ياري امام عصر عليه السّلام با زبان (2)
ياري امام عصر عليه السّلام با زبان (2)
ياري امام عصر عليه السّلام با زبان (2)
پاداش ايستادگي در برابر دشمنان دين و نجات بيچارگان
امام رضا عليه السّلام فرموده اند:
بهترين چيزي که يک عالم از دوستداران اهل ولايت، براي روز فقر و نيازمندي و خواري و بيچارگي خود پيش مي فرستد، اين است که در دنيا به فرياد بيچاره اي از دوستان ما - که به دست دشمن خدا و پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم گرفتار است - برسد. چنين فردي (در قيامت) از قبرش بر مي خيزد در حالي که فرشتگان (خدا) براي استقبال از او در کنار قبرش تا جايگاهي که در بهشت هاي الهي دارد صف کشيده اند. پس او را روي بالهاي خود مي برند و به او مي گويند: خوشا به حال تو اي ردکننده ي سگ ها از خوبان و اي کسي که نسبت به امامان برگزيده، تعصّب داشتهاي. (1)
دشمنان اهل بيت عليهم السّلام و برخي از فريب خوردگان آنها سعي در گرفتن غيرت ديني از شيعيان دارند و تحت عناوين ظاهر فريبي همچون «مسالمت ديني» مردم را به بي قيدي نسبت به مباني محکم ديني و اعتقادي فرا مي خوانند. به اين ترتيب کم کم بدعتهاي صريح در دين رواج پيدا مي کند و زشتي آنها از بين مي رود. پس افراد دين شناس بايد با بصيرت ديني در مقابل آنها ايستادگي کنند.
امام صادق عليه السّلام ضمن بيان فظيلت دفاع از دين، دستور العملي براي مقابله با دشمنان دين داده اند تا مدافعان حريم امامت با قوّت قلب و استوار در اين مسير گام بردارند:
کسي که همّتش اين باشد که ناصبي ها (دشمنان اهل بيت عليهم السّلام) را بشکند و شرّ آنها را از سر شيعيان و دوستان بيچاره ي ما کم کند و از آن چه نشانه ي رسوايي آنهاست پرده برداري نمايد و زشتي هاي آنها را آشکار کند و شکوه و جلال امر محمد و آل محمد صلي اللّه عليه و آله و سلّم را نمايان سازد، خداوند همين همّت او را به دارايي هاي بهشتي براي ساختن قصرها و خانه هايش تبديل مي کند که به ازاي هر حرفي از حجّت هايش عليه دشمنان خدا بيش از دارايي هاي همه ي اهل دنيا از آنها استفاده کند. دارايي هايي که توان هر يک از آنها بيش از (قدرت) حمل آسمانها و زمين است. (2)
بنابراين، بايد ابهّت علمي دشمنان اهل بيت را شکست و زشتي هاي آنها را به ديگران نشان داد و عقايد نادرست و مغرضانه آنها را معرفي نمود و بدين ترتيب منزلت آنها را نزد ديگران پائين آورد. پس به هر وسيله ي مشروع بايد از جنايات علمي و عملي و عيوب دشمنان اهل بيت عليهم السّلام پرده برداري کرد تا خوار و رسوا شوند و شبهات آنها را پاسخ داد تا افراد نادان، فريب نخورند.
کساني که در مسير مبارزه ي علمي با دشمنان اهل بيت قدم مي گذارند وعده فرموده است که در مواقف هولناک بعد از مرگ، اعتقادات صحيح را خود به آنها تلقين نمايد و آنها را به حسن عاقبت برساند.
حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام درباره اين وعده ي الهي فرموده اند:
کسي که فردي نيازمند در امر دينش و ناتوان در معرفتش را در مقابل دشمن تقويت کند و آن مخالف را محکوم نمايد، روزي که او را در قبر مي گذارند، خدا به او تلقين مي فرمايد که بگويد: اللّه، پروردگار من، (حضرت) محمّد صلي اللّه عليه و آله و سلّم پيامبر من و (حضرت) علي عليه السّلام وليّ من است و کعبه، قبله ي من و قرآن، شادماني (قلب) و ساز و برگ من و مؤمنان، برادران من هستند. پس خداوند مي فرمايد: دليل و برهان قاطع آوردي پس به اين سبب بالاترين درجات بهشت بر تو واجب شد. در اين هنگام قبرش به يکي از فرح بخش ترين باغ هاي بهشت تبديل مي شود. (3)
در زمان غيبت، لزوم حمايت از حقوق امام غائب و حفظ ياران ايشان از سقوط در گرداب گمراهي، مشهودتر است و مؤمنان بايد تمام همّ و غم خود را در اين راه قرار دهند.
