نویسنده: مجتبی یزدانی
برخلاف ورزشکاران دبیرستانی و برنامه‌های مشارکتی و میان‌تحصیلی کم‌چهره، بسیاری از ورزشکاران برنامه‌های ورزشی طولانی مدت دانشگاهی از دانش‌آموزان دیگر که در زمین یا محوطه‌ی دانشگاه می‌ایستند، تفاوت دارند. از یک ورزش به ورزش دیگر فرق می‌کند، اما مایل‌اند بیشتر از دانش‌آموزان دیگر از پس‌زمینه‌های اقتصادی سیاسی متنوع باشند و اغلب دوره‌های درسی و دانشگاهی متفاوتی را انتخاب کنند. با این کار، مقایسه‌ی موفقیت‌های دانشگاهی و تحصیلی آنها با دانش‌آموزان دیگر مشکل می‌شود. مقایسه نیز به این شکل است که میانگین یا معدل از دانشگاهی به دانشگاه دیگر و از بخشی به بخش دیگر یک دانشگاه معانی متفاوتی دارد. حتی استفاده از تعداد افراد فارغ‌التحصیل به عنوان معیار تجربه‌های دانشگاهی در طول مدارس سخت است. چون استانداردهای دانشگاهی و ملزومات تحصیلی بین مدارس و از برنامه‌ای به برنامه‌ی دیگر در مدارس تفاوت دارد.
یافته‌های تحقیقاتی درباره‌ی نمره‌ها گیج‌کننده هستند. بعضی از مطالعه‌ها نمره‌ی ورزشکاران را بالاتر از نمره‌ی دانش‌آموزانی نشان می‌دهند که در تیم‌های گوناگون بازی نمی‌کنند و برخی دیگر دقیقاً برخلاف آن را ارائه می‌کنند. بعضی مطالعه‌ها نیز نشان می‌دهد که ورزشکاران بیشتر از دانش‌آموزان عادی به مدارس عالی وارد می‌شوند و بقیه نشان می‌دهد که ورزشکاران بیشتر درس‌هایی را انتخاب می‌کنند که کمتر به تلاش علمی یا عقلانی نیاز داشته باشد. تفسیر اطلاعات مربوط به نمره‌ها و پایه‌های تحصیلی باید با احتمالات زیر محاسبه شوند:
1. ورزشکاران گاهی به بعضی از رشته‌های خاص و درس‌های دانشگاهی گرایش بیش‌تری دارند. این پدیده‌ به عنوان «تجمع گروهی» شناخته می‌شود و به نظر می‌رسد بیشتر در تیم‌هایی اتفاق می‌افتد که بیش از موفقیت تحصیلی و پیشرفت عقلانی بر حس برتری تأکید دارند. بنابراین، نباید همه‌ی ورزشکاران دانشگاهی را درباره‌ی نمره‌ها و پایه‌های تحصیلی، از یک دسته به حساب آوریم. تجمع گروهی در بین ورزشکاران همه‌ی فعالیت‌های ورزشی رخ نمی‌دهد و وقتی هم این امر اتفاق می‌افتد، ممکن است میان زمان‌بندی رشته‌های ورزشی زمان مورد نیاز برای انجام فعالیت‌های ورزشی، رابطه و نسبتی وجود داشته باشد. با توجه به عوامل بسیاری، ممکن است تجربه از یک ورزش به ورزش دیگر فرق داشته باشد.
2. ورزشکاران فعال در فعالیت‌های ورزشی سرگرم کننده اغلب با میانگین نمره‌های دبیرستانی کمتر از دانش‌آموزان دیگر وارد دانشگاه می‌شوند که این موضوع شامل ورزشکاران دیگر دانشگاه‌ها نیز می‌شود. گاهی اهداف تحصیلی آنها با اهداف دانش‌آموزان دیگر متفاوت است. انتخاب‌های تحصیلی آنها و نمره‌هایشان نیز به شدت بر اهداف آنها تأثیر می‌گذارد.
