قرار گرفت، بحث را در پنج قسمت پی گرفتم:
بخش اول؛ آگاهی‌های مقدماتی است. عرفان به عنوان یک سفر دارای مقدماتی است که کسی که می‌خواهد آن را بیاغازد باید آن‌ها را کسب کند.
بخش دوم؛ لوازم سفر است؛ چراکه سیروسلوک به عنوان یک سفر دارای لوازمی است.
بخش سوم؛ منازل و مقاطع و مراحل سفر است.
بخش چهارم؛ آگاهی‌های تکمیلی است که در آن سالک پس از کسب آگاهی‌های مقدماتی و شروع سفر، برای ادامه سفر نیاز به آگاهی‌های کامل‌تر و جامع‌تری دارد.
بخش پنجم؛ به عنوان بخش پایانی کتاب تحت عنوان دستاوردهای سفر آمده است. مجموع کتاب 25 فصل و بالغ بر حدود 900 صفحه است که در آن تلاش شده تا نکته‌ای در موضوع عرفان عملی ناگفته باقی نماند.
پس از ذکر این مقدمه به تفصیل راجع به هریک از فصول صحبت می‌کنیم.

2-2: بخش اول: آگاهی‌های مقدماتی

این بخش خود مشتمل بر هفت فصل است که تشریح فصول به این قرار است:
فصل اول: چشم‌انداز سفر؛ ما در انجام هرکاری که دارای هدفی است و زمان می‌برد، نیاز داریم تا چشم‌اندازی کلی از آن کار داشته باشیم.
فصل دوم: ماهیت سفر؛ که از چیستی آن بحث می‌کند از این قبیل که: چگونه سفری است؟ با جسم انجام می‌شود یا جان؟ ماهیت آن چیست؟
فصل سوم: ضرورت سفر که فصل بسیار مهمی است و بعید می‌دانم کسی پس از مطالعه دقیق این فصل کار دیگری را جز سیر الی الله در اولویت زندگی خود قرار دهد.
فصل چهارم: موانع شروع سفر؛ یعنی چه عواملی سبب می‌شود انسانی از سیر و سلوک بازبماند. این بحث نیز بحث بسیار مهمی است که هم مشتمل برکسانی است که اصلاً از این راه خبر ندارند و هم کسانی که استاد این علوم هستند اما در عمل اهل سیر و سلوک نمی‌باشند. برای هرکدام از این گروه‌ها موانع خاصی مطرح است که در این فصل بررسی می‌شوند.
فصل پنجم: سفارش‌های پیش از سفر است که سالک باید قبل از آغاز، مجموعه‌ای از راهنمایی‌ها را مدنظر قرار داده و عملی نماید.
فصل ششم: تعداد سفرها است؛ سالک باید بداند چه تعداد سفر را در پیش رو دارد.
فصل هفتم: مدت سفر است که بازه‌ی زمانی سفر را مورد بحث قرار می‌دهد.
این مطالب جزو آگاهی‌های مقدماتی است که پیش از شروع سفر باید مورد بررسی قرار گیرد. در چشم‌انداز ما می‌خواهیم اجمالاً سفر را از جهات مختلف بررسی کنیم و فرد با این چشم‌انداز، حال و هوا و فضای حاکم بر سفر را درک کند.