توجّه و عنايت ائمّه عليهم السّلام به ياران خويش
حضرت امام حسن عسکري عليه السّلام براي بعضي از اصحاب خود بيان فرموده اند که عدّه اي از دوستان و محبّان آل پيامبر عليهم السّلام خدمت ايشان رسيده بودند و عرض کردند:
اي پسر رسول خدا! ما يک همسايه ي ناصبي داريم که ما را آزار مي دهد، براي ما دليل مي آورد که اوّلي و دومي و سومي به اميرالمؤمنين عليه السّلام ترجيح دارند و سخناني مي گويد که نمي دانيم چگونه جواب آنها را بدهيم. حضرت (به يکي از شاگردان خود) فرمودند:
سراغ جمعي که با اين ناصبي هم عقيده هستند، برو و خوب به حرفهايشان گوش بده، آنها از تو مي خواهند که تو بحث کني، تو هم وارد بحث شو و رئيس آنها را محکوم ساز و شوکت و عزّت او را خرد کن. و با دليل تند و تيزي او را در هم شکن و چيزي از آن حجّت هايش باقي نگذار.
آن شاگرد (به محل مورد نظر) رفت. آنها هم جمع شدند و او با آنها بحث کرد و رئيسشان را ساکت نمود (و او را محکوم ساخت) و آن چنان او را پيچاند که نفهميد در آسمان است يا در زمين.
اصحاب امام حسن عسکري عليه السّلام گفتند: ما آن قدر شادمان شديم که کسي غير از خدا اندازه ي آن را نمي داند و به همان اندازه که ما خوشحال شديم، آن فرد ناصبي و پيروان متعصب او ناراحت و غمناک شدند. وقتي خدمت آن حضرت عليه السّلام برگشتيم، ايشان فرمودند: آسمانيان به خاطر شکست دادن اين دشمن خدا از شما خوشحال تر هستند و شيطان و اطرافيانش بيشتر از متعصّبين و ناصبي ها ناراحت و غمنا کند و ملائکه ي آسمان و حجاب ها و کرسي بر اين کسي که دشمن امام را شکست داده درود فرستادند (خدا) صلوات ايشان را اجابت نمود و او را در بازگشت (از اين مجاهده) احترام کرد و پاداش بزرگ به او عنايت فرمود و آن فرشتگان، دشمن خدا را که شکست خورده بود لعنت کردند و خدا هم اجابت نمود. حساب او را سنگين و عذابش را طولاني کرد. (4)
همان طور که امام حسن عسکري عليه السّلام از مقابله ي شاگردشان با دشمن خدا و اهل بيت، خوشحال و شادمان گشتند، امام زمان عليه السّلام نيز از مدافعان حريم دين و امامت راضي و خرسند گشته، تأييدات خود را شامل حال آنها مي گردانند و حتّي براي آنها دست به دعا برمي دارند که:
(خدايا)! آن کساني را که براي ياري دين تو از من پيروي مي کنند، تأييد فرما و آنها را از مجاهدين در راه خود قرار بده و آنها را در مقابل کساني که نسبت به من و ايشان نيّت بدي دارند ياري فرما. (5)
در عمل نيز حضرتش به ياري مدافعان دين مي پردازند. به عنوان نمونه به اين قضيّه که مربوط به عالم بزرگ شيعه مرحوم علّامه ي حلّي است، توجّه فرمائيد:
علّامه حلّي کتابي را از يکي از علماي عامّه (اهل سنت) خواست که از آن نسخه برداري کند، (اين کتاب در ردّ مذهب شيعه ي اماميّه نوشته شده بود) ولي او آن کتاب را به علّامه نمي داد. تا اين که کتاب را - به شرط اين که فقط يک شب نزد خود نگه دارد - به او امانت داد، ولي نسخه برداري از آن، زماني بيشتر وقت مي خواست. علّامه آن را به منزل آورد و شروع به نوشتن کرد - پس از نوشتن چند صفحه خسته شد. آن گاه ديد مردي که به نظر، اهل حجاز مي رسيد، وارد شد و سلام کرد و نشست و گفت: اي شيخ! شما خط کشي کن و من اين اوراق را مي نويسم. شيخ براي او خط مي کشيد امّا سرعت نوشتن آن بزرگوار به قدري زياد بود که شيخ به خط کشي اوراق نمي رسيد.
وقتي صبح شد، نوشتن کتاب به پايان رسيده بود و بعضي گفته اند که شيخ خسته شد و خوابيد و چون بيدار شد کتاب را نوشته ديد. (6)
نتيجه ي بحث اين است که آشنايي با شبهات مخالفين تشيّع و هياهوي دشمنان امام زمان عليه السّلام و چگونگي جواب به آنها و احتجاج منطقي و صحيح، از مصاديق ياري به زبان است که به عناوين مختلف، مورد تأييد اهل بيت عليهم السّلام قرار گرفته است.
پي نوشت :
1. بحارالانوار: ج 2 ص 11 ح 21.
2. بحارالانوار: ج 2 ص 10 ح 19.
3. بحارالانوار: ج 2 ص 7 ح 14.
4. بحارالانوار: ج 2 ص 11 ح 23.
5. مهج الدّعوات: ص 302.
6. نجم الثّاقب: مرحوم حاجي نوري، باب 7، حکايت 15 با اندکي تغيير ادبي در متن.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}