پیش از 1989، اطلاعات مربوط به میزان فارغ‌التحصیلی گیج‌کننده بود، چون به روش‌های متفاوتی محاسبه می‌شد. میزان فارغ‌التحصیلی برای بسیاری از تیم‌های پرطرفدار در بسیاری از دانشگاه‌ها پایین بود و دولت فدرال تهدید کرده بود که دانشگاه‌ها را وادار می‌کند میزان فارغ‌التحصیلی خود را اعلام کنند. میزان فارغ‌التحصیلی برای بانوان ورزشکار بیشتر از مردانی است که فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی را انجام می‌دهند. البته وقتی فعالیت تیم بانوان تفریحی و سرگرم‌کننده می‌شود، میزان فارغ‌التحصیلی کاهش می‌یابد. این امر ممکن است به خاطر تغییر جهت در اولویت‌دادن یا گرایش بعضی از ورزشکاران به ترک زودهنگام مدرسه یا دانشگاه یا رفتن بعضی از ورزشکاران به فرصت‌های ورزشی بهتر باشد. در این باره باید درباره‌ی فعالیت‌های ورزشی مردان و زنان تحقیقاتی صورت بگیرد. در 1992، NCAA شروع به انتشار رکوردهای سیستماتیک و نمره‌های فارغ‌التحصیل شش‌ساله برای تمام مؤسسه‌های عضو و هر بخش عمده‌ی خود کرد. این موضوع باعث اعمال فشار بر بیشتر مؤسسه‌ها، به ویژه آن مؤسسه‌هایی شد که برنامه‌های ورزشی طولانی مدتی داشتند تا توجه بیشتری را به زندگی آموزشی و تحصیلی ورزشکاران خود اختصاص دهند. نتایج تلاش‌های آنها ادغام شد و پیشرفتی به وجود آمد، اما مشکلات زیادی نیز باقی ماندند. ما دیگر از ورزشکاران دانشگاهی نمی‌شنویم که نمی‌توانند چیزی را حتی بخوانند، اما نمونه‌هایی وجود دارد که در آن یکپارچگی تحصیلی و دانشگاهی به طور جدی در تلاش برای به خدمت گرفتن و حفظ ستارگان واجد شرایط لطمه می‌خورد. این موضوع احتمالاً بیشتر وقتی رخ می‌دهد که ورزشکاران می‌توانند به مدارس و دانشگاه‌ها کمک کنند تا میلیون‌ها دلار را از راه پخش مسابقات در تلویزیون برای بازی‌های جام و تورنمنت‌های فصلی بسکتبال NCAA مردان به دست آورند.
میزان فارغ‌التحصیلی برای بانوان ورزشکار بیشتر از مردانی است که فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی را انجام می‌دهند. البته وقتی فعالیت تیم بانوان تفریحی و سرگرم‌کننده می‌شود، میزان فارغ‌التحصیلی کاهش می‌یابد. این امر ممکن است به خاطر تغییر جهت در اولویت‌دادن یا گرایش بعضی از ورزشکاران به ترک زودهنگام مدرسه یا دانشگاه یا رفتن بعضی از ورزشکاران به فرصت‌های ورزشی بهتر باشد. در این باره باید درباره‌ی فعالیت‌های ورزشی مردان و زنان تحقیقاتی صورت بگیرد.
با توجه به اطلاعات مربوط به میزان فارغ‌التحصیل در دانشگاه‌های INCAA Division می‌توانیم نتایج زیر را به دست آوریم:
* ورزشکاران دارای بورس تحصیلی دانشگاهی با همان میزان و تعداد دانش‌آموزان عادی دیگر و در همان مدت زمان، فارغ‌التحصیل می‌شوند. 58 درصد ورزشکارانی که در طول سال تحصیلی 95- 1994 به عنوان دانشجوی سال اول وارد دانشگاه‌های Division l شدند، بهار 2002 فارغ‌التحصیل شده بودند، در حالی که این میزان برای همه‌ی ورزشکاران در همان مدت 60 درصد بود. ورزشکاران این پژوهش شامل همه‌ی کسانی بودند که بورسیه‌ی تحصیلی را دریافت کرده بودند. برای مقایسه و نتیجه‌گیری، ورزشکارانی که در طول سال سوم خود منتقل شده بودند، حذف شدند.