3-2: بخش دوم: لوازم سفر

در این بخش ما پنج فصل قرار داده‌ایم که البته به صورت پیوسته شماره‌گذاری شده است یعنی می‌شود فصل هشتم. فصل هشتم درباره مسافر است. اینکه مسافر سفر کیست و باید دارای چه خصوصیاتی باشد؛ جنسیت، عالم و جاهل بودن، بالغ و کودک بودن، و اینکه مسافر جسم است یا روح و کدام بعد از ابعاد آدمی را دربرمی‌گیرد.
فصل نهم نیز به بررسی همسفران و همراهان سفر می‌پردازد. همسفران سالک چه کسانی هستند و ارتباط سالک با این همسفران چگونه باید باشد.
فصل دهم: مرکبِ سفر را مورد بحث قرار می‌دهد و درواقع این فصل درباره‌ی عشق و محبت است و شاید تحلیل‌ترین بحثی که در رابطه با عشق صورت گرفته در همین کتاب باشد.
فصل یازدهم: راهنمای سفر است. اگر سفر پیچیده و پرمخاطره باشد، نیاز به راهنمایی دارد که این راهنما همان پیر، استاد، مراد، شیخ و... است و در آن تأکید می‌شود که سفر بدون راهنما ممکن نیست و علت ناممکن بودن نیز مورد بحث قرار می‌گیرد. همچنین اشکالاتی نیز که در این زمینه به ذهن می‌رسد عنوان می‌گردد که مثلاً آیا این‌ها نوعی مرید و مرادبازی و اطاعت محض از غیرمعصوم است؟ و چه ضرورتی دارد؟ که ده اشکال اساسی مطرح شده و پاسخ داده می‌شود.
فصل دوازدهم: زاد و توشه‌ی سفر است. این بحث نیز بحث بسیار مهمی است؛ چراکه به یک معنا سالکی که فاقد زاد و توشه‌ی سفر باشد، گویی اصلاً سالک نیست. ما در چینش مطالب این فصل طبق حروف الفبا از «ادب» شروع کرده و به «یاد مرگ» رسیده‌ایم. در این فصل مفاهیمی چون مراقبه، محاسبه، وقت و... که به چهل عنوان میرسد مورد بررسی قرار گرفته است.

4-2: بخش سوم: مقاطع و مراحل سفر

در این بخش نیز پنج فصل وجود دارد.
فصل سیزدهم به مبدأ و نقطه آغاز سفر می‌پردازد.
1-4-2: منازل سفر
فصل چهاردهم منازل سفر را بررسی می‌کند. این فصل مفصل‌ترین بخش کتاب است و دلیلش هم این است که در گذشته همه سیر و سلوک همین یک بخش بود. ما در این بخش 27 نظر را درباره تعداد منازل سیر به سوی خداوند بررسی کرده‌ایم که یکی از این آراء، نظر خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین است. از همین جا می‌توانید نسبت این کتاب را با منازلُ السائرین که قبلاً متن آموزشی عرفان عملی بود، بسنجید.
در آخر همین فصل، ما نظر خودمان درباره‌ی منازل سفر را تدوین کرده‌ایم که نظری ابداعی است. یعنی همه آن 27 نظر مختلف بررسی و تحلیل شده (از جمله نظر مرحوم بحرالعلوم در کتاب سیروسلوک (6) که منازل راه خدا را 12 منزل می‌داند) و در آخر نیز نظر نهایی ما عنوان شده است که می‌توان خلاصه‌اش را این طور بیان کرد:
2-4-2: مشخصه‌های منازل سفر
برای مشخص کردن منازل راه خدا باید پنج چیز را درنظر گرفت:
اول، مراتب وجودی انسان؛ زیرا انسان موجودی چند لایه است.
دوم، مراتب وجودی جهان هستی؛
سوم، اعمال و آدابی که سالک در هر مرتبه از مراتب وجودی انجام می‌دهد؛
چهارم، حالات و مقاماتی که در هر مرتبه حاصل می‌شود؛
پنجم، آفاتی که هر مرتبه و مرحله می‌تواند به وجود آید. مثلاً یکی از مراتب وجودی جهان هستی عالم برزخ است و نیز یکی از مراتب وجودی انسان هم عالم مثال است (مثال متصل و منفصل). انسان در مرتبه عالم برزخ باید چه اعمالی را انجام دهد تا از این عالم بگذرد و چه حالات و مقاماتی در این عالم برای او رخ می‌دهد و همچنین چه آفاتی بر سر راهش متصور است.
بنابراین وقتی این پنج عنصر را باهم درنظرگرفتیم و بررسی کردیم، مجموع مقامات به 6 یا 7 مقام می‌شود. ابتدا عالم ماده بررسی می‌شود، بعد عالم برزخ، عالم عقل و جبروت و سپس از اینجا نوع بحث عوض می‌شود و براساس حال سالک جلو می‌رود. در آنجا صریحاً آمده است که ما از مراتب فیض اقدس خبر نداریم و آن طور که بنده بررسی کرده‌ام در کتب عرفانی نیز این مطلب وجود ندارد. یعنی مثلاً ما نمی‌دانیم سالک در عالم اعیان ثابته یا در مراتب واحدیت و احدیت ذاتیه چه حالی دارد. در اینجا بحث را برمبنای سه حال سالک پی‌گرفته‌ایم: توحید افعالی، توحید اسمایی و صفاتی و توحید ذاتی. عارف قدم در مسیر سلوک که می‌گذارد نخست باید از عالم ماده بگذرد و برای این گذر باید اعمالی را انجام دهد، حالات و مقاماتی برایش رخ دهد و آفاتی نیز بر سرراهش متصور است. در عالم برزخ و جبروت نیز همین ترتب وجود دارد و در اوج عالم جبروت به توحید افعالی می‌رسد و مشکلاتی خاص گریبانگیرش می‌شود و بعد به توحید اسمایی و ذاتی می‌رسد که البته چون توحید ذاتی مقصد سفر بوده ما به مناسبت توضیح داده‌ایم، وگرنه جای طرح آن اینجا نبوده است.
نکته‌ای که در اینجا وجود دارد، لزوم استفاده از مشاهدات سالکانی است که قدم در این مسیر گذاشته‌اند. در بحث منازل سفر و همچنین مرکب سفر نیز این نکته را عنوان کرده‌ایم که تنها راه، استفاده از حالات و مشاهدات سالکان می‌باشد. منتها در مقدمه‌ی بحث منازل سفر به این مسئله توجه داده‌ایم که سالک دو نوع حال و دو نوع آفت داشته و دو نوع اعمال نیز انجام می‌دهد: حالات و آفات و اعمال عمومی؛ و حالات و افات و اعمال خاص. ما در این کتاب بخش اول را مدنظر قرار داده‌ایم، یعنی آن حالات و آفات و یا اعمالی که میان همه سالکان مشترک و عمومی است؛ گرچه ممکن است سالک در سیر الی الله آفات و حالات و اعمال خاص خود هم داشته باشد اما ما متعرض آن‌ها نشده‌ایم.
فصل پانزدهم بحث «مقصد سفر» را عنوان می‌کند. این مبحث نیز دارای مقدماتی است. ما به طورکلی 20 یا 30 تعبیر مختلف درباره مقصد سفر از میان متون عرفانی جمع کردیم که به دلیل حجیم نشدن کتاب تنها به سه یا چهار تعبیر: کون جامع، اسفار اربعه، انسان کامل و فناء فی الله بسنده کردیم.
فصل پانزدهم، «گردنه‌های سفر» است و به بزنگاه‌ها، سختی‌ها، موانع و مشکلاتی میپ‌ردازد که در سیر الی الله وجود دارد. این هم بحثی است که از لابه‌لای کتب اهل معرفت گردآوری شده و تا به حال کسی به طور مستقل به آن نپرداخته است.
فصل هفدهم، «راه میانبر سفر» است؛ یعنی اینکه آیا در سفر به سوی خداوند راه میانبری نیز وجود دارد. آنجا ما در ابتدا این نکته را متذکر شده‌ایم که اساساً خود سیروسلوک یک راه میانبر است. یا گفته‌ایم که مثلاً در مسلک مرحوم ملاحسین‌قلی همدانی راه میانبر این سفر، معرفت نفس است.