* میزان فارغ‌التحصیلی برای بانوان ورزشکار هنوز بالاتر از میزان فارغ‌التحصیلی مردان ورزشکار است. میزان فارغ‌التحصیلی بانوان ورزشکار در 2002 ، 69 درصد بود، با توجه به نرخ 56 درصدی دانشجویان دیگر. میزان فارغ‌التحصیلی در مدارسی که در آن تیم بانوان سرگرم‌کننده‌تر بود، در شروع سال‌های 1990 کمی کاهش یافت. برای مثال، میزان بسکتبال فهرست بازیکنان زن سیاه‌پوست که به عنوان دانشجوی سال اولی وارد دانشگاه‌ها شده بودند این میزان فارغ‌التحصیلی از 69 درصد در 1996 به 59 درصد در 2002 کاهش یافت. این موضوع نشان می‌دهد که گذشت زمان دخالتی در پیشرفت تحصیلی ندارد.
* در فعالیت‌های ورزشی درآمدزا، میزان فارغ‌التحصیلی بسیار کم است، به ویژه بسکتبال با 43 درصد و فوتبال با 52 درصد. این تعداد فارغ‌التحصیلی کمتر از میزان فارغ‌التحصیلی ورزشکاران رشته‌های دیگر ورزشی (60 درصد) و دانشجویان عادی (58 درصد) است.
* مدارسی که تیم فوتبال و بسکتبال مردان و زنان آنها در رده‌ی نخست تا بیستم بهترین تیم‌های مدارس و دانشگاه‌ها قرار دارد، میزان فارغ‌التحصیلی کمتری نسبت به مدارسی دارند که فعالیت‌های ورزشی دیگر در آن انجام می‌شود یا در جدول رده‌بندی در رده‌های پایین‌تر قرار دارند. تیم‌های بسکتبالی که به تورنمنت‌های فصلی NCAA می‌روند و تیم‌های فوتبالی که در بازی‌های جامی شرکت می‌کنند، میزان فارغ‌التحصیلی کمتری نسبت به تیم‌های بسکتبال و فوتبال مدارس دیگر دارند.
* میزان فارغ‌التحصیلی برای ورزشکاران سیاه‌پوست (43 درصد) کمتر از میزان فارغ‌التحصیل ورزشکاران مرد دیگر است (59 درصد) اما بیشتر از میزان فارغ‌التحصیلی دانشجویان و دانش‌آموزان مرد سیاه‌پوست دیگر است. البته وقتی حداقل استاندارد تحصیلی ویژه ورزشکاران بورسیه‌ای برای همه‌ی دانشگاه‌های Division l تدوین شد، درصد فارغ‌التحصیلی مردان سیاه‌پوست نیز از 1986 افزایش یافت. البته حدود یک چهارم از تمام دانشگاه‌های Division l میزان فارغ‌التحصیلی کمتر از 25 درصد برای مردان اقلیتی هستند که بیشتر آن‌ها سیاه‌پوست هستند.
این الگوها به چه معناست؟ وقتی به یکپارچگی تحصیلی فعالیت‌های ورزشی طولانی مدت دسترسی داریم، باید ورزشکاران را با چه کسانی مقایسه کنیم؟ آیا ورزشکاران باید با دانش‌آموزان تمام‌وقت مرتبی مقایسه شوند که 30 ساعت یا بیشتر در هفته کار می‌کنند، آن هم با توجه به این که ورزشکاران اغلب حداقل آن وقت را به فعالیت‌های ورزشی خود اختصاص می‌دهند؟ آیا ورزشکاران باید با دانش‌آموزان و دانشجویان دیگری مقایسه شوند که بورسیه‌ی تحصیلی دارند، با کسانی که با نمرات آزمون ACT یا SAT مشابه و پایه‌های دبیرستانی وارد دانشگاه می‌شوند یا با کسانی که با اهداف تحصیلی مشابه و پس‌زمینه‌های اجتماعی اقتصادی مشابه وارد دانشگاه می‌شوند؟ آیا باید تعداد ورزشکاران فعالیت‌های ورزشی را مقایسه کنیم که درصد بسیار زیادی از سیاه‌پوستان را در دانشگاه‌ها به خدمت می‌گیرند، در حالی که دانش‌آموزان عادی آن سفیدپوست هستند؟ به این نتیجه رسیدم که هیچ مقایسه‌ی ایده‌آلی وجود ندارد؛ باید مقایسه‌های فراوان ترتیب دهیم تا به دیدگاه جامع و منصفانه‌ای از این موضوع برسیم که تیم‌های ورزشی، بخش‌های ورزشی و دانشگاه‌ها با روحیه آموزشی و تحصیلی بالاتری زندگی می‌کنند. برخی از تیم‌ها در بعضی از دانشگاه‌ها وجود دارند که موفقیت تحصیلی را نسبت به موفقیت ورزشی در اولویت قرار می‌دهند. هرچند نباید از آن تیم‌ها برای محبوبیت بخشیدن به همه‌ی تیم‌های دانشگاهی استفاده کرد و نیز نباید از آنها و اعمال بهره‌بردارانه و ریاکارانه آن‌ها صرف نظر کرد.
در پایان، حتی اگر فارغ‌التحصیلی یک هدف تحصیلی مهم باشد، نباید تنها معیار برای سنجش موفقیت تحصیلی و درسی باشد. درجات آن مهم است اما ممکن است زیاد به معنای آن نباشد مگر این که کسانی که آن را دریافت می‌کنند، چیزی را در دانشگاه یاد گرفته‌ باشند و البته اندازه‌گیری یادگیری یا افزایش هوش، هنگام بررسی ورزشکاران سخت است. بررسی این که بخش‌های ورزشی و اداره‌های مربوط به ورزش در دانشگاه‌ها با مسئولیت و روش‌های دانشگاهی کار می‎‌کنند، کار سختی نیست. این کار می‌تواند در ارتباط با فرآیند و روند تعیین صلاحیت تحصیلی دوره‌ای صورت گیرد که تمام دانشگاه‌ها انجام می‌دهند، اما وقتی این اتفاق می‌افتد، باید به نمره‌ها و میزان فارغ‌التحصیلی برای بررسی آنچه که روی می‌دهد، وابسته باشیم.

چالش‌های اهداف تحصیلی و دانشگاهی

در طی سال‌های دهه‌ی 1980 و اوایل دهه‌ی 1990، بیشتر نشریات سعی داشتند ثابت کنند که بسیاری از بخش‌ها و سازمان‌های ورزشی حرفه‌ای و سرگرم‌کننده به طور سیستماتیک از تجربه‌های تحصیلی ورزشکاران صرف نظر می‌کنند. اطلاعات مربوط به نحوه‌ی به کارگیری مردان جوان از تلاش برای بردن بازی و پول درآوردن در سازمان‌های ورزش چنان شایع و گسترده شد که تمامیت و یکپارچگی خود دانشگاه‌ها زیر سؤال رفت. در فعالیت‌های ورزشی تحصیلی و دانشگاهی طولانی مدت، مربیان و رؤسای دانشگاه دریافته‌اند که از معنای آموزش عالی منحرف شده‌اند. از 1982، وقتی NCAA برای نخستین بار قواعدی را اعمال کرد که با کمترین استاندارد برای ورزشکاران سال اولی بود و باید برای عضویت در تیم‌های دانشگاهی Division l شرایط لازم را کسب می‌کردند. همچنین تلاش‌های بسیاری برای مسئولیت‌پذیرتر ساختن برنامه‌های ورزشی میان‌دانشگاهی از لحاظ آموزشی و تحصیلی صورت گرفت. این واقعیت که میزان فارغ‌التحصیلان در بین ورزشکاران پس از شدیدتر شدن قوانین و قواعد افزایش یافته است، باعث شد NCAA در اواخر 2002 حتی قوانین شدیدتری را برای افراد واجد شرایط اعمال کند، به گونه‌ای که در پاییز 2003، ورزشکاران اگر 40 درصد شرایط لازم تحصیل با GPA برابر 1/8 را تا اواسط سال دوم خود کامل نمی‌کردند و 60 درصد شرایط لازم را که باید با GPA برابر 2 تا اواسط سال چهارم تکمیل می‌شد برآورده نمی‌کردند، نمی‌توانستند برای مشارکت در تیم‌های ورزشی واجد شرایط باشند. واجد شرایط بودن در بین ورزشکاران سال اولی با گذراندن چهار درس انگلیسی، ریاضی، علوم و دروس اصلی دبیرستانی تأیید می‌شود.