5-2: بخش چهارم: آگاهی‌های تکمیلی

فصل هجدهم، راه‌های انحرافی و مشابه این سفر است که برای راه‌های انحرافی دو نمونه و برای راه‌های مشابه نیز سه نمونه را توضیح داده‌ایم. مثلاً تصوف منحرف، یا راه مقصد پنداشتن امام که نظریه شیخیه (7) یا احیاناً برخی از اعضای انجمن حجتیه (8) است. دستیابی به علوم و دانش‌ها و اثرگذاری‌هایی از طریق علوم غریبه، زهد بدون عرفان و عبادت بدون عرفان (اصلاً زهد عارفانه غیر از زهد زاهدانه و عبادت عابدانه است) نیز از جمله دیگر مطالبی است که همراه با شواهدی از آیات و روایات بحث شده است.
فصل نوزدهم، به بحث درباره «رهزنان سفر» می‌پردازد، یعنی اینکه چه کسانی مانع راه خدا هستند و نمی‌گذارند مردم به خداوند رو بیاورند.
فصل بیستم نیز آفات سفر و فصل بیست و یکم سبک‌بالی یا سنگین حالی در سفر می‌باشد که همان قبض و بسط سلوکی است. آن‌طور که بنده تحقیق کرده‌ام متأسفانه درباره‌ی قبض و بسط سلوکی نه تنها اثر مستقل نداریم؛ بلکه آنچه نیز اهل معرفت در این باره گفته‌اند پراکنده است. قبض سلوکی گاه خواسته است و گاه ناخواسته. گاه مجهول السبب و گاه معلوم السبب است و هرکدام راه درمانی دارند. و اینکه قبض تنها یا بسط تنها نشانه‌ی چیست و اصلاً منشأ قبض و بسط چیست؟ این‌ها مباحثی است که در این فصل به آن‌ها پرداخته شده است.
فصل بیست و دوم، زبان سفر یا اصطلاحاتُ السلوک است. اهل معرفت چه عارفان به عرفان نظری و چه عارفان به عرفان عملی، هرکدام اصطلاحات خاص خود را دارند که البته مراد ما عرفان عملی بوده است و چون زبان کتاب فارسی است، بیشتر اصطلاحات فارسی مدنظر قرار گرفته است.
مقدمه این بخش بحثی متین و سنگین درباره اصل اصطلاحات عرفانی است که خودش می‌تواند کتابی مستقل شود ولذا برخی دوستان پیشنهاد کردند که اصلاً این بخش به طور مستقل چاپ شود و در ضمن این کتاب نیاید. بعد از این مقدمه پاره‌ای از اصطلاحات (که بیشتر نیز اصطلاحات مشهور مدنظر بوده) شرح و تفسیر شده‌اند.

6-2: بخش پنجم: دستاوردهای سفر

این بخش سه فصل را دربرمی‌گیرد. عنوان فصل بیست و سوم «پیشتازان سفر» است که البته هنوز مردد هستیم که به علت حجم زیاد مطالب، این فصل در کتاب گنجانده شود یا نه یا اینکه به شکل خلاصه بحث شود. اصلاً بنده معتقدم یکی از بزرگترین کمبودهای ما در بحث عرفان این است که یک «تذکرةُالاولیا»ی شیعی نداریم!
بنده در ترتیب مباحث از اصحاب سرّ ائمه شروع کرده‌ام و تا به حال 113 نفر را در عرفان شیعی شمارش کرده‌ام که نه در تشیع‌شان شکی است و نه در عارف بودن‌شان. سپس زندگینامه هر یک از این‌ها را با رویکرد عرفانی آورده‌ام، یعنی باتوجه به سیر و سلوک و حالات و اعمال و رفتار و روحیات اخلاقی آن‌ها و اگر احیاناً عالم هستند آثار عرفانی و معرفتی‌شان ذکر شده است. البته ممکن است در نهایت از این 113 نفر 10 تا 20 نفر از برجسته‌ترین را به عنوان نمونه ذکر نماییم.
فصل بیست و چهار را به «خاطرات سفر» نامگذاری کرده‌ایم. اهل سیر و سلوک از حالات و مکاشفات خود گزارش‌هایی ارایه کرده‌اند که هرچند پراکنده است؛ اما اگر گردآوری شود کمیت قابل ملاحظه‌ای را به وجود می‌آورد. امثال عرفایی چون سید محمد نوربخش در شرح گلشن راز، قاضی سعید قمی، مرحوم بحرالعلوم، مرحوم قاضی، مرحوم حسین‌قلی همدانی و ...
هرکدام از حالات و مکاشفات‌شان گزارش‌های و توصیفاتی دارند که ما از آن‌ها به خاطرات سفر تعبیر کرده‌ایم.
فصل بیست و پنجم، «ارمغان سفر» است. براساس روایت مشهور نبوی: «ما اخلص عبد لِلّه أربعین صباحاً الاّ جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه» (9) جناب عطار در تذکرةالاولیاء پس از معرفی شخصیت و عارف مورد نظر حکمت‌های گفتاری ایشان را ذکر کرده است که ما این کار را در قالب ارمغان و دستاوردهای سفر انجام داده‌ایم.