در فعالیت‌های ورزشی تحصیلی و دانشگاهی طولانی مدت، مربیان و رؤسای دانشگاه دریافته‌اند که از معنای آموزش عالی منحرف شده‌اند.
همچنین ورزشکاران سال اولی باید کمترین شرایط لازم مقایسه‌ای را تأمین می‌کردند که با نمرات GPA و ACT/SAT دبیرستانی همراه باشد. این امر باعث خنثی کردن مخالفت‌هایی شد که می‌خواستند نشان دهند طبقه‌ی اجتماعی و قومیت، به شدت امتیازاتی وابسته هستند که بر اساس تست‌ها و آزمون‌های استاندارد حاصل می‌شوند و این امتیازات و نمرات پیش‌گویی کننده‌ی موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان پس‌زمینه‌های خاص نیستند.
از اوایل 2003، NCAA نیز مقرراتی را در نظر گرفت که مدارس و مؤسسه‌های تحصیلی را از مشارکت در بازی‌هایی مانند بازی‌های جام و تورنمنت‌های بسکتبال NCAA منع می‌کرد، مگر این که درصد فارغ‌التحصیلی در بین ورزشکاران از حدی بالاتر می‌رفت. این مطلب در گزارش 2001، کمیته‌ی Knight foundation commission on intercollegrate پیشنهاد شد. چنین قانونی بحث‌انگیز شد، چون بعضی از مدارس را از کسب میلیون‌ها دلار که در بازی‌های فصلی جام‌ها و تورنمنت‌ها به دست می‌آوردند محروم می‌کرد. بسیاری از افراد نگران شدند، چون بسیاری از تیم‌هایی که نتایج خوبی در فوتبال و بسکتبال مردان داشتند، میزان فارغ‌التحصیلی پایین‌تر از آستانه‌ی پیشنهادی داشتند. اگر این قواعد برای فصل فوتبال 2001 و فصل بسکتبال مردان 2002 اجرا می‌شد، نیمی از تیم‌های بازی‌کننده در بازی‌های جام و دریافت کننده‌ی پیشنهاد برای در تورنمنت‌ها، شرایط لازم را پیدا نمی‌کردند.
تغییرات در قواعد واجد شرایط بودن در NCAA بر سه مورد طراحی شده است. نخست، ارسال پیغام به دبیرستان‌ها و ورزشکاران دبیرستانی که موفقیت تحصیلی برای فعالیت‌های ورزشی طولانی مدت دانشگاهی لازم است. دوم، خط مشی‌های جدیدی برای مدارسی تدوین شود که از بعد تحصیلی خود در ارتباط با برنامه‌های ورزشی صرف نظر کرده‌اند. سوم، مدارس تشویق شوند تا برای ورزشکاران، کمک‌های مورد نیاز را فراهم آورند تا آن‌ها شرایط لازم تحصیلی و اهداف آموزشی را به دست آورند.
پیشرفت رخ داده، اما به طور وسیع از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر تغییر کرده است و بسیاری از افراد احساس می‌کنند که اصلاحات بسیار کمتر از زمانی شده است که لازم بود این تغییرات یکپارچگی و تمامیت تحصیلی و دانشگاهی را به برنامه‌های میان دانشگاهی بازگرداند. در واقع، تجربه به وضوح نشان می‌دهد که برنامه‌های ورزشی طولانی‌مدت و به ویژه برنامه‌های سرگرم کننده، بسیار سخت تغییر می‌کند. تیم‌ها در آن برنامه‌ها بیشتر مایل‌اند تا کاری با تحصیل نداشته باشند. بعضی از افراد جوان آن تیم‌ها تنها در مدارس باید آموزش مربیان را دریافت کنند تا در رقابت در فعالیت‌های ورزشی غیرحرفه‌ای المپیک باقی بمانند تا وقتی در تلاش هستند که وارد تیم‌‎های حرفه‌ای شوند، مورد توجه قرار گیرند. مربیان آن تیم‌ها اغلب فعالیت‌های ورزشی را به عنوان کار پرسود و تجاری می‌بینند و بر اساس درآمدی که می‌توانند برای برنامه‌ی ورزشی خود جذب کنند، استخدام یا اخراج می‌شوند. حتی بعضی از مدیران آموزشی که شامل رؤسای دانشگاه‌ها نیز می‌شوند، از برنامه‌هایی برای روابط عمومی و ابزارهای افزایش بودجه به جای تأکید روی آن‌ها به عنوان برنامه‌هایی استفاده می‌کنند که به طور مستقیم اهداف آموزشی و تحصیلی را برای ورزشکاران و دانشگاه‌ها در مجموع به کار می‌گیرند. شرکت‌های سهامی بزرگ از پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های ورزشی دانشگاهی و تحصیلی به شکل مالی حمایت می‌کنند و حمایت آنها از تیم‌ها برای دادن آگاهی است و به منظور آموزش صورت نمی‌گیرد. این شرکت‌های سهامی هیچ علاقه‌ای به پیشرفت تحصیلی ورزشکاران ندارند. وقتی یک شرکت تولید کفش و پوتین به مربی یا مدرسه دیده شود یا وقتی یک شرکت تولید کننده نوشابه‌های گازدار، تابلوی امتیاز گران‌قیمتی را با نشان خود روی آن می‌خرد، مدیران اجرایی آن شرکت علاقه‌ای ندارند که بدانند آیا ورزشکاران به یادگیری دروس خود می‌پردازند یا خیر. تا وقتی که آنها توجه مثبتی را به محصولات شرکت خود جذب کند، این عمل ادامه می‌یابد. به طور مشابه، تا وقتی که تیم خانگی طرفدارانی را جذب کنند، شرکت‌های تجاری محلی نگران GPA و میزان فارغ‌التحصیلی دانش‌آموزان یا دانشجویان آن تیم نیستند یا تا وقتی که ورزشکاران «تماشاگران پول خرج‌کن» زیادی را برای هر بازی خانگی به شهر می‌آورند.
علاوه بر سلیقه‌ی تجاری حامیان و تشویق کنندگان مالی و نیز جهت‌گیری‌های غیر درسی و انحراف گونه‌ی بعضی از افراد جوانی که برای انجام مسابقات ورزشی در دانشگاه حاضر می‌شوند، عوامل دیگری نیز وجود دارند که در ایجاد یکپارچگی تحصیلی و درسی برنامه‌های میان دانشگاهی و تحصیلی دخالت می‌کنند. بیان مثالی از خدمات حمایتی دانشگاهی این ورزشکاران بعضی از آن عوامل را روشن‌تر می‌کند.