7-2: سخن پایانی

به گمان بنده اگر کسی این کتاب را یک یا دو بار به دقت بخواند و اهل یادگرفتن باشد، کمتر سئوال بی‌پاسخ و نکته‌ی مجهولی برای او باقی می‌ماند. الان ما در حوزه‌ی عرفان عملی با دو مشکل عمده مواجهیم: نخست اینکه آثاری که در عرفان عملی نگاشته شده‌اند گاه آنقدر ثقیل و سنگین می‌شوند که فقط مخاطب خاص دارند؛ و دوم اینکه گاه این آثار به قدری بازاری و دم دستی است که اگر کسی یکی دو نمونه از آن‌ها را بخواند، احساس می‌کند عرفان حرفی برای گفتن ندارد و اصلاً به یک نوعی عرفان را به ابتذال کشانده است. این کتاب سعی کرده در عین علمی بودن (به نحوی که در دانشگاه و حوزه قابل تدریس است) قابل فهم و درک نیز باشد. هرچند بخش‌هایی از این کتاب نیز سنگین بوده و نیاز به شرح و توضیح دارد. دیگر اینکه کتاب جامع و کامل است و مستند یعنی عمده مطالب آن مستند به آیات و روایات است و به همین دلایل شاید بتواند خلایی را در این زمینه پر کند.