برنامه‌های حمایتی دانشگاهی

در اواخر سال‌های دهه‌ی 1980 تقریباً هر سازمان ورزشی با برنامه‌های ورزشی طولانی‌مدت، خدمات حمایتی درسی و دانشگاهی ورزشی خود را گسترش داد. اهداف بیان شده‌ی این مراکز حمایتی، کمک کردن به ورزشکاران برای موفقیت آموزشی و تحصیلی آنها بود.
با توجه به اظهارات جک ریواس، رئیس سازمان ملی مشاوران تحصیلی ورزشکاران، همکاران و دست‌اندرکاران این مرکز به دانش‌آموزان و دانشجویان ورزشکار کمک می‌کنند تا به تجربه‌ی کامل تحصیلی و دانشگاهی دست پیدا کنند. او توضیح می‌دهد که خودش و دیگر مشاوران، کنترل‌کننده‌های واجد شرایط بودن ورزشکاران نیستند. او می‌گوید: «ما این کار را انجام نمی‌دهیم و فقط در آنجا حضور داریم تا به ورزشکاران کمک کنیم که سیستم حمایتی خود را پیدا کنند.» البته بیشتر برنامه‌های حمایت مالی دانشگاهی در بخش سازمان ورزشی دانشگاه‌ها متمرکز شده‌اند و اداره می‌شوند.
این موضوع نه تنها ورزشکاران را از زندگی تحصیلی و درسی در دانشگاه‌ها بیشتر دور می‌کند، بلکه حمایتی را به دست می‌آورد که در آن احتمال وجود اهداف درسی و تحصیلی بیشتر خواهد بود، اگر حمایت توسط یک برنامه‌ی کنترل شده توسط استادان فراهم شده باشد که ارتباطی هم با بخش ورزشی دانشگاه نداشته باشد.
تحقیقات حکایت از آن دارد که خدمات دانشگاهی ممکن نیست درصد فارغ‌التحصیلی را در بین ورزشکاران افزایش دهد، هرچند آنها ورزشکاران واجد شرایط بیشتری را برای انجام فعالیت‌های ورزشی حفظ می‌کنند. همچنین موارد بسیار عمومی، مشاورانی را دربر می‌گیرد که مقالات بسیاری را برای ورزشکاران نوشته‌اند و پرسش‌های اضافی را در این باره پرسیده‌اند، مانند این که آیا بعضی از مراکز حمایتی بر واجد شرایط بودن بیش از موفقیت و پیشرفت تحصیلی تأکید می‌کنند یا نه. واقعیت آن است که مؤسسه‌های دانشگاهی و تحصیلی رده بالایی که در این موضوع‌ها درگیرند، نگران آن چیزی هستند که در خدمات پشتیبانی دانشگاهی در بخش‌های ورزشی دانشگاه‌های دیگر اتفاق می‌افتد.
اگر اعضای هیئت علمی، وظیفه‌ی سرپرستی سرویس‌های حمایتی تحصیلی ورزشکاران را به عهده داشته باشند، کارها بهتر صورت خواهد گرفت، اما مشکلاتی نیز به وجود خواهد آمد. مشاوران برنامه‌های خدمات حمایتی و دانشگاهی این اصول و مبانی را حامی استادان می‌دانند. حتی اعضای هیئت علمی که موافق سازمان و بخش ورزشی نبودند، گاهی برای در نظر گرفتن ملاحظات خاص ویژه ورزشکاران، فشارهایی را احساس می‌کردند. همان طوری که یکی از پروفسورهای دانشگاه مینه‌سوتا می‌گوید: «چه کسی می‌خواهد برای داشتن بازیکن ستاره بسکتبال بر ما هزینه‌هایی را تحمیل کند؟ «لاشبروک» می‌گوید: «اگر شما به عنوان فردی مخالف ورزش و ورزشکاران شناخته شوید، این امر می‌تواند بر پیشرفت شغل و حرفه‌ی شما در آن دانشگاه تأثیر بگذارد و حتی در محل کار شما، چون ورزشکاران بسیار قوی هستند.»
وقتی از ورزشکاران انتظار می‌رود آماده بازی در مسابقاتی باشند که شرط‌بندی‌های میلیون‌دلاری دارند، همیشه آسان نیست که آموزش و تحصیل ترجیح داده شود. اگر پذیرش این موضوع برای استاد آسان نباشد، برای معاون یا دستیار او که برای نخستین سال به آموزش می‌پردازد، چقدر سخت خواهد بود تا در درس انتخاب شده توسط یکی از اعضای کلیدی تیم درآمدزا که او استادش است، به آن ورزشکار نمره‌ای بدهد، ورزشکاری که ممکن است در بازی‌های جام قهرمانی برای دانشگاه 15 میلیون دلار درآمدزایی داشته باشد؟
قواعد جدید برای مدارس NCAA، نمونه‌هایی نیز وجود دارند که در آنها افراد از دانشکده‌ها، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌های خصوصی استفاده کرده‌اند تا نمره‌های دانشگاهی را برای ورزشکاران خود بگیرند. آنها توانسته‌اند با این کار الزامات قانونی را برآورده کنند. در واقع، بسیاری از مربیان از دانشکده‌ها یا مدارس عالی دو ساله برای سرپیچی‌کردن از قواعد و قوانین دانشکده‌ها استفاده کرده‌اند. حتی امروز پس از دو سال از موقعیت خوب مدارس عالی دو ساله، هنوز یک ورزشکار می‌تواند، بدون برآورده کردن استانداردهای لازم ورزشکار تازه وارد، وارد دانشگاه‌های بزرگ شود. ورزشکاران پس از بیرون آمدن از مدرسه‌ی عالی دوساله، ممکن است برای درس‌های نسبتاً آسان ثبت نام کنند تا آنها را بدون دادن اعتبارات لازم فارغ‌التحصیلی در مدت زمان مشخص، واجد شرایط حفظ کند. قوانینی نیز برای دوری از این وضعیت در حال تصویب است، اما افراد فرصت‌طلب همیشه می‌توانند از موضوع‌ها و نکات آموزشی و تحصیلی صرف‌نظر کنند و اغلب درباره‌ی آن قواعد و قوانین راه‌هایی را پیدا می‌کنند.

رویکردهایی برای تغییر

چالش در رسیدن به اهداف دانشگاهی و درسی هنوز با مشکلات و مسائلی همراه است. «تری هول‌اند» مربی قدیمی و دبیر جدید ورزش که از دانشگاه ویرجینیا بازنشسته شده است، می‌گوید: «ما به کار دقیق و هماهنگی نیاز داریم تا به ورزشکاران خود ثابت کنیم که کارآیی و راندمان کلاس، اولویت شماره‌ی یک ما است.» الکساندر ولف جامعه‌شناسی که مقالات آموزشی نشریه‌ی Sport lllustrated را می‌نویسد، می‌گوید: «اگر NCAA درباره‌ی قوانین اصلاحی خود جدی باشد، از پذیرفتن افراد واجد شرایط جدید دور خواهد ماند و برای هر بازیکنی که مردود می‌شود و نمی‌تواند فارغ‌التحصیل شود، به اندازه‌ی یک بورسیه تحصیلی، مدارس را جریمه خواهد کرد.» صدها پیشنهاد دیگر در این زمینه توسط دیگران صورت گرفته است، مثلاً پاتریشیا ویوریتو، سرپرست Gateway Football conference این موضوع را پیشنهاد می‌کند: «فکر می‌کنم در تقاطع واقعی قرار گرفته‌ایم. امیدوارم رؤسا، تصویر بزرگ را دسته‌بندی کنند و دریابند که ما بیشتر و بیشتر از مدل آموزش و تحصیل دور شده‌ایم و این که شخص راه درست را پیدا کرده است و ما را وادار می‌سازد منطقی‌تر کارها را انجام دهیم.»
منبع مقاله :
یزدانی، مجتبی؛ (1395)، ورزش و مدیریت جهادی، تهران: تیسا، چاپ اول