نمایش پی نوشت ها:
1- تاریخ سخنرانی: اسفند 1389 ش.
2- ر.ک: مهدی بابایی، عناصر و مؤلفه‌های عرفان عملی.
3- عرفان عملی غیر از علم عرفان عملی است. علم عرفان عملی آن دسته از تعلیمات و آموزش‌هایی است که مشتمل بر شیوه‌ی سلوک و آیین رفتار می‌باشد؛ لیکن عرفان عملی متن سلوک و رفتار را تشکیل می‌دهد و مقید به الفاظ، قضایا و مسایل نمی‌باشد. (عبدالله جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد، ص 601).
4- رساله‌ای بسیار مختصر در عرفان عملی که مشتمل بر نکات سلوکی سودمندی است و در انطباقش با شریعت تردیدی نیست؛ تا جایی که مرحوم علامه آقابزرگ تهرانی فرموده است: «این رساله سلوک شرعی است و من آن را نوشته و همیشه با خود دارم و خود و خانواده‌ام بدان عمل می‌کنیم.» در این رساله مرحوم فیض مقدمه‌ای پُرنکته دارند که درباره‌ی حقیقت و لوازم سلوک الی الله است و سپس به دستورات سلوکی وارد شده در شریعت می‌پردازند و 25 دستور را ذکر می‌کنند. جهت آگاهی بیشتر ر.ک: ولی الله ملکوتی فر، کیمیای عمل؛ نگاهی کوتاه به رساله زاد السالک ملامحسن فیض کاشانی.
5- این کتاب رساله‌ای است که توسط خواجه نصیرالدین طوسی از علمای بزرگ قرن هفتم هجری راجع به چگونگی سیر و سلوک و طلب کمال در شش باب به زبان فارسی نوشته شده است. این کتاب را خواجه پس از اخلاق ناصری تألیف کرده و در آن، اخلاق اهل سیر و سلوک و قواعد ایشان را به خواهش شمس الدین محمد جوینی نوشته است. نام این کتاب و مختصری از کتاب جهت معرفی آن در جلد دوم کتاب الذریعه آمده است. این رساله را شیخ رکن الدین تعریب کرده است. (ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی).
6- برای سیروسلوک الی الله و پیمودن راه قرب به پروردگار عوالم چهارگانه و به تعبیر دیگر چهار منزلگاه مهم ذکر شده است: 1- اسلام؛ 2- ایمان 3- هجرت 4- جهاد و برای هریک از این عوالم چهارگانه سه مرحله ذکر شده است که مجموعاً دوازده مرحله می‌شود که پس از طی آن‌ها، سالک الی الله وارد عالم خلوص می‌گردد. (ر.ک: محمدمهدی بن مرتضی بحرالعلوم؛ رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، مقدمه و شرح علامه طهرانی).
7- جهت آشنایی بیشتر ر.ک: محمدعلی اکبری، شیخیه از اعتراض تا تأسیس فرقه مذهبی؛ علی‌اکبر باقری، آرای کلامی شیخیه.
8- جهت آشنایی بیشتر با انجمن حجتیه ر. ک: ابوالفضل صدقی، جریان‌شناسی انجمن حجتیه.
9- اگر کسی وجود خود را چهل روز برای خدا (از غیر او) خالص کند، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلب او بر زبانش جاری می‌سازد. (صدوق، عیون اخبارالرضا، ص 258.) این حدیث با الفاظ دیگری نیز آمده است: «ما اخلص عبدالله اربعین یوماً الاّ جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه» (محدّث قمى، سفینة البحار، مادّة حکم) -«من أخلص لله أربعین یوماً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه» (ابن فهد حلّى، عدّةالدّاعى، ص 170) - «ما اخلص عبد الایمان بالله أربعین یوماً (ما أجمل عبد ذکر الله اربعین یوماً) الاّ زهّده الله فى الدّنیا وبصّره داءها ودواءها واثبت الحکمة فى قلبه وانطق بها لسانه» (کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 16).

نمایش کتابنامه:
قرآن کریم.
1. اکبری، محمدعلی، شیخیه از اعتراض تا تأسیس فرقه مذهبی، شناخت، ش 34، 1381 ش.
2. بابایی، مهدی، عناصر و مؤلفه‌های عرفان عملی، معارف عقلی، ش 8، 1386 ش.
3. باقری، علی اکبر، آرای کلامی شیخیه، معرفت کلامی، ش 4، 1389 ش.
4. بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی، رساله سیروسلوک منسوب به بحرالعلوم، مقدمه و شرح علامه طهرانی، ملکوت نور قرآن، مشهد مقدس، بی‌تا.
5. جوادی آملی، عبدالله، تحریر تمهیدالقواعد، بی‌جا، بی‌تا.
6. خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ سوم، تهران، 1373 ش.
7. صدقی، ابوالفضل، جریان‌شناسی انجمن حجتیه، پانزده خرداد، ش 20.
8. صدوق، ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، بی‌جا، بی‌تا.
9. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی.
10. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.
11. ملکوتی‌فر، ولی الله، کیمیای عمل؛ نگاهی کوتاه به رساله زاد السالک ملامحسن فیض کاشانی، نشر آزند، تهران، 1385 ش.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، کرانه‌های عقل و معنا (گفتارهایی در موضوعات و مسایل کلامی، فلسفی و عرفانی)، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول.